زندگی


زندگی چرا تا این حد پیچیده؟؟؟؟

دلتان برای کسی تنگ شده.......با اوتماس بگیرید

میخواهید اورا ببینید...............دعوتش کنید

می خواهید درک شوید..........توضیح دهید

سوال دارید.......................بپرسید

چیزی را دوست ندارید............بیان کنید

چیزی را دوست دارید..............ابرازش کنید

چیزی را می خواهید................درخواستش کنید

کسی را دوست دارید................بگویید

مطلبی بسیار جالب برای افراد چپ دست!


روز ۱۳ اوت برابر با ۲۲ مرداد به نام روز جهانی چپ‌دست‌ها (به انگلیسی: International Lefthanders Day)‏ نامگذاری شده‌است. نام این روز در سال ۱۹۷۶ برابر با ۱۳۵۵ خورشیدی پیشنهاد شد و به تصویب رسید.
دلیل نامگذاری این روز، انتقاد از این است که تمامی ابزارها و امکانات برای راست دست ها طراحی شده اند( مانند صندلی های یک دسته، صندلی راننده در خودروها، قانون های راهنمایی رانندگی، میزهای پر کردن فرم در بانک ها و اداره ها و...) و چپ دست ها را مجبور به کاربرد از دست راست می کنند.
همچنین یکی از هدف های این روز پیکار با باورهای خرافاتی درباره چپ دست هاست.


چپ‌ دستی
 به مفهوم تمایل طبیعی افراد در استفاده از دست چپ برای انجام کارهای گوناگون و بویژه نوشتن است. بطور طبیعی، بیشتر انسان‌ها راست‌دست هستند به این معنا که برای انجام کارهای روزمره، استفاده بیشتری از دست راست به عمل می‌آورند. یکسان‌دستان گروه خیلی کوچکی از انسان‌ها هستند که توانایی استفاده از دست چپ و راست را بطور یکسان دارند.
مطالعات گوناگون نشان می‌دهد که در جوامع مختلف، ۷۰ تا ۹۰ درصد جمعیت، راست‌دست هستند. بقیهٔ این افراد عمدتاً چپ‌دست هستند. درصد بسیار کمی نیز توانایی استفاده از دو دست را دارند

علل چپ‌دستی
علت دقیق چپ‌ دستی مشخص نیست. نظریه‌های مختلف، وراثت، یادگیری و فعالیت‌های مغزی در دوران جنینی و رشد را عامل تعیین چپ‌دستی یا راست‌دستی می‌دانند. پژوهشگران دانشگاه آکسفورد، اخیرا ژنی را کشف کردند که گمان می‌رود عامل بروز چپ‌دستی باشد. در افراد حاوی این ژن، بخش راست مغز کار کنترل سرعت و زبان را بر عهده دارد و بخش چپ مغز مسئول احساسات است. در افراد راست‌دست که فاقد این ژن هستند وظیفه هر نیمکره مغز بر عکس این است. اما اندکی بعد، پژوهشگران دانشگاه ام آی تی آمریکا، نظریه جدیدی در این رابطه ارائه دادند. یافته‌های آنان نشان می‌دهد که در رحم مادر، مغز کودکان چپ‌دست آزادانه تر از مغز کودکان راست‌دست رشد می‌کند.

مسائل اجتماعی و فرهنگی
چپ‌ دستی در بسیاری از جوامع، نوعی ناهنجاری و عادت ناپسند محسوب می‌شده‌است و معمولاً سعی بر این بوده که کودکان را به استفاده از دست راست تشویق کنند. sinister در زبان لاتینی به معنای چپ است و در عین حال این واژه به معنی شوم و بد یُمنی است. در زبان فرانسوی، gauche برای دو واژه چپ و ناشی بکار می‌رود و در زبان آلمانی، linkisch به معنی چپ‌دست و آدم ناجور است .

چپ‌دستان سرشناس
نشریه فاینانشیال تایمز گزارشی داده که تعداد مدیران چپ‌دست در شرکت‌های اینترنتی تقریباً دو برابر شرکت‌های غیر اینترنتی یا سنتی است. افلاطون و ارسطو دو چهره نامدار چپ‌دست هستند. همچنین چارلی چاپلین، آلبرت اینشتین، اسحاق نیوتن، بتهوون، باخ، لئوناردو داوینچی، میکل‌آنژ، پیکاسو، شکسپیر، نیچه، بیل گیتس، جرج مایکل و مهاتما گاندی پیکاسو-امیمنم-۵۰ سنت-جورج مایکل-آمیتا باچان-تام کروز-رابرت دنیرو-نیکول کیدمن-استیو مک کوئین-تیم آلن-سارا جسیکا پارکر-آنتومی پرکینز-سیلوستر استالونه، انجلینا جولی، لیدی گاگا نیز از چپ‌دست‌های نامی می‌باشند. باراک اوباما پنجمین رئیس جمهور چپ دست آمریکا در میان هفت رئیس جمهور اخیر این کشور (از جرالد فورد در ۱۹۷۴) تاکنون است. از میان چهار رئیس جمهور اخیر ایالات متحده، تنها جرج بوش پسر چپ دست نیست. رونالد ریگان چپ دست بود و جرج بوش پدر، بیل کلینتون و همانگونه که پیشتر اشاره شد باراک اوباما همگی چپ دست هستند.
روانی
چپ دست ها مهارت بیشتری در یادگیری ریاضیات دارند.
چپ دست ها درک بهتر و عمیق تری از جنس مخالف خود دارند ( به دلیل رابطه ی بیشتر میان دو نیمکره مغز این افراد ) و روابط بهتر و پایدار تری دارند، بهترین ازدواج آن است که دو چپ دست با هم ازدواج کنند!!

در مغز افراد راست دست نیمکره سمت چپ مسئول احساسات و نیمکره سمت راست مسئول منطق و پردازش کردن داده ها و محاسبه است، در مغز افراد چپ دست این مورد وارونه است و پیوند بیشترو تنگاتنگ تری میان این دو نیمکره بر قرار است و همین باعث می شود که افراد چپ دست:
کمتر گول بخورند.
یشتر مشکوک باشند.
سخت تر قانع بشوند.
بیشتر عصبانی بشوند.
زود وابسته شوند و سخت دل بکنند.
توانایی مدیریت بهتری داشته باشند.
درک موسیقی و علاقه بیشتری به موسیقی داشته باشند.
روابط دوستانه تر و گرم تری داشته باشند.
آسان وتر و عمیق تر مطالب تازه را یاد بگیرند.
برای یادگیری نیاز کمتری به تکرار داشته باشند.

چنـد گیاه دارویی اعـجاز‌آور

طب سنتی و مدرن

انسان‌ها هزاران سال است که از برخی خواص گیاهان دارویی آگاهند و از آن‌ها برای درمان بیماری‌ها استفاده می‌کنند. محققان سال‌هاست تلاش می‌کنند از خواص گیاهان دارویی در طب مدرن نیز استفاده کنند. در سال‌های گذشته متاسفانه براثر نابودی محیط زیست تقریبا ۱۵ هزار گونه گیاهان دارویی با خطر انقراض روبرو شده‌اند. تلاش‌هایی از سوی سازمان‌های حفاظت از محیط زیست برای نگهداری از این گنجینه طبیعی صورت گرفته است.

 

dfdggh.gif

آلوئه ورا

تقریبا ۷۰ هزار نوع گیاه دارویی در سراسر جهان مورد استفاده قرار می‌گیرد. یکی از آن‌ها آلوئه ورا است که در حوزه دریای مدیترانه، خاورمیانه، آسیا و شمال آفریقا یافت می‌شود. نوع وحشی آن جزو گونه‌های حفاظت شده است. از برگ‌های آلوئه ورا برای ساختن کرم‌های بیماری‌های پوستی، سوختگی و آفتاب سوختگی استفاده می‌شود.

 

nnnnnnnnnnnnnnnj.gif

تنباکوی کوهی

تنباکوی کوهی در ارتفاعات اروپا، آسیا و آمریکا رشد می‌کند. تنباکوی کوهی جزء گونه‌های حفاظت شده است. از چای، پماد و روغن آن به عنوان دارو استفاده می‌شود. خواص تنباکوی کوهی برای ترمیم جراحات ماهیچه‌ای، کوفتگی و تقویت تنفس است. می‌گویند گوته، نویسنده مشهور آلمانی هنگامی که قلب‌اش درد می‌گرفت از چای تنباکوی کوهی برای تسکین استفاده می‌کرد.

 

kldfdk.gif

کنگر، کنگر فرنگی (artichoke)

کنگر تنها استفاده غذایی ندارد، بلکه خواص دارویی آن از دیرهنگام نزد مصری‌ها و در رم باستان آشنا بوده است. خاصیت و قدرت واقعی کنگر اما در دهه‌۳۰ میلادی با کشف ماده ((Flavonid آشکار شد. کاشف آن (Albert von Szent-Gyِrgyi Nagyrapolt ) بود که بخاطر آن جایزه نوبل دریافت کرد. این ماده به ویتامین (P) معروف شد. از کنگر برای درمان بیماری‌های معده و روده استفاده می‌شود.

 

ncklcjlkdxc.gif

بولدو

بولدو درختی است به ارتفاع شش تا هشت متر که موطن اصلی آن در شیلی است. طمع آن بسیار تلخ است ولی برگ‌های این گیاه برای تقویت دستگاه هاضمه مفید است. باعث ترشح صفرا و دفع اوره می‌گردد و خواب آور است.

 

msmdcs.gif

گزنه

گزنه تقریبا در سراسر جهان یافت می‌شود. لمس آن باعث احساس سوزش می‌شود، اما دارای خواص دارویی بسیار بالایی است. استعمال خارجی آن درموارد رماتیسم موفقیت آمیزبوده است. در مداوای پروستات و سنگ کلیه کاربرد دارد. این گیاه حاوی ماده‌ای به نام سکرتین است که بهترین عامل برای به کار انداختن غدد ترشحی هاضمه در معده، روده، کبد، لوزالمعده وکیسه صفرا است. خاصیت مهم دیگر آن کمک به ساخته شدن گلبول‌های سرخ است.

 

ndflkd.gif

درخت جنسهیا جنسان (Ginseng)

ریشه درخت جنسهیا جنسان بیش از ۲ هزار سال است که در طب چینی کاربرد دارد. غربی‌ها در قرن بیستم با آن آشنا شدند. صادرات بی‌رویه آن، این گیاه را با خطر انقراض روبرو کرده است. چای جنسهیا جنسان برای تقویت سیستم ایمنی بدن و مقابله با خستگی، استرس و سرما‌خوردگی مفید است.

 

ksjjd.gif

گوارانا (Guaran)

درختی است که در منطقه آمازون می‌روید. در نزد قبائل بومی آمازون کاربرد دارویی داشته است. اکنون در برزیل از گوارنا یک نوع نوشیدنی با طعم شیرین ساخته می‌شود. قرص و پودر آن نیز وجود دارد. میو‌ه‌های قرمز این درخت دارای کافیین است که برای ناراحتی‌های معده و روده کاربرد دارد.

 

bdfhkd.gif

زنجفیل یا زنجبیل

گیاهی خوراکی که در هند و شرق آسیا از آن بعنوان ادویه استفاده می‌شود و دارای خواص دارویی است. در ایران باستان این گیاه با نام ژنگویر نیز شناخته شده بود. زنجفیل آشتها آور است و برای مقابله با سرماخوردگی، گلودرد و حالت تهوع کاربرد دارد. این گیاه تاثیر آرامبخشی بر روی دستگاه گوارشی دارد.

 

ksdjsdj.gif

بابونه

اقوام اروپایی بابونه را گیاهی مقدس می‌پنداشتند. بابونه اکنون در سراسر جهان دیده می‌شود. چای بابونه آرامبخش است. روغن آن به خصوص برای پوست‌های شکننده و حساس بسیار مفید است و مصارفی برای ناراحتی معده و روده نیز دارد. چای بابونه آرام‌بخش است.

  

dlksd.gif

قاصدک

قاصدک در سراسر نیم‌کره شمالی پراکنده است. قاصدک خواص بسیار زیادی دارد و از دیرباز برای درمان بیماری‌های کبدی وکسیه صفرا. بیماری‌های کلیوی و همچنین کاهش کلسترول، درمان رماتیسم و نقرس استفاده داشته است.

  

bdbfkjd.gif

گل ساعت

گیاهی است که در نواحی استوایی آفریقا و آمریکا رشد می‌کند. میوه ترش و شیرین آن با نام ماراکویا شناخته شده است. گل ساعت برای مداوای افسردگی، تشنج و اضطراب و اختلال در خواب بکار برده می‌شود.

  

dlwd.gif

خزنه

در محدوده دریای مدیترانه رشد می‌کند و تنها کاربرد ادویه ندارد، بلکه از گذشته‌های دور مصارف دارویی نیز داشته است. خزنه جلوی عرق‌کردن بیش از حد را می‌گیرد و برای مداوای گلو درد و عفونت لثه بکار برده می‌شود. خزنه در رفع اختلالات دستگاه گوارشی نیز کمک می‌کند.

 

 

ldjfldkj.gif

بهار نارنج

مهم ترین خاصیت دارویی بهار نارنج تأثیر آن روی سیستم عصبی بدن است. بهار نارنج آرامش‌بخش و ضدهیجانات دستگاه عصبی است و سردردهای میگرنی را كاهش می‌‌دهد. بهارنارنج در تقویت معده بسیار مؤثر است و تپش نامنظم قلب، تشویش و اضطراب را از بین می‌برد. بهار نارنج اشتها آور و ضد سرفه است و مشکل کم‌خوابی را نیز برطرف می‌کند.


زندگی یعنی چه؟


شب آرامی بود

می روم در ایوان، تا بپرسم از خود

زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست

گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من

خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا

لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

شعر زیبایی خواند ، و مرا برد،  به آرامش زیبای یقین

:با خودم می گفتم

زندگی،  راز بزرگی است که در ما جاریست

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست

رود دنیا جاریست

زندگی ، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟

!!!هیچ

زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند

شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت

زندگی درک همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان

فردایی است، که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

ظرف امروز، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی

آخرین فرصت همراهی با، امید است

زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک

به جا می ماند

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ

زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ

زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

زندگی، فهم نفهمیدن هاست

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

پرده از ساحت دل برگیریم

رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست

زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند

چای مادر، که مرا گرم نمود

نان خواهر، که به ماهی ها داد

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت

زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست

لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست

من دلم می خواهد

قدر این خاطره را دریابیم.


پند

 هیـــچ وقـــت با این دونـــفر هم صحـــبت نشــو:

۱) از خود متشکر   ۲) وراج

 هیــــچ وقـــــت دل ایــن دو نفــــر رو نشـــکن : 

۱) مادر    ۲) پدر

 هیـــــچ وقــــت این دو تـــا کلــــمه را نگــــو :

۱) نمی تونم       ۲) بدشانسم

 هیچ وقـــــت ایـــن دو تا کــــار رو نـــــکن :

۱) دروغ   ۲) غیبت

 هیـــچ وقــــت این دو تا جمــــله رو باور نکن : 

۱) آرامش در اعتیاد    ۲) امنیت دور از خانه

 همیشــــه این دو تا جمـــله را به خاطر بسپار :

۱) آرامش با یاد خدا    ۲) دعای پدر و مادر

 همــــــیشه دو تا چیـــــز رو به یاد بیــــــار :

۱) دوستای گذشته رو    ۲) خاطرات خوبت رو

 همیشـــه به حرف این دو نفر گـــوش کــن :

۱) فرد با تجربه    ۲) معلم خوب

 همیشــــــه به دو تـــــا چـــــیز دل ببـــــند :

۱) صداقت    ۲) صمیمیت


روش  حل مساله :


براي حل كردن هر مساله بايد چند گام را رعايت نماييم كه عبارتند از : 

 

۱- فهميدن مساله : كه مهمترين بخش هر مساله در اين زمينه مي باشد و عموما" فراگيران مساله را درك نكرده اند كه بخواهند آنرا حل كنند  براي آنكه اين درك را از مساله پيدا كنيم بايد  از فراگيران  بخواهيم مساله چندين بار بخوانند و خلاصه آنرا براي ما بيان كنند  

2- مجهولات و معلومات مساله را مشخص نموده و ارتباطي منطقي بين آنها ايجاد نمايند ؛ در اين قسمت ممكن است ارتباط مستقيم بين داده ها و مجهول مساله نتوانيم ايجاد كنيم در اين صورت بايد مسئله كمكي در نظر بگيريم و بوسيله آن ارتباطي غير مستقيم بين داده ها و مجهولات مسئله بيابيم . 

             

3- طرح نقشه : براي رسيدن به يك طرح نقشه منطقي بهتر است به سوالاتي مانند : آيا آن مساله را قبلا" ديده ايد ؟ و يا آيا نمونه اين مساله را قبلا" حل كرده ام ؟ آيا از قضيه اي كه بتواند در حل كردن مساله مرا كمك كند آگاهي دارم ؟  ... بديهي است پاسخ دادن به اينگونه سوالات مي تواند  ما را در  ارائه طرح نقشه مناسب كمك كند . 

 

4- اجراي نقشه : در مراحل اجراي نقشه هر قدم كه برمي داريد مساله را مورد ارزيابي قرار دهيد و از درستي راه حلتان مطمئن شده و مراحل بعدي را امتحان كنيد . البته دقت كنيد ممكن است  طرح نقشه شما مناسب نبوده است بنابراين نا اميد نشويد راه حل ديگيري را مورد ارزيابي  قرار دهيد . 

 

5- آزمايش كردن : بعد از حل هر مساله حتما" آنرا آزمايش كنيد . راه حلي مناسبترين است كه شفافتر و دقيقتر باشد نه آنكه كوتاهترين راه حل باشد البته راه حلهاي كوتاه نيز بعضا" راه حلهاي مناسبي نيز هستند ولي نه هميشه .

دانستنی های خواندنی از مردم ژاپن

آیا می دانستید که در ژاپن خانه‌ی ویلایی تقریبا وجود ندارد ؟

آیا می دانستید که در ژاپن مردم اگر باغچه‌ی کوچک داشته باشند در آن ترب می‌کارند و اگر بزرگتر باشد برنج ؟

آیا می دانستید که بن‌مایه‌ی قدرت اقتصادی ژاپن را زنان ژاپن می‌سازند ؟

آیا می دانستید که ژاپنی‌ها اصلا پس‌انداز نمی‌کنند ؟

آیا می دانستید که تورم در ژاپن منفی است ؟

آیا می دانستید که حقوق یک معلم در ژاپن حداقل 7000 دلار در ماه است ؟

آیا می دانستید که از کار مردن در ژاپن افتخار است ؟

آیا می دانستید که یک کارمند ژاپنی برای رضایت مشتری حتی حاضر است خانواده‌ی خود را فدا کند ؟

آیا می دانستید که شکست در کار برای یک مدیر ژاپنی برابر مرگ است ؟

آیا می دانستید که کارمندان ژاپنی روزی یکساعت در محل کار ورزش دسته‌جمعی می‌کنند ؟

آیا می دانستید که هر ژاپنی در هر شغلی که باشد به آن افتخار می کند ؟

آیا می دانستید که ژاپنی‌ها پایبند دیانت خاصی نیستند و به همه‌ی ادیان احترام می‌گذارند ؟

آیا می دانستید که مربیان و معلمان تمام کودکان ژاپنی خانم هستند و حتی از مادرانشان دلسوزترند ؟

آیا می دانستید که هنگامی که مدارس تعطیل می‌شوند دانش‌آموزان گریه می‌کنند ؟

آیا می دانستید که در ژاپن خانم‌ها بعد از ازدواج عموما کار نمی‌کنند ؟

آیا می دانستید که در ژاپن خانم ها عمدتا تحصیلات عالی و بیشتر از نوع اقتصاد خانواده دارند ؟

آیا می دانستید که مردان حقوق خود را یکجا به همسران خود می دهند و از آن‌ها پول تو جیبی می‌گیرند ؟

آیا می دانستید که کارمندان ژاپنی اضافه کار نمی‌گیرند و متعهد هستند تا هر ساعتی لازم باشد در شرکت بمانند تا کار روزانه‌ی خود را تمام کنند ؟

آیا می دانستید که آقایان هر ساعتی از شب به خانه برگردند اولین پرسشی که از همسر خود می شنوند اینست: آیا شام خورده‌ای ؟

آیا می دانستید که در ژاپن برای انجام هر کاری دستورالعمل و برنامه‌ی از پیش تعیین شده وجود دارد، حتی تعمیر جدول یک باغچه‌ی کوچک کنار پیاده رو با نقشه و برنامه انجام می شود ؟

آیا می دانستید که دانش آموزان ژاپنی به همراه معلمان خود هر روز مدرسه خود را به مدت 15 دقیقه تمیز میکنند که منجر به ظهور نسلی می شود که فروتن و مشتاق پاکیزگی است ؟

آیا می دانستید که هر شهروند ژاپنی که سگ دارد یک کیسه مخصوص مدفوع سگ با خود حمل میکند؟ بهداشت و اشتیاق به آن بخشی از اخلاق ژاپنی ها است ؟

آیا می دانستید که کارگر بهداشت در ژاپن مهندس بهداشتی نامیده می شود و می تواند حقوقی بین 5000 تا 8000 دلار در ماه طلب کند ؟

آیا می دانستید که ژاپن هیچ منابع طبیعی ندارد و سالانه با صدها زلزله مواجه میشوند اما این جلوی آنها را برای تبدیل شدن به بزرگترین های اقتصاد جهان نگرفته است ؟

آیا می دانستید که هیروشیما بعد از انفجار بمب اتم در آن شهر فقط 10 سال طول کشید تا به آنچه جنب و جوش اقتصادی قبل از افتادن بمب اتم در آن شهر بود باز گردد ؟

آیا می دانستید که در ژاپن از استفاده از تلفن همراه در قطارها، رستوران ها و اماکن سرپوشیده جلوگیری می شود ؟

آیا می دانستید که دانش آموزان ژاپنی از سال اول تا ششم ابتدایی باید اصول اخلاقی در برخورد با مردم را بیاموزند ؟

آیا می دانستید که از سال اول تا سوم مقدماتی دانش آموزان ژاپنی هیچ نوع امتحانی وجود ندارد ؟ چون هدف از آموزش و پروش القای مفاهیم و ساختن شخصیت است و نه امتحان و اجبار ؟

آیا می دانستید که ژاپنی ها حتی اگر یکی از ثروتمندترین افراد جهان باشند باز هم هیچ خدمتکاری در خانه ندارند و پدر و مادر مسئول خانه و کودکان خود هستند ؟

آیا می دانستید که اگر به یک رستوران در ژاپن بروید، متوجه خواهید شد که مردم به اندازه ای که نیاز دارند غذا میخورند، بدون تولید هیچ زباله و اصرافی ؟

آیا می دانستید که میزان تاخیر قطارها در ژاپن حدود 7 ثانیه در سال است ؟ آنها ارزش زمان را درک میکنند و در دقیقه و ثانیه وقت شناس هستند ؟

آیا می دانستید که کودکان در مدرسه بعد از یک وعده غذایی دندانهای خود را مسواک میزنند و تمیز میکنند ؟ آنها از سنین پایین به حفظ سلامتی خود اهمیت میدهند ؟

آیا می دانستید که دانش آموزان در ژاپن نیم ساعت طول میکشد تا وعده غذایی خود را تمام کنند به این دلیل که مطمئن شوند غذا به درستی هضم شده ؟ وقتی که درباره این نگرانی ها پرسیده میشود، آنها میگویند که این دانش آموزان آینده ژاپن هستند ؟

آیا می دانستید که در مدارس ژاپن به دانش‌آموزان نمره داده نمی شود و ارزیابی بصورت گروهی انجام می‌شود و گروه باید تلاش کند که همه در سطح خوبی قرار بگیرند ؟

آیا می دانستید که کودکان هنگام نشستن روی صندلی اتوبوس یا قطار ابتدا کفش خود را در می آورند و بدون کمک مادر روی صندلی می نشینند ؟

آیا می دانستید که بوسیدن و دست دادن در ژاپن مرسوم نیست و حتی مادران فرزندان خود را نمی‌بوسند ؟

25گنج بزرگ دنيا از زبان امام صادق (علیه السلام


 گنج بزرگ دنيا از زبان  امام صادق (علیه السلام)»امام صادق عليه السلام فرمودند:

1- طلبتُ الجنة، فوجدتها في السخأ: بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگي و جوانمردي يافتم.

2- و طلبتُ العافية، فوجدتها في العزلة: و تندرستي و رستگاري را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه گيري (مثبت و سازنده) يافتم.

3- و طلبت ثقل الميزان، فوجدته في شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»: و سنگيني ترازوي اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهي به يگانگي خدا تعالي و رسالت حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) يافتم.

4- و طلبت السرعة في الدخول الي الجنة، فوجدتها في العمل لله تعالي: سرعت در ورد به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در كار خالصانه براي خداي تعالي يافتم.

5- و طلبتُ حب الموت، فوجوته في تقديم المال لوجه الله: و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پيش فرستادن ثروت (انفاق) براي خشنودي خداي تعالي يافتم.


برگ عيشي به گور خويش فرست كس نيارد ز پس، تو پيش فرست


6- و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها في ترك المعصية: و شيريني عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترك گناه يافتم.

7- و طلبت رقة القلب، فوجدتها في الجوع و العطش: و رقت (نرمي) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگي و تشنگي (روزه) يافتم.

8- و طلبت نور القلب، فوجدته في التفكر و البكأ: و روشني قلب را جستجو نمودم، پس آن را در انديشيدن و گريستن يافتم.

9- و طلبت الجواز علي الصراط، فوجدته في الصدقة: و (آساني) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه يافتم.

10- و طلبت نور الوجه، فوجدته في صلاة الليل: و روشني رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب يافتم.

11- و طلبت فضل الجهاد، فوجدته في الكسب للعيال: و فضيلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزينه زندگي زن و فرزند يافتم.

12- و طلبت حدب الله عزوجل، فوجدته في بغض اهل المعاصي: و دوستي خداي تعالي را جستجو كردم، پس آن را در دشمني با گنهكاران يافتم.

13- و طلبت الرئاسة، فوجدتها في النصيحة لعبادالله: و سروري و بزرگي را جستجو نمودم، پس آن را در خيرخواهي براي بندگان خدا يافتم.

14- و طلبت فراغ القلب، فوجدته في قلة المال: و آسايش قلب را جستجو نمودم، پس آن را در كمي ثروت يافتم.

15- و طلبت عزائم الامور، فوجدتها في الصبر: و كارهاي پر ارزش را جستجو نمودم، پس آن را در شكيبايي يافتم.

16- و طلبت الشرف، فوجدته في العلم: و بلندي قدر و حسب را جستجو نمودم، پس آن را در دانش يافتم.

17- و طلبت العبادة فوجدتها في الورع: و عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در پرهيزكار يافتم .

18- و طلبت الراحة، فوجوتها في الزهد: و آسايش را جستجو نمودم، پس آن را در پارسايي يافتم.

19- و طلبت الرفعة، فوجدتها في التواضع: برتري و بزرگواري را جستجو نمودم، پس آن را در فروتني يافتم.

20- و طلبت العز، فوجدته في الصدق: و عزت (ارجمندي) را جستجو نمودم، پس آن را در راستي و درستي يافتم.

21- و طلبت الذلة، فوجدتها في الصوم: و نرمي و فروتني را جستجو نمودم، پس آن را در روزه يافتم.

22- و طلبت الغني، فوجدته في القناعة: و توانگري را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت يافتم.

قناعت توانگر كند مرد را خبر كن حريص جهانگرد را

23- و طلبت الانس، فوجدته في قرائة القرآن: و آرامش و همدمي را جستجو نمودم، پس آن را در خواندن قرآن يافتم.

24- و طلبت صحبة الناس، فوجدتها في حسن الخلق: و همراهي و گفتگوي با مردم را جستجو نمودم، پس آن را در خوشخويي يافتم.

25- و طلبت رضي الله، فوجدته في برالوالدين: و خوشنودي خدا تعالي را جستجو نمودم، پس آن را در نيكي به پدر و مادر يافتم

کشتی نوح


دکتر واندنبرگ با دقت عکس ها را مورد مطالعه قرار داد و اظهار کرد: «من هیچ شکی ندارم که شیء موجود در عکس های هوایی یک کشتی است. من تا به حال در طول مدت فعالیتم، هرگز چنین شیء عجیبی در یک عکس هوایی ندیده بودم.» پس از آن یک گروه کاوشگر آمریکایی نیز به منطقه مورد نظر اعزام شد، ولی حتی با انجام تحقیقات کوتاه مدت، نتوانست اطلاعات قابل توجهی بدست آورد.

۱۷ سال از آخرین تحقیقات در منطقه گذشت و هیچ اکتشافی تا سال ۱۹۷۶ انجام نگرفت. در سال ۱۹۷۶ یک باستان شناس آمریکایی به نام «ران ویت» تحقیقات جدید خود را در منطقه آغاز کرد. او بسیار زود دریافت که این شیء قایق مانند، بسیار بزرگتر ازحدی است که قبلاً تصور می کرد. او بزودی با انجام محاسبات دقیق دریافت که طول این شیء عظیم الجثه بلندتر از طول یک زمین بازی فوتبال و اندازه آن به بزرگی یک ناو جنگی است که کاملاً در زمین دفن شده است. اما کشتی کشف شده در زیر گل و لای قطوری دفن شده بود و بسختی به جز از ارتفاع قابل رؤیت بود.

به دلیل همین عدم مشاهده دقیق از سطح زمین، امکان هر تحقیقی غیر ممکن بود. از سوی دیگر جسم کشف شده آنقدر بزرگ و سنگین بود که هر گونه اقدامی را در وهله اول عقیم می ساخت. «ران وایت» و گروه همراهش که مشتاقانه کار را پیگیری می کردند، به جایی رسیدند که تنها وقوع یک حادثه عجیب و نادر می توانست راهگشای کار آنها باشد:

«زمین لرزه!» آنها متوجه شدند که حرکت دادن و در آوردن جسم مذکور از درون زمین، به دلیل ابعاد وسیع و بزرگ آن غیر ممکن است و تنها با یک لرزش زمین، این شیء می تواند از دل خاک سر در آورد و مورد کاوش قرار گیرد.

از تحقیقات ران ویت مدت زیادی نگذشته بود که در ۲۵ نوامبر سال ۱۹۷۸، وقوع زمین لرزه ای در محل، باعث شد تا کشتی مزبور به طور شگفت آوری از دل کوه بیرون بزند و سطح زمین اطرافش را به بیرون براند. بدین ترتیب دیواره های این شیء، شش متر از محوطه اطرافش بالاتر قرار گرفت و برجسته تر شد.

بدنبال این زمین لرزه، ران وایت ادعا کرد که شیء مذکور می تواند باقیمانده کشتی نوح باشد. سپس بدبینی ها به خوش بینی مبدل و این سؤال ها مطرح شد: «اگر این جسم عظیم قایقی شکل به طول یک زمین فوتبال، در ارتفاع ۱۸۹۰ متری کوههای آرارات، کشتی نوح نیست، پس چه چیز می تواند باشد؟ و اگر جسم کشتی نوح است، آیا طوفان نوح واقعاً بوقوع پیوسته است؟... آیا ما شاهد بقایای کشتی افسانه ای حضرت نوح که در کتب مقدس ادیان جهان از آن صحبت شده است، هستیم؟»

تصویر ران ویت درپارک ملی کشتی نوح

طوفان و سیل در زمان حضرت نوح در سطح وسیعی بوسعت کره زمین واقع شده است. به اعتقاد مسیحیان و بنا به نص انجیل، این حادثه عظیم و دهشت آور، برای تنبیه مردمان آن روزگار که دست به سرکشی زده بودند و به منظور نجات نوح پیامبر و پیروانش واقع شده بود. بررسیهای زمین شناسی در نقاط مختلف دنیا، نابود شدن و مرگهای دسته جمعی موجودات زنده را بر اثر حادثه ای غیر منتظره نشان می دهد. برخی از این حوادث با زمان طوفان نوح همخوانی دارد.

وجود لایه های مخلوط فسیل شده حیواناتی چون فیل، پنگوئن، ماهی، درختان نخل و هزاران هزار گونه گیاه جانوری، تأییدی بر این واقعیت است. این سنگواره ها که بعضاً در برگیرنده حیوانات مناطق گرمسیر با مناطق سردسیر (در کنار هم) هستند، نشان می دهند که با فرونشستن آب، جانوران و گیاهان خارج شده، در زیر رسوبات مانده و به فسیل تبدیل شده اند. امتزاجی عجیب از جانوران خشکی و دریا، حاره و قطبی که مرگی آنی و دلخراش را روایت می کنند.

تاریخ در مورد محل به گل نشستن کشتی چه می گوید؟

داستان کشتی نوح از گذشته های دور مورد توجه اقوام مختلف بوده است. مورخان از ۲۰۰۰ سال پیش نقل کرده اند که توریست ها و مسافران کنجکاو بسیاری از قدیم این منطقه را در کوههای آرارات کشور ترکیه، مورد بازدید قرار می دادند و گاهی تکه های کوچکی از آن به غنیمت برده می شد. در تاریخ آمده است که حدود ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، آشوریان اقدام به ورود به کشتی کردند و موفق به ورود به طبقه سوم آن که در زیر زمین واقع شده بود شدند. این نشان می دهد که اقوال مختلف در مورد موقعیت جغرافیایی کشتی، متفقند.

تکنولوژی پیچیده در ساخت کشتی

اینجا صحبت از ساخت یک قایق کرجی کوچک هشت نفره با ظرفیت چند حیوان کوچک نیست. بحث بر سر تکنولوژی پیچیده ای است که مهارت ذوب فلزات، ابزار پیشرفته و نیروی انسانی حاذق می طلبیده است. از آنجا که یاران حضرت نوح تعداد بسیار کمی بوده اند، این سؤال پیش می آید که نوح براستی چگونه این کشتی را ساخته است. کشتی ای که تاکنون از عجایب کتب مقدس به شمار می رفت و اکنون یک واقعیت علمی لمس شدنی است. آیا نوح به تنهایی توانسته است کشتی ناوگونه خود را به طول یک زمین فوتبال و به وزن تقریبی ۳۲۰۰۰ تن بسازد؟ آیا ساخت یک کشتی با دست خالی با امکانات آن زمان، به گنجایش ۴۹۴ اتوبوس دو طبقه مسافربری با تصورات ما درباره قدما، همخوانی دارد؟ براستی چه تعداد جانور و چگونه جمع آوری شدند و در کشتی جایگزینی شدند؟ آب و غذا چگونه تأمین می شد؟ جانوران وحشی چگونه به سوی کشتی هدایت شدند؟ باید کار جمع آوری و هدایت حیوانات کاری سخت بوده باشد ولی بهرحال فرمان خدا باید انجام می شد.

...خوشبختانه تحقیق بیشتر در محل، حضور حیوانات را در کشتی یافت شده، تأیید کرد. کشف مقادیر قابل توجهی فضولات حیوانات که به صورت فسیل در آمده اند و از ناحیه خسارت دیده کشتی به بیرون رانده شده اند ، فرضیه ما را بیشتر به واقعیت نزدیک کرد. علاقمندان به کاوش در مورد کشتی نوح بارها و بارها سعی کرده اند به درون کشتی فسیل شده راه یابند ولی همیشه با توده های عظیم سنگ و خاک نیمه ویران مواجه شده اند. در آخرین تلاشها، کاوشگران سعی کردند لایه های گل و لای خشک شده اطراف کشتی را در هم بشکنند و از میان بردارند تا شاید راهی برای ورود به اتاقکهای زیرین کشتی پیدا کنند، اما خیلی موفق نبودند. در سال ۱۹۹۱، «گرگ برور» باستان شناس، بخشی از شاخ فسیل شده جانوری را کشف کرد که از قسمت تخریب شده کشتی که فضولات حیوانی بیرون ریخته بودند، به بیرون افتاده بود. به تشخیص محققان، این شاخ که مربوط به یک پستاندار بوده است، مقارن با شاخ اندازی سالانه جانور به هنگام خروج از کشتی در آنجا رها شده است...

کشتی نوح: اسکلت فلزی، بدنه چوبی

آزمایشات دانشمندان وجود قطعات آهن را در فواصل منظم و معین در ساختار کشتی تأیید کرده است. باستان شناسان با کشف رگه ها و تیرهای باریک آهنی، الگویی ترسیم کرده اند که حاصل کار به صورت نوارهای زرد و صورتی بر روی کشتی علامتگذاری شد. آنها همچنین گره ها و اتصالات آهنی محکم و برجسته ای را یافته اند که در ۵۴۰۰ نقطه کشتی بکار رفته اند.

نوارهای مشخص شده خطوط آهنی با آرایش منظم اسکلت کشتی می باشد.

تصویر برداری های راداری نشان داده که در محل تصادم کشتی با صخره به هنگام فرود آمدن یا به عبارت دیگر به گل نشستن، نوارهای آهنی یا تیرهای فلزی کج شده اند. آنها می گویند که استفاده وسیع و همه جانبه از فلزات در ساخت کشتی خارج از حد تصور ماست. و اصنع الفلک باعیننا و وحینا (سوره هود، آیه۳۷)

تصویر رادار اسکن از کشتی نوح

به نظر می رسد که تکنولوژی پیشرفته و رشدیافته ای در آن دوران وجود داشته که به هر حال حضرت نوح (ع) توانسته از آن بهره مند شود. تکنولوژی و تمدنی که ذهن ما را از تمرکز بر روی بناها و اماکن منحصر به فرد در نقاط مختلف دنیا به این نقطه از جهان معطوف می کند.

اکتشافات زمانی جالبتر شد که باستان شناسان توانستند طرح مشبکی حاصل از تقاطع تیرهای فلزی افقی و عمودی بکاررفته در بدنه کشتی بدست بیاورند. تصاویری که نشان می دهند ۷۲ تیر فلزی اصلی در هر طرف کشتی به کاررفته است. به نظر می رسد که برای هر چیزی طرح و الگویی وجود داشته است. وجود اتاقها و فضاهای کوچک و بزرگ در طبقات مختلف، نظریه وجود طرح مهندسی پیشرفته را تأیید می کند.

