چوپاني مشغول چراندن گله گوسفندان خود در يك مرغزار دورافتاده بود.
ناگهان سروكله ي يك اتومبيل جديد كروكي از ميان گرد و غبار جاده هاي خاكي
پيدا شد. رانندۀ آن اتومبيل كه يك مرد جوان با لباس Brioni ، كفشهاي
Gucci ، عينك Ray-Ban و كراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبيل بيرون
آورد و پرسيد: اگر من به تو بگويم كه دقيقا چند راس گوسفند داري، يكي از
آنها را به من خواهي داد؟
چوپان نگاهي به جوان تازه به دوران رسيده و نگاهي به رمه اش كه به آرامي
در حال چريدن بود، انداخت و با وقار خاصي جواب مثبت داد.
جوان، ماشين خود را در گوشه ای پارك كرد و كامپيوتر Notebook خود را به
سرعت از ماشين بيرون آورد، آن را به يك تلفن راه دور وصل كرد، وارد صفحه
ي NASA روي اينترنت، جايي كه ميتوانست سيستم جستجوي ماهواره اي( GPS ) را
فعال كند، شد. منطقۀ چراگاه را مشخص كرد، يك بانك اطلاعاتي با 60 صفحۀ
كاربرگ Excel را به وجود آورد و فرمول پيچيدۀ عملياتي را وارد كامپيوتر
كرد.
بالاخره 150 صفحه ي اطلاعات خروجي سيستم را توسط يك چاپگر مينياتوري
همراهش چاپ كرد و آنگاه در حالي كه آنها را به چوپان ميداد، گفت: شما در
اينجا دقيقا 1586 گوسفند داري.
چوپان گفت: درست است. حالا همينطور كه قبلا توافق كرديم، ميتواني يكي از
گوسفندها را ببري.
آنگاه به نظاره ي مرد جوان كه مشغول انتخاب كردن و قرار دادن آن گوسفند
در داخل اتومبيلش بود، پرداخت. وقتي كار انتخاب آن مرد تمام شد، چوپان رو
به او كرد و گفت: اگر من دقيقا به تو بگويم كه چه كاره هستي، گوسفند مرا
پس خواهي داد.مرد جوان پاسخ داد: آري، چرا كه نه!
چوپان گفت: تو يك مشاور هستي.
مرد جوان گفت: راست ميگويي، اما به من بگو كه اين را از كجا حدس زدي؟
چوپان پاسخ داد: كار ساده اي است. بدون اينكه كسي از تو خواسته باشد، به
اينجا آمدي. براي پاسخ دادن به سوالي كه خود من جواب آن را از قبل
ميدانستم، مزد خواستي. مضافا، اينكه هيچ چيز راجع به كسب و كار من
نميداني، چون به جاي گوسفند، سگ گله را برداشتي.
تصاویری بی نظیر از زیباترین مکان های زمین
افــزایش کــاربرد وســایل به طــرز خلاقــانه
ابزار و لوازم ابتکاری جهت سهولت کار در آشپزخانه














اثر گیاه درمانی در کاهش چربیهای خون
اثر گیاه درمانی در کاهش چربیهای خون و مروری بر آیات قرآن کریم
مقدمه
ما مسلمانان از نعمت بزرگی به نام قرآن کریم برخورداریم، خداوند متعال غذای اصلی، مفید و لازم را برای انسان در کتاب خود بوضوح بیان کرده است. در قرآن بیش از 300 آیه مطالبی در مورد تغذیه انسان بیان شده است. اندیشه و افکار انسان در گرو غذایی است که می خورد.
حضرت علی (ع) میفرماید "معدۀ خود را گورستان حیوانات نکنید"، پس بهتر است بیشتر از گیاه استفاده کنیم. استفاده از ریشه و گیاهان علفی به عنوان دارو از 4500 سال پیش تا کنون در طب سنتی چین رواج دارد. امروزه مردم معتقدند که با گیاه درمانی می توان علاوه بر درمان بیماریها ظاهر پوست را هم زیباتر کرد.سویا یک منبع غنی از پروتئین است و دارای فیتواستروژن که خاصیتی شبیه به استروژن دارد و باعث کاهش کلسترول و LDL می شود.
مطالعات نشان داده که مردم آسیایی که بیستر سویا مصرف می کنند نسبت به غربیها ریسک بیماری قلبی و سرطان پستان کمتر است.
برنج قرمز که در چین به عنوان غذا مصرف می شود، برنج قرمز از خانواده منوکولین ها که دارای کوآنزیم HMG «لواستاتین» که باعث کاهش فعالیت آنزیمهای بازدارنده می شود. اثر برنج قرمز در مطالعه روی 38 بیمار هیپرلیپیدمیا (کلسترول بین mg 388-204 و LDL-C mg/dl 277-128) و دارو کاهش دهنده چربی خون دریافت نمی کردند .تحت رژیم برنج قرمز قرار گرفتند و پس از 8 هفته کلسترول خون به مقدار قابل توجهی کاهش یافت.
GUGGULID : یک محصول مشتق شده از رزین درخت موکول میره که برای درمان هیپرکلسترومیا مصرف می شود.
Policosanol : پولیکوسانول از موم نیشکر بدست می آید که دارای الکل آلفاتیک می باشد. با مصرف cc 20-10 روزانه در مطالعاتی نشان داده که حدود 25% و بیشتر کاهش LDL-L و حدود 15% افزایش HDL-L را داریم.
Garlic یا سیر: هزاران سال است که از خواص درمانی سیر در طب پزشکی استفاده می شود. سیر را می توان بصورت خام و یا پخته مصرف نمود. سیر از تجمع پلاکتها جلوگیری می کند بنابراین سیر با کاهش کلسترول در بدن و کاهش تولید پلاکتهای خونی مانع از بروز بیماریهای قلبی ، عروقی می شود.
Plant Sterols : گیاه استرولها ساختار شیمیایی شبیه کلسترول دارند. مکانیسم اثر این گیاه مهار جذب کلسترول و افزایش سنتز کلسترول در کبد می باشد. از انواع استرولها ، سینتانول و کامپستانول که در محصولات موجود در ایالت متحده وجود دارد.
پلی فنل ها : بطور عمده در گیاهان وجود دارد فلاوئیدها، بیوفلاوئنیدها : ترکیبات فنلی هستند که بطور طبیعی در میوه ها، سبزیجات و خشکبار موجود است. که دارای خاصیت آنتی اکسیدان قوی می باشد. یکی از منابع غنی بیوفلائیدها چای سبز و روغن زیتون است.
فیبر : فیبر به گروهی از ترکیبات گیاهی گفته می شود، فیبرهای محلول شامل پسیلیم، پکتین، جودوسر که LDL سرم را کاهش می دهد. یکی از انواع فیبر های مؤثر روی چربیهای خون و کنترل وزن، چیتوزان است این یک یا ده آمینوپلی ساکارید است باعث کاهش جذب چربیها از از دستگاه گوارش و باز جذب اسیدهای صفراوی می شود.
مغزها : گردو و بادام، غنی از اسیدهای چرب اشباع نشده است و اثر مفیدی روی لیپید و کلسترول سرم دارد. ریسک بیماری های قلبی و عروقی در افرادیکه بیش از 4بار در هفته مغزها را مصرف می کنند کاهش قابل توجهی نشان داده است.
نتیجه
آموزش به افراد جهت پیشگیری از بیماریهای قلبی و عروقی و پیشگیری از افزایش چربیهای خون، داشتن یک رژیم ترکیبی از میوه ها، سبزیجات، حبوبات، لوبیا سویا، مغزها، دانه ها و روغنهای گیاهی بویژه روغن زیتون، مقدار کم یا متوسط ماهی، مرغ، محصولات لبنی و مقدتر خیلی کم و ناچیز گوشت قزمز مصرف بکنند.
در آیه شریفه «ابراهیم،32» خداوند روزی انسانها را به ثمراتی که از زمین به دست می آید جلب می کند و میوه گیاهان را به عنوان روزی انسان معرفی می کند و میفرماید از آن تغذیه کنید.
خداوند اولویتهای غذایی را به ترتیب نیاز بدن انسان در قرآن «عبس،32-24» ابتدا پروتئینها(دانه های گیاه)، سپس قندها(انگور، خرما، ....)، بعد چربیها(زیتون، ....) و در آخر ویتامینها(میوه جات، سبزیجات) بیان کرده است. خداوند متعال در آیات زیادی انسان را به تعقل و خردورزی فرا می خواند و به او میگوید که غذای تو همان داروی تو است.
نسبت طلایی
▪ کپلر
"نسبت طلایی را باید اساس شکل شناسی در صنعت و هنر دانست."
▪ رتسی رینگ
در هندسه ،مساله ای است که به "تقسیم پاره خط راست به نسبت ذات وسط و طرفین "معروف شده است.مساله چنین است:
را به دو بخش چنان تقسیم کنید که،نسبت پاره خط بزرگ تر به پاره خط کوچک AB پاره خط راست تر با نسبت تمامی پاره خط به پاره خط بزرگ تر برابر باشد.به زبان دیگر،پاره خط راست مفروض را به دو بخش تقسیم کنیم به نحوی که طول بخش بزرگ تر ،واسطه ی هندسی بین طول بخش AB
کوچک تر وطول تمامی آن پاره خط باشد.(این نسبت برابر خواهد بود با 618000 /1یا618000 /0)
عدد طلایی یا زرین(618000 /0یا618000 /1) به صورت شگفت انگیز،هم در طبیعت و هم در بسیاری هنرها-موسیقی،نقاشی،شعر،معماری ظاهر می شود و به همین مناسبت در طول تاریخ نام های بسیاری به آن داده اند:تقسیم طلایی یا زرین،تقسیم موزون،نسبت آسمانی،...
اگر شکلی یا جسمی دارای نسبت طلایی باشد ،بیش تر مردم آن را زیبا ترین و طبیعی ترین شکل می داند.پاره خط راستی رسم کنید و سعی کنید به صورت تجربی ،آن را طوری به دو بخش تقسیم کنید که نسبت به هم حالتی زیبا و هماهنگ داشته باشد .در بیش تر مورد ها به تقسیم طلایی یعنی به نسبت 6/0 می رسید .می توان به نحو دیگری آزمایش کرد:چند مستطیل ،با مساحت هایی برابر از مقوا ببرید،به نحوی که نسبت ضلع ها ،در آن ها متفاوت باشدو سپس از دیگران بخواهید از بین این مستطیل ها آن را که "زیبا"تر است و به چشم "مطبوع"تر می آید جدا کنند.باز هم بیش تر مستطیلی را انتخاب می کنند که،نسبت طولو عرض آن به یکدیگر نزدیک به عدد زرین است.گوستاو تیودور فخنر(1887-1801میلادی)روان شناس آلمانیو یکی از پایه گذاران دانش "روان-تنی"و روان شناسی تجربی ،این آزمایش را در نیمه ی سده ی نوزدهم انجام داد.آزمایش های دیگری هم انجام شده است که در مجموع و به طور متوسط به عدد طلایی رسیده اند.مصریان باستان به ظاهر،تقسیم طلایی را نمی شناختند ولی در بسیاری از ساختمان های خود از نسبت هایی استفاده کرده اند که به تقسیم طلایی بسیار نزدیک است .به عنوان نمونه در بین سه هرم بزرگی که در جیزه وجود دارند،در هرم کوچک تر نسبت طول ارتفاع به طول قاعده تقریباً برابر 614/0است که به عدد طلایی بسیار نزدیک است.
● نسبت طلایی در طبیعت
بدن انسان،بویژه بدن مرد در بسیاری از بخش های خود از قانون طلایی استفاده می کند.اگر راست بایستید و دست ها را به طور آزاد در کنار پاهای خود قرار دهید ،خط راستی که از انتهای انگشتان دست ها می گذرد ،بدن شما را به نسبت طلایی تقسیم می کند .در باره ی هر دست یا کف دست یا سر آدمی هم می توان به نسبت هایی برخورد کرد که به نسبت طلایی نزدیک اند.
مسیر برگ ها هم روی شاخه ی درخت،یک مارپیچ می سازد و برای رسیدن از یک برگ به برگ بعدی،باید شاخه را دور زد .اندازه ی دور زدن کسری از یک دایره است که آن را زاویه ی انحراف یک برگ نسبت به برگ مجاور خود گویند.برای هر گیاه ،زاویه ی انحراف برگ ها ،کم و بیش ثابت است .برای نمونه در درخت بلوط ودرخت آلبالو برابر2 به5 ،در تبریزی و گلابی برابر 3 به 8 و در بید برابر 5به 13 است.در هر درخت ،وضع قرار گرفتن جوانه ها ، شاخه ها ،شکوفه ها و گل ها هم از همان وضع برگ ها پی روی می کنند.
● نسبت طلایی در هنر
پرگار جالبی که ضمن حفاری در پمپی،یکی از شهر های ایتالیا،در کارگاه یک مجسمه ساز پیدا شده است، گواه بر آن است که یونانی ها و رومی ها نه تنها از عدد طلایی اطلاع داشتند بلکه از آن استفاده هم می کردند .این پرگار که هم اکنون در موزه ی ناپل نگه داری می شود طولی برابر146 میلی متر دارد و به وسیله ی لولا،به دو بازوی خود ،با طول های 56و90 میلی مترتقسیم شده است،یعنی به تقریب به نسبت طلایی(622000/0)
در بسیاری از معبدهای یونانی،می توان بارها به نسبت طلایی برخورد.در معبد پارتیون(معبد دختر)که در بین سال های 447تا338پیش از میلاد در آکروپولیس در آتن ساخته شده و عظیم ترین یادگار هنر معماری یونان باستان به شمار می رود.طول تیر بزرگ نسبت به طول ارتفاع تمامی ساختمان برابر 1 به 618/0می باشد که یاد آور تقسیم طلایی است.
در سده های میانه برای نسبت طلایی مفهومی عرفانی و خرافی قایل بودند.معماران سده های میانه ،رازهای مربوط به پیدا کردن نسبت ها ،از جمله،نسبت طلایی را با دقت از دیگران پنهان می کر دند .از جمله اسقف شهر اوترخت به این دلیل که با حیله توانسته بود به روش یافتن نسبت ها در ساختمان کلیسا ها پی ببرد، جان خود را از دست داد.
بسیاری از اثر های هنری سده های میانه ،و به ویژه در معماری ،با استفاده از قانون تقسیم طلایی به دست آمده است.برای نمونه در یکی از شاهکارهای معماری سده ی دوازدهم میلادی،کلیسای "اوس پنسکی"در "چرنیگوف"(جمهوری اوکراین)،اگر نسبت اندازه ها را در جاهای مختلف کلیسا محاسبه کنیم ،به تقریب همه جا به نسبت طلایی می رسیم.مثال های مشابه فراوانی می توان برای تعداد زیادی از اثر هایهنری سده های میانه و دوران رنسانس پیدا کرد.
در بین ستایش گران ویژگی های رمز آمیز عدد طلایی می توان از لیوناردو داوینچی که آن را " تقسیم طلایی"می نامیدو کپلر که از اصطلاح"تقسیم آسمانی"برای آن استفاده می کرد ،نام برد.
در سده های هفدهم و هجدهم،توجه به نسبت طلایی کم شد ولی در سده ی نوزدهم "دوباره آن را کشف کردند".این موج تازه ی علاقه به تقسیم زرین به ویژه کشش به سمت"تعبیر و احساس هندسی"آن درسده ی نوزدهم ،تا حدی،به انبوه کشف های مربوط به باستان شناسی و فراهم شدن زمینه های جدی برای اندازه گیری شکل ها مربوط می شود.در ضمن بیش تر اثر ها ی تاریخی باستانی چه آن ها که
شناخته شده بود وچه آن ها که تازه از زیر خاک در آمدند-به سختی آسیب دیده بودند ،در حالی که در فرهنگ اروپای غربی سده ی نوزدهم(برخلاف سده ی هجدهم)،برای این اثرها ارزش جدی قایل بودند.ازویژگی های سده ی نوزدهم این بود که به ترمیم و تکمیل نوشته ها،اثرهای هنری باستانی و ساختمان هایی که صدمه دیده بودند،می پرداختند و برای رسیدن به نمونه ی واقعی،آن را باز سازی می کردند.به این ترتیب به ویژه این مساله در برابر آن ها قرار داشت که چگونه می توان بخش های باقی مانده ی نسخه ی اصلی را ترمیم کرد؟برای این منظور،اندازه گیری می کردند،نسبت های اندازه ها را به دست می آوردند و با نسبت هایی که خاص این گونه چیزها بود ،مقایسه می کردند ...در واقع،با تجزیه و تحلیل نسبت های اندازه ها،می توانستند به نخستین کشف رمزها،در اثر های هنری و نوشته ها برسند.این تلاش ها در زمانی انجام می گرفت که روان شناسی تجربی ،به سرعت پیش می رفت و همه جا وبه ویژه به وسیله ی گوستاو فخنر مساله ی "تقسیم طلایی"مطرح می شد.
در سده ی بیستم،به دلیل پیشرفت علوم انسانی و به ویژه به خاطر نیازهایی که موجب پیدایش شاخه ی تازه ای از روان شناسی ،به نام "روان شناسی مهندسی"شد،علاقه به مساله ی "تقسیم طلایی"افزایش یافت.پیدا کردن شکل های بهینه ،ضرورت پیدا کرد که یکی از مهم ترین مساله ها در این زمینه جست و جوی بهترین و مناسب ترین شکل برای پرده ی سینما و همچنین بررسی و تجزیه و تحلیل اندازه های تابلو های نقاشی،به نحوی که برای بینندگان مطبوع تر به نظر آید ،بود.همه جا در شوروی،آمریکا،کانادا،آلمان وچکوسلواکی،مدلی علمی را جست و جو می کردندکه پاسخ گوی این نیازها باشد.سر انجام "کلید اصلی"پیدا شد و راه حل نظری مساله به دست آمد ،چیزی که از چارچوب بحث این مقاله بیرون است.
سلامت دهان و دندان به روش سنتی
سلامت دهان و دندان به روش سنتی
چوب مسواك
جفت بلوط
پوست انار
ختمی
گل میخك
دانه رازیانه
تخم گشنیز
15نشانه سرطان را بشناسید
بیشتر دردها دلیل وجود سرطان نیستند. دردهایی که مداوم هستند و به دلایل نامشخص ایجاد میشوند حتما باید تحت بررسی قرار گیرند. در این شرایط پزشک سابقه خانوادگی شما را بدقت بررسی میکند و براساس آن اطلاعات تصمیم بگیرد که چه آزمایشاتی برای شما لازمتر است.
در این میان برخی معتقدند سرطان بیماریای است که بیشتر در افراد سالخورده ایجاد میشود. هرچند بیشتر وقتها حق با آنهاست، اما خیلی از افراد جوان هم به سرطان مبتلا میشوند. تحقیقات و مطالعات نشان میدهد خانمها در مقابل چکاپهای منظم و آزمایشات سرطان نسبت به آقایان حساستر و مراقبتر هستند.
آنها معمولا خیلی بیشتر هم نسبت به نشانههای بیماری نگران میشوند. اما همیشه هم اینطور نیست. برای مثال خانمهای جوانتر خیلی از علائمی را که میتواند نشانه سرطان باشد، نادیده میگیرند. البته خیلی از خانمها از آقایان هم در انکار بیماری ماهرتر هستند. اینها کسانی هستند که عمدا علائم و نشانههای سرطان را نادیده میگیرند. البته همیشه هم مساله انکار بیماری نیست. در بعضیها یک باور فرهنگی وجود دارد که تصور میکنند سرطان بیماری لاعلاج است به همین خاطر لزومی نمیبینند که برای درمان مراجعه کنند، در حالی که حرف زدن در مورد مسائل نگرانکننده نباید باعث واکنش منفی از سوی افراد شود.
نباید این حس به افراد القا شود که باید به دنبال هر نشانه کوچکی باشند. به همین دلیل در ادامه ۱۵ مورد از متداولترین علائم سرطان که باید حتما جدی گرفته شوند را برایتان معرفی میکنیم که دیگر هر مشکل کوچکی باعث نگرانی شما نشود.
1-کاهش وزن بدون دلیل:
خیلی از خانمها بدشان نمیآید که بدون هیچ سعی و تلاش وزنشان را پایین بیاورند. اما کاهش وزن بیدلیل (مثلا ۵ کیلو در ماه بدون بالا بردن فعالیت بدنی یا رژیم غذایی) حتما باید مورد چکاپ قرار گیرد. کاهش وزن بیدلیل نشانه سرطان است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. همچنین میتواند نشانه مشکل دیگری مثل پرکاری تیروئید نیز باشد. پزشکتان باید آزمایشاتی برای چک کردن وضعیت تیروئیدتان انجام داده و سیتیاسکنی از بقیه اندامهای بدن هم تهیه کند. پزشک باید تکتک احتمالات را بررسی کند.
2-نفخ کردن:
نفخ کردن میتواند یکی دیگر از علائم سرطان باشد که خیلی از خانمها به آن مبتلا هستند و البته میتواند نشانه سرطان تخمدان باشد. سایر علائم سرطان تخمدان عبارتند از درد شکم یا لگن، احساس سیری زودرس (حتی وقتی هیچ غذایی نخوردهاید) و مشکلات ادرار. اگر این نفخ کردن هر روز برای فرد اتفاق بیفتد و برای چند هفته فرد را آزار دهد، حتما باید با پزشکتان مشورت کنید. در این شرایط پزشک آزمایش خون، سیتیاسکن و سایر آزمایشات لازم را برای شما انجام میدهد.
3-تغییرات در سینه:
بیشتر خانمها سعی میکنند سینههای خود را از نظر احتمال وجود غده بررسی کنند. اما این تنها نشانه برای سرطان سینه نیست. قرمز و ضخیم شدن پوست سینه میتواند یک نشانه نادر و شدید سرطان سینه باشد، در ضمن سرطان سینه التهابی هم باید مورد آزمایش قرار گیرد. اگر جوش یا دانهای روی پوست سینهتان مشاهده کردید که بیشتر از یک هفته دوام پیدا کرد، حتما باید به پزشک مراجعه کنید. همچنین اگر ظاهر نوک سینههایتان تغییر کرد یا ترشحاتی غیرعادی مشاهده کردید، به پزشک مراجعه کنید. در واقع تغییر در وضعیت ظاهر سینهها، نشانه بسیار نگران کنندهای است.
4-خونریزی غیرعادی:
خانمهایی که هنوز به یائسگی نرسیدهاند خیلیوقتها به خونریزیهای زودتر از زمان عادت ماهیانه بیتوجهی میکنند. اما خونریزی بین زمان عادت ماهیانه بخصوص وقتی عادت ماهیانه منظم است، نیاز به آزمایش و بررسی دارد. خونریزی بعد از رسیدن به یائسگی میتواند نشانه سرطان رحم باشد، بنابراین پزشک باید بدقت سابقه خانوادگی شما را بررسی و برحسب زمان خونریزی و سایر علائم، آزمایش فراصوت یا بیوپسی برایتان تجویز کند.
5-تغییرات پوستی:
خیلی از ما خالهایمان را بدقت بررسی میکنیم، چرا که میدانیم هر نوع تغییر در تعداد و اندازه آنها میتواند یکی از نشانههای سرطان پوست باشد. اما باید تغییر در رنگدانه پوست را هم جدی بگیریم. همچنین اگر یکدفعه دچار خونریزی یا ورقه ورقه شدن پوست شدید حتما باید به پزشک متخصص نشان دهید.
6-بروز مشکل در بلع:
اگر در قورت دادن مشکل دارید، احتمالا رژیم غذاییتان را تغییر دادهاید. پس جویدن چندان برایتان دشوار نیست. احتمالا بیشتر از سوپ، غذاهای مایع یا محلولهای پروتئینی استفاده میکنید. اما این مشکل در قورت دادن میتواند نشانه سرطان gi باشد مثل مری. پزشکتان باید بدقت سابقه خانوادگی شما را بررسی کرده و آزمایشاتی مثل رادیولوژی سینه یا تست gi انجام دهد.
