نشانه هایی از یک انسان عاقل در گفتار معصومین چیست؟؟؟


عاقل در كلام معصومين ـ عليهم السّلام ـ كسي است كه ...


1. جوياي كمال است.
(1)

2. دشمن شهوات و خواستهاي نفساني خويش است.
(2) و شهوتش را دور سازد و دنيايش را به آخرتش بفروشد.(3)

3. از غفلت بيدار گردد و براي هنگام كوچ كردنش توشه گرد آورد و سراي پايدارش را آباد سازد.
(4)

4. دچار نيرنگ و فريب نميشود.
(5)

5. هر جا حق را نشناسد توقف ميكند.
(6)

6. از گناهان بپرهيزد و از زشتيها پاك باشد و گناهان را به آمرزش بپوشاند.
(7)

7. زبانش را در بند كشد.
(8)

8. در راه فرمانبرداري از پروردگارش، هوايش را فرمان نبرد.
(9)

9. از ديگران پند آموزد.
(10)

10. قناعت را پيشه خويش سازد.
(11)

11. توانگري او به دانشش و عزت او به قناعتش ميباشد.
(12)

12. فقير نيست.
(13) زيرا هيچ ثروتي مانند عقل نيست.(14)

13. فكرش راهنماست.
(15) و گفتارش را كردارش تصديق نمايد.(16) و تكيهگاهش عملش است.(17) و هرگز دروغ نميگويد.(18)

14. كارهايش را خوب انجام ميدهد و كوشش خويش را به جاي خود به كار بندد.
(19) و كارش را دريابد.(20) (وظيفه خود را بشناسد)

15. با فردي كه ميترسد او را تكذيب كند، سخن نميگويد. از فردي كه ميترسد نياز او را برآورده نكند چيزي نميطلبد. به چيزي كه قادر بر وفاي

آن نيست وعده نميدهد. به چيزي كه اميد به آن، او را در سختي ميافكند، اميدوار نميشود. به كاري كه توان و طاقت انجام آن را ندارد، اقدام نميكند.(21)

16. بدون سؤال، پاسخ نميدهد و فقط هنگامي كه ديگران از پاسخ عاجز هستند پاسخ ميگويد و به رأي و نظري كه به صلاح ديگران است اشاره ميكند.
(22)

17. اشتغال به نعمتهاي حلال مادي دنيا، مانع شكرگزاري و موجب غفلت او نميشود و در مواقع سختي، گرسنگي، دعوت شيطان و هواي نفس به ارتكاب گناه مثل خوردن مال حرام، نگاه حرام و ... صبر در گناه دارد و خود را آلوده نميكند.
(23)

18. در تمام حالات از طاعت پروردگارش و پيكار با نفسش باز نماند و خالي نباشد.
(24)

19. با مالش ستايش مردم را به دست آورد (به آنها بخشش نمايد) و خودش را از درخواست از مردم نگهداري كند.
(25)

20. زشتيهاي نفس خود را در دين، رأي، اخلاق و ادب بشمرد و آنها را در سينهاش يا در يادداشتي گرد آورد و آنگاه دست به كار از بين بردن آنها شود.
(26)

21. تجربهها و آزمايشها تمامشدني نيستند و انسان عاقل همواره به افزودن آن سرگرم است.
(27)

22. نفس خويش را خوار ميدارد آنگاه بزرگ ميگردد.
(28)

23. سخن نگويد مگر براي حاجتش يا براي حجتش و غلبه بر دشمن و سرگرم و مشغول نميشود مگر به اصلاح امور آخرتش.
(29)

24. به هنگام خاموشي بيانديشد و به گاه گفتار به ياد خدا باشد و به هنگام نگاه كردن پند پذيرد.
(30)

25. نصفش بردباري و نيم ديگرش عفو و اغماض است.
(31)

26. خويش را نگهباني كند از مستي ستايش، مستي قدرت و توانايي، مستي علم، مستي جواني و مستي مال. زيرا كه براي هر يك از اينها

بادهايي است پليد و زشت كه عقل را ميگيرند و وقار و گراني و متانت شخص را به سبكي مبدل ميسازند.(32)

27. از خود شخصيتي نشان ندهد مگر در سه جا: قدمي كه براي آخرت برداشته شود و يا امرزندگاني را ترميم كند و يا اينكه در عيش و لذتي غير حرام به سر ببرد.
(33)

28. از احسان و نيكيش بخل نميورزد.
(34)

29. با علماء و نيكو كردار بسيار همنشيني كند و از نزديكي با بدان و بدكاران دوري گزيند.
(35)

تاثیر میدان های مغناطیسی بر انسان

امروزه مصرف انرژي در صنعت برق رو به افزايش است و اثرات مخربي بر روي سلامتي و ايمني انسان داشته است. تاثيرات ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي بر روي سلامت و بهداشت انسان از مضرات اين صنعت مي‌باشد. ما در زندگي روزمره در محيط كار و خانه و مدرسه در معرض ميدان الكتريكي و مغناطيسي هستيم. ميدانهاي مغناطيسي و الكتريكي به وسيله خطوط نيرو، سيمهاي الكتريكي و تجهيزات الكتريكي توليد مي شود و خطوط نامرئي نيرو هستند كه در اطراف هر وسيله وجود دارند و قدرت آن با افزايش ولتاژ افزايش مي‌يابد. ميدان الكترومغناطيسي از وسايل برقي مثل كامپيوتر شخصي، فر برقي، تلويزيون، يخچال و غيره و نيز خطوط انتقال نيروي برق با ولتاژ زياد حاصل مي شود. ميدان الكترومغناطيسي بر روي سيستمهاي عصبي و رشد و تكامل و ترميم سلولها اختلالاتي ايجاد مي‌كند و موجب پيدايش امراض ناشناخته مانند انواع سرطانها، طومورهاي مغزي و ناباروري در انسان مي‌شود همچنين افرادي كه به دفعات و به مدت طولاني در معرض چنين ميدانهايي قرار مي‌گيرند و نيز افراد شاغل در صنايع برق و تلفن، تعميركاران تلويزيون و جوشكاران آسيب پذيرتر مي‌باشندپس بايد با نصب دستگاههاي كنترل سرطانزايي در محيط كار و شناسايي منابع توليد الكترومغناطيسي، رعايت نكات ايمني در محيط كار و در صورت امكان استفاده از تجهيزاتي كه داراي حداقل ميزان انتشار امواج الكترومغناطيسي است محيطي مناسب براي كار و فعاليت ايجاد نماييم.
● مقدمه
امروزه توليد سرانه برق و روند رو به رشد آن يكي از شاخصهاي مهم نشان دهنده پيشرفت صنعتي، اقتصادي و افزايش رفاه كشور مي‌باشد.
با توجه به اهميت طرحهاي صنعتي در توسعه پايدار، صنعت برق نيز مشابه ديگر صنايع با توجه به افزايش شتاب توليد و مصرف انرژي برق در ۲۰ سال گذشته نقش به سزايي در آلودگي محيط زيست و سلامت و بهداشت انسان داشته است و بايستي اثرات نيروگاههاي حرارتي از نظر آلودگي آبي و گازي، جامد و آلودگيهاي صوتي و ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي ناشي از فعاليت نيروگاهها بر روي موجودات زنده به خصوص انسان مورد بررسي قرارگيرد.
درون تمام ارگانيزمهاي زنده، جريان الكتريكي و ميدانهاي الكتريكي با منشا داخلي وجود دارد كه در مكانيسمهاي پيچيده كنترل فيزيولوژيكي نظير اختلال در سيستمهاي عصبي، عضلاني، فعاليت ممبران سلولي و رشد وتكامل و ترميم بافتها نقش دارند. لذا لازم است ويژگيهاي مصنوعي آثار احتمالي آنها در سيستمهاي بيولوژيكي مورد بررسي قرار گيرند. ميدانهاي الكترومغناطيسي (EMF) ابتدا موجب سرگيجه، وزوز گوش، ضعف و خستگي و تار شدن ديد چشم و خواب آلودگي هنگام كار و همچنين پيدايش امراض ناشناخته، تغيير تركيبات خون، اختلال در سيستمهاي عصبي عضلاني، (نوروماسكولار)، دگرگوني ژنتيكي، بروز سرطانهايي چون لنفوم، لوسمي، طومورهاي مغزي، سرطان غدد بزاقي و اختلال در باروري در زنان و مردان مي‌شود.
ما در زندگي روزمره در محيط كار و خانه و مدرسه در معرض ميدان الكترومغناطيسي و الكتريكي هستيم و اين ميدان الكتريكي حاصل از توليد، انتقال و استفاده از الكتريسيته است. مطالعاتي در رابطه با سلامتي انسان در مورد كساني كه در معرض ميدان مغناطيسي و انواع سرطانها از نوع لوكمي و سرطان مغز صورت گرفته است.
تعدادي از محققان در مورد ارتباط قرار گرفتن در معرض ميدان مغناطيسي و سرطان ترديد دارند. زيرا تفسير آن از نظر بيولوژيكي مشكل است و نتايج تحقيقات متفاوت به نظر مي‌رسد و با هم هماهنگي ندارند. بسياري از محققان توافق بر اين دارند كه نياز به اطلاعات بيشتري در خصوص تاثيرات ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي بر سلامت انسان داريم.
هدف از اين مجموعه فراهم آوردن اطلاعاتي در مورد تاثيرات ميدانهاي الكترومغناطيسي در محيط كار و درك علمي نگرانيها و ترديدهايي است كه در اين مورد وجود دارد.
● ميدان الكترومغناطيسي
ميدان الكترومغناطيسي به وسيله خطوط نيرو، سيمهاي برق و تجهيزات الكتريكي توليد مي‌شود. تاكيد اين مجموعه در مورد ارتباط ميدان مغناطيسي با توليد و انتقال كاربرد نيروي الكتريكي است. ميدانهاي مغناطيسي خطوط نامرئي نيرو هستند كه در اطراف هر وسيله الكتريكي وجود دارند. ميدان الكتريكي با ولتاژ توليد مي‌شود و قدرت آن با افزايش ولتاژ افزايش مي‌يابد. واحد قدرت الكتريكي بر حسب متر بر ولت مي‌باشد.
ميدان مغناطيسي نتيجه شدت جريان در سيمها يا وسايل الكتريكي مي‌باشد و قدرت آن با افزايش ولتاژ افزايش مي‌يابد. ميدان مغناطيسي بر حسب گوس يا تسلا اندازه‌گيري مي‌شود. از طرف ديگر ميدان الكتريكي حتي وقتي كه تجهيزات الكتريكي خاموش مي شود برقرار است و مدت زيادي با منبع
جريان برق ارتباط خود را حفظ مي‌كند. ميدان الكتريكي با عبور كردن از موادي كه هادي الكتريسيته هستند كاهش مي‌يابد. به عبارت ديگر ميدانهاي مغناطيسي از بسياري مواد عبور مي‌كنند و بنابراين جلوگيري از عبور آن بسيار مشكل است. با وجود اين كه ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي در اطراف وسايل الكتريكي و خطوط نيرو وجود دارند. تحقيقات اخير بر روي پتانسيل اثرات ميدانهاي مغناطيسي بر سلامت انسان متمركز گرديده‌اند. با وجود اين كه بعضي مطالعات اپيدمولوژيك ارتباط افزايش خطر ابتلا به سرطان را با در معرض ميدان مغناطيسي قرار گرفتن گزارش نموده‌اند اما ارتباط مشابهي در مورد ميدانهاي الكتريكي گزارش نشده است.
توسعه سريع علم و تكنولوژي، موجودات زنده را تحت تابش طيف وسيعي از ميدانهاي الكترومغناطيسي قرار داده است. پيشرفت فناوري و صنعت برق انسانها را در تماس با ميدان الكترومغناطيسي حاصل از وسايل برقي از جمله كامپيوتر شخصي، فر برقي، تلويزيون، يخچال و ... نيز خطوط انتقال نيروي با ولتاژ زياد قرار داده است.
● اثرات ميدانهاي الكترومغناطيسي بر انسان
اپيدمولوژي، مطالعه بر روي احتمال شيوع بيماريها در جمعيتهاي انساني است و اينگونه تحقيقات غالبا عيني هستند تا تجربه‌اي و اين بدان معناست كه اينگونه يك اپيدميولوژيست نمي تواند تمامي فاكتورهايي را كه موجب بروز بيماري مي‌شود كنترل كند و يا در آزمايشگاه تحقيق كند اگرچه تحقيقات آزمايشگاهي در اطراف محيط انساني و حيواني كاملا در مورد انسان صدق نمي‌كند. اپيدميولوژيستها مي‌توانند عوامل به وجود آورنده سرطان را مشخص كنند كه شامل دود سيگار است و اين در حالي است كه در مورد ميدانهاي الكترومغناطيسي ارتباطي بين معاشرت و اپيدمولوژي وجود ندارد. بعضي دانشمندان كه در اين مورد مطالعه كرده‌اند ارتباط موجود بين ميدانهاي الكترومغناطيسي و سرطانهاي خاص را وقتي كه خطر كم باشد و يا اصلا نباشد مشكل تفسير مي‌كنند حتي اگر احتمال ابتلا به سرطان ناشي از ميدانهاي الكترومغناطيس بسيار اندك باشد بايد آن را جدي تلقي نمود. زيرا در ميان تعداد كثير افرادي كه در معرض ميدانهاي الكترومغناطيس هستند حتي يك احتمال ناچيز هم مي‌تواند باعث افزايش سرطان در سطح گسترده شود.
● ارتباط سرطان با مشاغل صنعت برق
از سال ۱۹۸۲ تعدادي از اپيدميولوژيستها مطالعات و آزمايشاتي در اين مورد انجام داده‌اند و گزارشي از بررسي بيماري لوكمي روي افراد كه در معرض ميدان الكترومغناطيس بوده‌اند با افرادي كه در مشاغل ديگر كار كرده‌اند ارائه داده‌اند. در ايالات متحده اين بيماري در بزرگسالان از هر ۱۰۰۰۰۰ نفر ۱۰مورد در سال مشاهده مي‌شود و اين مطالعات شامل افرادي مي‌شود كه مستقيما با وسايل الكترومغناطيسي سر و كار دارند مثل مهندسان برق و يا افراد شاغل در خطوط تلفن و تلويزيون و تعميرات راديويي، اپراتورهاي ايستگاه برق، الكتريسيته و جوشكار. مطالعات ديگر ارتباط بين شيوع سرطان مغز و يا مرگ و مير در مشاغل مشابه را نشان مي‌دهد. اين تحقيقات اولين بار توسط دكتر Samuel Milham در سال ۱۹۸۲ كامل شده است. همچنين مطالعاتي در مورد ارتباط سرطان سينه و قرار داشتن در معرض ميدان الكترومغناطيسي صورت گرفته است. سرطان سينه در مردان نادر است اما متاسفانه در زنان بسيار رايج است. در ايالات متحده سرطان سينه از هر ۱۰۰۰ نفر بيش از يك مورد در سال مشاهده شده است. در يك مركز تحقيقاتي دانشگاهي در كاروليناي شمالي ميزان مرگ زناني كه در معرض ميدانهاي الكترومغناطيسي قرار داشته‌اند در اثر ابتلا به سرطان سينه بيشتر از زناني بوده است كه در چنين مشاغلي كار نكرده‌اند. اما با توجه به اين كه عوامل ديگري مثل فاكتور سن در تولد اولين نوزاد و باروري و تاريخچه ارثي در ايجاد اين نوع سرطان مؤثر مي‌باشند، لذا باعث اختلال در اين تحقيق شده است و با در نظر گرفتن اين مشكلات و نداشتن اطلاعات كافي پي بردن به عامل اصلي ايجاد اين بيماري غير ممكن به نظر رسيد و مطالعات ديگري كه در ايالات متحده و كشورهاي ديگر انجام شده است نشان ميدهد كه حتي زناني كه در خانه كار مي كنند و در معرض ميدان الكترومغناطيسي بالايي قرار دارند با خطرپيشرفت سرطان سينه مواجه بوده‌اند.
● ساير امراض ناشي از ميدانهاي الكترومغناطيسي
بيماري آلزايمر (Alzheimer) نوعي بيماري است كه در افراد سن بالا بروز مي‌كند و باعث ضعف تمركز و اختلال در يادآوري خاطرات مي‌شود. مطالعه و تحقيقاتي كه در سال ۱۹۹۵ در فنلاند و كاليفرنيا انجام گرديده نشان مي دهد كارگراني كه بيشتر در معرض ميدان الكترومغناطيس قرار گرفته بودند بيشتر به اين بيماري مبتلا شده‌اند. طبق گزارش دكتر Stephanie London و همكاران در سال ۱۹۹۴ به اين نتيجه رسيده‌اند كه افراد شاغل در صنايع برق و تلفن نسبت به افراد شاغل در ديگر صنايع بيشتر در معرض ميدانهاي الكترومغناطيس قرار دارند.
● اثرات بيولوژيكي ميدانهاي الكترومغناطيس
اين مجموعه اطلاعاتي در مورد تاثيرات ميدانهاي الكترومغناطيسي بر روي حيوانات و تقسيم سلولي به ما مي‌دهد و تاثيرات بيولوژيكي شامل تغييراتي در اعمال سلولها و بافتها و تغييراتي در فعاليت مغز استخوان انسان و ضربان قلب مي‌شود. اين قبيل مطالعات بر روي حيوانات آزمايشگاهي و حيوانات اهلي و نيز انسان بررسي شده است. طول موج، مدت در معرض امواج بودن، فاصله نسج با موج در تكثير سلولي و جزئيات تكثير مورد بررسي قرار گرفته است و باعث اختلال در تكثير سلولي در مرحله DNA سازي و نيز باعث افزايش بروز نقص مادرزادي و اختلال باروري و موتاسيونهاي مختلف مي‌شود و اين اختلال با مدت مجاورت با ميدان الكترومغناطيسي و نوع موج متناسب بوده است.


محصولاتی که اشتباهی اختراع شدند

محصولاتی که اشتباهی اختراع شدند

بستنی چوبی

اختراع بستنی
چوبی به سال 1905 بر می گردد. ماجرا از این قرار بود که روزی پسر 11 ساله
ای به نام فرانک اپرسون آبمیوه خود را که از پودر میوه و آب درست شده بود،
به همراه قاشقی که برای هم زدن آن به کار برده بود در بیرون از خانه جا
گذاشت. صبح فردا آبمیوه یخ زده بود و به قاشق چسبیده بود. به این ترتیب
اولین بستنی چوبی اختراع شد و فرانک بیست سال بعد این اختراع خود را به ثبت
رساند.

Rogaine (دارویی برای رویش مجدد مو) :

مشاهدات
دانشمندان نشان می داد که بیماران مبتلا به فشارخون اگر از داروی لونیتن
استفاده کنند موهای ضخیم تر و پرپشت تری خواهند داشت و بدین ترتیب این دارو
برای درمان ریزش مو و رشد مجدد آن مورد استفاده قرار گرفت.