در طول تحقیقات، بررسیهایی در مورد تعیین طول، عرض و قطر کشتی انجام گرفته است که متخصصان را قادر ساخته تا از جزییات کف کشتی، ساختمان و الگوی اولیه و مواد تشکیل دهنده آن اطلاعاتی بدست آورند. دستیابی به چنین کشفیاتی مبهوت کننده بود، چرا که در بسیاری از مواقع، درک واقعیت کشف شده از حد تصور خارج بود.

کشف یک لایه غلافی و کپسولی شکل در داخل کشتی از این جمله بود که در واقع کشتی را به دو لایه یا پوسته اصلی مجهز می کرد. این آزمایشات، وجود دیوارهای داخلی کشتی، حفره ها، اتاقها و دهلیزها و همچنین وجود دو مخزن بزرگ استوانه ای را تأیید کرد. در این آزمایشها که به «رادار اسکن» یا «اسکن های راداری» معروفند، معلوم شد که دو مخزن استوانه ای بزرگ که هر کدام چهار متر و ۲۰ سانتی متر بلندی و هفت متر و بیست سانتی متر عرض داشته اند و به دور هر یک از آنها کمربندی فلزی نصب شده بود، در نزدیکی تنها در ورودی کشتی وجود داشته اند. در یکی از آزمایشات رادار اسکن که به درخواست استاندار استان آگری ترکیه انجام شد، معلوم شد که جنس بدنه کشتی از سه لایه چوب به هم چسبیده تشکیل شده است. این سه لایه با مواد محکم چسبنده، بهم چسبیده بودند.

در سال ۱۹۹۱، یک عدد میخ پرچ فسیل شده با حضور ۲۶ نفر محقق در بقایای کشتی کشف شد. تجزیه و تحلیل ترکیبات این میخ وجود آلیاژهای آلومینیوم، تیتانیوم و برخی از دیگر فلزات را تأیید کرد.

این در حالی است که گمان می رفت در زمان حضرت نوح، آهن و آلومینیوم هنوز به مرحله کشف و استخراج نرسیده باشد. آیا ما نیازمند بازنگری در تاریخ استفاده و استخراج بشر از فلزات هستیم؟

لنگرهای کشتی هم کشف شد!

بر بلندیهای تپه های اطراف محل کشتی، باستان شناسان چند جسم بزرگ حجیم سنگی یافتند که در بالای هر کدام سوراخی بزرگ تعبیه شده بود. این اجسام مثلثی شکل سنگی و نیمه صیقلی، شبیه به لنگرهای کشتی های باستانی بودند که «دراگ» نامیده می شدند. اینها در واقع ابزاری بودند که به علت وزن زیاد به جای وزنه یا لنگر به هنگام پهلو گرفتن کشتی به آب پرتاب می شدند. چگونه و با چه نیرویی؟ دقیقاً نمی دانیم ولی حدس هایی در این زمینه وجود دارد.

ران ویت و همکارانش در کنار سنگ لنگر یافت شده.

کشف شش وزنه یا لنگر کشتی، هر یک مجهز به سوراخی در بالای آن، حدس باستان شناسان را به یقین تبدیل کرد. این وزنه ها در فواصل متفاوت، ظاهراً به هنگام پهلو گرفتن کشتی به آب پرتاب شده بودند.

اندازه کشتی نوح در کتاب مقدس ۳۰۰ ذراع یاد شده است. واحد ذراع در مصر قدیم در زمان حضرت موسی(ع) برابر با ۵۲.۷ سانتی متر بوده است. با محاسبه این رقم، عدد ۱۵۸.۴۶ متر بدست می آید.

طول کشتی مورد کاوش توسط دو تیم مختلف در دو زمان اندازه گیری شد. رقم بدست آمده دقیقاً ۱۵۸.۴۶ متر را نشان می داد. این محاسبات، محققان را در ادامه کاوشها مصمم تر کرد...

کتیبه ای که ادعای دانشمندان را اثبات کرد

روایت است که حضرت نوح(ع) قبل از به زمین نشستن کشتی و فروکش کردن آب، پرنده ای را که باید مانند کبوتر یا کلاغ بوده باشد به بیرون فرستاد تا مطمئن شود خشکی نزدیک است یا نه. بار اول پرنده با خستگی به کشتی بازگشت و این بدان معنی بود که خشکی در آن نزدیکیها وجود ندارد. بار دوم پرنده به کشتی باز نگشت و این آزمایش نشان داد که عمل لنگر انداختن نزدیک است. [در کتاب مقدس که گویا این روایت از آن نقل شده، آمده است حضرت نوح(ع) ابتدا یک کلاغ را می فرستد که از فرستادن کلاغ نتیجه ای نمی گیرد و بعد از آن کبوتری را می فرستد- انصاف]

درست در دو کیلومتری شرق محلی که کشتی هم اکنون قرار دارد، دهکده ای وجود دارد که «کارگاکونماز» نامیده شده است. نام این دهکده ترکی را چنین ترجمه کرده اند: «آن کلاغ نه توقف می کند نه باز می گردد.» [چارلز برلیتز در کتاب "کشتی گمشده نوح" (ترجمه احمد اسلاملو) نام این محل را "جایی که کلاغ نمی نشیند" ترجمه کرده است- انصاف]

محل کنونی کشتی در دل کوههای آرارات از گذشته های دور، به منطقه هشت معروف شده و دره پایین منطقه، محله هشت نام گرفته است. چرا؟ [در کتاب "کشتی گمشده نوح" آمده نام این منطقه به «تمانین» (Temanin) معروف است که به معنی «هشت» است. شیخ صدوق در کتاب عیون الاخبار از امام رضا(ع) نقل کرده است که "نوح در همان محلی که کشتی به زمین نشست قریه ای بنا کرد و نام آن را قریه «ثمانین» (هشتاد) گذاشت." همانطور که می بینیم بین کلمات «ثمانین» (هشتاد) و «تمانین» (هشت) از نظر شکل و معنی شباهت زیادی وجود دارد- انصاف]

در نزدیکی محل فرود کشتی در بالای تپه، لوحه ای کشف شد که ادعاهای باستان شناسان را به طرز زیبایی اثبات کرد. کتیبه ای که حداقل ۴۰۰۰ سال قدمت دارد. بر روی این تابلوی سنگ آهکی، در سمت چپ، تصویر رشته کوههایی دیده می شود که در کنار یک تپه و سپس یک کوه آتشفشان قرار دارد. در سمت راست، یک تصویر قایقی شکل با هشت نفر انسان کنده کاری شده است... در بالای سنگ کتیبه، دو پرنده در حال پروازند. کشف این کتیبه همگان را به شگفتی واداشت. [کتاب مقدس، سرنشینان کشتی نوح را هشت نفر ذکر کرده است. در روایات شیعه نیز تعداد هشت نفر و هشتاد نفر، هر دو نقل شده است- انصاف] در واقعیت موجود، کوه آرارات در سمت چپ، تپه ای در کنار آن و قله یک کوه آتشفشان در کنار تپه وجود دارد.

کتیبه یافت شده منتسب به حضرت نوح (ع)

پیامبر اسلام فرمود: « هنگامی که خداوند اراده کرد قوم حضرت نوح را هلاک کند، به نوح فرمان داد کشتی بزرگی بسازد. جبرئیل نیز با میخ‌هایی برای ساختن کشتی فرود آمد. در میان انبوه میخ‌ها پنج میخ ویژه بود که درخشش خاصی داشت و بر روی هر یک نام یکی از پنج نور مقدس محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین نقش بسته بود.

حضرت نوح هر کدام را بر می داشت، میخ همچون ستاره‌ای در تاریکی شب می درخشید. هنگامی که میخ پنجم را برداشت، پس از درخششی، اشکی از آن جاری شد.
نوح از جبرئیل پرسید: « این میخ و اشک چیست؟»
جبرئیل در پاسخ گفت: « این میخ حسین بن علی است.»
حضرت نوح نیز هر یک را در یک طرف از کشتی کوبید.

پیامبر فرمود: « در آیه « و حملنا علی ذات الواح و دسر » منظور از « الواح » چوب‌های کشتی و منظور از « دسر » ما هستیم. اگر ما نبودیم کشتی حرکت نمی کرد.»

منابع:
بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۳۲۲، حدیث ۱۴- امان الاخطار، ص ۱۰۷ و ۱۰۸

گزارش‌ باستان‌شناسی‌ شوروی‌ دربارة‌ کشتی‌ نوح

بر اثر این‌ اکتشاف‌، ادارة‌ کلّ باستان‌ شناسی‌ شوروی‌ برای‌ تحقیق‌ از چگونگی‌ این‌ لوح‌ و خواندن‌ آن‌، هیئتی‌ مرکّب‌ از هفت‌ نفر از مهمترین‌ باستان‌ شناسان‌ و اساتید خط‌ شناس‌ و زبان‌ دان‌ روسی‌ و چینی‌ را مأمور تحقیق‌ و بررسی‌ نموده‌ که‌ نام‌ آنها بدین‌ گونه‌ است‌:

۱ ـ پرفسور سولی‌ نوف‌، استاد زبان‌های‌ قدیمی‌ و باستانی‌ در دانشکدة‌ مسکو.

۲ ـ ایفاهان‌ خینو، دانشمند و استاد زبان‌شناس‌ در دانشکدة‌ لولوهان‌ چین‌.

۳ ـ میشانن‌ لوفارنک‌، مدیر کلّ آثار باستانی‌ شوروی‌.

۴ ـ تانمول‌ گورف‌، استاد لغات‌ در دانشکده‌ کیفزو.

۵ ـ پرفسور دی‌ راکن‌ استاد باستان‌ شناس‌ در آکادمی‌ علوم‌ لنین‌.

۶ ـ ایم‌ احمد کولا، مدیر تحقیقات‌ و اکتشافات‌ عمومی‌ شوروی‌.

۷ ـ میچر کولتوف‌، رئیس‌ دانشکدة‌ استالین‌.

این‌ هیئت‌ پس‌ از ۸ ماه‌ تحقیق‌ و مطالعه‌ و مقایسة‌ حروف‌ آن‌ با نمونة‌ سائر خطوط‌ و کلمات‌ قدیم‌ متّفقاً گزارش‌ زیر را در اختیار باستان‌ شناسی‌ شوروی‌ گذاشت‌:

۱ ـ این‌ لوح‌ مخطوط‌ چوبی‌ از جنس‌ همان‌ پاره‌ تخته‌های‌ مربوط‌ به‌ کاوش‌های‌ قبلی‌، و کُلاًّ متعلّق‌ به‌ کشتی‌ نوح‌ بوده‌ است‌؛ منتهی‌ لوح‌ مزبور مثل‌ سائر تخته‌ها آنقدرها پوسیده‌ نشده‌، و طوری‌ سالم‌ مانده‌ که‌ خواندن‌ خطهای‌ آن‌ به‌ آسانی‌ امکان‌ پذیر می‌باشد.

۲ ـ حروف‌ و کلمات‌ این‌ عبارات‌ به‌ لغت‌ سامانی‌ یا سامی‌ است‌ که‌ در حقیقت‌ اُمّ اللغات‌ (ریشة‌ لغات‌) و به‌ سام‌ بن‌ نوح‌ منسوب‌ می‌باشد.

۳ ـ معنای‌ این‌ حروف‌ و کلمات‌ بدین‌ شرح‌ است‌:

توسّل‌ حضرت‌ نوح‌ به‌ پنج‌ تن‌ علیهم‌ السّلام‌ و أسامی‌ آنها بر کشتی‌

«ای‌ خدای‌ من‌! و ای‌ یاور من‌!

به‌ رحمت‌ و کرمت‌ مرا یاری‌ نما!

و به‌ پاس‌ خاطر این‌ نفوس‌ مقدّسه‌:

مُحمّد

إیلیا (علیّ)

شَبَر (حَسَن‌)

شُبَیْر (حُسَین‌)

فاطِمَه‌

آنان‌ که‌ همه‌ بزرگان‌ و گرامی‌اند

جهان‌ به‌ برکت‌ آنها برپاست‌.

به‌ احترام‌ نام‌ آنها مرا یاری‌ کن‌!

تنها توئی‌ که‌ میتوانی‌ مرا به‌ راه‌ راست‌ هدایت‌ کنی‌!»

بعداً دانشمند انگلیسی‌: این‌ ایف‌ ماکس‌، استاد زبان‌های‌ باستانی‌ در دانشگاه‌ منچستر، ترجمة‌ روسی‌ این‌ کلمات‌ را به‌ زبان‌ انگلیسی‌ برگردانید، و عیناً در این‌ مجلّه‌ها و روزنامه‌ها نقل‌ و منتشر گردیده‌ است‌:

۱ ـ مجلّة‌ هفتگی‌ «ویکلی‌ میرر» لندن‌، شمارة‌ مربوط‌ به‌ ۲۸ دسامبر ۱۹۵۳ م‌.

۲ ـ مجلّة‌ «استار انگلیسی‌» لندن‌، مربوط‌ به‌ کانون‌ دوّم‌ ۱۹۵۴ م‌.

۳ ـ روزنامة‌ «سن‌ لایت‌» منتشره‌ از منچستر، شمارة‌ مربوط‌ به‌ کانون‌ دوّم‌ ۱۹۵۴ م‌.

۴ ـ روزنامة‌ «ویکلی‌ میرر» تاریخ‌ یکم‌ شباط‌ ۱۹۵۴ م‌.

۵ ـ روزنامة‌ «الهدی‌» قاهره‌ مصر، تاریخ‌ ۳۰ مارس‌ ۱۹۵۳ م‌.

سپس‌ دانشمند و محدّث‌ عالیمقام‌ پاکستانی‌ حکیم‌ سیّد محمود گیلانی‌ که‌ یک‌ موقع‌ مدیر روزنامة‌ «أهل‌ الحَدیث‌» پاکستان‌ (و نخست‌ از اهل‌ تسنّن‌ بوده‌ و بعداً از روی‌ تحقیق‌ به‌ آئین‌ تشیّع‌ گرائیده‌) آن‌ گزارش‌ را به‌ زبان‌ اُرْدو در کتابی‌ به‌ نام‌ «إیلیا مرکز نجات‌ ادیان‌ العالم‌» ترجمه‌ و نقل‌ کرده‌ است‌.

آنگاه‌ مجلّة‌ «بذره‌» نجف‌ در شماره‌های‌ شوّال‌ و ذوالقعدة‌ ۱۳۸۵، سال‌ اوّل‌، صفحه‌ ۷۸ إلی‌ ۸۱ زیر عنوان‌: نامهای‌ مبارکی‌ که‌ حضرت‌ نوح‌ بدان‌ توسّل‌ جست‌، از اردو به‌ عربی‌ ترجمه‌ و نقل‌ کرده‌ است‌.

لازم به تذکر است که لوح بدست آمده هم اکنون در موزه واتیکان در "رم" قرار دارد.

در پایان اشاره به برخی نکات در تأیید تحقیقات:

۱- «کتاب مقدس» می گوید که کشتی نوح در ناحیه کوههای آرارات فرود آمده است.

۲- قرآن کتاب مقدس مسلمانان، می گوید که کشتی نوح بر روی کوه «جودی» نشسته است. کوهی که در حال حاضر کشتی مورد نظر بر آن قرار دارد به ترکی «کودی» داغ یا همان کوه «جودی» نام دارد. [در منابع اسلامی آمده است که محل کوه جودی در منطقه موصل است. مثلاً در کتاب «الدر المنثور» از امام کاظم(ع) نقل شده که «جودی کوهی است در موصل». رجوع به نقشه جغرافیایی نشان می دهد که نزدیکترین محل معروف و شناخته شده در عصر ائمه به کوه آرارات، منطقه موصل در شمال عراق است- انصاف] قضی الامر و استوت علی الجودی (سوره هود، آیه۴۴)

۳- آشور نصیربان دوم، پادشاه آشور (۸۵۹ - ۸۸۳ قبل از میلاد) مدعی بود که کشتی نوح در محلی به نام نیسیر پهلو گرفته است. در فاصله کمتر از ۵۰۰ یاردی محل کشتی، دهکده ای وجود دارد که اوزون گیلی نام دارد و پایین تر از آن بر روی نقشه های بسیار قدیمی، محلی به نام نیسیر یا نسیر مشاهده می شود.

۴- اسامی برخی اماکن در اطراف کوه آرارت نیز می تواند با ماجرای طوفان و کشتی نوح مرتبط باشد؛ خود کوه آرارات در میان ارمنی ها به کوه «ماسیس» معروف است که به معنی «مادر جهان» است، «نخجوان» به معنی «محل فرود» است، «اچمیادزین» به معنی «فرودگاه» یا «کسانی که فرود آمدند» است، «آرگوری» (Arghuri) نشان دهنده «پرورش درخت مو» است که می تواند یادآور کاشت درخت مو توسط حضرت نوح(ع) پس از پایان طوفان، آنطور که در کتاب مقدس به آن اشاره شده باشد، دهکده ای نزدیک به محل کشتی وجود دارد به نام «محشر» که می تواند یادآور مجازات جهانی مردم دنیا باشد- انصاف (به نقل از "کشتی گمشده نوح" صفحه ۱۷۱)]

هم اینک دولت ترکیه با اعزام گروههای باستان شناس، کشتی را مورد حفاظت قرار داده و برخی از یافته های باستان شناسان برای حفاظت و مراقبت بیشتر، مورد توجه ویژه قرار گرفته اند. کشف چهار ستون فلزی فسیل شده که هرکدام ۱۲۰ سانتی متر طول دارند و از بخشهای مهم در ساخت کشتی بوده اند، از جمله این اشیاء است که هم اکنون در تملک وزارت معادن و فلزات ترکیه قرار دارد.

در دل کوههای آرارات در نزدیکی مرزهای ایران و ترکیه، جسم عظیم فسیل شده ای قرنهاست که آرمیده و طوفان مهیب را پشت سرگذاشته است. کشتی بزرگ و مجهزی که یکی از پیامبران خدا را در رسالتش یاری داده است. این فسیل غول پیکر، راز و رمزهای بسیاری در دل خود نهفته دارد. ماجرای آن قرنهاست که مورد توجه بوده و دهها سال کانون کاوش ها و کنجکاویها خواهد بود. تحقیقات هم چنان ادامه دارد.
امیدوارم از این مطلب لذت کافی رو برده باشید.


اعتماد بنفس


اعتماد بنفس یعنی اطمینان و علاقه و غروری که ما نسبت به خود داریم.کمبود آن موجب فقدان علاقه و انگیزه برای پیشرفت می شود.بزرگترین ویژگی شخصیتی انسان، داشتن حس اعتماد بنفس است.

اعتماد بنفس از نظر قرآن:( پی بردن به ارزش و کرامت نفس می باشد).که یکی از این کرامتها مقام خلیفه اللهی انسان،مسجود فرشتگان بودن اوست.تا خود را بهتر بشناسد و به سوی سعادت گام بردارد.

اعتماد بنفس به معنای تکبر و غرور وخودبینی نمی باشد زیرا این خصوصیات ناشی از اعتماد بنفس پایین است برخی از آثار کرامت نفس عبارتند از:موفقیت،پرهیز از گناه،عزت نفس،بی نیازی به غیر از خدا،یاد خداهمیشه و در همه جا.اعتماد بنفس امری اکتسابی است و ذاتی و بیولوژیکی نیست.

خانواده و بویژه والدین نقش مهمی در اعتماد بنفس(کاهش و یا افزایش آن) درفرزندان ایفا می کنند کودک از سن 3-2 سالگی کم کم خود را باور می کند و کلمه (من) را بکار می برد و تواناییهای خود را به رخ می کشد ودر 4-3 سالگی این خودباوری در درون وی شکل می گیرد.دوره نوجوانی نیز تاثیر بسزایی درشکل گیری اعتماد بنفس دارد.عوامل معنوی نیز در بالا رفتن اعتماد بنفس واقعی (و نه کاذب)موثر است. (اعتماد بنفس کاذب :یعنی فرد خود را بالاتر از آنچه که هست نشان دهد.)

ویژگیهای افرادی که دارای اعتماد بنفس بالا هستند

۱-در اعمال و رفتار خود میانه روی واعتدال را رعایت می کنند.و براخلاق و رفتار خود کنترل دارند

2-انتقاد پذیر هستند و به نظرات دیگران گوش می دهند.

3-غرور و تکبر ندارند و مسئولیت کارهای خود را بر عهده می گیرند

4-توانایی بخشش اشتباهات خود را دارند.و کاری نمی کنند که مورد انتقاد قرار گیرند

5-از نقاط قوت و ضعف خود آگاه هستند.و خود را با دیگران مقایسه نمی کنند.

6-ریسک می کنند و از شکست هراسی ندارند و تسلیم مشکلات نمی شوند

7-قدرت تصمیم گیری دارند و به تصمیم خود اعتماد دارند.

8--از نحوه تفکر دیگران نسبت به خود هراسی ندارند

9-نیازی به اثبات افکار و عقاید خود ندارند.

ویژگیهای افراد با اعتماد بنفس پایین

۱-احساس می کنند که با دیگران متفاوت هستند.و در جمع احساس تنهاییمی کنند

2- احساس افسردگی و گناه و نیز شرمندگی می کنند.

3-ازروبرو شدن با موقعیتهای جدید واهمه دارند.

4-از عاقبت کار(شکست و موفقیت) می ترسند.

5-مرتبا از خود انتقاد می کنند.

6-در مقابل انتقاد آسیب پذیرند و حالت تدافعی و یا تهاجمی می گیرند.

7-درون خود احساس پوچی می کنند.و تواناییهای خود را باور ندارند

8-عقاید و احساسات خود را پنهان می کنند.و هدف مشخصی در زندگی ندارند

9-به دلیل اینکه قدرت (نه گفتن)به خواسته های نامعقول دیگران را ندارند ممکن است به دام انواع جرائم بیفتند.

10-خواسته ها و انتظارات خود را نمی توانند بیان کنند.

11- همیشه به تشویق و تحسین دیگران نیاز دارند.

12-اکثرا عصبانی و پرخاشگرند.و همواره خود را حق بجانب می دانند

13- همیشه سعی می کنند که دیگران را راضی نگه دارند

14- کم رو و گوشه گیر،مغرور و متکبر و اغلب حسود هستند.

چگونه اعتماد بنفس خود را افزایش دهید

*به خدا توکل کنید.

*هیچگاه خود را دست کم نگیرید و کوچک نشمارید.

*خود را با دیگران مقایسه نکنید.

* افراد موفق را الگو قرار دهید و با افراد مثبت معاشرت نمایید وازآنان کمک بخواهید.

*با خودتان رو راست باشید.

آرامش داشته باشید و بدنبال تنش نباشید

*در زندگی همیشه مثبت اندیش باشید. و افکار منفی را از خود دور کنید.

*با مسائل و مشکلات زندگی بصورت منطقی برخورد کنید.

*فداکار،بخشنده،مهربان و صبور باشید.

*برای خود و دیگران احترام قائل شوید.

*بر کارهای خود تمرکز کنید.

*ریسک کنید، از شکست نترسید زیرا مقدمه پیروزی است.

*خود را ارزیابی نمایید.

*خاطرات خوب زندگی را مرور نمایید.

*به خود تلقین کنید که(می توانم).

*در انجام کارها جدی باشید(ولی نه خشن).

*به ظاهرتان برسید.

*لبخند به لب داشته باشید.

*در جمع صحبت کنید و نظر بدهید.

*از کارهایی که دیگران برایتان انجام میدهند سپاسگزاری کنید.

*خود را تحقیر و یا سرزنش نکنید.

*پشتکار داشته باشید.

*در هر جا و در هر شغلی که هستید با حقوق فردی خود آشنا شوید.

*خودتان برای خود تصمیم بگیرید.

*اهداف خود را مشخص کنید.

*به آینده فکر کنید.

*کمی شوخ طبع باشید.

دلایل شکست یا موفقیت را در خودتان جستجو کنید.

*خطاهای خود را ببخشید و در صدد جبران آنها باشید.

*همواره امید را در دل خود زنده نگه دارید و نا امیدی را از خود دور کنید.

*منتظر تشویق و تمجید دیگران نباشید.

*استعداد های خود را در زمینه های مختلف فرهنگی، هنری، اقتصادی، و... بشناسید و آنها را شکوفا کنید.

*مسئولیت پذیر باشید.

*نقاط ضعف خود ونیزمحیط و اطرافیان خود را بخوبی بشناسید.

*استعدادها و توانایی های خود را به دیگران بشناسانید.

*شغل ویاسرگرمی برای خود دست و پا کنید و بیکار نمانید.

اعتماد بنفس در کودکان

کودکانی که تصویر خوبی ازخود دارندو در خانواده ای پرورش یافته اند که اعتماد بنفس آنان بالا بوده است، در برخورد با مشکلات موفق تر عمل می کنند.ولی کودکانی که احساس خوبی نسبت به خود ندارند، بیشتر احساس ناکامی و شکست می کنند و مضطرب هستند.و تصور می کنند که ضعیفند و توانایی انجام هیچ کاری را ندارند.والدین موفق می توانند بهترین الگو برای افزایش اعتماد بنفس فرزندان باشند.

نداشتن اعتماد بنفس در کودکان باعث می شود که آنها :همیشه به دیگران متکی باشند و از حضور درجمع و معاشرت با دیگران پرهیز نموده و تسلیم خواسته های سایرین شوند.و در نتیجه روحیه ای ضعیف و متزلزل داشته باشند.انزواطلب،خجالتی و کم رو بار می آیند،عصبی می شوند و احساس ناکامی می کنند.فعالیت و جنب و جوش آنان کم می شود .و ا ز تحقیر و تمسخر دیگران لذت می برند.مطیع و فرمانبردار می شوند.قدرت تصمیم گیری ندارند.در محیط های جدید مضطرب می شوند.مسئولیت پذیر نیستند.دمدمی مزاج هستند.پشتکار ندارند و بی انگیزه اند.در برخورد با مشکلات گریه می کنند.تمرکز کمی دارند.

عواملی که اعتماد بنفس کودکان را کاهش می دهد

*اضطراب و نگرانی کودک.

*مرقبتهای شدید والدین از کودک.تحمیل خواسته های والدین بر کودک.

*مطرح کردن وبزرگ نمودن شکستها و نقاط ضعف کودک در حضور دیگران.

*تبعیض قائل شدن بین فرزندان ومقایسه کودک با دیگران.

*ناز پرورده کردن و پر توقع نمودن کودک وسرزنش های مکرر والدین و مربیان.

*محیط پر تنش وخستگی های ناشی از کارهایی که فراتر از توان کودک است.

راههای افزایش اعتماد بنفس در کودکان

*والدین می بایستی :الگوی موفقی برای فرزندان باشند وصداقت داشته باشند.

*استعدادهای فرزندان را بشناسند وبرای شکوفایی این استعدادها و توانمندیها به کودک کمک کنند.

*با فرزندان مهربان باشند.

*آرامش خانه را حفظ کنند و از مشاجره بپرهیزند.

*در کسب تجربه به فرزندان کمک کنند.

*از مشاورین و متخصصین روانشناسی کمک بگیرند.

* جهت موفقیت کودک در خانه و مدرسه زمینه مناسبی ایجاد کنند

* از کودک در باره نتیجه کاری که به او محول شده است باز خواست شود .

*والدین از کار او رضایت خود را اعلام نمایند

*بیان موفقیتهای کودک و نیز عادت دادن کودک به اینکه کمتر حرف بزند و بیشتر بشنود.

*آموزش کودک به تقویت جسم و روح خود(ظاهر مناسب،غذای مفید،ورزش،پرهیز از تحقیر و تمسخر وحسادت و غیبت دیگران و...)

*داشتن نظم در امور توسط کودک و دادن قوت قلب و دلگرمی به کودک.

*حمایت از کودک و احترام به او و نیز کنترل بر رفتار و گفتار کودک.

*از دلسرد کردن کودک پرهیز شود.

خصلت های شیطان



::بسم الله الرحمن الرحیم:

 

 
 

این چنین آمده که شیطان رجیم گفته :

 هرگاه بنی آدم ۳ خصلت را دنبال کنند برای من کافی است 

-اگر چه اعمال دیگر را انجام ندهند

 – و بیشتر از آن خصلت ها از آنها نمی خواهم و آن خصلت ها عبارتند از :

اول این که :

خود را در میان خلق خدا بزرگ شمارند و غرور و تکبر را به خود راه بدهند,

 مردم را حقیر و کوچک حساب کنند,

 اعمال خود را خوب و با ارزش و اعمال مردم را بد و ناپسند بدانند,

 چنین افرادی از یاران و هوا داران من هستند و من شیطان از آنها راضی ام.

دوم این که :

اعمال زشت و ناپسند انجام داده و آنها را کوچک و بی ارزش جلوه دهند

 و در عبادات سهل انگار باشند, باکی از انجام دادن گناه نداشته باشند,

 گناه خود فراموش نمایند و در صدد توبه نباشند ;

 این ها از یاران و مریدان و ارادتمندان من می باشند و من از آنها راضی ام.

سوم این که :

کاری که انجام میدهند از روی خودپسندی, ریا و بدبینی باشد,

 مردم را با زبان خود آزار دهند که این, بزرگترین گناهان است.

در مورد مطلب سوم, 

حدیثی از امام صادق(علیه السلام) است که ایشان می فرماید:

“”ای مردم! محافظت از زبان شرط ایمان است 

و دشمن ترین مردم نزد خدا کسانی هستند که مردم از زبان آن ها بترسند”".

وقتی عصبانی میشی چه شکلی هستی؟

حتما تا به حال هیجانی به نام عصبانیت را تجربه کرده اید. اگر بخواهیم تعریفی از عصبانیت ارائه دهیم باید بگوییم عصبی بودن واکنش فلج کننده ای است که هنگام برآورده نشدن توقعات شخص پیدا می شود و می تواند به شکل خشم و غضب، خصومت، پریدن به کسی و یا سکوت ترشرویانه بروز کند.


عصبی بودن واکنشی است که به سبب تکرار شدن آموخته شده است تا فرد در برابر یاس و ناکامی، آنها را از خود بروز دهد.


عصبی بودن هیچ گونه بازده روانی ندارد و تنها ضعف و ناتوانی به دنبال دارد. از نظر جسمی، باعث انقباض های شدید، زخم معده، تپش قلب، بی خوابی، خستگی و حتی بیماری های قلبی می شود.


در زمینه های روانی، عصبانیت موجب گسستن روابط عاشقانه، ایجاد اختلال در ارتباطات انسانی، پیدایش احساس تقصیر و افسردگی شده و به طور کل سد راه و مانع زندگی بارور می شود.


همیشه شنیده ایم که ابراز عصبانیت بهتر و سالمتر از خفه کردن آن است. بله، در واقع ابراز عصبانیت، سالمتر از سرکوب کردن آن است. اما راه سالمتری نیز وجود دارد و آن عصبانی نشدن است. در این صورت بر سر دو راهی ابراز خشم یا خفه کردن آن قرار نخواهیم گرفت.


بنابراین، هر بار شما به خاطر شخص یا چیزی که دوست ندارید، عصبانیت را برمی گزینید، تصمیم می گیرید در برابر واقعیت آزرده خاطر شوید، یا به نحوی دیگر روحیه خود را فلج سازید. این واکنش به راستی احمقانه است. چون عصبی بودن و عصبانیت هیچ چیز را تغییر نمی دهد.این واکنش شما، فقط دیگران را تشویق می کند که روش خود را ادامه دهند و فقط این همه فشارها و ناراحتی ها و عذابهای جسمی و فکری است که نصیب شما می شود. انتخاب حقیقتا حق شماست، اما یک طرز فکر نو شما را یاری می دهد تا نیاز به عصبانیت را از بین ببرید.


می دانید که ممکن نیست انسان در یک زمان هم عصبانی باشد و هم بخندد.


اختیار با شماست. هر کدام را که بخواهید می توانید انتخاب کنید. خود و دیگران را در این دنیای دیوانه بنگرید و بعد تصمیم بگیرید که به عصبی بودن ادامه دهید یا اینکه شوخ طبعی را در خود پرورش دهید. پس بخندید، لازم نیست برای خندیدن دلیلی داشته باشید، فقط بخندید، خنده به خاطر خنده، خود بهترین دلیل و توجیه آن است.


و اما خشم در میان افراد، از درجات مختلفی برخوردار است. خشم را می توان نوعی سرطان زیرک دانست که روابط انسانها را تحت الشعاع قرار می دهد.


در زیر مواردی را که در آن مردم بیشتر خشم را برمی گزینند ذکر می کنیم:


۱) خشم در هنگام رانندگی و تصادفات


۲) خشم به هنگام رقابت در بازی


۳) خشم نسبت به موارد بیجا


۴) خشم نسبت به مالیات


۵) خشم نسبت به تاخیر دیگران


۶) خشم نسبت به بی نظمی و بی حالی دیگران


۷) خشم نسبت به اشیای بی جان


۸) خشم هنگام گم کردن چیزی


۹) خشم نسبت به وقایع جهانی که از اختیار شما خارج هستند.


عصبانیت و عصبی بودن را می توان از بین برد. این کار مستلزم تفکر زیاد و اندیشه های نو است و هر بار فقط در لحظه خاص خود موثر است.


۱) اولین و مهمترین کار این است که در لحظه خشم از افکار خود آگاهی پیدا کنید.


۲) سعی کنید عصبانیت را به عقب نیندازید.


۳) وقتی که می خواهید از عصبانیت به نحو سازنده استفاده کرده و چیزی را به کودک بیاموزید، سعی کنید ادای عصبانیت را درآورید.


۴) سعی نکنید خودتان را با این تصویر فریب بدهید که شاید شخص شما از تجربه های ناگوار و زننده لذت می برید.


۵) هنگامی که عصبی می شوید یاد بگیرید که به دیگران هم حق انتخاب بدهید، همانگونه که خود بر این حق اصرار دارید.


۶) یک یادداشت روزانه عصبانیت تهیه کنید و زمان و مکان و واقعه ای را که در آنها عصبانیت را برمی گزینید، دقیقا یادداشت کنید.


۷) پس از بروز خشم، اعلام کنید که خطا کرده اید.


۸) سعی کنید هنگام عصبانیت نزد شخصی بروید که دوستش دارید.


۹) زمانی که عصبانی نیستید، با کسانی که بیشتر در معرض خشم شما هستند گفتگو کنید.


۱۰) خودتان را دوست بدارید، در این صورت هرگز خود را گرفتار خشم های مخرب و نابوده کننده شخصیت نخواهید کرد.


۱۱) به جای اینکه در برابر شرایط دشوار و یاس آور، برده عاطفی و احساسی باشید، موقعیت های دشوار را به عنوان یک نوع مبارزه طلبی برای تغییر دادن آن تلقی کنید، آن گاه هیچ وقتی برای عصبی شدن نخواهید داشت.


اما گروه دیگری نیز هستند که ممکن است خشم خود را بروز ندهند و با وجود اینکه در خود احساس عصبانیت زیادی می کنند، هیچ وقت جرات ابراز آن را پیدا نکنند. آنها خشم خود را می خورند و کلمه ای نمی گویند. در این صورت خود را آماده ابتلا به زخم معده های دردناک می کنند و در لحظات حال با اضطراب فراوان بسر می برند. این گروه نقطه مقابل آنهایی که به خشم می آیند نیستند، اینها نیز همان توقعات را از دیگران و از روزگار دارند و می خواهند مردم مطابق الگوی دلخواه آنان رفتار کنند. با خود می گویند اگر همه چیز بر وفق مرادشان باشد عصبانی نخواهند شد.


این منطق درست نیست و وداع با آنها، راز رهایی از شر فشارها و ناراحتی هاست.


طبق تحقیقات انجام شده، زنان در مجموع، هیجان های مثبت و منفی را شدید تر از مردان حس می کنند و حتی اگر تفاوت های جنسیتی را کنار بگذاریم، زندگی عاطفی برای کسانی که به هیجان ها بیشتر توجه می کنند غنی تر است. این حساسیت عاطفی شدید به آن معناست که در این قبیل افراد، تحریکی حداقل، طوفان شدید عاطفی بر پا می کند; خواه از نوع مثبت و خواه از نوع منفی.


نهایتا این را بدانید که زندگی آن قدری به شما فرصت نمی دهد که بخواهید روزهایتان را با اخم و عصبانیت بگذرانید، البته این را هم به شما قول نمی دهیم که زندگی تان همیشه مثل روزهای تابستان، گرم و آفتابی باشد. زندگی برایتان خواب های زیادی دیده و طوفان های زیادی را در پیش رو خواهید داشت و این دیگر به شما مربوط است که بخواهید زرنگ باشید و تمام این مشکلات را به جای عصبانیت با خنده و دیدی طنز از سر بگذرانید یا اینکه تا سرحد مرگ عصبانی شوید.

بدن کمبود مواد غذایی را چگونه اعلام می‌کند؟

با اینکه در برنامه روزانه مصرف ۵ وعده میوه و سبزی توصیه می‌شود، اما اغلب ما با کمبود ویتامین و مواد معدنی مواجهیم. در این مطلب به چند بیماری ناشی از کمبود ویتامین‌ها و مواد معدنی به عنوان علامت بدن برای رفع آن کمبود اشاره شده است.

* خستگی: بر اثر کمبود آهن به وجود می‌آید و علایمی مانند ضعف، تمرکز، کم اشتهایی، رنگ پریدگی و تیرگی دور چشم را به همراه دارد. مصرف روزانه توصیه شده آهن ۱۵ میلی گرم برای زنان و ۸/۷ میلی گرم برای مردان است. آهن برای تشکیل گلبول‌های قرمز که اکسیژن را به تمام بدن می‌رساند، لازم است. این کمبود در زنان به ویژه در دوران قاعدگی، افرادی که از خون ریزی خفیف روده رنج می‌برند یا کسانی که آسپرین مصرف می‌کنند دیده می‌شود. منبع آهن، گوشت قرمز، تخم مرغ، سبزی برگ سبز و ویتامین است که به جذب آهن نیز کمک می‌کند. بنابراین برای جذب آهن همراه غذای گوشتی آب پرتقال طبیعی میل کنید.

* خارش پوست: نشانگر کمبود روی است و علایم دیگر آن نیز ایجاد خط‌های سفید روی ناخن و زخم‌هایی است که به کندی بهبود پیدا می‌کند. مصرف روزانه ۷ میلی گرم روی به زنان و ۹/۵ میلی گرم به مردان توصیه شده است. روی در تشکیل سلول‌های جدید و آنزیم‌ها و بهبود زخم‌ها و تولید اسپرم سالم موثر است. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، یک سوم جمعیت جهان دچار کمبود روی هستند. گیاه خواران باید بدانند، غلات حاوی ماده شیمیایی به نام «فیتاتس» مانع جذب روی می‌شود. مصرف مکمل‌های آهن نیز مانع از جذب روی می‌شود. میوه‌های مغزدار، غلات سبوس دار، ماهی ساردین و گوشت قرمز منبع عالی روی است.