7-وجود خون در مدفوع:
اگر در ادرار یا مدفوعتان خون مشاهده کردید به هیچ وجه تصور نکنید که حتما از بواسیر باشد، بلکه میتواند نشانه سرطان روده باشد. پزشک باید سوالاتی از شما بپرسد و آزمایشاتی مثل کلونوسکوپی برایتان انجام دهد. همچنین بالا آوردن خون موقع سرفه کردن هم باید بدقت بررسی شود. البته اگر این اتفاق یکبار بیفتد ممکن است خطر جدی نباشد اما در صورت تکرار حتما باید به پزشک مراجعه کنید.
8-درد شکم و افسردگی:
خانمهایی که دچار درد در ناحیه شکم و احساس افسردگی به طور همزمان میشوند نیاز به چکاپ دارند. برخی محققان رابطه بین افسردگی و سرطان لوزالمعده را پیدا کردهاند که هنوز چندان شناخته شده نیست.
9-سوء هاضمه:
بیشتر خانمهایی که حاملگی را تجربه کردهاند انواع و اقسام مشکلات گوارشی که با بالا رفتن وزن برایشان اتفاق افتاده بود را به خاطر دارند. اما بروز مشکلات گوارشی و سوءهاضمه بدون هیچ دلیل مشخص میتواند خطرناک و نشانه زودهنگام سرطان مری، معده یا گلو باشد. بنابراین پزشک باید سابقه خانوادگی شما را بدقت بررسی کند و قبل از انتخاب آزمایشات لازم برای شما، سوالاتی در مورد سوءهاضمهتان بپرسد.
10-عفونت دهانی:
همه افراد بخصوص سیگاریها باید بدقت مراقب لکههای سفیدی که درون دهان یا روی زبانشان ایجاد میشوند، باشند. بیشتر این لکهها میتوانند نشانههای اولیه نوعی از سرطان باشند که میتوانند منجر به سرطان دهان شود. از دندانپزشک یا پزشکتان بخواهید بدقت وضعیت را بررسی کنند و در مورد درمان آن تصمیم بگیرند.
11-درد:
با بالا رفتن سن، شکایت افراد از درد بیشتر میشود، اما درد میتواند نشانه زودرسی از برخی سرطانها هم باشد، گرچه بیشتر دردها دلیل وجود سرطان نیست. دردهایی که مداوم هستند و به دلایل نامشخص ایجاد میشوند حتما باید مورد بررسی قرار گیرند. پزشکتان باید سابقه خانوادگی شما را بدقت بررسی کرده و براساس آن اطلاعات تصمیم بگیرد که چه آزمایشاتی برای شما لازمتر است.
12-تغییر در گرههای لنفاوی:
اگر غده یا برآمدگی روی گرههای لنفاوی خود در زیربغل یا گردنتان مشاهده کردید، لازم است با دقت علت ایجاد آن بررسی شود. اگر یکی از گرههای لنفاویتان بتدریج بزرگتر میشوند حتما باید به پزشک مراجعه کنید. در این شرایط پزشک شما را معاینه خواهد کرد و دلیل بزرگ شدن غده لنفی را بررسی خواهد کرد. همچنین ممکن است برایتان نمونهبرداری از خون (بیوپسی) انجام دهد.
13-تب:
اگر افزایش حرارت بدن و بروز تب در شما به دلیل آنفلوآنزا یا سایر بیماریها نیست، ممکن است در صورت تداوم نشانهای از سرطان باشد. تب معمولا زمانی که سرطان از نقطه اصلی خود گسترش پیدا کرده باشد اتفاق میافتد، اما میتواند نشانه سرطان خون هم باشد. سایر نشانههای سرطان عبارتند از زرد شدن پوست بدن یا تغییر در رنگ مدفوع. پزشک باید شما را تحت معاینه دقیق فیزیکی قرار دهد و سابقه دارویی شما را بدقت بررسی کند و سپس آزمایشاتی مثل رادیولوژی، سیتیاسکن، امآرآی و سایر آزمایشات را برایتان انجام دهد.
14-خستگی:
خستگی نیز یکی دیگر از علائم مبهم سرطان است. این مشکل میتواند بعد از پیشرفت سرطان اتفاق بیفتد، اما ممکن است ابتدای سرطانهایی مثل لوکمی (سرطان خون) یا برخی سرطانهای روده هم ایجاد شود.
15-سرفه مداوم:
سرفه معمولا با سرماخوردگی، آنفلوآنزا و حساسیتها همراه است و همچنین میتواند یکی از عوارض جانبی برخی داروها نیز به حساب آید. اما سرفههای مداوم سرفههایی که بیش از ۳ تا ۴ هفته به طول انجامد به هیچ وجه نباید نادیده گرفته شوند. در این شرایط پزشکتان باید سابقه خانوادگی شما را بدقت بررسی کند، وضعیت گلو و ریههایتان را معاینه کرده و آزمایشاتی مثل رادیولوژی برایتان انجام دهد.
:: توصیههای ضدِ سرطانی:
1-سیگار را ترک کنید:
کشیدن سیگار نه تنها میتواند احتمال ابتلا به سرطان ریه را افزایش دهد، بلکه سبب ابتلا به سرطان دهان، کلیه و پانکراس (لوزالمعده) نیز میشود. بنابر این اگر آماده نیستید که سیگار را برای همیشه ترک کنید، حداقل میزان مصرف خود را کاهش دهید تا خطر ابتلا به انواع سرطانها کاهش یابد.
2-مصرف غلات را افزایش دهید:
مصرف ۲ واحد یا بیشتر غلات غنی و کامل در طول روز میتواند تا ۴۰ درصد احتمال ابتلا به سرطان پانکراس و ۵۰درصد احتمال ابتلا به سرطان پستان را کاهش دهد. بررسیها همچنین حاکی از این موضوع است که فیبر موجود در غلات میتواند از شما دربرابر ابتلا به سرطان کولورکتال حفاظت کند.
3-وزنتان را پایین بیاورید:
ثابت شده که بین اضافه وزن و ابتلا به ۶ نوع سرطان متفاوت از جمله سرطان سینه و کولون (روده) رابطه نزدیکی وجود دارد. در ضمن جالب است بدانید افراد چاقی که به سرطان مبتلا میشوند، کمتر از سایرین به درمانها جواب میدهند.
4-ورزش کنید:
ورزش کردن نه تنها به کنترل وزن، بلکه به پیشگیری از ابتلا به انواع سرطانها هم کمک میکند، حتی تا حدی میتواند برای افرادی که نمیتوانند سیگارشان را ترک کنند هم مفید باشد.
مصرف آنتیاکسیدانها را افزایش دهید: مصرف میوه و سبزیجات نه تنها به کنترل وزن کمک میکند، بلکه به دلیل فیتوکمیکالها و آنتیاکسیدانهایی که دارند میتوانند از ابتلای فرد به سرطان هم پیشگیری کنند.
5-سیر بخورید:
اگرچه مصرف سیر و پیاز باعث ایجاد بوی بد دهان میشود، اما تحقیقات نشان میدهد سبزیجات این خانواده میتواند احتمال ابتلا به سرطان مغز استخوان، تخمدان، کلیه و… را کاهش دهد.
از پوست خود در برابر آفتاب محافظت کنید: مواجهه طولانی مدت با نور آفتاب میتواند احتمال ابتلا به سرطان پوست را افزایش دهد. برخلاف تصورات عمومی، برنزه کردن چه به روش طبیعی و چه سولاریوم بیخطر نیست. سعی کنید هر زمان از منزل خارج میشوید، ضدآفتاب با SPF مناسب استفاده کنید و اگر برای طولانی مدت بیرون میمانید، عرق کردید یا به شنا رفتید، هر چند ساعت یکبار کرم خود را تجدید کنید.
6-تخممرغ بخورید:
بررسیهای اخیر پژوهشگران نشان میدهد مصرف تخممرغ میتواند از ابتلا به سرطان سینه پیشگیری کند. محققان میگویند زنانی که در هفته ۶ عدد تخممرغ مصرف میکنند، ۴۴درصد در مقایسه با زنانی که ۲ عدد یا مقدار کمتری در هفته تخم مرغ میخورند، کمتر به سرطان سینه مبتلا میشوند. دلیل این موضوع نیز وجود مادهای به نام کولین در زرده تخم مرغ است.
7-ویتامین D مصرف کنید:
درست است که مصرف این ویتامین نمیتواند از ابتلا به همه سرطانها پیشگیری کند، اما طبق بررسیها میتواند احتمال ابتلا به سرطان سینه و کولون را کاهش دهد. ویتامین D در نور آفتاب و برخی ماهیهای چرب وجود دارد.
دنیای زمینی ما آدمها از نگاه پرندگان ، تصاویر
عکاسان از سراسر جهان بارها و بارها فضای عمومی، چون شهرها، اماکن باستانی و معروف، مزارع و... را از زوایای مختلف عکاسی کردهاند. تصاویری که هر کدام به نوعی زیبا و خاص بوده و هستند. شما باید عکسهای بسیاری از اهرام مصر، جزایر شرقی یا مزارع گل آفتابگردان هلند و... دیده باشید که هر کدام تاثیر خاص خود را بر شما گذارده است.
عکاسان به نوعی چشمان مردمان هستند! آنچه را که مردمان میبینند و نادیده رد میشوند، آنچه را که اصلا نمیبینند و بعد با دیدن عکس آن متعجب میشوند، سرزمینهای نادیده، مراسمها، جشنها، رویدادها و... که در آن حضور نداشتند. همه و همه آنچه که در این دنیا از چشم مردمان پنهان است آنان از آن بیاطلاع هستند، عموما توسط عکاسان با هنرمندی تمام شات شده و در عکسی مقابل چشمان مردمان دوباره جان میگیرند.
زیرا آن چه که چشم میبیند، مغز به نوعی دوباره آن را بازسازی و تداعی میکند. یعنی دوباره صحنهها و رویدادها جان میگیرند! اگر کمی ژرف بنگریم، این نکته بسیار جالب خواهد بود! تکرار دوباره صحنهها با دیدن هر تصویر! حال اگر میلیونها نفر یک تصویر رو ببینند و اگر همین میلیونها نفر چند تصویر متفاوت را چندین باردر واحد زمانی ببینند، به نظر شما این صحنهها و رویدادها چند بار تکرار شدهاند؟ میتوانید آن را محاسبه کنید؟
اگر این تفکر صحیح باشد، من نویسنده، ترجیح میدهم که تصاویر زیبا از مناظر سالم طبیعی، مراسم شاد، حوادث جالب و... ببینم نه چیز دیگر. اگر تکراری وجود دارد، دوست دارم در بهترین و زیباییترین صحنههای زندگی باشد...
آتن- یونان
کیپتاون- افریقا
بارسلونا- اسپانیا
Central-Park,-New-York-City - پارک مرکزی شهر نیویورک
Mangroves in New Caledonia - درختان حرا در کالدونیای جدید
مکزیک
دریاچهای در لهستان
دره مسکندیر یا اسنکدر در ترکیه Meskendir Valley, Turkey
صحرای نامبیا
آبشار نیاگارا - امریکا
شالیزارهای برنج- چین
تصاویری که همشهری آنلاین برای شما دوستان و خوانندگانش انتخاب کرده است از دو عکاس هنرمند به نامهای کاسپر کوالسکی و کلاوس لیدروف است. آنها به سرزمینهای مختلف و در فصلهای مختلف سفر کرده و بارها تنها از یک زاویه در چهار فصل عکاسی کرده و در معرض دید عموم قرار میدهند.
- مجلههای عکس و عکاسی در همشهری آنلاین
مجموعه منتخب عکسهای هوایی خیره کنندهای هستند که به ما یک دید کلی از این مکانها میدهد، شات این عکسها درچنین نوری کاملا جدید است. این مجموعه "اگر شما پرنده بودید دنیا را اینگونه میدیدید" نام دارد.
بسیاری از اماکن یا چیزهایی که برای اکثر افراد دور از دسترسی هستند، با عکاسی قابل دسترس است. حال چشمانتان را ببندید و با خود تصور کنید که اگر یک پرنده بودید به کجاها سفر کرده و دنیا را چگونه میدیدید؟
حال که گرفتن عکس از چشم انداز یک پرنده امکان پذیر است . دیگر نگران این تصور خود نباشید چرا که برای تحقق یافتن این "تصور" عکاسان بسیاری دست به عکاسی با بالن، هلیکوپتر، هواپیما، یا سازههای بسیار بلند و ...زدهاند.
عکسهای موجود از ارتفاعات گرفته شده که حتی پرندگان نیز به آنجا راه ندارند. عکسهایی که زیبایی حماسی را به شما نشان میدهند.
کاسپر کوالسکی عکاس مشهور بینالمللی هوایی، سال 1977 در لهستان متولد شده است، در واقع او دارای مدرک کارشناسی معماری است، اما به جای آن به سمت حرفه خلبانی و عکاسی کشیده شده است. او در پروازهای خود بر فراز کشورهای متعدد این عکسها را شکار کرده است.
کوالسکی توانایی منحصر به فردی در گرفتن تصاویر هوایی دارد. او جوایز بیساری را در این زمینه از آن خود کرده است. او در باره این مجموعه میگوید؛ درحال پرواز روی بخشهای شمال لهستان بودم که متوجه دو دریاچه فوقالعاده زیبا شدم و تصمیم گرفتم آنها را به تصرف کادر خودم درآورم. یکی از دریاچه ها درکاشوبیا و یکی دیگر در فورپومرن است. زیباست اینطور نیست؟
او در باره کارعکاسیاش میگوید؛ از زمانی که من یک پسر نوجوان بودم، دوست داشتم، عکس بگیرم. در حال حاضر من این کار را انجام میدهم و آن هم از نوع هوایی...فوقالعاده است.
وقتی در حال پرواز هستم و همه چیز را از آن بالا نگاه میکنم، دیگر مسائل و مشکلات کوچک برایم بیاهمیت و گاهی فراموش میشوند.
اینجا، این بالا ... همه چی در صلح و زیبایی کامل است. عظمت این آسمان محدود به من میگوید؛ تنها باید وسعت نگاه، قلب، پذیرش خود را بیشتر و بیشتر کنی، همین! / همشهری انلاین
سر گذشت انسان ها پس از مرگ
نگرش های مختلفی وجود داردکه هر کس با وجود اعتقاداتی که دارد به یکی از این نگرشها تمایل دارد. در عقیده های مامسلمانان زندگی پس از مرگ وجود داردو اگر وجود نداشته باشد خدایی بودن خدا زیر سوال میرود. در مورد حیات پس از مرگ در اسلام تاکید فراوان شده است و تمام جزییات آن در آیات و روایات آمده است.
اسلام بر وجود روح پساز مرگ تاکید داردو معتقد است که انسان جاودانه است و به دنبال بینهایت است و معتقد است که مرگ پایان زندگی نیست بلکه انتقالی از یک جهان به جهانی والاتر است و من سعی میکنم در این مقاله به حیات و زندگی انسان پس از مرگ در دین اسلام بپردازم تا شاید راهی برای فهم بیشتر در این باره باشد.
انسان از مرگ تا برزخ
هر انسانى مایل است بداند عالم برزخ کجا است ؟ برزخى که این همه صحبت از آن مى شود، برزخى که این همه آیات و روایات درباره آن نازل و وارد شده ، برزخى که عده اى عاشق آن و عده اى از آن گریزانند و برزخى که تمام انسان ها بعد از پایان عمر به آن منتقل مى شوند کجا واقع شده است ؟ آیا در همین دنیا است یا در عالم دیگر؟
عقل ما نمى تواند که حقیقت آن را درک کند؛ چرا که عقل ما ناقص است و خود ما هم نرفته ایم تا با چشم دیده باشیم . کسانى هم که رفته اند یا مى روند، به ما خبرى نمى دهند؟ تنها چیزى که درباره برزخ مى دانیم تشبیهاتى است که در روایات وجود دارد: از قبیل این که تمام از زمین و آسمانها و کهکشان نسبت به عالم برزخ مانند حلقه اى در بیابان است ! یا این که انسان تا زمانى در دنیاست مانند کرم در سیب مى باشد که از اطراف خود خبر ندارد، یا طفلى که در شکم مادر است و از عالم دنیا اطلاعى ندارد. وقتى متولد شد و پا به دنیا گذاشت وسعت آن را مى داند، و به نعمت هاى آن پى مى برد.
انسان هم ، تا زمانى که در عالم دنیا باشد وضع عالم برزخ را نمى داند و از آن اطلاع ندارد. فکر مى کند دنیا بهترین و بزرگ ترین عالم است . مانند طفلى که در رحم مادر است و آن را بزرگ ترین عالم مى پندارد.
اما وقتى انسان از دنیا رفت و به عالم برزخ وارد شد. متوجه مى شود که عالم دنیا از شکم مادر هم براى او تنگ تر بوده است ؟ در آن جا دیگر محدودیت غذایى و مکانى و زمانى ندارد؛ زیرا این محدودیتها در عالم ماده استبرزخ از جنس عالم ماده نیست .
همین طور که عالم دنیا به رحم مادر محیط است و رحم مادر نسبت به دنیا ذره اى بیش نیست . عالمبرزخ هم به دنیا محیط است و در مقابل آن ، ذره اى بیش نخواهد بود.
اطلاعاتى که انسان در دنیا دارد در مقابل اطلاعاتى که در عالم برزخ به دست مى آورد اندکى بیش نخواهد بود، چیزهایى که خداوند به انسان عنایت مى کند قابل قیاس با دنیا نیست . قرآن مى فرماید:
فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعین جزاء بما کانوا یکسبون هیچ کس نمى داند که چه پاداشهاى مهمى که مایه روشنى چشمها مى گردد براى آنها نهفته شده است .
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى گوید: خداوند مى فرماید :من براى بندگان صالحم نعمت هایى فراهم کرده ام که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و بر فکر کسى نگذشته است .
به عبارت دیگر: عالم برزخ در واقع باطن و ملکوت دنیاست . امام صادق علیه السلام در پاسخ کسى که پرسید: جایگاه ارواح پس از مرگ کجاست ؟ فرمود: ارواح تا روز قیامت در باطن زمین قرار دارند. و نیز در جواب این که کسى را به دار آویزند روحش در کجا خواهد بود؟ فرمود: در دست قابض ارواح است تا آن را به باطن زمین برساند.
حیات انسان پس ازمرگ
پس از گرفتن جان روح بالای بدن قرار میگیرد روح مومن را به آسمانها میبرند و روح کافر را به پایین میبرندوقتیکه جنازه را حرکت میدهند اگر مومن باشدصدا میزند مرا زودتر به منزلم برسانید و اگر کافر باشد میگوید عجله نکنید مرا زودتر به قبر نبرید، هنگام غسل دادن اگر مومن است در جواب ملک که به او میگویند: آیا دلت میخواهد به دنیا برگردی میگوید نه نمیخواهم به سختی برگردم. روح میت در تشییع جنازه و هنگام غسل حاضر است غسال را میبیند ، تشییع کنندهگان را میببیند، صحبتشان را میشنود لذا امر شده است که در اطراف میت خیلی قال و مقال و صحبتهای متفرقه نکنید رفت و آمد نکنید و مشغول ذکر و تلاوت قرآن کریم باشید.
پس از اینکه او را دفن کردندبه طوریکه بعضی از محدثین از اخبار استفاده کردهاند روح علاقه دیگری به بدن پیدا میکند.
سوال و جواب در قبر
از جمله چیزهایی که باید به آن اعتقاد داشت وجود ضروریات مذهب شیعه است سوال کردن منکرات است مسلما هر کس باید اعتقاد داشته باشد که در قبر سوال و جوابهایی صورت میگیرد ولی در مورد اینکه کیفیت این سوال و جواب ها چگونه است نظریات متفاوت است یکی میگوید بدن جسمانی مجرد به این سوال ها جواب میدهد و دیگری میگوید روح به این سوالات جواب میدهد. اما با علاقهای که بین روح و جسم وجود دارد جسم نیز تحت تاثیر قرار میگیرد ولی جواب سوال را باید از روایات و احادیث مختلف جستجو کنیم البته بیان صریحی وجود ندارد.
علامه مجلسی در جلد سوم بحارالانوار و حق الیقین فرموده از احادیث معتبر ظاهر میشود که سوال و فشار قبر در بدن اصلی صورت میگیرد و روح به تمام یا مقداری لز بدن برمیگردد که قدرت فهم سوال و جواب را داشته باشد.
سوال کردن از اعتقادات
کسانی که اعتقاد محکم و قوی داشته باشند به وحدانیت خداوند و رسالت حضرت محمد شهادت میدهند ولی ظالمان و کافران زبانشان گنگ میشود و همچنین بعضی از افراد هستند که از روی ترس به فرشتگان میگویند تو خدایی. ویا اظهار میدارند که مردم میگفتند که محمد(ص) پیامبر است یعنی از عهده جواب بر نمیآید، اگر جواب داد دری از سمت بالا باز میگردد و بر وسعت قبرش میافزاید ( یعنی در عالم برزخ که تا قیامت طول میکشد همیشه در آسایش است (1 ) و اگر از عهده جواب بر نیامد دری از جهنم برزخی به روی او باز میشود و شرارهای از آتش دوزخ قبرش را آتش میزند.
ملاقات با فرشتگان
هر قدر که مومن از سوال و جواب لذت میبرد و در آسایش است برای شخص کافر ابتدای بدبختی و شکنجه است آمدن فرشته ها برای کافران وحشتناک است زیرا در هنگام آمدن با یک صدای رعد میآید و چهرهای دارند که آتش از چشمانشان بیرون میزند و موهایشان به زمین کشیده میشود و با منظره ترسناکی با کافر روبرو میشوند.
کسانیکه یک عمر با خدا سر و کار نداشته و پول و ثروت خدای مطلق آنها بوده به همین خاطر است که نمیتوانند سوال ملائک را بدهند و بعضی افراد هستند که سوالهای عقاید را پاسخ میدهند ولی بر عهده سوالات اعمال برنمیآیند.
یکی از چیزهایی که ملایک حسابرس افراد را با آن مواخذه میکنند کردار است در جلد سوم بحارالانوار است که از یکی در باره عقایدش سوال کردندهمه را به خوبی جواب داد و درباره اعمالش نیز پرسیدند و آنها را نیز به خوبی جواب داد و سپس به او گفتند که یادت هست که روزی مظلومی را دیدی و به فریادش نرسیدی و دیدی که آبرویش را میریزند و مالش را میدزدند میتوانستی کمک کنی و نکردی و در اینجا بود که در پاسخ دادن درماند و به این وظیفهی خودش عمل نکرده بود و سپس به یکصد تازیانه مجازات شد و قبرش پر از آتش شد.
همدم ما در قبر که صدوق علیه الرحمه در کتاب صفال و امامی و معانی الاحبار از عاصم روایت کرده که با جمعی از قبیله بنی تمیم خدمت رسول خدا مشرف میشود و عرض میکند یا رسول خدا ما را یک موعظه کن زیرا ما بیابان گردیم و کمتر شما را میبینیم و پیامبر یکی از چیزهایی را که موعظه کرد : ای قیس یک همدم با تو دفن میگردد اگر یک قرین کریمی باشد تو را گرامی خواهد داشت و اگر لئیم باشد تو را وا خواهد گذاشت و محشور نمیشوی مگر از او، پس آنرا صالح قرار بده زیرا اگر صالح باشد با او انس خواهی گرفت و اگر فاسد باشد وحشت نخواهی کرد مگر از او، و آن همدم عمل توست.