شیرینی خشک (کوکی) با تکه های شکلات:

این
خوراکی خوشمزه اولین بار در مهمانخانه ای در ماساچوست ساخته شد. ویکفیلد
صاحب این مهمانخانه با آرد و تکه های شکلات دسری برای مهمان ها درست کرده
بود اما شکلات ها کاملاً حل نشده بودند و چیزی شبیه کوکی هایی که امروز می
شناسیم به وجود آورده بودند. البته ناگفته نماند مهمان ها این دسر جدید را
پسندیده بودند و از آن تعریف می کردند (حق با آنها بود، نه؟)
مایکرویو:

در
سال 1945 یکی از مهندسان کارخانه ریتون، پرسی اسپنسر، هنگام کار با لامپ
های مگنترون (که در سیستم های رادار نظامی به کار می رود) متوجه شد که
شکلات داخل جیبش ذوب شده است. اسپنسرکه پرتوهای لامپ مگنترون را عامل ذوب
شدن شکلات می دانست تصمیم به اختراع دستگاهی جدید به نام مایکرویو گرفت و
بدین ترتیب اولین مایکرویو که 5 فوت ارتفاع داشت (!) به وجود آمد.
آتش بازی:

می
گویند حدود2000 سال پیش یک آشپز چینی اشتباهاً زغال چوب، سولفور و نیترات
پتاسیم را با هم ترکیب کرد و در نتیجه چیزی شبیه آنچه امروز به عنوان آتش
بازی می شناسیم اتفاق افتاد. ناگفته نماند که همه این مواد امروزه در
آشپزخانه ها ی ما پیدا می شود.
صابون عاج (Soap lvory) :

ماجرا
از این قرار بود که یکی از کارکنان کارخانه صابون سازی که محل کار خود را
برای صرف نهار ترک می کرد دستگاه صابون سازی را به اشتباه روشن گذاشت غافل
از اینکه این اشتباه به یک اختراع جالب منجر خواهد شد. مرد کارگر به
کارخانه بازگشت و ترس از توبیخ باعث شد که قضیه را از دیگران پنهان کند و
صابون های به ظاهر خراب را مخفیانه به فروش برساند. اما به زودی مشخص شد که
مشتری ها از مصرف این صابون راضی بوده اند و می خواهند دوباره از این
صابون ها استفاده کنند. بدین ترتیب کارخانه ساخت صابون های جدید را شروع
کرد و ظرف مدت کوتاهی به شهرت جهانی رسید.
خمیر بازی (Doh Play):

این
ترکیب غیرسمی به دست نمی چسبد و می تواند چندین بار مورد استفاده قرار
گیرد. این وسیله بازی در ابتدا ماده ای انعطاف پذیر وبتونه مانند بود و
برای پاک کردن آثار زغال سنگ از کاغذدیواری به کار می رفت. پس از جنگ جهانی
که گاز طبیعی جای زغال سنگ را گرفته بود و کاغذدیواری های قابل شستشو به
بازار آمده بود، کمپانی تولید کننده این ماده که خود را در معرض خطر
ورشکستگی می دید به فکر راه چاره افتاد و محصولات خود را به صورت خمیر بازی
روانه بازار کرد.
چیپس سیب زمینی:

این
محصول پرطرفدار اولین بار توسط آشپزی به نام جورج کروم ساخته شد. یکی از
مشتری های رستوران که از سیب زمینی سرخ شده رستوران راضی نبود مرتباً آنها
را به آشپزخانه پس می داد و از تردنبودن آنها شکایت می کرد . آشپز رستوران
که عصبانی شده بود و دیگرحوصله شنیدن شکایت مشتری را نداشت سیب زمینی ها را
به صورت لایه های بسیار نازک خرد کرد، به آنها نمک اضافه کرد و در روغن
فرو برد. این چیپس های ترد و خوشمزه به زودی در سراسر آمریکا معروف شدند و
طرفداران زیادی پیدا کردند.
قهوه :

می
گویند چوپانی از اهالی اتیوپی یا حبشه متوجه شده بود که وقتی گوسفندانش از
گیاهان قرمز رنگی که در اطرافشان روییده بود تغذیه می کنند، شادتر و سرحال
تر از همیشه به نظر می رسند. چوپان بعد از بررسی و امتحان این گیاه آن را
به یک پیشوای دینی نشان داد و در نهایت این گیاهان پس از سرخ شدن و جوشیدن
به عنوان یک نوشیدنی مورد استفاده قرار گرفتند.

 

ام اس و اسپارتام

ام اس و اسپارتام

سم شیرین !باید بخوانید!

تهیه و ترجمه : دکتر هوشنگ فاضل عضو سابق هیات مدیره انجمن ام اس کانادا و بینانگزار مرکز آموزش علوم دندانپزشکی دانشگاه آزاد
در اکتبر سال 2001 خواهرم بیمار شد. او مبتلا به انقباض معده شده و دوره سختی را می گذراند. راه رفتن برایش طاقت فرسا شده بود و برای خروج از تختخواب متوسل به هر چیزی می شد؛ او مبتلا به چنین درد فوق العاده ای بود.

 
تا ماه مارس 2002، از او آزمایشات متعددی به عمل آمد وعضلات مختلفی از او بیوپسی شد، بافتهای عضلانی اومورد آزمایش قرار گرفت و 24 نوع دارو برایش تجویز گردید. پزشکان نتوانستند بیماری او را تشخیص دهند و بفهمند که مشکل او در کجااست. او پیوسته از درد فوق العاده ای رنج می برد و آنقدر بیماری او شدت پیدا کرده بود که احساس می کرد دارد می میرد.
او تمام موجودی بانکی، خانه و زندگی و بیمه خود و هر آنچه را که مالک بود به دختر بزرگش بخشید واز او خواست که از خواهر کوچکش سرپرستی و حمایت کند.
به تاریخ 22 مارس به عنوان آخرین تلاش برای نجات خود تصمیم گرفت به فلوریدا سفر کند.( البته با استفاده از ویلچر)
در تاریخ 19 مارس به او تلفن کردم که سوأل کنم نتیجه آخرین آزمایش های او چه بوده است، و او گفت که در آزمایشها چیزی یافت نشد، ولی پزشکان به این نتیجه رسیده اند که مبتلا به بیماری ام اس هستم.
مقاله ای را که دوستی برایم ایمیل کرده بود مجددا مورد بررسی قرار دادم و از خواهرم سوأل کردم که آیا از سودای رژیمی (دایت سودا) استفاده می کرده است؟ او به من گفت که از این نوع سودا مصرف می کرده است. در حقیقت با این پاسخ، آمادگی پیدا کرد که یکی از مشکلات را از بین ببرد.
به او گفتم این امر را مورد توجه قرار دهد ومصرف دایت سودا را کنار بگذارد! مقاله دوستم را برایش فرستادم، که یک قانون دان برایم فرستاده بود. خواهرم در خلال 32 ساعت بعد از آن مذاکرات تلفنی به من گفت که نوشیدن سودای رژیمی را قطع کرده و اکنون قادر به راه رفتن شده است.
اسپاسم های عضلانی از بین رفته بود. او گفت که او احساس صد در صد بهبودی ندارد ولی به یقین احساس می کرد که حالش بسیار بهترشده است.
او به من گفت که می خواهد با این مقاله نزد دکترش برود و به هنگام بازگشت به شهر خود به من زنگ خواهد زد.
بسیار خوب، او به من زنگ زد، و گفت پزشکش بسیار متعجب شده است. او گفت به همه بیمارانش که مبتلا به ام اس هستند زنگ خواهد زد و توصیه خواهد کرد که از مصرف هر نوع قند مصنوعی از هر نوع آن اجتناب کنند زیرا این بیمارش ازاین نوع قند مسموم شده بود. مسمومیت توسط آسپارتایمی که در دایت سودا وجود داشت ودر واقع او به مرگ مرموز وتدریجی محکوم شده بود.
در تاریخ 22 مارس که او به فلوریدا برگشت، تمام داروئی که باید مصرف می کرد تنها یک قرص بود، و آن قرص فقط برای درمان مسمومیت با اسپارتیم بود! او به راه خود به رسیدن سلامتی کامل ادامه می داد.او اکنون راه می رفت! دیگر نیازی به ویلچر نداشت.
این مقاله زندگی او را نجات داد. در آن مقاله آمده بود که
:
اگر در روی برچسب هر محصولی نوشته شده بود بدون قند یا Sugar Free؛ حتی در باره آن فکر هم نکنید!
من چندین روز وقت خود را صرف کنفرانس جهانی امور مربوط به محیط زندگی در باره آسپارتیم کرده ام که دارای مارک های زیربودند:
" 'Nutra Sweet,' 'Equal,' and'Spoonful.' "
در متن راهنمای EPA"آژانس محافظت از محیط زیست آمریکا" بیان شده بود که در ایالات متحده آمریکا و در سال 2001، یک بیماری همه گیرام اس و لوپوس سیستمیک دیده شده است. مشکل بود که بدرستی تصور کرد که چه سمِّی سبب شیوع این بیماری شده بود.
در این هنگام در هنگام اجرای آن کنفرانس برخاستم و گفتم که من با مقاله ای در آنجا حضور دارم که دقیقا درمورد آن سوژه تهیه کرده ام. من برایتان علتش را توضیح خواهم داد تا بدانید که به چه علت این بیماریها شایع شده است وچرا آسپارتیم یا قند های مصنوعی اینقدر خطرناک است:
زمانی که حرارت این شیرین کننده از 86 درجه فارنهایت بالاتر برود، الکل چوب موجود در آسپارتیم تبدیل به فرمالدئید می شود و سپس مبدل به اسید فرمیک می گردد، که در نتیجه در بدن انسان سبب اسیدی شدن مواد خورده شده می شود... اسید فرمیک سمی است که در نیش مورچه قرمز یافت می شد. مسمومیّت با متانول در هنگام وجود شرایط دیگر، علائمی شبیه به ام اس و لوپوس سیستمیک از خود نشان می دهد.
بسیاری از بیماران مورد تشخیص غلط قرار می گیرند. اگرچه ام اس باعث مرگ نمی شود ولی مسمومیّت با متانول باعث مرگ می گردد.

ابتلا به لوپوس سیستمیک تقریبا به اندازه ام اس شایع است، بویژه در کسانی که عادت به نوشیدن نوشابه های دایت کوک و دایت پپسی دارند.
قربانی معمولا نمی داند که آسپارتیم مقصر اصلی بیماری او است. او مصرف آن را ادامه می دهد؛ با این کار آنچنان لوپوس تحریک می شود که بیمار را تا حالت رسیدن به مرگ تهدید می کند. بیمارانی را دیده ایم که اگر دایت سودا را از خوراکیهای خود حذف کنند علائم لوپوس سیستمیک در آنها از بین می رود.
در مورد کسانی که برای آنها تشخیص ام اس داده شده است با ترک استفاده از نوشابه های دایت بسیاری ازعلائم بیماری آنها از بین خواهد رفت. ما بسیاری ازاینگونه بیماران را مشاهده کرده ایم که بینائی و شنوائی از دست رفته آنها بطور بسیار قابل ملاحظه ای بهبودیافته است. همچنین در مواردی وز وز گوش و گرفتگی عضلات در اثر استفاده از همین مواد است.
در هنگام ایراد یک سخنرانی گفتم" اگر شما از اسپارتیم با مارک های
(Nutra Sweet, Equal, Spoonful,)
و موادی مشابه آنها استفاده می کنید واگر از علائم گرفتگی عضلانی، سفتی عضلات، درد های کشنده، بیحسی در پاهایتان، دردهای عضلانی، سرگیجه، دوران سر، سردرد، وزوز گوش، درد های مفصلی، افسردگی های بدون علت، حملات اضطرابی، مشکل در ادای کلمات و صحبت کردن، به هم ریختگی بینائی واز دست دادن خاطرات در رنج هستید، باید به این فکر بیافتید که مسمومیت با اسپارتیم ممکن است عامل اصلی آنها باشد.
حضار درخلال آن سخنرانی بالا می پریدند،
" درسته! درسته! من بعضی از این نشانه ها را دارم... یعنی من خوب میشوم؟"
پاسخ دادم که نوشیدن دایت سودا را کنار بگذارید و روی برچسب های مواد خوراکی نگاه کنید که حاوی اسپارتایم نباشد.
بسیاری از محصولات با این مواد ساخته می شوند! این مشکل بزرگی است. دکتر اسپارت( یکی از سخنرانان من) گوشزد کرد که در مشاهدات اخیر کلینیکی خود بسیاری از بیماران را می بینم که دارای علائم
ام اس هستند؛ یکی از نرسها هم اعلام کرد که 6نفر از دوستانش، که بسیار به دایت کوک معتاد بودند، روی همه آنها تشخیص ام اس داده شده است.این امر نشانه تطابق نشانه های ام اس و مسمومیت با اسپارتیم است.
مصرف قند های رژیمی نه تنها ازچاقی جلوگیری نمی کنند بلکه باعث چاقی بیشتر می شوند!!!
دایت سودا یک محصول رژیمی نیست! این مایع به طور شیمیائی تغییر پیدا کرده است، چند ماده سدیم دار(نمک) و اسپارتایم از محتویات دایت سودا است که در واقع شما را به تمایل به قند ها ترغیب می کند.
ین امر درست بدان معنی است که شما اضافه وزن پیدا کنید. همینطور این محصولات محتوی فرمالدئید است که در سلولهای چربی بویژه در باسن و رانهای شما وذخیره می شود.
فرمالدئید محصولی واقعا سمّی است که برای نگهداری نمونه های بافتی مورد استفاده قرار می گیرد. بسیاری از محصولاتی که ما روزانه از آن استفاده می کنیم حاوی این ماده شیمیائی است ولی نباید آنرا در بدن خود ذخیره کنیم.
دکتر اچ.جی. رابرتز در سخنرانی های خود بیان کرد که بیمارانش با ترک استفاده از این گونه محصولات رژیمی و بدون انجام ورزش های اضافی؛ دردوران انجام تحقیقات، بطور متوسط 19 پوند از وزنشان کاسته شد.
آسپارتایم بوِیژه برای بیماران مبتلا به دیابت خطرناک است. ما در یافتیم که بعضی از پزشکان، که باور داشتند بیماری دارند که مبتلا به رتینوپاتی بوده و شبکیه چشم آنها دچار گرفتاری شده است، در واقع، علائمی داشتند که مسبب آن اسپارتیم بوده است. آسپارتایم قند خون را از کنترل خارج می کند.
بیماران دیابتیک در معرض از دست دادن مشاعر خود هستند به علت این واقعیت که اسید آسپارتیک و فنیل الانین مسموم کننده اعصاب هستند، زمانی که بدون سایر آمینو اسید های لازم و بدون تعادل کافی مصرف شوند، این اختلال مشاعر را باعث می گردند.
درمان دیابتیکی ها تماما موضوع ایجاد تعادل می باشد. بطور ویژه با دیابتی ها، اسپارتیم از موانع عبور خون/مغز رد شده و سپس نورون های عصبی مغز را از بین می برد؛که باعث فساد در میزان های مورد تعادل اجزای مختلف مغز، حملات عصبی، افسردگی، دپرسیون دیوانه وار، حملات اضطرابی وهیجانی و بالاخره خشونتهای غیر قابل کنترل و شدید می شود.
همینطورمصرف آسپارتایم همین گونه عوارض را در بیماران غیر دیابتیک هم باعث می شود. مشاهدات پزشکی و مقالات متعدد نشان می دهد که هزاران کودکان بیماری که با بیماریهای ADD وADHD (نوعی بیماری ناشناخته کودکان که باعث فعالیت بیش از اندازه و بی توجهی و موارد مشابه می شود)تشخیص داده می شوند در چرخه زندگیشان و در عادات غذائیشان از اینگونه مواد شیمیائی استفاده می کرده و با حذف آن بهبود پیدا کرده اند.
بیماری شناخته شده ی "ساندروم جنگ خلیج فارس" در مردان و زنانی که در آن جنگ شرکت داشتند مورد این سوء ظنّ است که در اثر مصرف دایت کوک و دایت پپسی به این بیماری مبتلا شده بودند.
دکتر رابرت اخطار می کند که این گونه مواد، اگر درهنگام شروع رشد جنین و در ابتدای حاملگی مصرف شود ممکن است سبب آسیب هائی در زمان تولد شود، یعنی، کم هوشی و کند ذهنی کودکان.
در چنین مواردی کودکان بویژه درمعرض خطر ابتلا به ناراحتی های عصبی خواهند شد و هرگز نباید به کودکان شیرین کننده های مصنوعی داده شود.
بسیاری از تاریخچه های بیماری های مختلف کودکانی که در آنها تغییرات و مشکلات سیستم عصبی دیده شده است گفته می شود که مستقیمن در اثر مسمومیت کشنده اینگونه شیرین کننده ها است.
در این باره یک معما نهفته است که :
بحثی در مورد آسپارتایم در کنگره آمریکا مورد بحث قرار گرفت، زمانی که در ساختن صد گونه محصولات مختلف از این ماده استفاده شده بود ومصرف آن محصولات موجب اعتراضات بسیار شدید گردید. از زمان بررسی این گفتگو ها، ازاین مباحث دو نتیجه در مورد آن گرفته شد، ولی هنوز هیچ اقدام عملی در این مورد صورت نگرفته است. زیرا لابی های دراگ و مواد شیمیائی مربوطه دارای جیب های گل و گشادی هستند که به این زودی پر نمی شود.
با کمال تأسف،با آن که حق امتیازMONSANTO در مورد آسپارتایم تاریخش گذشته است! در حال حاضر بیش از 000/5 محصول در بازار موجود است که محتوی این ماده شیمیائی کشنده است و هزاران محصول دیگر نیز ساخته می شود. هر کسی دوست دارد یک قطعه پای محتوی آسپارتایم میل نماید. من اطمینان دارم که MONSANTO، خالق آسپارتایم، بخوبی اطلاع دارد که این ماده تا چه میزان کشنده است.
خنده دار است اگر بدانیم که در میان دیگران
MONANTYOبانی و بنیانگزار انجمن دیابتی های آمریکا ، انجمن دیابتی های آمریکا و کنفرانس کالج پزشکان امریکائی است.
این امر اخیرا در نیویورک تایمز منعکس گردید. این انجمن ها حق انتقاد در مورد مواد افزودنی ندارند و نمی توانند لینک آنها را به دیگران برسانند زیرا از مراکز صنایع غذائی پول دریافت می کنند و موظفند که محصولات آنها را مورد تأیید قرار دهند.
در آمریکا، سناتور Howard Metzenbaum لایحه ای را نوشت و ارائه کرد که ملزم می ساخت برچسب اخطار دهنده روی محصولاتی که محتوی آسپارتایم است، بویژه در مورد زنان حامله ، کودکان و نوزادان ، باید به مورد اجرا در آید.
همچنین بر اساس این لایحه باید انجمن مستقلی روی خطرات و مشکلاتی که این ماده ایجاد می کند تحقیق کند تا معلوم شود چه تأثیرات سوئی از نظربیماریها، تغییرات شیمیائی مغز، تغییرات عصبی و رفتاری روی عموم مردم می گذارد.
این لایحه رد شد.
از آن جهت که لابی های قدرتمند دارو و مواد شیمیائی مسئول این امر هستند، اجازه داده می شود که این مواد بیماریهای فراوان و مرگباری را باعث شودکه در جامعه شناخته نشده اند.
بسیار خوب ، حالا شما از این امر آگاه شدید! پس به سایرین هم اطلاع رسانی کنید.
این حق شما و دیگران است که از خطرات استفاده از قند های رژیمی با خبر شوید

تفاوت سرماخوردگی با انفولانزا

تفاوت سرماخوردگی با انفولانزا

بیماری آنفلوآنزا یک عفونت حاد ویروسی دستگاه تنفسی است که در صورت سالم و فعال بودن سیستم ایمنی فرد مبتلا، عوارض بیماری بعد از طی دوره چند روزه تخفیف یافته و بهبودی کامل حاصل می‌شود. در افراد مبتلا به بیماری‌های مزمن و نقص ایمنی و در موارد همه‌گیری، عوارض بیماری شدیدتر و مرگ و میر بیشتری دارد.

بیماری آنفلوآنزا اغلب به طور ناگهانی و با سردرد و درد عضلانی آغاز می‌شود و به دنبال آن تب و لرز، درد مفاصل، بی‌اشتهایی و کسالت عارض می‌شود. آبریزش از بینی و چشم و درد و ناراحتی گلو نیز وجود دارد. اما با توجه به عوارض حاد اولیه تحت‌الشعاع قرار می‌گیرند. موارد خفیف آنفلوآنزا بسیار شبیه سرماخوردگی بروز می‌کند اما این دو بیماری با یکدیگر متفاوتند.

تفاوت‌های سرماخوردگی و آنفلوآنزا

بیش از 100 سویه ویروسی عامل ایجاد سرماخوردگی هستند اما در آنفلوآنزا 3 نوع ویروس A، B و C دخالت دارند. محل عفونت در سرماخوردگی دستگاه تنفسی فوقانی است اما در آنفلوآنزا کل دستگاه تنفسی درگیر می‌شود. شروع علائم سرماخوردگی تدریجی بوده و طی یک تا 3 روز بروز می‌کند اما علائم آنفلوآنزا ناگهانی و طی چند ساعت خواهد بود. تب و لرز در سرماخوردگی گاهگاهی و خفیف است اما در آنفلوآنزا به صورت مشخص تب بالاتر از 38 درجه سانتی‌گراد است که 2 تا 4 روز به طول می‌انجامد. سردرد در سرماخوردگی مداوم و معمولا خفیف است اما آنفلوآنزا سردردهای شدید به دنبال دارد.

سرماخوردگی با درد عمومی بدن خفیف یا بدون درد خواهد بود اما درد عمومی بدن در آنفلوآنزا اغلب شدید و در کل بدن خواهد بود. سرفه و خلط در سرماخوردگی خفیف تا متوسط و به صورت سرفه‌های تک تک خواهد بود اما در آنفلوآنزا سرفه و خلط شایع بوده و ممکن است شدید شود.