* آزردگی زبان: نشانگر کمبود ویتامین B۱۲ است و علایم دیگر نیز مانند خشکی و ترک پوست دور دهان و بینی دارد. مصرف روزی ۱/۱ میلی گرم ویتامین B۱۲ به زنان و ۱/۳ میلی گرم به مردان توصیه شده است. منبع آن شیر و تخم مرغ است.

* کمردرد و پادرد: نشانه کمبود ویتامین D است و علایم دیگر آن درد در ناحیه لگن و شکنندگی استخوان است. مصرف روزانه ۱/۱ میکروگرم به همه افراد توصیه می‌شود. ویتامین D به رشد استخوان کمک می‌کند. این ویتامین در جذب کلسیم در روده موثر است و برای حفظ سلامت سیستم ایمنی بدن نیز لازم است. همه افراد به خصوص زنان مسن و کودکان به ویتامین D نیاز دارند. منبع عالی ویتامینD، نور خورشید است. با قرار گرفتن ۳ روز در هفته به مدت نیم ساعت در معرض نور خورشید، ویتامین D کافی ذخیره می‌شود.

* عفونت‌های مکرر: کمبود سلنیم باعث عفونت مکرر می‌شود. مصرف روزانه ۷۵ میکروگرم به مردان و ۶۰ میکروگرم به زنان توصیه شده است سلنیم سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند، سلول‌ها را در برابر آسیب‌ها محافظت و با سرطان نیز مقابله می‌کند. نتایج بررسی‌های محققان ایتالیایی نشان می‌دهد، کمبود سلنیم روی کیفیت اسپرم نیز تاثیر می‌گذارد. منبع آن، کره، سیر، غلات، تخمه کدو، ماهی، قلوه، جگر، کشمش، گردو، انگور قرمز و گوشت گاو است.

* اضطراب و بی‌قراری غیرعادی: نشانه کمبود منیزیم است. مصرف روزی ۳۰۰ میلی گرم به مردان و ۲۷۰ میلی گرم به زنان توصیه شده است. این ماده به بدن کمک می‌کند تا غذا را به انرژی تبدیل کند، منیزیم سلامت غده پاراتیروئید موجود در گلو را که هورمون‌های مهمی را برای سلامت استخوان فراهم می‌کند، تامین می‌کند. منیزیم برای حفظ سلامت استخوان و دندان که ۶۰ درصد از مقدار کل منیزیم موجود در بدن را مصرف می‌کند، لازم است، این عنصر در انتقال پیام‌های عصبی، انقباض عضلات و تنظیم دمای بدن موثر است. زنان در دوران قبل از یائسگی و افراد مسن برای حفظ سلامت استخوان به این عنصر نیاز دارند. مصرف ۹۰ گرم اسفناج سه چهارم نیاز روزانه به منیزیم را تامین می‌کند. منیزیم در بادام و نان سبوس دار نیز موجود است.

* زخم دهان و سرماخوردگی و عفونت‌های مکرر، پوسته پوسته شدن پوست و شوره سر: نشانه کمبود ویتامین A در بدن است که مصرف روزی ۰/۷ میلی گرم به مردان و ۰/۶ میلی گرم به زنان توصیه شده است. ویتامین A با عفونت مقابله می‌کند، بینایی را تقویت می‌کند و پوست را سالم نگه می‌دارد. به زنان باردار مصرف مکمل‌های حاوی ویتامین A یا جگر توصیه نمی‌شود زیرا خطر نقص مادرزادی جنین را افزایش می‌دهد. نتایج تحقیقات نشان می‌دهد، مصرف بیش از ۱/۵ میلی گرم ویتامین A در روز، در درازمدت روی استخوان تاثیر می‌گذارد و در سنین بالا احتمال شکستگی را افزایش می‌دهد. منبع خوب این ویتامین آب هویج، جگر، تخم مرغ، پنیر و ماست است

مفاهیم پایه » فیزیک حالت جامد:2- خواص الکتریکی مواد و تئوری نواری


جلسه2 :

خواص الکتریکی مواد و تئوری نواری

شرکت در آزمون
در مقاله کریستالوگرافی به عنوان یکی از مباحث اساسی در فیزیک حالت جامد پرداخته شد. در این بخش به بحث خواص الکتریکی مواد و بحث‌های فیزیکی پیرامون، پرداخته خواهد شد. بر این اساس در ابتدا موضوعات کلی در ارتباط با رسانایی الکتریکی در مواد جامد مطرح خواهد شد و سپس تئوری نواری به عنوان یکی از مباحث فیزیکی مهم در این ارتباط ارائه می‌شود. در نهایت نیز نیمه‌هادی‌ها، به عنوان یکی از مواد پرکاربرد در الکترونیک و کاربردهای آن‌ها بررسی خواهند شد.
filereader.php?p1=main_bd19836ddb62c11c5


1- رسانایی الکتریکی در مواد جامد
میزان رسانایی الکترونیکی در مواد جامد بسیار متنوع است. بر اساس میزان مقاومت مواد در عبور جریان الکتریکی، مواد مختلف را می‌توان به دسته‌های مختلف رسانا، نیمه رسانا و عایق دسته‌بندی کرد. این در حالی است که ابررساناها ساز و کار متفاوتی را برای هدایت الکترون ها استفاده می کنند. رسانایی الکتریکی یک جامد را می توان به تعداد الکترونهای آزادی که تحت تاثیر یک میدان الکتریکی خارجی آزادانه در ماده حرکت می کنند؛ و همچنین موبیلیته (Mobility) که معیاری از توانایی و سرعت حرکت الکترون‌های آزاد است، نسبت داد. به طور تقریبی فلزات به عنوان رسانا دارای رسانایی در حد 107(Ωm)-1 ؛ عایق‌ها دارای رسانایی در حد 20-10 تا 10-10(Ωm)-1 و نیمه‌رساناها دارای رسانایی در حد 10-6 تا (Ωm)-1 104 می‌باشد.

اتمهای مواد مختلف دارای الکترونهایی هستند که در فاصله‌های مختلف به دور هسته در حال گردش می‌باشند. الکترونی که به هسته نزدیکتر است انرژی کمتری دارد. اما نیروی جاذبه وارد شده از هسته به آن زیاد است و به آسانی نمی توان آن را از هسته اتم جدا کرد. به همین دلیل الکترونهای آخرین مدار دارای بیشترین انرژی و کمترین وابستگی هستند. به آخرین لایه هر اتم لایه ظرفیت یا والانس و الکترونهای این لایه نیز الکترونهای ظرفیت یا والانس گفته می‌شود. نیروی جاذبه ای که از هسته به الکترون های ظرفیت وارد می شود بسیار ضعیف است و با انرژی کمی که از خارج به این الکترونها وارد شود، الکترونها از قید هسته آزاد می شوند. به الکترونی که از قید هسته آزاد شود و بتواند در ماده انتقال یابد الکترون‌های آزاد می گویند. خواص الکتریکی اجسام به این الکترون ها وابسته است. الکترونهای آزاد در کریستال به طور نامنظم حرکت می کنند و تا زمانی که نیرویی از خارج اعمال نشود حرکت الکترونها در کریستال به طور نامنظم ادامه خواهد یافت. هنگامی که ولتاژی به دو سر کریستال اعمال شود، الکترون های آزاد به طرف قطب مثبت باتری حرکت می کنند و جریانی را در مدار به وجود می آورند که ناشی از حرکت الکترونهاست و به آن جریان الکترون ها گفته می‌شود.
رساناها اجسامی هستند که الکترونهای آنها به راحتی از قید هسته آزاد می شوند. این اجسام دارای الکترون آزاد زیاد هستند و بنابراین جریان الکتریسیته را به راحتی عبور می دهند. در مورد مواد عایق به دلیل پیوندهای موجود، الکترون ها به سختی از اتم جدا می‌شوند. پس این اجسام در وضعیت معمولی، الکترونهای آزاد بسیار کمی دارند و از این رو عایق ها جریان الکتریسیته را به سختی از خود عبور می دهند. عناصری نظیر کربن، سیلیکون، ژرمانیم در حالتهای خاصی نیمه رسانا هستند. دو عنصر سیلیکون و ژرمانیم در برق و الکترونیک کاربرد فراوان دارند. در این بین نیمه‌رساناها قرار دارند که تعداد حامل‌های الکتریسیته آن‌ها بستگی به دما و میزان عناصر ناخالصی دارد.

2- نظریه نواری جامدات 
همانطور که اشاره شد الکترونهای اطراف هسته در فاصله‌های متفاوتی قرار دارند. بنابراین الکترون‌ها سطوح انرژی تعریف شده ای دارند. هر سطح انرژی حداکثر دو الکترون را می‌تواند در خود جای دهد که این دو الکترون همان الکترون‌هایی است که با دو اسپین مخالف در یک اربیتال قرار می‌گیرد. حال هنگامی که تعداد زیادی اتم کنار یکدیگر قرار گیرند، روی هم اثر می‌گذارد. در یک ماده اختلاف در انرژی بین هر یک از این ترازهای کوچکتر آنقدر کم است که می توان هر یک از این دسته های انرژی را به جای آنکه تعداد بی شماری تراز مجزا در نظر گرفته شوند، نوارهای پیوسته ای از انرژی دانست. هر نوار مجاز از نوار دیگر به وسیله یک نوار ممنوعه (منطقه ممنوعه برای الکترونها) جدا شده است. الکترونها را می توان در نوارهای مجاز پیدا کرد اما آنها نمی توانند در نوارهای ممنوعه حضور پیدا کنند. شکل 1 ساختار نواری مواد متشکل از تعداد زیادی اتم را نشان می‌دهد.

filereader.php?p1=main_f344a40a52a94ab79
شکل 1- ساختار نواری مواد [1]

سطوح انرژی می‌توانند کاملا پر، کاملا خالی و یا شامل تعدادی الکترون باشند. نوارهای خالی و نوارهای پر در رسانایی نقشی ندارند.
اگر تعداد الکترونهای موجود، باند انرژی را کامل پر کنند و فاصله انرژی بین نوار پر و مسیر بعدی انرژی(نوارخالی) بزرگ باشد، ماده نوعی عایق است. این به خاطر آن است که الکترونها وقتی صاحب مقدار کمی انرژی اضافی در یک ولتاژ محدود می شوند، راهی ندارند که از آن انرژی استفاده کنند. تمام سطوح انرژی در مواد عایق یا کاملاً پر شده اند یا کاملاً دور از دسترس هستند. تنها یک ولتاژ بالا است که باعث جهش الکترون ها از نوار پر آخر تا نوار خالی بالاتر می گردد. وقتی چنین انتقالی در عایق رخ دهد خود عایق از شدت این انرژی از تخریب می‌شود. 
اگر فاصله انرژی بین نوار پر شده و نوار خالی آنقدر کم باشد که انرژی گرمایی بتواند چند الکترون را وادار به پریدن به مدارهای خالی بالاتر کند، خواص الکتریکی فرق می کند. این مواد نیمه هادی های ذاتی نامیده می شود. به محض آنکه الکترون به لایه خالی می رسد، می تواند در رسانایی الکترونی سهیم باشد. چون در این حالت در اطراف آنها سطوح انرژی خالی دیگری وجود دارد. جامد در این وضعیت از حالت عایق به حالت نیمه‌رسانا تبدیل می شود. لایه پری که از آن صحبت شد ،لایه والانس و لایه خالی، لایه هدایت نامیده می شود. فاصله بین این دو گپ انرژی(Eg) نامیده می شود. این در حالی است که در مورد مواد رسانا یا لایه‌های انرژی دارای تعدادی الکترون است ( نه کاملا پر و نه کاملا خالی) و یا اینکه جهت انتقال الکترون به انرژی ناچیزی نیاز دارد. این مسیر انتقال الکترون می تواند تفاوت بین رساناها، نیمه رساناها و مواد عایق را تعیین کند. شکل 2 ساختار نواری مواد مختلف را نشان می‌دهد. قابل ذکر است که قسمت‌های a و b مربوط به مواد رسانا؛ قسمت c مربوط به مواد عایق و قسمت d مربوط به مواد نیمه‌رسانا می‌باشد و تفاوت بین مواد رسانا و نیمه‌رسانا در انرژی گپ انرژی است. بدین صورت که انرژی گپ انرژی در مورد مواد نیمه رسانا کمتر از 2 الکترون ولت و در مورد مواد عایق بزرگتر از 2 الکترون ولت می‌باشد.

filereader.php?p1=main_3667f6a0c97490758
شکل 2- ساختار نواری مواد مختلف [1]

همانطور که در مورد نیمه‌رساناها گفته شد جهت شرکت الکترون در رسانایی و انتقال بار الکتریکی، الکترون باید از نوار ضرفیت به نوار هدایت انتقال یابد. وقتی الکترون چنین انتقالی را انجام می دهد یک حالت الکترون خالی را در محل قبلی خود ایجاد می کند که این جای خالی الکترون یا حالت الکترون از دست رفته یک حفره نامیده می شود. حفره مانند یک حامل بار عمل کرده و در انتقال جریان الکتریسیته کمک می‌کند. اندازه بار آن به اندازه بار الکترون و با علامت معکوس است. البته باید اشاره شود که حفره یک ذره آزاد نیست و یک حفره یک حالت الکترونی خالی از الکترون است. بعد از انتقال الکترون، لایه ظرفیت دیگر کامل پر نیست و تا حدی جریان الکتریکی را عبور دهد. رسانایی در این حالت با الکترونها و حفره ها صورت می گیرد و گاهی به این حالت رسانایی دوسویه اطلاق می‌شود. 
پرسشی که اینجا مطرح می‌شود آن است که چه عاملی باعث انتقال الکترون از نوار والانس به نوار هدایت می شود. معمولا عواملی مانند انرژی حرارتی، میدان الکتریکی، تابش الکترومغناطیسی باعث این انتقال می‌گردد. 

3- نیمه‌رساناها
همانطور که در قسمت‌های گذشته اشاره شد، رسانایی مواد نیمه‌رسانا بین مواد رسانا و مواد عایق می‌باشد. ویژگی‌های مهمی که این دسته از مواد دارند، باعث مطرح شدن ‌آن‌ها به عنوان یکی از پرکاربردترین مواد در الکترونیک شده است. رسانایی این دسته از مواد بسیار حساس به حضور عناصر ناخالصی می‌باشد و بر این اساس نیمه‌رساناها به دو دسته نیمه‌رساناهای ذاتی و نیمه‌رساناهای غیرذاتی تقسیم‌بندی می‌شوند. همانطور که از نام این دو گروه مشخص است در مورد نیمه‌رساناهای ذاتی رسانایی تنها بر اساس ذات خود ماده و انتقال الکترون از باند ظرفیت به باند رسانایی انجام می‌شود. این در حالی است که در مورد نیمه‌رساناهای غیر ذاتی حضور عناصر ناخالصی با تغییراتی که در ساختار نواری ماده بوجود می‌آورد، باعث رسانایی در ماده می‌شود. در عمل معمولا از نیمه‌رساناهای غیرذاتی استفاده می‌شود. نیمه‌رساناهای ذاتی به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند:
• نیمه‌رساناهای عنصری مانند سیلیکون و ژرمانیوم
• نیمه‌رساناهای ترکیبی مانند آرسنید گالیوم و سولفید کادمیوم
چون تعداد الکترونهای آزاد و حفره های ایجاد شده در کریستال نیمه رسانا ژرمانیم یا سیلیکون در اثر انرژی گرمایی به اندازه کافی نیست و از این نیمه رسانا نمی توان برای ساختن قطعاتی نظیر دیود یا ترانزیستور استفاده کرد، برای افزایش هدایت نیمه هادی به آن ناخالصی اضافه می کنند. بر اساس نوع ناخالصی اضافه شده به نیمه‌رساناهای غیر ذاتی به دو دسته تقسیم می‌شود:

نیمه رسانای نوع N
هر گاه یک عنصر پنج ظرفیتی مانند ارسنیک (As) یا آنتیموان(Sb) یا فسفر(P) را که در لایه ظرفیت خود پنج الکترون دارند به کریستال سیلیکون یا ژرمانیم اضافه کنیم، اتم ناخالصی با چهار اتم سیلیکون مجاور خود تشکیل پیوند اشتراکی می دهد و چون در لایه ظرفیت این عناصر جای 8 الکترون وجود دارد، یک الکترون از اتم ناخالصی به راحتی از قید هسته آزاد می گردد و به صورت الکترون آزاد در می آید. پس با افزودن هر اتم ناخالصی یک الکترون آزاد در کریستال ایجاد می‌گردد. با تنظیم مقدار اتم ناخالصی می‌توان تعداد الکترون های آزادی که از افزودن اتم ناخالصی در کریستال به وجود می آیند را کنترل کرد. اتم‌های ناخالصی در این دسته به این دلیل که به کریستال یک الکترون آزاد می دهند اتم اهدا کننده (Donor) نام دارند. در چنین حالتی تعداد الکترون های آزاد که هدایت الکتریکی را ترتیب می دهند به مراتب بیشتر از تعداد حفره ها است. در این حالت چون تعداد حاملهای بار منفی بیشتر است نیمه رسانا نوع N گفته می شود. در شکل 3 ساختار اتمی نیمه‌رسانای نوعN و نحوه حرکت حامل‌های بار نشان داده شده است.

filereader.php?p1=main_1779cf3aa50c413af
شکل 3- ساختار اتمی نیمه‌رسانای نوعN و نحوه حرکت حامل‌های بار [2]

نیمه رسانای نوع P 
هر گاه یک عنصر سه ظرفیتی مانند آلومینیوم (Al) یا بور (B) یا ایندیوم(In) را که در مدار ظرفیت خود سه الکترون دارند به کریستال سیلیکون یا ژرمانیوم خالص اضافه کنیم، الکترونهای مدار آخر عنصر ناخالصی با الکترونهای اتم مجاور خود تشکیل پیوند اشتراکی می دهند. به این ترتیب، در مدار آخر اتم ناخالصی هفت الکترون در حال گردش هستند که در نتیجه یک جای خالی یا حفره ایجاد می شود. بنابراین افزودن هر اتم ناخالصی سه ظرفیتی در کریستال یک حفره ایجاد می کند. اتم سه ظرفیتی که قادر است یک الکترون آزاد را جذب کند اتم پذیرنده (Acceptor) گفته می‌شود. الکترون‌هایی با داشتن انرژی جنبشی کافی از پیوندهای دیگر شکسته شده و محل این حفره‌ها را پر می‌نماید. در این صورت، حفره جدیدی در کریستال ایجاد می شود و باعث انتقال حفره‌ها می‌شود. حال اگر این ماده در یک میدان الکتریکی واقع شده باشد، انتقال حفره‌ها در یک جهت صورت گرفته و در نتیجه جریان الکتریکی را ایجاد می‌کند. از آنجا که در این دسته مواد، حفره‌ها به عنوان حامل‌های بار غالب شناخته می‌شوند و حفره ها نقش یک بار مثبت را دارند، به این نوع کریستال کریستال نوع P گویند. در شکل 4 ساختار اتمی نیمه‌رسانای نوع P و نحوه حرکت حامل‌های بار نشان داده شده است.

filereader.php?p1=main_6e1fcd704528ad8bf
شکل 4- ساختار اتمی نیمه‌رسانای نوع P و نحوه حرکت حامل‌های بار [2]

4- اتصال P-N کریستالی
هر گاه یک کریستال نیمه هادی به گونه‌ای ساخته شود که از یک طرف نیمه‌رسانای نوع N و از طرف دیگر نیمه رسانای نوع P ایجاد شود، اتصال P-N نامیده می‌شود. این دسته از مواد در دیود‌ها و یکسوکننده‌ها کاربرد فراوانی پیدا کرده است. شکل 5 این اتصال را نشان می‌دهد. مطابق انتظار حامل‌های بار در قسمت P حفره‌ها و در قسمت N الکترون‌های آزاد هستند.

filereader.php?p1=main_74ce2e1a498f2fa27
شکل 5- اتصال P-Nو نحوه عملکرد آن در حضور میدان الکتریکی در بایاس مستقیم و معکوس[1]


هر گاه به اتصال P-N ولتاژی اعمال کنیم آن را بایاس نموده ایم. بایاس کردن اتصال P-N به دو صورت مستقیم و معکوس انجام می گیرد:

الف- بایاس مستقیم
اگر قطب مثبت باتری را به نیمه رسانای نوع P و دیگری را به نیمه رسانای نوع N وصل کنیم(مطابق شکل 5 قسمت b)، این حالت اتصال ولتاژ، بایاس مستقیم یا بایاس موافق نامیده می‌شود. هنگامی که میدان الکتریکی ناشی از باتری خارجی میدان الکتریکی پتانسیل سد را خنثی کند، الکترون های کریستال N به سمت محل پیوند رانده می شوند. این الکترونها وارد کریستال P شده و در اثر ترکیب با حفره ها به الکترون ظرفیت تبدیل می شوند. الکترون‌های ظرفیت از حفره ای به حفره دیگر می‌روند تا به انتهای کریستال و سرانجام به قطب مثبت باتری برسند. چنین به نظر می‌آید حفره ها در کریستال P در خلاف جهت حرکت الکترونها حرکت می نمایند و جریانی را به وجود می آورند. در شکل حرکت الکترونها و حفره ها نشان داده شده است. 

ب- بایاس معکوس 
اگر قطب مثبت باتری را به کریستال N و قطب منفی باتری را به کریستال P وصل کنیم(مطابق شکل 5 قسمت c)، این حالت اتصال ولتاژ، بایاس معکوس یا بایاس نامیده می‌شود. در این حالت قطب منفی باتری حفره ها را به سمت خود می کشد، همچنین قطب مثبت باتری الکترونهای آزاد را به سمت خود جذب می کند و به این ترتیب، حفره ها و الکترونهای آزاد از ناحیه اتصال دور می شوند و عرض لایه تخلیه زیاد می شود. در شکل این حالت نشان داده شده است. با بزرگ شدن ناحیه تخلیه، جریان حاملها کاهش می‌یابد. به دلیل انرژی حرارتی، تعداد کم حاملهای ایجاد شده، در دو کریستال P و N از محل اتصال عبور می کنند و جریان ضعیفی را ایجاد می نمایند که به آن جریان اشباع معکوس یا نشتی گفته می‌شود. این جریان در درجه حرارت معین ثابت است و بستگی به ولتاژ معکوس ندارد، بلکه فقط به درجه حرارت بستگی دارد. پس به طور خلاصه در بایاس معکوس از دیود فقط جریان ضعیفی به نام جریان اشباع معکوس عبور می‌کند.
  • 1 - محمد هادی مقیم (نویسنده اول) - دانشجوی دکتری تخصصی - مهندسی مواد - دانشگاه شیراز دانشکده مهندسی بخش مهندسی مواد

مفاهیم پایه » فیزیک حالت جامد : 1-کریستالوگرافی

جلسه1 :

کریستالوگرافی

شرکت در آزمون

بسیاری از پیشرفت‌های صنعتی، به خصوص در حوزه تجهیزات الکترونیکی، ناشی از گسترش دانش جدید فیزیک حالت جامد هستند. اولین گام در معرفی فیزیک حالت جامد، مبانی کریستالوگرافی است. بلورشناسی یا کریستالوگرافی علمی است که به قوانین حاکم بر حالت بلورین مواد جامد، آرایش اتمی/مولکولی بلورها، شبکه های کریستالی، جهات و صفحات کریستالی و نحوه تشکیل و رشد بلورها می‌پردازد. نظم اتم‌ها و یون‌ها نقش اساسی در تعیین ریزساختار و خواص مواد ایفا می‌کند. در این قسمت ابتدا به معرفی اجمالی فیزیک حالت جامد پرداخته و سپس به بررسی مبانی کریستالوگرافی خواهیم پرداخت.

filereader.php?p1=main_face9686a126c31e9

1- مقدمه ای بر فیزیک حالت جامد
کامپیوترها، تلویزیونهای جدید، و تلفن های همراه نمونه‌هایی از تجهیزاتی هستند که هر روزه با آن‌ها سروکار داریم و جهت بررسی رفتارهای آن‌ها نیاز به مطالعه فیزیک حالت جامد است. محققان فیزیک حالت جامد ساختار درونی جامد را مطالعه می‌کنند. آنها در تلاشند که با درک رفتار اتم‌ها و مولکول‌ها، خواصی که جامدات از خود نشان می‌دهند را تحلیل کنند. این مطالعات به دستاوردهای ناشناخته و جدیدی در خواص مواد منجر شده است. 
ساخت ترانزیستورها بر پایه نظریات خواص الکتریکی جامدات نیمه رسانا، که توانست جای لامپهای خلاء حجیم در رادیوها، کامپیوترها و خیلی از ابزارهای دیگر را بگیرد؛ و ساخت لیزر بر اساس بررسی رفتار یاقوت در جذب و نشر امواج نوری، دو مورد از پیشرفت‌های اساسی در زمینه فیزیک حالت جامد است که در طول تاریخ همواره مورد توجه قرار می‌گیرد و روند پیشرفت صنایع را متحول کرده است. هم اکنون ابزارهای حالت جامد اغلب با پیش‌بینی‌های نظری ساخته می شوند تا خواص دلخواه را داشته باشند. 
اولین بار در سال 1912 بود که ماکس فون لاو نشان داد که کریستال‌ها، اشعه ایکس را به شکل منظمی متفرق می کنند. تفرق اشعه ایکس مشخص می کرد که یک کریستال، شکل منظمی از اتمها یا مولکولها را در الگویی مرتب نشان می‌دهد. همکنون از روش تفرق اشعه ایکس جهت بررسی خواص کریستال‌ها از جمله، میزان کریستالی بودن مواد، ساختار کریستالی، اندازه کریستال‌ها و پارامترهای شبکه‌ای استفاده می‌شود. 

3- نظم در بعد کوتاه و در برد بلند
در حالت کلی ماده در سه حالت مختلف جامد، مایع و گاز قرار دارد. در این حالت‌ها، ماده سه حالت کلی نظم را می‌تواند به خود بگیرد. آرایش بی‌نظم، آرایش منظم در برد کوتاه(Short-Range Order یا SRO) و آرایش منظم در برد بلند(Long-Range Order یا LRO). شکل 1 ساختارهای اتمی و یونی مواد با درجه نظم مختلف را نشان می‌دهد. همانظور که مشاهده می‌باشد شکل a ساختار بی‌نظم، شکل b و c ساختارهای منظم در برد کوتاه و شکل d ساختار در برد بلند را نشان می‌دهند. 

filereader.php?p1=main_0b8ab53230f04066c

شکل 1- درجات مختلف نظم در مواد مختلف[1]

موادی شامل گازهای تک اتمی مانند آرگون، حتی در بعد کوتاه هم نظمی ندارند و مواد نامنظم نامیده می‌شوند. این در حالی است که مواد منظم در بعد کوتاه، مانند آب، شیشه‌های سیلسکاتی و بسیاری از پلیمرها، تنها در برد چند اتمی و مولکولی دارای نظم هستند. در نهایت مواد منظم در برد بلند مانند بسیاری از فلزات و آلیاژها، نیمه‌هادی‌ها، سرامیک‌ها و بعضی از پلیمرها دارای نظمی در بردی فراتر از برد اتمی و مولکولی(تقریبا بزرگتر از 10 نانومتر) هستند. قابل ذکر است که برخی از مواد می‌توانند در شرایط مختلف درجات مختلف نظم را به خود بگیرند از این دسته از مواد می‌توان به کریستال‌های مایع(Liquid Crystals) اشاره کرد که در صفحات ال سی دی استفاده می شوند. با اعمال میدان خارجی مولکولهای قطبی به گردش در آمده و به سطح معینی از نظم می رسند. شکل 2 اساس کار صفحات ال سی دی را نشان می‌دهد.


filereader.php?p1=main_3667f6a0c97490758
شکل2- اساس ال سی دی ها ایجاد نظم در کریستالهای مایع با اعمال میدان الکتریکی

بر این اساس مواد منظم با برد کوتاه را مواد آمورف(Amorphous Materials) و مواد منظم با برد بلند را مواد کریستالی(Crystalline Material) می‌گویند. همانطور که اشاره شد جامدهای غیرکریستالی یا آمورف از اتمها، یونها، یا مولکولهایی که به شکل تصادفی در کنار هم قرار گرفته اند تشکیل شده‌اند که هیچ طرح منظم یا ساختار شبکه ای معینی را ایجاد نمی کنند.

3- مواد کریستالی
جامد کریستالی شکل جامدی از ماده است که در آن اتم‌ها یا مولکول‌ها در یک طرح تکرار شونده معین در سه بعد مرتب شده اند. در واقع در کریستال‌ها اتمها با الگویی که در سه بعد تکرار می شود، کنار هم قرار می گیرند. به این آرایش منظم سلول واحد (Unit Cell) گفته می‌شود. علاوه بر مشخص بودن شکل هندسی، خاصیت ناهمسانگردی (تفاوت خواص در جهات مختلف کریستالی) و تقارن از خصوصیات دیگر کریستال‌ها است. مواد کریستالی به دو دسته مواد تک‌بلور (SingleCrystal) و چند‌بلور (PolyCrystal) تقسیم می‌شود.
تک کریستال ساختار اتمی دارد که به طور منظم در کل حجم تکرار می شود. تک کریستال‌ها در بهترین حالت ممکن هستند و درجه نظم بالایی دارند و تکرار هندسی منظم آنها در تمامی حجم ماده دیده می‌شود. شکل 3 چگونگی قرارگیری اتم‌ها در یک تک‌بلور را نشان می‌دهد.


filereader.php?p1=main_1779cf3aa50c413af
شکل 3- چگونگی قرارگیری اتم‌ها در یک تک‌بلور[1]

جامد چندکریستالی ماده‌ای است که از کنار هم قرار گرفتن تعداد زیادی تک‌کریستال متفاوت به نام کریستالیت یا دانه (Grain) ایجاد شده است. نظم اتمی از یک حوزه به حوزه دیگر در دانه‌ها تغییر می کند. این نواحی(دانه‌ها) از طریق مرزهایی از هم جدا شده اند که مرزدانه (Grain Boundary)نامیده می‌شود. تغییر نظم باعث ضعیف شدن پیوندها در مرزدانه‌ها می‌شود. نواحی منظم یا نواحی تک کریستال از نظر ابعاد و شکل مرتب شدن درکنار هم، با یکدیگر متفاوتند. قطر متوسط دانه بندی ها معمولاً 10 نانومتر تا 100 میکرومتر است و جامدهای چند کریستالی با دانه‌بندی‌هایی که متوسط قطر آن از 100 نانومتر کمتر است نانوکریستال نامیده می شوند. شکل 4 نحوه قرارگیری اتم‌ها در یک چندبلور و محل مرزدانه‌ها را نشان می‌دهد.

filereader.php?p1=main_6e1fcd704528ad8bf
شکل 4- نحوه قرارگیری اتم‌ها در یک چندبلور[1]

قابل ذکر است که نمی‌توان ساختاری ساخت و ادعا کرد این ساختار یک کریستال کامل است. عیوب کریستالی، عیوب حرارتی و ناخالصی‌ها از جمله عیوبی هستند که نظم کریستالی را کاهش می‌دهند. یک کریستال کامل کاملاً مات است و این در حالی است که با تغییر میزان حالت کریستالی، شفافیت کریستال تغییر می کند. همچنین تقارن نیز از پارامترهای مهم یک کریستال است که تاثیر فراوانی در خواص ماده دارد.


5- شبکه کریستالی (Crystal Lattice) یا شبکه فضایی(Space Lattice):
در کریستالوگرافی تنها خواص هندسی کریستال مورد توجه قرار می‌گیرند، بنابراین محل هر اتم یا مولکول با یک نقطه هندسی در محل تعادلی آن اتم یا مولکول نشان داده می‌شود. شبکه کریستالی دسته نامحدودی از نقاط در فضا است که در مکان‌های مشخص به شکل تناوبی تکرار می شوند. با قرار دادن یک اتم، گروههایی از اتمها یا مولکولها در نقاط شبکه کریستالی، یک ساختار کریستالی به دست می آید. به هر اتم، گروه اتمی یا مولکولی که در نقاط دیگر تکرار می شود پایه (Basis) اطلاق می گردد. شبکه(Lattice) نیز دسته‌ای از نقاط در فضا است که هر نقطه محیط متشابهی دارد. ساده ترین واحد کریستال همانطور که بیان شد، سلول واحد نامیده می شود. فضا از تکرار سلولهای واحد پر می شود و شبکه را پدید می‌آورد.
شبکه‌های کریستالی به دو دسته معروف شبکه‌های براوه و شبکه‌های غیر براوه تقسیم می‌شوند. در شبکه‌های براوه همه اتمها از یک نوع و همه نقاط شبکه معادل هم هستند. اما در شبکه‌های غیر براوه چند نوع اتم قرار دارد و برخی مکان‌های شبکه با هم متمایزند. در واقع شبکه‌های غیر براوه تلفیق دو یا چند شبکه براوه هستند.

یک شبکه فضایی مجموعه ای از نقاط با فواصل برابر است که هر نقطه از شبکه را می توان با یک بردار مشخص کرد. در این رابطه n2، n1 و n3 عددهای صحیح و b،a و c بردارهای یکه در سه جهت می‌باشد. شکل 5 بردار نقطه P را در یک سلول واحد نشان می‌دهد.
Rn = n1a + n2bn3C
filereader.php?p1=main_74ce2e1a498f2fa27
شکل 5- بردار نقطه P را در یک سلول واحد [2]

با بررسی مواد در حالت دو بعدی 5 نوع شبکه براوه قابل تعریف است. شکل 6 سلول‌های واحد این پنج شبکه کریستالی دو بعدی را نشان می‌دهد.

filereader.php?p1=main_64e4cda19b3f3ea4a
شکل 6- سلول‌های واحد پنج شبکه کریستالی دو بعدی [3]

جهت بررسی دقیق‌تر باید کریستال را به صورت سه بعدی آنالیز کرد. شکل 7 سلول‌های واحد هفت نوع شبکه کریستالی در حالت سه‌بعدی را نشان می‌دهد. مشخصات هر شبکه همراه با نام آن‌ها در شکل آورده شده است. این شبکه‌ها شامل شبکه‌های مکعبی، شش‌گوشه، مکعب مستطیلی، رومبوهرال، ارترومبیک، مونوکلینیک و تریکلینیک می‌باشند. برخی از این شبکه‌ها نیز خود به چند دسته تقسیم می‌شوند و در مجموع 14 شبکه براوه سه بعدی در این هفت سیستم کریستالی وجود دارد. شکل 8 این چهارده شبکه براوه را نشان می‌دهد. به دلیل سادگی و اهمیت بالاتر شبکه مکعبی و شش‌گوشه (هگزاگونال) در ادامه بیشتر به بحث در مورد این شبکه‌ها می‌پردازیم.

filereader.php?p1=main_6c664eeed34d9c29a
شکل 7- سلول‌های واحد شبکه کریستالی در حالت سه‌بعدی [2]

filereader.php?p1=main_581c3010417303e1e
شکل 8- چهارده شبکه براوه[1]

پیش از بررسی شبکه‌های براوه نیاز به تعریف چند پارامتر در کریستالوگرافی است.
الف) پارامتر شبکه(Lattice Parameter)
اطلاعاتی از سلول واحد که به واسطه آن‌ها بتوان اندازه، ابعاد و شکل سلول واحد را مشخص نمود. در شبکه‌های مکعبی طول یال سلول واحد و زاویه بین یال‌ها (که 90 درجه است) پارامتر شبکه‌ای نامیده می‌شود. همچنین به یال یا اضلاع هر سلول واحد ثابت شبکه هم اطلاق می‌شود. اندازه ثابت شبکه نیز بر اساس انگستروم یا نانومتر بیان می‌شود و زاویه بین یال‌ها بر حسب زاویه بیان می‌شود. در سلول واحد هگزاگونال به دلیل تفاوت در فاصله بین اتم‌ها در سطح مقطع و ارتفاع آن، ثابت شبکه با دو پارامتر a و c بیان می‌شود. شکل 7 تصویر سلول‌های واحد شبکه کریستالی را همراه با ثوابت شبکه آن‌ها نشان می‌دهد.

ب) فاکتور فشردگی اتمها( Packing Factor )
میزان پرشدن فضای شبکه توسط اتم‌ها، یا حجم اتمهای داخل سلول واحد تقسیم بر حجم کل سلول واحد، را فاکتور فشردگی اتمها می‌نامند.

filereader.php?p1=main_cd3dc8b6cffb41e41

ج) عدد همسایگی(Coordination Number )
نزدیکترین نقاط شبکه براوه به یک نقطه خاص عدد کوردینانسی را مشخص می کنند. چون شبکه براوه تناوبی تکرار می شود، همه نقاط تعداد یکسانی نقاط همسایه یا عدد کوردینانسی دارند که این خاصیتی از شبکه است.
د) تسلسل چیدن (Stacking Sequence)
شبکه کریستالی از روی هم قرار گرفتن تعدادی زیادی صفحات اتمی تشکیل شده است که نحوه قرار گرفتن این لایه‌ها روی هم را تسلسل چیدن می‌گویند. 