پس همراه انسان پیش از مرگ و بعد از آن جز کردارهایش چیزی باقی نخواهد ماند. انسان در این عالم دنیا مهمانی است که اندکی نزد اهلش و سپس کوچ میکند، وبه جایگاه اصلی خودش میرود.(دستغیب شیرازی-سید عبدالحسین:1362 )
روح وجسم
انسان که از دنیا میرود و روحش در قالب مثالی شکل و صورت به خود میگیرد علافهی خود را به کلی از بدن نمیگیرد مانند خواب که روح علاقهی خود را کم میکند و بدن در حال خواب سرد میشود ولی به کلی قطع علاقه نمیکند و روح برمیگردد و بدن نیز گرم میشود ولی در حال مرگ روح بیشتر قطع علاقه میکند و لذا در وقت خروج نفس، انسان بدن خود را میبیند و به دنبال او تا قبر میرود و به واسطه همین علاقه میبینیم قبور ائمه اطهار و قبور علما و اولیای خدا منشا نزول برکات و حاجات است وگرنه معلوم است که این صلوات برای روح برزخی آنهاست نه برای بدن آنها که در قبر است.
جسم انسان بعد از مرگ تا ورود به قبر
و بر همین میزان بدن نیز مودب به آدابی است، بدن را نباید در بیابان رها کنند ، احترام به این بدن احترام به این روح است قبر باید به اندازه بدن باشد، مرده در میان قبر باید راحت خوابانده شود قبر باید به اندازه کافی گود باشد در جایی که کسی را میخواهند دفن کنند کاری باید انجام نشود زیرا از نزول فرشتگان جلوگیری میکند قرآن قرائت شود پای مرده را به سوی قبله دراز کنند و دعای عدیله بخوانند ، سوره یاسین وصافات بخوانند ، آهن یا چیز سنگین روی شکم نگذارند، افرادی که وارد میشوند آگر با وضو باشند بهتر است زیرا این مکان محل نزول فرشتگان است وقتی مومنی از دنیا رفت برای تشییع جنازه او مومنان اجتماع کنند و او را با آب سدر و کافور و آب خالص سه بار غسل میدهند و در سه پارچه یا پنج جامه کفن میکنند و بر کفن جوشن کبیر و اسما اله را بنویسند و بعد او را به قبرستان میبرند و اگر مرد است بدن را از پایین قبر و اگر زن است از پهلوی داخل به قبر میگذارند و در میان قبر صورت او را برهنه نموده و روی خاک میگذارند کنایه از آنکه خداوندا بهترین جاهای بدن خود را که موجب شرف و آبروی من بود اینک در مقابل مقام عظمت و جلال تو به روی خاک مینهم و این آداب اگر با بدن از کار افتاده انجام میشود ولی روح را خوشحال میکند و این احترامات ادب نسبت به روح اوست چون در طول عمر این بدن در خدمت نفس بوده و برای رساندن به کمال، به نفس خدمت کرده است لذا باید مورد احترام قرار بگیرد.(حسینی طهرانی-آیت الله سید محمد حسین- بیتا)
سرگذشت انسان بعد از مرگ
"در دنیا از جریان امروز بیخبر بودی، پس ما پرده غفلت را از پیش تو برداشتیم تا جریان جهان پس از مرگ را ببینی پس دیده تو امروز به خاطر برداشتن پرده غفلت (برای مشاهده احوال پس از مرگ ) روشن است(2)."
بعد از مرگ هیچ درد جسمی بر انسان نیست خود انسان میبیند که اطرافیان بر پیکرش گریه میکنند و تمام کارهایش را مثل دفن کردن مشاهد میکند. و وقتی که او را داخل قبر میگذارند تمام وجودش را وحشت و ترس فرا میگیرد و ناگهان میبیند که جانوران مختلف به سمت جسمش روانه میشوند. و آنهایی که اطراف او هستند هیچ اقدامی نمیکنند گویی آن جانوران را نمیبینند و انسان خودش اقدام میکند تا جانوران را دور کند ولی بر ان جانوران نمیتواند غلبه کند و انسان تمام اتفاقاتی را که بر روی جنازهاش میافتد را میبیند و سپس انسان خوب مشاهده میکند که چند نفر به داخل قبر وارد میشوند و جانوران را فراری میدهند و آنها برای معرفی خودشان این آیه را میخوانند " به راستی خوبیها، بدیها را از بین میبرد(3)."
و سپس ناپدید میشوند پس از این اتفاقات متوجه میشون که مردم قبر را پوشاندهاند و تمام کسانی که آنجا بودند حتی نزدیکترین افرادم مثل همسر و فرزندم مرا رها میکنند و پس از آنکه دلتنگ و نگران بالای جنازه مینشینم ناگهان دیوارهای قبر میلرزد. و دو نفر با چهرههای وحشتناک وارد قبر میشوند و در دستان خود گرزههای آتش دارند و از جسم بیجان میپرسند: " من ربک" ( خدای تو کیست) و وقتی روح انسان در بالای جسم نشسته و میبیند که جسم توانایی پاسخ دادن ندارد از وحشت آن گرازههای آتش تصمیم میگیرد که خود جواب بدهد که هر کس با توجه به اعتقاداتی که در دنیا داشته است به این سوال جواب میدهد کسانی که ایمان به خدا دارند میگویند خدای ما معبود یگانه است . وسپس از انسان میپرسند پیغمبر تو کیست؟ در این هنگام اگر مسلمان باشد ترسش کمتر میشود و جواب میدهد : حضرت محمد(ص) که آخرین پیامبر خداست ، پیغمبر من است.
و در این هنگام است که اگر پروردگارمان را خدای یگانه و پیغمبرمان را حضرت محمد(ص) معرفی کنیم چهرههای آن دو مرد روشن میگردد و وحشت و ترس ما نیز از بین میرود و سپس از کتاب و قبله و امام و خلیفه رسولالله سوال میکنند.
آشنایی با هادی
پس از مدتی اگر انسان به سوالات به نحو احسن پاسخ داده باشد با یک فرد خوشبو و خوشرو و خوشمو روبرو میشود و سپس از او سوال میکنیم که کیست؟ و او در جواب میگوید" من نه پیغمبر و نه امام و نه ملک بلکه حبیب و رفیق شمه هستم."
و بعد میپرسیم نامش چیست و که هست؟ و او در جواب میگوید من هادی هستم یعنی و راهنما و یک کنیهام الوقار و دیگری ابوتراب است. و هادی میگوید من از تو جدایی ندارم مگر اینکه تو خود را به خاطر هوسهایی از من دور داری و ادامه میدهد که درباره من در قرآن زیاد حرف زده شده است، افسوس که این همه قرآن میخوانیند و من را نمیشناسید و پس از مدتی که هادی میرود با خود فکر میکنیم که همه دنیا خواب است و ما در این دنیا است که تعبیر خوابهایمان را میبینیم و در دنیا و آخرت هر کس به اندازهای افسوس داردولی" افسوس که در جواب خدا خرابکاری و کوتاهی کردم(4)" . پشیمانی سودی ندارد و در توبه، بسته شده است (قوچانی، آقا نجفی: 1379).
بررسی اعمال
پس از گذشت مدتی کوتاه که دو نفر که یکی خوش صورت و دیگری بد صورت است به سراغ ما میآید که یکی از آنها در سمت راست و دیگری در سمت چپ مینشینند و سپس هر کدام از آنها اعضای بدن ما را چند بار بو میکشند و چیزهای در طومار خود مینویسند که قسمتهای زبان ، گوش ، دل و قوهی خیال را زیاد بو میکشند که در این حالت انسان به وحشت میافتد. این دو نفر با جدیت و کنجکاوی تمام اعمال ما را بررسی میکنند و آنها را ثبت و ضبط میکنند و آن فردی که خوشصورت بود خیرخواه ماست و سعی میکند اعمال بد من ثبت نشود(قوچانی، آقا نجفی: 1379).
فشار قبر
و پس از بررسی اعمال ما، طومار ما را در گردن ما میآویزانند و سپس یک قفسه آهنین به اندازه بدن ما آورده میشود که ما را در داخل آن میگذارند و پیچ و مهره آنرا میبندند و این قفس تنگ و تنگتر میشود به حدی قفس تنگ میشود که که نفس قطع میشود و آن قفس که گنجایش بدن ما را داشت به اندازه تنوره سماور کوچک میشود و روغن بدن ما که مانند نفت سیاه است از ما گرفته میشود و از هوش میرویم و پس از مدتی هادی به سراغ ما میآید و آگر انسانی با اعمال خوب باشد از فشار قبر شکایت میکند و هادی او را توجیه میبکند و پس از فشار قبر تمام بدنش طهارت مییابد و انسان با اعمال خوب میفهمد که فشار قبر تمام کدورتها و گناهان ما را به صورت نفت سیاه از آنسان زدوده است(قوچانی، آقا نجفی: 1379).
سیاهی تجسمی از زشتیها
و پس از دادن نامه اعمال ما به خاطر اعمال بد ما یک شخص با قیافه وحشتناک با ما همراه میشود در صورتیکه ما دوست نداریم ما را همراهی کند و از او میپرسیم نامش چیست؟ و او در جواب میگوید: " همزاد تو و اسمم جهالت و لقبم کجرو و کنیهام ابوالهول و شغلم فساد و فتنه انگیزی است. " که هر یک از این عنوان های وحشتناک سبب شدت وحشت ما میشود و انسان تجسم اعمالش را به صورت حیوانهای وحشتناک ملاحظه میکند و تجسم تمام اعمال خوب و بدش را میبیند(قوچانی، آقا نجفی: 1379).
وادی السلام(سرزمین رحمت)
سرزمینی که هیچ غم و اندوهی در آن وجود ندارد و در این سرزمین تمام نعمتها برای بندههای صالح خداوند فراهم است و گوشهی کوچکی از بهشت جاودان میباشد(قوچانی، آقا نجفی: 1379).
گفتگوي فرشتگان با ارواح انسانها هنگام مرگ
قرآن كريم بيان مي دارد كه فرشتگان با ارواح مؤمنان و انسانهاي صالح به هنگام مرگ و همزمان با ورود به عالم پس از مرگ سخن گفته و ايشان را به ورود در بهشت بشارت مي دهند و نيز از انسانهاي ظالم بازخواست مي كنند و به هنگام گرفتن جان كافران به روي و پشت آنان مي زنند و به آنها مي گويند عذاب سوزان را بچشيد و به ظالمان مي گويند جانهاي خود را برآريد. در برخي آثار به آيات يادشده براي اثبات برزخ استدلال شده است(www.arvah.blogfa.com).
آیا پس از مرگ روح انسان در کالبد فردی دیگر تجلی پیدا میکند یا نه؟
بر اساس مکتب پیامبران الهى با مرگ انسان روح آدمى از بدن جدا شده به عالم برزخ منتقل مى گرددو در آن سراى، به حیات خویش ادامه مى دهد. اگر از نیکان باشد به پاداش اعمال خوب خود در آن عالم متنعم مى شود و اگر از بدان باشد به کیفر کارهاى ناپسند خویش مى رسد، تا زمانى که قیامت شود طبق مکتب پیامبران (ص )،قضاى الهى بر این تعلق گرفته که روح بشر پس از مرگ ، دوباره به دنیا باز نگردد و زندگى جدیدى را در این جهان آغاز نکند،بلکه دربرزخ بماند تا قیامت شکل گرفته و به سراى جاودان آخرت منتقل شود. از ازقرون پیشین در هندوستان نظریه اى به نام تناسخ طرح شد که از عود مجدد ارواح و بازگشت مکررشان به دنیا سخن مى گفت . این نظریه با گذشت اعصار، رفته رفته توجه عده زیادى از مردم جهان را به خود جلب کرد، آن را یک امرواقعى پنداشتند و حتى کسانى به عنوان یک عقیده مذهبى به آن دل بستند. در خلال این مدت متمادى دانشمندان بزرگ این مطلب را مورد بحث و انتقاد قرار دادند و چندین دلیل بر بطلان آن اقامه نمودند. لازم به بیان است که طرفداران تناسخ معتقدند روح دو گروه به دنیا باز نمى گردد.اول آنان که در مسیر سعادت به کمال نهایی رسیده اند که پس از مرگ به کمال مطلق نایل مى آیند اینان کمبودى ندارند تا بخواهند دوباره به دنیا باز گردند و نقایص حیات گذشته خویش را باسعى و عمل جبران کنند.دسته دوم آنان که در حد اعلاى شقاوت قرار دارند اینان نیز به دنیا باز نمى گردند زیرادر ایام زندگى آن چنان به انحراف گراییده و راه سعادت را به روى خود بسته اند که دچارسقوط ابدى گردیده و نمى توانند با عود به دنیا، گذشته ننگین خویش را جبران نمایند و به سعادت و کمال گر چه نسبى و محدود باشد برسند.ولى دسته سوم یعنی گروههاى متوسط که بین تکامل یافتگان سعادتمند و ساقط شدگان شقاوتمند هستند وقتى از دنیامى روند دوباره روحشان به دنیا باز مى گردد و به تناسب خلق و خوى متفاوتى که دارند با شکل هاى مختلف و گوناگون به دنیا عود مى نمایند از این رو براى هر شکلى نام مخصوصى گذاشته اند اگر به صورت انسان عود کند آن را «نسخ» مى نامند و اگر به صورت حیوان عود کند، «مسخ» مى گویند و اگر روح انسان در بناتات حلول کند، «فسخ» مى نامند واگر روح آدمى به جماد تعلق گیرد «رسخ» مى نامند باورمندان تناسخ عقیده دارند که در پاره اى از موارد، عود ارواح به دنیا براى جبران نقایص و به منظور استکمال نفس و نیل به مدارج عالى انسانى است.
هم چنین مى گویند یکى از علل بازگشت ارواح به دنیا این است که خوبان درزندگى ، دوباره از پاداش اخلاق حمیده و اعمال پسنده خویش برخوردار گردند و بدان نیز کیفر خوى ناپسند و رفتارزشت خود را ببینند. چه بسا افرادى که با سجایاى انسانى زیست کرده و عمرشان به پاکى طى شده است اما همواره گرفتار محرومیت هاى گوناگون بوده و دوران حیاتشان با فقر و تنگدستى یا آلام و بیمارى سپرى گردیده است.اینان در زندگى بعد به پاداش اخلاق پسندیده خود نایل مى شوند و از نعمت رفاه و سلامت جسم برخوردار مى گردند. و چه بسیار افرادى که در زندگى پیشین داراى اخلاق زشت و رفتار ناپسند بوده اند و مردم از دست آنان رنجیده اند و از انواع نعمت ها بهره مند بوده اند ارواح اینان در زندگى بعد به تناسب اخلاقشان یا در پیکر حیوانات و حشرات تعلق مى گیرد، به صورت انسان هاى ناقص ، معلول ، بیمار و مطرود جامعه باز مى گردند و در هر صورت گرفتار عذاب روحى و جسمى هستند. اما اسلام ، بازگشت ارواح به دنیا براى انجام کارهاى خوب و به دست آوردن شرایط همزیستى با ارواح علیّه را قبول نداشته و قرآن صریحا آن را رد مى کند گناهکاران بى باک و متجرى تقاضاى حیات دوباره مى کنند و مى گویند پروردگارا فرمان ده ما را به دنیا باز گردانند شاید کارهاى نیکى را که در گذشته ترک کرده بودیم در حیات آینده انجام دهیم ونقایص پیشین را جبران کنیم ، پاسخ داده مى شود نه چنین است ، این کارى است ناشدنى و سخنى است بى اساس که گوینده خود مى گوید و به آن ترتیب اثر داده نمى شود و از پى مرگ اینان عالم برزخ است تا روزى که قیامت فرا رسد واز قبرها بر انگیخته شوند.تغییر شکل انسان هاى فاسد الاخلاق و گناهکار به تناسب ملکات نفسانى آنان یکى از صدهاعذاب عالم آخرت است و ربطى به دنیا ندارد در حالى که به نظر تناسخى ها براى قیام قیامت ، رسیدگى به حسابها، بهشت و دوزخ و خلاصه ثواب و عقاب عالم آخرت علتى باقى نمى ماند زیرا مى گویند اکثریت قریب به اتفاق نوع بشر پیوسته پس از مرگ به دنیا باز مى گردند و هر نوبت پاداش یا کیفر اعمال خویش را در همین دنیا مى بینند.چنین نظریه اى منافى با اساس تعالیم پیامبران خدا و بر خلاف ضرورت دین مقدس اسلام است و امامان شیعه صریحا آن را کفر خوانده اند. مأمون به حضرت رضا علیه السلام عرضه کرد درباره کسانى که قابل به تناسخ اند چه مى فرماید؟حضرت در پاسخ فرمود: کسى که تناسخ را بپذیرد و به آن عقیده داشته باشد به خداى تعالى کفر آورده و بهشت ودوزخ را غیر واقعى تلقى کرده است . امام صادق علیه السلام نیز راجع به اهل تناسخ فرموده است:اینان پنداشته اند که نه بهشت و نه جهنمى است و نه برانگیختن و زنده شدن است . قیامت در نظر آنان عبارت از این است که روح از قالبى بیرون رود و در قالب دیگرى واردشود اگر در قالب اول نیکوکار بوده بازگشتن در قالبى خواهد بود برتر و نیکوتر در عالى ترین درجه دنیا و اگر بدکار یا نادان بود،در پیکر بعضى از چهار پایان زحمتکش و باربر که حیاتشان با رنج و زحمت طى مى شود، مستقر مى گردد یا در بدن پرندگان کوچک و بد قیافه اى که شبها پرواز مى کنند و به گورستان ها علاقه و انس دارند جاى مى گیرد.مسئله تناسخ وعود ارواح به دنیا نه فقط مخالف مکتب پیامبران الهى و موجب کفر به خدا و نفى معاد و انکار ثواب وعقاب عالم آخرت است بلکه از نظر علمى نیز دانشمندان و فلاسفه آن را مطرود و مردود شناخته و دلایلى بر ابطال آن آورده اند.صدر المتألهین شیرازى فیلسوف معروف مى گوید: «دانستى که نفس در اولین مرحلهء تکوین ، درجه اش درجه طبیعت است . سپس به تناسب حرکت استکمالى ماده ، ترقى مى کند تا از مرز نبات و حیوان بگذرد. بنابراین وقتى نفس درمرحله اى از قوه به فعلیت مى رسد هر چند آن فعلیت ناچیز باشد محال است دوباره به قوهء محض و استعداد صرف برگردد. به علاوه همان طور که قبلا اشاره شد صورت و ماده ، شىء واحدى هستند که داراى دو جهت فعل و قوه مى باشند و با هم مسیر حرکت استکمالى را مى پیمایند و در مقابل هر استعداد و قابلیت به فعلیت مخصوصى نایل مى شوند بنابراین محال است روحى که از حد نباتى و حیوانى گذشته به ماده منى و جنین بگیرد «اما بطلان تناسخ از این جهت است که وقتى نفس به تدبیر نطفه اى که آمادهء قبول تأثیر و تدبیر است اشتغال یافت وآفریدگار نفوس و صور، بر استحقاق طبیعى به آن نطفه افاضه نفس نمود اگر طبق نظر تناسخى ها نفس دگرى هم بر آن تعلق گیرد نتیجه آن مى شود که بدن داراى دو روح گردد و این غیر ممکن است زیرا محال است یک چیز داراى دو ذات یعنى دو نفس باشد چه بالوجدان ، هر فردى در خود فقط یک نفس احساس مى کند بنابراین تناسخ مطلقا ممتنع است.در قرآن مى فرماید: «کیف تکفرون بالله و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمتیکم ثم یحییکم ثم الیه ترجعون» چگونه به خداوند کافر مى شوید در حالى که شما اجسام بى روحى بودید و او شما را زنده کرد، سپس شما رامى میراند و بار دیگر شما را زنده مى کند، سپس به سوى او باز مى گردید.این آیه از جمله آیات متعددى است که عقیده به تناسخ را صریحا نفى مى کند مى گوید. بعد از مرگ یک حیات بیش نیست و طبعا این حیات همان زندگى در رستاخیز و قیامت است و به تعبیر دیگر آیه مى گوید: شما مجموعا دو حیات و مرگ داشته و دارید نخست مرده بودید (در عالم موجودات بى جان قرار داشتید) خداوند شما را زنده کرد، سپس مى میراند و بار دیگر زنده مى کند اگر تناسخ صحیح بود، تعداد حیات و مرگ انسان بیش از دو حیات و مرگ بود بنابراین عقیده به تناسخ که گاهى نام آن را تغییر داده «عود ارواح» مى نامند از نظر قرآن باطل و بى اساس است. عموم فرق اسلامى در این عقیده متفقند که روح پس از پایان این زندگى به بدن دیگرى در این جهان باز نمى گردد و دانشمندان شیعه و سنى با صراحت تمام عقیده تناسخ را که یکى از خرافات ادیان باستانى«هند» است محکوم ساخته اند.تنها دسته کوچکى در این میان «تناسخیه» بودند که از این عقیده طرفدارى مى کردند و امروزه وجود ندارند منشأ این عقیده هندوها و منقولاتى است که عرب از فلسفه آن ها اقتباس کرده اند. این عقیده بیشتر در میان اقوامى طرفدار داشته که به رستاخیز و معاد آن چنان که ما ایمان داریم و قرآن تشریح مى کند، معتقد نبوده اند. دانشمندان و مورخان معتقدند زادگاه اصلى این عقیده کشور هند و چین بوده و ریشه آن در ادیان باستانى آنها وجود داشته و هم اکنون نیز موجود است. سپس از آنجا به میان اقوام و ملل دیگر نفوذ نموده است و به گفته شهرستانى نویسنده ملل و نحل این عقیده در غالب اقوام کم و بیش رخنه کرده است . احترامى که هم اکنون هندوها براى حیوانات قائل هستند تا حدودى مربوط به همین عقیده است(www.arvah.blogfa.com) .
رشد در قبر
با توجه به نظريه روانشناسان كه رشد انسان را تا هنگام مرگ مى دانند، آيا انسان پس از مرگ در برزخ و بهشت، به كمال خواهد رسيد؟ به چه صورت؟ با توجه به جسمانى بودن معاد، آيا رشد تنها شناختى است يا خير؟ در صورت مثبت بودن جواب، رشد با توجه به ابعاد جسمى ، ذهنى و اجتماعى و اخلاقى آن چگونه خواهد بود؟ اصلاً چرا در آن دنيا نياز به رشد است؟
:پيش ار پاسخ ذكر اين نكته شايسته است كه معاد از نظر بيشتر دانشمندان اسلامى و بر اساس آيات و روايات هم جسمانى و هم روحانى است.
در برزخ نيز روح انسان پس از جدا شدن از تن، در قالب مثالى خود قرار مى گيرد.
نكته ديگر اينكه "رشد" معانى متفاوتى دارد. در اين نوشتار با توجه به سير انسان به سوى خدا در دنيا و آخرت از واژه "تكامل" استفاده شده است.
آيات (ق، 15) و روايات گوياى اين حقيقت است كه حركت و كمال در عوالم بالاتر از دنيا نيز وجود دارد. حتى خود انتقال از عالم دنيا به برزخ و از برزخ به عالم حشر، و اولين عالم از عوالم حشر به جاى خود يك تحول و سرفصلى از حركت كلى تكامل مى باشد؛ به عبارت ديگر: انسان از دو بعد بدن مادى و روح تشكيل شده است. اين دو در هيچ نشئهاى از هم ديگر جدا نيستند ـ هر چند تفاوتهاى اندكى سه عالم دنيا، برزخ و آخرت با يكديگر دارند ـ ماده براساس قواعد فلسفى ملازم با حركت و از قوه به فعليت درآمدن است كه اين خود نوعى رشد و تكامل براى او محسوب مى شود. بنابراين در هر سه عالم بدن مادى و در كنار آن روح انسان به حركت و تكامل خود ادامه مى دهند؛ منتها بايد توجه داشت كه مسير صعود به سوى خداوند، نسبت به نظامهاى عوالم گوناگون، مختلف خواهد بود. مسير در نظام دنيوى همين تكاليف شرعيه است كه انسان بايد خود را با آن منطبق سازد؛ اما وقتى به برزخ و قيامت منتقل شديم در آن جا نظام و احكام ديگرى است(www.arvah.blogfa.com).