گلودرد در سرماخوردگی شایع بوده و معمولا خفیف است. در آنفلوآنزا نیز گلو درد گاهی ممکن است وجود داشته باشد. آبریزش و گرفتگی بینی در سرماخوردگی بسیار شایع بوده و با عطسه همراه است. اما در آنفلوآنزا گاهی ممکن است وجود داشته باشد. در سرماخوردگی خستگی یا وجود ندارد و یا بسیار خفیف است اما در آنفلوآنزا خستگی معمولا ممکن است شدید باشد و 2 تا 3 هفته به طول انجامد. در سرماخوردگی ضعف شدید هرگز وجود ندارد اما آنفلوآنزا با خستگی مداوم و معمولا در مراحل اولیه بیماری همراه خواهد بود.

سرماخوردگی در سراسر سال و بویژه در فصل زمستان بروز می‌کند اما بیشترین موارد آنفلوآنزا بین ماه‌های مهر تا اردیبهشت خواهد بود. درمان‌های آنتی بیوتیکی در سرماخوردگی و آنفلوآنزا کمک کننده نخواهند بود.سرماخوردگی و آنفلوآنزا از طریق ترشحات تنفسی (حلق و بینی) در طی سرفه و عطسه انتقال می‌یابند.

توصیه‌های بهداشتی

به منظور جلوگیری از انتشار سرماخوردگی و آنفلوآنزا رعایت بهداشت فردی و عمومی ضروری است. به این منظور شست‌وشوی مرتب دست و صورت با آب و صابون بویژه پس از برخورد با فرد بیمار لازم است. همچنین باید دهان و صورت هنگام عطسه و سرفه پوشانده شده و از تماس با دیگران هنگام بیماری اجتناب کرد. استراحت و نوشیدن مایعات گرم به میزان کافی در بهبود علایم این بیماری‌ها موثرند.

سخنان شیوا از بزرگان

1. بزرگترين خيانت ها اين است که به دوست خود که تو را راستگو مي پندارد، دروغ بگويي.

2. با نيکان بدي مکن، زيرا آنان را از نيکي باز مي داري .

3. شخص سخي به خدا، به مردم و به بهشت نزديک است .

4. هرکه مشورت کند ، ندامت نمي بيند ، و هر که صرفه جويي کند فقير نشود .

5. هيچ مالي پرفايده تر از عقل نيست.

6. با نيکان مجالست کن که اگر خوبي کردي ، تو را ستايش کنند و اگر خطا کردي با تو به سختي رفتار نکنند .

7. وقار معلم ، آرايش علم است.

8. با هم غذا بخوريد و متفرق نشويد. زيرا برکت در جماعت است .

9. بپرهيز از عملي که اگر از آن سؤال کردند، از خجالت و شرم ، منکر آن شوي .

10. وقتي ديديد نمي توانيد چيزي را تغيير دهيد ، صبر کنيد تا خدا آن را تغيير دهد .

11. بدترين مردم کسي است که مردم از ترس ، او را احترام کنند .

12. عاقل کسي است که در خفا ، کاري را انجام ندهد که در آشکار از آن خجل شود.

13. بر زن و فرزند خويش سخت نگيريد ؛ و گرنه به بدگويي بدگويان رضا دهيد.

14. سه کار کشنده است: فرمانبري از ظالم ، پيروي از خشم ، و شهوتراني .

15. هرکه فتنه اي را دامن بزند ، خود نيز بدان گرفتار شود .

16. بر سه کس رحم کنيد: عزيزي که خوارشده ، ثروتمندي که فقير گشته ، و دانشمندي که در ميان جاهلان گمنام مانده است .

17. وقتي سه تن در يک جا باشند ، نبايد دو تن از آنها آهسته با هم سخن گويند.

18. بزرگانِ خود را احترام کنيد تا مورد احترام کوچک ها قرار گيريد.

19. عادل تر از همه ي مردم کسي است که آنچه را براي خودپسندد، براي مردم پسندد و آنچه را به خود روا ندارد ، بر مردم روا ندارد.

20. آفت دليري ، سرکشي و آفت بزرگي ، به خود باليدن است .


داستان مرد و همسري كه گوش‌هايش سنگين شده بود!

 

مردي متوجه شد كه گوش همسرش سنگين شده و شنوايي اش كم شده است.
به نظرش رسيد كه همسرش بايد سمعك بگذارد ولي نمي دانست اين موضوع را چگونه با او درميان بگذارد. به اين خاطر، نزد دكتر خانوادگي شان رفت و مشكل را با او درميان گذاشت.
دكتر گفت: براي اينكه بتواني دقيقتر به من بگويي كه ميزان ناشنوايي همسرت چقدر است، آزمايش ساده اي وجود دارد.
اين كار را انجام بده و جوابش را به من بگو: ابتدا در فاصله 4 متري او بايست و با صداي معمولي ، مطلبي را به او بگو. اگر نشنيد، همين كار را در فاصله 3 متري تكرار كن. بعد در 2 متري و به همين ترتيب تا بالاخره جواب بدهد.
آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهيه شام بود و خود او در اتاق پذيرايي نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود 4 متر است. بگذار امتحان كن.

جوابي نشنيد بعد بلند شد و يك متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسيد و باز هم جوابي نشنيد. بازهم جلوتر رفت و به درب آشپزخانه رسيد. سوالش را تكرار كرد و بازهم جوابي نشنيد. اين بار جلوتر رفت و درست از پشت همسرش گفت: ” عزيزم شام چي داريم؟”
و اين بار همسرش گفت:”مگه كري؟! براي چهارمين بار ميگم؛ خوراك مرغ!!”

پند:

حقيقت به همين سادگي و صراحت است. مشكل ، ممكن است آن طور كه ما هميشه فكر ميكنيم، در ديگران نباشد؛ شايد در خودمان باشد.


الاغ ملانصرالدين و تعمير پشت بام خانه

 

يك روز ملا نصر الدين براي تعمير بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختماني را بر پشت الاغ بگذارد و به بالاي پشت بام ببرد. الاغ هم به سختي از پله ها بالا رفت. ملا مصالح ساختماني را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پايين هدايت كرد.

ملا نمي دانست كه خر از پله بالا مي رود، ولي به هيچ وجه از پله پايين نمي آيد. هر كاري كرد الاغ از پله پايين نيآمد. ملا الاغ را رها كرد و به خانه آمد كه استراحت كند. در همين موقع ديد الاغ دارد روي پشت بام بالا و پايين مي پرد. وقتي كه دوباره به پشت بام رفت، مي خواست الاغ را آرام كند كه ديد الاغ به هيچ وجه آرام نمي شود. برگشت.

بعد از مدتي متوجه شد كه سقف اتاق خراب شده و پاهاي الاغ از سقف چوبي آويزان شده، و سرانجام الاغ از سقف به زمين افتاد و مرد!
ملا نصر الدين با خود گفت:

لعنت بر من كه نمي دانستم اگر خر به جايگاه رفيع و بالايي برسد هم آنجا را خراب مي كند و هم خودش را از بين مي برد.

هوشمندانه سوال کنید

http://www.pic.iran-forum.ir/images/qifu9nr2t6omfr00sejm.jpg

ایسنا

در بازگشت از کلیسا، جک از دوستش می پرسد:

«فکر می کنی آیا می شود هنگام دعا کردن سیگار کشید؟

دوستش جواب می دهد: چرا از کشیش نمی پرسی؟»

جک نزد کشیش می رود و می پرسد:

جناب کشیش، می توانم وقتی در حال دعا کردن » هستم، سیگار بکشم

کشیش پاسخ می دهد: نه، پسرم، نمی شود. این بی ادبی به مذهب است.

جک نتیجه را برای دوستش بازگو می کند…

دوستش می گوید: تعجبی نداره. تو سوال را درست مطرح نکردی. بگذار من بپرسم.

او نزد کشیش می رود و می پرسد: آیا وقتی در حال سیگار کشیدنم می توانم دعا کنم؟

کشیش مشتاقانه پاسخ می دهد: مطمئناً ، پسرم. مطمئناً !


معنای آرامش

پادشاهی جایزهء بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل، آرامش را تصویر کند.

نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند. آن تابلو ها، تصاویری بودند از جنگل به هنگام غروب ، رودهای آرام ، کودکانی که در خاک می دویدند، رنگین کمان در آسمان، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ.

پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد.

اولی، تصویر دریاچه آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود. در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید، و اگر دقیق نگاه می کردند، در گوشه چپ دریاچه، خانه کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود، دود از دودکش آن بر می خواست، که نشان می داد شام گرمی آماده است.

تصویر دوم هم کوهها را نمایش می داد . اما کوهها ناهموار بود، قله ها تیز و دندانه ای بود. آسمان بالای کوهها بطور بیرحمانه ای تاریک بود، و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بود.

این تابلو هیچ با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هماهنگی نداشت. اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد، در بریدگی صخره ای شوم، جوجه پرنده ای را می دید. آنجا، در میان غرش وحشیانه طوفان، جوجه گنجشکی، آرام نشسته بود.

پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده جایزه بهترین تصویر آرامش ، تابلو دوم است. بعد توضیح داد:

” آرامش آن چیزی نیست که در مکانی بی سر و صدا، بی مشکل، بی کار سخت یافت می شود، چیزی است که می گذارد در میان شرایط سخت، آرامش در قلب ما حفظ شود. این تنها معنای حقیقی آرامش است.”

10مشكل دوره ي نوجواني

بعضاً خانواده و مدرسه و جامعه نيز از اوتوقعات متناقض دارند، گاهي او را به چشم يك كودك نگاه كرده و برخوردي تحقيرآميزدارند و گاهي هم توقعات از او بيش از حد توان اوست و به چشم بزرگسالان به اومي‌نگرند كه اين خود به كشمكش‌هاي دروني نوجوان دامن زده و او را با مشكل روبرومي‌سازد.
2- طغيان عليه مراجع قدرت:

نوجوان براي كسب استقلال عليه همه يمراجع قدرت من جمله والدين و كادر مدرسه طغيان مي‌كند.
گاهي اوقات رفتارهايي عليه آنها از خودنشان مي‌دهد، درگيري‌هايي ايجاد مي‌نمايد و به اعمالي دست مي‌زند كه روابط او را باآنها و ساير مراجع قدرت به شدت تيره مي‌كند، مثلاً بگومگو مي‌كند، بحث و مجادله ي طولاني انجام مي‌دهد، بر خلاف خواسته ي والدين دير به خانه مي‌آيد، از انجام تكاليف درسي خودداري مي‌كند، سيگار مي‌كشد و حتي ممكن است دست به اعمال بزهكارانه همبزند.
اين مورد در خانواده‌هاي با محدوديت زيادو يا مدارسي كه مقررات سخت و خشك را بدون نظرخواهي و مشورت با نوجوان اجرا مي‌كننداز شدت بالاتري برخوردار است.
3- هويّت فردي :
يكي ديگر از مشكلات مهمي كه نوجوان با آنروبرو مي‌شود مساله ي تشكيل «هويت فردي» اوست. بدان معني كه سوال‌هاي متعددي دربارهي مفهوم زندگي، نقش او در اين زندگي، مفهوم مرگ و زندگي پس از مرگ و بطور كليسوال‌هايي نظير، من كيستم؟ و به كجا مي‌روم؟ ذهن او را به خود مشغول مي‌نمايد كهبايد به آنها پاسخ دهد.
احساس هويت شخصي در نوجوانان كم‌كم براساس همانند سازي‌هاي مختلف گذشته ي آنها تكوين مي‌يابد. با ورود به دوره ي نوجواني ارزش‌هاي گروه همسالان و همچنين ارزيابي‌هاي معلمان و ساير بزرگسالان نيزمطرح است و هر اندازه ارزش‌هايي كه از طرف دوستان و همسالان ابراز مي‌شود باارزش‌هاي والدين و معلمان هم‌خواني بيشتري داشته باشد به همان نسبت كار هويت‌يابينوجوان آسان‌تر پيش مي‌رود.
4- چگونگي ارضاء نيازهاي جديد (جنسي):
رشد و نمو غدد داخلي و ترشحات هورمون‌هاي جنسي به نوجوان امكان برقراري روابط جنسي را مي‌دهد و انگيزه و كشش جنسي نسبت بهغير هم‌جنس در او ايجاد مي‌گردد و از طرفي نخستين برخورد نوجوان با جنس مخالف اغلببا ترس و پريشاني خاطر همراه است. جوان تازه بالغ جديد تمايلات قوي و نامعلومي رااحساس مي‌كند كه او را از جلدش خارج كرده و بسوي جنس مخالف مي‌كشاند. جهش‌هاي شديدمحبت، عقب‌نشيني‌هاي توضيح ناپذير و حركات بدون دليلي كه او را آشفته مي‌سازد.
نوجوان مي‌‌خواهد اين همه انرژي را كه به وجود آمده و موجب هيجان او شده است را در جايي آزمايش نمايد، اما در عين حال نگران عواقب آن است. او بيداري و رشد تمايلات جنسي را دارد ولي هدف ندارد و چون غريزه ي جنسي كاملاً زيرزميني است، جهت‌يابي آن با كور مالي انجام مي‌شود و در افراد محجوب و كمرو نوعي اضطراب و گيجي ايجاد مي‌كند. در جوامعي كه آموزش ارضاء صحيح غريزه يجنسي و راه‌هاي كنترل آن براي نوجوان آموزش داده نمي‌شود، اين مشكل مضاعف است و دراين‌جاست كه متاسفانه لغزش و سقوط در پرتگاه در كميناست.
5- عدم كنترل بر رفتار و هيجانات ناشي از تغييرات جسمي و رواني دوران بلوغ:
به دليل رشد سريع جسمي و تغييرات مشهوددر اندام‌هاي بدن نوجوان در دوران بلوغ بعضي از رفتارهاي هيجاني و عدم كنترل اوطبيعي است. مثلاً جلو آمدن سرنوجوان به دليل احساس بلندتر شدن گردنش، بزرگ شدن بينيو يا عدم كنترل در دست‌هايش براي جابجايي خصوصاً اشياء ظريف از طرفي و عدم آگاهي وآموزش صحيح او در مقابله با اين مسايل از طرف ديگر او را از نظر روحي تحت تاثيرقرار داده به‌طوري كه در خود احساس بي‌كفايتي و حقارت مي‌نمايد كه همين امر موجبات اضطراب را در وي فراهم مي‌آورد.
6- ترس ازآينده:
با پيدايش نيازهاي جديد در نوجوان و كشش به سوي ارضاي نيازهاي آني و مقطعي، آينده را در ذهن نوجوان مبهم و دور از دسترس تصوير مي‌نمايد به طوري كه حتي چگونگي تامين اقتصادي و تشكيل خانواده براي خود درآينده و ازدواج و تحصيلات عالي را قله‌هايي دور از دسترس مي‌پندارد كه دستيابي به آنها براي او بسيار دشوار و در بسياري از موارد از محالات است كه البته نقائص تربيتي و آموزشي در درون خانواده، مدرسه و جامعه و محروميت‌هاي شديد مالي خانواده به شدت و عمق اين مشكل نيز مي‌افزايد.
7- دغدغه اقتصادي:
يكي از مهمترين مشكلات نوجواني اين استكه فرد قبل از اينكه به بلوغ اقتصادي برسد به بلوغ جنسي رسيده است و از طرفي چون به دنبال استقلال و كسب هويت جديد براي خود نيز مي‌باشد هميشه به فكر دستيابي زودتربه منافع اقتصادي است و در اين ارتباط مي‌بينيم نوجواناني را كه مدرسه و تحصيل را رهاكرده و به دنبال شغل و كسب درآمد مي‌باشند و اين خصوصاً در جوامعي كه ارزش‌هاي انساني و معنوي جاي خود را به ارزش‌هاي مادي داده و شخصيت افراد برحسب درآمد و پول آنها مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد بسيار مشهودتر است و در اين ارتباط اوضاع واحوال‌اقتصادي- اجتماعي و بي‌ثباتي جامعه، جنگ، بيكاري، كمبود امكانات و فقر مالي خانواده از عوامل تشديد كننده ي مشكل محسوب مي‌شوند.
8- تعارض بين خواسته‌هاي والدين وگروه همسالان:
در اين دوران، نوجوان تحت تأثير گروه همسالان مي‌باشد و والدين را مرتبط به نسل گذشته مي‌داند كه نيازها و خواسته‌هاي عصر حاضر او را درك نمي‌كنند. لذا نوجوان خود را در اين ميان كاملاً گيج احساس مي‌كند چون حاضر نيست كه محبت والدين را هم از دست بدهد. در چنين مواقعي نوجوانان بعضاً همانند هنرپيشه‌ها نقش بازي مي‌كنند تا از مقبوليت والدين و گروه همسالان، هردو برخوردار شوند.
9- ترس واضطراب:
ناتواني در سازگاري با موقعيت‌هاي جديدموجب تشديد ترس و اضطراب در نوجوان مي‌شود مانند: ترس از عدم موفقيت در امتحان يامورد سرزنش قرار گرفتن در خانه و مدرسه، ترس از پذيرش مسئوليت و ارتباط با جنس مخالف يا موردپذيرش دوستان واقع نشدن.
10- به هم ريختگي ارتباط باديگران:
فشارهاي رواني، عاطفي و اجتماعي در ايندوران موجب مي‌شود كه نوجوان با خودش، با خانواده‌اش، با دوستانش و بطور كلي با همه رابطه‌اش بهم مي‌خورد و احساس كوچك شمردن خود و حقارت مي كند و حالت عصبي در اوافزايش مي‌يابد.

 

دختر يا پسر

بیشتر مادران دوست دارند بدانند جنینی که در شکم دارند دختر است یا پسر؛ ولی سلا‌مت جنین برای تمام مادران مطلب مهمی است، آنقدر مهم که حاضرند هر آزمایش و هر زحمتی را برای آن تحمل کنند


برای تمام مادرها سلا‌مت جنین اولویت اول است .
‌‌دکتر مهشید چایچی
وقتی‌ خانم همسایه می‌فهمد که 7 ماهه حامله است، بلافاصله می‌پرسد: <سونوگرافی کرده‌ای؟ دختره یا پسر؟> و وقتی می‌شنود که خودش نخواسته دختر یا پسر بودن جنینش را تا زمان زایمان بداند،‌با تعجب اما در حالی‌که سعی می‌کند خود را موافق نشان دهد می‌گوید:<بع....

له، چه فرقی می‌کنه، مهم اینه که سالم باشه>! بیشتر (و نه تمام) مادران دوست دارند بدانند جنینی که در شکم دارند پسر است یا دختر. اما مطمئنا برای همه مادران، سلامت نوزاد آینده‌شان اهمیت زیادی دارد و این اهمیت به اندازه‌ای است که حاضرند تحت آزمایش‌های متعدد قرار گیرند تا سلامت، ‌رشد و تکامل جنین‌شان در طول بارداری، ‌بررسی شود. البته در طول دوران بارداری، به عنوان بخشی از مراقبت‌های دوران بارداری، شما باید آزمایش‌هایی را متحمل شوید که به بررسی رشد و تکامل جنین و سلامت زایمان کمک می‌کند. در این نوبت می‌خواهیم شما را با این آزمایش‌ها که باید در دوران بارداری انتظار آن را داشته باشید، آشنا کنیم.



آزمایش‌های معمول
در اولین دیدار،‌پزشکتان وزن شما و طول رحم را برای تخمین میزان رشد کودک اندازه می‌گیرد. فشارخون شما نیز برای غربالگری و تشخیص فشارخون حاملگی، اندازه‌گیری می‌شود.
نمونه ادرار از نظر سطح قند، پروتئین و وجود باکتری در آن بررسی می‌شود. قند در ادرار زن حامله،‌علامت دیابت حاملگی است. پروتئین بالای ادرار می‌تواند نشانگر عفونت مجاری ادراری، بیماری کلیوی یا فشارخون بالا باشد.
سه ماهه اول
در این سه ماه برای بررسی عوامل خطرزای حاملگی، باید مجموعه کاملی از سابقه پزشکی شما تهیه شود. بنابراین لازم است راجع به مصرف داروها و بیماری‌های خود به پزشکتان اطلاع دهید. آزمایش‌هایی که در این دوره سه ماهه برای بررسی سلامت شما و کودکتان انجام می‌شود، عبارتند از:
الف) آزمایش خون: جهت بررسی وجود بیماری سیفلیس، ایمنی نسبت به هپاتیت و سرخجه، تعیین گروه خونی و RH انجام می‌شود.
اگر شما RH منفی هستید و کودک شما RH مثبت است، ممکن است بدن شما به آن واکنش نشان دهد. این اتفاق نسبتا شایع است و معمولا بدون مشکل اساسی درمان می‌شود. در شرایط نادری ممکن است کم‌خونی ایجاد شود.
ب) سونوگرافی جنین: حتی در هفته پنجم حاملگی می‌توان سونوگرافی جنین را انجام داد.