6- شبکه‌های کریستالی مکعبی
جهت بررسی ساختارهای کریستالی ابتدا به بررسی شبکه‌های کریستالی مکعبی می‌پردازیم. همانطور که در شکل 8 نشان داده شد، سه دسته اساسی ساختارهای مکعبی شامل ساختار مکعبی ساده، ساختار مکعبی مرکز پر و ساختار مکعبی با وجوه پر می‌باشند که به بررسی هر یک می‌پردازیم. شکل 9 این سه ساختار را در کنار هم نشان می‌دهد.

filereader.php?p1=main_6506f0388343a1f09
شکل 9- تصویر سه ساختار مکعبی [1]

الف) ساختار مکعبی ساده (Simple Cubic یا SC)
در این ساختار اتم‌ها تنها در گوشه‌ها قرار دارند بنابراین عدد همسایگی این ساختار شش است. به دلیل اینکه که هر اتم در گوشه متعلق به هشت واحد شبکه است، یک اتم در ساختار مکعبی در هر واحد شبکه قرار می‌گیرد. این موضوع در شکل 10 به خوبی به نمایش در آمده است. فاکتور فشردگی اتمها در این ساختار 0.52 است. محاسبات مربوط به فاکتور فشردگی اتمها نیز در شکل 11 آمده است. در این ساختار تماس هر اتم با همسایه هایش از مسیر ضلع مکعب واحد شبکه است، و بر این اساس محاسبات صورت می‌پذیرد.

filereader.php?p1=main_82b5f6802b727b0d9
شکل 10- ساختار شبکه‌ای مکعبی ساده [2]

filereader.php?p1=main_f344a40a52a94ab79
شکل 11- محاسبات مربوط به فاکتور فشردگی اتمها در ساختار مکعبی ساده [2]

ب- ساختار مکعبی مرکزپر (Body Centered Cubic یا BCC)
در این ساختار اتم‌ها در گوشه‌ها و مرکز مکعب قرار دارند بنابراین عدد همسایگی این ساختار هشت است. به همین دلیل نیز در هر واحد شبکه دو اتم؛ یک اتم در مرکز مکعب و یک اتم در گوشه‌ها؛ موجود است. این موضوع در شکل 12 به خوبی به نمایش در آمده است. فاکتور فشردگی اتمها در این ساختار 0.68 است. محاسبات مربوط به فاکتور فشردگی اتمها نیز در شکل 13 آمده است. تماس هر اتم با همسایه‌هایش از مسیر قطر مکعب واحد شبکه است، و بر این اساس محاسبات صورت می‌پذیرد. بسیاری از فلزات شامل فلزات قلیایی، مانند سدیم، و بسیاری از عناصر واسطه، مانند آهن در دمای محیط، ساختار BCC را انتخاب می کنند.

filereader.php?p1=main_8039b4e0e6fe78bee
شکل 12- ساختار شبکه‌ای مکعبی مرکزپر [2]

filereader.php?p1=main_89b45ff321063b749
شکل 13- محاسبات مربوط به فاکتور فشردگی اتمها در ساختار مکعبی مرکزپر [2]

ج- ساختار مکعبی با وجوه پر (Face Centered Cubic یا FCC)
در این ساختار اتم‌ها در گوشه‌ها و مرکز وجوه قرار دارند بنابراین عدد همسایگی این ساختار دوازده است. به همین دلیل نیز در هر واحد شبکه چهار اتم؛ سه اتم در مرکز وجوه و یک اتم در گوشه‌ها؛ موجود است. این موضوع در شکل 14 به خوبی به نمایش در آمده است. فاکتور فشردگی اتمها در این ساختار 0.74 است. محاسبات مربوط به فاکتور فشردگی اتمها نیز در شکل 15 آمده است. تماس هر اتم با همسایه هایش از مسیر قطر وجوه واحد شبکه است، و بر این اساس محاسبات صورت می‌پذیرد. بسیاری از فلزات معمول مانند مس، نیکل، سرب در ساختار FCC شکل می گیرند.

filereader.php?p1=main_1323fd7c68edb3676
شکل 14- ساختار شبکه‌ای مکعبی با وجوه پر [2]


filereader.php?p1=main_d3c8a0832878a5e1d
شکل 15- محاسبات مربوط به فاکتور فشردگی اتمها در ساختار مکعبی با وجوه پر [2]

7- شبکه کریستالی هگزاگونال فشرده
( Hexagonal Closed Packed یا HCP)
مهمترین ساختار کریستالی، ساختار کریستالی هگزاگونال فشرده می‌باشد. این ساختار در شکل 16 نشان داده شده است. عدد همسایگی این ساختار دوازده است و در هر واحد شبکه شش اتم؛ سه اتم در مرکز شش‌وجهی و سه اتم در دو صفحه قاعده؛ موجود است. فاکتور فشردگی اتمها در این ساختار 0.74 است. تعدادی از فلزات معمول مانند منیزیم و تیتانیم در ساختار HCP شکل می گیرند.

filereader.php?p1=main_a2449b6477c1fef79
شکل 16- ساختار شبکه‌ای هگزاگونال فشرده [2]

8- شبکه‌های کریستالی دیگر
شبکه‌های کریستالی بحث شده تا به اکنون ساده‌ترین شبکه‌های کریستالی سه‌بعدی قابل بحث می‌باشند. اما ساختارهای کریستالی پیچیده‌تری نیز وجود دارند که گاها از ترکیب ساختارهای ساده ایجاد می‌شوند. در این قسمت به معرفی تعدادی از ساختارهای کریستالی ترکیبات و مواد کووالانسی می‌پردازیم.

الف) ساختار کلرید سدیم 
کلرید سدیم، فلورید لیتیم و تعدادی دیگر از ترکیبات یونی دیگر در شبکه کریستال مکعبی به نام ساختار کلرید سدیم متبلور می شوند. در اینجا سلول واحد اندکی متفاوت است. ساختار کلرید سدیم شامل تعداد برابری یون سدیم و کلر است که در نقاط یکی در میان یک شبکه کریستالی قرار گرفته اند بنابراین هر یون با شش نوع یون دیگر همسایه است. این ساختار کریستالی در شکل 17 نشان داده شده است. اگر اتم‌های سدیم و یا کلر را در نظر نگیریم، متوجه می‌شویم که ساختار اتم‌های باقیمانده FCC می‌باشد. بنابراین ساختار کلرید سدیم ترکیبی از دو ساختار FCC است.

filereader.php?p1=main_fe397f3f6f24b8500
شکل 17- ساختار کلرید سدیم [1]

ب)ساختارالماس
شبکه الماس شامل دو شبکه با وجوه مرکز پر است که به داخل همدیگر نفوذ کرده‌اند. 8 اتم در ساختار الماس وجود دارد و هر اتم کربن در این ساختار با چهار اتم دیگر پیوند برقرار کرده است. سیلیسیم و ژرمانیم نیز با همین ساختار بلوری می‌شوند. شکل 18 ساختار الماس را نشان می‌دهد.

filereader.php?p1=main_d60ea3899962ccffb
شکل 18- ساختار الماس [1]

9- جهات و صفحات کریستالی
در هر سلول واحد می‌توان نقاط شبکه‌ای تعریف کرد که مکان قرارگیری اتم‌ها و یون‌ها می‌باشند. شکل 19 این مکان‌ها را در یک سلول واحد مکعبی نشان می‌دهد.

filereader.php?p1=main_599f127bd63e32d6f
شکل 19- مکان‌ها شبکه‌ای در یک سلول واحد مکعبی [1]

جهت تعیین جهات شبکه‌ای بدین صورت عمل می‌کنیم. در اینجا یک نقطه شبکه را به عنوان مبداء در نظر گرفته و اسم آن را مبدا (Origin) می گذاریم. انتخاب مبداء کاملاً دلخواه است زیرا نقاط شبکه تفاوتی با هم ندارند. سپس نقطه‌ای از شبکه را انتخاب کرده و آن را T می نامیم. نقطه O را به آن با یک خط وصل می کنیم. با کم کردن مولفه‌های این دو نقطه، بردار شبکه را می توان به شکل زیر نوشت:

R = n1x + n2yn3Z

برای نگارش جهت شبکه‌ای، سه مولفه فضایی n1,n2,n3 را به گونه‌ای مرتب می‌کنیم تا به صورت کوچکترین اعداد صحیح تبدیل شوند. سپس آن‌ها را در داخل براکت [...] قرار می دهیم. این سه عدد به صورت [u1 u2 u3] نوشته می شوند. شکل‌های 20 و 21 نمونه‌هایی از این جهات را نشان می‌دهد. این نحوه نگارش به اندیس میلر معروف است. 

filereader.php?p1=main_3ad32b999fe4b4b2f
شکل‌ 20- نمونه‌هایی از جهات شبکه‌ای [2]


filereader.php?p1=main_fc698bd6eba4453d1
شکل‌ 21- نمونه‌هایی از جهات شبکه‌ای [2]

وقتی که جهت را برای اعداد داخل براکت می نویسیم به مبداء توجه کرده و علامت های منفی را در اینجا با یک خط روی هر عدد [ū1 ū2 ū3] نشان می دهیم.

حال به بررسی صفحات کریستالی می‌پردازیم. پیش از انجام این بحث باید اشاره شود که بعضی صفحات در کریستال از اهمیت خاصی برخوردارند. به عنوان مثال شکل‌دهی فلزات در امتداد صفحات خاصی در کریستال رخ می‌دهد و یا اینکه رسانایی الکتریکی در امتداد صفحات مختلف ممکن است متفاوت باشد. بنابراین شناسایی صفحات مختلف از اهمیت خاصی برخوردار است. در یک شبکه کریستالی مجموعه صفحات، موازی و با فاصله برابر در کریستال قرار دارند. همچنین تراکم نقاط شبکه روی هر صفحه از دسته صفحات با هم برابر است و همه نقاط شبکه در صفحه و موقعیت مشابهی تکرار می شوند. در اینجا نیز به مانند جهات کریستالی اندیسهای میلر نمایش برداری نمادین برای آرایش یک صفحه از اتمها در یک شبکه کریستال است و کسر معکوس محل تلاقی‌های صفحه با محورهای کریستالوگرافی در نظر گرفته می‌‍‌‌‍‎‎شود. برای تعیین اندیسهای میلر یک صفحه مراحل زیر را انجام دهید: 

مرحله 1- محل تقاطع صفحه را با سه محور کریستالوگرافی تعیین کنید.
مرحله 2- کسر معکوس هر نقطه را ترسیم کنید.
مرحله 3- کسر معکوس را در کوچکترین ضریب ضرب کنید به گونه‌ای که کوچکترین اعداد صحیح پدید آید. حال به مثال‌های زیر در شکل‌های 22 تا 28 توجه کنید.

filereader.php?p1=main_186381290b21833e0
شکل 22- صفحات کریستالی

filereader.php?p1=main_8ea5d22eba2d75b76
شکل 23- صفحات کریستالی

filereader.php?p1=main_ffa04600c43d9c247
شکل 24- صفحات کریستالی

filereader.php?p1=main_559afd0979bb51e75
شکل 25- صفحات کریستالی


filereader.php?p1=main_dd724f3d232d14257
شکل 26- صفحات کریستالی

filereader.php?p1=main_2265df34b6bfe11d5
شکل 27- صفحات کریستالی

filereader.php?p1=main_9ee80664be5e7dc42
شکل 28- صفحات کریستالی

۳ مشکل قلبی متداول و راهکارهای آنها

با راهنمایی‌های زیر مهمترین عضله بدنتان یعنی قلب خود را تقویت کرده و از آن محافظت کنید.

هفته‌ها بود که سامان ۳۷ ساله دردی در گردن خود احساس می‌کرد و از خستگی هم شکایت داشت. بعد یک شب دردی تند و تیز در سینه خود احساس کرد. چون تازه ورزشش تمام شده بود فکر کرد که فشار بیش از اندازه به عضلاتش وارد کرده است اما یک ساعت بعد روی تخت خوابیده بود، بدنش عرق کرده و واقعاً توان مقابله با درد را نداشت. وقتی دکتر برای معاینه آمد نمی‌توانست تشخیص دهد که مشکل کجاست. بله او در معرض حمله قلبی بود. و چون جوان و لاغر بود و هیچ علائمی نداشت، گمان به حمله قلبی برای او نمی‌رفت.

اما مشخص شد که درد گردن و خستگی سامان نشانه‌های هشداردهنده اولیه برای حمله قلبی او بودند. و بااینکه او قبل از حمله قلبی در سینه خود احساس تنگی و فشار کرده بود اما کمتر از یک سوم زنان این را احساس می‌کنند و به همین دلیل است که خانم‌ها دوبرابر مردان از حمله قلبی جان خود را از دست می‌دهند. حمله قلبی فقط مشکلی مخصوص آقایان نیست. بیماری قلبی--نامی برای انباشته شدن خطرناک پلاک در رگ‌های خونی که ممکن است موجب بروز حمله یا سکته شود--مهمترین عامل مرگ و میر در خانم‌ها به شمار می‌رود.

یک مشکل: خانم‌های زیادی هستند که کلسترول یا فشارخون بالا دارند و خود از آن بی‌اطلاعند و همین آنها را در خطر بزرگتری قرار می‌دهد. هرچه بیشتر درمورد این عضو حیاتی بدنتان بدانید، قلبی قوی‌تر و سالم‌تر خواهید داشت.

مشکل ۱: فشارخون


حقایق: حدود نیمی از زنان بالای ۴۵ سال دچار فشارخون هستند.

چرا این یک مشکل است: بالا بودن فشارخون به مرور زمان، قدرت ارتجاعی رگ‌های شما را کاهش داده و جریان یافتن خون در آنها دشوارتر می‌شود. همچنین ممکن است به رگ‌های خونی آسیب برساند، موجب مشکلاتی مثل نارسایی کلیه یا کوری شود یا ایجاد پلاک که منجر به حمله قلبی یا سکته می‌شود را تحریک کند.

ازآنجاکه این روزها مشکل اضافه‌وزن حتی درمیان خانم‌های جوان نیز پدیده‌ای شایع است، مشکل فشارخون در زنان جوان‌تر نیز بررسی می‌شود. اضافه وزن به همه اعضای بدن، ازجمله رگ‌های خونی فشار وارد می‌کنند. ساکن بودن، مصرف زیاد نمک و داشتن سابقه خانوادگی بیماری‌های پسوریازیس یا دیابت شما را در معرض خطر قرار می‌دهد. آیا در دوران بارداری دچار فشارخون شده‌اید؟ حتی اگر فشارخونتان بعد از وضع‌حمل به حالت عادی برگشته باشد، باز هم بیشتر در خطر ابتلای دوباره به آن هستید.

چه علائمی دارد: در اکثر مواقع هیچ. اما اگر دچار سرگیجه، تار شدن دید یا سردردهای مداوم شدید، حتماً به پزشک مراجعه کنید. 

راهکار: حتماً برای چک کردن فشارخونتان سالی یکبار نزد پزشک بروید. در بهترین حالت فشارخونتان باید ۱۲۰/۸۰ باشد؛ اگر روی مرز بودید (۱۳۰/۸۰) چند هفته بعد دوباره باید چک کنید. خوشبختانه اگر در مرز خطر باشید، ایجاد تغییرات در سبک زندگی مثل کم کردن وزن، مصرف کمتر از ۱۲۰۰ میلی‌گرم نمک در روز، ورزش منظم و کنترل استرس می‌تواند فقط طی سه ماه فشارخونتان را پایین بیاورد. اگر فشارخونتان بالا باشد (۱۴۰/۹۰)، پزشک ممکن است داروهایی مثل ادرارآورها یا بتا-بلاکرها برای کاهش فشارخونتان تجویز کند.

مشکل ۲: تپش قلب

حقایق: تند بودن ضربان‌قلب ممکن است ترسناک باشد اما در اکثر موارد، جای نگرانی برای آن وجود ندارد. تپش قلب معمولاً به علت عوامل مربوط به سبک زندگی مثل استرس، مصرف زیاد کافئین، کم‌آب شدن بدن یا مصرف دکونژستان‌ها است. اما مطمئناً باید آن را چک کنید زیرا می‌تواند نشانه یک اختلال جسمی مثل پرکاری تیروئید (وقتی بدنتان بیش از اندازه هورمون تیروئید ترشح می‌کند) یا ریتم غیرعادی قلب که به آریتمی معروف است و معمولاً خطرناک نیست، باشد. 

چه علائمی دارد: تند، نامنظم و قوی بودن ضربان قلب که حتی در زمان استراحت اتفاق می‌افتد، تپش قلب است. در بدترین حالت یک اختلال آریتمی متداول که تاکی‌کاردی فوق‌بطنی (supraventricular tachycardia) نامیده می‌شود، ممکن است موجب غش یا سرگیجه شود.

راهکار: اگر اولین بار است که تپش‌قلب را احساس کرده‌اید، حتماً مقدار قابل‌توجهی آب بنوشید و از مصرف کافئین دوری کنید. اگر این مشکل از بین نرفت، برای انجام الکتروکاردیوگرام (آزمایشی که در آن پربه‌های الکتریکی قلب را ثبت می‌کنند) یا نوارقلب نزد پزشک بروید. انجام مانور واگ (چمباتمه زدن، سفت کردن بدن، و زور زدن) با کند کردن تکانه‌های الکتریکی قلب، موارد خفیف را درمان می‌کند. اگر این نیز موثر نبود، دکتر داروهایی را برایتان تجویز خواهد کرد و یا برای تنظیم مجدد سیگنال‌های الکتریکی شما، عملی برایتان انجام خواهد داد.

مشکل ۳: کلسترول بالا

حقایق: کلسترول به طور کل بد نیست. شما به بعضی از این مواد چربی مانند در خونتان نیاز دارید تا به هورمون‌هایی مثل استروژن کمک کنند. آزمایش کلسترول سه چیز را بررسی می‌کند:

لیپوپروتئین تراکم پایین (LDL)، یا همان کلسترول بد که می‌تواند موجب درست شدن پلاک در رگ‌هایتان شود و شما را در معرض حمله قلبی یا سکته قرار دهد. ذرات LDL اندازه‌های مختلف دارند؛ ذرات کوچکتر و پرتراکم‌تر بیشتر از ذرات بزرگ‌تر پلاک ایجاد می‌کنند.
لیپوپروتئین با تراکم بالا (HDL)، یا همان کلسترول خوب زیرا کلسترول اضافی را از رگ‌های خونی شما بیرون می‌برند.
تری‌گلیسیریدها که چربی تولیدشده توسط بدنتان هستند و می‌توانند موجب بستن رگ‌هایتان شوند.

حدود یک سون خانم‌ها کلسترول کلی خونشان بالا است. داشتن اضافه‌وزن و داشتن رژیم‌غذایی چرب می‌تواند موجب بالا بردن کلسترول شود. همچنین سابقه ژنتیکی و یائسگی به بالا رفتن آن کمک می‌کنند: وقتی سطح استروژن در بدن پایین می‌آید، HDL کمتر و LDL و تریگلیسیرید بیشتری تولید می‌شود.

چه علائمی دارد: هیچ علائمی ندارد.

راهکار: برای چک کردن کلسترول نزد پزشک بروید. اگر اعدادتان طبیعی بود، هر ۵ سال یکبار باز آزمایش دهید و بعد از یائسگی می‌بایست هر سال آزمایش کلسترول را انجام دهید. اگر کلسترولتان روی مرز یا بالا بود، دکتر ممکن است آزمایشات مرتب‌تری را برایتان تجویز کند. اما نگران نباشید، ورزش کردن و همچنین پایین آوردن مصرف چربی کمکتان می‌کند. اگر این راهکارها تا ۱۲ هفته موثر نبود، به داروهایی مثل استاتین نیاز پیدا خواهید کرد. اگر کلسترولتان نرمال بود اما سابقه خانوادگی قوی از بیماری قلب داشتید چطور؟ برای انجام آزمایش ذرات مغناطیسی (particle test) نزد پزشک بروید. اگر اعدادتان بالا بود، مصرف دارو می‌تواند کمکتان کند.


خودتان پزشک گیاهان خانگی باشید

 در اینجا به 11 نشانه بیماری در گیاهان می پردازیم و راه های درمانی برای این دوستان سبز خانگی را توضیح می دهیم. 

1. گیاهان کم پشت با گل های کم


دلیل: نور کم و ضعیف

درمان: بیشتر گیاهانی که داخل منزل نگهداری می شوند روزانه به 14 ساعت نور آفتاب نیاز دارند. در اینترنت جستجو کنید و میزان نور لازم برای هر گیاهی که در منزل دارید را پیدا کنید و به مستقیم یا غیرمستقیم بودن نور یا نیاز به سایه هم توجه کنید. 

11 نشانه مریض بودن گیاهان خانگی و نحوه درمان آنها


2. گل های کم و شاخ و برگ زیاد


دلیل: کود نیتروژنی زیاد

درمان: اغلب گیاهان خانگی فقط یک بار در ماه به کود نیاز دارند و در ماه های سردتر این مقدار کمتر هم می شود. برای کوددهی برنامه ریزی داشته باشید و از آن بیشتر کود ندهید.

11 نشانه مریض بودن گیاهان خانگی و نحوه درمان آنها


3. زرد شدن برگ ها


دلیل: آبیاری زیاد، رطوبت کم، زهکشی ضعیف خاک، دمای پایین یا کم بودن جای گلدان برای ریشه ها

درمان: اگر آب و هوا ناگهان تغییر کرد، نباید گیاه را نزدیک بخاری بگذارید تا به تغییر ناگهانی محیط زیست واکنش بدهد. گلدان را چک کنید تا زهکشی مناسب و کافی داشته باشد و ریشه های گیاه در گلدان جای مناسبی داشته باشند.

11 نشانه مریض بودن گیاهان خانگی و نحوه درمان آنها


4. برگ های سوخته


دلیل: نور مستقیم زیاد

درمان: گیاه را از مقابل نور مستقیم آفتاب به جایی با نور غیرمستقیم منتقل کنید، برگ های آسیب دیده را هرس کنید و آبیاری عمیق و گهگاه را ادامه دهید تا ریشه بهتر رشد کند. از کوددهی زیاد خودداری کنید، زیرا این کار سوختگی گیاه را تشدید می کند.

11 نشانه مریض بودن گیاهان خانگی و نحوه درمان آنها


5. قهوه ای شدن نوک برگ ها


دلیل: کود یا آفت کش زیاد، خاک خشک، دمای پایین، هوای داغ، نمک انباشته یا فاسد شدن ریشه

درمان: به بیشتر گیاهان خانگی حداکثر ماهی یک بار باید کود داد. گلدان ها را در سینی ها کم عمق پر از ماسه بگذارید و آنها را پر از آب کنید تا رطوبت اطراف گلدان افزایش یابد (گلدان باید روی ماسه و بالاتر از سطح آب قرار بگیرد). یک بار در ماه آب کافی در بالای خاک بریزید تا نمک اضافی از آن خارج شود. 

11 نشانه مریض بودن گیاهان خانگی و نحوه درمان آنها


6. برگ های کوچک یا پژمرده شدن گیاه


دلیل: خاک زیاد خیس یا خشک است

درمان: روتین آبیاری برای خودتان درست کنید که گهگاه ولی عمیق باشد تا رشد ریشه افزایش یابد و از فاسد شدن ریشه جلوگیری شود. اگر به فاسد شدن ریشه شک دارید، گیاه را از گلدان درآورید و سیستم ریشه ها را بررسی کنید و ریشه های عفونی (نوک سیاه شده ریشه ها با پوسیدگی چسبناک) را ببرید و با مخلوط گلدانی استریل و یک گلدان جدید، جای گیاه را عوض کنید. 

11 نشانه مریض بودن گیاهان خانگی و نحوه درمان آنها


7. خال های روی برگ ها


دلیل: خال های برگی قارچی، خال های آبی

درمان: اگر گیاه شما عفونی شده است، باید آن را از گیاهان دیگر جدا کنید و برگ های عفونی را ببرید. برای پیشگیری از خال دار شدن باید تهویه هوا را بیشتر کنید یعنی فاصله بین گلدان ها را افزایش دهید و مواظب باشید که هنگام آبیاری، آب روی برگ ها نپاشد. 

11 نشانه مریض بودن گیاهان خانگی و نحوه درمان آنها


8. زرد شدن نوک برگ ها و سپس قهوه شدن آنها: کل برگ ممکن است بمیرد


بیماری: سیاه تاول

درمان: برگ های عفونی را ببرید. از اسپری کردن آب به برگ ها اجتناب کنید. 

11 نشانه مریض بودن گیاهان خانگی و نحوه درمان آنها


9. رشد قارچ پودری سفید روی شاخ و برگ ها، از ریخت افتادن برگ و افتادن برگ


دلیل: کپک پودری

درمان: تهویه هوای اطراف گلدان را بیشتر کنید و شاخ و برگ عفونی را قطع کنید. 

11 نشانه مریض بودن گیاهان خانگی و نحوه درمان آنها


10. ریشه های نرم قهوه ای و سیاه، گیاهان پژمرده


دلیل: فاسد شدن ریشه یا ساقه

درمان: از آبیاری زیاد پرهیز کنید. گیاه عفونی را حذف کنید، ریشه های فاسد شده را قطع کنید و با ترکیب گلدانی استریل و گلدان تمیزی، جای گیاه را عوض کنید. 

11 نشانه مریض بودن گیاهان خانگی و نحوه درمان آنها


11. رشد نکردن، پس مرگ (خشک شدن گیاه از نوک شاخه ها به سوی ریشه) و از ریخت افتادن گیاه


بیماری: کپک بوتریتیس

درمان: گیاه بیمار را ایزوله کنید و قسمت های عفونی را ببرید. تهویه هوا در اطراف گلدان را با افزایش فاصله بین گلدان ها، بیشتر کنید. 

11 نشانه مریض بودن گیاهان خانگی و نحوه درمان آنها

69 نکته امنیتی برای استفاده از خدمات بانکداری الکترونیک

بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران با ابلاغ اطلاعیه ای نکاتی مهم امنیتی را برای استفاده از خدمات بانکداری الکترونیک برای اطلاع عموم شهروندان اعلام کرد.

در این اطلاعیه آمده است كه این نكات با هدف جلوگیری از سوء استفاده های افراد سودجو از عدم آگاهی شهرواندن گرامی كشورمان حین استفاده از دستگاههای خودپرداز و خدمات بانك الكترونیك اعلام شده است.
بنابراین گزارش، نكاتی مهم امنیتی اعلام شده توسط بانك مركزی جمهوری اسلامی ایران برای پیشگیری از وقوع جرم در ارایه خدمات بانكداری الكترونیك به شرح ذیل هستند:
1- هنگام دریافت پاکت رمز کارت بانک خود از شعبه به سلامت و عدم پارگی پاکت دقت نمایید.
2- به محض وصول رمز کارت صادره، به دستگاه خودپرداز شعبه مراجعه و رمز خود را تغییر دهید.
3- به محض دریافت کارت‌بانک، نسبت به یادداشت کردن شماره 16 رقمی آن اقدام نمایید. به خاطر داشته باشید برای مسدود کردن حساب هنگام سرقت یا مفقود شدن کارت به این شماره نیاز دارید.
4- شماره چهار رقمی که به عنوان رمز استفاده می‌کنید، به سادگی برای دیگران قابل حدس زدن نباشد. برای مثال از سال تولد، سال ازدواج یا شماره تلفن خود استفاده نکنید.
5- رمز جدید را به خاطر بسپارید و از یادداشت کردن رمز کنار کارت و قرار دادن برگه رمز در کیف کارت جداً خودداری فرمایید.
6- هنگام وارد کردن رمز در دستگاه خودپرداز، به گونه‌ای جلوی دستگاه بایستید که کسی امکان دیدن صفحه کلید را نداشته باشد.
7- رمز خود را هر سه تا چهار ماه تغییر دهید.
8- در فروشگاه‌ها و هنگام خرید از پایانه فروش، خودتان رمز را وارد دستگاه کنید و از اعلام آن به فروشنده خودداری نمایید.
9- در صورتی که در فروشگاهی مجبور به اعلام رمزتان شدید، حتی‌المقدور به سرعت نسبت به تغییر رمز خود اقدام نمایید.
10- از سپردن کارت خود به دیگران خودداری نمایید. در صورت لزوم، بلافاصله نسبت به تغییر رمز خود اقدام نمایند.
11- رسید دریافتی از دستگاه خودپرداز و کارتخوان را در محل رها نکنید.
12- در صورت بروز اشکال در عملیات بانکی، از توسل به افراد غریبه جداً خودداری نمایند.
13- هنگام انجام عملیات انتقال وجه، فرد دریافت‌کننده فقط شماره 16 رقمی کارت خود را اعلام می‌کند و نیازی به ارائه سایر اطلاعات کارت یا مراجعه به دستگاه خودپرداز ندارد.
14- ازپایانه فروش فقط برای خرید، مانده‌گیری و پرداخت قبض استفاده کنید.
15- برای انتقال وجه به سایر حساب‌های خود یا دیگران به هیچوجه از پایانه فروش استفاده نکنید.
16- برای انتقال وجه از دستگاه‌های خودپرداز، پایانه شعب یا خدمات ساتنا و پایا که در داخل شعبه ارائه می‌شود، بهره‌برداری نمایید.
17- سقف انتقال وجه دستگاه خودپرداز سه میلیون تومان در هر روز می‌باشد.
18- با مراجعه به شعبه و استفاده از پایانه شعبه می‌توانید تا سقف پانزده میلیون تومان به صورت آنی به سایر کارت‌های خود یا دیگران انتقال وجه دهید.
19- با مراجعه به شعبه و استفاده از سامانه پایا می‌توانید به هر حسابی در هر بانک تا سقف پانزده میلیون تومان در همان روز انتقال وجه دهید.
20- با مراجعه به شعبه و استفاده از سامانه ساتنا می‌توانید به هر حسابی در هر بانک به صورت نامحدود در همان روز انتقال وجه دهید.
21- برای انجام عملیات انتقال وجه از طریق پایا و ساتنا دانستن شماره شبای حساب مقصد الزامی است.
22- یک راه اطلاع از شماره شبا، مراجعه به شعبه یا سایت اینترنتی بانک افتتاح‌کننده حساب است.
23- هرگز برای دریافت شماره شبای بانک الف به سایت بانک ب مراجعه ننمایید.
24- بانک مسئولیتی برای جبران خسارت مشتریانی که شماره شبای مقصد را اشتباه ثبت کرده‌اند، نخواهد داشت.
25- با داشتن کارت‌بانک می‌توانید قبوض خود را بدون مراجعه به شعب بانک‌ها پرداخت نمایید.
26- مراجعه به دستگاه خودپرداز هریک از بانک‌ها یک راه پرداخت سریع قبض شماست.
27- مراجعه به پایانه فروش نصب شده در فروشگاه محل سکونت شما، یک راه پرداخت سریع قبض شماست.
28- مراجعه به پایانه شعبه هریک از بانک‌ها یک راه پرداخت سریع قبض شماست.
29- مراجعه به سایت هریک از بانک‌ها یک راه پرداخت سریع قبض شماست.
30- برای خریدهای اینترنتی داشتن رمز دوم الزامی است.

31- برای دریافت رمز دوم کارت به دستگاه خودپرداز بانک خود مراجعه نمایید.
32- رمز اول و دوم کارت شما محرمانه است. از ارائه اطلاعات محرمانه کارت خود به دیگران خودداری نمایید.
33- کد cvv2 کارت شما محرمانه است. از ارائه اطلاعات محرمانه کارت خود به دیگران خودداری نمایید.
34- به محض اطلاع از مفقود شدن کارت خود، نسبت به مسدود کردن آن اقدام نمایید.
35- به محض اطلاع از به سرقت رفتن کارت خود، نسبت به مسدود کردن آن اقدام نمایید.
36- یک راه مسدود کردن کارت بانک، مراجعه به شعب بانک صادرکننده کارت است.
37- یک راه مسدود کردن کارت بانک، مراجعه به سایت اینترنتی بانک صادرکننده کارت است.
38- یک راه مسدود کردن کارت بانک، تماس با میز امداد بانک صادرکننده کارت است.
39- برای مسدود کردن کارت بانک داشتن رمز دوم کارت الزامی است.
40- هرگز برای پرکردن حسابجاری از پایانه فروش استفاده نکنید.
41- انتقال وجه از طریق اینترنت بانک، فقط با داشتن رمز مخصوص اینترنت بانک امکان‌پذیر می‌باشد.
42- برای انجام عملیات انتقال وجه شتابی از همراه بانک استفاده ننمایید.
43- در صورت عدم پرداخت اقساط کارت‌های اعتباری،‌ کارت اعتباری شما به مدت شش ماه مسدود خواهد شد.
44- برای بهره‌برداری موثر از خدمات بانکداری الکترونیکی و ایمن ماندن از ریسک‌های احتمالی، هنگام افتتاح حساب و درخواست کارت بانک بروشورهای مربوطه را به دقت مطالعه فرمایید.
45- سایت بانک‌ها منبع مفیدی برای دریافت نکات ایمنی هنگام بهره‌برداری از خدمات بانکداری الکترونیکی است.
46- سایت پلیس فتا www.cyberpolice.ir منبع مفیدی برای دریافت آخرین اطلاعات مربوط به تهدیدات امنیتی است.
47- شماره تلفن 29911 راهی آسان برای ثبت مغایرت‌های شماست.
48- مامورین تعمیر پایانه فروش شرکت شما دارای کارت شناسایی از شرکت مربوطه هستند. از سپردن دستگاه خود به افراد ناشناس خودداری نمایید.
49- رسید تراکنش‌های ناموفق خود را تا حصول اطمینان از کسر نشدن وجه از حسابتان نگهداری نمایید.
50- استفاده از صفحه کلید مجازی سایت راهی مطمئن برای وارد کردن رمز.
51- هنگام انجام خرید یا پرداخت قبض در اینترنت، حتما از صفحه کلید مجازی برای وارد کردن رمز خود استفاده کنید.
52- شبها از مراجعه به خودپردازهایی که در محل‌های کم رفت و آمد و تاریک قرار دارند، خودداری نمایید.
53- توجه داشته باشید آدرس سایت سیستم اینترنت بانک و یا پرداخت اینترنتی در مرورگر باید با https آغاز شود.
54- برای ورود به سیستم اینترنت بانک و یا پرداخت اینترنتی هرگز از مکان‌های عمومی مانند کافی‌نت‌ها استفاده نکنید.
55- در انتخاب نام کاربری و کلمه عبور خود دقت نمایید تا دیگران نتوانند آن را حدس بزنند.
56- بدون خروج قطعی از اینترنت بانک، کامپیوتر را ترک نکنید.
57- فقط کلاهبرداران وانمود می‌کنند که برای انتقال وجه، می‌بایست از کارت ارزی خود استفاده کنند و شما را ترغیب به استفاده از منوی انگلیسی می‌نمایند.
58- با وارد کردن آدرس پست الکترونیکی هنگام پرداخت قبض یا خرید اینترنتی، بانک رسید عملیات را برای شما می‌نماید که برای اطلاع و بهره‌برداری آتی بسیار مفید خواهد بود.
59- از انجام پرداخت‌های اینترنتی از طریق سایت‌های متعلق به موسسات غیرمعتبر و ناشناس در اینترنت خودداری نمایید.
60- هیچ بانکی به اطلاعات محرمانه کارت شما (نظیر رمز اول یا دوم، کد cvv2 و تاریخ انقضای کارت) نیاز ندارد. به ایمیل‌ها و پیامک‌هایی که به عنوان بانک این اطلاعات را از شما می‌خواهند، هرگز پاسخ ندهید.
61- هرگز به تقاضاهایی که از طریق ایمیل یا پنجره‌های pop-up اطلاعات شخصی شما را می‌خواهند پاسخ ندهید.
62- از کامپیوتر افراد ناشناس یا کافی‌نت‌ها برای انجام عملیات بانکی خود استفاده نکنید.
63- روش‌های متعدد مسدودی کارت عبارتند از: اینترنت بانک، تلفنبانک، موبایل، خودپرداز، شعبه، مرکز تماس. به نحوه مسدودی کارت در بانک صادرکننده کارت خود را در ساعات کاری و ایام تعطیل توجه کنید.
64- برای انتقال وجه نیازی به استفاده از منوی انگلیسی نیست. منوی انگلیسی برای بهره‌برداری مسافران خارجی ایجاد شده است.
65- مراقب باشید: فقط کلاهبرداران شما را به استفاده از منوی انگلیسی ترغیب می‌نمایند.
66- لطفاً به محض اطلاع از مفقودی یا سرقت کارت خود، حساب خود را مسدود نمایید.
67- هنگام دریافت کارت خود از شعبه بانک، شماره 16 رقمی کارت و شماره تماس خدمات مشتریان بانک را از پشت کارت برای موارد ضروری یادداشت فرمایید.
68- برای دریافت رمز دوم به دستگاه خودپرداز بانک صادرکننده کارت خود مراجعه فرمایید.
69- درخواست ارسال پیامک در انجام تراکنش‌ها و ورود به خدمات غیرحضوری مانند اینترنت بانک، تلفنبانک و ... باعث آگاهی مشتری از سوءاستفاده احتمالی و جلوگیری از سوءاستفاده بیشتر است. به محض دریافت چنین پیامکی در صورتی که خودتان تراکنشی انجام نداده‌اید، نسبت به تعویض رمز خود اقدام نمایید.


قوانین مورفی

- وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه!
- اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند، کافی یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه میفهمن!
- موقع فوتبال نگاه کردن هشتاد دقیقه میشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته،
یه دقیقه میری دستشویی، میای میبینی بازی 2-2 تموم شده!
- هرچقدر هم دلیل منطقی واسه خرید یه چیز داشته باشی، همیشه یکی اون نزدیکی ها هست که بگه سرت کلاه گذاشتن عجیب!
- وقتی پیاده باشی تاکسی گیرت نمی آد، اما وقتی با ماشین باشی توی ترافیکی از تاکسی ها گیر می کنی.
- هروقت گرسنه میای خونه، اون شب اتفاقی غذا ندارین.
اما یه شب که بیرون غذا می خوری وقتی میای خونه می بینی غذای مورد علاقت رو درست کردن.
- تو یه ظرف آجیل اولین چیزی که می خوری یه بادوم تلخه.
- موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه. دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی.
- سر جلسه به دوستت که هیچی نخونده کل سوال ها رو برسونی و برگه هاتون با هم مو نزنه،
نمره اون بیشتر می شه. این از قوانین ثابت مورفی هستش، شک نکن!

- اگه یک بار سر کلاس نری و استاد بگه جلسه بعد امتحانه، هیشکی بهت خبر نمیده!
اما امان از اون روزی که یکی از اساتید حذف کنه، شونصد نفر یادت می افتن
و بابای گوشیت رو در میارن از بس مسیج میدن که فلانی، استاد گفت حذفی!
- برای موفق شدن تنها یک راه وجود دارد، اما برای شکست خوردن راه های زیاد.- اگه یه ماشین صفر بخری، هرچقدر هم مواظبش باشی و سعی کنی جای مطمئنی پارکش کنی،
بازم خط روش می افته، ولی ماشین کهنه داغونت رو بزار وسط اتوبان کرج، شب بیا سالم برش دار.
- یه وقت هایی که خیلی عجله داری اگه لاستیک هواپیما هم زیر ماشین انداخته باشی، میای می بینی 2تاش پنچره!
- دقیقا همون روزی که 5 دقیقه دیرتر بیدار شدی تمام وسایلت مفقود میشن!
- دقیقا وقتی جفت دستات تا آرنج گریسی یا گلی هستش، چشمت خارش می گیره!
- اگر یک تاریخ برای شما خیلی مهمه، 10 روز قبل از اون یادتونه و دقیقا همون روز یادتون میره.
355 روز بعدش هم دارید حرص از یادرفتنش رو می خورید
این قضیه فقط تا وقتی که اون تاریخ مهمه ادامه داره و بعدش برعکس میشه
- اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.