نتیجه گیری
از بحثهایی که شد استنباط میکنیم که انسان هیچ وقت از بین نمیرود و جاودانه است و زندگی انسان همچنان پس از مرگ ادامه دارد و پایان نمیپذیرد و انسان پس از مرگ متناسب با اعمالش در دنیا زندگی میکندو اگر خوب زندگی کرده باشد پس از مرگ نیز خوب زندگی میکند و اگر بد زندگی کرده باشد پس از مرگ نیز بد زندگی میکند و هر کس نتیجه اعمال خودش را میبیند.و روح انسان پس از مرگ همچنان به زندگی ادامه میدهد و از تمام حوادث و اتفاقهایی که در امور دنیائیش میافتد باخبر میشود.
پس چه نیکوست به گونهای زندگی کنیم که پس از مرگ به زندگی کردن خود در دنیا افتخار کنیم و حسرت روز های رفته را نخوریم.
زیر نویس ها :
1)سوره ی واقعه آیه 56
2)سوره ی ق آیه 22
3)سوره ی هود آیه 114
4)سوره ی زمر ایه 57
منابع:
1) حسینی تهرانی، سید محمد حسین. معاد شناسی. 3 ج . تهران : حکمت ، 1365.
2) دستغیب شیرازی ،آیت الله سید عبدالحسین . معاد. تهران:رهنما،1362 .
3)قوچانی ، اقانجفی. سیاحت غرب وشرق . تهران : فروغ،1379.
آموزش عکاسی
آموزش عکاسی
عکاسی، حرفه ای مادام العمر است. پیشرفت و ترقی در آن معمولا سال ها به طول می انجامد – اگر دهه ها طول نکشد! و این چیز خوبی است! شما هرگز چیزهای شگفت انگیز برای یادگیری را تمام نخواهید کرد!
اما همه ی ما میدانیم که این همه زمان صبر کردن برای بهتر شدن چه قدر سخت است. فرآیند های سریع می تواند روحیه ی شما را بهتر کند، و شما را برای حرکت با انگیزه نگه دارد. بنابراین بیایید تا نکته هایی را یاد بگیریم که عکاسی شما را به سرعت بهبود می بخشد.
۱ در ساعت طلایی عکاسی کن
عکاسی در ارتباط با نور است، پس بهترین نور روز را برای عکاسی انتخاب کنید تا لایه ای ضخیم از جادو به عکس شما اضافه کند. ساعت طلایی به یک ساعت قبل از غروب خورشید و یک ساعت بعد از طلوع آن گفته می شود. همین امروز در یکی از این ساعات بیرون بروید و عکس بگیرید و بگیرید و بگیرید. شما از اینکه چه طور نور عکس شما را زنده می کند شگفت زده خواهید شد.

۲ از تکنیک ترکیب بندی چهارگوشه استفاده کن
شما به راحتی می توانید با استفاده از فن ترکیب بندی چهار گوشه، چیزها را جور دیگری ببینید و ایده های ترکیب بندی جدیدی را کشف کنید. این به راحتی آب خوردن است. همینطور که دوربین جلو چشم شما قرار دارد، سوژه را در چهار گوشه کادر قرار دهید و یکی یکی عکاسی کنید (همچنین اگر به نظرتان جذاب می آید می توانید سوژه را دقیقا در وسط کادر قرار دهید). این روش به شما کمک می کند تا هر عادتی دارید را بشکنید و در پیدا کردن کادر بندی های خلاقانه جدید موثر خواهد بود.
۳ یک حلقه فیلم عکاسی کن
یکی از ارزشمند ترین نکته ها در مورد عکاسی آنالوگ این است که شما محدودیت دارید. شما فقط می توانید ۲۴ یا ۳۶ عکس بگیرید، همین. این شما را مجبور می کند تا در مورد تک تک عکس ها با دقت فکر کنید و بعد عکس بگیرید. پس یک دوربین آنالوگ تهیه کنید و بروید قدم بزنید تا ببینید که چه خلق خواهید کرد! اگر دوربین آنالوگ ندارید، از دوربین دیجیتال استفاده کنید، اما خودتان را محدود کنید تا بیشتر از ۲۴ عکس نگیرید. شما حتی می توانید LCD را بپوشانید که نتیجه عکس هایتان را تا قبل از رسیدن به خانه نبینید.

۴ به یک نفر عکاسی یاد بده
تقریبا باور نکردنی است که چه طور فرآیند آموزش یک مفهوم به دیگری می تواند آنرا فورا در ذهن خود شما ساده سازی و روشن کند. علاوه بر این، به اشتراک گذاشتن علاقه شما در عکاسی، دوز زیادی از رضایت و انرژی را به شما تزریق خواهد کرد! یک دوست یا یکی از اعضای خانواده که به عکاسی علاقه مند است را پیدا کنید، بنشانید و به او درس بدهید! آنها احتمالا از شما سوالاتی میپرسند که ذهنتان را به کار خواهد گرفت!

۵ دفترچه راهنمای دوربین را بخوان
در رابطه با هر عکس دو تصویر وجود دارد: تصویری که شما در ذهنتان می بینید، و تصویری که دوربین خلق می کند. یاد گرفتن اینکه دوربینتان چگونه کار می کند و چگونه باید آنرا کنترل کنید، چیزی است که به شما امکان می دهد به آن تصویر ذهنی جان ببخشید! پس بنشینید و کتاب راهنمای دوربینتان را از اول تا آخر بخوانید. این بخش ضروری یادگیری این است که گجت دوست داشتنیتان چگونه کار می کند. شما حتی ممکن است خودتان را در حالی که دارید می گویید “خدای من، اصلا فکرش را نمی کردم این گونه کار کند” پیدا کنید. پس برای خود یک نوشیدنی بریزید و بنشینید و کتابچه ی راهنما را بخوانید.
۶ یک مستند ببین
عکاسی شما یک نمایش بصری است از اینکه شما چگونه دنیا را می بینید، پس تغییر طرز تفکرتان به تغییر نحوه عکاسی شما کمک خواهد کرد! یکی از سریع ترین راه ها برای انجام این کار، تماشای مستند است. نه تنها چیزهای جذابی یاد می گیرید، بلکه شانس این را پیدا می کنید که در مورد اطرافتان به گونه ای دیگر فکر کنید و به نحوی دیگر مشاهده کنید. علاوه بر اینها، گاهی از هنر فیلمبرداری الهام گرفته و استفاده خواهید کرد.
۷ محدودیت ایجاد کن
گاهی اوقات مشکل اینجاست که شما زیاد عکس می گیرید و این منجر به آبکی شدن کارتان می شود. ممکن است ممکن است به نظر حسابگری بیاید ولی محدود کردن خودتان به خلاق شدن کارتان کمک خواهد کرد. وقتی شما به عکسبرداریتان محدودیت می دهید، خودتان را مجبور می کنید تا به سبکی دیگر فکر کنید و واقعا تمرکز کنید.
موارد مختلفی وجود دارد که بتوانید این نکته را به کار بگیرید، اما در اینجا چند ایده مطرح می شود. کل یک روز را با یکی از این ایده ها عکاسی کنید و ببینید چه ساده عکاسی شما پیشرفت خواهد کرد:
فقط با دوربین گوشی موبایل عکاسی کنید
به صورت سیاه و سفید عکس بگیرید
فقط از خودتان (self-portrait) عکاسی کنید
از غریبه ها عکس بگیرید
تنها از دوستانتان عکاسی کنید
از فضای داخلی ساختمان عکس بگیرید
فقط در خارج از ساختمان عکاسی کنید
۸ یک تکنیک جدید یاد بگیر
یکی از جذابیت های عکاس بودن، اضافه کردن یک تکنیک جدید به دانسته هایتان است. برخی اوقات تنها یک حقه ساده می تواند برای بقیه عمر عکاسی شما را تغییر دهد! پس روزی را به آموختن چیز های جدید و تمرین آنها بپردازید.

۹ مقابل چیزهای جذاب بایست
ساده است؟ بروید بیرون و سوژه های جذاب پیدا کنید! اما منظور از جذاب چیست؟ این کاملا به شما بر میگردد. و قطعا نیاز نیست نصف کره زمین را بگردید. هزاران سوژه جذاب در شهر شما وجود دارد. کلید کار این است که شما سوژه را جذاب ببینید و این باعث می شود که عکس های بهتری از آن بگیرید!
این یک نقل قول جالب از یک عکاس نشنال جئوگرافیک است:
اگر می خواهید عکاس بهتری شوید، در مقابل چیزهای جذابتری بایستید. – جیم ریچاردسون
یک عکاسی پیاده به سادگی قدم زدن در یک بخش تازه شهر است (یا قسمتی تکراری که شما با دیدی تازه به آن نگاه می کنید!) راه های زیاده هست ولی کافی است به دنبال محلی برای عکاسی بگردید، دوربینتان را همراهتان ببرید، خودتان یک سوژه جالب پیدا کنید و مقابل آن بایستید و عکاسی کنید.
۱۰ به عکس های قدیمی ات نگاه کن
راهنمایی آخر این است که زمانی را به نشستن و مرور عکس های قدیمی اختصاص دهید. این کار از چند جهت به شما کمک می کند. شما را هیجان زده می کند، و به یادتان می آورد که چرا عکاس هستید. این همچنین به شما کمک می کند که نقاط ضعف و قوت خود به عنوان یک عکاس تشخیص دهید. شما را متوجه می کند که برای بهتر شدن به چه آموزش ها و چه تمرین هایی نیاز دارید!

۱۰ عبارتی که نباید به کودکانمان بگوییم!
۱۰ عبارتی که نباید به کودکانمان بگوییم!

رفتار ماست که شخصیت فرزندانمان را شکل می دهد و استفاده از اصول روانشناسی در تربیت کودکان باید مد نظر هر پدر و مادری باشد . شما در برابر او مسئول هستید ، پس وقت بیشتری بگذارید و این نکات را به خاطر بسپارید .
تحقیقات نشان می دهند که برخی عبارات مثبتی که ما به کودکان می گوییم ، در واقع بسیار مخرب هستند. باوجود اینکه نیت بدی نداریم، اما با بکار بردن این جملات باعث می شویم که کودکان به آنچه که واقعا هستند باور نداشته باشند. بعضی از جملات ما گول زننده اند و باعث می شوند کودک کمترین تلاش ممکن را برای کاری انجام دهد و یا در زمان سخت شدن کاری آنرا رها کند.
اینجا یک لیست از ۱۰ عبارتی داریم که شما باید همین حالا از دایره لغات خود حذف کنید. همچنین در کنار این عبارات ما عبارات پیشنهادی به شما معرفی می کنیم که شما با استفاده از این عبارات بتوانید انگیزه درونی و اشتیاق کودک را تحریک کنید.
"کارت خوب بود”
این جمله معمولا مکررا برای کارهایی استفاده می شود که کودک در انجامش واقعا تلاشی نکرده، با بکار بردن این عبارت به او یاد می دهید که هرچیزی که مامان یا بابا بگوید ” کار خوب ” است( یعنی فقط در زمانی که پدر ومادر بگویند خوب است)
به جای آن بگویید ” تو واقعا برای آن سخت تلاش کردی!” با تکیه روی تلاش کردن ،به او یاد می دهیم که تلاش از نتیجه مهمتر است. این به کودک یاد می دهد که در زمان روبرو شدن با یک کار سخت ، پافشاری بیشتری در انجام آن از خود نشان دهد و به شکست به دید یک گام به سوی موفقیت نگاه کند.
” پسر/ دختر خوب”
این جمله در حالیکه جزو عبارات مثبت به شمار می رود اما واقعا تاثیری متضاد چیزی که می خواهیم دارد. اغلب والدین از این جمله برای بالا بردن اعتماد به نفس کودک استفاده می کنند. اما متاسفانه تاثیر آن کاملا برعکس است. وقتی دختر شما جمله ” دختر خوب” را بعد از انجام کاری که شما از او خواسته بودید می شنود، اینطور تلقی می کند که چون کاری که "شما” خواسته اید را انجام داده پس ” خوب ” است. و این سرآغاز این داستان است که کودک از این می ترسد که نکند دیگر ” بچه خوبی ” نباشد و انگیزه و اشتیاق او برای همکاری در سایر کارها از ترس دریافت نکردن همین بازخورد سرد شود.
درعوض بگویید: ” زمانی که کمک می کنی واقعا لذت می برم” . این جمله به کودک می فهماند که شما چه می خواهید و رفتار او چگونه روی نظر شما تاثیر می گذارد. شما میتوانید حتی احساسات خود را به او بروز دهید و مثلا بگویید: ” دیدم که عروسکت را به دوستت قرض دادی” این به کودک اجازه می دهد که برای خودش تصمیم بگیرد و بداند که قرض دادن کار خوبی است و به او این حق را می دهد که دوباره همین کار را با انگیزه درونی خود تکرار کند نه به این خاطرکه اینکار را برای خوشایند شما انجام دهد.
” چه عکس زیبایی "
وقتی که ما نظر و عقاید خود را درمورد کار هنری کودک تحمیل می کنیم، در واقع این حق قضاوت و اعتبار بخشیدن را درباره کار خودش از او می گیریم. به جای این جمله بگویید:” من قرمز ، آبی و زرد می بینم ! نظرت خودت درباره نقاشی ات چیست؟ ” بوسیله مشاهده درعوض بیان ارزیابی خود، به کودک اجازه می دهید که تصمیم بگیرد نقاشی زیباست یا خیر. شاید در نظر او نقاشی ترسناک باشد و اگر از او بخواهید نظرش را درباره نقاشی بگوید ، در واقع از او خواسته اید که کار خود را ارزیابی کند و نیت و مهارتهای خود را که نشان دهنده خلاقیت او در زمان بالغ شدن می باشد را با شما درمیان بگذارد و او را همانند هنرمندی رشد دهید.
” اگر تو فلان کار را بکنی من به تو فلان چیز را می دهم”
رشوه دادن به بچه ها مانع مشارکت آنها به سهولت و سادگی می شود. این چنین معاملاتی با کودکان تبدیل به یک سرازیری لغزنده می شود و چنانچه بطور مداوم صورت گیرد،همیشه مجبور به عقب نشینی می شوید . مثلا ” نه! اتاقم را تمیز نمی کنم اگر برایم فلان چیز را نخری”.
به جای آن از جمله” از اینکه به من در تمیز کردن خانه کمک می کنی ممنونم "استفاده کنید . هنگامی که ما قدردانی واقعی خود را نشان می دهیم کودکان انگیزه ذاتی برای کمک کردن پیدا می کنند و اگر فرزندان شما چندان اهل کمک نبودند، به او وقتهایی را یادآوری کنید که کمکتان می کرد. مثلا بگویید:” یادت هست یک زمانی کمکم می کردی آشغالها را بیرون بگذارم؟ واقعا کمک بزرگی بود. ممنونم!” . سپس به او اجازه دهید که به این نتیجه برسد که کمک کردن به دیگران لذت بخش است و یک پاداش معنوی در بر دارد.
” تو خیلی باهوشی”
وقتی به بچه بگویید که باهوش است، فکر می کنیم که اعتماد بنفس و عزت نفس او را زیاد کرده ایم اما باید بدانید که اینگونه ستودن از شخصیت او واقعا تاثیر عکس دارد. با گفتن اینکه او باهوش است، بطور ناخودآگاه این پیام را به او می فرستیم که او فقط درصورتی باهوش است که نمره خوبی بگیرد، کارش را تمام کند و یا بهترین نتیجه را بگیرد . همه اینها فشار زیادی را روی یک کودک وارد می سازد. مطالعات نشان می دهند ،وقتی که کودک حل یک بازی پازل را تمام کرد و به او بگوییم که باهوش است ، حرف ما باعث می شود که او برای حل پازل های سخت تلاش نمی کند. دلیلش هم این است که او نگران می شود که شاید پازل را نتواند حل کند و ما او را باهوش ندانیم.
در عوض سعی کنید به او بگویید که قدر تلاش او را می دانید. با تمرکز کردن روی تلاش بیش از نتیجه، به او اجازه می دهید که بفهمید چه چیزی واقعا برایتان با ارزش است. درست است که حل کردن یک پازل جالب است اما حل پازل های سخت تر به مراتب جالب تر است. در همان مطالعه دیده شده که وقتی که روی تلاش تمرکز می کنیم- ” وای تو واقعا خوب تلاش کردی”- دفعه بعد کودک سعی می کند سعی کند پازل های مشکل تری را حل کند.
” گریه نکن "
دیدن گریه بچه ها همیشه راحت نیست اما وقتی که به او می گوییم ” گریه نکن” احساسات او را نادیده گرفته و به او می فهمانیم که اشک هایش برای ما ارزشی ندارد. این باعث می شود که او احساساتش را مخفی کند و در نهایت دچار انفجار عاطفی شده و بیشتر ناراحت شود.
سعی کنید به کودک فضایی برای گریستن بدهید مثلا بگویید ” ایرادی ندارد که گریه کنی. هرکسی بعضی وقتها به گریه نیاز دارد. منم همینجا هستم و به تو گوش می کنم.” حتی ممکن است گاهی احساسی که کودک دارد را شما بیان کنید، ” ناراحتی که نمیتوانیم برویم پارک ، آره؟ ” این کمک می کند که کودک احساس خودش را بهتر درک کند و یاد بگیرد که در غالب جملات آنها را بیان نماید. با تشویق او به بیان احساساتش ، به او کمک می کنید که احساسش را تنظیم نماید که جزو توانایی های مشکل هر فردی در سراسر زندگی اش به شمار می رود.
” قول می دهم …”
زیر قول زدن واقعا ناراحت کننده است. لحظه سنگینی است و از آنجاییکه زندگی کاملا غیرقابل پیش بینی است، من پیشنهاد می کنم که کلا این واژه را از دایره لغات خود حذف کنید.
در عوض سعی کنید که کاملا با کودک صادق باشید. ” می دانم که تعطیلات دوست داری با سارا بازی کنی و ما همه تلاشمان را می کنیم که این اتفاق بیافتد. اما خواهش می کنم یادت باشد که بعضی وقتها اتفاقات پیش بینی نشده ای می افتد، من هم تضمین نمی کنم که حتما این هفته این اتفاق بیافتد.” ولی هر زمانی که میگویید کاری را انجام می دهید مطمئن باشید که از پس آن بر می آیید . سر قول ماندن، اعتماد می آورد و زیر قول زدن ارتباط عاطفی شما را زیر سوال می برد پس مراقب حرفی که می زنید باشید، و تا آنجاییکه ممکن است کاری کنید که طبق حرفی باشد که زده اید.
یک نکته ای که باید درباره این مساله اشاره کرد این است که اگر سر قولتان نماندید ، به آن اذعان داشته باشید و از فرزندتان عذرخواهی کنید. به یاد داشته باشید که شما به او یاد می دهید که درزمان بدقولی کردن چگونه رفتار کند . بدقولی کردن چیزی است که اغلب ما حداقل یک بار دچارش می شویم. حتی اگر برای شما مهم نباشد ولی می تواند برای کودک مهم باشد. پس همه سعی خود را بکنید که الگویی از صداقت برای او باشید و چنانچه موفق نبودید حداقل سعی کنید پا پیش گذاشته و مسئولیت آنرا به عهده بگیرید.
” چیز مهمی نیست”
خیلی وقتها اتفاقاتی می افتند که ما احساسات کودک را نادیده می گیریم، ولی باید واقعا مراقب این قضیه باشید. برای کودک اغلب چیزهایی مهم است که برای ما بزرگسالان اهمیت چندانی ندارند. پس سعی کنید همیشه از دید او به قضیه نگاه کنید. با او همدردی کنید حتی اگر مرزی بین خود و او قائلید و یا به در خواست او پاسخ منفی داده اید.
” من واقعا متوجهم که تو آن چیز را می خواهید اما امروز نمی شود آن کار را انجام داد.” یا ” متاسفم که مایوست می کنم ولی پاسخم منفی است” اینها بهتر از پاسخ هایی هستند که شما برای متقاعد کردن او بکار می برید و به او می فهمانید که خواسته های او واقعا اهمیتی ندارند.
” همین حالا دست بردار، وگرنه!”
تهدید کودکان معمولا کار خوبی نیست. اول از همه ، شما به آنها مهارتی می آموزید که واقعا دوست ندارید داشته باشند: استعداد بکار بردن زور یا قدرت حیله گری برای گرفتن چیزی که می خواهند حتی وقتی که دیگران تمایلی به این کار نداشته باشند. دوم، شما خودتان را در یک موقعیت ناشیانه قرار می دهید یعنی مجبور می شوید که از تهدیدهای خود دفاع کنید- قرار دادن یک مجازات سختگیرانه در قبال تهدیدی که در حالت عصبانیت کرده بودید- یا می توانید عقب نشینی کنید و به کودکتان یاد دهید که تهدید شما بدون معنی بوده است. در هر حال، باعث می شوید که نتیجه مطلوب را نگیرید و رابطه خود را با کودک خراب کنید.
در حالیکه تهدید نکردن کودک خیلی سخت است، سعی کنید درباره خطرات احتمالی به او هشدار دهید و یا به سمت چیزمناسب تری هدایتش کنید. ” اصلا خوب نیست که برادرت را بزنی. نگران اینم که او تو را بزند و یا او هم در عوض تو را می زند. اگر می خواهی به چیزی آسیب وارد کنید بهتر است آن چیز یک بالش، مبل و یا تخت خواب باشد.” با مطرح کردن یک چنین پیشنهاداتی که امنیت بیشتری هم دارند همچنان به او این اجازه را می دهید که احساساتش را خالی کنید و شما هم بتوانید نقشی در تعیین رفتار او داشته باشد. در نهایت این امر باعث میشود که او خودش و احساساتش را بهتر کنترل کند.
” چرا اینکار را کردی؟”
اگر کودک کاری کرده که شما خوشتان نمی آید ، مطمئنا باید با او صحبت کنید. اما تنشی که در آن لحظه به وجود می آید اجازه نمی دهد که او از اشتباهاتش درس بگیرد. و وقتی که شما از او می پرسید ” چرا؟” شما به او فشار می آورید که به کارش فکر کند و آنرا تحلیل نماید که یک مهارت بسیار پیشرفته حتی برای بزرگتر ها به شمار می رود. در زمان برخورد با چنین پرسشی ، بیشتر کودکان حالت تدافعی به خود گرفته و یا سکوت می کنند.
اموزش درست کردن گلدان
درست کردن گلدان
آموزش درست کردن گلدان به شکل گل سفید و زیبا با کمترین امکانات
برای اینکه این گل زیبا را در اتاق خود داشته باشید فقط به تعداد زیادی قاشق یکبار مصرف ، چسب و شیشه خالی مربا نیاز دارید. اول باید قاشقها را از دسته هایشان جدا کنید و سپس مطابق با شکل شروع کنید از بالا آنها را به شیشه مربا بچسبانید. می توانید برای داشتن گلهای رنگین از قاشق های رنگین استفاده کنید.
ذوالقرنين و آب حيات
ولي به هر حال موضوع امروز در مورد چشمه اي به نام چشمه ي آب حيات يا (عين الحياه) مي باشد.
قبل از آنکه وارد بحث در اين مورد شويم شما ابتدا بايد با شخصي به نام ((ذوالقرنين)) آشنا شويد.
ذوالقرنين کيست؟
در حواديث و تفاسير کتب تاريخ از جمله محمد بن جرير طبري و همچنين در کتب آسماني از جمله تورات و قرآن نام ذوالقرنين برده شده اما اين که اين ذوالقرنين که و چه کاره بوده مورد بحث دانشمندان و محققان اسلامي و همچنين روحانيون ميباشد.
دسته اي او را از اولاد فرشته گان ميدانند بعضي او را حکيم ميشناسند برخي وي را پادشاه روي تمام زمين دانسته اند گروهي او را پيغمبر مرسل و گروهي ديگر وي را پيغمبري که وي را سلطنت بخشيده اند ميشناسند مانند سليمان پيغمبر.