در این بررسی،‌تصویری از جنین در حال رشد، به دست می‌آید.
سونوگرافی از راه مهبل می‌تواند حاملگی‌های خارجی رحمی را (وقتی جنین در جایی غیر از رحم رشد کند) نیز مشخص کند.
ج) نمونه‌برداری از کوریون: در این آزمایش تعدادی از سلول‌های جفت بین هفته هشتم و بیستم جنینی برداشته می‌شوند و از نظر اختلالات ژنتیکی مختلف از جمله نشانگان داون بررسی می‌شوند. این آزمایش بطور معمول انجام نمی‌گیرد بلکه فقط زمانی که سابقه بیماری‌های ژنتیکی وجود داشته باشد، انجام می‌شود.
د) تست اچ.آی. وی(ایدز: ) از آنجایی که ایدز یکی از بیماری‌های است که از مادر به جنین منتقل می‌شود،‌برای جلوگیری از انتشار این بیماری،‌آزمایش آلودگی به ویروس ایدز یعنی اچ.آی.وی انجام می‌گیرد.

سه ماهه دوم
بین هفته سیزدهم تا بیست‌وهفتم حاملگی شما باید از پزشک خود انتظار انجام آزمایش‌های زیر را داشته باشید.
الف) بررسی الکتریکی قلب جنین: در آغاز هفته بیستم‌ حاملگی، پزشک می‌تواند به ضربان قلب جنین با گوشی‌های خاصی گوش دهد و سلامت کلی جنین را از این طریق بررسی کند. علاوه بر این، ممکن است سونوگرافی جنین برای بررسی پیشرفت رشد جنین نیز انجام گیرد.
ب) تست تحمل گلوکز )GTT( : پزشک به شما شربت قندی می‌دهد تا بنوشید و سپس قند خون را در فواصل منظم اندازه می‌گیرد. این آزمایش نشان می‌دهد که بدن با چه سرعتی متابولیسم (سوخت و ساز) قند را انجام می‌دهد. هر بی‌قاعدگی در این رویه می‌تواند نشانگر دیابت حاملگی باشد.
ج) غربالگری سرم خون مادر: به‌طور معمول این تست انجام نمی‌شود. این آزمایش برای کشف نقایص تولد انجام می‌گیرد تا موارد زیر در سرم خون مادر بررسی شود:
)1 تست آلفا فیتوپروتئین : )AFP( این ماده به‌طور معمول در کبد جنین تولید می‌شود.افزایش میزان آن ممکن است بدلیل نقص در نخاع باشد در حالی که کاهش آن نشانگان داون را نشان می‌دهد.
)2آزمایشHCG: گنادوتروپین جنین انسانی از جفت ترشح می‌شود. سطح خونی HCG در 14 هفته اول حاملگی افزایش می‌یابد. اگر سطح HCG خیلی بالا باشد ممکن است علا‌مت نشانگان داون باشد.

)3 استریول: این ماده به‌وسیله جفت تولید می‌شود. سطح آن اولین بار در هفته نهم حاملگی قابل اندازه‌گیری است. کاهش سطح آن می‌تواند علامت نشانگان داون باشد.
)4 مهارکننده - آ(اینهیبین :)A یکآزمایش غربالگری جدید یک پروتئین را که جنین و جفت تولید می‌کنند، اندازه گیری می‌کند. اگر سطح آن به طور غیر طبیعی بالا برود، ‌علامت، ‌نشانگان داون است.

)5 آمنیوسنتز: اگر نتیجه بررسی سرم غیرطبیعی باشد یا اگر عوامل خطر (مثلا:کاهش حرکات جنین ...) وجود داشته باشد، آمنیوسنتز انجام می‌گیرد.
)6 مایع آمنیوتیک: (مایعی که جنین را در برگرفته)، بررسی می‌شود تا صد نوع متفاوت از نقایص جنینی کشف شود. در ضمن جنس جنین نیز به این وسیله مشخص می‌شود.

 


سه ماهه سوم
در این دوره بیشتر آزمایش‌ها انجام شده است. با این وجود بررسی‌های دیگری برای اطمینان از سلامت کلی جنین و زایمان صورت می‌گیرد از جمله:
الف) استرپتوکک گروه ب: این تست خون نشان می‌دهد که آیا با این نوع میکروب (که می‌تواند بیماری شدیدی در نوزاد ایجاد کند) بیماری عفونی ایجاد شده است؟! اگر باکتری دیده شود، آنتی‌بیوتیک برای حفظ کودک در زمان زایمان تجویز می‌شود .
ب) هپاتیت ب: اگر جواب آزمایش شما برای ابتلا به هپاتیت ب مثبت باشد، کمی بعد از تولد،‌کودک واکسنی در مقابل این بیماری دریافت می‌کند.
ج) افاسمان(کشیدگی) گردن رحم: نزدیک زمان زایمان هم پزشک باید معایناتی انجام دهد. بدنبال این بررسی پزشک متوجه می‌شود که جنین به چه مقدار در لگن پائین آمده است و گردن رحم تا چه اندازه شروع به کشیده شدن کرده است. این اندازه‌گیری‌ها به تخمین پیشرفت زایمان کمک می‌کند. ممکن است حتی بررسی جنین نیز لازم باشد.
د) تست بدون استرس: یکی از شاخص‌های مهم دیگر سلامت جنین علاوه بر ضربان قلب، حرکات جنین است، که در صورت کاهش آن آزمایش‌های خاصی چون بیوفیزیکال و تست بدون استرس )NST( انجام می‌گیرد.
ه) آمنیوسنتز: در نهایت اگر کودک شما به هر دلیل نیاز به زایمان زودرس داشته باشد، آمنیوسنتز برای بررسی اینکه آیا رشد ریه جنین به حد کافی هست یا خیر، انجام می‌گیرد.
با انجام آزمایش‌های بسیار، که شاید خسته کننده هم باشد،‌امیدوار هستید کودکی شاد و سلامت به‌دنیا بیاورید،‌چه دختر چه پسر

.

تار نوری

تار نوری

استفاده از نور برای ارسال پیام به همان روزهای آغازین زندگی انسان بر روی کره خاکی بر می‌گردد. به بیان دقیقتر انسان با تکامل خویش استفاده بهتر و بیشتر از نور را فرا گرفته است. از آن زمان که لیزر اختراع شد، دانشمندان توجه خاصی به استفاده از نور جهت انتقال اطلاعات مبذول داشتند. زیرا با شرایط تمدن روز بشر سنخیت داشت. لیکن استفاده همگانی از نور جهت انتقال اطلاعات پس از اینکه لیزر نیم رسانا و تار نوری با تلفات کم پا به عرصه وجود گذاشت، آغاز شد. 



تاریخچه

در خصوص خط انتقال ، کارهای شیشه‌گری در یونان قدیم متداول بود. هنگام ظریف‌کاری روی شیشه ، هدایت نور در داخل میله‌های شیشه‌ای شناخته شده بود. ولی با شکوفایی علم در قرن 19 ، در انگلیس نور داخل لوله آب ملاحظه شد، و بر اساس این اصل اولین آزمایش هدایت نور در داخل تار شیشه‌ای در حدود سال 1930 در آلمان انجام گرفت.

سیر تحولی و رشد

حوالی سال 1958 کار بدیع پوشانیدن اطراف تار شیشه‌ای با یک نوع شیشه در انگلیس انجام گرفت. در اوائل 1960 در ژاپن تولید تار نوری برای استفاده در انتقال تصویر آغاز شد. در حوالی سال 1960 در آمریکا نوع دیگری از خطوط انتقال با استفاده از 95 عدسی به فاصله کانونی 50 متر و به فاصله 900 متر از یکدیگر و در داخل یک لوله خطی به طول یک کیلومتر در بالای زمین ایجاد شد. در سالهای 1964-1965 عدسی گازی پیشنهاد شد و مدتی تحقیقات روی آن ادامه یافت. در حوالی سال 1970 موفقیتی در این خصوص حاصل شد و تلفات تار شیشه‌ای که بطور وسیعی به عنوان تار نوری مورد استفاده قرار گرفته بود، از میزان نقصان در هر کیلومتر ، تا حدود دو رقم کاهش یافت.

انواع تار نوری

img/daneshnameh_up/8/8a/PH_KH_E_FIBER_2.jpg

تار نوری تک مدی

تار نوری تک مدی دارای پهنای باند بسیار زیادی است. لیکن از همه لحاظ دارای برتری بر انواع دیگر تارهای نوری نیست. مثلا اتصال آنها به یکدیگر با مشکلاتی مواجه است، زیرا شعاع هسته آن چند میکرون بیشتر نیست.

تار نوری چند مدی

  • تار ضریب پله‌ای: تار ضریب پله‌ای دارای هسته‌ای با شعاع در حدود چندین ده الی چندین صد میکرون است. از این لحاظ کار کردن با آن آسانتر است. لیکن پهنای باند آن کمتر و در حدود چندین ده مگاهرتز در کیلومتر است.

  • تار ضریب تدریجی: تار ضریب تدریجی دارای شعاع در حدود شعاع نوع ضریب پله‌ای است، ولی پهنای باند آن حتی به 100 برابر بیشتر نیز می‌رسد. ضریب شکست آن در جهت شعاعی به نحو یکنواختی تغییر می‌کند.

تلفات انتقال تار نوری

تلفات جذبی و پراکندگی

پیشرفت‌های چشمگیری در کاهش تلفات تار نوری حاصل شده است. در ظرف مدت 10 سال کاهش تلفات به بیش از یک هزارم رسیده است. تلفات جذبی در بعضی از طول موجها قابل صرفنظر کردن است و در طول موج کمتر از 0.8 میکرومتر تلفات عمدتا از نوع پراکندگی است. عامل موفقیت در کاهش تلفات امکان تهیه سیلیکن بسیار مرغوب مورد استفاده در صنایع نیم‌هادی و حذف ناخالصی‌های شیشه است. علت عمده تلفات جذبی ، وجود ناخالصی‌های فلزی نظیر آهن (Fe) است. عامل تلفات پراکندگی ، تغییرات تراکم و در نتیجه تغییرات ضریب شکست به علت تغییرات ترمودینامیکی است که به هنگام انجماد از حالت مذاب در کشیدن تار ایجاد می‌شود.

تلفات خمش و ناهمواریهای مرز میان هسته و پوشش تار

در صورتیکه مرز میان هسته و پوشش تار ناهموار باشد، تلفات تبدیل مد و تلفات تشعشع بوجود می‌آید. این تلفات را می‌توان با افزایش شعاع هسته و تغییرات ضریب شکست (داخل هسته) به گونه‌ای که مقدار نور کمتری به نواحی مرزی برسد، کاهش داد.

تلفات اتصال

برای انتقال تا فواصل دور لازم است که تار نوری را به یکدیگر وصل کرد و یا اینکه در محل تکرار کننده‌ها آنها را به طول معینی بریده و به اجزای دیگر اتصال داد و عملا جابجایی اتصالات بوجود می‌آید. این جابجایی می‌تواند شامل فاصله ، عدم تطابق محورها و در امتداد یکدیگر نبودن تارها باشد. تارهای دارای شعاع هسته بزرگ از نظر تلفات اتصال بهتر هستند.


img/daneshnameh_up/a/a1/PH_KH_E_F_N.JPG


اتصال دائم ، موقت و کابل کردن تارهای نوری

از دیدگاه علمی بسیار مهم است که بتوان تارهای نوری را به یکدیگر اتصال داد. اما انجام این کار به علت کوچکی شعاع هسته مشکل است. روشهای متعدد برای اتصال دایم تارها از جمله آستین شیاری V شکل و لوله‌ای شل وجود دارد. در تمام این روشها از نوعی صمغ برای چسبانیدن تارها در جای خود استفاده می‌شود. در روش دیگری تارها بوسیله قوس الکتریکی با توان کم ، نرم به یکدیگر جوش داده می‌شود. اتصالهای موقت برای تارهای چند مدی در بازار موجود است. در بعضی از انواع آن به منظور کاهش دادن تلفات انعکاس بین انتهای تار ، صفحه پلاستیکی نازکی در میان آنها قرار داده می‌شود.

در کابل کردن ، شیشه ذاتا دارای مقاومت خوبی در برابر نیروهای کششی و فشاری است و مدول یانگ آن برابر مدول یانگ مولار است. بنابراین سطح آن در مقیاس میکروسکوپی صاف است. تماس با هوا می‌تواند در آن خراشهای کوچکی ایجاد کند، که سبب می‌شود تار شکننده و ضعیف شود. برای این کار باید تارها برای قرار گرفتن در زمین به اندازه کافی سخت شوند. تعدادی از آنها را بصورت کابل در می‌آورند. در یکی از رایج‌ترین روشهای کابل کردن ، تارها را به دور رشته‌ای فولادی می‌تابند. در روش دیگری تارها پهلوی یکدیگر قرار داده شده و به شکل نوار در می‌آیند.

آب سنگين چيست ؟

آب سنگين چيست ؟

آب خالص ماده‌اي است بي‌رنگ، بي‌بو و بدون طعم. فرمول شيميايي آبH2O است، يعني هرمولكول آب از اتصال دو اتم هيدروژن به يك اتم اكسيژن ساخته شده است. نكته‌اي كه بايد در نظر داشت آن است كه عنصر هيدروژن همانند بسياري ديگراز عنصرهاي طبيعت ايزوتوپ‌هايي دارد كه عبارتند از 2كه باD دوتريم و 3كه باT تريتيم نمايش مي‌دهند. براي آشنا شدن با تفاوت اين ايزوتوپ هابهتر است يك بار ديگر ساختار اتم را به يادآوريم.

ساختار اتم
اتمكوچكترين بخش سازنده يك عنصر شيميايي است كه هنوز هم خواص شيميايي آن عنصررا دارد. خود اتم ها از سه جزء ساخته شده اند: الكترون، پروتون و نوترون. پروتون و نوترون در درون هسته اتم قرار دارد و الكترون به دور هسته اتممي‌گردد. الكترون بار منفي و جرم بسيار كمي دارد. پروتون بار مثبت ونوترون بدون بار است. جرم پروتون و نوترون برابر و حدود ۱۸۷۰بار سنگين تراز الكترون است، بنابر اين بخش عمده جرم يك اتم درون هسته آن قرار دارد. ايزوتوپ: ايزوتوپ به صورت‌هاي گوناگون يك عنصر گفته مي‌شود كه جرم آنها باهم تفاوت داشته باشد. تفاوت ايزوتوپ‌هاي مختلف يك عنصر از آنجا ناشيمي‌شود كه تعداد نوترون‌هاي موجود در هسته آنها با هم تفاوت دارد
.

البتهتعداد پروتون‌هاي تمام اتم‌هاي يك عنصر از جمله ايزوتوپ ها با هم برابراست. براي مثال عنصر هيدروژن داراي سه ايزوتوپ است: H هيدروژن كه در هستهخود فقط يك پروتون دارد، بدون نوترون.2 ياD دوتريم كه در هسته خود يك پروتون و يك نوترون دارد و3H یاTتريتيم كه يك پروتون و دو نوتروندارد. از آنجايي كه خواص شيميايي يك عنصر به تعداد پروتون‌هاي هسته مربوط است، ايزوتوپ‌هاي مختلف در خواص شيميايي با هم تفاوت ندارند، بلكه خواص فيزيكي آنها با هم متفاوت است. عمده هيدروژن‌هاي طبيعتH يا هيدروژن معمولي است و فقط   ۰۱۵۰/ درصد آن را دوتريم تشكيل مي‌دهد، يعني از هر ۶۴۰۰اتم هيدروژن، يكي دوتريم است. حال در نظر بگيريد كه به جاي يك اتم هيدروژن معمولي در مولكول آبH2O اتمD بنشيند. آن وقت مولكولHDO به وجود مي‌آيدكه به آن آب نيمه سنگين مي‌گويند. اگر جاي هر دو اتم هيدروژن، دوتريم بنشيند، D2O به وجود مي‌آيد كه به آن آب سنگين مي‌گويند. خواص فيزيكي آب سنگين تا حدودي با آب سبك يا آب معمولي تفاوت دارد.با توجه به جانشينيD به جايH در آب سنگين، انرژي پيوندي پيوند‌هاي اكسيژن هيدروژن در آب تغييرمي‌كند و در نتيجه خواص فيزيكي و به ويژه خواص زيست شناختي آب عوض مي‌شود.

تاريخچه توليد آب سنگين
والترراسل در سال ۱۹۲۶با استفاده از جدول تناوبي «مارپيچ» وجود دو تريم را پيش بيني كرد. هارولد يوري يكي از شيميدانان دانشگاه كلمبيا در سال ۱۹۳۱توانست آن را كشف كند. گيلبرت نيوتن لوئيس هم در سال ۱۹۳۳توانست اولين نمونه از آب سنگين خالص را با استفاده از روش الكتروليز تهيه كند. هوسي وهافر نيز در سال ۱۹۳۴از آب سنگين استفاده كردند و با انجام اولين آزمون‌هاي رديابي زيست شناختي به بررسي سرعت گردش آب در بدن انسان پرداختند
.

توليد آب سنگين: در طبيعت از هر ۳۲۰۰مولكول آب يكي آب نيمه سنگينHDO است. آب نيمه سنگين را مي‌توان با استفاده از روش‌هايي مانند تقطير يا الكتروليز يا ديگر فرآيندهاي شيميايي از آب معمولي تهيه كرد. هنگامي كه مقدارHDO در آب زياد شد، ميزان آب سنگين نيز بيشتر مي‌شودزيرا مولكول‌هاي آب هيدروژن‌هاي خود را با يكديگر عوض مي‌كنند و احتمال دارد كه از دو مولكولHDO يك مولكولH2O آب معمولي و يك مولكولD2O آب سنگين به وجود آيد. براي توليد آب سنگين خالص با استفاده از روش‌هاي تقطيريا الكتروليز به دستگاه‌هاي پيچيده تقطير و الكتروليز و همچنين مقدارزيادي انرژي نياز است، به همين دليل بيشتر از روش‌هاي شيميايي براي تهيه آب سنگين استفاده مي‌كنند.

كاربرد‌هاي آب سنگين
آب سنگين در پژوهش‌هاي علمي در حوزه‌هاي مختلف از جمله زيست شناسي، پزشكي،فيزيك و... كاربردهاي فراواني دارد كه در زير به چند مورد آن اشارهمي‌كنيم
.
طيف سنجي تشديد مغناطيسي هسته: در طيف سنجي تشديد مغناطيسي هستهNMR هنگامي كه هسته مورد نظر ما هيدروژن و حلال هم آب باشد از آب سنگين استفاده مي‌كنند. در اين حالت چون سيگنال‌هاي اتم هيدروژن مورد نظربا سيگنال‌هاي اتم هيدروژن آب معمولي تداخل مي‌كند، مي‌توان از آب سنگين استفاده كرد، زيرا خواص مغناطيسي دوتريم و هيدروژن با هم تفاوت دارد وسيگنال دوتريم با سيگنال‌هاي هيدروژن تداخل نمي‌كند.

كند كننده نوترون
آب سنگين در بعضي از انواع رآكتورهاي هسته‌اي نيز به عنوان كند كننده نوترون به كار مي‌رود. نوترون‌هاي كند مي‌توانند با اورانيوم واكنش بدهند.از آب سبك يا آب معمولي هم مي‌توان به عنوان كند كننده استفاده كرد، اما ازآنجايي كه آب سبك نوترون‌هاي حرارتي را هم جذب مي‌كنند، رآكتورهاي آب سبكبايد اورانيوم غني شده اورانيوم با خلوص زياد استفاده كنند، اما رآكتور آب سنگين مي‌تواند از اورانيوم معمولي يا غني نشده هم استفاده كند، به همين دليل توليد آب سنگين به بحث‌هاي مربوط به جلوگيري از توسعه سلاح‌هاي هسته‌اي مربوط است
.