این متن توسط مؤسسۀ"آنتونی رابینز"برای موفقیت شما تهیه شده است

 

      یک به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید . 

 

      دو با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید ، مهارتهای مکالمه ای مثل دیگر مهارتها خیلی مهم میشوند . 

 

      سه همۀ آنچه را که می شنوید باور نکنید، همۀ آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همانقدر که می خواهید نخوابید . 

 

      چهار وقتی می گویید "دوستت دارم" منظورتان همین باشد . 

 

      پنج وقتی می گویید "متاسفم" به چشمان شخص مقابل نگاه کنید . 

 

      شش قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید . 

 

      هفت به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید . 

 

      هشت هیچوقت به رؤیاهای کسی نخندید . مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند . 

 

      نه عمیقاً و بااحساس عشق بورزید . ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید . 

 

      ده در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید . 

 

      یازده مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید . 

 

      دوازده آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید . 

 

      سیزده وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید ، لبخندی بزنید و بگویید "چرا می خواهی این را بدانی؟" 

 

      چهارده به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیتهای بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند . 

 

      پانزده وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید "عافیت باشد " 

 

      شانزده وقتی چیزی را از دست می دهید ، درس گرفتن از آن را از دست ندهید . 

 

      هفده این سه نکته را به یاد داشته باشید : احترام به خود ، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن 

 

      هجده اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند . 

 

      نوزده وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید ، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید . 

 

      بیست وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید ، کسی که تلفن کرده آن را درصدای شما می شنود . 

 

      بیست و یک زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید . 
 

یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند . 

فلسفه تخته نرد



تخته نرد توسط بزرگمهر ابداع شد و اما داستان پيدايشش:
 
در زمان پادشاهي انوشيروان خسرو پسر قباد، پادشاه هند «ديورسام بزرگ» براي سنجش خرد و دانايي ايرانيان و اثبات برتري خود
 شطرنجي را که مهره هاي آن از زمرد و ياقوت سرخ بود، به همراه هدايايي نفيس به دربار ايران فرستاد 
 و «تخت ريتوس» دانا را نيز گماردهء انجام اين کار ساخت.

 او در نامه‌اي به پادشاه ايران نوشت: «از آنجا که شما شاهنشاه ما هستيد، دانايان شما نيز بايد از دانايان ما برتر باشند.. 
 پس يا روش و شيوهء آنچه را که به نزد شما فرستاده‌ايم (شطرنج) بازگوييد و يا پس از اين ساو و باج براي ما بفرستيد». 
 شاه ايران پس از خواندن نامه چهل روز زمان خواست و هيچ يک از دانايان در اين چند روز چاره و روش آن را نيافت
 تا اينکه روز چهلم بزرگمهر كه جوانترين وزير انوشيروان بود به پا خاست و گفت: 
 «اين شطرنج را چون ميدان جنگ ساخته‌اند كه دو طرف با مهره هاي خود مي‌جنگند و هر كدام خرد بيشتري داشته باشد، پيروز مي‌شود.» 
و رازهاي کامل بازي شطرنج و روش چيدن مهره ها را گفت. 

 شاهنشاه سه بار بر او درود فرستاد و دوازده هزار سکه به او پاداش داد.
 پس از آن «تخت ريتوس» با بزرگمهر به بازي پرداخت. بزرگمهر سه بار بر تخت ريتوس پيروز شد.
 روز بعد بزرگمهر تخت ريتوس را به نزد خود خواند و وسيلهء بازي ديگري را نشان داد و گفت: 
 اگر شما اين را پاسخ داديد ما باجگزار شما مي شويم و اگر نتوانستيد بايد باجگزار ما باشيد.
 ديورسام چهل روز زمان خواست، اما هيچ يک از دانايان آن سرزمين نتوانستند «وين اردشير» را چاره گشايي کنند
 و به اين ترتيب شاه هندوستان پذيرفت كه باجگزار ايران باشد.

 تخته نرد : کره زمين
30 مهره : نشان گر 30 شبانه روز يک ماه
24 خانه : نشانگر 24ساعت شبانه روز
4 قسمت زمين : 4 فصل سال
5 دست بازي: 5 وقت يک شبانه روز
2 رنگ سياه و سپيد : شب و روز
هر طرف زمين 12 خانه دارد : 12 ماه سال
زمين بازي : اسمان
تاس: ستاره بخت و اقبال
گردش تاس ها : گردش ايام
مهره ها: انسان ها
گردش مهره در زمين: حرکت انسان ها (زندگي )
برداشتن مهره در پايان هر بازي : مرگ انسان ها

اعداد تاس :
1 : يکتايي و خداپرستي
2 : اسمان و زمين
3 : پندار نيک ؛ گفتار نيک ، کردار نيک
4 : شمال ، جنوب، شرق، غرب
5: خورشيد ؛ ماه ، ستاره ، اتش ، رعد
6 : شش روز افرينش


هميت كاربرد ضد يخ ها و انواع آن


در موتورهاي ديزلي سنگين تنها يك سوم از كل انرژي توليد شده توسط موتور، براي به حركت در آوردن خودرو به كار گرفته مي شوند و يك سوم ديگر آن به وسيله اگزوز خارج شده و باقيمانده انرژي توسط سيال خنك كننده دفع مي شود. اين دفع حرارت منجر به بالا رفتن دما مي شود و ايجاد حرارت زياد باعث تسريع خرابي روغن و در پي آن خرابي موتور مي شود.



آب بهترين سيال در دفع حرارت است ولي بنا به دلايل متفاوتي براي كاهش نقطه انجماد سيال خنك كننده از ماده شيميايي گليكول به عنوان سيال پايه استفاده مي شود كه معمولاً در توليد اين خنك كننده ها از مخلوط50/50 از اتيلن گليكول و آب استفاده مي كنند. در اين تركيب ميزان مشخصي از عوامل بازدارنده نظير ضد كف، ضد خوردگي، رنگ و … نيز بكار گرفته مي شود و با وجود درصد بسيار كم اين تركيبات افزودني، نقش آنها در محصول نهايي حائز اهميت بالايي است و موجب متفاوت شدن انواع خنك كننده ها مي شود.

با پيشرفت علم، براي حفاظت از موتور تكنولوژيهاي متفاوتي در ساخت خنك كننده ها در برابر خوردگي ارايه شده است. در اروپا وجود مشكلاتي مانند سختي بالاي آب، توليدكنندگان را ملزم به توليد خنك كننده هايي فاقد تركيبات فسفر كرده است. زيرا كلسيم و منيزيم موجود در آب سخت با بازدارنده هاي فسفاته واكنش داده و فسفات منيزيم و يا كلسيم توليد مي كنند كه معمولاً به صورت رسوب بر روي بدنه داغ موتور نشست مي كنند و اين امر باعث اتلاف حرارت و يا ايجاد خوردگي مي شود.
امروزه در اروپا با حذف تركيبات فسفاته، خنك كننده هايي حاوي اكسيدهاي غيرآلي مانند سيليكات و كربوكسيلاتها ساخته شده است. كربوكسيلاتها بواسطه انجام واكنش هاي شيميايي داخلي با قرار گرفتن بر روي سطوح، مانع از خوردگي مي شوند.

تكنولوژي كه در آن از اختلاط كربوكسيلاتها و سيليكاتها استفاده مي شود به نام تكنولوژي پيوندي (هيبريدي) شناخته شده است، زيرا تركيبي است از تكنولوژي غيرآلي و تكنولوژي آلي (كربوكسيلات ها).

در آسيا مشكل سازگاري با واشر پمپ آب و خاصيت ضعيف انتقال حرارت باعث شد كه استفاده از خنك كننده هاي حاوي سيليكات ممنوع شده و بجاي آن از مخلوط كربوكسيلاتها و فسفاتها استفاده شود. ساخت اين نوع از خنك كننده ها نيز به وسيله تكنولوژي هيبريدي بوده كه با نوع اروپايي اش (مخلوط كربوكسيلاتها و سيليكاتها) متفاوت است. اين محصولات در رنگهاي متفاوتي مانند قرمز، نارنجي، سبز و … در بازار موجود است.
خنك كننده هاي بر پايه كربوكسيلاتها داراي طول عمر بالاتري هستند و ساخت اين محصولات به عنوان تكنولوژي برتر در اروپا و آسيا شناخته شده است. اين محصولات داراي محبوبيت بين المللي بوده و در فاصله زماني تعويض طولاني، به خوبي از موتور در برابر خوردگي حفاظت مي كنند. در واقع حفاظت موتور در برابر خوردگي به واسطه خنثي كردن اسيدهاي كربوكسيليك و تبديل آنها به كربوكسيلات تامين مي شود، زيرا تمام خنك كننده ها در شرايط خنثي يا دامنه PH و قليايي (حدود7 يا بالاتر) عمل مي كنند. در واقع بيشتر خنك كننده ها در آغاز از يك اسيد قوي ساخته مي شوند. براي مثال خنك كننده هاي مرسوم بر پايه فسفاتها، شروع تركيباتشان از اسيد فسفريك است.

استفاده از كربوكسيلاتها در تركيبات خنك كننده داراي مزاياي قابل توجهي است كه عبارتند از:

- حفاظت بهتر از آلومينيوم در دماهاي بالا
- انتقال بهتر حرارت و كارايي بهينه بر روي سطوح داغ موتور و لوله هاي رادياتور
- افزايش طول عمر سيال خنك كننده

تجربه نشان داده است كه اين نوع سيالات با كاركرد بيش از32 هزار ساعت، كارايي بهتري از خود نشان داده اند و در انتهاي زمان، در آزمايش سرعتي، هنوز خنك كننده استفاده شده و تخليه شده از موتور مي توانست آزمايش هاي طراحي شده براي خنك كننده كار نكرده را با موفقيت پشت سر بگذارد.

در بازار، خنك كننده هاي زيادي با رنگها و كيفيت هاي متفاوت، موجود است. يك برنامه نگهداري و تعميرات مناسب مي تواند كيفيت اين محصول را در موتور به طور دقيق بررسي كند. در اين زمينه روش هاي متفاوتي وجود دارد كه يكي از آنها استفاده از رفركتور براي تعيين نسبت گليكول به آب است. با تعيين ميزان اين نسبت مي توان ميزان قدرت حفاظت ضد يخ در برابر يخ زدگي و غلظت بازدارنده خوردگي در محلول را تخمين زد. 
كنترل حجم سيال خنك كننده در سيستم بسيار مهم است چرا كه اگر سيال با سطح در تماس نباشد نمي تواند عملكرد مناسبي در خنك كردن موتور از خود نشان دهد.
درپوش رادياتور نيز بخشي از اجزاي تكميل كننده سيستم است و به گونه اي طراحي شده است كه فشار خاصي را تحمل كند. اگر فشار سيستم از حد طراحي شده پايين تر باشد، سيال خنك كننده در دماي پايين تري مي جوشد و جوشش زود هنگام سيال مي تواند باعث خوردگي هاي متفاوتي در ارتباط با نقاط گرم و تماس نامناسب خنك كننده باشد. 
به طور كلي تجزيه خنك كننده ها زماني كه تمام اتيلن گليكول به مواد اوليه اش اسيد گليكوليك و اسيد فرميك تبديل شود ادامه مي يابد. اين مدت زمان در موتورهايي كه در دماهاي بالا كار مي كنند و يا حجم هواي وارد شده به سيستم خنك كننده زياد است، بسيار سريعتر اتفاق مي افتد. با آزمايش PH مي توان PH سيال را بدست آورد، در بيشتر اين سيالات مي بايست ميزان PH ، بيشتر از عدد7 باشد ولي در برخي از آنها اگر ميزان PH بيشتر از عدد6/5 باشد نيز قابل قبول است.

محصولات حاصل از تجزيه گليكول به صورت اسيدي هستند و باعث افت PH مي شوند كه پديده خورندگي را با خود به همراه دارد. سرعت تجزيه خنك كننده ها با بكارگيري عوامل بازدارنده با طول عمر بالا، كندتر شده و اطمينان از عملكرد درست تجهيزات زياد مي شود.
با استفاده از آزمايش »Strips « مي توان ميزان مواد بازدارنده مانند نيتريتها و موليبديتها در سيال خنك كننده را كنترل كرد. نيتريتها نسبت به ديگر بازدارنده ها، آسانتر از تركيبات شيميايي سيال، آزاد مي شوند و به كمك اين آزمايش فقط ميزان سطح آنها مشخص مي شود. نيتريتهاي آزاد شده بر اثر پديده كاويتاسيون، با برداشت لايه هاي سليندر باعث خوردگي آن مي شود. در عوض بازدارنده هاي از نوع كربوكسيلاتها به دليل سرعت واكنش كندتر، خاصيت حفاظتي را در مدت طولاني تري عهده دار مي شوند.
هم اكنون سازندگان تجهيزات اصلي (OEMs) خودرو، استفاده از خنك كننده هاي هيبريدي و كربوكسيلات ELC را توصيه مي كنند.
در موتورهاي ديزلي سنگين، برخي سازندگان استفاده از خنك كننده هاي سيليكاتي را توصيه مي كنند و در برخي ديگر خنك كننده هاي غيرسيليكاتي را مناسب مي دانند. 
به طور خلاصه مي توان گفت كه نوع خنك كننده قابل استفاده براساس نوع نيازمندي سازندگان تجهيزات اصلي OEMs تعيين مي شود. نقش خنك كننده ها در موتور خودرو بسيار حياتي است و در برقراري تعادل حرارتي و حفاظت در برابر خوردگي در تمام موتور خودرو تاثير بسزايي دارد. يك تحقيق در اين زمينه نشان داده است كه60 درصد از موارد تخريب موتور در بخش موتورهاي ديزلي مربوط به خنك كننده هاي نامناسب است. بنابراين استفاده از خنك كننده هاي با كيفيت مطلوب از توليدكنندگان معتبر، شرايط مناسبي را در خصوص كاركرد موتور ايجاد كرده و مشكلات خوردگي را مرتفع مي سازد.


Reference:
- Machinery Lubrication
- Learning Coolant Fundamentals
-Paul Fritz; Chevron Products Company

منبع : ماهنامه نفت پارس

آیا واقعاً عالم های دیگر وجود دارد؟


ممکن است شواهد وجود جهان های موازی که اساساً با جهان ما متفاوتند، فراتر از دامنه علم قرار گرفته باشد

در دهه اخیر ادعایی غیر عادی کیهان شناسان را فریفته است: جهان در حال انبساطی که ما اطراف خود می بینیم تنها جهان موجود نیست؛ میلیاردها جهان دیگر نیز در بیرون وجود دارند. یک عالم وجود ندارد بلکه چند عالم وجود دارد. در مقاله های "ساینتفیک آمریکن" و کتاب هایی نظیر آخرین کتاب "برایان گرین"، به عنوان "واقعیت پنهان"، دانشمندان از یک تحول اَبَر کوپرنیکی سخن به میان آورده اند. در این دیدگاه نه تنها جهان ما یکی است در میان انبوهی از سیاره ها، بلکه تمام جهان ما نیز در مقیاس کیهانی چیزها ناچیز است و تنها یکی از جهان های بی شماری است که هر یک کار خودشان را انجام می دهند.
کلمه «چند عالم» معانی گوناگونی دارد. اخترشناسان می توانند تا فاصله ای به اندازه 42 میلیارد سال نوری را مشاهده کنند؛ افق دیداری کیهان. ما هیچ دلیلی نداریم که تردید کنیم که جهان در آن جا تمام می شود. فراتر از آن می تواند دامنه های زیاد و حتی بی نهایت زیادی بسیار شبیه به آنچه ما می بینیم، وجود داشته باشد. که هر یک توزیع نخستین متفاوتی از ماده دارد، اما همان قوانین فیزیک در همگی کارگر است. امروزه تقریباً تمامی کیهان شناسان از جمله خود من این نوع چند عالم را که "ماکس تگمارک" آن را سطح 1 می نامد، می پذیریم. اما برخی فراتر از این می روند. آنها انواع کاملاً گوناگونی از جهان ها با فیزیک متفاوت، سرگذشت های گوناگون و شاید ابعاد فضایی گوناگون را پیشنهاد می دهند. که بیشتر آنها نابارور هستند اما برخی از آنها حیات را زایش می کنند.

طرفدار اصلی این چند عالم سطح (درجه) 2 "الکساندر ویلنکین" است که تصویری برجسته از مجموعه ای نامتناهی از جهان ها را ترسیم می کند با بی نهایت کهکشان، سیاره و بی نهایت انسان همانند شما که در حال خواندن این مقاله هستید. ادعاهایی مشابه از زمان باستان با فرهنگ های گوناگون ساخته شده است. آن چه که جدید است این ادعاست که چند عالم را فرضیه ای علمی و در عین حال از نظر تجربی قابل آزمایش و از لحاظ ریاضی دقیق می داند. من در مورد این ادعا تردید دارم. من باور ندارم که وجود جهان های دیگر ثابت شده است یا حتی می تواند ثابت شود. ضمناً طرفداران چند عالم و نیز توسعه یافتن مفهوم ما از واقعیت فیزیکی، در حال باز تعریف کردن مقصود علم هستند.

بر فراز افق
 
آنهایی که مفهوم وسیع چند عالم را باور دارند، طرح های گوناگونی برای این موضوع دارند که چگونه یک چنین توسعه ای از جهان ممکن است رخ دهد. و کجا همگی آنها قرار گرفته اند. آنها ممکن است مطابق با آنچه که مدل تورم آشفته "الن گیوس" و "آندره لیند" و دیگران در نظر دارد در مناطقی از فضا که بسیار فراتر از جهان ماست، قرار گرفته باشند. ممکن است آن طور که مدل جهان دوره ای "پاول" و "نیل" پیشنهاد می دهد در دوره های مختلف زمانی وجود داشته باشند. آنها ممکن است در همان فضایی که ما هستیم اما در شاخه ای متفاوت از تابع موج کوانتومی وجود داشته باشند، آن طور که "دیوید دویچ" طرفدار آن است. آنها ممکن است مکانی نداشته و آن طور که "ماکس تگمارک" و "دنیس اسکیاما" پیشنهاد می دهند کاملاً با فضا - زمان ما بی ارتباط باشند. از میان این گزینه ها آنچه بیش از همه پذیرفته شده همان تورم آشفته است و من روی آن تمرکز خواهم کرد. با این حال بیشتر گفته های من همه دیگر طرح ها را نیز در بر می گیرد. ایده این است که فضا با آن وسعتش یک چیز تهی تا ابد در حال انبساط است که در آن تأثیرات کوانتومی دائماً جهان های جدیدی را متولد می کنند همان طور که یک کودک با دمیدن در حباب ها آنها را زیاد می کند. مفهوم تورم به دهه 80 باز می گردد. و فیزیکدانان براساس فراگیرترین نظریه شان از طبیعت یعنی نظریه ریسمان روی آن کار کرده اند. نظریه ریسمان اجازه می دهد تا حباب ها بسیار متفاوت با یکدیگر به نظر برسند. در عمل، هر حباب نه تنها با توزیع تصادفی بلکه با انواع تصادفی ماده نیز زندگی را شروع می کند. جهان ما دارای ذراتی همچون الکترون ها و کوارک هاست که با نیروهایی مانند الکترومغناطیس با یکدیگر برهم کنش دارند. جهان های دیگر ممکن است انواع دیگری از ذرات و نیروها و در نتیجه باید بگوییم قوانین محلی فیزیکی متفاوتی داشته باشند. مجموعه کامل قوانین محلی مجاز به نام «دورنما» شناخته می شود. در برخی از تعبیرهای نظریه ریسمان، دورنما، بی کران است که باعث می شود جهان ها تنوع بسیار زیادی داشته باشند.
بسیاری از فیزیکدانانی که درباره چند عالم سخن می گویند و به خصوص از طرفداران دورنمای ریسمان هستند توجه چندانی به جهان های موازی به خودی خود ندارند. برای آنها ایرادهایی که به چند عالم به عنوان یک مفهوم وارد می شود بی اهمیت است. نظریات آنها براساس سازگاری ذاتی و شاید آزمایش تصادفی پا می گیرد یا از بین می رود. آنها چند عالم را به عنوان پس زمینه هایشان در نظر می گیرند، بدون اینکه نگران باشند که چگونه پدیده آمده است و این دقیقاً مسئله ای است که کیهان شناسان نگران آن هستند!
برای یک کیهان شناس مشکل اساسی در برخورد با همه طرح های چند عالم وجود یک افق دیداری کیهانی است. افق حدی است برای اینکه تا چه قدر دورتر را بتوانیم ببینیم، زیرا سیگنال هایی که با سرعت نور (که محدود است) در حال سفر به سوی ما هستند از زمان شروع جهان تا به حال به اندازه کافی وقت نداشته اند تا از دور دست ها به ما برسند. همه جهان های موازی بیرون از افق ما قرار دارند و اکنون یا هر وقت دیگر و بدون توجه به چگونگی تکامل فناوری فراتر از گنجایش دید ما باقی می مانند. در واقع آنها آن قدر دور هستند که ابداً هیچ اثری بر جهان ما نداشته اند. به همین دلیل است که هیچ یک از ادعاهای علاقه مندان چند عالم نمی تواند مستقیماً ثابت شود.
طرفدارانش به ما می گویند که ما می توانیم به بیان وسیع آنچه که هزار بار، 10 به توان 100 بار، 10 به توان 1000 بار و بی نهایت دورتر از افق کیهانی ما رخ می دهد همه را به کمک داده هایی که در افق به دست می آوریم، بیان کنیم. این یک برون یابی از نوع فوق العاده است. شاید جهان در یک مقیاس خیلی بزرگ جمع و جور شود و فراتر از آنجا هیچ بی نهایتی وجود نداشته باشد. شاید همه ماده جهان در جایی پایان می یابد و پس از آن تا ابد فضای تهی وجود داشته باشد. شاید فضا و زمان جدای از هم به پایان می آیند و جهان را محدود می کنند. ما دقیقاً نمی دانیم در واقه چه رخ می دهد چون هیچ اطلاعی درباره این مناطق نداشته و هرگز نخواهیم داشت.

هفت بحث سؤال انگیز
 
بیشتر طرفداران چند عالم دانشمندانی دقیق هستند که کاملاً از این مشکل آگاهند اما می پندارند که ما می توانیم هنوز به طور نسبتاً علمی در آنچه بیرون از آن جا (افق) رخ می دهد، حدس هایی بزنیم. بحث های آنان در هفت نوع کلی جمع می شود که هر یک به مشکل برمی خورند.

1- فضا هیچ پایانی ندارد
 
عده کمی ثابت می کنند که فضا فراتر از افق کیهانی ما توسعه یافته است و دامنه های زیاد دیگری فراتر از آنچه ما می بینیم قرار دارند. اگر این نوع مشروط چند عالم وجود داشته باشد می توانیم آنچه را که می بینیم به دامنه های بیرون از افق با عدم قطعیت بیشتر نسبت به مناطق دورتر برون یابی کنیم. آن وقت آسان خواهد بود که انواع بسیار پیچیده ای از تغییر از جمله فیزیک جایگزین را مجسم کنیم که بیرون از جایی که ما می توانیم ببینیم رخ می دهد. اما مشکلی که با این نوع برون یابی از معلوم به مجهول وجود دارد این است که، هیچ کس نمی تواند درستی یا نادرستی آن را ثابت کند. چگونه دانشمندان می توانند تعیین کنند که آیا تصویر آنها از ناحیه ای غیر قابل مشاهده از فضا - زمان یک برون یابی معقول از آنچه ما می بینیم است یا نه؟
آیا ممکن است جهان های دیگر توزیع های نخستین متفاوتی از ماده یا همچنین مقادیر متفاوتی از ثابت های بنیادین فیزیک همچون آنهایی که شدت نیروهای هسته ای را تنظیم می کنند، داشته باشند؟ شما می توانید هر یک از اینها را بسته به آنچه فرض می کنید، بپذیرید.

2- فیزیک کنونی دامنه های دیگری از پیش بینی می کند
 
فرضیه های متحد مطرح شده هستی چیزهایی همچون میدان های اسکالری که خویشاوندان فرضیه ای دیگر میدان های فضا پر کن مانند میدان الکترومغناطیسی هستند پیش بینی می کنند. چنین میدان هایی تورم کیهانی را راه می اندازند و تا ابد عالم هایی را می آفرینند. این فرضیه ها به لحاظ نظری به خوبی بنا نهاده شده اند، اما سرشت میدان ها فرضیه ای ناشناخته است و آزمایشگران باید وجود آنها را ثابت کنند و طبیعتاً ویژگی های فرضی آنها را اندازه بگیرند. مسلماً فیزیکدانان ثابت نکرده اند که دینامیک این میدان ها باعث می شود که قوانین متفاوت فیزیک در عالم های متفاوت حباب مانند عمل کنند.

3- فرضیه ای که وجود بی نهایت عالم را پیش بینی می کند از یک آزمون مشاهده ای کلیدی موفق بیرون می آید
 
تابش زمینه ای ریز موج کیهانی، جهان را آن طور که در پایان دوره نخستین انبساط داغ خود به نظر می رسید، آشکار می کند. اما تمام انواع تورم تا ابد ادامه نیافته و تعداد بی شماری جهان های ناپایدار را نمی آفرینند. مشاهدات، نوع لازم تورم را از دیگر انواع متمایز نمی سازد. حتی برخی کیهان شناسان همچون "استاینر" معتقدند که تورم بی پایان الگوهایی متفاوت با آنچه را که ما می بینیم در تابش زمینه ای ایجاد می کند. اما لیند و دیگران مخالفند. چه کسی درست می گوید؟ اینها همه بستگی به آن دارد که شما درباره فیزیک میدان تورمی چه چیز را بپذیرید.

4- ثابت های بنیادین برای حیات به دقت "تنظیم ظریف" شده اند
 
یک حقیقت حیرت انگیز در مورد جهان ما این است که ثابت های فیزیکی مقادیر دقیقی دارند که امکان به وجود آمدن ساختارهای پیچیده مانند موجودات زنده را می دهد. "استیون واینبرگ" و "مارتین ریس" و "لئونارد ساس کایند" و دیگران ادعا می کنند یک عالم بیگانه تفسیر مطلوبی از این انطباق آشکار می دهد. اگر همه مقادیر مجاز در یک مجموعه به اندازه کافی بزرگ از جهان ها وجود داشته باشد، انرژی تاریک و چند عالم:

آیا دقیقاً به اندازه است؟
 
طرفداران به عنوان مدرکی برای وجود چند عالم به چگالی انرژی تاریکی استناد می کنند که بر جهان ما حکم فرماست. فرایند تورم بی پایان به هر جهانی در چند عالم یک چگالی تصادفی از انرژی تاریک می دهد. به طور نسبی جهان های اندکی مقدار صفر یا مقادیر کم را دارا هستند. عمدتاً آنها مقادیر زیادی دارند (منطقه آبی) ولی مقادیر زیاد انرژی تاریک می تواند باعث از هم پاشیده شدن ساختارهای پیچیده مورد نیاز برای ایجاد حیات پایدار بشود (منطقه قرمز) پس جهان های زیست پذیر باید مقادیر چگالی متوسطی از انرژی تاریک را دارا باشند (قله منطقه مشترک بین آبی و قرمز). و همان طور که می بینیم جهان ما همین گونه است. مخالفان ایده چند عالم می گویند که این استدلال دوری (دایره ای وار) است: فقط وقتی به کار می آید که وجود چند عالم را از ابتدا قبول کرده باشید. این یک آزمون ثُبات است نه مدرک اثبات.
آنگاه گونه های زیست پذیر مطمئناً جایی پیدا می شوند. این استدلال به طور خاص برای شرح دادن چگالی انرژی ماده تاریک که موجب شتاب گرفتن انبساط کیهان می شود مطرح شده است. من عقیده دارم یک چند عالم توضیحی قابل قبول و ممکن برای میزان این چگالی است. احتمالاً این تنها گزنیه بنیادی علمی است که هم اکنون در دست داریم. ولی ما هیچ امیدی برای آزمایش کردن آن نداریم. علاوه بر این بیشتر آنالیزهای این موضوع با این فرض برقرار شده اند که معادله های بنیادین فیزیک همه جا یکسان هستند و فقط در ثابت ها با یکدیگر فرق دارند ولی اگر کسی موضوع چند عالم را جدی بگیرد، دیگر لزومی به این یکسان بودن معادله ها نیست.

5- ثابت های بنیادی با پیش بینی های چند عالم مطابقت دارد
 

این بحث، بخش قبلی را اصلاح می کند با پیشنهاد این موضوع که کیهان بیشتر از آنچه دقیقاً برای حیات لازم باشد "تنظیم ظریف" نشده است. طرفداران این پیشنهاد، احتمالات وجود مقادیر مختلف چگالی انرژی تاریک را اندازه گرفته اند. هرچه مقدار آن زیادتر باشد احتمال وقوعش زیادتر است ولی در عوض کیهان برای حیات نامناسب تر می شود. مقداری که ما مشاهده می کنیم باید دقیقاً روی مرز غیر قابل سکونت (زیست ناپذیر) باشد و به نظر می آید که این گونه باشد... جایی که این استدلال ها لغزش دارند آنجایی است که اگر چند عالمی نباشد تا مفهوم احتمال را در مورد آن به کار ببندیم آن وقت یک استدلال احتمالاتی هم نخواهیم داشت. این استدلال اگرچه نتیجه مطلوب را قبل از رخ دادنش فرض می کند، اگر تنها یک جهان فیزیکی موجود باشد از کار می افتند. احتمال، تنها وسیله ای است برای کاوش در مورد پایداری فرضیه چند عالم، نه مدرکی برای وجود آن.


6- نظریه ریسمان ها مجموعه متنوعی از جهان ها را پیش بینی می کند
 
نظریه ریسمان ها از فرضیه ای که همه چیز را توضیح می دهد به فرضیه ای که در آن همه چیز ممکن است تبدیل شده است. شکل امروزی آن پیش بینی می کند که بسیاری از ویژگی های جهان ما کاملاً اتفاقی است.
اگر کیهان از این نوع باشد این ویژگی ها به نظر غیر قابل توضیح می رسد. چگونه ما می توانیم این واقعیت را درک کنیم که مثلاً فیزیک دقیقاً همان ویژگی های محدودی را دارد که اجازه می دهد حیات وجود داشته باشد؟ اگر جهان ما یکی از جهان های بی شمار باشد، این ویژگی ها فوق العاده به نظر می رسند: هیچ چیز آنها را انتخاب نکرده آنها صرفاً ویژگی هایی هستند که در محدوده دنیای ما به وجود آمده اند. ما اگر هر جای دیگری زندگی می کردیم ویژگی های دیگری مشاهده می کردیم. البته اگر امکان حیات برای ما وجود داشته باشد تا بتوانیم چنین چیزی را مشاهده کنیم (چون حیات در بسیاری از مکان ها غیر ممکن است). ولی فرضیه ریسمان ها یک فرضیه آزمایش شده و اثبات شده نیست. حتی یک فرضیه کامل هم نیست. اگر مدرکی داشته باشیم که نظریه ریسمان درست است آن وقت پیش بینی های نظری آن، استدلالی آزمایش محور و قانونی برای چند عالم خواهند بود. ما چنین مدرکی نداریم.

7- هر چیزی که بتواند اتفاق بیفتد، اتفاق می افتد
 
در جست و جو برای پاسخ به این سؤال که چرا طبیعت از قوانین مشخصی پیروی می کند و نه دیگر قوانین، فیزیک دانان و فلاسفه این طور اندیشیده اند که طبیعت هیچ گاه چنین انتخابی نداشته است. همه قوانین ممکن در جایی به کار روند. این ایده تا اندازه ای از مکانیک کوانتوم الهام گرفته شده است. مکانیکی که همان طور که "موری گلمان" به طور فوق العاده ای مطرح کرد ایجاب می کند، هر چیزی که غیر ممکن نباشد باید روی بدهد. یک ذره همه راه هایی را که می تواند طی کند می پیماید. و چیزی که ما می بینیم یک میانگین وزنی از همه امکان ها (راه های موجود. م) است.
ممکن است همین قضیه در مورد کل جهان نیز صادق باشد که تورم آشفته
نسخه ای از فرضیه تورم که می گوید در جهان، در نقاط تصادفی در فضا و زمان، شکست خود به خودی رخ می دهد. در هر نقطه ای که شکست رخ می دهد، جهانی ایجاد می شود که کمی متورم است، در نهایت حتماً حبابی وجود خواهد داشت که در آن تورم به اندازه کافی طولانی می شود، تا بتواند جهان ما را ایجاد کند. تورم، دائمی و ابدی بوده و انفجار بزرگ همواره در حال رخ دادن است. در این ایده، جهان ها می توانند از درون جهان های دیگر جوانه زده و در نتیجه جهان های چندگانه را بسازند. حتی خود جهان ما نیز ممکن است از درون جهان قبلی جوانه زده باشد. در مدل تورمی آشفته، وجود جهان های چندگانه دائمی و ابدی است؛ حتی اگر تک تک جهان ها دائمی و ابدی نباشند. برخی جهان ها ممکن است سریعاً پس از رخ دادن انفجار بزرگ درون یک فروپاشی بزرگ از بین بروند. و برخی جهان ها برای همیشه منبسط می شوند. بنابراین جهان های چندگانه را جهان هایی می سازند که به مقدار زیاد متورم می شوند.
دلالت بر وجود چند عالم می کند. ولی اخترشناسان کوچک ترین شناسی برای مشاهده این امکان های بی شمار ندارند. ما حتی نمی توانیم بدانیم که این امکان ها چه هستند. ما تنها می توانیم در برابر برخی اصول سازمان یافته غیر قابل اثبات یا چهارچوبی که مشخص می کند چه چیز مجاز است و چه چیز غیر مجاز، درکی از این طرح بیابیم. به طور مثال اینکه همه اصول ریاضی باید در بعضی از قلمروهای فیزیکی تحقق پیدا کنند. (آن طور که تگمارک پیشنهاد می دهد). اما ما نمی دانیم این اصل مستلزم چه نوع ماهیتی (موجودیتی) است. صرف نظر از این واقعیت که باید جهانی را که می بینیم در بر بگیرد. از طرفی هیچ راهی نداریم که صحت و سقم وجود یا طبیعت این اصل سازمان دهنده را تصدیق کند. این از جهاتی پیشنهاد جذابی است ولی کاربردهای پیشنهاد شده آن در عمل کاملاً فرضی است.

نبود مدرک
 
با وجود اینکه دلایل نظری کم هستند، عده ای از کیهان شناسان آزمایش های تجربی مختلفی را برای بررسی امکان وجود جهان های موازی پیشنهاد کرده اند. تابش زمینه ریز موج کیهانی ممکن است رد پاهایی از جهان های حباب گونه دیگر داشته باشد. مثلاً اگر جهان ما با یکی دیگر از این نوع جهان های حباب گونه برخورد می کرد شاهد سناریو تورم آشفته بودیم. همچنین ممکن است تابش زمینه شامل بقایای جهان های دیگری که قبل از انفجار بزرگ در یک چرخه بی پایان از جهان ها بوده اند باشد. اینها حقیقتاً راه هایی هستند که می توان به وسیله آنها مدرکی واقعی برای جهان های دیگر یافت. بعضی از کیهان شناسان ادعا کرده اند که چنین پس مانده هایی را دیده اند. ادعاهای تجربی به شدت محل بحث و بررسی هستند. به هر حال بسیاری از چند عالم های فرضی ممکن به چنین مشاهده هایی منجر نمی شوند. در نتیجه مشاهده کننده ها فقط می توانند موارد خاصی از مدل های چند عالم را با این راه آزمایش کنند.
راه دوم برای آزمودن تجربی، یافتن تغییراتی در دو یا بیشتر از ثابت های بنیادی (مثلاً دو عدد برای ثابت گرانش - م) است که نهایتاً پیش فرض قبلی را مبنی بر تغییرناپذیر بودن قوانین فیزیک رد می کند. بعضی از اخترشناسان ادعا می کنند تعدادی از چنین تغییراتی (ثابت های متغیر المقدار - م) را یافته اند. اکثراً این مدارک را مشکوک می دانند.
 
آزمون سوم تعیین کردن شکل جهان قابل مشاهده است. آیا جهان کروی است؟ (با انحنای مثبت)
هذلولی شکل است؟ (با انحنای منفی) یا مسطح است؟ (بدون انحنا) سناریوهای چند عالم می گویند که جهان نمی تواند کروی باشد زیرا یک کره بر روی خودش بسته می شود و فقط ابعاد و مقادیر محدود را مجاز می شمارد. متأسفانه این راه چندان هم بی عیب نیست. جهان خارج از افق دید ما می تواند شکلی غیر از چیزی که ما در این افق می بینیم داشته باشد. آنچه مهم تر است این است که همه تئوری های چند عالم وجود هندسه کروی را غیر مجاز نمی دانند.
یک راه بهتر بررسی توپولوژی جهان است. آیا جهان مانند شیرینی حلقوی (دونات) محدود است؟ اگر این طور باشد در ابعاد خود محدود است که بیشتر نظریه های تورم و به طور خاص سناریوی عالم های دیگری که بر اساس تورم آشفته هستند را نقض می کند. چنین شکلی الگوهای متناوبی را در آسمان ایجاد می کند. مانند دایره های غول آسا در تابش ریز موج زمینه کیهانی. پژوهشگران چنین اَشکالی را جست و جو کرده اند ولی هرگز نیافته اند. ولی این نتیجه بی حاصل نمی تواند نقطه قوتی برای وجود چند عالم تلقی شود.
در نهایت فیزیکدانان امیدوارند تعدادی از فرضیه های چند عالم را ثابت یا نقض کنند. آنها ممکن است شواهدی علیه نسخه های تورم آشفته بیابند یا شاید یک تناقض ریاضی یا عملی کشف کنند که وادارشان کند نظریه ریسمان ها را رها کنند. این ادیه تمام انگیزه ها در جهت اثبات چند عالم را وایران می کند. اگرچه همه مفاهیم آن را نقض نمی کند.