اين طور که از اين گونه تفاسير ميشود فهميد آنست که وي شخصي بسيار قدرتمند بوده و خداوند زمين را تحت اختيار او قرار داد. وي با جنگ و جهاد به کشور گشايي مي پرداخت کوهها و دشتها را زير پا ميگذاشت از گرما و سرما نمي هراسيد و هموار و ناهموار براي او تفاوتي نداشت چرا که خداوند متعال وي را بر زمين مسلط و ابرها دشتها و کوهها و همچنين اطاعت سربازان را نصيب او کرده بود و مشيت خدا بر اين قرار گرفته بود که او را به پيروزيهاي با ارزش و فتوحات بي نظيري برساند.
اما بايد ديد که نظر پيشوايان اسلام در اين مورد چه گونه بوده است؟ از امام جعفر صادق پرسيدند که:
آيا ذوالقرنين پيغمبر بود يا پادشاه؟ ايشان فرمودند:او نه پيغمبر بوده است و نه پادشاه بلکه بنده اي از بنده گان خدا بود که براي خدا کار ميکرد خداوند هم تمام وسايل را در اختيار او گذاشته تا بر زمين حکم راني و بندگان را به راه راست هدايت کند.
ماجراي چشمه ي آب حيات
در روايات آمده است که او را از حال فرشته خبر دادند که زندگي جاودان دارد.ذوالقرنين از فرشته اي پرسيد:شرايط زندگي ابدي چيست؟گفت:خداوند آب حياتي آفريده که هر کس از آن بياشامد زندگي ابدي خواهد داشت و تا روزي که نفخه صور دميده شود زنده خواهد بود.پرسيد:آن چشمه ي حيات کجاست؟گفت در ظلمات پرسيد ظلمات کجاست؟ جواب داد:که در مشرف و در روي زمين است وهيچ کس جز خداي تبارک و تعالي و هر آن که او بخواهد از مکان دقيق آن چشمه با خبر نيست و حتي من که از نزديکان و مقربان درگاه الهي هستم از مکان اصلي آن بي خبر هستم اين بگفت و از ديده ي او غايب گرديد.
(دوستان عزيز دقت داشته باشيد که گفته شد چشمه ي آب حيات فقط در زمين موجود است اگر خوب دقت کنيد متوجه چيز عجيبي ميشويد و آن اينکه اين جمله نشان دهنده آنست که در کهکشانها و کرات ديگر آسماني نيز حيات وجود دارد ولي خداوند تبارک و تعالي آن را در کره ي زمين و در اختيار برترين موجودش يعني انسان قرار داده است اين حرف را ميتوان از تاکيد آن فرشته بر زمين فهميد و اين که وقتي ذوالقرنين فهميد که چشمه ي آب حيات در زمين قرار دارد بسيار خوشحال گرديد)
ذوالقرنين با شنيدن اين جمله بسيار خوشحال گرديد و در صدد پيدا کردن آن بر آمد.وي تمام علماء و فقهاي آن زمان را جمع کرد تا از آب حيات سراغ گيرد چون آن مجلس تشکيل گرديد گفت:اي مردم خردمند و آگاه آيا شما از کتابهاي پيغمبران و اخبار کهنه و دانشمندان خبري داريد که چشمه ي حيات خدا در کجاي زمين است؟
صحبت ها شد جوابهاي مثبت و منفي بسيار داده شد.جواني در گوشه اي نشسته و سخن نمي گفت او از فرزندان يکي از اوصياي پيغمبران بود.ذوالفرنين از مذاکرات آنها چيزي نفميد از اين جوان پرسيد:آيا تو اطلاعي داري؟گفت اي پادشاه علم اين موضوع نزد من است.او شاد شد و از تخت پايين آمده و آن جوان را نزد خود نشانيد و با او تفقدي کرد و سر تا پا گوش شد تا به حرف هاي او گوش نمايد.
شايد آن زمان در مورد کرويت زمين چيزي نمي دانستند و اگر هم ميدانستند مورد توجه و دقت قرار نمي دادند که هر چه بروند در سطح کروي زمين قدم ميگذارند.به هر حال آنها اين راه نا محدود را در مدت دوازده سال طي کردند تا به اول ظلمات رسيدند.دوستان عزيز شايد شما هم مثل من دچار شک و ترديد در مورد اين قضيه شويد که اين داستان شبيه به افسانه ها و يا رمان هاي نويسندگان مي باشد ولي وقتي من فهميدم که نام ذوالقرنين در تورات و قرآن به مراتب برده شده و همچنين با توجه به احاديث و روايات حکايت شده از پيامبر اسلام و اوصياي ايشان اين شک و ترديد بيخود در من ازبين رفت و تبديل به يقين شد به زودي زود اگر خدا بخواهد تفسير کاملي رو به همکاري شما دوستان در مورد اين قضيه خواهم نوشت و از شما دوستان عزيز هم درخواست دارم که اگر شما هم اطلاعاتي راجع به ذوالقرنين و چشمه ي حيات با ذکر منابع و مئواخذ داريد در قسمت نظرات و يا از طريق ايميل به ما ارسال کنيد تا دوستان ديگر هم از اين مطالب سودمند استفاده داشته باشند.
چنانچه از مفهوم اخبار و احاديث مربوطه و آنچه در مطالب تاريخي به دست مي آيد معلوم ميشود تاريکي ظلمات محل چشمه ي حيات از نوع تاريکي شب و روز و تاريکي در افق نبوده است.
در کنار ظلمات مسکن گرفتند لشکر خود را در آنجا مستقر نمود حکماء و دانشمندان را پيش خود فراخواند و گفت:اي خردمندان و عقلاي قوم من قصد بر آن دارم که اين ظلمات را طي کنم تا به آب حيات برسم.همه تعظيم کرده و گفتند:تو کاري ميخواهي بکني که هيچکس قبل از تو نکرده و هيچکس پس از تو معلوم نيست چنين تصميمي بگيرد راهي که تو در پيش گرفته اي پيغمبران و رسولان نرفته اند و پادشاهان و پيشوايان نيز به فکر آن نبوده اند. ذوالقرنين گفت:من ناگزيرم که اين راه را بپيمايم.گفتند ما ميدانيم که اگر تو ظلمت را طي کني به حاجت و مقصود خود ميرسي بدون اينکه هيچ گونه مشقتي بر تو وارد آيد اما از اين ميترسيم در ظلمات به تو آسيبي رسد که سبب هلاکت تو و يارانت گردد.
در موقع رفتن رو به به دانشمندان کرد و گفت:اي خردمندان بگوييد بدانم از حيوانات کدام يک نور ديده اش قوي تر و بيناييش بيشتر است. گفتند ماديان باکره از ساير حيوانات دوربين تر است. دستور داد شش هزار ماديان باکره انتخاب کردند و از اهل علم شش هزار نفر را انتخاب کرد به هر کدام يک ماديان سپرد و حضرت خضر(ع) را سر کرده ي دو هزار سوار لشکر نمود و مقدمه ي لشکر خود قرار داد.
در اين موقع به آنها دستور داد که وارد ظلمات شوند و خود با چهار هزار نفر پشت سر آنها حرکت کرد و قبلآ به آنها وصيت کرد که اگر من در اين ظلمات گم شدم يا يکديگر را نديديم تا دوازده سال در انتظار من باشيد اگر بيش از آن طول کشيد برگرديد و متفرق شويد و به شهرهاي خود مراجعت کنيد.
خضر که خاله زاده ي او بود گفت:اي پادشاه....ما در ظلمت ميرويم و يکديگر را نميبينيم اگر يکديگر گم کرديم چگونه بيابيم.ذوالقرنين دانه ي سرخي به او داد که روشني آن مانند شمع فروزان بود. گفت:هرگاه يکديگر را گم کرديد اين دانه را بر زمين انداز و چون برزمين افتد صدايي مهيب از آن بلند خواهد شد و به سوي آن صدا همه جمع شويد. خضر دانه سرخ را گرفت و به سوي درون ظلمات داخل شدند.
روزي در آن ظلمات خضر(ع) صداي رودخانه اي را شنيد رو به اصحاب خود کرد و گفت:در اينجا بايستيد و از اينجا حرکت مکنيد.خضر از اسب پياده شد و به طرف آن رودخانه به راه افتاد آن دانه را در جايي انداخت تا صدا کنيد و نور از آن ساتع شود. دانه به رودخانه افتاد و صدا نکرد.خضر بيمناک شد که مبادا صدا نکند و آنها نفهمند و آن دانه ي قيمتي هم از دست رفته باشد. چون دانه ي سرخ به ته آب رسيد صدايي از آن بلند شد و روشنايي پديد آمد خضر از پي روشنايي رفت تا که چشمه اي ديد که آبش از شير سفيدتر از ياقوت صافتر و از عسل شيرين تر بود.مقداري از آن آب خورد و جامه هاي خود را بيرون آورد و در آن آب غسل کرد و لباس پوشيد و آن دانه را برداشت و با استفاده از آن راه بازگشت را پيدا کرد و به طرف اصحابش رهسپار گرديد. ذوالقرنين پس از خضر بدان مکان رسيد اما اثري از آن چشمه نيافت.....
ذوالقرنين به طلب آب حيات حرکت کرد تا به محلي رسيد که سيصد و شصت(360) چشمه در آن وجود داشت حضرت خضر(ع)-سرکرده و رييس چرخ و ارابه هاي خود-را احضار کرد و 360 نفر را انتخاب نمود و به هر يک ماهي نمک آلودي داد و گفت: به ترتيب برويد و اين ماهي ها را در چشمه ها بياندازيد و بشوييد ولي هيچکس ماهي خود را درون چشمه اي که ديگري ماهي خود را در آن انداخته نياندازد.
همه رفتند هر يک ماهي خود را درون چشمه اي انداخت خضر هم ماهي خود را درون چشمه اي انداخت ماهي فورآ زنده شد.خضر مقداري از آن آب خورد و لباس خود را بيرون آورد و در آن غسل نمود و خواست که آن ماهي را بگيرد اما آن را نيافت.همه برگشتند ذوالقرنين فرمان داد ماهي ها را بگيرند چون شمردند ديدند که يک ماهي کم است.خضر گفت که آن ماهي دست من بود در آب انداختم زنده شد و چون از آب خواستم بخورم ماهي از دستم رفت و ديگر او را نديدم(معلوم نيست اون ماهي الان کجا هست ولي هر جا که هست خوش به حالش که از آن آب خورده و تا آخر هم زنده هست به هر حال) ذوالقرنين گفت آن چشمه ي حيات نصيب تو بوده است. وي هر چند در جستجوي آن چشمه برآمد اما آن را نيافت.
همانطور که شما هم متوجه شديد اکثر حکاياتي که در مورد آب حيات گفته ميشود اغلبآ با يکديگر متفاوت ميباشند ولي در کل همه ي اين داستان ها به يک امر مشترک ميرسند و به يک نقطه ي مشترک اشاره ميکنند و آن هم اينکه تنها کسي که توانست از اين آب بياشامد حضرت خضر(ع) بوده است.. و آن حضرت هم اکنون زنده صحيح و سالم و قبراق ميباشند ولي از نظرها غايبند و تا هنگامي که نفخه صور دميده ميشود آن جناب زنده خواهد بود.
در احاديث معتبر آمده است که حضرت خضر(ع) به استقبال جنازه ي حضرت اميرالمئومنين علي بن ابي طالب (عليه اسلام) آمده است و حسنين (عليه السلام) را تسليت و تعزيت گفت و آن ها را به قبري که حضرت نوح (ع) سالها پيش براي آن جناب تهيه کرده بود راهنمايي کرد.همچنين آمده است که پيامبر عظيم الشان اسلام حضرت محمد مصطفي صل الله عليه و آله و صلم صداي حضرت خضر(ع) را ميشنيده اما نمي توانسته است ايشان را ببينند.سيد بن طاوس روايت کرده که حضرت خضر و الياس (ع) همه ساله در موسم حج شرکت ميکنند. و همچنين گقته ميشود که اين دو پيامبر{حضرت خضر و الياس (ع)}همه روزه به هنگام غروب آفتاب نزد ياجوج و ماجوج(بعدآ اگر خدا بخواهد در اين مورد مطالبي رو خواهم نوشت) ميروند و آن ها را از آمدن به اين طرف سد و کندن لايه هاي آهني آن باز ميدارند.
اما اگر اکنون کمي تامل کنيم و به عمق اين موضوعات نگاه و آن ها را سر هم کنيم شايد بتوان آدرسي و يا نشانه اي از اين چشمه ي خدادادي و با ارزش پيدا کنيم.
چشمه آب حيات در کجا قرار دارد؟
همانطور که گفته شد چشمه ي آب حيات در ظلمات قرار دارد. بايد ديد که منظور از ظلمات چه بوده است. و يا اينکه آيا ما در کره ي زمين سر زميني به نام سرزمين ظلمات يا تاريکي ها داريم يا خير.
برخي از عالمان مسلمان بر اين عقيده هستند که(همانطور که گفتم) ظلمات در اين جا به تاريکي شب و يا روز اشاره نمي کند بلکه اين تاريکي اشاره به جهل و ناداني و نا آگاهي انسان از علم ميکند.منظور از ظلمات جهل ميباشد و منظور از آب حيات علم است که حضرت خضر(ع) دارا بود.
عده اي ديگر هم بر اين عقيده هستند که آب حيات در کوهي به نام کوه قاف (ق) و يا اطراف آن قرار دارد به اطلاعاتي ويکي پديا دايره المعارف آزاد در مورد اين کوه به ما ميدهد تو جه فرماييد:
قاف نام کوهي است افسانهاي و بلند که گويند گرداگرد زمين را پوشانده و خورشيد از پشت آن طلوع ميکند. در افسانهها آمده است که خورشيد شبها را در چاهي پشت کوه قاف مي گذراند. کوه قاف مکان چشمه آب حيات نيز ذکر شده و در ادبيات کنايه از دورترين نقطه جهان است. پيشينيان کوه قاف را ميخ زمين ميدانستند. جنس آن را از زمرد سبز نوشتهاند و به باور آنها کبودي آسمان همان روشنايي زمردين است که از اين کوه بازميتابد وگرنه آسمان در اصل از عاج سپيدتر است. در کوه قاف هيچ آدمي زندگي نميکند. در کوهپايه آن دو شهر قرار دارد، يکي در شرق آن به نام جابلقا و ديگري در غرب آن به نام جابلسا. فاصله کوه قاف تا آسمان به اندازه قد انسان است. پژوهشگران نام و جايگاه کوههاي قفقاز را الهامبخش پديد آمدن اين افسانه دانسته اند. برخي نام پنجاهمين سوره قرآن «ق» را مربوط به اين کوه ميدانند.
چندي قبل در رسانه اعلام شد که محققان هورمون طول عمر انسان را کشف کردند. اين هورمون طول عمر سلولهاي بدن انسان را مشخص ميکند.محققان اميدوارند که بتوانند با انجام تحقيقات و آزمايشات گوناگون طول عمر انسان را بيشتر کنند. آنها حدس ميزنند که بتوانند عمر انسان را در حدود بيست سال بيشتر و بالاتر ببرند.شايد در آينده اي نزديک بتوان طول عمر انسان را به حدي زياد کرد که بتواند نوه و نواده و....اش را ببيند.
همانطور که يکي از چهارده معصوم درست نمي دونم امام صادق(عليه السلام) بودند و يا حضرت محمد صل الله عليه و آله فرموده اند:
در آخرالزمان,طول عمر شيعيان(توجه داشته باشيد شيعيان) به حدي طولاني خواهد بود که تا آنها هزار نفر از نسل خودشان را نبينند از دنيا نخواهند رفت. شايد به دليل پيشرفت همين علومي که من در بالا به آن اشاره کردم باشد.
مطمئنآ آب حيات با استفاده از ترکيبات پيچيده ي خود,باعث طول عمر سلولهاي داخلي انسان ميشود شايد روزي بشر توانست آب حيات را خود کشف و ترکيبات داخل آن را بدون وجود مقداري از آب حيات که آن را زير ميکروسکوپ قرار دهد و آزمايش کند به دست آورد و تکنيک ساخت آن را خود به کف گيرد.
راستي بايد يک چيزي را بگويم که فراموش کرده بودم:
از حضرت محمد(صل الله عليه و اله) روايت شده است که: هرگاه نام خضر را ميبري و منظور تو از خضر همان خضر نبي است هر آينه بايد بر او سلام کني چرا که او در کنارتوست مي بيند و ميشنود امام ديده نميشود(يعني هر گاه نام حضرت خضر را ميبري او کنار تو خواهد آمد)
به نظر خودم آب حيات بايد در کشور افغانستان باشد.چرا؟
چون همانطور که گفته بودم آب حيات در مشرق زمين ميباشد و کشورهاي مشرق زمين عبارتند از کشورهاي افغانستان ايران چين ژاپن و بسيار کشورهاي ديگر. اگر ما اين طور در نظر بگيريم که آب حيات در يک غار قرار گرفته شده باشد اکثر غارهاي کشورهاي شرق کشف و پيدا گرديده اند به جز يک کشور آن هم افغانستان. در اين کشور غارهاي بسياري وجود دارد که به دليل وجود شايعه و خرافه هاي بسيار و همچنين کمبود وسايل و ابزار آلات مناسب اکثر آنها کشف نشده اند و هيچ کس جرات نميکند که داخل غارهاي اين مملکت شود و اين غارها را کشف نمايند. براي مثال به يکي از اين خرافه ها توجه کنيد:ميگويند که روزي گربه سياهي را درون غاري که سالها بود مردم از آن دوري ميجستند وارد کردند تا ببينند چه ميشود. چنين کردند و وقتي گربه از آن طرف ديگر غار سر در آورد(شايد از همين طرفي که رفته بوده برگشته به هرحال) رنگش کاملآ تغيير کرده و از سياه به سفيد تبديل گشته است.(کي ميدونه شايد هم واقعي باشه!!!!)
حالا بد نيست اين رو هم بگم که در داخل (توجه کنيد در داخل) يکي از کوههاي اين کشور شهري باستاني قرار دارد و اين طور که شنيده ام کسي تا به حال داخل آن را نديده است و مردم هم يکديگر را از رفتن به آنجا نهي ميکنند. خلاصه عجايب زيادي در افغانستان وجود داره اما به دلايلي که بالا عرض شد و شايد دلايل ديگري که من هم نميدونم اکثر آنها دست نخورده باقي مانده. براي مثال به يکي ديگر از اين عجايب دقت کنيد: همانطور که شما هم قضيه ي مثلث برمودا را شنيديد براي دوستاني که نمي دانند ميگويم که اين مثلث که تقريبآ در آمريکاي مرکزي و در آب قرار دارد هر چيزي که از روي آن گذر کند را به سمت خود ميکشاند و آن را غرق مينمايد نمونه ديگري هم از اين جور قضايا در جاهاي ديگر دنيا نيز به چشم ميخورد مثل درياي شيطان اما از همه عجيب تر و جالب تر همين مثلث برموداست که ترسناک جلوه ميکند. بعضي ها ميگويند که اين مثلث دست پرورده ي خبرنگاران ميباشد که آن را بزرگ جلوه داده اند به هر حال بحث ما که سر مثلث برمودا نيست , در افغانستان خشکي وجود دارد که کاري درست شبيه به کار اين مثلث را انجام ميدهد اما با يک تفاوت آن هم اينکه اين تنها خشکي در زمين هست که کار مثلث برمودا را انجام ميدهد.
بدنبال چی هستید و هدفتان از درس خواندن چیست؟
راست و دروغ
مولد واندوگراف
مولد واندوگراف يكي از سادهترين ساختارهاي الكتريكي براي توليد الكتريسيته ساكن است. در اين مولد در اثر مالش يك نوار لاستيكي بر روي يك غلتك فلزي، الكتريسيته ساكن توليد ميگردد. بارهاي ايجاد شده در نوار لاستيكي و غلتك متفاوت ميباشند. بدين صورت كه بارهاي ايجاد شده در نوار لاستيكي منفي و بار ايجاد شده بر روي غلتك مثبت ميباشد. به وسيله الكتريسيته ساكن توليد شده توسط اين مولد ميتوان روشن و خاموش شدن لامپ مهتابي، باز شدن نوارهاي افشان و تعليق گلولههاي رساناي سبك در استوانه شفاف را مشاهده نمود. وان دوگراف دستگاهی است که میتواند مقدار زیادی الکتریسیته ساکن تولید کند، درست مثل ابرها؛
بهطوري كه وقتی دستتان را به آن میزنید، میتوانید جرقههایی مثل رعد و برق را در اتاق خودتان ببینید .مولد واندوگراف، دستگاهي است كه ميتواند بارها و ولتاژهاي خيلي بالايي را توليد كند.
در اين مولد، يك تسمه لاستيكي كه به سرعت حركت ميكند، بارهاي منفي را به داخل يك پوسته فلزي كروي ميبرد.
اين پوسته بر روي يك پايه عايق نصب شده است تا بار روي آن نتواند منتقل شود.
اگر اين پوسته را باردار كرده و و يك كره متصل به زمين در نزديك آن قرار دهيد، جرقههاي بزرگي مانند جرقههاي كوچك آذرخش (برق آسمان)، در ميان دو كره توليد ميشود.
بار الكتريكي منفي بر روي پوسته كروي به اندازهاي زياد است كه هوا (كه در حالت عادي عايق است) را براي لحظهاي به رسانا تبديل ميكند.
جرقه و بار الكتريكي، به طرف كره متصل به زمين (يا اگر شما خيلي نزديك آن باشيد به طرف شما) حركت ميكند
واندوگراف توانایی باردار کردن اجسام و اعمال نیرو به آن ها را دارد.

سیم
میخ
یک آرمیچر کوچک مثل موتور بادبزن
یک تکه لوله PVC
یک سیخ چوبی
کیسه پلاستیکی
نوارچسب
قوطی نوشابه فلزی
بطری نوشابه پلاستیکی
2 باتری 3ولتی
یک ظرف ماست پلاستیکی کوچک
طرز ساخت:1 - وسط ظرف ماست را سوراخ کنید.
2 - آرمیچر را درست زیر سوراخ به ظرف بچسبانید.
3 - میخ را داغ کنید و با احتیاط 2 سوراخ برای عبور سیمهای آرمیچر در دیواره ظرف درست کنید. سیمها را از سوراخها رد کنید.
4 - سوراخ دیگری درست عمود بر محور موتور آرمیچر ايجاد كرده و از آن یک سیم آزاد بگذرانید که سیم زمین بشود.
5 - لوله PVC را روی ظرف بگذارید. بالای لوله یک تکه از سیخ چوبی را قرار دهید. دور سیخ را با نوارچسب بپیچید تا کلفت شود. حالا کش را دور سیخ بیندازید. سر دیگر کش را به محور آرمیچر بیندازید. همه چیز را با نوارچسب سفت کنید.
6 - حالا سر و ته بطری پلاستیکی را ببرید. لوله PVC باید در بطری جا شود. روی سر بطری هم قوطی نوشابه را بگذارید.
7 - انتهای بطری نزدیک به قوطی را سوراخ کنید؛ از آن یک سیم - که سرش را لخت کردهاید - بگذرانید و آن را به قوطی وصل کنید و با چسب محکم کنید.
فیزیک کوانتوم چیست؟
"اگر کسی بگوید فیزیک کوانتوم را فهمیده، پس چیزی نفهمیده است."
ما هم در اینجا می خواهیم چیزی را برایتان توضیح دهیم که قرار است نفهمید!
تقسیم ماده:
بیایید از یک رشتهی دراز ماکارونی پخته شروع کنیم. اگر این رشتهی ماکارونی را نصف کنیم، بعد نصف آن را هم نصف کنیم، بعد نصفِ نصف آن را هم نصف کنیم و... شاید آخر سر به چیزی برسیم ــ البته اگر چیزی بماند! ــ که به آن مولکولِ ماکارونی میتوان گفت؛ یعنی کوچکترین جزئی که هنوز ماکارونی است. حال اگر تقسیم کردن را باز هم ادامه بدهیم، حاصل کار خواص ماکارونی را نخواهد داشت، بلکه ممکن است در اثر ادامهی تقسیم، به مولکولهای کربن یا هیدروژن یا... بربخوریم. این وسط، چیزی که به درد ما می خورد ــ یعنی به دردِ نفهمیدن کوانتوم! ــ این است که دست آخر، به اجزای گسسته ای به نام مولکول یا اتم می رسیم.