رآكتورهاي توليد آب سنگين را مي‌توان به گونه‌اي ساخت كه بدون نياز به تجهيزات غني سازي، اورانيوم را به پلوتونيوم قابل استفاده در بمب اتمي تبديل كند. البته براي استفاده از اورانيوم معمولي در بمب اتمي مي‌توان از روش‌هاي ديگري هم استفاده كرد. كشورهاي هند، اسرائيل، پاكستان، كره شمالي، روسيه و آمريكا از رآكتورهاي توليد آب سنگين براي توليد بمب اتمي استفاده كردند.با توجه به امكان استفاده از آب سنگين در ساخت سلاح هسته اي، در بسياري از كشورها دولت توليد يا خريد وفروش مقدار زياد اين ماده را كنترل مي‌كند. اما در كشورهايي مثل آمريكا وكانادا مي‌توان مقدار غير صنعتي يعني در حد گرم و كيلوگرم را بدون هيچگونه مجوز خاصي از توليد كنندگان يا عرضه كنندگان مواد شيميايي تهيه كرد. هم اكنون قيمت هر كيلوگرم آب سنگين با خلوص ۹۸۹۹درصد حدود ۶۰۰تا ۷۰۰دلاراست. گفتني است بدون استفاده از اورانيوم غني شده و آب سنگين هم مي‌توان رآكتور توليد پلوتونيوم ساخت. كافي است كه از كربن فوق العاده خالص به عنوان كند كننده استفاده شود از آنجايي كه نازي‌ها از كربن ناخالص استفاده مي‌كردند، متوجه اين نكته نشدند در حقيقت از اولين رآكتور اتمي آزمايشي آمريكا سال ۱۹۴۲و پروژه منهتن كه پلوتونيوم آزمايش ترينيتي و بمب مشهور«Fat man» را ساخت، از اورانيوم غني شده يا آب سنگين استفاده نمي‌شد.

آشكارسازي نوترينو
رصدخانه نوترينوي سادبري در انتاريوي كانادا از هزار تن آب سنگين استفاده مي‌كند. آشكار ساز نوترينو در اعماق زمين و در دل يك معدن قديمي كارگذاشته شده تا مئون‌هاي پرتو‌هاي كيهاني به آن نرسد. هدف اصلي اين رصدخانه يافتن پاسخ اين پرسش است كه آيا نوترينوهاي الكترون كه از همجوشي درخورشيد توليد مي‌شوند، در مسير رسيدن به زمين به ديگر انواع نوترينوهاتبديل مي‌شوند يا خير. وجود آب سنگين در اين آزمايش‌ها ضروري است، زيرادوتريم مورد نياز براي آشكارسازي انواع نوترينوها را فراهم مي‌كند
.

آزمون‌هاي سوخت و ساز در بدن
ازمخلوط آب سنگين با ۱۸ ،H2Oآبي كه اكسيژن آن ايزوتوپ ۱۸O است نه ۱۶O برايانجام آزمايش اندازه گيري سرعت سوخت و ساز بدن انسان و حيوانات استفاده مي‌شود. اين آزمون سوخت و ساز را معمولا آزمون آب دوبار نشان دار شده مي‌نامند
.

توليد تريتيم
هنگامي که دوتريم رآكتور آب سنگين يك نوترون به دست مي‌آورد به تريتيم ايزوتوپ ديگر هيدروژن تبديل مي‌شود. توليد تريتيم به اين روش به فناوري چندان پچيده‌اي نياز ندارد و آسان تر از توليد تريتيم به روش تبديل نوترونيليتيم ۶است. تريتيم در ساخت نيروگاه‌هاي گرما هسته‌اي كاربرد دارد

نامه ای برای بابانوئل

روزی‌ روزگاری‌ در شهری‌ کوچک‌ مردی‌ زندگی‌ می‌کرد به‌ نام‌ آقای‌ آرمسترانگ‌ که‌ کارمند اداره‌ پست‌ همان‌ شهر بود. آقای‌ آرمسترانگ‌ مسئول‌ نامه‌های‌ ناشناس‌ بود. نامه‌های‌ ناشناس‌ نامه‌هایی‌ بودند که‌ آدرس‌ آنان‌ ناخوانا یا ناشناس‌ یا ناقص‌ بود و کسی‌ از آدرس‌ آنان‌ سر در نمی‌آورد. به‌ همین‌ دلیل‌ آقای‌ آرمسترانگ‌ را متخصص‌ نامه‌های‌ بی‌کس‌ و کار و ناشناس‌ لقب‌ داده‌ بودند.
آقای‌ آرمسترانگ‌ با همسر، دختر کوچک‌ و پسر لاغرمردنی‌اش‌ در یک‌ خانه‌‌ی قدیمی‌ زندگی‌ می‌کردند. او عادت‌ داشت‌ همیشه‌ پس‌ از شام‌ پیپ‌ خود را روشن‌ بکند و برای‌ بچه‌هایش‌ درباره‌ ماجرای‌ نامه‌هایی‌ بگوید که‌ آدرس‌شان‌ را کشف‌ کرده‌ بود. هرچه‌ باشد او خود را کارآگاه‌ اداره‌شان‌ می‌دانست، چون‌ همیشه‌ مشغول‌ کشف‌ رمز نامه‌ای‌ بی‌آدرس‌ بود.
سرتان‌ را درد نیاورم، تا آن‌ زمان‌ هیچ‌ ابری‌ افق‌ زندگی‌ کوچک‌ و ساده‌ او را تیره‌ و تار نکرده‌ بود تا این‌که‌ یک‌ روز پسر کوچکش‌ بی‌مقدمه‌ سخت‌ بیمار شد و دو روز بعد در گذشت.
ضربه‌ای‌ که‌ مرگ‌ ناگهانی‌ پسرش‌ به‌ آقای‌ آرمسترانگ‌ وارد آورد چنان‌ بود که‌ گویی‌ او از اولش‌ هم‌ آدمی‌ افسرده‌ و غمگین‌ بوده‌ است. همسر و دختر کوچک‌ آرمسترانگ‌ هرطور بود با این‌ ضایعه‌ کنار آمدند اما دیگر زندگی‌ آنان‌ شادی‌ و نشاط‌ گذشته‌ را باز نیافت.
آقای‌ آرمسترانگ‌ هر روز صبح‌ که‌ از خواب‌ بلند می‌شد مثل‌ آدم‌های‌ مسخ‌ شده‌ همان‌‌طور گیج‌ و منگ‌ سرکارش‌ می‌رفت‌ و آن‌جا هم‌ تا کسی‌ از او چیزی‌ نمی‌پرسید، کلمه‌ای‌ حرف‌ نمی‌زد. ناهارش‌ را در تنهایی‌ می‌خورد و شامگاه‌ به‌ خانه‌ باز می‌گشت.
سرشام‌ هم‌ چون‌ مجسمه‌ای‌ سرد و ساکت‌ بود. پس‌ از شام‌ دیگر نه‌ پیپش‌ را چاق‌ می‌کرد و نه‌ قصه‌ای‌ می‌گفت، بلکه‌ بی‌درنگ‌ می‌رفت‌ و می‌خوابید.
همسرش‌ متوجه‌ شده‌ بود که‌ شوهرش‌ خوابش‌ نمی‌برد بلکه‌ تا صبح‌ به‌ سقف‌ اتاق‌ خیره‌ می‌شود. بنابراین‌ مرتب‌ به‌ او می‌گفت: "غم‌ بچه‌ را فراموش‌ کن، آخه‌ این‌ همه‌ ناراحتی‌ نه‌ دردی‌ از تو دوا می‌کند و نه‌ از ما."

ولی‌ گوش‌ شوهرش‌ به‌ این‌ حرف‌ها بدهکار نبود و هر روز بیشتر از روز پیش‌ از خود ناراحتی‌ نشان‌ می‌داد. تا این‌که‌ یک‌ روز بعد از ظهر یا بهتر بگویم‌ درست‌ یک‌ روز قبل‌ از کریسمس‌ آقای‌ آرمسترانگ‌ در اداره‌ پشت‌ میزش‌ نشسته‌ بود و کوهی‌ از نامه‌های‌ عجیب‌ و غریب‌ را که‌ آدرس‌شان‌ گنگ‌ بود زیر و رو می‌کرد. با فرا رسیدن‌ سال‌ نو انبوه‌ نامه‌های‌ عجیب‌ و غریب‌ روی‌ سرش‌ ریخته‌ بود و او هم‌ کسل‌ و بی‌حوصله‌ سرسری‌ نامه‌ها را نگاهی‌ می‌انداخت، تا این‌که‌ چشمش‌ به‌ نامه‌ای‌ افتاد که‌ آدرس‌ فرستنده‌ نداشت، آدرس‌ گیرنده‌ هم‌ خیلی‌ مسخره‌ به‌ نظر می‌رسید. پشت‌ پاکت‌ با خطی‌ بچه‌گانه‌ فقط‌ این‌ عبارت‌ نوشته‌ شده‌ بود: "قطب‌ شمال‌. بابانوئل" آقای‌ آرمسترانگ‌ ابتدا خواست‌ نامه‌ را دور بیاندازد اما از سر کنجکاوی‌ نامه‌ را باز کرد تا شاید از متن‌ نامه‌ بتواند آدرس‌ گیرنده‌ یا فرستنده‌ را کشف‌ کند.

متن‌ نامه‌ بابانوئل‌ از این‌ قرار بود:
بابانوئل‌ عزیزم!
امسال‌ من‌ و پدر و مادرم‌ خیلی‌ غمگین‌ هستیم، داداش‌ کوچولویم‌ تابستان‌ گذشته‌ رفت‌ به‌ بهشت. من‌ از تو نمی‌خواهم‌ برایم‌ هدیه‌ای‌ بیاوری. فقط‌ تنها چیزی‌ که‌ می‌خواهم‌ این‌ است‌ که‌ اسباب‌بازی‌های‌ داداشم‌ را برایش‌ ببری‌ و بهش‌ بدهی‌ تا با آن‌ها بازی‌ کند. من‌ آن‌ها را توی‌ آشپزخانه‌مان‌ کنار لوله‌ بخاری‌ گذاشته‌ام. اسب‌ کوچولو و قطارش‌ همان‌‌جا است. آخر بدون‌ اسب‌ توی‌ بهشت‌ حوصله‌اش‌ سر می‌رود. حتماً‌ اسب‌ و قطارش‌ را پهلویش‌ ببر تا آن‌جا تنها نباشد و دلش‌ نگیرد. آخر او اسبش‌ را خیلی‌ دوست‌ داشت.
خواهش‌ می‌کنم‌ به‌ جای‌ من‌ به‌ بابام‌ هدیه‌ای‌ بده. اگر می‌خواهی‌ به‌ بابام‌ هدیه‌ای‌ بدهی، کاری‌ کن‌ که‌ مثل‌ اولش‌ بشود، کاری‌ بکن‌ که‌ دوباره‌ پیپش‌ را چاق‌ کند و توی‌ آشپزخانه‌ دودش‌ را پف‌ کند وباز برای‌مان‌ از نامه‌های‌ بی‌نام‌ ونشان‌ قصه‌ تعریف‌ کند.
خواهش‌ می‌کنم‌ این‌ کار را بکن. من‌ خودم‌ یک‌ وقتی‌ شنیدم‌ که‌ به‌ مامانم‌ می‌گفت‌ فقط‌ ابدیت‌ می‌تواند این‌ غصه‌ را از دلش‌ در آورد. از تو می‌خواهم‌ یک‌ کمی‌ ابدیت‌ بهش‌ بدهی‌ تا غصه‌ از دلش‌ در بیاید. اگر این‌ کار را بکنی‌ من‌ هم‌ قول‌ می‌دهم‌ دختر کوچولوی‌ خوبی‌ بشوم.
‌امضا: دختر کوچولوی‌ تو
بله، آن‌ شب‌ آقای‌ آرمسترانگ‌ از خیابانهای‌ چراغانی‌شده‌ عبور کرد و زودتر از مواقع‌ دیگر به‌ خانه‌اش‌ رسید. پشت‌ در کمی‌ مکث‌ کرد و آن‌گاه‌ داخل‌ شد. پیپش‌ را روشن‌ کرد و وارد آشپزخانه‌ شد و پشت‌ میز نشست.
همسر و دخترش‌ منتظر او بودند. او هم‌ لبخندی‌ زد. درست‌ مثل‌ آن‌ وقت‌هایی‌ که‌ پسرش‌ نیز پهلوی‌شان‌ بود.


شهر دزدان (یک طنز از ایتالو کالوینو)

شهری بود که همة اهالی آن دزد بودند. شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمیداشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانة یک همسایه. حوالی سحر با دست پر به خانه برمیگشت، به خانة خودش که آن را هم دزد زده بود. به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکردند؛ چون هرکس از دیگری می دزدید و او هم متقابلاً از دیگری، تا آنجا که آخرین نفر از اولی می دزدید. داد و ستدهای تجاری و به طور کلی خرید و فروش هم در این شهر به همین منوال صورت میگرفت؛ هم از جانب خریدارها و هم از جانب فروشنده ها. دولت هم به سهم خود سعی میکرد حق و حساب بیشتری از اهالی بگیرد و آنها را تیغ بزند و اهالی هم به سهم خود نهایت سعی و کوشش خودشان را میکردند که سر دولت را شیره بمالند و نم پس ندهند و چیزی از آن بالا بکشند؛ به این ترتیب در این شهر زندگی به آرامی سپری میشد. نه کسی خیلی ثروتمند بود و نه کسی خیلی فقیر و درمانده.

روزی، چطورش را نمیدانیم؛ مرد درستکاری گذرش به شهر افتاد و آنجا را برای اقامت انتخاب کرد. شبها به جای اینکه با دسته کلید و فانوس دور کوچه ها راه بیفتد برای دزدی، شامش را که میخورد، سیگاری دود میکرد و شروع میکرد به خواندن رمان.
دزدها میامدند؛ چراغ خانه را روشن میدیدند و راهشان را کج میکردند و میرفتند.
اوضاع از این قرار بود تا اینکه اهالی، احساس وظیفه کردند که به این تازه وارد توضیح بدهند که گرچه خودش اهل این کارها نیست، ولی حق ندارد مزاحم کار دیگران بشود. هرشب که در خانه میماند، معنیش این بود که خانواده ای سر بی شام زمین میگذارد و روزبعدهم چیزی برای خوردن ندارد.
بدین ترتیب، مرد درستکار در برابر چنین استدلالی چه حرفی برای گفتن میتوانست داشته باشد؟ بنابراین پس از غروب آفتاب، او هم از خانه بیرون میزد و همانطور که از او خواسته بودند، حوالی صبح برمیگشت؛ ولی دست به دزدی نمیزد. آخر او فردی بود درستکار و اهل اینکارها نبود. میرفت روی پل شهر میایستاد و مدتها به جریان آب رودخانه نگاه میکرد و بعد به خانه برمیگشت و میدید که خانه اش مورد دستبرد قرار گرفته است.

در کمتر از یک هفته، مرد درستکار دار و ندارد خود را از دست داد؛ چیزی برای خوردن نداشت و خانه اش هم که لخت شده بود. ولی مشکلی این نبود. چرا که این وضعیت البته تقصیر خود او بود. نه! مشکل چیز دیگری بود. قضیه از این قرار بود که این آدم با این رفتارش، حال همه را گرفته بود! او اجازه داده بود دار و ندارش را بدزدند بی آنکه خودش دست به مال کسی دراز کند. به این ترتیب، هر شب یک نفر بود که پس از سرقت شبانه از خانة دیگری، وقتی صبح به خانة خودش وارد میشد، میدید خانه و اموالش دست نخورده است؛ خانه ای که مرد درستکار باید به آن دستبرد میزد.

به هر حال بعد از مدتی به تدریج، آنهایی که شبهای بیشتری خانه شان را دزد نمیزد رفته رفته اوضاعشان از بقیه بهتر شد و مال و منالی به هم میزدند و برعکس، کسانی که دفعات بیشتری به خانة مرد درستکار (که حالا دیگر البته از هر چیز به درد نخوری خالی شده بود) دستبرد میزدند، دست خالی به خانه برمیگشتند و وضعشان روز به روز بدتر میشد و خود را فقیرتر میافتند.
به این ترتیب، آن عده ای که موقعیت مالیشان بهتر شده بود، مانند مرد درستکار، این عادت را پیشه کردند که شبها پس از صرف شام، بروند روی پل چوبی و جریان آب رودخانه را تماشا کنند. این ماجرا، وضعیت آشفتة شهر را آشفته تر میکرد؛ چون معنیش این بود که باز افراد بیشتری از اهالی ثروتمندتر و بقیه فقیرتر میشدند.
به تدریج، آنهایی که وضعشان خوب شده بود و به گردش و تفریح روی پل روی آوردند، متوچه شدند که اگر به این وضع ادامه بدهند، به زودی ثروتشان ته میکشد و به این فکر افتادند که "چطور است به عده ای از این فقیرها پول بدهیم که شبها به جای ما هم بروند دزدی". قراردادها بسته شد، دستمزدها تعیین و پورسانتهای هر طرف را هم مشخص کردند: آنها البته هنوز دزد بودند و در همین قرار و مدارها هم سعی میکردند سر هم کلاه بگذارند و هرکدام از طرفین به نحوی از دیگری چیزی بالا میکشید و آن دیگری هم از ... . اما همانطور که رسم اینگونه قراردادهاست، آنها که پولدارتر بودند و ثروتمندتر و تهیدستها عموماً فقیرتر میشدند.
عده ای هم آنقدر ثروتمند شدند که دیگر برای ثروتمند ماندن، نه نیاز به دزدی مستقیم داشتند و نه اینکه کسی برایشان دزدی کند. ولی مشکل اینجا بود که اگر دست از دزدی میکشیدند، فقیر میشدند؛ چون فقیرها در هر حال از آنها میدزدیدند. فکری به خاطرشان رسید؛ آمدند و فقیرترین آدمها را استخدام کردند تا اموالشان را در مقابل دیگر فقیرها حفاظت کنند، ادارة پلیس برپا شد و زندانها ساخته شد.
به این ترتیب، چند سالی از آمدن مرد درستکار به شهر نگذشته بود که مردم دیگر از دزدیدن و دزدیده شدن حرفی به میان نمیاوردند. صحبتها حالا دیگر فقط از دارا و ندار بود؛ اما در واقع هنوز همه دزد بودند.

نور و نان

 

نور و نان

این همه گندم، این همه کشتزارهای طلایی، این همه خوشه در باد را که می خورد؟ آدم است، آدم است که می خورد. این همه گنج آویخته بر درخت، این همه ریشه در خاک را که می خورد؟ آدم است، آدم است که می خورد.

این همه مرغ هوا و این همه ماهی دریا، این همه زنده بر زمین را که می خورد؟ آدم است ، آدم است که می خورد. هر روز و هر شب، هر شب و هر روز زنبیل ها و سفره ها پر می شود، اما آدم گرسنه است. آدم همیشه گرسنه است.

دست های میکائیل از رزق پر بود. از هزار خوراک و خوردنی. اما چشم های آدمی همیشه نگران بود. دست هایش خالی و دهانش باز.
میکائیل به خدا گفت: خسته ام ، خسته ام از این آدم ها که هیچ وقت سیر نمی شوند. خدایا چقدر نان لازم است تا آدمی سیر شود؟ چقدر !

خداوند به میکائیل گفت: آنچه آدمی را سیر می کند نان نیست، نور است. تو مامور آن هستی که نان بیاوری. اما نور تنها نزد من است و تا هنگامی که آدمی به جای نور، نان می خورد گرسنه خواهد ماند.

میکائیل راز نان و نور را به فرشته ای گفت. و او نیز به فرشته ای دیگر. و هر فرشته به فرشته دیگری تا آنکه همه هفت آسمان این راز را دانستند. تنها آدم بود که نمی دانست. اما رازها سر می روند. پس راز نان و نور هم سر رفت. و آدمی سرانجام دانست که نور از نان بهتر است. پس در جستجوی نور برآمد. در جستجوی هر چراغ و هر فانوس و هر شمع.
اما آدم، همیشه شتاب می کند. برای خوردن نور هم شتاب کرد. و نفهمید نوری که آدمی را سیر می کند نه در فانوس است و نه در شمع. نه در ستاره و نه در ماه.
او ماه را خورد و ستار ها را یکی یکی بلعید. اما باز هم گرسنه بود.