خطرات برون یابی
 

بیرون (از افق) چه وجود دارد؟

 
وقتی اخترشناسان با دقت به جهان نگاه می کنند تا فاصله ای حدود 42 میلیارد سال نوری در محدوده دیدشان قرار دارد یعنی همان افق کیهانی ما که نشان می دهد نور از زمان انفجار بزرگ تاکنون چه مسافتی را توانسته است بپیماید. (همچنین نشان می دهد که اندازه جهان از آن زمان به بعد چه قدر گسترش یافته است.) کیهان شناسان با فرض اینکه جهان در آن جا پایان نمی یابد و بی نهایت بزرگ است حدس هایی نسبتاً علمی درباره اینکه ادامه جهان چه طور به نظر می رسد، می زنند.

چند عالم سطح 1: محتمل
 
سر راست ترین فرض این است که حجم ما از فضا نمونه بارزی از کل آن است. موجودات فضایی دور حجم های متفاوتی را می بینند، اما همه اینها جدای از تغییرات تصادفی در توزیع ماده اساساً یک جور به نظر می آیند. این نواحی اعم از مشاهده شده ها یا نشده ها یک نوع اصلی چند عالم را تشکیل می دهند.

چند عالم سطح 2: شک برانگیز
 
بسیاری از کیهان شناسان پا فراتر نهاده و فرض کرده اند که در جاهای به اندازه کافی دور چیزها کاملاً متفاوت با آنچه ما می بینیم به نظر می رسند. دور و بر ما ممکن است یکی از آن حباب های زیادی باشد که در یک زمینه تهی دیگر شناورند. قوانین از یک حباب تا حباب دیگر تغییر می کند و تنوع تقریباً غیر قابل باوری از برآمدها (نتایج حاصل از قوانین. م) را ایجاد می کند. شاید مشاهده دیگر حباب ها به طور کلی غیر ممکن باشد. نویسنده و دیگر شکاکان درباره این نوع چند عالم احساس تردید می کنند.

فضایی زیاد برای جنبیدن
 
روی هم رفته وضعیت چند عالم غیر قطعی است. دلیل اساسی آن هم انعطاف بسیار زیاد این فرضیه است. به طوری که بیشتر شبیه یک مفهوم است تا یک تئوری خوش تعریف. بیشتر پیشنهادهای آن مانند یک لحاف چهل تکه از ایده های مختلف است و به صورت یک کل منسجم دیده نمی شود. ساز و کار اصلی برای تورم بی پایان به خودی خود باعث نمی شود فیزیک در هر زمینه ای در چند عالم متفاوت باشد. برای این کار نیاز دارد با یک تئوری فرضی دیگر ترکیب شود اگرچه آنها می توانند با یکدیگر سازگاری پیدا کنند، باز هم چیزی در مورد آن حتمی نیست.
گام کلیدی در توجیه یک چند عالم برون یابی از شناخته شده ها به ناشناخته ها و از قابل آزمایش ها به غیر قابل آزمایش ها است. شما بسته به اینکه چه چیزی را بخواهید استنتاج کنید، جواب های مختلف می گیرید. به دلیل اینکه فرضیه هایی که شامل چند عالم می شوند تقریباً همه چیز را شرح می دهند. هر مشاهده ای می تواند با برخی از گونه های چند عالم مطابقت پیدا کند. دلایل گوناگون پیشنهاد می کند ما باید یک توضیح نظری را به جای اصرار کردن بر آزمایش های تجربی بپذیریم. ولی چنین آزمایش هایی تا به حال شاکله و شرط اصلی تلاش های علمی بوده و در این صورت ما آن را با مسئولیت خود کار می گذاریم. اگر ما ملزومات داده های قابل اطمینان را تضعیف کنیم هسته اصلی موفقیت های علمی چند قرن اخیر را تضعیف کرده ایم.
هم اکنون این درست است که یک تفسیر راضی کننده و وحدت بخش برای بعضی از پدیده ها ارزش بیشتری نسبت به مخلوطی از مباحث جداگانه برای - شرح - همان پدیده ها دارد. اگر آن توضیح وحدت بخش بگوید که مخلوقات غیر قابل مشاهده مانند جهان های موازی وجود دارند به نظر می آید ما نیز مجبوریم چنین چیزهایی را قبول کنیم. ولی مسئله اصلی اینجاست که چه تعداد از این موجودات مورد احتیاج است؟
به طور خاص آیا ما بیشتر یا کمتر از تعداد واقعی پدیده ها مخلوقاتی برای شرح آنها ابداع می کنیم؟ در مورد چند عالم ما این طور می انگاریم که تعداد بسیار زیاد یا شاید بی نهایت از این وجودهای غیر قابل مشاهده برای شرح دادن تنها یک جهان وجود دارند. این فرض به سختی با تز فیلسوف انگلیسی قرن چهاردهم "ویلیام اوکهام"، وفق پیدا می کند: مخلوقات نباید بیش از ضرورت زیاد شوند.


طرفداران چند عالم یک دلیل نهایی پیدا کرده اند: هیچ چاره دیگر بهتری وجود ندارد! با وجود ناخوشایند بودن سناریوی دانشمندان مبنی بر کشف تکثیر شدن جهان های موازی، اگر این پیشنهاد بهترین راه حل باشد ناچاریم آن را بپذیریم. برعکس اگر بخواهیم چند عالم را کنار بگذاریم، احتیاج به یک گزینه محکم دیگر داریم. این کاوش برای گزینه های جایگزین بستگی به این دارد که آمادگی لازم برای چه نوع کشفی را داشته باشیم. امید فیزیکدانان همیشه این بوده است که قوانین طبیعت حتمی الوقوع هستند. اجسام این طور وجود دارند، زیرا هیچ راه دیگری وجود ندارد که جور دیگری باشند. ولی ما هرگز قادر نبوده ایم درستی این فرض را به اثبات برسانیم. گزینه های دیگری هم وجود دارند: کل کیهان می تواند تصادف محض باشد. فقط به این شمایل درآمده است! با این پیشنهاد که اشیا به منظوری این گونه پدید آمده اند و هدف یا نیتی در پس آن وجود دارد. علم نمی تواند رای قاطعی بدهد کدام یک از اینها مورد نظر است زیرا این مقوله ها متافیزیکی هستند.
دانشمندان پیشنهاد چند عالم را برای حل مشکل عمیق وجود حیات ارائه کردند، ولی خود این پیشنهاد مشکلات حل نشده دیگری از خود باقی گذاشت. تمام مسائلی که در زمینه کیهان وجود داشتند دوباره در مورد چند عالم سر بر می آورند. اگر چند عالم واقعاً وجود دارد آیا بر حسب ضرورت پدید آمده است یا شانس یا هدف از پیش تعیین شده ای در کار بوده است؟ این یک پرسش متافیزیکی است که هیچ تئوری فیزیکی نمی تواند به آن پاسخ دهد چه در مورد کیهان چه در مورد عالم های دیگر.


برای پیشرفت بیشتر ما باید به همان روش آزمون محوری در علم (که هسته علم است) روی بیاوریم. ما نیاز داریم یک ارتباط علیتی با هر موجودیتی که پیشنهاد می کنیم برقرار کنیم. در غیر این صورت هیچ محدودیتی نخواهیم داشت. این ارتباط می تواند غیر مستقیم باشد. اگر یک وجود غیر قابل مشاهده باشد ولی بودن آن برای وجودهای دیگری که به طور مشخص تأیید شده اند لازم باشد خود آن وجود می تواند تایید شده باشد. اما مسئولیت اثبات آن بر عهده شبکه ای از تفسیرها است. چالشی که من برای طرفداران چند عالم مطرح می کنم این است که: آیا می توانید ثابت کنید که وجود جهان های نادیدنیِ موازی برای شرح دادن جهانی که می بینیم ضروری است؟ و آیا این ارتباط ضروری و گریزناپذیر است؟


با وجودی که من شکاک هستم، تفکر درباره چند عالم را یک فرصت عالی می دانم که در آن می توانیم درباره ذات علم و ذات وجود (ماهیت حیات - م) تأمل کنیم: چرا ما اینجا هستیم؟ این پرسش ما را به سمت بینش های نو و جالبی هدایت می کند، به علاوه، یک برنامه پژوهشی پر بازده هم هست. در جست و جوی این مفاهیم، ما نیاز به یک ذهن باز داریم. البته نه خیلی باز!این مسیری ایده آل برای پا گذاشتن است. جهان های موازی ممکن است وجود داشته باشند و ممکن است نباشند؛ نمی دانیم. قرار است با همین عدم قطعیت زندگی کنیم. با گمانه زنی های فلسفی براساس علم که همان چیستی طرح های چند عالم است، هیچ چیز غلط به نظر نمی آید. ولی باید آن را به خاطر چیزی که هست، نام گذاری کنیم.



نویسنده: جرج الیس
ترجمه: محمد حسین ذوفقاری، حسین زمانی فر

منبع: ساینتیفیک آمریکن
منبع: نشریه دانشمند، شماره 581/ راسخون

سفر در زمان ممکن است؟


سفر در زمان بی شک یکی از اساسی ترین گنجینه های علمی تخیلی است. در سال 1895 "اچ. جی. ولز" با رمان معروف "ماشین زمان" مفاهیم علمی جدیدی را بنیان نهاد که در طول بیش از یک قرن به مهمترین دغدغه ذهنی انسان تبدیل شده است .خارج از داستانهای علمی تخیلی، بسیاری از دانشمندان نیز در سده اخیر به دنبال نظریه هایی در تائید امکان و یا حتی انجام این سفر مهیج  بوده اند .هرچند نتایج این نظریه ها تاکنون برای کسی یا چیزی امکان عقب و جلو رفتن در زمان را فراهم نکرده اما به نویسندگان جدید اجازه داده است که با پایه های "علمی تری" در آثار خود به بررسی این مقوله بپردازند.


سفر در زمان چیست؟
سفر در زمان، جابجایی فرضی در دوره های مختلف زمانی به سمت گذشته و یا آینده است. تا به امروز، بعضی از نظریه های علمی، سفر در زمان را امکانپذیر می دانند اما تنها در شرایط سختی که هنوز با فناوریهای کنونی دستیابی به آنها غیرممکن است.
نظریه نسبیت خاص که انیشتین در سال 1950 ارائه کرد پدیده انبساط زمان را در بوته آزمایش می گذارد و به خصوص نشان می دهد ناظرانی که با سرعت نزدیک به سرعت نور جابجا می شوند می توانند انبساط زمان را درک کنند. به نظر می رسد این پدیده که تاکنون توسط آزمایشات متعددی بررسی شده است بتواند در آینده دری را به سوی فرضیه جابجایی در زمان بگشاید. اما لازم به یادآوری است که این سفر احتمالاً به ایده سفر در زمان که در داستانهای علمی تخیلی دیده می شود هیچ شباهتی ندارد.

سفر در زمان در داستانها  و در تصور عمومی به عنوان تمحیدی شناخته می شود که هر دو روش سفر به آینده و سفر به اعصار گذشته را در بر می گیرد. این درحالی است که از دیدگاه علمی، موضوع کمی پیچیده تر است
 
در جستجوی ماشین زمان
ماشین زمان "کلاسیک" که در سینما و در داستانهای علمی تخیلی استفاده می شود ظاهری شبیه به یک خودروی معمولی و یا دستگاهی در ابعاد یک اتاق کوچک دارد. به طوریکه فرد وارد آن می شود، پارامترهای سفر را در دستگاههای ویژه ای تعیین می کند، ماشین را روشن می کند و  پس از چند ثانیه از صحنه خارج شده و وارد دوره زمانی مورد نظر خود می شود.
درحالی که در عرصه فیزیک، آزمایش ایده آل سفر در زمان تنها برای بررسی نظریات علمی چون نسبیت خاص، نسبیت عمومی و مکانیک کوانتوم استفاده می شود. نظریه های نسبیت انیشتین تا به امروز بزرگترین ابزارهایی هستند که ما برای فرض کردن و متصور شدن شرایط ممکن سفر در زمان در اختیار داریم.
یکی از اصول بنیادی در این نظریه ها ثابت سرعت نور در خلاء است. این اصل اجازه داده است که سه شرط مرتبط با امکان سفر در زمان را شناسایی کنیم:

1. در سرعت زیر سرعت نور در خلاء، اجسام دارای جرم چه در حالت سکون و چه در حالت شتاب بالای صفر، وجود دارند. این اجسام می توانند تنها در فضا و نه در زمان به عقب و جلو حرکت کنند. (در جهان ما جهت زمان از پیش تعیین شده است و از گذشته به آینده می رود.)
افق حوادث، منطقه‌ای از فضازمان است که در آنجا تمام مرزهای فضا به شدت تحت تأثیر سیاه‌ چاله قرار می گیرد و اگر جسمی وارد این منطقه شود، سرانجام بروی تکینگی یا مرکز سیاه چاله سقوط می‌کند. افق حوادث بخشی از مناطق خارجی سیاه چاله است

2. در سرعت برابر با سرعت نور، فضا و زمان حذف می شوند: فوتون دارای جرم در این سرعت می تواند بدون "لَختی" (اینرسی) حرکت کند. در سرعت نور، انقباض زمان، صفر و انبساط فضا نامحدود است. در این شرایط، شناسایی موقعیت جسم در چهار مختصات غیرممکن است: مختصات زمانی متوقف می شود. بنابراین ساعت در سرعت نور به طور مرتب تنها یک زمان را نشان می دهد. از نظر مختصات فضایی، در این شرایط جسم همزمان در همه جا هست و در یک حضور ابدی قرار دارد همچنین، جسم دارای جرم بیش از جرم فوتون نمی تواند به سرعت نور برسد و بنابراین هیچ چیز سریعتر از نور نیست.

3. در سرعت فراتر از سرعت نور، جسم فرضی هم در حالت سکون و هم در حالت شتاب تنها می تواند دارای یک جرم مجازی باشد. این جسم می تواند در فضایی حرکت کند که هنوز وجود ندارد. در حقیقت قادر است در یک "فضای منفی" و در یک "زمان وارونه" حرکت کند و توالی زمانی اش از آینده به گذشته برود.

از این رو، برپایه نظریه های نسبیت انیشتین برای اجسام دارای جرم، سفرهای زمانیِ قابل قیاس با تجربیات انسانی تنها برای اجسامی ممکن است که با سرعت متناسب با سرعت نور در خلاء و یا در میدانهای گرانشی بالا (میدان گرانشی در نزدیکی یک سیاه چاله یا ستاره نوترونی) حرکت کنند. در این موارد، جریان زمان به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد و حتی در شرایط خاصی برای مثال در نزدیکی افق حوادث متوقف شود.
 
افق حوادث، منطقه‌ای از فضازمان است که در آنجا تمام مرزهای فضا به شدت تحت تأثیر سیاه‌ چاله قرار می گیرد و اگر جسمی وارد این منطقه شود، سرانجام بروی تکینگی یا مرکز سیاه چاله سقوط می‌کند. افق حوادث بخشی از مناطق خارجی سیاه چاله است. تکینگی به مرکز یک سیاه چاله گفته می شود. در این منطقه تمام جرم سیاه چاله متراکم شده و چگالی آن به بی نهایت می رسد.
برپایه نظریه های انیشتین، هیچ چیز نمی تواند در خلاء فراتر از سرعت نور برود، اما در این نظریه ها هیچ محدودیتی درباره شدت میدان گرانشی در بدشکلی فضا- زمان وجود ندارد. بنابراین، ساخت ماشینی برای سفر در زمان باید برپایه فرضیه بدشکلیهای فضا- زمان و نه نسبیت ها باشند


سفر در زمان از طریق سیاه چاله ها
سیاه چاله ها اجرامی فیزیکی هستند که در آنها ماده و میدان گرانشی در حداکثر تراکم و چگالی قرار دارد. در این سیاه چاله ها امکان ایجاد "پل های فضا- زمان" که همچنین با عنوان "پل انیشتین- روزن" شناخته می شود وجود دارد.
در اینجا، برای درک بهتر مفهوم "زمان تحت تاثیر گرانش"،  فضا- زمان به عنوان یک ورقه کاملاً الاستیک معرفی می شود که می تواند به آسانی خم و راست شود و "خمیدگی فضا- زمان" را بسازد. گرانش از بدشکلی این ورقه یا خمیدگی فضا- زمان پدید می آید. درحالی که زمان می تواند به عنوان شیب این ورقه که در نزدیکی لبه ها منبسط شده و کش آمده است دیده شود.
برپایه نظریه های انیشتین، هیچ چیز نمی تواند در خلاء فراتر از سرعت نور برود، اما در این نظریه ها هیچ محدودیتی درباره شدت میدان گرانشی در بدشکلی فضا- زمان وجود ندارد. بنابراین، ساخت ماشینی برای سفر در زمان باید برپایه فرضیه بدشکلیهای فضا- زمان و نه نسبیت ها باشند.
 


یک نمونه از دستگاههای فضا- زمان که قادر است سفرهای در زمان را حتی به سوی عقب امکانپذیر کند "پل انیشتین- روزن" است.


پل انیشتین- روزن
این پل با عنوان "کرم- چاله" (wormhole) نیز شناخته می شود. کرم چاله یک ویژگی مکان نگر فرضی از فضا- زمان و یک نوع راه میانبر از یک نقطه جهان به  نقطه ای دیگر است. این پل اجازه می دهد که سفر در میان این دو نقطه انجام شود.
به این کرم چاله "تونل گرانشی" نیز گفته می شود. این تکینگی گرانشی از فضا- زمان که حداقل دو انتها دارد به یک عبورگاه فرعی متصل می شود. این عبورگاه یا تونل واحد می تواند وسیله لازم برای سفر از یک انتها به انتهای دیگر کرم چاله را میسر کند.

مشکلات فرضیه استفاده از سیاه چاله به عنوان یک "ماشین زمان"
سیاه چاله ها، تنها اجسام حاضر در طبیعت هستند که می توانند امکان سفر در زمان را فراهم کنند. باوجود این، مشکلاتی در استفاده از وسیله طبیعی به عنوان ماشین زمان وجود دارد.

1. سیاه چاله ها در جهان تعداد زیاد و ابعاد بسیار متنوعی دارند. اما اثرات گرانشی این اجرام حتی قبل از رسیدن به افق حوادث نیز بسیار چشمگیر است و بنابراین اندازه گیری جرم تکینگی مرکزی که پهنای افق حوادث به آن بستگی دارد چندان آسان نیست. به طوریکه حتی یک خطای جزئی در محاسبات مربوط به تکینگی می تواند آزمایشگر فرضی را به داخل سیاه چاله بیندازد و برای همیشه آن را در این منطقه زندانی کند.
2. در همسایگی منظومه خورشیدی هیچ سیاه چاله ای که بتواند به عنوان یک ماشین زمان احتمالی مورد استفاده قرار گیرد وجود ندارد.
3. فناوریهای کنونی قادر نیستند سیاه چاله های مصنوعی را در آزمایشگاه ایجاد کنند.

استفان هاوکینگ سفر در زمان را امکان پذیر می داند
استفان هاوکینگ، دانشمند انگلیسی و فیزیکدان دانشگاه کمبریج است که شهرت خود را به خاطر تحقیقاتی به دست آورده که در عرصه گرانش کوانتومی، "افق حوادث" و "تکینگی" فضا- زمان در سیاه چاله ها انجام داده است در سال 2010 در یک فیلم مستند با عنوان "جهان استفان هاوکینگ" که از شبکه دیسکاوری پخش شد اظهار داشت که از چند راه می توان از مانع زمان عبور کرد.

به اعتقاد هاوکینگ زمانی خواهد رسید که فضاپیماها به اندازه ای سریع خواهند شد که زمان را برای کسی که سوار آنها است آهسته خواهند کرد. این فضاپیما قادر است از تئوری انیشتین فراتر رود و در زمان سفر کند، حتی اگر این سفر در زمان تنها به سوی آینده باشد.

این فضاپیما برای رسیدن به 98 درصد از سرعت نور به شش سال زمان نیاز دارد. پس از رسیدن به این سرعت، طول یک روز در این فضاپیما برابر با طول یکسال در زمین خواهد شد. به این ترتیب، سرنشینان می توانند جلوتر از زمان حرکت کنند.

این درحالی است که سفر به گذشته ممکن نیست. چراکه قانونی بنیادی را که بیان می دارد "علت بر معلول مقدم است" را نقض می کند. در واقع، سفر به گذشته نوعی نابود کردن وجود خود است.

وی توضیح داد: "اکنون به کمک شتابگرهای ذرات می دانیم که زمان برای اجسامی که با سرعت بالا حرکت می کنند آهسته می شود. امروز می توانیم در برخورد دهنده بزرگ هادرون (LHC) در سرن ژنو یک ذره کوچک را با 99.99 درصد از سرعت نور حرکت دهیم که این زمان تنها کسری از زمان ما است. درصورتیکه یک فضاپیمای به اندازه کافی سریع را بسازیم این فضاپیما می تواند در طول زندگی سرنشینان خود به تعداد بسیاری از ستارگان دیگر برسد درحالی که زمین دو و نیم میلیارد سال را پشت سر گذاشته است."

هاوکینگ افزود:" برای رسیدن به چنین شتاب و سرعتی انسان باید در فضا باشد. سریعترین سفر فضایی انسانها یعنی سفر آپولو 10 با سرعت  40 هزار و 233 کیلومتر بر ساعت بوده است. درحالی که برای سفر به زمان باید با سرعتی 10 برابر این سرعت در فضا حرکت کرد و برای عملی شدن آن به فضاپیمایی بسیار بزرگتر نیاز خواهد بود تا بتواند مقادیر زیادی سوخت را برای تامین انرژی مورد نیاز چنین سرعتی حمل کند. از نظر تئوری تنها می توانیم در طول عمر خود یکبار به سفری بسیار دوردست برویم، سفری کوتاه به مرز کهکشان راه شیری به تنهایی به 80 سال زمان نیاز خواهد داشت."

این فیزیکدان انگلیسی معتقد است که در آن روز، نظریه نسبیت انیشتین منسوخ خواهد شد. این درحالی است که آزمایشاتی که تاکنون در بررسی این نظریه انجام شده اند همگی مهر تائیدی بر پیش بینی های انیشتین بوده اند.

ماده تاریک چه می تواند باشد؟


این چه ترکیبی از کلمه هاست که کیهان شناسان ساخته اند؟ مگر ماده تاریک می شود؟ فقط این ترکیب نیست که غریب است، ما انرژی تاریک هم داریم! این چه فرایندی بوده که منجر به این ترکیب دو یا چند کلمه «تاریک»، «ماده» و «انرژی» شده است؟ چگونه این مفهوم نوین شکل گرفته است؟ توسعه اندیشه بشری همواره همراه بوده است با مفهوم سازی های جدید، ایا این مفهوم ماده تاریک هم منجر به توسعه علمی شده است یا خواهد شد؟
 
درک ما در علوم فیزیکی از ماده کما بیش همان است که در عرف عادی مردم است. مهم ترین ویژگی ای که به ماده نسبت می دهیم جرم است؛ گرچه بار الکتریکی هم هست، اما ظاهراً با بار تاکنون مشکلی پیش نیامده، اما با جرم چرا! تازه در نسبیت هم یاد گرفته ایم انرژی را هم کما بیش با جرم مترادف بگیریم، جرم، بر خلاف انتظار، مفهوم بسیار پیچیده ای است که تکوین آن به صورت امروزین در علوم فیزیکی دست کم هزار سال طول کشیده است.

در گذشته ما به اجسام کیهانی، اجسامی که در آسمان هستند، «جرم» می گفتیم؛ کما این که در زبان فارسی هنوز به کار بردن عبارت «اجرام آسمانی» برای اجسام یا اشیای کیهانی مصطلح است. به مرور در ذهن فیلسوفان و طبیعیون در ارتباط میان ماده و حرکت، لفظ جرم و مفهومی جدید نقش پیدا کرد اخوان الصفا، در دوران اسلامی، گام مهمی در این جهت برداشتند اما گام نهایی در فیزیک نیوتنی برداشته شد که جرم به یک ویژگی ماده اطلاق شد؛ ویژگی ای که در مقابل نیرو مقاومت نشان می داد و ما امروزه به آن جرم لَختی می گوییم. این ویژگی در فیزیک نیوتنی یکی انگاشته شد با ویژگی دیگری که آن را امروزه جرم گرانشی می خوانیم: هر جسم نیروی گرانشی تولید می کند که با جرم گرانشی آن متناسب است. اما در نسبیت عام این دو جرم از هم تفکیک شد و یکی بدون آنها تبدیل به امری تجربی.


اندازه گیری این جرم در علوم فیزیکی نوین به امری بدیهی تبدیل شده است، که راه های متفاوتی هم برای آن وجود دارد.

جرم «اجرام آسمانی» چگونه اندازه گیری می شود؟ از چگونگی حرکت یک ذره در اطراف زمین، مثلاً سرعت سقوط آن، می توان جرم زمین را تعیین کرد. همین طور از حرکت زمین به دور خورشید جرم خورشید به دست می آید. ستاره های درون کهکشان کمابیش به اندازه خورشیدند، پس با جمع کردن جرم آنها جرم کهکشان به دست می آید. حالا اگر ستاره ای مثلاً به دور کهکشان بگردد از چگونگی سرعت آن هم می توان جرم کهکشان را به دست آورد. اما متوجه هستید که این دو روش متفاوت اند، گرچه انتظار داریم نتیجه یکسانی به دست بدهند. پس چه می شود اگر این دو نتیجه یکی نباشد؟ چالشی برای اختر فیزیک؟ بله همین طور است!
در سال 1313/1934 فریتس تسویکی منجم آمریکایی سوییسی تبار با تحلیل داده های رصدی مربوط به مجموعه های کهکشانی به این نتیجه رسید که ماده موجود در این مجموعه ها حدود 10 برابر ماده مرئی آن هاست.

به عبارت دیگر، ما فقط 10 درصد از ماده این مجموعه ها را می بینیم و بقیه ماده آن ها را نمی توانیم آشکار کنیم. تحلیل تسویکی بر پایه اندازه گیری سرعت کهکشان های منفرد مجموعه بود: اگر ماده نامرئی وجود نمی داشت، تاکنون اثر مجموعه ها کهکشانی از هم می پاشیدند. این نخستین چالش میان اندازه گیری جرم از طریق شمارش کهکشان ها و نیز از طریق دینامیک، یعنی حرکت اجرام منفرد در خوشه، بود.


در آغاز، این ماده را «ماده گم شده» نامیدند. اما اصطلاح درستی نبود. چیزی گم نشده بود، بلکه وجود داشت ولی ما نمی توانستیم ببینیم. از آن رو، از دهه شصت/ هشتاد به مرور اصطلاح «ماده تاریک» متداول شد. منجمان و کیهان شناسان در برابر پرسش های مهم و اساسی قرار گرفتند: ماده تاریک چیست؟ در کجاها وجود دارد؟ چگونه توزیع شده است؟ آیا فقط در مجموعه های کهکشانی است یا درون هر کهکشان هم وجود دارد؟ توجه کنید منظور از ماده تاریک ماده ای است که جرم آن را از حرکت یا دینامیک استنباط می کنیم اما نمی توانیم اندازه بگیریم.
ورا روبین، منجمی از موسسه واشنگتن، در دهه 1350 شمسی با بررسی حرکت ستاره ها به دور مرکز کهکشان به این نتیجه رسید که بخش مرئی کهکشان ما را هم مقادیر بسیاری از ماده تاریک پر کرده است چون که ستاره های دوردست کهکشان، که می باید با سرعت کمتری به دور مرکز کهکشان بگردند، با سرعتی در حدود 250 کیلومتر در ثانیه در گردش اند! چه نیرویی جز ماده تاریک می تواند آنها را این چنین به گردش در آورد؟ محتمل ترین محل وجود ماده تاریک در کهکشان، هاله ای است که کهکشان را در بر گرفته است. ولی آیا ماده تاریک کهکشان ها از همان جنس ماده تاریک کل عالم است؟
این ماده تاریک از چه نوع است و کجا پنهان است؟ طبیعی است که بخشی از آن را غبار، گاز و یا ستاره های کوتوله یا سیاره ها تشکیل دهند، که همگی از نوع معمول ماده اند، که آن را ماده باریونی می نامیم.اما ممکن نیست همه ماده تاریک به صورت غبار باشد، چون مقادیر عظیم غبار، نور کهکشان های دوردست را تیره و تار می کند؛ و همچنین این که عمده ماده تاریک به شکل سیاه چاله یا ستاره نوترونی نیست، چرا که در این صورت ریزش گاز و غبار به این گرداب های گرانشی آن قدر پرتو ایکس تولید می کرد که مسلماً بخش عمده آن آشکار می شد. پس باید به دنبال نامزدهای دیگری بود. در فهرست این نامزدها بر اسامی کوتوله های قهوه ای، کوتوله های سیاه، سیاره های مشتری گون و سرانجام ذرات غریب بر می خوریم.


کوتوله های قهوه ای در واقع ستاره های نارس اند؛ نه در جرگه سیاره ای گازی مانند مشتری قرار می گیرند و نه آن قدر بزرگ اند که به ستاره تبدیل بشوند. باید تعداد بسیاری از این کوتوله ها کشف شوند تا نامزد قابل اعتنایی برای حل مسئله ماده تاریک باشد. کوتوله های سیاه نقطه ی پایان حیات ستاره های کم جرم اند. ولی تا ستاره ای به کوتوله سیاه تبدیل بشود دست کم 10 میلیارد سال باید بگذرد. عمر کهکشان ما هم در همین حدود است. آیا اصلاً در کهکشان ما کوتوله سیاهی به وجود آمده است؟ چند درصد کوتوله قهوه ای هست؟ چه تعداد سیاره مشتری گون- که باید آنها را در کنار ستاره مادرشان جست و جو کرد- وجود دارد؟


در دهه 1370/1990 دو گروه از اخترشناسان به دنبال کشف کوتوله های درون کهکشان خودمان رفتند تا شاید راز ماده تاریک را کشف کنند. این کوتوله ها را اجرام پرجرم فشرده در هاله، یا به اختصار ماچو (MACHO)* نامیدند. انتظار اخترشناسان همواره این بوده است که بتوان اثر گرانشی ماچوها را -که باید عمدتاً در هاله کهکشان ها یافت شوند- رصد کرد. پاچینسکی در دهه 1360/1980 مطرح کرده بود که شاید بتوان اثر ریز هم گرایی این ستاره ها را دید. می دانیم که میدان گرانشی هر جرم فشرده، نوری را که از چشمه ای در پشت آن می آید منحرف می کند، همان گونه که عدسی اپتیکی رفتار می کند. این اثر را هم گرایی گرانشی می نامند و جسمی را که باعث هم گرایی می شود عدسی گرانشی. یک مجموعه کهکشانی ممکن است مثلاً برای نور اختروشی که از فواصل کیهانی دور می آید همچون عدسی عمل کند. هریک از کهکشان های این مجموعه نیز ممکن است نقش عدسی را داشته باشند، که در این صورت از ریز هم گرایی صحبت می شود. گاهی این نقش را ستاره های یک کهکشان دارند. مثلاً تصور کنید ستاره ای از ابر بزرگ ماژلان را رصد می کنیم. نور این ستاره برای رسیدن به ما از میان هاله کهکشان خودمان می گذرد.


اگر تصادفاً ستاره کوتوله ای بی نور در هاله کهکشان (یک ماچو) سر راه آن نور قرار بگیرد باعث هم گرایی نور این ستاره می شود. محاسبات نشان داده است که به خاطر این ریز هم گرایی، نور ستاره شدت می یابد. پس در این صورت باید تغییر نور ستاره را مشاهده کرد. بدون این که خود ماچو دیده بشود. شدت افزایش نور بیش از 30 درصد است. البته ستاره های متغیر زیادند، اما افزایش نور ناشی از هم گرایی مستقل از طول موج یا رنگ است، چون به ساز و کار درون ستاره ارتباط ندارد. به علاوه فقط یک بار رخ می دهد و سپس نور ستاره به شدت پیشین خود بر می گردد. کل دوره افزایش حدود یک تا دو ماه است. این رویدادها بسیار نادرند. تخمین ها نشان می دهد که در هرزمان از میان دو میلیون ستاره فقط یک ریز هم گرایی وجود دارد. به همین علت گروه هایی که به دنبال این کشف بودند لازم بود میلیون ها ستاره را نورسنجی کنند.

نورسنجی ده ها میلیون ستاره کاری نیست که بتوان دستی انجام داد، که این خود چالشی برای این گروه های رصد بود. آن ها روش های رصدی و نرم افزاری پرقدرتی برای رصد میلیون ها ستاره در مدتی کوتاه ابداع کردند و توانستند در کنار جست و جوی ماچوها ستاره های متغیر جالب بسیاری کشف کنند. نتیجه این رصدها نشان داد که ماچوها نقشی در ماده تاریک ندارند و حداکثر 5 درصد از آن را تشکیل می دهند.


پس به نظر می رسد که ماده تاریک نمی تواند از نوع باریونی، یعنی اتم های معمولی و پروتون و نوترون باشد. نظریه های مربوط به آفرینش عناصر شیمیایی در عالم را، نظریه های ذره زایی و هسته زایی، می گویند که به هنگام مهبانگ فقط حدود 4 درصد از ، از چگالی بی بعد شده عالم، را می توان به حساب باریون ها گذاشت، پس باقی مانده این ماده غریب چیست؟ ذرات شناسان و کیهان شناسان ذره های غریبی را پیشنهاد کرده اند و آنها را دو دسته می کنند: ذرات با سرعت زیاد که ماده تاریک گرم را تشکیل می دهند، و ذرات با سرعت کم که تشکیل دهنده ماده تاریک سردند. نامزد اصلی ماده تاریک گرم نوترینو است: ذره ای بنیادی که جرم سکون آن احتمالاً غیر صفر و حدوداً برابر چند الکترون ولت است. اما در همان دهه 1360/1980 کیهان شناسان نشان دادند که اگر ماده تاریک از جنس گرم باشد ساختارهایی که در کیهان می بینیم نمی توانستند تشکیل بشوند. به علت این تناقض با تشکیل ساختار، ماده تاریک گرم کنار گذاشته شد، اما ماده تاریک سرد چه می تواند باشد؟

ماده تاریک سرد بیشتر غریب و نا آشناست، از جمله ذراتی مانند آکسیون، نوترالینو و ویمپ (مخفف عبارتی به معنی پرجرم یا بر هم کنش ضعیف). هیچ یک از این ذره های فرضی تاکنون آشکار نشده اند، گرچه چند ادعا در سال های اخیر مطرح شده است. هر فرضی درباره ماده تاریک، علاوه بر این که باید با نظریه های فیزیک ذرات سازگار باشد، روی ایجاد ساختارهایی مانند کهکشان ها و خوشه ها تأثیر می گذارد پس باید با رصد هم سازگار باشد.
تا سال 1378/1999 تصور می شد به جز چهار درصد ماده روشن، 96 درصد ماده عالم با فرض 1= باید تاریک باشد اکنون می دانیم که فقط 26 درصد ماده تاریک است، و بقیه گرچه تاریک است اما ویژگی عجیبی دارد که دیگر نمی توان آن را ماده تاریک نامید و به همین علت نام «انرژی تاریک» برای آن ابداع شده است. در چند دهه اخیر چندان به گشایش این راز کمکی نشده است جز این که می دانیم ماده تاریک گرم نیست، از جنس نوترینو نیست، و این که فقط 26 درصد ماده عالم را تشکیل می دهد پس ماده تاریک چیست؟
آیا ممکن است نظریه های دینامیکی ما، نسبیت عام، اشکال داشته باشد؟ آیا ممکن است تعبیر و نوع به کارگیری معادله های دینامیکی اشکال داشته باشد؟ آیا هنوز ذراتی مانند ویمپ وجود دارند که ماده تاریک از آنها تشکیل شده است؟ آیا شتابگر بزرگ LHC به حل این معما کمک می کند؟ نکند اشتباهی اساسی در تعریف جرم، این مشکل ماده تاریک را به وجود آورده باشد؟ تا زمانی که این معما حل نشده است شاید هنوز بتوان حدس های دیگری برای رفع مشکل مطرح کرد. حدسی موفق است که در نهایت راز را بگشاید شما حدسی دارید؟

پی نوشت ها :
 *Massive Astronomical Compact Halo Objects
منبع: نجوم، شماره 197./ راسخون

هاله هایی در اطراف ما

پدیده هایی ماورای ادراکی زیر ذره بین

به نظر می رسد که جریان هایی از انرژی در پیرامون تمام موجودات زنده و حتی اشیای بی جان وجود دارد که بسته به حالت و وضعیت آن موجودات یا اشیاء طرح ها و الگوهای متفاوتی به خود می گیرد. با تمرین و ممارست می توان این هاله های شفاف و رنگارنگ را مشاهده کرد، و حتی دستگاه هایی برای سنجش شدت و عکس برداری از این الگوهای انرژی ابداع شده است.
نخستین بار "گنادی سرگیف"، (1)نوروفیزیولوژیست موسسه "یوتومسکی"در لنینگراد (سن پترزبورگ کنونی)، زمانی که مشغول انجام آزمون های عملی روی توانایی های خارق العاده "نلیا میخائیلووا" (4) در زمینه دورجنبانی اشیا بود، دریافت که در پیرامون بدن او نوعی میدان مغناطیسی وجود دارد.
بعدها موسسه شهاب شناسی لینگراند نیز، ضمن بررسی های بیشتر، این یافته را تایید کرد. سرگیف کشف کرد که این میدان تنها ده برابر کوچک تر از میدان مغناطیسی زمین است، و دیگر آنکه امواج مغزی نلیا میخائیلووا دارای طرحی غیر عادی است. طبق یافته های سرگیف، ولتاژ تولید شده در پشت سر میخائیلووا پنجاه برابر بیشتر از ولتاژ بخش جلویی آن بود. او در این مطالعات، دستگاهی را ابداع و معرفی کرد. که اکنون آن رابا نام "ردیاب سرگیف" می شناسیم. قطعات اصلی این دستگاه شامل چند خازن و یک تقویت کننده متصل به یک الکتروکاردیوگراف بودند، و تنظیم دستگاه طوری انجام می شد که بتواند نسبت به تغییرات چیزی که سرگیف آن را "میدان حیاتی" می نامید، حساسیت نشان دهد.