این پرسش از ساختار ماده که «آجرک ساختمانی ماده چیست؟»، پرسشی قدیمی و البته بنیادی است. ما به آن، به کمک فیزیک کلاسیک، چنین پاسخ گفته ایم: "ساختار ماده، ذره ای و گسسته است"؛ این یعنی نظریهی مولکولی.
تقسیم انرژی:
بیایید ایدهی تقیسم کردن را در مورد چیزهای عجیب تری به کار ببریم، یا فکر کنیم که می توان به کار برد یا نه. مثلاً در مورد صدا. البته

صوت یک موج مکانیکی است که می تواند در جامدات، مایعات و گازها منتشر شود. چشمه های صوت معمولاً سیستم های مرتعش هستند. ساده ترین این سیستم ها، تار مرتعش است، که در حنجره ی انسان هم از آن استفاده شده است. بهراحتی(!) و بر اساس مکانیک کلاسیک می توان نشان داد که بسیاری از کمیت های مربوط به یک تار کشیده مرتعش، از جمله فرکانس، انرژی، توان و... گسسته (کوانتیده) هستند. گسسته بودن در مکانیک موجی، پدیده ای آشنا و طبیعی است (برای مطالعهی بیشتر می توانید به فصلهای ۱۹ و ۲۰ «فیزیک هالیدی» مراجعه کنید). امواج صوتی هم مثال دیگری از کمیت های گسسته (کوانتیده) در فیزیک کلاسیک هستند. مفهوم موج در مکانیک کوانتومی و فیزیک مدرن جایگاه بسیار ویژه و مهمی دارد که جلوتر به آن می رسیم و یکی از مفاهیم کلیدی در مکانیک کوانتوم است.
پس گسسته بودن یک مفهوم کوانتومی نیست. این تصور که فیزیک کوانتومی مساوی است با گسسته شدن کمیت های فیزیکی، همهی مفهوم کوانتوم را در بر ندارد؛ کمیت های گسسته در فیزیک کلاسیک هم وجود دارند. بنابراین، هنوز با ایدهی تقسیم کردن و سعی برای تقسیم کردن چیزها میتوانیم لذت ببریم!
مولکول نور:
خوب! تا اینجا داشتیم سعی می کردیم توضیح دهیم که مکانیک کوانتومی چه چیزی نیست. حالا می رسیم به شروع ماجرا:
فرض کنید به جای رشتهی ماکارونی، بخواهیم یک باریکهی نور را به طور مداوم تقسیم کنیم. آیا فکر می کنید که دست آخر به چیزی مثل «مولکول نور» (یا آنچه امروز فوتون مینامیم) برسیم؟ چشمه های نور معمولاً از جنس ماده هستند. یعنی تقریباً همهی نورهایی که دور و بر ما هستند از ماده تابش میکنند. ماده هم که ساختار ذره ای ـ اتمی دارد. بنابراین، باید ببینیم اتم ها چگونه تابش می کنند یا می توانند تابش کنند؟
تابش الکترون:
در سال ۱۹۱۱، رادرفورد (۹۴۷-۱۸۷۱) نشان داد که اتم ها، مثل میوهها، دارای هستهی مرکزی هستند. هسته بار مثبت دارد و

اگر الکترونها به این توصیه عمل میکردند، همه مواد (از جمله ما انسانها) باید از خود اشعه تابش میکردند (و همانطور که میدانید اشعه برای سلامتی بسیار خطرناک است)، ولی میبینیم از تابشی که باید با حرکت مارپیچی الکترون به دور هسته حاصل شود اثری نیست و طیف نوری تابش شده از اتمها بجای اینکه در اثر حرکت مارپیچی و سقوط الکترون پیوسته باشد، یک طیف خطی گسسته است؛ مثل برچسبهای رمزینهای (barcode) که روی اجناس فروشگاهها میزنند.
یعنی یک اتم خاص ، نه تنها در اثر تابش فرو نمیریزد، بلکه نوری هم که از خود تابش میکند، رنگهای یا فرکانسهای گسسته و معینی دارد. گسسته بودن طیف تابشی اتمها از جمله علامت سؤالهای ناجور در مقابل فیزیک کلاسیک و فیزیکدانان دههی 1890 بود
فاجعهی فرابنفش:
ماکسول (۱۸۷۹-۱۸۳۱) نور را به صورت یک موج الکترومغناطیس در نظر گرفته بود. از این رو، همه فکر می کردند نور یک پدیدهی موجی است و ایدهی «مولکولِ نور»، در اواخر قرن نوزدهم، یک لطیفهی اینترنتی یا SMS کاملاً بامزه و خلاقانه محسوب می شد. به هر حال، دست سرنوشت یک علامت سؤال ناجور هم برای ماهیت موجی نور در آستین داشت که به «فاجعهی فرابنفش» مشهور شد:
یک محفظهی بسته و تخلیهشده را که روزنهی کوچکی در دیوارهی آن وجود دارد، در کوره ای با دمای یکنواخت قرار دهید و آنقدر صبر کنید تا آنکه تمام اجزا به دمای یکسان (تعادل گرمایی) برسند.
در دمای به اندازهی کافی بالا، نور مرئی از روزنهی محفظه خارج میشود، مثل سرخ و سفید شدن آهن گداخته در آتش آهنگری.
در تعادل گرمایی، این محفظه دارای انرژی تابشیای است که آن را در تعادل تابشی - گرمایی با دیواره ها نگه میدارد. به چنین محفظهای «جسم سیاه» میگوییم. یعنی اگر روزنه به اندازهی کافی کوچک باشد و پرتو نوری وارد محفظه شود، گیر میافتد و نمیتواند بیرون بیاید.
نمودار انرژی تابشی در واحد حجم محفظه، برحسب رابطه رایلی- جینز در فیزیک کلاسیک و رابطه پیشنهادی پلانک
فرض کنید میزان انرژی تابشی در واحد حجمِ محفظه (یا چگالی انرژی تابشی) در هر لحظه U باشد.
سؤال: چه کسری از این انرژی تابشی که به شکل امواج نوری است، طول موجی بین ۵۴۶ (طول موج نور زرد) تا ۵۷۸ نانومتر (طول موج نور سبز) دارند؟
جوابِ فیزیک کلاسیک به این سؤال برای بعضی از طول موجها بسیار بزرگ است! یعنی در یک محفظهی روزنه دار که حتماً انرژی محدودی وجود دارد، مقدار انرژی در برخی طول موجها به سمت بی نهایت میرود. این حالت برای طول موجهای فرابنفش شدیدتر هم میشود.

ذره چیست؟ ذره عبارت است از جرم (یا انرژیِ) متمرکز با مکان و سرعت معلوم.
موج چیست؟ موج یعنی انرژی گسترده شده با بسامد و طول موج. ذرات مختلف میتوانند با هم برخورد کنند، اما امواج با هم برخورد نمیکنند، بلکه تداخل میکنند . نور قرار است هم موج باشد هم ذره! یعنی دو چیز کاملاً متفاوت.
کارمندان جدید برای کدام بخش مناسبند
کارمندان جدید برای کدام بخش مناسبند ؟!
براي اينکه تشخيص دهيد کارمندان جديد را بهتر است در کدام بخش به کار بگماريد، مي توانيد به ترتيب زير عمل کنيد:
400 عدد آجر در اتاقي بگذاريد و کارمندان جديد را به آن اتاق هدايت نماييد.آنها را ترک کنيد و بعد از 6 ساعت بازگرديد. سپس موقعيت ها را تجزيه و تحليل کنيد:
* اگر دارند آجرها را مي شمرند، آنها را در بخش حسابداري بگذاريد.
* اگر از نو (براي بار دوم) دارند آجرها را مي شمرند، آنها را در بخش مميزي بگذاريد.
* اگر همه اتاق را با آجرها آشفته کرده اند، آنها را در بخش مهندسي بگذاريد.
* اگر آجرها را به طرزي فوق العاده مرتب کرده اند، آنها را در بخش برنامه ريزي بگذاريد.
* اگر آجرها را به يکديگر پرتاب مي کنند، آنها را در بخش اداري بگذاريد.
* اگر در حال چرت زدن هستند، آنها را در بخش حراست بگذاريد.
* اگر آجرها را تکه تکه کرده اند، آنها را در قسمت فناوري اطلاعات بگذاريد.
* اگر بيکار نشسته اند، آنها را در قسمت نيروي انساني بگذاريد..
* اگر سعي مي کنند آجرها ترکيب هاي مختلفي داشته باشند و مدام جستجوي بيشتري مي کنند و هنوز يک آجر هم تکان نداده اند، آنها را در قسمت حقوق و دستمزد بگذاريد.
* اگر اتاق را ترک کرده اند، آنها را در قسمت بازاريابي بگذاريد .
* اگر به بيرون پنچره خيره شده اند، آنها را در قسمت برنامه ريزي استراتژيک بگذاريد.
* اگر بدون هيچ نشانه اي از تکان خوردن آجرها با يکديگر در حال حرف زدن هستند، به آنها تبريک بگوييد و آنها را در قسمت مديريت قرار ده
احاديث جذاب از امام صادق(عليه السلام)
امام صادق (ع) : گاهی مردی را می بینی که در سخنوری یک لام یا واو خطا نمی کند همانا دلش از شب تاریک و ظلمانی تاریک تر است و گاهی مردی را می بینی که نمی تواند آنچه را که میخواهد به زبان آورد اما دلش مانند خورشید می درخشد. اصول کافی جلد 4 صفحه 152
امام صادق (ع) : گفتار و سخنان رسول خدا (ص) و ما ائمه (ع) را به نوجوانان خود بیاموزید و در انجام این وظیفه تربیتی تسریع کنید پیش از آنکه مخالفین گمراه بر شما در این امر پیشی گیرند و سخنان نادرست خوش را در ضمیر پاک کودکان و نوجوانان شما جای دهند و گمراهشان سازند. فروع کافی جلد 4 صفحه 47
امام صادق (ع) : بشناسید مرتبه و منزلت شیعیان ما را به مقدار احادیثی که از ما نقل مینمایند همانا ما خاندان رسول خدا (ص) کسی را در زمره فقهاء قرار نمیدهیم تا اینکه او محدث باشد و از قول ما ائمه حدیث نقل نماید. ترجمه منیة المرید صفحه 530
امام صادق (ع) : سزاوار نیست مومن در مجلسی بنشیند که در آن معصیت خدا میشود و او قدرت بر هم زدن آن مجلس را ندارد. اصول کافی جلد2 صفحه 274
امام صادق (ع) : حدیثی که در مسائل حلال و حرام از انسان صادق و مورد اعتماد یاد بگیری از دنیا و آنچه در آنست از طلا و نقره برایت بهتر است. بحارالانوار جلد 1 صفحه 214
امام صادق (ع) : سه طایفه هستند که منافق می باشند اگرچه نماز به یاد دارند و روزه بگیرند و به اعتقاد خود مسلمان باشند : 1.کسانی که در امانت خیانت میکنند. 2.کسانی که در سخن گفتن دروغ می گویند3.اشخاصی که خلف وعده میکنند و به عهد و پیمان خود وفا نمی کنند. تفسیرجامع جلد 3 صفحه 65
امام صادق (ع) : عالمی نزد عابدی رفت و پرسید که نماز تو چگونه است عابد گفت چه کسی میتواند نماز مرا درک کند و حال آنکه من سالهاست که نماز میخوانم عالم پرسید گریه تو به درگاه خدا چگونه است عابد گفت آنقدر گریه میکنم که از اشک از رویم جاری میشود و لباسم را تر میکند پس عالم توجه ای به او کرد و گفت : اگر تا به حال خنده کرده بودی و الان ترسان بودی بهتر بود از گریه ای که باعث اعتماد و عجب تو به عبادتت گشته زیرا عبادت کسی که بر طاعت خود اعتماد داشته باشد بالا نمیرود. عین الحیوه صفحه 183
حضرت صادق (ع) : خداوند متعال به داود خطاب نمود ای داود بشارت ده گناهکاران را که توبه آنها را می پذیرم و گناه ایشان را می آمرزم و بترسان صدیقان و نیکوکاران را که تکبر و عجب نکنند به عملهای خود و به عبادت خود منازند زیرا هر بنده ای را که من او را به مقام حساب درآورم و به عدالت حساب از او کشم هلاک خواهد شد. عین الحیوة صفحه 183
امام صادق (ع) : درباره قول خدای عزوجل سوره اسری آیه ((9)) ( همانا این قرآن مردم را به سوی امری پایدار هدایت مینماید ) فرمودند یعنی بسوی ولایت امیرالمومنین (ع) و ما ائمه (ع) راهنمائی میکند. اصول کافی جلد 1 صفحه 315
امام صادق (ع) : مردی به امام (ع) گفت مرا سفارشی فرمائید : فرمود : 1. دروغگو جوانمردی ندارد 2. شخص زود رنج وفا ندارد 3. حسود آسایش ندارد 4. و شخص بد اخلاق میان مردم بزرگواری ندارد. نصایح صفحه 237
امام صادق (ع) : درباره آیه 179 سوره اعراف ( از برای خدا اسماء حسنی و اسامی نیکوئی است پس با آنها خدا را بخوانید ) فرمودند به خدا سوگند ما ائمه از آل محمد (ص) (( اسماء الحسنی )) خدا هستیم و خداوند عبادت کسی را بدون ولایت ما آل محمد (ص) قبول نمیکند. تفسیر جامع جلد 2 صفحه 489
امام صادق (ع) : درباره آیه 37 سوره فاطر : (( خطاب شود به جهنمیان در دوزخ آیا به شما عمر به اندازه کافی ندادیم تا از آن بهره گیرید )) فرمودند : این آیه ملامت و سرزنش جوان غافلی است که به سن هیجده سال رسیده است واز فرصت جوانی خود برای اصلاح امور آخرتش استفاده نمیکند. تفسیر برهان صفحه 882
امام صادق (ع) : درباره آیه 77 سوره قصص : (( و فراموش مکن بهره و نصیب خود را از زندگی دنیا )) فرمودند : یعنی نیروی جوانی و اوقات فراغت و سلامت خود در جوانی را فراموش مکن و از آنها برای بهره برداری زندگی آخرت خود در دنیا استفاده کن. سخنان 14 معصوم جلد 2 صفحه 12
امام صادق (ع) : بدان که هر عمل کریمانه و کار پسندیده ای را که درباره یکی از بنگان خدا انجام داده ای در واقع به شخص خود احترام نموده ای و شرف خویشتن را زیبا ساخته ای پس هرگز تشکر خدمتی را که درباره خود کرده ای از دیگران مخواه. جعفریات صفحه 236
امام صادق (ع) : برای تسکین خاطر و تخفیف اندوه خود از ملامتهای دنیوی و تحمل فشار زندگی همواره به کسی نظر کن که نصیبش از نعمتهای الهی کمتر از تو است تا شکر نعمتهای موجود را بجای آوری و برای افزایش نعمتهای خداوند شایسته باشی. مستدرک الوسائل جلد 2 صفحه 64
امام صادق (ع) : از مسیح (ع) روایت کرده که میفرمود : موسی بن عمران به شما امر کرد زنا مکنید و من به شما امر میکنم که فکر زنا را هم در خاطر نیاورید چه رسد به عمل زنا زیرا آنکس که فکر زنا میکند مانند کسی است که در عمارت زیبا و مزینی آتش روشن کند پس اگرچه عمارت آتش نگیرد ولی دودهای تیره آتش زیبایی های عمارت را خراب میکند پس فکر گناه هم به همین شکل قلب انسان را تیره و تار میسازد و به صفا و پاکی آن ضربه میزند ولو که عملا مرتکب آن نشوید. وسائل الشیعه جلد 5 صفحه 7
امام صادق (ع) : ای آنکه موی سفید و دل سیاه داری آگاه باش که پیش رویت عذاب الهی و پشت سرت ملک الموت است میخواهی چه بکنی ؟ روزی بچه بودی نادان روز دیگر جوان بودی گناهکار امروز پیر هستی ریاکار تو اکنون در کجائی و در چه حالی ؟ پس اعمال پسندیده ات کجا رفته است. مشکوة الانوار صفحه 169
امام صادق (ع) : لقمان در سفارشات خود به فرزندش گفت پسر جان من چهارصد پیغمبر را درک کردم و چهار کلمه از دستورات ایشان انتخاب کردم که به تو میگویم : 1. در خانه مردم که به عنوان میهمان وارد می شوی چشم ات را از ناموس مردم بپوشان .2. در سر سفره غذا ببین آیا غذائی که میخوری از راه حلال تهیه شده است یا حرام و ملاحظه نما که پرخوری نکنی .3. در هنگام وضو گرفتن مراقب باش که وضویت را کامل و صحیح بگیری .4. در سخن گفتن یا حرف خیر بگو و یا سکوت نما. نصایح صفحه 187
امام صادق (ع) : هرکس در دنیا هر شب سوره واقعه را تلاوت کند هیچ گاه تهیدست و فقیر نشود و بعد از مرگ از رفقای جناب امیرالمومنین (ع) باشد. عین الحیوه صفحه 476
امام صادق (ع) : سلیمان نبی فرموده است : درباره کسی که به نیکی یا بدی قضاوت نکنید تا اینکه رفیقانش را ببیند چه آنکه آدمی از امثال و نزدیکان خود شناخته میشود و به صفات هم نشینان و دوستان صمیمی اش توصیف میشود. مستدرک الوسائل جلد 2 صفحه 62
امام صادق (ع) : هرکس صد مرتبه بگوید (( یا رب صل علی محمد و آل محمد )) خداوند صد حاجت و دعای او را بر آورده کند که سی حاجت آن از حاجتهائی دنیایی باشد و هفتاد تای آن برای پس از مرگ باشد. عین الحیوة صفحه 414
امام صادق (ع) : هر فرزندی که با دیده غضب و خشم به پدر و مادر خود که در حق وی ستم نموده اند نگاه کند نمازش در پیشگاه الهی نامقبول است. الحدیث جلد 2 صفحه 262
امام صادق (ع) : هرگاه یکی از شیعیان ما که برارش از او در کاری کمک و یاری بخواهد او را تا آنجائی که میتواند کمک نکند به خدا و رسول و ائمه (ع) خیانت نموده است و اگر به دنبال کار و حاجت برادر خویش برود و خیراندیشی در کار برادرش نکند همانطوری که برای کار خود عمل میکند به خدا و رسول و ما ائمه (ع) خیانت کرده است. اصول کافی جلد 3 صفحه 318
امام صادق (ع) : هیچ قطره بارانی نیست که از آسمان فرود آید جز آنکه فرشته ای همراه آنست که آن قطره را در همان جائی که خدا برایش مقدر ساخته قرار دهد. من لا یحضره الفقیه جلد 2 صفحه 239
امام صادق (ع) : درباره پدرانتان نیکی کنید تا فرزندنتان به شما نیکی نمایند و نسبت به زنان مردم عفت داشته باشید تا زنانتان محفوظ بمانند. امالی صدوق صفحه 70
امام صادق (ع) : مومن از چهار ناحیه در اذیت و رنج میباشد : 1.همسایه ای که او را آزار دهد.2.شیطانی که در مقام گمراه کردن او باشد.3.منافقی که از او ایراد گیری کند.4.مومنی که بر او حسد برد و این آخری از همه بر او دشوارتر است زیرا به خاطر حسادتش بر او تهمت و افتراء زند و مردم هم از او که مومن است میپذیرد و گمراه میشوند. عین الحیاة صفحه 245
حضرت صادق (ع) : هر قومی که در مجلسی گرد هم آیند و خدا را در آن یاد نکنند آن مجلس در قیامت باعث حسرت ایشان خواهد بود پس فرمود : یاد ما از جمله یاد خداست و یاد دشمنان ما از جمله ذکر و یاد شیطان است. عین الحیاة صفحه 232
امام صادق (ع) : از قول رسول خدا (ص) فرموند : گناه پنهانی که شخص آن را در خلوت انجام می دهد فقط به خود او ضرر میزند ولی گناه علنی موقعی که مورد تنفر و سرزنش جامعه قرار نگیرد ضرر عمومی دارد. قرب الاسند صفحه 26
امام صادق (ع) : تا آن وقتی که دو مسلمان از هم دوری می جویند و از هم قهرند شیطان همواره خرسند و شادمان است و وقتی دوباره دوستی خود را تجدید مینماید زانوهای شیطان سست میگردد بگونه ای که تاب ندارد در جائی بایستد و رگ و پیوندش از هم جدا شود و فریاد زند وای بر من که نابود شدم. منیه المرید صفحه 155
امام صادق (ع) : از قول رسول خدا (ص) فرمودند : اخلاق خوب و محبت آمیز گناهان را ذوب میکند همانطور که اشعه آفتاب برف و یخ را و اخلاق بد و خوی نا پسند در برخورد با مردم عمل خوب را فاسد میکند همچنانکه سرکه عسل را. مشکوة الانوار صفحه 221
امام صادق (ع) : به یکی از اصحاب خود فرموند : چه مانعی دارد وقتی یکی از شما دچار غم و اندوه میشود وضو بگیرد و به جایگاه عبادت خود برود و دو رکعت نماز بخواند و دعا کند که خداوند آن اندوه را از وی برطرف نماید مگر فرموده خدای تعالی را در سوره بقره آیه 46 نشینده ای که میفرماید : برای غلبه بر مشکلات و ناگواریهای خود از صبر و نماز مدد بخواهید. تفسیر برهان جلد 1 صفحه 157
امام صادق (ع) : وقتی بنده مومن کار نیکی میکند مردم از او تشکر نمی کنند و احسان او در میان خلق مشهور نمی شود زیرا او این کار را از برای رضای خدا میکند و کار نیک اش به آسمان بالا میرود و معروف در میان اهل آسمان میگردد و در زمین پهن نمیشود ولی وقتی شخص کافر کار نیکی میکند مردم از او تشکر میکنند زیرا او به نیت مردم این کارها را انجام داده و عملش در میان مردم منتشر میشود ولی به آسمان بالا نمیرود و آسمانیان آن را نمیشناسند و مقبول درگاه حق تعالی قرار نمیگیرد. عین الحیوه صفحه 365
امام صادق (ع) : اگر من یک مومن را اطعام کنم برایم دوست داشتنی تر از آنست که یک افق از سایر مردم که دین و اعتقاد صحیح ندارند را اطعام کنم پرسیده شد یک افق چند نفر است فرمود : صد هزار نفر. کافی جلد 4 صفحه 303
امام صادق (ص) : هرکس مومن پولداری را اطعام نماید ثوابش برابر است با آزار کردن یکی از فرزندان حضرت اسماعیل (ع) که از سر بریدن نجات دهد و هرکس مومن فقیری را اطعام کند ثوابش برابر است با آنکه صد تن از فرزندان اسماعیل (ع) را از سر بریدن نجات دهد. کافی جلد 4 صفحه 307
امام صادق (ع) : هرکس به مومنی شربتی آب دهد در جائی که دسترسی به آب باشد حق تعالی به هر لیوانی هفتادهزار حسنه به او کرامت نماید و اگر در جائی باشد که آب کم باشد چنان باشد که دو بنده از فرزندان اسماعیل (ع) را از سر بریدن نجات داده. عین الحیوه صفحه 444
امام صادق (ع) : چون گناه بنده مومن زیاد شود و جبران آن نکند خداوند او را به غم و اندوه در دنیا گرفتار سازد تا کفاره آن شود و گرنه بیمارش کند تا کفاره آن گناهان شود و اگر باز هم چاره ساز نشد هنگام مرگ بر او سخت گیرد تا کفاره گناهش شود و اگر باز هم گناه داشته باشد در قبر عذابش کند تا هنگام دیدن پروردگار گناهی نداشته باشد. امالی صدوق مجلس صفحه 49
امام صادق (ع) : همانا رسول خدا (ص) نهی فرمود از بیرون رفتن زن از خانه بدون اجازه شوهرش و اگر بی اجازه بیرون رود همه فرشتگان و هر جن و انسی که بر آنها گذرد لعنتش کنند تا به خانه اش برگردد و نهی فرمودند از آرایش نمودن زن برای غیر شوهرش که اگر بکند بر خدا حق است که او را به آتش بسوزاند و نهی فرمودند از این که زن بیش از 5 کلمه آنهم از روی ضرورت و ایجاب کاری با مرد نامحرمی صحبت نماید. امالی صدوق مجلس صفحه 66
امام صادق (ع) : همانا رسول خدا (ص) نهی فرمودند از این که مردی بر دیگری بگوید خواهرت را به من تزویج کن تا خواهرم را به ازدواج تو در آورم و نهی فرمود از بازی با تخته نرد و شطرنج و نهی فرمود از گوش دادن به آلات موسیقی مانند طبل و تنبور و تار و سایر اینها. امالی صدوق مجلس صفحه 66
امام صادق (ع) : قرآن عهد و پیمان خداست در میان بندگانش سزاوار است که مردم به عهد خدا نظر نموده و هر روز پنجاه از آن را قرائت نمایند. تفسیر جامع جلد 1 صفحه 36
امام صادق (ع) : هرکس سوگند به ترک چیزی بخورد که انجام آن بهتر است اعتناء به این سوگند خود نکند و آن کار خیر را انجام دهد و کفاره ای هم برای ترک سوگند نمیخواهد بپردازد زیرا این امر از وسوسه ها و خطوات شیطان است. تفسیر نمونه جلد 1 صفحه 573
امام صادق (ع) : حارث بن مغیره گفت از امام (ع) پریدم آیا ممکن است وقتی پیش آید که مردم امام خود را نشناسند فرمود بلی ممکن است چنین زمانی پیش آید که مردم به امام خود دسترسی نداشته باشند و او را نبینند عرض کردم پس چه باید بکنند فرمود : چنگ میزنند به سخنان و فرموده های امامان پیشین تا امام آشکار شود. بحارالانوار جلد 17
امام صادق (ع) : یعقوب بن شعیب گوید امام (ع) به من فرمود : آیا از ناحیه اطرافیان به شما آزاری میرسد من گفتم از تمام مردم اذیت و کنایه میشنوم فرمود میدانی چرا ؟ عرضه داشتم نه حضرت فرمود : زیرا شیطان مردم را دعوت به باطل کرد آنها دعوتش را اجابت کردند و به ایشان دستور داد و آنها اطاعتش کردند ولی وقتی شما را به کاری خواند اجابتش نکرده و وقتی به شما فرمان داد اطاعتش ننمودید لذا مردم را بر علیه شما و ضد شما تشویق و ترغیب نمود. علل الشرایع جلد 2 صفحه 903
امام صادق (ع) : ابوبصیر گوید به امام (ع) گفتم مردی در حال احرام به بالای ساق پای زنی نگاه کرده و محتلم شده حکمش چیست ؟ حضرت فرمودند : اگر آن مرد توانگر و ثروتمند است باید یک شتر کفاره دهد و اگرمتوسط الحال است باید یک گاو بدهد و اگر فقیر و محتاج است در عهده اش یک گوسفند میباشد سپس حضرت فرمودند : این را بدان که من به خاطر آنکه آبی از او خارج شده این کفاره را قرار ندادم بلکه جهتش این است که آن مرد به چیزی نگاه کرده یعنی قسمتی از بدن زن نامحرم که دیدنش بر او حرام است. علل الشرایع جلد 2 صفحه 876