خداوند به جبرئیل گفت: سفره ای پهن کن و بر آن کلمه و عشق و هدایت بگذار.
و گفت: هر کس بر سر این سفره بنشیند، سیر خواهد شد.
سفره خدا گسترده شد؛ از این سر جهان تا آن سوی هستی. اما آدم ها آمدند و رفتند. از وسط سفره گذشتند و بر کلمه و عشق و هدایت پا گذاشتند.
آدم ها گرسنه آمدند و گرسنه رفتند. اما گاهی، فقط گاهی کسی بر سر این سفره نشست و لقمه ای نور برداشت. و جهان از برکت همان لقمه روشن شد. و گاهی ، فقط گاهی کسی تکه ای عشق برداشت و جهان از همان تکه عشق رونق گرفت. و گاهی، فقط گاهی کسی جرعه ای از هدایت نوشید و هر که او را دید چنان سرمست شد که تا انتهای بهشت دوید.

سفره خدا پهن است اما دور آن هنوز هم چقدر خلوت است.

میکائیل نان قسمت می کند. آدم ها چنگ می زنند و نان ها را از او می ربایند.
میکائیل گریه می کند و می گوید: کاش می دانستید، کاش می دانستید که نور از نان بهتر است.

معنی و مفهوم اسامی کشور های جهان

در اینجا معنی نام کشورهای جهان به ترتیب حروف الفبا آمده و زبانی که ریشه این نام در اصل از آن گرفته شده در میان پرانتز یا کمانک آورده شده است.

▪ آذربایجان: آتورپاتکان نگهدار آتش است(فارسی دری)
▪ آرژانتین: سرزمین نقره(اسپانیایی)
▪ آفریقای جنوبی: سرزمین بدون سرما (آفتاب) جنوبی(لاتین،یونانی)
▪ آفریقای مرکزی: سرزمین بدون سرما(آفتاب)مرکزی(لاتین،یونانی)
▪ آلبانی: سرزمین کوهنشینان
▪ آلمان: سرزمین همه مردان یا قوم ژرمن(فرانسوی - ژرمنی)
▪ آنگولا: از واژه نگولا که لقب فرمانروایان محلی بود
▪ اتریش: شاهنشاهی شرق(ژرمنی)
▪ اتیوپی: سرزمین چهره سوختگان(یونانی)
▪ ارمنستان: سرزمین فرزندان ارمن،نام نبیره نوح(ع)(فارسی دری)
▪ ازبکستان: سرزمین خودسالارها(سغدی، ترکی، فارسی دری)
▪ اسپانیا: سرزمین خرگوش کوهی(فنیقی)
▪ استرالیا: سرزمین جنوبی( لاتین)
▪ استونی: راه شرقی(ژرمنی)
▪ اسرائیل: جنگیده با خدا(عبری)
▪ اسکاتلند: سرزمین اسکات ها البته در لاتین قوم گائل را گویند.(لاتین)
▪ افغانستان: سرزمین قوم افغان( فارسیدری)
▪ اکوادور: خط استوا(اسپانیایی)
▪ الجزایر: جزیره ها(عربی)
▪ السالوادور: رهایی بخش مقدس(اسپانیایی)
▪ امارات متحده عربی: شاهزاده نشین های یکپارچه عربی(عربی)
▪ اندونزی: مجمع الجزایر هند(فرانسوی)
▪ انگلیس: سرزمین قوم آنگل(ژرمنی)
▪ اوروگوئه: شرقی
▪ اوکراین: منطقه مرزی(اسلاوی)
▪ ایالات متحده امریکا: از نام آمریگو وسپوچی دریانورد ایتالیایی
▪ ایتالیا: شاید به معنی ایزد گوساله(یونانی)
▪ ایران: سرزمین نجیب زادگان(آریاییان)(فارسی دری)
▪ ایرلند: سرزمین قوم ایر(شاید هم معنی با آریا)(انگلیسی)
▪ ایسلند: سرزمین یخ(ایسلندی)
▪ بحرین: دو دریا(عربی)
▪ برزیل: چوب قرمز
▪ بریتانیا: سرزمین نقاشی شدگان(لاتین)
▪ بلژیک: سرزمین قوم بلژ(از اقوام سلتی)، واژه بلژ احتمالا معنی زهدان و کیسه می داده است.
▪ بنگلادش: ملت بنگال(بنگلادشی)
▪ بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار(از زبان های موره - دیولا)
▪ بولیوی: از نام سیمون بولیوار مبارز رهایی بخش آمریکای لاتین
▪ پاراگوئه: این سوی رودخانه
▪ پاکستان: سرزمین پاکان
▪ پاناما: جای پر از ماهی( کوئوا)
▪ پرتغال: بندر قوم گال(از اقوام سلتی)(لاتین)
▪ پورتوریکو: بندر ثروتمند(اسپانیایی)
▪ تانزانیا: این نام از هم آمیزی تانگانیگا(سرزمین دریاچه تانگا)و زنگبار به دست آمده است.
▪ تایلند: سرزمین قوم تای
▪ ترکمنستان: سرزمین ترک مانندها
▪ ترکیه: سرزمین قوی ها(ترکی با پسوند عربی)
▪ جامائیکا: سرزمین بهاران
▪ چاد: دریاچه( بورنو)
▪ چین: سرزمین مرکزی(چینی)
▪ دانمارک: مرز قوم «دان»
▪ دومینیکن: کشور دومینیک مقدس(اسپانیایی)
▪ روسیه: کشور روشن ها، سپیدان(شاید از ریشه سکایی«راوش»)
▪ روسیه سفید(بلاروس): درخشنده(روس)سفید(روسی)
▪ رومانی: سرزمین رومی ها
▪ ژاپن: سرزمین خورشید تابان(ژاپنی)
▪ ساحل عاج: ساحل عاج
▪ سریلانکا: جزیره باشکوه(سانسکریت)
▪ سلیمان جزایر: از نام حضرت سلیمان
▪ سوئد: سرزمین قوم «سوی»
▪ سوازیلند: سرزمین قوم سوازی
▪ سوئیس: سرزمین مرداب
▪ سودان: سیاهان(عربی)
▪ سوریه: سرزمین آشور(سامی)
▪ سیرالئون: کوه شیر
▪ شیلی: پایان خشکی- برف(از زبان بومی آنجا)
▪ صحرا: بیابان(عربی)
▪ صربستان: سرزمین قوم صرب(یوگسلاوی: سرزمین اسلاوهای جنوب)
▪ عراق: شاید ازایراک به معنای ایران کوچک(فارسی)
▪ عربستان سعودی: سرزمین بیابانگردان در تملک خاندان خوشبخت. واژه عرب به معنی گذرنده و بیابانگرد است. سعود یعنی خوشبخت.
▪ فرانسه: سرزمین قوم فرانک(از اقوام سلتی)
▪ فنلاند: سرزمین قوم «فن»
▪ فیلیپین: از نام پادشاهی اسپانیایی به نام فیلیپ
▪ قرقیزستان: سرزمین چهل قبیله(قرقیزی)
▪ قزاقستان: سرزمین کوچگران(قزاقی)
▪ قطر: شاید به معنای بارانی(عربی)
▪ کاستاریکا: ساحل غنی(اسپانیایی)
▪ کانادا: دهکده(زبان سرخپوستی«ایروکوئی»)
▪ کلمبیا: سرزمین کلمب(کریستف کلمب)(اسپانیایی)
▪ کنیا: کوه سپیدی(زبان کیکویو)
▪ کویت: د ژ کوچک(هندی-عربی)
▪ گرجستان: سرزمین کشاورزان(یونانی)
▪ لبنان: سفید(عبری)
▪ لهستان: سرزمین قوم «له»
▪ لیبریا: سرزمین آزادی
▪ مجارستان: سرزمین قوم مجار(مجاری)
▪ مصر: شهر - آبادی
▪ مقدونیه: سرزمین کوه نشین ها، بلندنشین ها(یونانی)
▪ مکزیک: اسپانیای جدید(اسپانیایی)
▪ موریتانی: سرزمین قوم مور(لاتین)
▪ میکرونزی: مجمع الجزایر کوچک(فرانسوی)
▪ نرو ژ: راه شمال
▪ نیجر: سیاه(لاتین)
▪ نیجریه: سرزمین سیاه(لاتین)
▪ واتیکان: گرفته شده از نام تپه ای به نام واتیکان(اتروسکی)
▪ ونزوئلا: ونیز کوچک
▪ ویتنام: اقوام «ویت» جنوبی(ویتنامی)
▪ ویلز: بیگانگان(ژرمنی)
▪ هلند: سرزمین چوب(آلمانی)
▪ هند: پر آب(فارسی باستان)
▪ هندوراس: ژرفناها(اسپانیایی)
▪ یمن: خوشبخت
▪ یونان: سرزمین قوم «یون»

معرفی ابزارهای آزمایشگاه شیمی-قسمت دوم

 

بشر: وسيله‌اي استوانه اي شكل است كه در اندازه‌هاي مختلف از جنس شيشه يا پلاستيك ساخته مي‌شود و در لبه آن شياري براي ريخته شدن آسانتر مايعات،تعبيه شده است. از بشر مدرج يا ساده براي برداشتن مايعات، حرارت دادن (بشر شيشه‌اي)، تهيه محلول، انتقال مواد، رسوب‌گيري و... استفاده مي‌شود. بشر را نيز بايد پس از استفاده بدقت شست و سپس كر داد. براي خشك كردن نيز از اتو يا چرخاندن شعله به دور آن مي‌توان استفاده كرد. براي برداشتن و نگه داشتن بشر نيز از گيره مخصوص استفاده مي‌شود.به علت دقت كم در اندازه گيري و نيز دهانه گشاد، از آن به هيچ وجه براي حجم سنجي يا نگهداري مواد استفاده نميشود.

 

ارلن (ارلن ماير): ظرفي مخروطي شكل در اندازه‌هاي مختلف مي‌باشد كه قسمت بالاي آن باريك‌تر و اندكي برگشته و قيفي شكل است به جهت اينكه از ريختن مايع به بيرون جلوگيري شود و هم مايع آسان‌تر به داخل آن ريخته شود. ارلن نيز گاهي پلاستيكي است ولي عمدتاً  از شيشه است و ممكن است ساده يا  مد‌ّرج باشد. كاربرد ويژه ارلن در سنجشهاي حجمي (تيتراسيون) است. همچنين براي نگهداري و گرم كردن و يا برداشتن حجم معيـّن از مايعات بكار مي‌رود. از ارلن در تهيه گازها نيز مي‌توان استفاده كرد.

 

 لوله آزمايش: ساده‌ترين و متداول‌ترين ابزار آزمايشگاهي است كه در اندازه‌هاي مختلف و از شيشه نشكن (پيركس) ساخته مي‌شود. لوله آزمايش به منظور بررسي واكنش‌هاي شيميايي و يا گرم كردن مواد شيميايي بكار برده مي‌شود. پس از شستن لوله آزمايش بايد آنرا با آب معمولي يا آب مقطر كر داد. (منظور از كردادن اين است كه كمي از محلول مورد نظررا در ظرف ريخته و با آن همه جاي ظرف را خيس  مي‌كنيم و  سپس آنرا دور مي‌ريزيم) سپس سطح خارجي لوله را با دستمال و داخل آنرا با حرارت خشك كرد و در جا لوله قرار داد.

 

 گيره لوله: ابزاري است چوبي يا فلزي كه براي نگهداشتن لوله آزمايش بويژه هنگام گرم كردن استفاده مي‌شود. گيره چوبي لوله را نمي‌شكند و دست را نمي‌سوزاند ولي خودش ممكن است بسوزد و بهتر است بالاي لوله را با آن بگيريم. گيره فلزي براي حرارت دادن زياد لوله نامناسب است. گيره‌هاي فلزي با دسته چوبي براي كار كردن مناسب‌ترند.

 

 لوله شوي (برس لوله): براي شست و شوي جدار داخلي ظرفهاي شيشه‌اي بويژه لوله آزمايش بكار ميرود. ابتدا مقداري مايع شوينده و آب داخل ظرف مي‌ريزند و برس لوله را وارد ظرف مي‌كنند و آنرا در داخل لوله مي‌چرخانند. هرگز نبايد لوله شوي را در لوله بالا و پايين برد زيرا باعث شكستن ته لوله آزمايش مي‌شود.

 

 جا لوله: لوله آزمايش را همواره بايد در جا لوله قرار داد و از گذاشتن و رها كردن آن بر روي ميز آزمايشگاه خودداري كرد لوله‌ها را پس از شستن به جهت تميز ماندن و جلوگيري از آلوده شدن بطور وارونه در جا لوله قرار مي دهند.

 

 

 

 

 شيشه ساعت: وسيله‌اي شيشه‌اي است كه بعنوان ظرف توزين، ظرف انجام آزمايش و يا براي آماده كردن مخلوط ها براي انجام آزمايش به كار مي‌رود. از شيشه ساعت براي تبخير محلول ها به منظور ايجاد بلور (عمل تبلور) در گرماي ملايم (قرار دادن شيشه ساعت بالاي بخار آب جوش) نيز استفاده مي‌شود كه هر چه عمل تبخير كندتر باشد بلورهاي ماده آزاد شده درشت‌تر مي‌شوند. شيشه ساعت را نبايد بطور مستقيم حرارت داد زيرا فوراً مي‌شكند.

 

 

 قاشقك احتراق: ظرف فلزي كوچكي است كه دسته فلزي بلندي دارد و معمولاً براي انتقال جسم ذوب شده بدرون يك ظرف مانند ارلن يا بالن (سوزاندن گوگرد در اكسيژن يا واكنش سديم مذاب با كلر) استفاده مي‌شود.

 

 

 همزن شيشه‌اي: ميله شيشه‌اي تو پري است كه براي هم‌زدن محلول ها و يكنواخت كردن آن ها بكار مي‌رود. اندازه همزن بايد متناسب با ظرف باشد. هنگام گرم كردن محلولها، همزدن ضمن سرعت بخشيدن به عمل تبخير، از پرتاب مواد به بيرون جلوگيري مي‌كند. (در محلول غليظ احتمال پرتاب ذره‌ها به بيرون بيشتر است) ميله همزن نبايد به جداره ظرف شيشه‌اي مانند بشر تماس پيدا كند زيرا سبب خراشيده شدن بشر شده و آن را از شفافيت مي‌اندازد. علاوه بر آن ذرات بسيار ريز مواد جامد در محل خراش‌ها باقي مي‌ماند كه ممكن است با شستن هم خارج نشوند.

آبفشان(پیست):معمولاً در آن آب معمولي و براي كارهاي تخصصي و آزمايش هاي دقيق آب مقطر مي‌ريزند، البته گاهي مواد شيميايي ديگري همچون الكل، اسيدهاي رقيق، آب اكسيژنه رقيق و... در آن مي‌ريزند كه حتماً بايد بر روي آن برچسب زده و بلافاصله پس از مصرف شسته شود، زيرا ممكن است هر مايع بي‌رنگي آب مقطر فرض شود.

معرفی ابزار های آزمایشگاه شیمی-قسمت اول

چراغ گاز (چراغ بونزن):(bunsen burner) چراغ گاز آزمايشگاه از سه قسمت پايه، لوله و دريچه تنظيم هوا تشكيل شده است. براي روشن كردن چراغ گاز، بايد ابتدا دريچه تنظيم هوا را بست. سپس با يك دست كبريت روشن را كنار لبه لوله نگهداشت و با دست ديگر شير گاز را باز كرد. پس از روشن شدن چراغ بايد دريچه تنظيم هوا را كم‌كم باز كرد تا شعله كاملا آبي رنگ و بي‌صدا ظاهر شود. طبق شكل،گرمترين نقطه شعله تقريباً بالاترين قسمت شعله است.با تنظیم چراغ گاز،رنگ شعله آن مانند شکل4 آبی خواهد بود.


          


سه پايه فلزي: وسيله‌اي فلزي است كه براي نگهداشتن وسايل و گرم كردن آن ها در بالاي شعله چراغ گاز آزمايشگاه به كمك توري يا مثلث نسوز كاربرد دارد.

 

توري نسوز: نوعي توري فلزي است كه در قسمت وسط آن پوششي از ماده نسوز وجود دارد و براي جلوگيري از تاثير مستقيم شعله بر ظرفي كه بايد بوسيله شعله گرم شود، به كار مي‌رود. معمولاً توري نسوز را روي سه پايه قرار مي دهند و ظرف مورد نظر (بشر، ارلن و...) را روي آن گذاشته و حرارت مي دهند.

 

مثلث نسوز: مثلثي فلزي است كه سه قطعه روكش چيني نسوز دارد و از آن عمدتاً براي نگهداشتن بوته چيني بر روي سه پايه هنگام گرم كردن استفاده مي‌شود. يك مثلث نسوز هنگامي مناسب است كه  بوته در حفره آن قرار گيرد در غير اين صورت حالت نامتعادلي پيدا مي‌كند و ممكن است بوته بيفتد.


 

بوته چيني (كروزه): براي حرارت دادن شديد به منظور خشك كردن كامل يا تجزيه مواد جامد در كوره الكتريكي يا روي چراغ گاز استفاده مي‌شود.همچنين براي تعيين آب تبلور نمك‌هاي متبلور و پختن رسوبها نيز كاربرد دارد.

چند نکته درباره بوته چینی
- اسيدها بر بوته اثر ندارند اما بازها سبب خوردگي بوته مي شوند. براي پاك كردن بوته تا حد امكان نبايد از اسيدها هم استفاده كرد.
- بوته هاي شكسـته را نبايد دور ريخـت زيرا از خرده هاي آنها براي آب گيري الكل و تهيه اتيلن مي توان استفاده كرد. (بوته شكسته را مي توان خرد كرده، به عنوان ماده آبگير مورد استفاده قرار داد)
- هنگامي كه از بوته براي سنجش هاي وزني استفاده مي شود نخست بايد بوته خالي را چندين بار در كوره الكتريكي در دماي معين (دماي لازم براي پختن رسوب) قرار داد و پس از سرد كردن، وزن كرد تا به وزن ثابت رسيد. اين كارها، يعني: گرم كردن، سرد كردن و وزن كردن بوته تا رسيدن به وزن ثابت پيش از پختن هر رسوب الزامي است.

پنس بوته:نوعي پنس فلزي شبيه قيچي يا انبر با دسته بلند است كه معمولاً انتهاي آن اندكي خميده است تا آسانتر بتوان بوته را با آن برداشت. از پنس بوته براي گذاشتن و برداشتن بوته چيني روي چراغ گاز يا داخل كوره الكتريكي استفاده مي‌شود.


طرز تهیه معرف های آزمایشگاهی

طرز تهیه معرف های آزمایشگاهی

۱) معرف بند یکت:( معرف گلوکز است)

طرز تهیه:

۱۷۳گرم نیترات سدیم-۱۰۰گرم کربنات سدیم بی آب را به کمک حرارت در ۸۰۰میلی لیتر آب حل کنید و در صورت لزوم از صافی بگذرانید سپس حجم را به ۸۵۰میلی لیتر برسانید.۳/۱۷گرم سولفات مس را در ۱۰۰
میلی لیتر آب جداگانه حل کنید سپس آن رادر حالی که مرتباٌهم می زنید در محلول اول بریزید.وسپس حجم را به یک لیتر برسانید.

۲)
معرف لوگل :(برای رنگ آمیزی )یا محلول ید یدوره

طرز تهیه:

۳گرم بلورید- ۶
گرم ید ید پتاسیم (ید ور پتاسیم)

ید یدپتاسیم را در
۲۰۰ میلی لیتر آب مقطر حل کرده بلورهای ید را به آن بیفزایی وآنگاه به کمک آب مقطر حجم را به یک لیتر برسانید لازم است محلول مزبور ۲۴
ساعت قبل از به کار بردن تهیه شود چون ید به آرامی در آب حل می شود.

۳)
معرف فهلینگ: ( معرف هیدارتهای کربن)

طرز تهیه:

محلول
A:۶/۳۴گرم سولفات مس متبلور را در آب مقطر حل کرده حجم را به ۵۰۰
میلی لیتر برسانید(اگر محلول کدر بود،یکی دو قطره اسید سولفوریکغلیظ روی آن بریزید.)برای تسهیل حل شدن کمی محلول را گرم کنید.

محلول
B:۷۷گرم سود+۱۷۵گرم تارترات سدیم پتاسیم (نمک راشل) را در ۵۰۰
میلی لیتر آب مقطر حل کنید این دو محلول باید جدا از هم ذخیره شوند وبه هنگام استفاده شدن به حجم های مساوی با هم مخلوط شوند.