دستگاه سرگیف در طی زمان انجام آزمون ها، نزدیک نلیا میخائیلووا قرار داده می شد. نتایج حاصل، موید این بود که درست در لحظاتی که به نظر می رسید نلیا با قدرت سایکوکینسیس (دورجنبانی) در حال حرکت دادن اشیاست، تغییرات بزرگی در مقادیر الکترواستاتیک و مغناطیسی میدان حیات روی می دهد.
همچنین شواهد حیرت انگیزی از یک نوع دیگر نیرو به دست آمده که اغلب موجودات زنده قادر به تولید آن بودند.

دانشمند دیگری به نام "لئونارد راوتیز"(5) کشف کرد که دگرگونی های ذهنی هر انسانی، روی دستگاه آشکار کننده میدان حیاتی، آثاری قابل ثبت و اندازه گیری برجای می گذارد. امروزه تردیدی وجود ندارد که نوعی میدان نیرو، همانند پیله ای بسته، اطراف پیکر هر انسانی را فرا گرفته است.


هاله تابان(6)


بسیاری از واسطه های روحی افراد برخوردار از توانایی های فراحسی خارق العاده، از جمله روشن بین مشهور اهل نیویورک، "ایلین گارت"(7) اظهار داشته اند که می توانند حلقه هایی از انرژی را که از بدن افراد تازه درگذشته، خارج می شوند، مشاهده کنند. سرگیف ضمن آزمون های خود ، گزارش داد که دستگاهش در نزدیکی کالبد مردی که امواج قلب و مغز وی متوقف شده و از نظر شیمیایی مرده محسوب می شد، به ناگهان شروع به کار کرده است.
در واقع، اعتقاد به وجود نوعی از انرژی مه آلود در پیرامون بدن انسان، قدمتی کهن دارد. تصاویری باستانی در دست است که در آنها، پیکرهای انسان ها را در هاله هایی از ابرتابان نمایش داده اند. تاریخ ترسیم این تصاویر به قرن ها قبل از ظهور مسیحیت باز می گردد.

در تاریخ معاصر، نخستین بار پزشکی به نام "والتر کیلنر"(8) در سال 1911 در بیمارستان سنت توماس(9) لندن متوجه شد که می تواند از ورای برخی از شیشه های رنگی، نوعی حاشیه تابان، به عرض تقریبی 15 سانتی متر را در اطراف بدن اغلب اشخاص مشاهده کند. به ادعای وی، شکل و رنگ این هاله ها بسته به میزان سلامت و بیماری فرد متغیر است. او خود از این مطلب به عنوان وسیله ای برای تشخیص و ارزیابی امراض استفاده می کرد.







*توضیح عکس
 1 :سمیون داویدوویچ کرلیان، مخترع دستگاهی که می تواند جریان های انرژی اطراف موجودات زنده و غیر زنده را نشان بدهد و ثبت کند.
2 :هاله های اطراف دست انسان زیر دستگاه کرلیان
3 :به کمک دستگاه کرلیان می توان جریان های انرژی اطراف موجودات زنده و حتی غیر زنده مثل دست انسان، برگ، کلید و.. را مشاهده و ثبت کرد
4 :جریان های انرژی اطراف یک برگ زیر دستگاه کرلیان


تقریباً تمام کسانی که مدعی مشاهده هاله تابان بوده اند، آن را به شکل تخم مرغی که اطراف بدن را احاطه کرده، توصیف کرده اند. به گفته آنان، این هاله در ناحیه سرپهن تر از سمت پاهاست. نکته جالب آن که در همه فرهنگ ها و آیین ها، اعتقادات موجود در این باره صورت مشابهی دارند.

فیزیک یا متافیزیک؟چشم بشر قادر است امواج الکترومغناطیسی با طول موج 380 تا 680 میکرون را ببینند. با کاربرد منابع نور مصنوعی بسیار قوی، می توان این حساسیت را به محدوده وسیع تر از دو سوی طیف تا داخل منطقه پرتوهای فروسرخ و فرابنفش نیز توسعه داد.

امروه به کمک فنون گرمانگاری، تابش های حرارتی بدن قابل تبدیل به تصاویر رنگی شگفت آوری می باشند. در این تصاویر ترموگرافیک، موها و ناخن ها که سردتر از بقیه بدن هستند، به رنگ های سیاه تا آبی کبود دیده می شوند و سایر بخش ها بر حسب درجه گرمی، به رنگ های دیگر قابل مشاهده اند. برای مثال نرمه گوش به رنگ سبز، بینی به رنگ زرد و گردن و چانه به رنگ های نارنجی تا سرخ درمی آیند. با این سامانه می توان غدد خوش خیم، ورم مفاصل و تومورهای سرطانی را به صورت نواحی ای با رنگ های متمایز و مشخص مشاهده کرد.
بنابراین بدن ما تشعشعی دارد که طول موج آن خارج از محدوده طبیعی بینایی ماست، و این تابش برحسب میزان سلامت و بیماری؛ متغیر است.

از سوی دیگر، دامنه حساسیت انسان ها نسبت به محرک های فیزیکی، لزوما با یکدیگر مشابه نیست. برخی افراد اصواتی را درک می کنند که برای دیگران در محدوده فراصوت قرار دارند. عده ای دیگر، طول موج هایی از امواج الکترومغناطیسی را تشخیص می دهند که در چشم دیگران مرئی نیستند. شاید کسانی که مدعی مشاهده هاله های تابان هستند، از حساسیتی فوق العاده برخوردار باشند.

در کتاب های علوم خفیه، دستورالعمل هایی برای مشاهده هاله های تابان ارئه شده است. طبق این دستورالعمل ها، معمولاً توصیه می شود که این پدیده را در شرایط نور کم و با چشمان نیم بسته به گونه ای مشاهده کنید که سر به یک سو چرخیده باشد. چرخش سر باید طوری انجام شود که نور از گوشه چشم ها بدن ها وارد شود. امروزه می دانیم که در واقع این روش، مناسب ترین حالت برای تحریک یاخته های استوانه ای حساس به نور در حاشیه شبکیه است. باید یادآوری کرد که سلول های گیرنده حساس به نور که در پرده شبکیه متمرکزند، بر دو نوع اند: گروه اول سلول های استوانه ای که بیشترین حساسیت را به مقادیر اندک نورشان می دهند و عمدتا در پیرامون شبکیه تراکم دارند، و دسته دوم سلو ل های مخروطی که نسبت به رنگ حساس اند و بیشتر در لکه زرد تجمع یافته اند.
جانورانی که دید شبانه خوبی دارند، یاخته های مخروطی زیادی ندارند و قادر به تشخیص رنگها نیستند. ولی می توانند در تاریکی قیرگون، اجسام را ببینند. همچنین، بسیاری از آنها تا حدودی به تابش های فروسرخ حساس اند. برای مثال، مشاهده شده است که جغد می تواند یک موش آرام و ساکت را از دور تشخیص دهد؛ ولی از مشاهده یک قطعه گوشت مرده با همان شکل و ابعاد عاجز است.


"اسکار باگنال"(10) یکی از زیست شناسان دانشگاه کمبریج بود که کوشید پس از مشاهدات والتر کیلنر، توضیحی فیزیکی برای پدیده هاله تابان بیاید. او ادعا داشت که ساده ترین راه برای دیدن این پدیده، ایجاد حساسیت کافی در چشم ها با مدتی مشاهده از پشت محلول دی سیانین یا پیناسیانول زغال سنگ است. او برای آسان تر کردن این کار، عینک هایی با شیشه های پرشده از رنگ های محلول در تری اتانل آمین ابداع کرد. باگنال اعتقاد داشت که جریان های هوا تاثیری در پراکنش هاله تابان در پیرامون بدن ندارند، ولی اگر آهن ربایی را در نزدیکی پوست بگیریم، هاله تابان به سوی آن کشیده می شود. طبق اظهارات او، این هاله درست همانند یک میدان الکترکی، در نقاط برجسته و نوک دار نظیر انتهای انگشتان و سربینی، پیشروی زیادتری نشان می دهد. باگنال مدعی بود که هاله پیرامون بدن، از یک بخش درونی درخشان تر و یک لایه بیرونی تیره تر تشکیل شده است. او پرتوهای تشکیل دهنده هاله را همانند خطوط عمود بر پوست می دانست.
باگنال و سایر کسانی که ادعای مشاهده هاله تابان را داشته اند، گفته اند که هزار چند گاه، شعاع درخشان تری، همانند پرتوافکن از بدن به خارج فوران می کند، چند گام ازبدن فاصله می گیرد و سپس محو می گردد.

کرلیان :"سمیون داویدوویچ کرلیان"(11) در بیستم فوریه سال 1898 (اول اسفند ماه 1277 ه.ش) در "یکاترینودار"(12) (یکی از شهر های روسیه جنوبی در نزدیکی سواحل دریای سیاه که اکنون کراسنودار(13) نامیده می شود)، در خانواده ای ارمنی تبار چشم به جهان گشود.
او از کودکی علاقه فراوانی به الکتریسیته و کارهای برقی داشت. نوزده ساله بود که در کنفرانس علمی ای که با شرکت فیزیکدان و مخترع مشهور "نیکلا تسلا"(14) در شهر زادگاهش برگزار شد، حضور یافت. سخنرانی تسلا در این همایش تأثیر زیادی روی او گذاشت. سیمون در سال 1930 با "والنتینا خریسانوونا"(15) که بعدها نقش مهمی در کارهای علمی او به عهده گرفت، ازدواج کرد. در سال های همین دهه، او به عنوان ماهرترین تعمیر کار دستگاه های الکتریکی در منطقه زندگی خود شهرت یافت و با درآمدی که از این راه به دست می آورد، زندگی می کرد. یکی از کارهای سیمون کرلیان، تعمیر وسایل برقی آزمایشگاه های علمی و تحقیقاتی بود که وی را زیاد برای آن فرا می خواندند.


*توضیح عکس:جریان های اطراف یک کلید زیر دستگاه کرلیان


یک بار در سال 1939، کرلیان که برای تعمیر یک دستگاه الکتروتراپی (برقی درمانی) با ولتاژ بالا دعوت شده بود. ضمن کار مشاهده کرد که فروزش های ریزی میان الکترودهای دستگاه و پوست بدن بیمار ایجاد می شود. او به این فکر افتاد که از این فروزش ها عکس برداری کند. گرچه کرلیان اولین کسی نبود که این پدیده را مشاهده می کرد، ولی ظاهراً نخستین کسی بود که به فکر تحقیق و ثبت تصویر از آن می افتاد. کرلیان الکترودهای شیشه ای دستگاه الکتروتراپی را با الکترودهای فلزی جایگزین کرد تا امکان عکس برداری در نور مرئی فراهم آید؛ و سرانجام ضمن آزمون های متعددی که سوختگی نسبتاً شدیدی را در دست او موجب شد، موفق شد عکس نامعلوم و شگفت انگیزی از دستش و تخلیه آشکار انرژی در پیرامون آن تهیه کند.

در واقع، به طور اتفاقی کشف کرد که اگر شیئی را که روی یک صحنه حساس عکاسی قرار دارد به یک منبع اختلاف پتانسیل الکتریکی وصل کنیم، هاله تابشی کوچک از آن ساطع می شود که این هاله می تواند روی صفحه عکاسی تصویری را پدید آورد. به عبارت دیگر، تکنیک عکاسی کرلیان نوعی عکاسی تماسی است که در آن شیء مورد تصویربرداری روی یک صفحه باردار شده فلزی و در مجاورت مستقیم با فیلم حساس قرار داده می شود. از این زمان به بعد، سیمون و همسرش به مدت بیست و پنج سال، زندگی خود را وقف تحقیق درباره این روش و تکمیل دستگاهی کردند که اکنون آن را تصویربردار کرلیان می نامیم.
آنها را در ابتدا نوعی نوسان ساز یا اسیلاتور با فرکانس بالا، در حدود 75 تا 200 کیلو هرتز، را برای این منظور طراحی کردند؛ و سپس کار را به چیزی فراتر از عکاسی استاتیک گسترش دادند. کرلیان ها موفق شدند با ابداع و ساخت نوعی فیلتر اپتیک، امکان مشاهده مستقیم پدیده ای را که خود کاشف آنها بودند، فراهم آورند. آنان در نخستین تجربه، توانستند تلالؤ ظریف نور و رنگ را که در پیرامون دستانشان جریان داشت، با حیرت و شگفتی تماشا کنند.

یافته های حیرت انگیز:

مطالعات سیمون کرلیان و هسرش نشان داد، هر موجود زنده ای در معرض فرایند تخلیه الکتریکی با فرکانس بالا قرار گیرد، نظیر همین نمودها را ایجاد می کند. در این مشاهدات، دست آدمی همانند کهکشانی از نور در زمینه ای آبی ـ طلایی می درخشید و برگی که به تازگی از گیاه چیده شده بود، آکنده از نوری درونی به نظر می رسید. این نور، همانند تیغه هایی از منافذ برگ به بیرون تراوش می کرد. در این بررسی ها مشخص شد که پرتوهای ساطع شده از برگ، همچنان که خود آن به تدریج پلاسیده می شود و می میرد، یکی پس از دیگری کم فروغ می شوند، به خاموشی می گرایند و از بین می روند. کرلیان ها دریافتند برگ هایی که از گیاهان هم نوع چیده شده اند. طرح های مرصِِِّع همانندی را پدید می آورند ولی بیمار بودن احتمالی گیاه، منجر به تغییر اساسی در طرح های مربوط به برگ آن می شد.
به همین صورت، طرح هایی که از سرانگشتان یک انسان به دست می آمد، بر حسب حالت او و میزان سلامت وی تغییر می کرد. سیمون کولیان در این باره می گوید:
"در جانوران، نشانه های حالت درونی موجود زنده، توسط درخشندگی، تیرگی و رنگ شعله ها منعکس می شود. فعالیت های حیاتی درون آدمی با این خط تصویری نوری به نگارش در می آید. ما فعلاً توانسته ایم برای ثبت این هیروگلیف، دستگاهی بسازیم؛ ولی قرائت آن بدون کمک میسر نخواهد شد."

در مسکو با دستگاه کرلیان عکس هایی از یک برگ سالم گرفتند. سپس قطعه ای به اندازه یک سوم از سطح برگ را بریدند و از آن جدا کردند. عکس هایی که از این برگ معیوب گرفته شد، نشان داد که تا مدت کوتاهی پس از پاره شدن برگ، تصویر قسمت جدا شده، همانند شبحی بر روی صفحه تصویربرداری باقی می ماند و شکل کامل برگ را نشان می دهد.
تا سال 1949، اثبات شده بود که به کمک تصاویر کرلیان می توان بیماری های گیاهی را در همان مراحل اولیه تشخیص داد. این کار به هیچ روش دیگری امکان پذیر نبود. در همان سال، دولت روسیه حقوق انحصاری اختراع کرلیان را به نام خود وی ثبت و به وی اهدا کرد.
به تدریج بازدید کنندگان مختلف شامل فیزیکدانان، پزشکان، زیست شیمیدان، آسیب شناس، متخصصان برق و الکترونیک و شخصیت های دولتی به دیدار کرلیان ها و دستگاه ابداعی ایشان آمدند.
همه آنها پس از بازدید از دستگاه و ترک محل، تحت تأثیر قرار می گرفتند.
یکی از کسانی که در کراسنودار به ملاقات کرلیان ها آمد، "میخائیل گایلین"(16)، پزشک و جراح اهل لنینگراد بود. او با تماشای نور باران رنگی دست های خود، به فکر افتاد که منشا این پرتوها کجاست. درخشان ترین محل های اصلی تابش امواج انرژی در بدن، با دقت حیرت انگیزی مطابق با نقاطی است که در طب سوزنی چین با استفاده از سوزن دستکاری می شود.

 اساس طب سوزنی اعتقاد به این مطلب است که کارکرد بدن وابسته به تعادل در فعالیت دو طبع مختلف به نام های "یین" و "یانگ" می باشد. اینها در واقع به صورت جریان ضعیفی از انرژی در بدن می چرخند و در بعضی نقاط آن قدر به سطح نزدیک می شوند که می توان در این نقاط به دستکاری آنها پرداخت. حکمای چین در طی هزاران سال تجربه و کار، محل این نقاط را به دقت یافته و ثبت کرده اند. در هر یک از این نقطه ها، می توان با فشار سرانگشتان یا فروبردن سوزن فلزی در بدن، انرژی اضافی را خارج کرد و تعادل را به فرد بازگرداند.

شعله ها همانند شعله های نورافکن از پوست بیرون می تابیدند؛ ولی محل تابش آنها هیچ ارتباطی با اعصاب مهم بدن نداشت، و الگوی پراکندگی آنها هیچ نسبتی با شریان ها نشان نمی داد. گایلین به یاد آن چه که در سال 1945 و حین خدمت در جبهه "زابایکال"(17) از یک پزشک چینی درباره طب سوزنی آموخته بود، افتاد. او پس از بازگشت نمونه ای از کارت طب سوزنی استاندارد را که بر روی آن 700 نقطه مهم بدن مشخص شده بود، برای کرلیان ها فرستاده. آنها با حیرت متوجه تطابق دقیق نقاط طب سوزنی با محل تابش های اصلی که اخیرا اقدام به تعیین آنها کرده بودند، شدند.
طب سوزنی نوعی سامانه درمانی بسیار کهن چینی است که به جای درمان امراض، بیشتر به احتراز از آنها تأکید دارد. از روزگاران قدیم، بیمار به طبیب خود پولی می داد تا او را از ابتلا به بیماری های حفظ کند. قرار بر این بود که اگر شخصی به بیماری دچار شد، طبیب پول را به وی بازگرداند.
اساس طب سوزنی اعتقاد به این مطلب است که کارکرد بدن وابسته به تعادل در فعالیت دو طبع مختلف به نام های "یین" و "یانگ"(18) می باشد. اینها در واقع به صورت جریان ضعیفی از انرژی در بدن می چرخند و در بعضی نقاط آنقدر به سطح نزدیک می شوند که می توان در این نقاط به دستکاری آنها پرداخت. حکمای چین در طی هزاران سال تجربه و کار، محل این نقاط را به دقت یافته و ثبت کرده اند. در هر یک از این نقطه ها، می توان با فشارسرانگشتان یا فروبردن سوزن فلزی در بدن، انرژی اضافی را خارج کرد و تعادل را به فرد بازگرداند.
یکی از آشکارترین نمودهای کارایی طب سوزنی، ایجاد بی حسی و رفع درد است. بارها اثبات شده است که به کمک این روش، می توان بدون ایجاد اختلال در هوشیاری، بیمار را بی درد کرد و به انجام عمل جراحی بر روی بدن وی پراخت.
گایگین و کرلیان ها موفق شدن با کمک یکدیگر، دستگاهی الکتریکی برای تعیین نقاط انرژی طب سوزنی طراحی کنند. به کمک این دستگاه که "توبیسکوپ"(19) نا میده شد، امکان یافتن نقاط مذکور با دقت یک دهم میلی متر فراهم شد.

آن سوی مرزهای مملوسپدیده کرلیان تنها مختص انسان یا موجودات زنده دیگر نیست. بررسی ها نشان داده اند که حتی اشیاء غیر زنده نظیر سکه ها نیز برای خود هاله هایی تابان دارند. به هر حال، علی رغم پیشرفت های چشمگیر علوم، این پدیده و ماهیت آن همچنان جنبه ای رازآلود دارد.
آنچه بدیهی به نظر می رسد، این است که برد تأثیر عوامل تشکیل دهنده پیکر موجودات، تنها محدود به مرزهای مملوس مادی آنها نمی شود. چنین به نظر می رسد که در ماورای حدود سنتی بدن، نیروها و عواملی وجود دارد که در برخی موارد، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه، بشر از قابلیت تأثیر گذاری بر آنها کنترل ایشان برخوردار است.

پی نوشت ها :
راسخون
1-Gennady Sergeyev
2-Utomskii
3-Nelya Mikhailova
4-Nina Kulagina
5-Leonard Ravitz
6-Human Aura
7-Eileen Gareet
8-walter john Kilner
9-Saint Thomas Hospital
10-Oscar Begnall
11-Semyon Davidovich Kirlian
12-Yekaterinodar
13-Krasnodar
14-Nikola Tesla
15-Valentina Khrisanovna
16-Mikhail Gaikin
17-Zadaikal
18-Yin and Yang
19-Tobiscope

منبع: دانشمند شماره 569
نویسنده: دکتر عطاءا... جعفر آبادی (فرهی منش)

زمین چطور زمین شد


کشور ما ایران امروز بخشی از سرزمین بزرگتری به اسم فلات ایران است. سرزمین مرتفعی که بین رشته کوه های زاگرس در غرب و فلات تبت و یا در شرق شکل گرفته است. فلات ایران بخشی از قاره بزرگ اوراسیا محسوب می شود؛ اما فلات ایران کی به شکل و شمایل امروزیش در آمده است؟ رشته کوه های بلند و زمین های مرتفع کی در آن درست شده اند؟ شاید برای خیلی ها مهم تر باشد که بدانند ایران ما چطور به وجود آمده است. زمینی که ما امروز روی آن راه می رویم چقدر قدمت دارد؟ اولین بار کی زمین پدید آمد که امروز بخشی از کشور ما را تشکیل می دهد؟ برای پاسخ دادن به این سوال ها باید به سراغ گذشته زمین شناسی ایران رفت. اما باید توجه کرد که این گذشته رابطه تنگاتنگی با گذشته کره زمین دارد؛ یعنی برای پاسخ دادن به پرسش هایمان درباره ایران ابتدا باید به پرسش های مهم تری درباره کره زمین جواب بدهیم. زمینی که میلیاردها سال قبل از ابر و گاز میان ستاره ای شکل گرفت. اتفاقی که شاید از نظر ما بسیار پیچیده باشد اما در مقیاس کیهانی کاملا معمولی محسوب می شود چون در گوشه و کنار آن می شود بی شمار از این پدیده ها را سراغ گرفت. زمان گذشت و گذشتن آن ثابت کرد که زمین با بیشتر سیاره ها ( و شاید با همه آنها ) فرق دارد. حیات روی زمین شکل گرفت و سرانجام موجودات هوشمندی ( انسان ها ) را توسعه داد که می توانند بیندیشند ، به هستی نگاه و درباره آن سوال کنند. حالا ما می خواهیم برای جواب دادن به یکی از این سوال ها به 4/6 میلیارد سال قبل برگردیم جایی در آن دوران هادئن که زمین بسیار بسیار جوان بود و از آنجا نگاهی بیندازیم به کره خاکی مان. با این سفر ما می توانیم مراحل مختلف رشد سیاره مان را خوب نگاه کنیم و ببینیم که آب و هوا و خشکی چطور روی کره زمین به شکل امروزی شان در آمده اند.

دریاها چطور درست شده اند و قاره های امروزی چطور از شر آب ها در امان مانده اند. آیا آنها از ابتدا به همین شکل بوده اند و زمین به همین شکل و با همین پستی و بلندی ها شکل گرفته است؟ شاید این تصور رایجی باشد اما این طور نیست. زمین سر گذشت پر ماجرایی را پشت سر گذاشته تا به شکل و شمایل امروزی اش در آمده است. در خلال این بررسی ما میتوانیم تصور خوبی به دست بیاوریم؛ درباره سر گذشت کوه ها ، دریاها و حتی پوشش گیاهی سرزمینمان و از اتفاقاتی که برای فلات ایران در طی میلیارد ها سال رخ داده است.


نیروهای زمین

 
تحقیقات زمین شناسی نشان داده اند که زمین از ابتدا به همین شکل و شمایل امروزی نبوده است. امروز این موضوع بدیهی به نظر می رسد و حتی می شود با اطمینان گفت زمین در آینده به همین شکل نخواهد ماند. زمین در حال تغییر است و این ماجرا از ابتدای پیدایش آن آغاز شده است. باد ، باران ، گرمای خورشید و همه نیروهای طبیعت هر روز مشغول تغییر دادن آن هستند. این تغیرات بسیار کوچک هستند اما وقتی در مقیاس زمانی میلیون ها سال روی هم انباشته شوند چهره زمین را بسیار تغییر می دهند. تکتونیک صفحه ای یکی از این عوامل تغییر است. نیرویی که هر روز جای قاره ها و خشکی ها را عوض می کند. پس ابتدا باید ببینیم که این نیرو چطور عمل می کند و حاصل آن چه تغییری است .
زمین در ابتدای پیدایش به صورت کره ای از مواد بسیار مذاب بود. کره ای که زیر بمباران شدید تیکه پاره های به جا مانده از پیدایش منظومه شمسی بود. احتمالا مقدار زیادی بخار آب در مواد تشکیل دهنده زمین وجود داشته اند که بر اثر کم بودن جاذبه زمین جوان از روی آن پراکنده شده اند. با گذشت زمان زمین شروع کرد به سرد شدن و به تدریج عناصر سنگین تر ته نشین شده و هسته فلزی زمین را به وجود آوردند. به همین ترتیب عناصر سبک تر به سطح آمده و ابتدا گوشته و بعد پوسته زمین را تشکیل دادند . همین پوسته ای که ما امروز روی آن زندگی می کنیم و آن را به قاره های مختلف تقسیم کرده ایم. باقیمانده بخار آب به همراه گازهایی که از مواد مذاب متصاعد می شود دور زمین جمع شد. به این ترتیب جو کره زمین مخلوطی بود از گازهایی مثل هیدروژن ، هلیوم ، متان و آمونیاک و مقدار زیادی دی اکسید کربن. زمین داشت سرد می شد که بخار موجود در جو به شکل ابر درآمده و یک دوره پر از باران به وجود بیاید. باران هایی که در نهایت اقیانوس ها را شکل دادند. این بارش ها باعث شدند که بیشتر گازهایی مثل co2 و آمونیاک از جو زمین شسته شده؛ بارانی از اسید بر روی زمین بریزد. این حوادث به فاصله کمتر از یک میلیارد سال بعد از پیدایش زمین اتفاق افتاد یعنی زمین از یک کره سوزان که مواد مذاب در سطح آن جریان داشتند تبدیل به کره ای که اقیانوسی از اسید آن را پوشانده بود ، شد. به این ترتیب دوران اول یا هادئن تمام شد و با پایان یافتن آن بمباران های فضایی هم به آخر رسید .

زمانی برای چروک خوردن
 
بارش باران و اقیانوس اسیدی باعث شدند که روند سرد شدن زمین سریعتر شود ، به این ترتیب پوسته در حال سرد شدن زمین درست مثل سیب در حال پلاسیدن چین و در نتیجه ترک هایی در آن پدید آمد. اولین موجودات زنده همان زمان در اقیانوس ها پا به عرصه هستی گذاشتند. حالا زمین در آغاز دوران آرکئن، پستی و بلندی هایی داشت که در آن اقیانوس ها جا گرفتند؛ خشکی های روی زمین ترک خورده بود و به چند صفحه بزرگ تقسیم شد. این صفحات نازک ( 6 تا 60 کیلومتر ) روی لایه ای از مواد مذاب و نیمه مذاب گوشه ای شناور بودند درست مثل حالا از همان زمان یعنی نزدیک به 3/5 میلیارد سال قبل ، حرکت خشکی ها ، جا به جا شدن آنها و تغییرات مدام پوسته زمین آغاز شد. به این حرکات ، تکتونیک صفحه ای گفته می شود. بر اساس این حرکت پوسته اقیانوس که نازک تر از پوسته قاره ای است ( پنج تا ده کیلومتر) به طور دائم به زیر پوسته قاره و داخل گوشه فرو می رود و ذوب می شود. یکی از نقاطی که این اتفاق در آن می افتد ، ناحیه مکران در ایران است. در این ناحیه پوسته اقیانوس هند به زیر صفحه ایران برخورد کرده و داخل گوشته فرو می رود. در عوض درست در مرکز اقیانوس ها جایی که پوسته اقیانوسی کش آمده و به کمترین ضخامتش می رسد مواد مذاب گوشته از آن بیرون می ریزند و بر اثر برخورد با آب ، تبدیل به پوسته اقیانوسی می شوند. اما چرا این اتفاق می افتد؟ زمین شناسان می گویند جریان های همرفت زیر پوسته و بالای گوشته زمین باعث می شوند که صفحات پوسته روی آن بلغزند و این لغزش باعث حرکت آنها می شود. یعنی زایش مداوم پوسته در اقیانوس اطلس باعث می شود دو قاره آفریقا و آمریکای جنوبی از هم دور شوند. اگر به قسمت های غربی قاره آفریقا نگاه کنید می بینید که قسمت های شرقی آمریکای جنوبی درست مثل یک پازل داخل آنجا می افتند. اما این تنها بخشی از یک حرکت بزرگ و جهانی است .

پازل زمین
 
پازل آمریکای جنوبی - آفریقا سر انجام کار خودش را کرد و نظر « آلفرد واگنر » ژئو فیزیکدان و هواشناس آلمانی را به خودش جلب کرد او با مطالعه روی این مساله سرانجام در سال 1912 با ارائه یک سخنرانی و انتشار کتاب « منشا قاره ها و اقیانوس ها » نظریه اشتقاق قاره ها را برای اولین بار و به طور جدی مطرح کرد. او بر اساس شواهدی که به دست آورده بود ، می گفت در زمان دور، همه قاره ها به صورت توده ای یکدست بوده اند که بعدها شکسته ، ترک خورده و از هم دور شده اند. واگنر فکر می کرد قاره هایی که امروز در نیمکره جنوبی قرار دارند، قبلا در قطب جنوب آن زمان و قاره های شمالی نیز در استوا قرار داشته اند. واگنر این قاره بزرگ را پانگا نامید، یعنی تمام زمین. آن روزها مخالفت های زیادی با نظریه واگنر ابراز شد اما بعدها شواهد زیادی نشان دادند که حق با او بوده است. مثلا فسیل های بسیار قدیمی در قاره هایی پیدا شدند که هیچ ارتباطی با هم نداشتند. این موضوع نشان می داد که این دو منطقه باید روزگاری به هم مرتبط بوده باشند. از طرف دیگر تکنولوژی روز به کمک آمده و حرکت قاره ها نسبت به هم را اندازه گیری کرده است. برای مثال در ساحل غربی آمریکا برای اولین بار در کنار خلیج کالیفرنیا این حرکت ثبت شد. جایی که قسمتی از خاک آمریکا به وسیله گسل سن اندریاس جدا شده و با نرخ سالی یک سانتیمتر از این قاره دور می شود. بنابراین امروزه ما می توانیم سرگذشت خشکی های زمین را از حدود 600 میلیون سال قبل تا به حال پیگیری کنیم. به این ترتیب با به دست آمدن شواهد فسیل شناسی نقشه خشکی های زمین از ابتدای دوران کامبرین یعنی 600 میلیون سال پیش رسم شده اند. در آن دوران بیشتر خشکی ها در قطب جنوب متمرکز بوده اند ، بعد به تدریج این خشکی ها شروع به بالا آمدن کرده و در نزدیکی خط استوا متمرکز شده اند. در مورد پراکندگی خشکی ها قبل آن حدس هایی زده می شود. به این ترتیب اگر درست روی نصف النهار مبدا به زمین نگاه کنید در چند میلیون سال پایانی دوران خشکی ها در دو سمت شرق و غرب زمین پراکنده بوده اند . و بعد به سمت قطب جنوب متمرکز شده اند. بعد در طول حدوداً 300 میلیون ساله دوران پالئوزوئیک خشکی های زمین شکسته ، ترک خورده و دوباره در نزدیک استوا متمرکز شده اند. در پایان دوران ( پالئوزوئیک) و آغاز دوران سوم (مزوزئیک )یعنی در طول دوره تریاس (200 تا 250 میلیون سال قبل ) این خشکی ها پانگا نامیده می شوند. کمی بعد قاره جدید دوباره شروع به ترک خوردن کرد. دوره ژوراسیک (200تا150 میلیون سال قبل ) زمانی بود که پانگا به دو قاره گندوانا و لوراسیا تقسیم شد. گندوانا شامل آفریقا ،آمریکای جنوبی، قطب جنوب ، هند، صفحه عربستان و استرالیا بود. لوراسیا هم آسیا ، اروپا و آمریکای شمالی را در بر گرفت. در این میان منطقه موسوم به خاورمیانه فعلی به تدریج در طی تحولات 200 میلیون سال گذشته شکل گرفته است. به این ترتیب شاید بتوان گفت سرزمین مادری ما ایران بین 200 تا 250 میلیون سال قبل متولد شده است .

ایران کجا بود؟
 
فرض کنید قرار است به یک سفر دور و دراز در زمان برویم. قرار است به میلیون ها سال قبل و به گذشته ما قبل تاریخی ایران زمین سفر کنیم. با این فرض مهم ترین مساله این است که اصلا چقدر باید در زمان عقب برویم تا در کشتی مان بتواند تکه زمینی برای پهلو گرفتن بر خاک ایران پیدا کند. بنابراین باید در نقشه های زمین شناسی به دنبال نشانی از ایران بگردیم اما مساله اینجاست که این موضوع چندان دقیق نیست. تا چند سال قبل تصور می شد که فلات ایران اولین بار در دوره کرتاسه رنگ آفتاب را دیده است. دلیل این مساله تعداد زیادی فسیل های دریای منطقه کویر مرکزی ایران بود که تاریخشان با همین دوره ، یعنی 70 تا 145 میلیون سال قبل مطابقت داشت. اما یافته های جدید نشان می دهند که فلات ایران باید قدیمی تر از این حرف ها باشد. به دلیل قرار گرفتن فلات ایران در یکی از پر تنش ترین مناطق کره زمین پیگیری ردی از فلات ایران کار دشواری است. بنابراین جست و جو را آغاز می کنیم تا ببینیم چقدر می توانیم در زمان به عقب برویم تا نشانی از فلات ایران پیدا کنیم .
شاید بد نباشد جست و جو را از جایی که امروز فلات ایران نامیده می شود ، شروع کنیم. اگر مبنا را موقعیت جغرافیایی امروز فلات ایران در نظر بگیریم ، خشکی هایی که در این منطقه قرار داشته اند. در طی زمان به مناطق دیگر سفر کرده اند. 300 میلیون سال قبل در طول و عرض جغرافیایی امروز ایران خشکی هایی وجود داشت که امروزه بخشی از خاک های یخ زده سیبری و قطب شمال تشکیل می دهد. یعنی خشکی ها در طول این سال ها به این سفر دور و دراز رفته اند. پس باید رد بخش هایی از پوسته زمین که امروزه فلات ایران است را در جای دیگر جست و جو کرد. مبنای این جست و جو نشانه های مثل فسیل هاست که از زمان های دور و دراز به جا مانده اند. منابع معدنی هم می توانند در این مورد راه گشا باشند. مثلا زغال سنگ ها مورد مناسبی به شمار می آیند و در ایران هم به وفور پیدا می شوند.

رد زغال
 
در تمام جهان ذغال سنگ در سه دوره اصلی شکل گرفته اند. فاصله زمانی 360 تا 300 میلیون سال قبل مهم ترین دوره ذغال زایی در جهان بوده اند؛ یعنی دوره های پیاپی « کربونیفروس » و « کربونیفر » از دوران پالئوزوئیک. بیشتر ذغال های این دوره ها در آمریکای شمالی فعلی قرار دارند. ظاهراً از این منابع زغال در ایران خبری نیست. همین طور هیچ فسیلی از جانوران خشکی که قدمتش به 300 میلیون سال قبل برگردد در ایران پیدا نشده است. یعنی تا اطلاع ثانوی می توان نتیجه گرفت در آن روزهای گرم که گیاهان بر سرتا سر زمین حکمفرمایی می کردند، سرزمین مادری ما هنوز زیر آب بود. پایان دوره کربونیفر همراه با یخبندان شدید بود و یکی از یخبندان های دوره ای زمین از راه رسید. یخ ها تا میانه های دوره بعدی یعنی پرمین دوام آوردند. از میانه های این دوره یخ ها کنار رفتند و آب و هوای زمین گرم تر شد و بعد ناگهان در 250 میلیون سال پیش فاجعه بزرگ رخ داد. تمام دی اکسید کربن ذخیره شده در آب اقیانوس ها ناگهان در جو زمین رها شد. نتیجه این اتفاق مرگ بیشتر از 95 درصد جانداران خشکی زمین بود. حیات جانوران روی تنها قاره جهان، پانگیا رو به زوال نهاد. از آن دوران به علت مرگ دسته جمعی جانداران فسیل های زیادی در نقاط مختلف جهان پیدا شده است اما هیچ نشانی از فسیل ها در ایران دیده نشده است. از طرف دیگر در پایان این دوره قسمت هایی از فلات مرتفع تبت که همسایه ما است تازه از آب خارج شده بود. به همین دلیل می توان باز هم نتیجه گرفت که سرزمین های فلات ایران هنوز زیر آب ها در خواب بودند. پانگا کم کم داشت ترک می خورد یعنی گندوانا داشت از لوراسیا جدا می شد. رسوبات کف اقیانوس ها به تدریج بالا آمدند ، دوران دوم تمام می شد و جهان آماده ورود به دوران سوم زمین شناسی می شد.

تولد زاگرس
 
دوران دوم ، عصر دایناسورهاست . معلوم نیست اگر آنها ناگهان 65 میلیون سال پیش و در پایان این دوران منقرض نمی شدند، می توانستند به چه موفقیت های دست پیدا کنند. به هر حال حضور آنها و انقراض ناگهانی شان راهنمای خوبی برای پیگیری روند اشتیاق قاره هاست. همین طور زغال سنگ هنوز هم می تواند به عنوان یک راهنمای مناسب به کار گرفته شود. 251 میلیون سال قبل دوران دوم یا مزوزئیک با دوره تریاس آغاز شد. در سرزمین های قطبی آب و هوای مرطوب و معتدل حکم فرما بود که مناسب احوال خزندگان به نظر می رسید؛ دایناسورها از همین منطقه رشد و نمو شان را آغاز کردند. اما در مناطق دیگر قاره بزرگ ، هوای خشک و فصلی حاکم بود؛ زمستان هایی سرد تابستان هایی گرم. در پایان این دوران صفحه عربستان در حال جدا شدن از قاره آفریقا بود و به پوسته های کف اقیانوس فشار می آورد ، جاهایی که بعدها به قسمت بزرگی از فلات ایران را تشکیل داد. این فشار در کنار پایین بودن سطح اقیانوس ها باعث شد که رشته کوه های زاگرس ، برای اولین بار در پایان تریاس به صورت کوه های از آب خارج شود. فسیل های یافت شده در منطقه زاگرس این مساله را تایید می کنند. فلات ایران در حال شکل گرفتن بود و در کنار آن ، سرزمین های غربی مثلاً فلات آناتولی ( ترکیه امروزی ) هم از آب خارج شدند. برخورد صفحه فلات قاره ایران به صفحه لوراسیا کم کم باعث شد تا کوه زایی رشته کوه های البرز به صورتی ضعیف در این دوره آغاز شود. 200 میلیون سال قبل از این دوره به پایان راه نزدیک شد.