امام صادق (ع) : اسحاق بن عمار گوید از امام (ع) راجع به کسی که دهان خود را از شراب پر کرده و نوشیده پرسیدم فرمود : باید او را هشتاد تازیانه بزنند و اگر دفعه ای دیگر باز این کار را کرد بازهم هشتاد تازیانه بزنند و اگر برای مرتبه سوم شراب نوشید او را باید کشت. علل الشرایع جلد 2 صفحه 717
امام صادق (ع) : هرکس از روی سهل انگاری نماز واجب خود را نخواند تا آنکه وقت آن بگذرد آن گاه آن را قضا نماید آن نماز تیره و تار به عالم اعلی بالا رود و گوید خدا تو را خوار کند که چنانچه مرا ضایع ساختی. ثواب الاعمال صفحه 518
امام صادق (ع) : هرکس یک روز از ماه رمضان را از روی عمد روزه نگیرد روح ایمان از وی مفارقت میکند. ثواب الاعمال صفحه 536
امام صادق (ع) : هر زنی که خود را به عطر خوشبو کند و از خانه بیرون رود خداوند و هفتاد هزار ملائکه او را لعنت کنند تا به خانه برگردد. ثواب الاعمال صفحه 591
امام صادق (ع) : درباره سوره فجر آیه 4-1 : (( والفجر ولیال عشر والشفع و والوتر : قسم به فجر صبحگاهی قسم به شب های دهگانه قسم به دوتائی و قسم به یگانه )) فرمودند : منظور از فجر وجود مقدس قائم آل محمد (ص) است و منظور شب های دهگانه ده امام پیش از آنحضرت میباشند که امامتشان به خاطر ظلم حاکمان وقت چون شب پوشیده گشت و منظور از (( شفع )) وجود مقدس امیر المومنین و حضرت زهرا (س) است و منظور از وتر پروردگار یکتاست. تفسیر جامع جلد 7 صفحه 403
امام صادق (ع) : چهل تن مومن در جائی جمع نشوند و خدای عزوجل را با نام الله نخوانند جز آنکه هر دعائی کنند به اجابت رسد و اگر چهل تن نباشند چهار مومن خدا را به نام (الله) ده بار صدا کنند خدا دعایشان را اجابت کند و اگر چهار تن فراهم نشد یک مومن اگر خدا را چهل بار با نام (الله) صدا کند خدای عزیز و جبار دعایش را به اجابت رساند. اصول کافی جلد 4 صفحه 257
امام صادق (ع) : هرکس بعد از نماز صبح و مغرب هفت بار بگوید : (( لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم )) از هفتاد نوع بلا در امان باشد که کمترین جنون و جزام و برص و خوره است. اصول کافی جلد 4 صفحه 304
امام صادق (ع) : شیوه رسول خدا (ص) : چنین بود که به زنها سلام میکرد و آنها جوابش را میدادند روش امیر المومنین (ع) هم این بود که به زنها سلام میکرد ولی خوش نداشت به زنان جوان سلام دهد و می فرمود میترسم آوازش مرا خوش آید و این لذت گناهش از آنچه در ثواب سلام بیشتر باشد. کافی جلد 4 صفحه 464
امام صادق (ع) : هرگاه سه نفر در جائی کنار هم هستند دو تن از آنها سر گوشی(در گوشی ) با هم صحبت نکنند زیرا باعث ناراحتی و آزار سومی است. کافی جلد 4 صفحه 481
امام صادق (ع) : بسم الله الرحمن الرحیم را در آغاز کار یا صحبت خود ترک مکن اگرچه دنبالش بخواهی یک بیت شعر بخوانی یا بنویسی. کافی جلد 4 صفحه 506
امام صادق (ع) : هرکس کار خوبی را به دیگران بیاموزد به اندازه اجر کسانی که به آن کار عمل کنند ثواب به شخص تعلیم دهنده خواهند داد عرض شد ؟ اگر آن کس که یاد گرفته این علم را به افراد دیگری تعلیم دهد چطور ؟ فرمود ثواب تمام کسانی که از این علم بهره مند شوند به همان معلم نخستین داده خواهد شد اگرچه آن شخص تعلیم دهنده از دنیا برود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 19
امام صادق (ع) : ابوبصیر گوید از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود : شخص آزاد مرد در همه حالات آزاد است اگر به مصیبتی دچار شود صبر میکند اگر گرفتار هجوم بلا گردد شکست نمیخورد مومن آزاده اگر اسیر شود ستم ببیند و آسایش اش به سختی مبدل گردد باز هم آزاد مرد است و در رفتار و منش او تغییری ایجاد نمیگردد.چنانکه جناب یوسف (ع) با آنکه به بردگی رفت اسیر شد ستم دید همچنین تاریکی زندان و وحشت حبس و مصائب دیگری که به او رسید ضرری به شخصیت روحی وی نزد. کافی جلد 2 صفحه 84
امام صادق (ع) : چیزی نیست جز اینکه پیمانه و وزنی دارد جز گریه که یک قطره اش دریاهائی از آتش را خاموش میکند و چون دیده اشکین شود چهره تیرگی و خواری نبیند و چون اشک از چشم روان گردد خداوند تن صاحبش را بر دوزخ حرام کند و راستی که اگر در جمعیت و مجلسی یک نفر گریان شود همه مورد ترحم واقع میشوند. کافی جلد 4 صفحه 233
امام صادق (ع) : و هرکه را حاجت و خواسته ای به خدای عزوجل باشد باید با صلوات بر محمد و آلش آن را آغاز کند پس حاجت خود را بخواهد و باز هم در پایان صلوات بر محمد و آلش بفرستد زیرا خدای عزوجل کریم تر از آنست که دو طرف دعائی را بپذیرد و میانه آن را وانهد و صلوات بر محمد آلش دعائی است که به طور قطع و یقین مورد اجابت خدا قرار میگیرد. کافی جلد 4 صفحه 252
مردی به امام صادق (ع) عرض کرد : ما برای امری عجیب خلق شده ایم ، امام (ع) فرمود : تو را به خدا بگو آن امر عجیب چیست ؟ گفت ما برای فنا و نابودی آفریده شده ایم ، امام (ع) فرمود : برادر خود را نگه دار( کار خوب و شایسته کن ) که ما برای بقاء و ماندن خلق شده ایم . چگونه فانی می شود بهشتی که هرگز تفرق و پراکندگی ندارد و چگونه فانی می شود آتشی که هرگز شعله اش فروکش نمی کند ، بگو ما از عالمی به عالم دیگر منتقل می شویم . الحدیث جلد 1 صفحه 3
امام صادق (ع) : اشخاص عاقل به سعی و کوشش خود تکیه می کنند ولی مردان نادان به آمال و آرزوهای خویشتن متکی هستند . الحدیث جلد 1 صفحه 12
امام صادق (ع) : دو برادر شرفیاب محضر رسول خدا (ص) شدند و عرض کردند برای تجارت قصد مسافرت به شام را داریم ، به ما دعائی بیاموزید که برای حفظ جان خود بخوانیم ، حضرت در جواب فرمود : هنگامی که به منزل وارد شدید پس از اداء فریضه عشاء وقتی به بستر خواب رفتید ابتدا تسبیح حضرت زهرا (س) و سپس آیة الکرسی را بخوانید و تا صبح از هر حادثه و بلائی در امان خواهید بود . الحدیث جلد 1 صفحه 26
امام صادق (ع) : یک فرد عبادتی را انجام می دهد ولی در آن عمل طالب رضای الهی نیست بلکه می خواهد مردم او را به پاکی و نیکی یاد کنند و دوست دارد کار خوبش را به مردم بشنواند چنین فردی با این طرز تفکر شرک به خدا دارد . الحدیث جلد 1 صفحه 31
امام صادق (ع) : اگر می خواهی در جامعه مورد تکریم و احترام باشی با مردم به مدارا و نرمی برخورد کن و اگر می خواهی با تحقیر و اهانت مردم مواجه شوی روش تندی و خشونت در پیش گیر . الحدیث جلد 1 صفحه 43
امام صادق (ع) : برای اینکه پاکی و خوبی مردی را بشناسید به رکوع و سجده طولانی او نگاه نکنید ، زیرا او با این عمل معتاد شده اگر ترک کند از ترک عادت وحشت زده می شود ولی به راستگویی و اداء امانتش نگاه کنید و از این راه او را بشناسید . الحدیث جلد 1 صفحه 46
امام صادق (ع) فرموده است : که لقمان به پسر خود چنین گفت : ای فرزند اگر در کودکی ادب آموختی ، در بزرگسالی از آن بهره مند خواهی شد ، کسی که قصد ادب آموزی دارد بر آن همت می گمارد ، و آنکس که در آموختن ادب همت کند به زحمت فراگرفتن علوم تربیتی تن می دهد و با شدتی هرچه تمامتراز پی علم اخلاق می رود. وآنکه با جدیت درراه طلب (علم) قدم بردارد سرانجام به مقصد می رسد ومنافع آن عایدش خواهد شد. الحدیث جلد 1ص50
108.امام صادق (ع) : از رسول اکرم (ص) حدیث کرده که فرموده است : کسی که با مال خود به یاری تهیدستان می رود و با تمامی مردم بر اساس انصاف رفتار می کند ، او مومن واقعی و پیرو حقیقی مکتب اسلام است. الحدیث جلد1 ص 58
خداوند در قرآن شریف فرموده است : به حقیقت تقوی پرهیزکار شوید . ابی بصیر معنی این آیه را از امام صادق (ع) سئوال کرد . حضرت در جواب فرمود : متقی حقیقی کسی است که پیوسته مطیع اوامر الهی باشد ، هرگز گناه نکند ، همواره در یاد خدا باشد ، هرگز حق را فراموش ننماید ، تمام نعمتهای الهی را شاکر باشد ، هرگز کفران نعمت نکند. الحدیث جلد1 ص 63
امام صادق (ع) : فروتنی و تواضع ، مایه اصلی هر شرف محبوب و مقام بلند است. الحدیث جلد 1 ص 65
امام صادق (ع) : ایمان ندارد آنکس که شرم و حیا ندارد. الحدیث جلد 1 ص 71
امام صادق (ع) در توحید مفضل چنین فرموده است : مفضل ، اینک دقت کن در صفتی که خداوند آنرا به آدمیان اختصاص داده و حیوانات از آن بی بهره اند ، آن خوی پر ارج و بزرگ ، آن خلق ارزنده و عظیم ، شرم و حیاء است. الحدیث جلد 1 ص 72
امام صادق (ع) : برای تسکین خاطر و تخفیف اندوه خود ، همواره به کسی نظر کن که نصیبش از نعمتهای الهی کمتر از تو است تا شکر نعمتهای موجود را به جای آوری و برای افزایش نعمت خداوند ، شایسته باشی و قرارگاه عطیه الهی گردی. الحدیث جلد 1 ص 81
امام صادق (ع) فرموده است که لقمان به پسر خود چنین گفت : فرزند عزیز همواره نفس خود را به اداء وظایف شخصی و انجام کارهای خویش الزام کن . و جان خود را در مقابل شدائدی ( سختیهایی) که از ناحیه مردم میرسد به صبر و بردباری وادار نما. اگر مایلی در دنیا به بزرگترین عزت و بزرگواری نائل شوی از مردم قطع طمع ( امید ) کن و به آنان امیدوار مباش . پیامبران و مردان الهی با قطع امید از مردم به مدارج عالیه خود نائل شدند.الحدیث جلد 1 ص 83
امام صادق (ع) : موقعی که در اطاق ، کودکی حضور دارد ، مردان با زنان یا کنیزان خود نزدیکی نکنند ، زیرا این عمل طفل را به راه بی عفتی و زناکاری سوق می دهد. الحدیث جلد 3 صفحه 86
امام صادق (ع) : احمد بن نعمان از امام (ع) سئوال کرد که دختر بچه شش ساله نزد من است و با من محرم نیست ، امام فرمود او را نبوس و در آغوش مگیر.الحدیث جلد 3 صفحه 89
امام صادق (ع) : فرزندان خود را هفت سال آزاد بگذار بازی کنند و در هفت سال دوم او را با ادب و روشهای مفید و لازم تربیت کن ، و در هفت سال سوم مانند یک رفیق صمیمی ، مصاحب و ملازمش باش. الحدیث جلد 3 صفحه 103
امام صادق (ع) : هر صاحب حرفه و صنعتی ناچار باید دارای سه خصلت باشد تا بتواند به وسیله آن تحصیل درآمد کند . اول آنکه با درستکاری و امانت رفتار کند . سوم آنکه با کار فرمایان حسن برخورد داشته باشد و نسبت به آنان ابزار تمایل نماید. الحدیث جلد 3 صفحه 7
امام صادق (ع) : مطالعه بسيار و پيگير در مسائل علمي باعث شگفتي عقل و تقويت نيروي فكر و فهم است. الحديث جلد 2 صفحه 5
امام صادق (ع) : انسان عاقل از يك سوراخ مار دو بار گزيده نميشود ، يعني انسان عاقل همواره تجربيات خود را به خاطر ميسپارد و عملاً به كار ميبندد و اگر يك بار اشتباه كرد ، دوباره آن را تكرار نميكند. الحديث جلد 2 صفحه 7
امام صادق (ع) : به بعضي از اصحاب خود فرمود: دوست خود را از اسرار زندگيت آگاه مكن، مگر آن سري كه اگر به فرض دشمنت بداند به تو زيان نميرساند، زيرا دوست كنوني ممكن است روزي دشمن تو گردد. الحديث جلد 2 صفحه 21
امام صادق (ع) : اگر يكي از جوانان شيعه را نزدم بياورند كه وظيفه خود را در شناخت دين انجام نميدهد، او را تأديب ميكنم. الحديث جلد 2 صفحه 52
امام صادق (ع) : گناه، مردم را از رزق (روزي) محروم ميكند. الحديث جلد 2 صفحه 80
امام صادق (ع) به هشام فرموده است : اگر روزي را ببيني كه سربازان در ميدان كار زار از دو طرف در مقابل يكديگر صف كشيده اند و با مشتعلشدن آتش جنگ،نگرانی و وحشت همه جا را فرا گرفته است ، تو در همان روز از انجام كار و طلب روزي باز نايست و در همان شرائط سخت و دشوار براي به دستآوردن معاش (روزي) كوشش كن. الحديث جلد 2 صفحه 81
امام صادق (ع) : از رفاقت و همبستگي سه گروه بر حذر باش : 1- خائن 2- ستمكار 3- سخنچين. كسي كه روزي به نفع تو خيانت ميكند، روز ديگر به ضرر تو خيانت خواهد كرد؛ كسي كه براي تو به ديگري ستم مينمايد، طولي نميكشد كه به شخص تو ستم ميكند؛ و كسي كه از ديگران نزد تو سخنچيني ميكند، عنقريب از تو نزد ديگران نمامي خواهد كرد. الحديث جلد 2 صفحه 93
امام صادق (ع) : مردي به خانه رسول اكرم آمد و درخواست ملاقات داشت. موقعي كه حضرت خواست از حجره خارج شود و به ملاقات آن مرد برود به جاي آيينه، جلوي ظرف بزرگ آبي كه در داخل اطاق بود ايستاد و سر و صورت خود را مرتب كرد، عايشه از مشاهده اين كار به تعجب درآمد، در مراجعت به حضرت عرض كرد: يارسولالله چرا در موقع رفتن، در برابر ظرف آب ايستاديد و موي و روي خود را مرتب و منظم كرديد؟ فرمود: عايشه؛ خداوند دوست دارد كه وقتي مسلماني براي ديدار برادرش ميرود خود را بسازد و خويشتن را براي ملاقات او بيارايد. الحديث جلد 2 صفحه 119
امام صادق (ع) : عبادت خداوند را با وجود خستگي و بيميلي بر خود تحميل ننماييد. روش اسلام: چند نفر از صحابه رسول اكرم (ص) به منظور تزكيه نفس و تعالي روان و جلب رضوان الهي، آميزش با زنان و افطار روز و خواب شب را بر خود حرام نمودند، ام سلمه از تصميم آنان آگاه شد و مطلب را به اطلاع پيامبر اكرم (ص) رساند. حصرت رسول اكرم (ص) : نزد آنان رفت و فرمود: آيا زنان خود را ترك گفتهايد و از آنان اعراض كردهايد؟ من كه پيغمبر شما هستم نزد زنان ميروم، روز غذا ميخورم، شب را ميخوابم و هر كس از سنت من روي گرداند از من نيست. الحديث جلد 2 صفحه 153
امام صادق (ع) : خشم، كليد تمام بديها و شُرور است. الحديث جلد 2 صفحه 166
امام صادق (ع) آن كس كه از گناه توبه واقعي كرده مانند كسي است كه از اصل گناه نكرده است. الحديث جلد 2 صفحه 182
معاويه بن وهب از امام صادق (ع) درباره اين آيه سؤال كرد. سوره نبأ ، آيه 38 « در قيامت احدي را قدرت تكلم نيست، مگر كسي را كه خدا اجازه داده باشد و سخن به راستي و صواب گويد». امام (ع) فرمود: به خدا قسم مائيم كه از طرف خداوند مأذون و مجازيم، ماييم كه سخن به صواب ميگوييم، سؤال كرد چه ميگوييد؟ فرمود: خدا را تمجيد ميكنيم، درود بر رسول اكرم (ص) ميفرستيم و براي شيعيان خود شفاعت مينماييم و پروردگار شفاعت ما را رد نميكند. الحديث جلد 2 صفحه 196
امام صادق (ع) : مرد با ايمان هرگز مغلوب شهوت خود نميشود و شكمش باعث رسوايي او نميگردد. الحديث جلد 2 صفحه 209
امام صادق (ع) : کسی که می خواهد با نداشتن خویش و قوم ، عزیز و محترم باشد ، با نداشتن ثروت ، غنی و بی نیاز باشد ، با نداشتن مقام شامخ اجتماعی دارای ابهت و عظمت باشد ، باید خویشتن را از ذلت گناه و ناپاکی به محیط با عزت اطاعت الهی منتقل نماید .الحدیث جلد 2 صفحه 275
امام صادق (ع) : بهترین و محبوبترین برادران من کسی است که عیوب مرا به من هدیه بفرستد و نقائصم را تذکر دهد . الحدیث جلد 2 صفحه 297
امام صادق (ع) فرموده است : که در حکم حضرت داوود آمده است : انسان عاقل باید زمان خود را بشناسد ، به کاری که موظف است روی آورد و آنرا به درستی انجام دهد . الحدیث جلد 2 صفحه 310
امام صادق (ع) : اگر از عمرت فقط دو روز باقی مانده باشد ، یک روزش را به فرا گرفتن ادب و تربیت اختصاص بده تا روز مرگت از سرمایه های اخلاقی روز قبلت یاری بخواهی .الحدیث جلد 2 صفحه 326
عبدالله بن سنان می گوید : از امام صادق (ع) پرسش نمودم که آیا ملائکه افضلند یا بنی آدم . حضرت در پاسخ از جدش علی بن ابیطالب (ع) حدیث نمود که فرموده است : خداوند در ساختمان ملائکه ، عقل را بدون شهوت مستقر ساخته است ، و در حیوانات شهوت بدون عقل . اما در اولاد آدم ، عقل و شهوت را با هم و در کنار هم قرار داده است. هر انسانی که عقلش بر شهوتش پیروز گردد برتر از فرشته است و هر انسانی که شهوتش بر عقلش غلبه کند بدتر و پست تر از حیوان است . الحدیث جلد 2 صفحه 357
امام صادق (ع) فرموده است : این آیه (( او لم نعمرکم ما یتدکر فیه من تذکر )) ملامت و سرزنش جوانان غافلی است که به سن هجده سال رسیده اند و از فرصت جوانی خود استفاده نمی کنند . الحدیث جلد 2 صفحه 369
امام صادق (ع) : کسی که تلاوت ( و فهم قرآن ) می کند اگر جوان با ایمان باشد قرآن با خون و گوشتش آمیخته می شود و در همه انساج بدنش اثر می گذارد.الحدیث جلد 2 صفحه 385
امام صادق (ع) : چهارچیز از چهارچیز سیر نشوند : زمین از باران . چشم از نگاه.زن از مرد.و عالم از علم. نصایح صفحه 191
امام صادق (ع) :هرکه چهارچیز را برای من متعهد شود من چهارخانه در بهشت برای او ضامن شوم : عهده دار شود که انفاق کند و از فقر نترسد در حق مردم نسبت به خود انصاف دهد به همه سلام کند و جدال نکند هرچند بر حق باشد. نصایح صفحه 190
امام صادق (ع) : سفیان ثوری گوید : به حضرت صادق (ع) عرض کردم : یابن رسول الله مرا نصیحت کنید : فرمود : سفیان ! دروغگو جوانمردی ندارد . زود رنج رفیق ندارد . حسود روی آسایش نبیند . بد اخلاق مجد و بزرگی نیابد.گفتم : یاابن رسول الله ! باز هم بفرمایید : فرمود : سفیان به خدا اعتماد کن که ایمان همین است . به داده او راضی باش که بی نیازی این است . با همسایه خوشرفتاری کن تا مسلمان باشی . با بی دین رفاقت نکن که فسق و فجورش را به تو می آموزد . و با مردم خداترس مشورت کن. نصایح صفحه 197
امام صادق (ع) : مسجدها را از : خرید . فروش . دیوانه . گناه . معرفی گمشده . قضاوت . اجرای حد . و سر و صدا حفظ کنید. نصایح صفحه 282
امام صادق (ع) : پیغمبر (ص) فرموده : هرکه رسم نیکی بگذارد خداوند ثواب این تاسیس و ثواب هرکه را به این آیین عمل نماید به او عطا فرماید بدون اینکه از ثواب آنان کسر شود. نصایح صفحه 191 و 192
امام صادق (ع) : ای سماعه مومن از چهار بلا آسوده نشود : همسایه موذی . شیطان گمراه کننده . منافق عیبجو . و مومن حسود . ای سماعه ! این بلای آخر از همه بدتر است.سپس سماعه از حضرت پرسید : چگونه آن بلای آخر (مومن حسود) از همه سخت تر است ؟ فرمودند : چون هر حرفی که مومن حسود درباره مومن واقعی بگوید مردم قبول میکنند. ( زیرا هم تیپ و هم لباس او است) نصایح صفحه 191
امام صادق (ع) : خداوند متعال پیغمبر خود را به اخلاق عالی ممتاز کرده شما خود را با این خویها بیازمایید : یقین.قناعت.صبر.شکر، رضایتمندی . خوشخویی . سخاوت . غیرت . شجاعت و جوانمردی. نصایح صفحه 313
امام صادق (ع) : بر شما باد به دوری از گناه و راست گفتن و برگرداندن امانت برای کسی که شما را امین دانسته که همانا اگر کشنده حضرت امام حسین (ع) شمشیری را که با آن امام حسین (ع) را کشته پیش من بعنوان امانت بگذارد خیانت نمی کنم و به او برمیگردانم. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 245
امام صادق (ع) : برخی از حقوق مسلمان بر برادرش این است که چون او را دید سلامش کند و چون بیمار شود عیادتش نماید و چون غائب شود خیر خواهیش کند و چون عطسه کند دعایش کند ( یرحمک الله گوید ) و چون بمیرد تشییعش کند. اصول کافی جلد 3 صفحه 248
امام صادق (ع) : عیسی بن مریم فرمود : وای بر علماء بد که چگونه آتش دوزخ بر آنها زبانه کشد. اصول کافی جلد 1 صفحه 59
امام صادق (ع) : مردم سه دسته اند : دانشمند و دانشجو و خاشاک روی آب (که هر لحظه آبش به جانبی برد ) مانند مردمیکه چون تعمق دینی ندارند هر روز به کیشی گروند و دنبال هر صدائی برآیند. اصول کافی جلد 1 صفحه 41
امام صادق (ع) : هرکه برای خدا علم را بیاموزد و بدان عمل کند و به دیگران بیاموزد در مقامهای بلند آسمانها عظیمش خوانند و گویند : آموخت برای خدا و عمل کرد برای خدا و تعلیم داد برای خدا. اصول کافی جلد 1 صفحه 43
امام صادق (ع) : دانش آموزید . به وجود آن خود را با خویشتن داری و سنگینی بیارائید و نسبت به دانش آموزان خود تواضع کنید و نسبت به استاد خود فروتن باشید و از علماء متکبر نباشید که رفتار باطلتان حق شما را ضایع کند. اصول کافی جلد 1 صفحه 44
امام صادق (ع) : با یکدیگر مصافحه کنید ( دست بدهید ) زیرا مصافحه کینه را می برد. اصول کافی جلد 3 صفحه 264
امام صادق (ع) : همانا گناه بنده را از روزی محروم می دارد. اصول کافی جلد 3 صفحه 372
امام صادق (ع) : محبوبترین برادرانم نزد من آنکسی است که عیوب مرا به من اهداء نماید. ( یعنی عیوب مرا به من بگوید ) تحف العقول صفحه 366
امام صادق (ع) : هنگامی که قائم (عج) قیام نماید بار دیگر مردم را به اسلام دعوت میکند و به احکام از بین رفته و فراموش شده آن آشنا می گرداند و چون از جانب خداوند به امور گمشده و از میان رفته راهنمایی می نماید او را مهدی می گویند. کتاب بحارالانوار جلد 51 صفحه 30
امام صادق (ع) فرمودند : هر بدعتی گمراهی و هر گمراهی راهش بسوی دوزخ است. اصول کافی جلد 1 صفحه 72
امام صادق (ع) : هنگامی که قائم (عج) قیام نماید بار دیگر مردم را به اسلام دعوت میکند و به احکام از بین رفته و فراموش شده آن آشنا می گرداند و چون از جانب خداوند به امور گمشده و از میان رفته راهنمایی می نماید او را مهدی می گویند. کتاب بحارالانوار جلد 51 صفحه 30
امام صادق (ع) : هرکه قرآن را از روی آن بخواند ( یعنی از حفظ نخواند و از روی قرآن بخواند ) از دیدگان خود بهره مند شود ( یعنی چشمانی سالم داشته باشد ) و سبب آمرزش پدر و مادرش گردد گرچه آندو کافر باشند. اصول کافی جلد 4 صفحه 417
امام صادق (ع) : هیچ کسی نیست که آخر سوره کهف را بخواند جز اینکه در هر ساعتی که بخواهد از خواب بیدار شود. اصول کافی جلد 4 صفحه 443 شرح : هرکس آیه آخر سوره کهف را بخواند در هرساعتی که بخواهد از خواب بیدار شود. البته با یقین و باور. سوره کهف آیه 110 : قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد فمن کان یرجو القاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه احدا.