۴)
معرف بیوره ( معرف پروتئینهااست)

طرز تهیه:

به یک لیتر محلول سود
۱۰درصد ۲۵ میلی لیتر محلول سولفات مس ۳ درصد بیفزائید.(۳ گرم سولفات مس را به۱۰۰ میلی لیتر آب اضافه کنید محلول ۳
درصد ساخته خواهد شد)این محلول در صورت ماندن خراب می شود پس باید تازه تهیه شود.

۵)
معرف بلو دو متیلن:(برای رنگ آمیزی بافتهای مرده است)

طرز تهیه:

محلول ذخیره
۴۸/۱گرم ماده ی خشک را به ۱۰۰ میلی لیتر الکل ایزپروپیل اضافه کنید محلول کار ،محلول ذخیره را باید به نسبت ۱ به ۱۰ رقیق کرد(۱۰میلی لیتر محلول با ۹۰
میلی لیتر آب مقطر)

۶)
معرف سودان (برای رنگ آمیزی چربیها)

طرز تهیه:

۵۰ میلی لیتر استون را به ۵۰ میلی لیتر الکل ۷۰ درصد بیفزائید وسپس سودان را تا رسیدن به حد اشتعال در محلول حاصله بریزید بدین ترتیب محلولی ۲/۰
درصد فراهم می آید.

۷) معرف برم تیمول بلو:( معرف co۲
است)

طرز تهیه:

۵/۰گرم برم تیمول بلو را در ۵۰۰ میلی لیتر آب حل کنید سپس یک قطره آمونیاک به آن بیفزایید تا رنگش آبی تیره شود (محلول ذخیره است)برای ساختن محلول ۲۰
قطره در یک لوله آزمایش کافی است.

۸)
معرف کریستال ویوله (برای استفاده در باکتری شناسی)

طرز تهیه:

۱۴ گرم کریستال ویوله را در ۱۰۰ میلی لیتر الکل ایزو پروپیل ۹۵ درصد حل کنید ومحلول را ۲روز به حال خود بگذارید،سپس محلول را صاف کنید. این محلول ذخیره است .برای استفاده در باکتری شناسی ، محلول را تا ۱۰
برابر با آب رقیق کنید.

۹)
محلول رینگر(برای نگهداری بافتهای زنده)مانند قورباغه

طرز تهیه:

۳/۰گرم کلرید کلسیم- ۲۵/۰گرم کلرید پتاسیم- ۵/۶
گرم کلرید سدیم این موارد را یک لیتر آب مقطر حل کنید.

پستانداران:موارد زیر را در یک لیتر آب مقطر حل کنید.

۳/۰گرم کلرید کلسیم- ۲۵/۰گرم کلرید پتاسیم ۵/۸
گرم کلرید سدیم

۱۰)
محلول هم غلظت با خون پستانداران:

۶
گرم کلرید سدیم را در یک لیتر آب مقطر حل کنید.

۱۱)
آب دریا(برای نگهداری جاندارانی که ساکن آب دریا هستند)

طرز تهیه:

۴۵گرم کلرید سدیم - ۵گرم سولفات منیز یم ۵گرم کلریدمنیزیم ۲ گرم سولفات پتاسیم هر کدام از این موارد را باید جدا گانه در مقداری آب مقطر حل کرد سپس به همدیگر افزود وبه شدت تکان داد به این محلول بهتر است به مدت ۴۸
ساعت هوا داده شود.

۱۲)
معرف استو کارمن:

طرز تهیه:

۴۵ میلی لیتر اسید استیک ۱ گرم کارمن ۵۵
میلی لیتر آب مقطر

روش : کارمن را با استیک اسید مخلوط کنید وآب بیفزایی مخلوط را تا درجه ی جوش برسانید سپس سرد وصاف کنید.

۱۳)
معرف گیمسا: (برای مشاهده ی گلبولها ی سفید خون)

طرز تهیه:

۳ گرم پودر گیسما را در ۳۵۰ سی سی تا ۳۷۵ سی سی متانول کا ملاً حل کنید سپس ۱۵۰ سی سی گلسیرین به آن اضافه کنید وبه مدت ۱۲ ساعت در حرارت ۳۷
درجه قرار دهید.

۱۴)
محلول کارمن زاجی: (برای رنگ آمیزی بافتهای گیاهی)

طرز تهیه:

۱ گرم پودر کارمن را با ۴ گرم زاج آمونیاکی مخلوط ودر ۱۰۰ سی سی آب مقطر حل می کنیم محلول را ۲۰ دقیقه جوشانده ومدت ۱۲
ساعت آن را بی حرکت می گذاریم ،سپس صاف نموده ومورد استفاده قرار می دهیم در صورتی که به مقدار زیاد از این محلول تهیه شود یا بخواهیم مدتی آن را نگه داریم برای جلوگیری از کپک زدگی چند بلور فنیک اسید را در لوله ی آزمایش ریخته ودر حرارت ذوب نموده سپس به محلول رنگی مزبور اضافه می کنیم.

۱۵)
معرف فنل فتا لئین ( معرف بازها)

در محیط بازی قرمز ارغوانی می شود.

طرز تهیه:

فنل فتا لئین را می توان به نسبت
۵۰ به ۵۰
در آب والکل حل کرد.

۱۶) فرمل ۵
درصد ( ماده ی تثبیت کننده ونگهداری کننده است )

مثلاً برای تشریح چشم گاو وقبلاً باید به مدت
۲
روز در محلول فرمل نگهداری شود.

طرز تهیه: فرمل تجارتی معمولاً ۴۰ درصد است لذا برای تهیه ی محلول فرمل ۵ درصد ،۵ قسمت از فرمل تجارتی را با ۳۵ قسمت آب مقطر مخلوط کنید محلول ۵
درصد حاصل شود.

اثر فشار پایین اکسیژن بر بدن

 

فیزیولوژی فضایی

اثر فشار پایین اکسیژن بر بدن:

کاهش فشار اکسیژن جو علت اصلی همه ی مشکلات کمبود اکسیژن در عملکرد بدن در ارتفاعات بلند است . چون هر اندازه فشار جو کاهش یابد فشار اکسیژن اتمسفر هم متناسب با آن کاهش می یابد و همواره اندکی کمتر از 21 در صد از فشار کلی جو باقی می ماند.

فشار اکسیژن در سطح دریا در حدود mmHg159 است در حالی که در 50000 پایی فقط mmHg18 می باشد.

 

فشار اکسیژن ریوی در ارتفاعات مختلف:

دی اکسید کربن و بخار آب، اکسیژن ریوی را کاهش می دهند. در ارتفاعات بالاCO2 دائما از گردش خون ریوی به داخل واحد های تنفسی ریه دفع می شود و آب از سطح تنفسی به داخل هوای دمی تبخیر می شود.

دو گاز  CO2و H2O اکسیژن موجود در ریه را رقیق و به این ترتیب از غلظت O2 می کاهند. فشار بخار آب در ریه تا وقتی که دمای بدن طبیعی است بدون توجه به ارتفاع ،   47mmHgباقی می ماند.

فشار co2 ریه هم از مقدار 40mmHg  در سطح دریا به مقدار های کمتر افت می کند ودر فردی که با ارتفاع سازش پیدا کرده و تهویه ریوی اش حدود 5 برابر افزایش یافته فشار CO2به حدود 7mmHg کاهش می یابد.

ستون پنجم جدول 1 فشار O2  ریه را در ارتفاعات هنگامی که فرد هوا تنفس می کند را نشان می دهد.در سطح دریا فشار اکسیژن ریوی 104mmHg است. در ارتفاع 20000 پایی به حدود mmHg40 در فرد سازش نیافته و در مقابلmmHg53 در فرد سازش یافته ، کاهش می یابد.

 

 

تاثیر تنفس اکسیژن خالص بر فشار اکسیژن ریه در ارتفاعات مختلف:

وقتی یک فرد به جای هوا اکسیژن خالص تنفس می کند بیش تر فضای ریه ها که قبلا توسط نیترژن اشغال شده بود با اکسیژن پر می شود. در ارتفاع 30000 پایی ، یک هوانورد که اکسیژن خالص تنفس می کند ، می تواند فشار O2 ریوی139mmHg را به جای 18mmHg هنگامی که هوای عادی تنفس می کند، داشته باشد.(جدول1)

یک هوانورد در یک هواپیمای باز که اکسیژن خالص تنفس می کند نسبت به هوانوردی که هوای عادی تنفس می کند می تواند به ارتفاعات بسیار بالاتری صعود کند مثلا وقتی هوانوردی اکسیژن خالص تنفس می کند سرخرگ های او در حدود 47000 پایی % 50 اکسیژن دارند که برابر با هوانوردی است که در 23000 پایی هوای عادی تنفس می کند.

 

 

آثار مضر کمبود اکسیژن:

این آثار در فرد سازش نیافته با ارتفاعات، که هوای عادی تنفس می کند در حدود 12000 پایی آغاز می شود که شامل: خواب آلودگی- بی حالی- خستگی ذهنی و عضلانی – سردرد –تهوع و برخی اوقات سرخوشی است.

در ارتفاعات بالاتر از 18000 پایی تا مرحله ی پرش عضلانی یا تشنج پیشرفت کرده و در بالای 23000 پا، کما رخ می دهد که به زودی به مرگ منجر می شود.

برای مثال در صورتی که هوانورد سازش نیافته با ارتفاع برای مدت 1 ساعت در ارتقاع 15000 پایی بماند قدرت ذهنی او معمولاً به حدود%50 مقدار طبیعی کاهش یافته و بعد از 18 ساعت در این ارتفاع به %20 کاهش می یابد.

 

آثار نیروهای شتاب دهنده بر بدن در فیزیولوژی هوانوردی وفضا:

به دلیل تغییرات سریع جهت و سرعت حرکت در هواپیما و سفینه ها چند نوع از نیروهای شتاب دهنده در طول پرواز بر بدن اثر می کند.

در شروع پرواز شتاب خطی ساده است در پایان پرواز سرعت کم می شود و هر گاه هواپیما چرخش پیدا کند شتاب گریز از مرکز به وجود می آید.

 

 

انداره گیری نیروی شتاب دهنده(G):

هنگامی که یک هوانورد به سادگی در صندلی خود نشسته نیرویی که فرد توسط آن به صندلی فشرده می شود حاصل ازکشش جاذبه و برابر با وزن او می باشد. شدت این نیرو برابر با  G1+ می باشد زیرا برابر با کشش جاذبه است.اگر نیرویی که فرد توسط آن به صندلی فشرده می شود 5 برابر وزن طبیعی او در حالت معمول باشد نیرویی که بر صندلی وارد می شود G5+ است. اگر هواپیما در طول یک حلقه ی بیرونی حرکت کند به طوری که فرد توسط کمربند صندلی خود محکم نگه داشته شود نیروی G- به بدن او وارد می شود و در صورتی که نیرویی که فرد در حالت عادی توسط کمربند صندلیش به پایین کشیده می شود مساوی با وزن بدنش باشد نیروی وارده G1- است.

 

آثار نیروهای شتاب دهنده ی گریز از مرکز بر بدن (G+):

تاثیر بر سیستم گردش خون :وقتی یک هوانورد تحت G+ قرار می گیرد خون به سوی سیاهرگ های پا رفته و در صورتی که فرد ایستاده باشد این اثر بیش تر است.پس خون کمتری برای پمپاژ قلب باقی می ماند.

شتاب بیش از 4تا 6 G سبب تاری دید ظرف چند ثانیه وبیهوشی کمی بعد از آن می شود و اگر این شتاب ادامه یابد فرد خواهد مرد.

نیروهای شتاب دهنده ی خیلی قوی حتی برای کسری از ثانیه می توانند باعث شکستگی مهره ها شوند وحداکثر تحمل آن در حالت نشسته G 20 است.

G- به طور معمول تاثیر کمتری نسبت به +G دارد اما ممکن است آثار طولانی مدت آن مخرب باشد. یک هوانورد اغلب تا 4- تا G5- را می تواند بدون خطر جدی در یک مسیر دایره ای عمودی حرکت کند اگرچه سبب پر خونی موقت سر و گاهی مشکلات روانی در نتیجه ادم مغزی (Brain Edema) می شود و برای 15 تا 20 دقیقه ادامه می یابد.

گاه نیروهای G- چنان زیاد هستند (مثلا G20-) که باعث رانده شدن شدید خون به سر وپارگی رگهای کوچک سر و درون مغز می شوند. رگهای داخل جمجمه به دلایل زیر تمایل کمتری به پاره شدن دارند: 1- مایع مغزی نخاعی همزمان با رانده شدن خون به عروق مغزی به سمت سر رانده شده و فشار شدیداً افزایش یافته ی مایع مغزی نخاعی به عنوان سپر حفاظتی روی مغز عمل کرده ومانع از پارگی رگهای داخل مغزی می شود.2 - از آنجا که چشم ها توسط جمجمه محافظت نمی شوند پرخونی شدید در هنگام G- (قدرتمند) در آنها رخ داده و در نتیجه چشم ها اغلب به طور گذرا با دید قرمز کور می شوند.

 

روش های مختلف محافظت بدن در برابر نیروهای شتاب دهنده ی گریز از مرکز:

اگر هوانورد شکم خود را تا حداکثر میزان سفت کند و به جلو خم شود تا شکمش فشرده شود، تا حدودی از جمع شدن خون در عروق بزرگ شکم جلوگیری کرده ودر نتیجه تاری دید به تاخیر می افتد.

لباس های ضد G خاصی هم برای جلوگیری از تجمع خون در پایین شکم و پاها موجود است که ساده ترین آنها بدین صورت است که  باد کردن کیسه های فشارنده هنگام افزایش G (که فشاری مثبت بر پاها و شکم اعمال می کنند) موجب خنثی شدن این این فشار می شوند.

 

آثار نیروهای شتاب دهنده ی خطی بر بدن:

نیروهای شتاب دهنده در سفر فضایی:بر خلاف هواپیما یک سفینه قادربه ایجاد چرخش های سریع نبوده ،بنابراین شتاب گریز از مرکز به جز مواقعی که سفینه چرخش های غیرعادی داشته باشد، اهمیت اندکی دارد. اگرچه شتاب، هنگام پرتاب و فرود می تواند فوق العاده باشد اما هر دوی این حالات انواعی از شتاب خطی هستند که یکی مثبت و دیگری منفی است.در شتاب سه مرحله ای حین پرتاب در یک سفینه، موشک مرحله ی 1 سبب شتابی به اندازهG9 و موشک مرحله 2 ، سبب شتابی به اندازهG8 می شود.

در وضعیت ایستاده، بدن انسان قادر به تحمل چنین شتابی نبوده ولی در یک وضعیت نیمه خوابیده که بدن در عرض محور شتاب قرار دارد این شتاب قابل تحمل می شود از همین رو صندلی های سفینه ها نیز به حالت نیمه خوابیده ساخته می شوند.

 

محیط مصنوعی در سفینه فضایی:

هیچ جوی در فضای خارجی وجود ندارد وجو و اقلیم مصنوعی باید در یک سفینه فضایی بسته ایجاد شود.از همه مهم تر اینکه غلظت اکسیژن باید به اندازه کافی بالا و غلظت دی اکسید کربن به حدی باشد که باعث خستگی نشود.

در برخی ماموریت های فضایی از یک اتمسفر کپسولی حاوی O2 خالص با فشاری حدود mmHg260 استفاده می شود ولی در شاتل های فضایی ازگازهایی با نسبتی تقریباً برابر گازهای موجود درهوای عادی استفاده می شود که نیتروژن آن 4برابر O2و فشار کلی آن mmHg760 است.وجود نیتروژن در مخلوط احتمال آتش سوزی و انفجار را به شدت کاهش داده و مانع توسعه لکه های هوایی در ریه و انسداد راههای هوایی ریوی می شود.

برای سفر های فصایی که اغلب بیش از چند ماه طول می کشند به همراه بردن تمام اکسیژن مورد نیاز برای فعالیت هاعملی نبوده و به همین دلیل شیوه های بازیافت اکسیژن پیشنهاد شده است.

برخی روند های بازیافتی شامل الکترولیز آب برای آزاد کردن اکسیژن هستند.

برخی بر پایه روش های زیست شناختی مانند استفاده از جلبک ها برای تبدیل کردن  CO2به O2 می باشد . هنوز یک دستگاه کاملا رضایت بخش برای این نوع از بازیافت ساخته نشده است.

 

 

بی وزنی در فضا:

شخصی که در یک ماهواره مداری یا سفینه بدون شتاب قرار دارد بی وزنی یا شرایط نیروی G را در حد صفر احساس خواهد کرد که گاهی میکروگراویتی یا جاذبه ی کوچک نامیده می شود.به این معنا که شخص به طرفین سفینه کشیده نشده بلکه به راحتی در درون راهروها شناور می ماند.باید دقت داشت جاذبه هم برروی سفینه و هم برروی فرد در یک جهت اعمال می شود.بنابراین هر دوی آنها توسط نیروی شتابی به یک سمت کشیده می شوند.

مشکلات فیزیولوژیک بی وزنی(جاذبه کوچک):

1-بیماری حرکتی طی چند روز اول سفر

2-جابجایی مایعات بدن به علت عدم کارایی نیروی جاذبه در تولید فشار طبیعی برای تنظیم جریان خون و مایعات بدن

3-کاهش فعالیت فیزیکی به علت عدم نیاز به انقباض عضلات که برای مقابله با جاذبه مورد نیاز است.

 

نزدیک به %50 فضانوردان در طول 2تا 5 روز اول مسافرت فضایی خود به بیماری حرکت که همراه با تهوع وگاهی اوقات استفراغ است ، مبتلا می شوند.

زمانی که فضانورد به مدت طولانی در فضا می مانند، اثرات زیر مشاهده می شود:

1-کاهش حجم خون

2-کاهش توده گلبولهای قرمز

3-کاهش قدرت عضلانی

4-کاهش برون ده قلبی

5-از دست دادن توده استخوانی

 

به همین دلیل برای فضانوردان برنامه های ورزشی در طول سفرشان، در نظر گرفته می شود.

در روز اول بازگشت به زمین فضانوردان در حین ایستادن به دلیل کاهش حجم خون و کاهش توان تنظیم فشار خون، مستعد به غش کردن بودند و هنوز هم تا حدی به این صورت است.مطالعات اخیر برروی فضانوردان طی پرواز های اخیر نشان داده که آنها ممکن است حدود 1 درصد از توده استخوانی را در هر ماه حتی با ادامه تمرینات از دست بدهند.

فضانوردانی که از پروازهای فضایی بازگشته اند تا 4الی 6 ماه مستعد شکستگی های استخوانی هستند و حتی ممکن است چندین هفته زمان نیاز باشد تا به شرایط قلبی- عروقی واستخوانی و تناسب عضلانی قبل از پرواز خود برگردند.

 

 

 

15 راز شگفت انگیز بدن انسان


1. اثر زبان
 اثر خطوط و اشکال روی زبان درست همانند اثر انگشت عمل میکند. یعنی هر انسانی خطوطی کاملا منحصر به فرد روی زبانش دارد. از این رو اثر زبان میتواند به عنوان یکی از فاکتورهای تشخیص هویت مورد استفاده قرار بگیرد.

lin5214 شگفتی های بدن انسان


2. پوست
 انسان نیز مانند دیگر پستانداران هر لحظه در حال پوست انداختن است. طبق تحقیقات انسان در هر ساعت ۶۰۰ هزار ذره از پوست خود را در فضا پراکنده میکند. این مقدار برابر 700 گرم پوست در هر سال می باشد. به صورت میانگین انسان در سن 70 سالگی تقریبا به میزان پنجاه کیلوگرم پوست اندازی کرده است.

lin5214 شگفتی های بدن انسان


3. تعداد استخوان ها
 جالب است بدانید که کودک انسان تعداد بیشتری استخوان نسبت به یک فرد بزرگسال دارد. ما زندگی مان را با ۳۵۰ استخوان شروع میکنیم، اما در طول دوره رشد تا سن بلوغ به علت پیوستن استخوان ها به یکدیگر این مقدار به ۲۰۶ عدد استخوان کاهش پیدا میکند.
03119 شگفتی های بدن انسان

lin5214 شگفتی های بدن انسان


4. تغییرات معده
 هر سه یا چهار روز یکبار تغییراتی در معده شما بوجود می آید. اسیدهای قوی که معده برای هضم غذا به کار میگیرد، باعث تاثیراتی روی خود آن نیز می شود. البته معده مکانیزمی برای جلوگیری از هضم کامل خود دارد.

lin5214 شگفتی های بدن انسان


5. حس بویایی
 حس بویایی ما به قدرت حس بویایی سگ سانان نیست و فقط میتوانیم ۵۰ هزار رایحه مختلف را به خاطر بسپاریم.

lin5214 شگفتی های بدن انسان


6. طول روده باریک
 طول روده های باریک تقریبا ۴ برابر بلندتر از قد متوسط انسان است. اگر روده های باریک به شکل کنونی خود نبودند، طول آن ها به ۵ تا ۷ متر می رسید.


lin5214 شگفتی های بدن انسان


7. باکتری ها
 در هر اینچ مربع از پوست بدن انسان نزدیک به ۳۲ میلیون باکتری زندگی میکنند که بیشتر این باکتری ها بی ضرر هستند.


lin5214 شگفتی های بدن انسان


8. بوی پا
 منشا بوی پا غدد عرقی هستند. در یک جفت پا ۵۰۰ هزار غده تولید غرق در حال فعالیت است که میتوانند روزانه نیم لیتر عرق تولید کنند.


lin5214 شگفتی های بدن انسان


9. سرعت عطسه
 هوایی که موقع عطسه کردن از دهان خارج میشود بالغ بر ۱۶۰ کیلومتر در ساعت سرعت دارد. عطسه کردن فشار بسیار زیادی به بدن تحمیل میکند. محال است که بتوانید چشمان خود را هنگام عطسه باز نگه دارید.