طلوع آفتاب کویر
 

آب و هوای دوره ژوراسیک در آغاز تفاوت چندانی با دوره تریاس نداشت اما به تدریج آب و هوای ملایم و مرطوب بر بیشتر نقاط جهان حاکم شد مخصوصا خشکی های حاشیه دریای باستانی تتنیس شرایط آب و هوایی مساعدی داشت. به همین دلیل از دوره ژوراسیک آثار گیاهی بی شماری به جا مانده است. پایان ژوراسیک یک دوره دیگر پیدایش ذغال سنگ را برای زمین رقم زد. بیشترمنابع ذغال در کویر مرکزی ایران مربوط به این دوره است. یعنی در آغاز دوره ژوراسیک علاوه بر قسمت هایی از زاگرس، کویر امروزی لوت هم از آب خارج شد. شرایط تا میانه های این دوره به همین ترتیب بود و قسمت هایی از کویر مرکزی به تدریج برای اولین بار رنگ آفتاب را به خود دیدند. یعنی جایی که امروزه کویر خشک و سوزان است و تابش آفتاب زندگی گیاهی آنجا را به شدت تهدید می کند در آن زمان پوشیده از جنگل های انبوه ، و علفزار های وسیع بود که دایناسورها در آن رژه می رفتند. رد پای دایناسورها کشف شده در کرمان گواه خوبی برای این مطلب است. این رد پا مربوط به 180 میلیون سال قبل است. 145 میلیون سال قبل و در پایان ژوراسیک به تدریج قسمت هایی از یک صفحه قدیمی به اسم « کیمریا » از آب خارج شد جایی که در بر گیرنده مناطقی از ایران ، قزاقستان و چین بود. در پایان این دوره آمریکای شمالی و جنوبی در حال جدا شدن از اروپا و آفریقا بودند و جهان کم کم به شکل امروزی اش نزدیک می شد. آب و هوای جهان به تدریج سرد می شود.


درباره کویر
 
شروع دوره کرتاسه با سرد شدن هوا همراه بود. شواهد بارش برف بوده اند. اما همین دوره مناطق گرمسیری مرطوب تر از گذشته شدند. احتمالا کوه های جوان زاگرس که روز به روز بیشتر قد می کشید در این دوره برای اولین بار برف را تجربه کردند اما به زودی دوباره آب و هوای گرم بر جهان حاکم شد. فعالیت های پوسته زایی کف اقیانوس و گرم شدن باعث شدند که سطح آب ها بالا بیایند. در نتیجه 100 میلیون سال قبل قسمت های زیادی از پوسته اقیانوسی به وسیله آب و هوای کم عمق پوشیده شدند. این مساله به گرم شدن هوای زمین کمک کرد. این گرما به قدری زیاد بود که فسیل های به دست آمده ثابت می کند دایناسورها در قطب جنوب هم زندگی می کردند. بالا آمدن آب های قسمت های زیادی از سرزمین های غیر مرتفع فلات ایران را دوباره زیر آب برد. فسیل های جانوران دریایی منقرض شده مثل امونیت ها و براکیوپودا در کویر مرکزی ایران این موضوع را ثابت می کنند. این فسیل ها مربوط به اواخر دوره کرتاسه هستند. این جانداران دریایی 65 میلیون سال قبل این دوران دریای کم عمق تتیس بر قسمت های زیادی از قاره اروپا و آسیای غربی کشیده شده بود ، با تمام شدن کرتاسه دوران دوم به پایان راه رسید.

عصر جدید
 

در پایان دوران دوم و آغاز دوره سنوزویئک قطب جنوب شروع به جدا شدن از آمریکای جنوبی کرد. 33 میلیون سال قبل این اتفاق کامل شد و گذرگاه آبی بین این قاره گشوده شد. به همین علت آب های سرد قطبی امکان پیدا کردند تا به عرض های بالاتر سرد شد. یخ ها باعث شدند سطح آب های جهان پایین بروند. در همان زمان برای اولین بار قسمت هایی از صفحه عربستان از زیر آب خارج شد. عربستان در آستانه جدایی از آفریقا بود و به سمت شمال شرقی می چرخید. به علت چرخش عربستان ، صفحه ایران به شدت به زیر صفحه اوراسیا برخورد کرد. نتیجه این برخورد، متولد شدن رشته کوه های البرز بود. قسمت های زیادی از دریای تتیس در آستانه خشک شدن بود. 20 میلیون سال قبل ارتباط این دریا با آب های آزاد برای همیشه قطع شد. در ادامه این دوران آمریکای جنوبی به زیر آمریکای شمالی برخورد کرد. جریان آبی به راه افتاد و آخرین عصر یخبندان حدود 2 میلیون سال قبل از راه رسید که به آن دوره یخبندان کواترنری هم می گویند. بارش ها در دوره یخبندان کم شدند و دریاچه هایی که به آب های آزاد راه نداشتند، رفته رفته کمتر شدند، دریای باستانی تتیس که تا قبل از یخبندان یکپارچه بود، به دو قسمت تقسیم شد. خزر و اورال باقیمانده قسمت شمالی تر آن و دریای سیاه و مدیترانه بقایای قسمت های جنوبی ترند. در ادامه به دلیل چرخش آفریقا در جهت خلاف عقربه های ساعت ، مدیترانه دوباره به دریای آزاد راه پیدا کرد. در طی دو میلیون سال، سطح آب ها پایین رفت و قسمت های زیادی از دریاچه ها خشک شدند. یخ ها حدود 2000 سال پیش از مدار های قطبی بالاتر رفتند و به بیانی عصر یخ پایان یافت. البته چون هنوز هم یخ های قطبی آب نشده اند می شود گفت که ما در عصر یخ به سر می بریم. در مناطق مرکزی ایران هم رودها جاری شدند و جنگل ها در مناطق شمالی تر توسعه پیدا کردند. از آن زمان تا به امروز زمین رفته رفته گرم تر و خشک تر شده است . آن قدر زیاد که رودهای جاری قسمت های مرکزی ایران جایشان را به قنات ها داده اند.


نویسنده : علی رنجبران

منبع : مجله دانستنیها شماره 1

بدن ما پر از مواد شیمیایی خطرناک است؟

بیایید کار را با خبرهای ناخوشایند شروع کنیم: شما پر از مواد شیمیایی ساخته دست بشر هستید که برخی از آنها سمی هستند. مشکلات امروزی در این زمینه، زمانی آغاز می شود که ترکیبات موجود در شامپو و کرم شما به سلول های پوست شما نفوذ می کنند و وقتی شما در حال نوشیدن قهوه صبحگاهی خود هستید، در اصل مواد شیمیایی موجود درآن را می نوشید که بر اثر جریان آب داغ و تماس آن با دیواره پلاستیکی قهوه ساز شما، به قهوه وارد شده است. این امر در طول روز ادامه یافته وبرای مثال وقتی شما مواد شیمیایی صنعتی موجود در بسته بندی ها را لمس می کنید ویا روی چمن های سم پاشی شده راه می روید، و بر روی تابه هایی که تمام فلز نیستند شام خود را طبخ می کنید، این واکنش های شیمیایی ایجاد می شوند. بر این اساس پوست شما مرتبا در معرض تماس با پارچه ها ویا مبلمانی است که در آن از مواد شیمیایی محفاظت کننده استفاده شده تا آن را در برابر میکروب ها، قارچ ها ویا آب مقاوم کنند. شب هم ممکن است در رختخواب خود که در آن از مواد ضد آتش استفاده شده، بخوابید.

برخی از این مواد شیمیایی ممکن است تا ده ها سال در بدن شما باقی بمانند. طی تحقیقات متعددی که در هشت سال گذشته به انجام رسیده، نشان داده شده که سم های آلاینده محیط زیست بر همه چیز، از بلوغ گرفته تا سرطان، تاثیر می گذارند.

"دیوید سروان- شرایبر"، یکی از اعضای موسس انجمن پزشکان بدون مرز ومحقق امور سرطان که خود از این بیماری جان سالم به در برده است، دیدگاه خود را به این صورت بیان کرده است:" از 1940 میلادی، ما در جوامع غربی شاهد افزایش مشخص و قابل توجه تعداد موارد سرطان بوده ایم." از سال 1974 میلادی، میزان ابتلا به سرطان خون و مغز در کودکان تا 28 درصد افزایش یافته است. با ارائه قانون کنترل مواد سمی در سال 1976، ایالات متحده شروع به تنظیم مقرراتی در زمینه سموم آلاینده محیط زیست کرده است. اما همین قانون شروع همه مشکلات دراین زمینه بود.قانون یاد شده، نظامی ضعیف را برای آزمایش مواد شیمیایی وتنظیم آنها، ارائه کرد، اما در عین حال پایه ای شد برای تائید بسیاری از مواد شیمیایی، به گونه ای که بیش از60 هزار ماده شیمیایی از این طریق مورد تائید قرار گرفتند. از نظر سروان-شرایبر، که وضعیت را در32 سال قبل مورد بررسی قرار داده است، مقصر اصلی در این زمینه کاملا مشخص است:"کاهش قرار گرفتن در معرض بسیاری از مواد شیمیایی مضر موجود در محیط های مدرن امروزی ( حشره کش ها، استروژن ها، بنزن، PCBها، PVCها، وبیسفنل-آ ناشی از مواد مایعات داغ موجود در ظروف پلاستیکی، الیکل فنل ها در محصولات تمیز کننده، پارابن ها وفتالات ها در مواد آرایشی و شامپوها و...) موجب کاهش خطر ابتلا به سرطان می شود.


از بیش از85 هزار ماده شیمیایی صنعتی که در حال حاضر در آمریکا به ثبت رسیده است، بیشتر آنها به طور کامل بررسی نشده اند. این بدان معنا نیست که این قبیل مواد همگی مرگ آور هستند. "برایان بوکلی"، رئیس آزمایشگاه موسسه علوم بهداشت زیست محیطی وشغلی دانشگاه روتگرز، می گوید:" ما در حالت های پیچیده عمر طولانی تری داریم، بنابراین باید کار درست را در این زمینه انجام دهیم." با این همه، اطلاعات کمی در زمینه مواد دلسرد کننده در دست است.یکی از آنها این است که تمامی بزرگسالان آمریکایی در بدن خود دارای صدها ماده شیمیایی مصنوعی هستند. دوم آن که بر اساس یکی از تحقیقاتی که در مجله پزشکی بریتانیا در سال 2004 منتشرشد، بسیاری از مواد شیمیایی مصنوعی از فعالیت های تحریک کننده هورمون ها برخوردار بوده، و ناهنجاری های هورمونی یکی از عوامل مهم در ایجاد بیماری محسوب می شود. سوم آن که بر اساس تحقیق فوق، مشخص شده که عوامل زیست محیطی و عوامل مربوط به سبک زندگی، شاخص های کلیدی بیماری های انسانی بوده و عامل75 درصد از بیشتر انواع سرطان محسوب می شوند.


در واکنش به این قبیل نگرانی ها، در طی سالیان اخیر، دانشمندان آزمایش هایی در زمینه میزان مواد شیمیایی موجود در بدن افراد با استفاده از روشی که در طی چندین دهه گذشته برای محیط زیست به کار برده بودند، به انجام رسانیده اند. این علم که از آن به عنوان"نظارت زیستی" (بیوما نیتورینگ) یاد می شود، کم کم به ما در درک بلایی که جهان فعلی آکنده از مواد شیمیایی بر سر ما می آورد، کمک می کند.
من فردی بسیار سختگیر وکنجکاو بوده و چندین سال است که تحقیقات مربوط به قرار گرفتن در معرض آلاینده های زیست محیطی را دنبال کرده ام. با گذشت زمان، من به طرزی بیمار گونه در مورد این که چه تعداد مواد شیمیایی در بدن من وجود دارد وچطور باید تاثیر سمی آنها را از بین ببرم، کنجکاو شده ام. آیا ممکن است بفهمم که بدن من نابود شده است؟ آیا اطلاعات در این زمینه اصلا به درد بخور هستند؟ در هر حالت، من تصمیم گرفته ام که بیشترین وجامع ترین آزمایش ها را برای فهمیدن این موضوعات انجام دهم.


در دسامبر گذشته، من در آزمایشگاه بوکلی واقع در دانشگاه روتگرز، بستری شدم. پرستاری به نام "روزالیند" بازوی مرا برای آزمایش میزان آهن خون در دست خویش گرفت. حضور من، موجب ایجاد جنب وجوش در آزمایشگاه شده بود. آنها موافقت کرده بودند که نمونه هایی خونی که برای آزمایش های خود نیاز داشتم را بگیرند، که البته فاصله زیادی با روند استاندارد مربوطه داشت. برای این که درک درستی از آن چه که من به دنبال آن بودم پیدا کنید، فرض کنید آزمایشگاه، رستوران باشد. من150 نوع غذای مختلف سفارش داده بودم که هر کدام از آنها به10 تا 30 مرحله پیچیده برای آماده سازی نیاز داشت. علاوه بر روزالیند، دو پرستار دیگر نیز در آنجا حاضر بودند.
روزالیند سوزنی برداشت و دو پرستار، شیشه های نمونه گیری را طوری در دست گرفتند که بتوان آنها را در سریع ترین زمان، پُر کرد. به دلیل آن که نگران از دست رفتن کل خون بدن خود بودم، خاطرات خود در مورد تابستان های دوره کودکی را مرور می کردم.


روزالیند با صدای بلند از روی دستورالعمل مربوطه می خواند:"بسیارخوب خانم ها. حالا ما باید 14 شیشه نمونه خون بزرگ و یا هر مقداری که خطری برای بیمار نداشته باشد، از او بگیریم." او به من نگاه کرد وپرسید:"منظورت همین بود؟" این آغاز آزمایش من بود که به منظور تقلید از تحقیقات انجام شده توسط مرکز کنترل وپیشگیری از بیماری ها((CDC طراحی شده بود، که منبع اولیه اطلاعاتی کشور در زمینه قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی صنعتی است. در اواخر دهه 1970 میلادی، CDC شروع به جست وجو در مورد قرار گرفتن در معرض فلزات سنگینی مانند سرب وکادمیوم کرد. از آن زمان، CDC هر از چند گاه سرشماری از آمریکایی ها را با عنوان بررسی وضعیت ملی سلامتی وتغذیه انجام داده است.


این مرکز داده های مربوطه را برای موارد بسیاری- از نمودارهای رشد کودکان تا آمار بیماری وسواس- مورد استفاده قرار داده و از سال 2001 میلادی به منظور تامین تحقیقاتی با عنوان" گزارش ملی قرار گرفتن انسان در معرض مواد شیمیایی موجود در محیط زیست"، آنها را در مورد بهره برداری قرار داده است. گزارش بعدی از این دست شامل داده هایی در مورد 228 نوع از رایج ترین مواد سمی موجود در محیط زیست است.

این تنها بخشی از چند هزار ماده شیمیایی است که در مقیاس گسترده تولید شده، و در عین حال بخش عمده ای از آنها، طی چند دهه گذشته تولید شده اند. به منظور انتخاب مواد شیمیایی مناسب آزمایش،CDC ابلاغیه ای در فهرست ثبت فدرال منتشر کرده و فهرست توصیه های دانشمندان در این زمینه را ارائه کرده است. پس از سیل پیشنهادها در این زمینه، CDC به تدریج نسبت به کاهش فهرست یاد شده اقدام کرده وآن دسته از مواد شیمیایی را انتخاب کرده که از گستردگی زیادی برخوردار بوده و مشکوک به زیان آور بودن هستند. تحقیقات موسسه یاد شده زمانی شروع شد که CDC از الگوریتمی رایانه ای به منظور انتخاب15 کشور استفاده کرد. محققان در هر کشور به 800 تا 1600 نفر به صورت حضوری مراجعه کرده و با آنها مصاحبه کردند. سپس یک سوم از آنها و یا در حدود 5 هزار نفر کلا مورد بررسی قرار گرفتند. CDC قد، وزن، میزان چربی بدن، فشار خون ومیزان ضربان قلب را مورد سنجش قرار داد. از جمله آزمایش های مربوطه، معاینه بهداشت دهانی، اسکن استخوان و آزمون بینایی سنجی بود. شرکت کنندگان در این تحقیق، پرسش نامه هایی در زمینه برنامه غذایی، رفتار جنسی و استفاده از مواد مخدر پر کردند. البته از آنها نمونه های خون و ادرار نیز گرفته شد. به رغم آن که شرکت کنندگان نسخه ای از نتایج را به همراه شماره تلفنی رایگان برای درک نتایج دریافت کردند، نتایج بدون اعلام اسامی بود.


به جز در صورتی که خودCDC به درب منزل شما مراجعه کند، تقریبا غیر ممکن است که بتوان این نوع آزمایش ها را انجام داد. تا چند سال قبل، آزمایش های میزان قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی صرفا در آزمایشگاه های تحقیقاتی که محققان در آنجا بر گروه های مختلفی از مواد شیمیایی با استفاده از تکنیک های گران قیمت مانند کورماتولوژی گاز و اسپکتروسکوپی جرمی تمرکز داشته اند، امکان پذیر بود. بنا به گفته "مایکل مک کالی"، محقق زیست محیطی "این امکانات،واقعا در اختیار عموم ویا آن دسته از افرادی که احتمالا در معرض حشره کش ها و یا دیگر عوامل قرار داشتند نبود؛ چرا که هیچ کسی صدها و یا هزاران دلار نداشت که بیاید آزمایشگاه برای انجام این قبیل آزمایش ها باز کند. "فناوری به آرامی به سمت آزمایشگاه های تخصصی وصنعتی در حال پیشرفت بوده است، اما هنوز هم دسترسی به این امکانات بسیار هزینه بر است. هزینه آزمایش های من بیش از4 هزار دلار شد، آن هم پس از این که شرکتی موافقت کرد تا بیشتر تجزیه وتحلیل خون ها را به صورت رایگان انجام دهد.


بررسی های انجام شده در زمینه ارتباط بین بیماری های زیست محیطی و مواد شیمیایی، از زمانی که CDC نخستین گزارش خود در زمینه قرار گرفتن در معرض مواد آلاینده را منتشر کرد، مورد بحث بوده است. با این همه، این حوزه هنوز جدید بوده و به گونه ای است که پیشرفت های انجام شده در این زمینه ممکن است صرفا داده های خامی در مورد مواد شیمیایی در بدن مرا ارائه کند، واطلاعاتی در مورد احتمال بروز سرطان بر اثر وجود ماده ای خاص در بدن من ارائه نکند. من باید از احتمالات فردی کارشناسان وآن دسته از افرادی که زندگی خود را وقف تعبیر وتفسیر داده های CDC کرده اند، استفاده کنم تا بتوانم نتایج مربوطه را درک کنم.


بر اساس تمهیداتی که برای پس از آزمایش های خون خودم ترتیب داده بودم، مشکل اصلی تحقیقات نظارت زیستی مشخص شد. محققان ارتباطات بسیاری را بین مواد سمی و بیماری ها مشخص کرده و همواره موارد بیشتری را نیز در این زمینه کشف می کنند. اما تقریبا مرتبط کردن فوری ومشخص یک ماده شیمیایی خاص به بیماری خاص مربوطه، بدون داشتن داده های کامل افراد مورد آزمایش، امری غیر ممکن است. اثبات سیستم استدلال در نظامی به پیچیدگی بدن انسان، امری دشوار است. به ویژه در زمانی که جنین در معرض مواد شیمیایی قرار گرفته وممکن است هیچگونه علائمی دال بر آسیب دیدگی تا زمان بزرگسالی از خود بروز ندهد. در یکی از تحقیقات انجام شده در این زمینه، مردانی که در یکی از مناطق کشاورزی ایالت میسوری زندگی کرده بودند، 40 درصد نسبت به شهرنشینان مجاور از باروری کمتری برخوردار بودند. دلیل این امر، تاثیر حشره کش ها بوده است، مگر نه؟ خیر، این طور نبوده است. تحقیقات مجله پزشکی بریتانیا این تحقیق را به عنوان یکی از نمونه های کلاسیک دشواری ارتباط دادن مواد شیمیایی به بیماری ها، بر می شمرد. بنابر نوشته محقق مربوطه:"به رغم قابل توجه بودن این یافته های جدید، هیچ یک از این یافته های جدید،هیچ یک از این یافته ها را نمی توان به عنوان سازوکار بدیهی بودن تاثیر مواد شیمیایی به حساب آورد. این امر، شک وتردید در این زمینه را همچنان به قوت خود باقی می گذارد." بنابر گفته باکلی"تقریبا هیچ گونه دلیل محکمی در این زمینه وجود ندارد. دلایل مستدل معمولا در زمینه آلاینده های محل کار و در جاهایی که درصد زیادی از افراد در کارخانه برای مثال دچار سرطان کبد می شوند، قابل ملاحظه هستند.


همه موارد ارائه شده در این زمینه ها، صرفا به صورت تخمین ویا بر اساس حدس وگمان است." براساس آزمایش های ایمنی محصولات، این موضوع با آن چه که شما تصور می کنید فاصله زیادی دارد. اداره غذا و دارو، از شرکت های داروسازی خواسته تا محصولات خود را به دقت وپیش از ارائه آنها به بازار، بررسی کنند، اما با وجود آن که صنایع محصولات آرایشی آزمایش های آلرژیک و جوش های پوستی به انجام رساندند، آزمایش های یاد شده که توسط سازمان صنعتی مربوطه با عنوان مروری بر مواد آرایشی خوانده می شد، ضروری محسوب نمی گردید.


محصولات آرایشی وعمومی، ندرتا در زمینه تاثیرات بلند مدت بر سلامتی مورد آزمایش قرار گرفته و در این زمینه، تاثیرات بالقوه بر جنین مادران در نظر گرفته نمی شود. تمامی محصولات مطبوع کننده هوا وتمیز کننده ها و عطرها که به صورت آزادانه و در هوایی که شما تنفس می کنید وجود دارند، خوب آنها هیچ وقت آزمایش نشده اند. در صورت آن که شواهدی نشان دهد که امکان زیان بار بودن مواد شیمیایی وجود دارد، باز هم حذف آنها از بازار امر دشواری است. سیستم مقرراتی ما در زمینه مواد شیمیایی مانند نحوه رفتار با افراد توسط نظام قضایی است، با این تفاوت که مردم بی گناه هستند مگر آن که خلافش ثابت شود. بنابر گفته مک کالی، خط مشی مقررات مربوط به مواد شیمیایی، به گروه های مواد شیمیایی بر می گردد. این خط مشی در زمینه ممنوع کردن آن دسته از مواد شیمیایی که از توانایی بالقوه زیان آوری برخوردارند، کارآمدی کافی ندارند، چرا که عموما و در صورتی که مولکول خاصی بر سلامتی تاثیر گذار باشد، تمامی مولکول های همجنس آن نیز ممکن است از این خاصیت برخوردار باشند. مک کالی می گوید:" هریک از این قبیل مولکول ها، ماده شیمیایی متفاوتی است، بنابراین شما باید10 سال بر روی هر کدام وقت بگذارید."


شاید نتایج آزمایش های من، متمرکزترین چیزهایی بوده اند که تا کنون دریافت کرده ایم. انتظار داشتم که نتایج آزمایش های یاد شده، مجموعه ای متغیر از کارکردهای خونی ارائه شده توسط پزشک معالج من، در کنار ارقامی نزدیک به سطوح قبول میزان کلسترول باشند. اما به جای آن در طی بیش از چهار ماه، من شش برگه نتایج آزمایش دریافت کردم که ارقامی در آنها، به من ارائه شده بود. گروه تفسیر من از سه نفر کارشناس به شرح ذیل تشکیل شده بود، مک کالی، باکلی ولئو تراسانده، رئیس دفتر تحقیقات سلامت محیط زیست و پیشگیری از بیماری های کودکان در نیویورک و یکی از محققان برجسته.
من کار را با فراخواندن" تراسانده" شروع کردم. زمانی که نخستین خط از نتایج غیر قابل درک خود را برای وی خواندم، او خندید و گفت:"نمی دانم معنی این چیست. تتراکلرودی بنزوپی دی اکسین ماده ای سمی است، اما باید شاخص های مربوطه را هم ببینم." من شاخص های آزمایش را یافته و به نزد وی برگشتم. پس از بررسی بقیه نتایج، ما به این نظر قطعی رسیدیم که بدن من پر از مواد شیمیایی است.


میزان دی اکسین ها وفورانوزیدها، یعنی مواد شیمیایی کلری شده قدیمی تر که معمولا با تولید ودفع از طریق سوزاندن در کوه های زباله سوزی در هوا آزاد می شوند، بیش از میزان متوسط بودند. میزان رهاسازی این قبیل مواد از طریق صنعت از سال های دهه 1980 میلادی تا80 درصد پایین آمده است. با این همه، بدن من هنوز هم پُر از این قبیل مواد است، چرا که قرار گرفتن در معرض دی اکسین ها همچنان به قوت خود باقی است. بدن، دی اکسین ها را در سلول های چربی ذخیره کرده وندرتا آنها را در جریان خون آزاد می کند و مواد شیمیایی یاد شده را درکل بدن به جریان می اندازد. این قبیل مواد، یکی از عوامل ناهنجاری های مربوط به تولید مثل، سرطان ها ودیگر بیماری ها هستند.

میزان هیدروکربن های معطر پلی سیکلیک یا چند چرخه ای، که بر اثر احتراق ناقص تولید می شوند ومعمولا از اجاق گازها و گوشت های سوخته متصاعد می شوند، در حد متوسط بود. برخی از این مواد شیمیایی توسط اداره EPA به عنوان مواد با احتمال زیان بار بودن طبقه بندی شده و می توانند تا 25 سال در بدن باقی بمانند. اما هنوز هم دانشمندان چگونگی ارتباط بین مدت و میزان قرار گرفتن در معرض این مواد با بیماری را نمی دانند.


بدن من حاوی میزانی بالاتر از حد میانگین از روکش های غیر پایدار مانند تفلون، وبه ویژه نوعی از آن به نام PFOA بود که سرطان زا است بود. تراسانده می گوید:"تحقیقات اولیه نشان می دهد که حتی مقدار کم قرار گرفتن در معرض این ماده نیز می تواند مشکل ساز باشد." بدن من پر از نیترات است. باکلی می گوید:"این امر اساسا ناشی از غذاهای فرآوری شده بوده وسرطان زا است."
در عین حال، بدن من مقداری در سطح معقول از مواد پلاستیکی و پلاستیک سازها مانند فتالات ها داشت، که این مواد موجب افزایش انعطاف پذیری پلاستیک ها و وینیل ها شده و مقاومت کرم ها و شوینده ها را افزایش می دهند. مک کالی می گوید:"این مواد در همه جا وجود دارند." فتالات ها، عامل ناهنجاری های تولید مثل بوده و مشخص نیست که چه مقدار از قرار گرفتن در معرض این مواد، فاقد خطر است.
در نهایت، میزان BPA بدن من که یکی از ترکیبات استروژنی موجود در پلاستیک ها است، در حدی بالا بوده است.BPA حتی با نوشیدن یک جرعه آب موجود در بطری های آب به بدن من سرازیر می شود، که این کار را در دوره نوجوانی و زمانی که پنج ساعت در به آموزش شنا مشغول بودم، انجام داده ام. نتیجه گیری کلی در این زمینه، آرامش بخش نیست. تراسانده می گوید:"پیام اصلی در این زمینه، این است که ما- مانند تو- همگی در معرض انواع مختلفی از مواد هستیم، وبرای نگرانی در این زمینه اطلاعات ناچیزی داریم. ضمنا در مورد چیزهای که در این زمینه نمی دانیم، نگرانی های زیادی وجود دارد."


با صرف روزها وقت برای روشن کردن نتایج آزمایش ها، یک حقیقت برای من روشن شد:من اکثر حشره کش ها، قارچ کش ها وفلزاتی که ممکن است در فضای باز با آن روبه رو شویم را در بدن خود داشتم. در واقع، به جز دی اکسین ها و فورانوزیدها که من وبقیه آمریکایی ها، چندین دهه قبل در معرض آن قرار گرفته ایم، احتمالا من در معرض بیشتر مواد شیمیایی موجود در بدن خود در فضای بیرون از خانه قرار گرفته ام، که به این معنی است که امر مزبور بیش از آن چه که فکر می کردم تحت کنترل خودم قرار دارد.
"کرک اسمیت"، یکی از استادان رشته بهداشت جهانی محیط زیست در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، که قانون1000 را به من یاد داد (هر چیزی که در فضای باز آزاد می شود1000 بار بیش از چیزی که در فضای سر بسته منتشر می شود احتمال استنشاق شدن را دارد)، می گوید:"برای قرار گرفتن در معرض مواد ناخوشایند، میزان زیادی از مواد منتشر شده در فضای باز لازم نیست."

در طی دهه های آینده، به دلیل آن که هزینه بیشتر آزمایش های مربوط به قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی کم کم کاهش پیدا می کنند، شاید در سطحی گسترده تر بتوان آنها را در اختیار مصرف کنندگان گذاشت. اما آیا این کار، ارزشش را دارد؟ تراسانده- که اعتقاد دارد سبک زندگی افراد با این قبیل آزمایش ها تغییر پیدا می کند مخالف این موضوع است. وی می گوید:" من تنها انجام آزمایش های معمول بدنی را برای مردم توصیه می کنم." آزمایش های یاد شده، هزینه بر وخطرساز بوده و تا کنون، کار چندانی با استفاده از نتایج حاصل از این آزمایش ها، قابل انجام نبوده است. او می گوید:"مهم است بفهمیم که آن چه که افراد می توانند انجام دهند، موجب کاهش قابل توجه قرار گرفتن آنها در معرض مواد شیمیایی می شود." این به معنی تغییر سبک زندگی، به منظور جلوگیری از قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی مشکوک تا حد امکان است.
البته کار چندان زیادی هم از من یا شما در این زمینه بر نمی آید. تقریبا هزار ماده شیمیایی جدید هر ساله به85 هزار ماده شیمیایی قبلی موجود در فهرست ثبت فدرال اضافه می شوند. بر اساس اعلام "جین هولیهان"، رئیس ارشد تحقیقات در کار گروه محیط زیست سازمان غیرانتفاعی مراقبت، شرکت ها می توانند تقریبا به صورت آزادانه از تمامی مواد دلخواه خود در محصولات مراقبتی شخصی استفاده کرده و ارائه هیچ مدرکی دال بر ایمن بودن این مواد نیز الزامی نیست. هولیهان بر این باور است که FDA باید از حق بررسی ایمنی مواد آرایشی برخوردار شود.

تحرکاتی برای ایجاد تحول در قانون کنترل مواد سمی، به منظور تامین بیشتر مقررات اتحادیه اروپا، صورت گرفته که امکان ممنوع کردن گروه هایی از مواد شیمیایی را میسر می کند. قابل توجه ترین آنها، قانون مواد شیمیایی بی خطر برای کودکان است که EPA را از حق الزامی کردن انجام آزمایش های ایمنی در زمینه محصولات نوزادان، پیش از ارائه آنها به بازار، برخوردار می کند.
با این همه، هرگونه تلاش در زمینه تنظیم مقررات باید با توجه به این واقعیت انجام شود که دیگر راهی به گذشته بدون محدودیت و ممنوعیت برای مواد شیمیایی وجود نداشته و ما دیگر فاصله زیادی با این حالت داریم. مک کالی می گوید:"وجود این مواد شیمیایی صنعتی در جریان خون و یا بافت های بدن ما، طبیعی نیست. پدربزرگ شما این مواد را در بدن خود نداشته است. این نتیجه ی محیط آکنده از مواد شیمیایی است که ما در آن زندگی می کنیم وشاید بتوان از آن به نوعی هنجار جدید تعبیر کرد. ما تنها سعی می کنیم تا چگونگی و ماهیت این وضعیت را مشخص کنیم."


ترجمه:نیره اقبالیان

منابع:پاپیولارساینس،نوامبر2009

ماهنامه دانشمند- ش561

10 استفاده غیرمعمول از نمک




تاکنون رایج و متداول بوده که از نمک تنها برای طعم دادن به غذا استفاده شود، اما نمک کاربردهای دیگری نیز دارد که اگر از آن اطلاع داشته باشیم، پا را از آشپزخانه‌ها فراتر می‌گذارد.


[تصویر: 13910618000738_PhotoA.jpg]
به گزارش سرویس خواندنی‌های خبرگزاری فارس، نمک این ماده غذایی که ما تنها از آن برای طعم دادن به غذا استفاده می‌کنیم، کابردهای مفید و سودمند دیگری نیز دارد که در زیر به 10 مورد آن اشاره خواهد شد.
[تصویر: 13910618000744_PhotoA.jpg][/font]
1- ورم چشم‌ها[/i]
بسیاری از ما ساعت‌ها پشت کامپیوتر می‌نشینیم و از این سیستم استفاده می‌کنیم که موجب ورم کردن چشم‌ها می‌شود، در این موارد تنها کافی مشتی نمک را در آب ولرم حل کنید و با آغشته کردن پنبه‌ای به محلول و مالیدن آن اطراف چشم به فرونشاندن ورم اطراف چشم‌هایتان اقدام کنید. نمک رطوبت اطراف چشم را گرفته و با کشیدن پوست از میزان ورم آنها می‌کاهد.
[تصویر: 13910618000750_PhotoA.jpg]
[b]2- از بین بردن لکه‌های سخت
نمک به ما در از بین بردن بسیاری از لکه‌های سخت که بر لباس‌ها می‌نشیند، کمک می‌کند که از جمله آنها باید به پاک کردن لکه‌ خون بر لباس با استفاده از محلول نمک و آب سرد و پس از آن شستن لباس با صابون و آب گرم اشاره کرد.
همچنین با استفاده از نمک و آب داغ می‌توان لکه‌های عرق برجای مانده بر لباس‌ها را از بین برد، همانگونه که می‌توان با ریختن لباس‌های سفید در آب نمک و جوش شیرین در حال جوش، سفیدی لباس‌ها را به آنها بازگرداند.
[تصویر: 13910618000741_PhotoA.jpg]
3- نرمی پوست :[/i]
با افزودن نمک به مقداری روغن زیتون و مالیدن آن بر روی پوست به مدت چند دقیقه می‌توانید لطافت را به پوستتان بازگردانید، افزون بر اینکه ورود نمک از طریق پوست گردش خون در بدن شما را راحت‌تر و سریع‌تر می‌کند.
[تصویر: 13910618000742_PhotoA.jpg]
[b]4- درمان زنبور گزیدگی:
پس از درآوردن نیش زنبور محلولی از آب و نمک را به محل گزش زنبور اضافه و آن را به حال خود رها کنید.
[تصویر: 13910618000740_PhotoA.jpg]
5- نگهداری میوه‌ها:[/i]
معمولا پس از مدتی که میوه‌ها در یخچال باقی می‌مانند رنگ طبیعی خود را از دست می‌دهند، به ویژه درباره میوه‌هایی که نیمی از آنها خورده می‌شود و نیم دیگر باقی می‌ماند، در این صورت می‌توانید با تهیه محلولی از آب و نمک و آغشتن میوه‌هابه این محلول می‌توانید برای مدتی مانع تغییر رنگ و طعم آنها شوید.
[تصویر: 13910618000743_PhotoA.jpg]
[b]6- نگهداری شیر و از بین بردن تلخی قهوة:
با افزودن یک قاشق چای خوری نمک به شیری که تازه خریداری شده می‌توانید مدت نگهداری آن در یخچال را افزایش دهید، همچنین می‌توانید با افزودن مقداری نمک به قهوه خود از تلخی آن رهایی یابید.
[تصویر: 13910618000747_PhotoA.jpg]
7- نگهداری از شمع‌ها:[/i]
برای اینکه مانع ذوب شمع‌ها شوید، می‌توانید شمع‌های جدید خود را برای مدت دو تا سه ساعت در محلولی غلیظ از نمک قرار دهیم تا مانع ذوب آنها شوید.
[تصویر: 13910618000748_PhotoA.jpg]
[b]8- ضد عفونی کردن اسکاج‌های آشپزخانه:
اسکاج‌های آشپزخانه که به طور معمول برای شستشوی ظرف‌ها از آن استفاده می‌شود، محل تجمع بسیاری از باکتری‌هاست که یا به آن اصلا توجه نکرده‌ایم یا این موضوع کمتر مورد توجه قرار گرفته است، در حالی‌که به راحتی می‌توانید با تهیه محلول غلیظی از آب و نمک و قرار دادن اسکاج به مدت دو تا سه ساعت در آن، آن را ضد عفونی کتیم.
[تصویر: 13910618000751_PhotoA.jpg]
[/b]
[b]9- کمک به پاک کردن هرچه بهتر بخاری:
اگر مشتی نمک را روی شعله‌های بخاری بریزید، نتیجه حاصل از سوختن گاز شعله‌های نارنجی رنگ است که به کاهش دوده و دود کمک خواهد کرد.
[تصویر: 13910618000745_PhotoA.jpg]
10- کاهش گلو درد و دندان درد:
می‌توان با افزودن یک پیمانه نمک در یک چهارم فنجان حاوی آب ولرم و غرغره کردن آن به مدت 20 ثانیه از دردهای دندان و گلوی خود بکاهید.

برگی از تاریخ

برگی از تاریخ

از وینستون چرچیل پرسیدند:آقای نخست وزیر، شما چرا برای ایجاد یک دولت استعماری و دست نشانده به آنسوی اقیانوس هند می روید و دولت هند شرقی را بوجود می آورید، اما این کار را نمی توانید در بیخ گوش خودتان یعنی در ایرلند که سالهاست با شما در جنگ و ستیز است انجام دهید؟
وینستون چرچیل بعد از اندکی تامل پاسخ می دهد:
برای انجام این کار به دو ابزار مهم احتیاج هست
این دو ابزار مهم را درایرلند دراختیار نداریم.
سوال می‌ شود: این دو ابزار چیست؟
چرچیل در پاسخ می گوید: اکثریت نادان و اقلیت خائن!