09103 شگفتی های بدن انسان

lin5214 شگفتی های بدن انسان


10. مسیر خون
 خون مسیر زیادی را در هر لحظه در بدنتان طی میکند. تقریبا نزدیک به ۱۰۰ هزار کیلومتر مسیر خونی در بدن وجود دارد. قلب این عضو حیاتی و پرکار بدن روزانه دو هزار گالن خون (برابر با ۷۵۰۰ لیتر) را در این مسیرها پمپاژ میکند.

10165 شگفتی های بدن انسان

lin5214 شگفتی های بدن انسان


11. مقدار بزاق
 شما مایل به شنا در آب بزاق دهانتان نیستید، اما جالب است بدانید که هر شخص به طور میانگین در طول زندگی اش نزدیک به ۲۴ هزار لیتر بزاق تولید میکند. این مقدار برای پرکردن دو استخر شنا کافیست.


lin5214 شگفتی های بدن انسان


12. صدای خر و پف
 بعد از سن ۶۰ سالگی ، 60 درصد مردان و 40 درصد از خانم ها شروع به خر و پف خواهند کرد. صدای خر و پف میتواند تا حد کر کردن پیش برود. عموما صدای خر و پف ۶۰ دسیبل است که یعنی به بلندی صدای صحبت کردن معمولی اما این صدا میتواند تا ۸۰ دسیبل نیز پیش برود. ۸۰ دسیبل یعنی صدای یک دریل بادی که در حال نفوذ به بتن است. صدای بالای ۸۵ دسیبل برای گوش انسان بسیار مضر میباشد و ممکن است باعث کری شود.


lin5214 شگفتی های بدن انسان


13. رنگ و تراکم مو
 آیا میدانستید تراکم موی سر را از روی رنگ آن میشود تخمین زد؟ به طور میانگین هر انسان ۱۰۰ هزار پیاز مو روی سرش دارد. هرکدام از این پیازهای مو در طول زندگی انسان قادر به تولید ۲۰ تار مو میباشند. افرادی که موهای بلوند دارند از بیشترین میزان پیاز مو در مقایسه با دیگر رنگ ها سود میبرند، در نتیجه این افراد موهای پرپشت تری خواهند داشت. تعداد میانگین پیاز مو برای موهای بلوند ۱۴۶ هزار، برای موهای مشکی ۱۱۰ هزار، برای موهای قهوه ای ۱۰۰ هزار و در آخرین رده برای موهای قرمز ۸۶ هزار عدد میباشد.


lin5214 شگفتی های بدن انسان


14. رشد ناخن ها
 اگر ناخن های دست تان نسبت به ناخن پای شما خیلی زودتر رشد میکند این کاملا طبیعی است. ناخن هایی که بیشتر در معرض استفاده قرار میگیرند زودتر رشد میکنند. ناخن انگشت های بلندتر و دستی که با آن مینویسید بیشترین رشد را دارند. به طور میانگین ناخن ها در هر ماه به اندازه یک دهم اینچ رشد میکنند.


lin5214 شگفتی های بدن انسان


15. نیاز به خواب
 شاید بعضی اوقات بگویید که دارم از شدت خواب میمیرم، اما به معنای کلمه توجه نداشته اید. شما بدون خوردن غذا تا هفته ها زنده میمانید، اما بعد از ۱۱ روز نخوابیدن، برای همیشه به خواب خواهید رفت.

طحال چیست؟

طحال یك عضو داخل شكمی است كه در سمت چپ قسمت فوقانی شكم، در كنار معده و بالای كلیه چپ قرار گرفته است. طحال كاملا توسط دنده تحتانی قفسه‌سینه محافظت می‌شود و در حالت طبیعی، نمی‌توان آن را از طریق جدار شكم لمس كرد.

       
وزن طحال، در بزرگسالان 75 تا 150 گرم است و در هر دقیقه، حدودا 300 میلی‌لیترخون از آن عبور می‌كند. بنابراین یك بافت كاملا پرخون محسوب می‌شود.

طحال در دوران‌های مختلف زندگی وظایف كاملا متفاوتی را بر عهده می‌گیرد: در دوران جنینی و در ماه‌های پنجم تا هشتم بارداری، به عنوان یك مركز خون‌ساز عمل می‌كند و گلبول‌های سفید و قرمز خون را می‌سازد. پس از تولد، مغز استخوان به عنوان مرکز خونسازی عمل می کند و این فعالیت طحال خاموش می‌شود. در عین حال، قابلیت تبدیل به بافت‌های خون‌ساز همواره در طحال باقی می‌ماند و در برخی بیماری‌ها كه مغز استخوان دیگر نمی تواند سلول‌های خونی را بسازد، سلول‌های طحال مجددا شروع به فعالیت خون‌سازی می‌كنند.
ولی این فعالیت، معمولا فاقد ارزش بالینی است و تنها موجب بزرگ شدن بیش از حد طحال و بروز عوارض ناشی از آن می‌شود.
وظایف طحال چیست؟

پس از تولد و در سنین كودكی، طحال، منبع عمده و محل استقرار سلول‌های لنفوسیت B (یک نوع گلبول سفید) محسوب می‌شود و نقش مهمی را در پاسخ‌های ایمنی بدن ایفا می‌كند. لنفوسیت‌های B كه در طحال استقرار یافته‌اند، در پاسخ به میكروب‌ها و عوامل خارجی، شروع به ترشح پادتن یا آنتی بادی می‌كنند. سلول‌های ماكروفاژی كه در طحال استقرار یافته‌اند، خون را از سلول‌های غیر طبیعی پاک می کنند.
افرادی كه به هر علت، طحال ‌شان برداشته شده است، باید واكسن ضد برخی میكروب ‌های خاص را دریافت كنند.

گلبول‌های قرمزی که دارای اشكال غیر طبیعی هستند، یا آنهایی كه بیش از اندازه پیر شده‌اند و همچنین پلاكت‌های غیر طبیعی، توسط طحال از گردش خون برداشته می‌شوند. هر روز، 20 میلی‌لیتر گلبول‌ قرمز فرسوده توسط طحال جمع‌آوری و از گردش خون خارج می‌شوند.
به طور طبیعی، یك ‌سوم از كل پلاكت‌های بدن، در طحال ذخیره شده‌اند که در موارد لزوم، می‌توانند به گردش خون وارد شوند.
بودن یا نبودن طحال چه فرقی می‌کند؟

با وجود اعمالی كه طحال انجام می دهد باید گفت که فعالیت‌های این عضو در افراد بالغ، توسط اعضای دیگر، نظیر كبد و مغز استخوان هم قابل انجام است، بنابراین برداشتن طحال در بزرگسالان، معمولا عارضه عمده‌ای ایجاد نمی‌كند.
در كودكان، با توجه به نقش طحال در ایجاد پاسخ‌های ایمنی، برداشتن طحال باید با دقت بیشتری صورت گیرد، زیرا حذف این عضو در سنین کودکی، با کاهش توانایی ساخت آنتی‌بادی در بدن، موجب استعداد ابتلا به برخی عفونت‌های خاص می‌شود.

طحال چگونه آسیب می بیند؟

طحال، كاملا در مجاورت دنده‌های نهم تا دوازدهم قرار گرفته است. آسیب طحال و پارگی آن، یك مشكل شایع در تصادفات و ضرباتی است كه به سمت چپ شكم و قفسه‌سینه وارد می‌شود.
مهم‌ترین خطری كه در این موارد بیمار را تهدید می‌كند، خون‌ریزی شدید از بافت پرخون طحال به داخل شكم است، بدون اینكه خون‌ریزی در سطح بدن دیده شود.
تشخیص خون‌ریزی داخلی، در این موارد از اهمیت فوق‌العاده زیادی برخوردار است، زیرا در بسیاری از موارد، برای كنترل آن نیاز به اعمال جراحی وجود دارد. در صورت پارگی طحال، گاهی نیاز به برداشتن كامل این عضو پیش می‌آید.
در برخی بیماری‌ها، برداشتن طحال یا اسپلنكتومی، یكی از پایه‌های درمانی محسوب می‌شود. این بیماری‌ها یا مستقیما در نتیجه عملكرد غیر طبیعی طحال به وجود می آیند و یا كاركردهای طحال موجب تشدید یا استمرار آنها می‌شود.
مواقعی که طحال برداشته می‌شود
                            
گاهی طحال، عملكرد پاكسازی خون را بیش از حد لازم انجام می‌دهد و نه تنها سلول‌های معیوب و فرسوده را از گردش خون خارج می‌كند، بلكه بسیاری از سلول‌های سالم را نیز از بین می‌برد. این حالت كه هیپراسپلنیسم نامیده می‌شود، با برداشتن طحال، بهبود می یابد.
در بیماری‌های همولیتیك، كه نوعی كم‌خونی ناشی از متلاشی شدن زودهنگام گلبول‌های قرمز خون است، گاهی برداشتن طحال، به كاهش كم‌خونی كمك می‌كند.
برداشتن طحال در موارد پیشرفته تالاسمی، كم‌خونی داسی‌شكل و كم‌خونی‌های همولتیك خودایمنی، به بهبود بیماری كمك می‌كند.
افرادی كه به هر علت، طحال‌شان برداشته شده است، باید واكسن ضد برخی میكروب‌های خاص را دریافت كنند، زیرا حتی در بزرگسالان نیز كاركردهای طحال نباید كاملا بی‌اهمیت تلقی شود و نقش طحال در دستگاه ایمنی بدن را باید همیشه در نظر داشت.
آنتی‌بادی‌هایی كه در طحال ترشح می‌شوند، به خصوص علیه باكتری‌هایی كه دارای كپسول هستند، موثرند و بیمارانی كه طحال شان برداشته شده است، مستعد ابتلا به عفونت باكتری‌هایی نظیر پنوموكوك و هموفیلی هستند.
واكسیناسیون مناسب و رعایت اصول پیشگیری، احتمال وقوع این عفونت را به میزان قابل‌توجهی كاهش می‌دهد.
بیماری‌های طحال

- اسپلنومگالی: بزرگ شدن بیش از حد طحال
- هایپراسپلنیسم: فعالیت بیش از حد طحال
- آسپلنیسم: نبودن طحال یا فقدان کارکرد آن

باران اسیدی چیست ؟

باران اسیدی چیست ؟

  باران‌های اسیدی از گازهای سولفور دی اکسید و از خانوادهٔ نیتروژن اکسید که از دود اگزوز اتومیبلها و کارخانجات ایجاد می‌شود، بوجود می‌آید. این گازها در اتمسفر زمین با بخار آب واکنش داده و اسیدهایی مانند سولفوریک اسید و نیتریک اسید را تشکیل می‌دهند.

 یکی از آثار و نتایج آلودگی هوا باران اسیدی است. در ۳۰ سال اخیر و در برخی نواحی صنعتی و بر اثر فعالیت‌های کارخانه‌ ها میزان دی‌اکسید گوگرد و دی‌اکسید ازت در هوا افزایش یافته است. این دو ماده در اتمسفر با اکسیژن و بخار آب واکنش شیمیایی ایجاد می‌کند و به صورت اسید نیتریک و اسید سولفوریک در می‌آید. این ذرات اسیدی مسافت‌های طولانی را بوسیله باد طی می‌کنند و به صورت باران اسیدی بر سطح زمین فرو می‌ریزند. چنین بارش‌هایی ممکن است به صورت برف یا باران یا مه نیز در بیاید


تاریخچه

پدیده باران اسیدی در سالهای پایانی دهه 1800 در انگلستان کشف شد، اما پس از آن تا دهه 1960 به دست فراموشی سپرده شد. « اسمیت » در سال 1873 واژه باران اسیدی را برای اولین بار مطرح کرد. او پی برد که ترکیب شیمیایی باران تحت تاثیر عواملی چون جهت وزش باد ، شدت بارندگی و توزیع آن ، تجزیه ترکیبات آبی و سوخت می‌باشد. این محقق متوجه اسید سولفوریک در باران شد و عنوان نمود که این امر ، برای گیاهان و اشیا واقع در سطح زمین خطرناک است.

موتا و میلو در سال 1987 عنوان داشتند که دی‌اکسید کربن با اسید سولفوریک و اسید نیتریک عوامل اصلی تعیین کننده میزان اسیدی بودن آب باران هستند، چرا که در یک فاز آبی به صورت یونهای نیترات و سولفات در می‌آیند و چنین یونهایی به آب باران خاصیت اسیدی می‌بخشند.

  پیامدهای باران اسیدی

باران اسیدی باعث از بین رفتن بناها و آثار تاریخی بخصوص در ساختمان‌هایی که از سنگ مرمر یا آهک ساخته شده باشند، می‌شود.
باران اسیدی میزان حاصلخیزی خاک را کاهش می‌دهد و حتی ممکن است مواد سمی را وارد خاک‌ها کند .
باران اسیدی موجب نابودی درختان و کاهش مقاومت آنها بخصوص در برابر سرما می‌شود
.
آلودگی ناشی از باران های اسیدی

اسیدی می تواند با از بین بردن جانوران ضعیفی مانند پلانکتون ها و بی مهرگان و گیاهان بر زنجیره ی غذایی جانداران تأثیر گذارد . البته خاک زمین تا حدی خاصیت بازی داشته و می تواند مقداری از اسید حل شده در خود را خنثی کند ، اما این مقدار معمولاً برای باران های اسیدی جوابگو نیست .


شاید بتوان گفت که جنگل ها بیشتر از دیگر اکوسیستم ها در معرض خطر باران های اسیدی هستند . به این دلیل که باران های اسیدی به راحتی با از بین بردن برگ درختان و گیاهان به طور مستقیم در اکوسیستم جنگل تأثیر می گذارد و به تدریج آن را نابود می کند . همچنین جنگلهایی که در ارتفاع های بلند از سطح دریا قرار دارند ، در تماس با بخار اسید ( ابر اسیدی ) از بین می روند . باران های اسیدی حتی با حل کردن مواد معدنی و فلزات به تخریب ساختمان ها در شهرها کمک می کنند و حتی می توانند باعث از بین رفتن رنگ اتومبیل ها و حتی ضعیف شدن بدنه آنها در برابر ضربه شوند . ( البته با رنگ کردن مکرر اتومبیل می توان از آن جلوگیری کرد ! ) همانطور که گفته شد باران اسیدی زیان های زیادی را در برخواهد داشت ، این در حالی است که شما براحتی زیر باران های اسیدی راه می روید بدون اینکه احساسی از اسیدی بودن آن داشته باشید . باران های اسیدی شاید به طور مستقیم به انسان تأثیر نگذارد ( انسان حتی می تواند در استخری اسیدی با pH 5.0 شنا کند بدون اینکه آسیبی ببیند ) ولی با از بین بردن دیگر اکوسیستم ها حتماً خود انسان است که در آخر زیان می بیند .

دید کلی

در چند دهه اخیر میزان اسیدیته آب باران ، در بسیاری از نقاط کره زمین افزایش یافته و به همین خاطر اصطلاح باران اسیدی رایج شده است. برای شناخت این پدیده سوالات زیادی مطرح گردیده است که به عنوان مثال می‌توان به این موارد اشاره کرد: چه عناصری باعث تغییر طبیعی باران می‌شوند؟ منشا این عناصر چیست؟ این پدیده در کجا رخ می‌دهد؟

معمولا نزولات جوی به علت حل شدن دی‌اکسید کربن هوا در آن و تشکیل اسید کربنیک بطور ملایم اسیدی هستند و PH باران طبیعی آلوده نشده حدود 5.6 می‌باشد. پس نزولاتی که به مقدار ملاحظه‌ای قدرت اسیدی بیشتری داشته باشند و PH آنها کمتر از 5 باشد، باران اسیدی تلقی می‌شوند.


pH باران های اسیدی
دانشمندان مقدار خاصیت اسیدی یک ماده را با استفاده از مقیاسی به نام pH بیان می کنند . در این مقیاس که بر مبنای مقدار یون هیدروژن محلول در ماده بیان می شود ، هرچه مقدار آن کمتر باشد خاصیت اسیدی ماده بیشتر می شود که برای قوی ترین اسید عدد 0 ( تزدیک 0 ) و برای قویتیرین باز عدد 14 ( نزدیک 14 ) و برای آب خالص عدد 7 نسبت داده می شود . pH باران های اسیدی در حدود 5.0 و یا کمتر از آن است . این در حالی است که pH باران های معمولی نزدیک 5.6 است و آن به این علت است که گاهی بخار آب با گازهایی از قبیل کربن دی اکسید واکنش داده و اسید خفیفی مانند کربنیک اسید را ایجاد می کند


تاثیر روی اکوسیستم آبی

دریاچه‌های اسیدی شده به علت شسته شدن سنگها بوسیله یون هیدروژن دارای غلظتهای بالای آلومینیوم هستند. قدرت اسیدی بالا و غلظتهای بالای آلومینیوم عامل اصلی کاهش جمعیت ماهیهاست. ترکیب زیست شناختی دریاچه‌های اسیدی شده به شدت دچار تغییر می‌شود و تکثیر ماهیها در آبهای دارای قدرت اسیدی بالا کاهش می‌یابد. وقتی PH خیلی پایین‌تر از 5 باشد، گونه‌های اندکی زنده مانده و تولید مثل می‌کنند. آب دریاچه‌های اسیدی شده اغلب زلال و شفاف می‌باشد و این به علت از بین رفتن زندگی گیاهی و جانوری این دریاچه‌ها می‌باشد. 

 

تاثیر روی گیاهان و جنگلها  


تاثیر باران اسیدی بر روی جنگلهای و محصولات کشاورزی را به دشواری می‌توان تعیین کرد. ولی با این وجود بررسیهای آزمایشگاهی حاکی از این هستند که گیاهان زراعی رشد یافته در شرایط بارانهای اسیدی رفتار متفاوتی نشان می‌دهند. محصولات برخی افزایش یافته و محصولات گروهی کاهش می‌یابد.
آلودگی هوا اثرات بدی روی درختان دارد. اسیدی شدن خاک ، مواد غذایی موجود در آن را شسته و از بین می‌برد. باران اسیدی که در جنگلها می‌ریزد، ازن و سایر اکسنده‌های هوا ، که درختان جنگلی در معرض آنها قرار دارند، تاثیر نامطلوبی روی درختان و پوشش گیاهی می‌گذارد و این تاثیرات نامطلوب وقتی با خشکسالی ، دمای بالا و بیماری و … همراه باشد، ممکن است باعث خشک شدن درختان شود.

جنگلهای ارتفاعات بالا بیش از همه تحت تاثیر ریزش باران اسیدی هستند. قدرت اسیدی در مه و شبنم بیش از باران است، زیرا در مه و شبنم آبی که موجب رقیق شدن اسید شود، کمتر است. درختان برگ ریز که با باران اسیدی آسیب می‌بینند، به تدریج برگهای خود را از بالا به پائین از دست می‌دهند و اکثر برگهای خشک شده در بهار بعدی تجدید نمی‌شوند.