امام صادق (ع) فرمود : از سفارشات امیرالمومنین (ع) به اصحابش این است : بدانید که قرآن هدایت شب و روز است ( یعنی در همه احوال و اوقات هدایت کننده است ) و نور شب تاریک است . برای هر سختی و نیازی ( راه نجات را در گرفتاری و بلا نشان دهد ) پس چون بلائی فرا رسد اموال خود را سپر جانتان سازید و چون حادثه ای پیش آمد ( که مربوط به امر دین است و جز با دادن جان مرتفع نشود ) جان خود را فدای دینتان کنید و بدانید که هلاک شده کسی است که دینش تباه شود و غارت زده کسی است که دینش را به ربایند همانا پس از رسیدن به بهشت نیازی نیست و بعد از دوزخ بی نیازی نیست ( هرکه در دنیا عمل صالح کند و مستوجب بهشت گردد فقیر و نیازمند نیست هر چند دست تنگ و گرفتار باشد و کسی که خود را مستوجب دوزخ سازد بی نیازی ندارد هر چند ثروتمند و مرفه باشد ) اسیر دوزخ آزاد نگردد و نابینایش بهبودی نیابد. اصول کافی جلد 3 صفحه 306
امام صادق (ع) : کمترین آزار ( به پدر و مادر ) گفتن اف به آنهاست و اگر خدای عزوجل چیزی را آسان تر و خوارتر از آن می دانست از آن نهی می فرمود. ( یعنی اگر کلمه ای کوچکتر از( اف ) بود که به سبب آن به پدر و مادر توهین شود خداوند می گفت) اصول کافی جلد 4 صفحه 49
امام صادق (ع) : پیوسته شیطان تا دو مسلمان با هم قهر هستند شادمان است و همین که با هم آشتی کنند زانوهایشان بلرزد و بندهایش از هم جدا شود و فریاد زند : ای وای بر من از هلاکتی که به من رسید. اصول کافی جلد 4 صفحه 46
امام صادق (ع)فرمودند : رسول خدا (ص) به زنها سلام می کرد و آنها نیز جواب می دادند . امیر المومنین(ع) نیز سلام می کرد ولی خوش نداشت که به زنهای جوان سلام کند و می فرمود : می ترسم از صدای آنها خوشم آید و زیاد تر از آن اجری (ثوابی) که کسب می کنم ( گناه ) به من رسد. اصول کافی جلد 4 صفحه 464
امام صادق (ع) : از قول پدرش فرمود : دعا را در پنج وقت غنیمت شمارید : هنگام خواندن قرآن . وقت اذان . هنگام نزول باران و لحظه برخورد دو صف لشکر برای شهادت و گاه نفرین ستم دیده که تا عرش بالا رود. امالی شیخ صدوق مجلس چهل و پنجم صفحه 265
امام صادق (ع) : فرمودند : دعا کردن مرد برای برادر دینی در پشت سر او روزی را فراوان نماید و بدی را بگرداند. ( از بین ببرد.) امالی شیخ صدوق مجلس هفتادم صفحه 455
امام صادق (ع) : خشم قلب دانا و حکیم را نابود می کند و هرکس مالک غضب خود نباشد مالک عقل خود نیست. ( عقل ندارد ) بحار الانوار جلد هفدهم جلد 2 صفحه 226
امام صادق (ع) : هرکه دل به دنیا به بندد دل به سه زیان بسته : 1.کوشش و گرفتاری که پایان پذیر نیست.2.آرزویی که به آن نخواهد رسید.3.امیدواری که نائل به آن نمیشود. بحار الانوار جلد هفدهم جلد 2 صفحه 222
امام صادق (ع) : هر چیزی زکاتی دارد و زکات علم این است که به اهلش یاد بدهی. بحارالانوار جلد هفدهم جلد 2 صفحه 220
امام صادق (ع) : دنیا زندان مومن است و صبر دژ و حصار اوست ( مومن به وسیله صبر نیرو و محافظی برای خود دارد ) و بهشت جایگاه مومن است و دنیا بهشت کافر است و قبر زندان او و جهنم جایگاه کافر است. بحارالانوار جلد هفدهم جلد 2 صفحه 219
امام صادق (ع) : کار خوب و نیک کامل نمیشود مگر با سه چیز : 1.عجله در آن نمودن ( یعنی در انجام کار نیک و خوب سستی نکند و به تاخیر نیندازد ) 2.کم شمردن کار نیک اگرچه زیاد باشد.3. منت نگذاشتن. بحارالانوار جلد هفدهم جلد 2 صفحه 211
امام صادق (ع) : سه چیز است که همه باید از آن پرهیز کنند : 1. دوستی و همراهی با اشرار 2.با زنان مشغول به صحبت شدن 3.همنشینی با بدعتگزاران. بحارالانوار جلد هفدهم جلد 2 صفحه 207
امام صادق (ع) : خداوند دو ملک برای انسان موکل قرار داده ( دو ملک قرار داده برای انسان ) هرکس برای خدا تواضع و فروتنی کند خدا او را بزرگ کند و هرکه تکبر کند خدا او را پست و ذلیل کند. عین الحیوة صفحه 351
حضرت امام صادق (ع) : نیست شیعه جعفر (ع) مگر کسی که شکم و فرج ( عورت ) خود را از حرام نگه دارد. در عبادت سستی نمیکند و کوشش میکند و برای خدا کار میکند ( ریا نمیکند) و امید به ثواب و پاداش کار خوب و ترس از گناه و جزاء خدا دارد پس اگر این جماعت را ببینی ایشان شیعه من هستند. عین الحیوه صفحه 436
امام صادق (ع) : نگاه به نامحرم تیری است از تیرهای آلوده شیطان و هرکه ترک کند نگاه کردن به نامحرم را برای خدا. خداوند ایمانی به او کرامت میکند که طعم و لذت آن ایمان را بیابد.( طعم و لذت ایمان را در خود حس میکند). عین الحیوة صفحه 402
امام صادق (ع) : خانه هایی که در آن موسیقی گوش می دهند از نزول بلاهای ناگهانی و دردناک ( مانند سکته و مرگ های ناگهانی و... ) در امان نیست و دعای اهل آن خانه مستجاب نمیشود و ملائکه نیز در آن خانه وارد نمیشوند. عین الحیوة صفحه 229
امام صادق (ع) : روزی جبرئیل بر من نازل شد در حالیکه رنگش متغییر و حالش دگرگون بود . علت این حال را پرسیدم ؟ گفت امروز بر جهنم گذشتم و محلی را که سخت مشتعل و آتش زبانه میکشید را دیدم . از ملک جهنم پرسیدم این عذاب ها برای کیست ؟ گفت برای سه نفر : 1.محتکرین لباس و غذا ( برای گرانفروشی ) ( عده ای هستند که مثلا مواد غذایی که احتیاج مردم است انبار میکنند و به مردم نمی فروشند تا بعد از چند ماه به قیمت خیلی گران به مردم بفروشند و محتکر به این معناست ) 2.شرابخوار 3.قواد ( کسی که مرد و زنی را از راه حرام به هم برساند) ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 224
امام صادق (ع) : ملائکه در خانه هایی که در آن شراب یا دف ( دایره) یا طنبور یا نرد ( و یا آلات دیگر موسیقی) باشد وارد نمیشوند و دعای اهل آن خانه مستجاب نمیشود و خداوند برکت را از اهل آن خانه برمیدارد. ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 227
امام صادق (ع) : امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش امام باقر (ع) نقل کرده که فرمود بر این گروهها سلام نکنید : 1.یهودیان 2.نصاری 3.مجوسیها 4.بت پرستان 5.بر کسانی که سر سفره شرابخواران نشسته اند.6.بر صاحب شطرنج و تخت نرد 7.مرد بدکار (زن نما ) 8.کسی که بر زنان پاک دامن تهمت بزند9.نماز گزار ( چون او آمادگی پاسخ دادن را ندارد در صورتی که سلام از سلام کننده مستحب است و پاسخ دادن واجب است.10.رباخوار11.کسی که در حال قضای حاجت است ( کسی که در توالت است ) 12.کسی که در حمام است 13.فاسقی که فسق خود را آشکار می کند ( علنی می کند ) بحارالانوار جلد 76 صفحه 9
امام صادق (ع) : داوود گوید خدمت امام صادق (ع) رسیدیم پسرش حضرت کاظم (ع) در حالی که ( در اثر تب شدید ) می لرزید . وارد شد امام صادق (ع) به او فرمود : چگونه صبح کردی ؟ او در پاسخ گفت : در سایه لطف خدا و غرق در نعمتهای خداوندم. بحارالانوار جلد 47 صفحه 100
امام صادق (ع) : بر تو باد از افراد پست ( دوری کن از افراد پست ) ! همانا شیعه علی (ع) کسی است که شکم را از حرام پر نسازد و از مفاسد جنسی بر حذر باشد و سخت کوش باشد برای خدا کار کند و به پاداش او امیدوار باشد و از عذاب او بهراسد.زمانی که آنها را ( این چنین ) دیدی ( بدان که ) شیعه من هستند. اصول کافی جلد 2 صفحه 233 حدیث 9
امام صادق (ع) : غیبت نکن که غیبتت می کنند ( شرح : غیبت کسی را نکن که غیبتت می کنند ) برای برادرت چاه مکن که در آن می افتی چون همانطور که برخورد می کنی با تو برخورد میشود. ( هر جوری رفتار کنی همانطور باهات رفتار می کنند ) بحارالانوار جلد 75 صفحه 248 حدیث 16
امام صادق (ع) : کسی که به وزن یک قیراط ( قیراط واحدی برای سنجش الماس است و آن حدود دو گرم است. ) از زکات واجب را نپردازد مومن و مسلمان نیست و مصداق فرموده خداست ( که بنده بعد از مرگ می گوید : ) خدایا مرا برگردان تا بعدها کار شایسته انجام دهم. وسائل الشیعه جلد 6 صفحه 18
امام صادق (ع) : از رسول خدا (ص) سوال شد محبوبترین مردم در پیشگاه خدا کیست ؟ پیامبر (ص) فرمود : کسی که بیشترین سود و خدمت را به مردم عرضه نماید. بحارالانوار جلد 73 صفحه 339
امام صادق (ع) : وقتی برادر مسلمانی پیش انسان بیاید و نیاز خود را مطرح کند اگر انسان به کمک او برخیزد مثل کسی است که در راه خدا جهاد نماید. مستدرک الوسائل جلد 2 صفحه 407
امام صادق (ع) : چهارچیز سبب پیری زودرس است : خوردن گوشت خوک . نشستن بر جای نمناک . بالارفتن از پله . و آمیزش با پیر زن. تحف العقول صفحه 540
امام صادق (ع) : ریشه همه بیماریها و دردها پرخوری است جز تب کردن که گاهی بی سبب به انسان میرسد. کافی جلد 6 صفحه 269 حدیث 8
امام صادق (ع) : غیبت حسنات ( خوبی ها و نیکی ها ) را از بین می برد همانطور که آتش هیزم را از بین می برد. خداوند بزرگ به موسی وحی می فرمود : غیبت کننده اگر توبه کند آخرین کسی است که وارد بهشت میشود و اگر توبه نکند نخستین کسی است که وارد آتش می گردد. بحارالانوار جلد 75 صفحه 257 حدیث 48
امام صادق (ع) : با پرداخت زکات از ثروت کسی کم نشده همانطور که با خودداری از پرداخت آن ثروت کسی زیاد نشده است. وسائل الشیعه جلد 6 صفحه 12 ( یعنی کسی که زکات مالش را داده از ثروت و پولش چیزی کم نشده و کسی هم که زکات مالش را نداده پول و ثروتش زیاد نشده است .)
امام صادق (ع) : کسی که نیاز مومنی را بدون هیچگونه کوچک کردن او برطرف نماید ( منت نگذارد ) خداوند متعال او را در بهشت جا خواهد داد. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال باب 752 روایت 22
امام صادق (ع) : بهترین و محبوبترین برادران من کسی است که عیبهای مرا به من بگوید. عین الحیوة صفحه 443
امام صادق (ع) : پیامبر خدا با هرکسی دست می داد دستش را نمی کشید تا طرف مقابل دستش را بکشد و از او جدا نماید. محجه البیضاء جلد 3 صفحه 388
امام صادق (ع) : فرزندان خود را احترام کنید و آنها را خوب تربیت کنید تا خداوند شما را بیامرزد. بحارالانوار جلد 104 صفحه 95
امام صادق (ع) : با همسایه ات خوشرفتاری کن تا مسلمان راستین باشی. بحارالانوار جلد 74 صفحه 158
امام صادق (ع) : هر مسلمانی که نیاز و حاجت مسلمانی را برطرف نماید خدای متعال به او میفرماید : اجر و ثواب تو به عهده من است و به کمتر از بهشت برای تو راضی نخواهم شد. بحارالانوار جلد 73 صفحه 312
امام صادق (ع) : زیاد بن محمد گوید : بر امام صادق (ع) وارد شدم و گفتم : آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و جمعه دارند ؟ امام (ع) فرمود : آری . روزی که رسول خدا (ص) امیر مومنان (ع) را ( به خلافت و ولایت ) منصوب کرد. مصباح المتهجد صفحه 736
امام صادق (ع) : روز غدیر خم عید بزرگ خداست خدا پیامبری مبعوث نکرده مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان روز عهد و پیمان و در زمین روز پیمان محکم و حضور همگانی است. وسائل الشیعه جلد 5 صفحه 224 حدیث 1
امام صادق (ع) : هرکه با زنی زنا کند از ایمان خارج میشود ( ایمانش از بین می رود ) و هرکه شراب بخورد از ایمان خارج میگردد و هر که یک روز از ماه رمضان را ( بدون عذر شرعی ) روزه نگیرد از ایمان خارج است ( ایمان ندارد ) . ( مگر آنکه توبه کند و تلافی مافات نماید ) ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 230
امام صادق (ع) : به امام صادق (ع) گفته شد : آیا مومنان غیر از عید فطر و قربان و جمعه عید دیگری دارند ؟ فرمود : آری آنان عید بزرگتر از اینها هم دارند و آن روزی است که امیرالمومنین (ع) در غدیر خم بالا برده شد و رسول خدا مساله ولایت را بر گردن زنان و مردان قرار داد. وسائل الشیعه جلد 7 صفحه 325 حدیث 5
امام صادق (ع) : امانت را به صاحبش پس بدهید گرچه صاحبش کشنده امام حسین (ع) باشد. امالی شیخ صدوق مجلس چهل و سوم صفحه 245 حدیث 4
امام صادق (ع) : امام صادق (ع) از پدرانش (ع) نقل مینماید که رسول خدا (ص) فرمود : صدقه از مرگ بد جلوگیری میکند. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه 301
امام صادق (ع) : حافظ قرآن و عمل کننده به آن همنشین فرشتگان بزرگوار وحی است که پاکیزه از گناه می باشند. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه 215
امام صادق (ع) : اسحاق بن عمار می گوید : از امام صادق (ع) پرسیدم : مراد این آیه (( چه کسی به خداوند قرض الحسنه می دهد تا خداوند آن را برای او چندین برابر نماید )) چیست ؟ فرمود : منظور نیکی به امام (ع) است. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه 211
امام صادق (ع) : براستی که درهای آسمان در ماه رمضان باز میشود ، شیاطین کند و زنجیر میشوند و اعمال مومنین پذیرفته میشود.ماه رمضان ماه خوبی است.در زمان رسول خدا (ص) به این ماه مرزوق ( روزی داده شده ) می گفتند. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه 145
امام صادق (ع) : ما ( اهل بیت (ع) ) خاندانی هستیم که مردانگی ما در بخشش به کسی است که به ما ستم کرده است. امالی شیخ صدوق مجلس چهل و هشتم صفحه 289 حدیث 7
امام صادق (ع) : خدای تبارک و تعالی اسلام را دین شما پسندید با آن به سخاوت و حسن خلق و خوشرفتاری همراهی کنید. امالی شیخ صدوق مجلس چهل و ششم صفحه 270 حدیث 3
امام صادق (ع) : بین سلمان و مردی درگیری لفظی پیش آمد ، آن مرد به سلمان گفت : تو کیستی و چیستی ؟ سلمان به او پاسخ داد : آغاز من و تو نطفه ایست گندیده و پایان من و تو هم مردار بدبویی است پس هرگاه روز قیامت شود و میزان سنجش اعمال بر پا گردد ، هرکس که کفه اعمال پسندیده اش سنگین باشد او بزرگوار است و کفه رفتار پسندیده هرکس که سبک باشد ، او پست است. معانی الاخبار جلد 2 صفحه 30
امام صادق (ع) : رسول خدا (ص) فرمود : هرکه به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید به وعده ای که می دهد وفا کند. اصول کافی جلد 4 صفحه 69
امام صادق (ع) : رسولخدا (ص) ( به اصحاب ) فرمود : آیا شما را به بدترینتان آگاه نکنم ؟ عرض کردند : چرا یا رسول الله ، فرمود : آنان که سخن چینی می کنند و میان دوستان جدائی افکنند ، و برای مردمان پاک دامن عیب جوئی کنند. اصول کافی جلد 4 صفحه 75
امام صادق (ع) : هر مومنی که در حق برادر مومن خود نیکی کند ، چنان است که در حق رسول خدا (ص) نیکی کرده است. بحارالانوار جلد 74 صفحه 412
امام صادق (ع) : اگر عدالت در میان مردم به کار افتد ، همه بی نیاز خواهند شد. الحیاة جلد 6 صفحه 521
حضرت صادق (ع) : براى مؤ من سزاوار نيست كه در مجلسى بنشيند كه خداوند در آن مجلس نافرمانى شود و آن مؤ من قدرت بر بهمزدن آن مجلس نداشته باشد. اصول كافى جلد 4 صفحه 82
حضرت صادق (ع) : با اهل بدعت رفاقت و هم نشينى نكنيد تا نزد مردم چون يكى از آنها محسوب شويد، رسولخدا (ص ) فرمود: انسان بر كيش دوست و رفيق خود است. اصول كافى جلد 4 صفحه 83 ( یعنی با خوبان رفاقت کن تا خوب شناخته شوی و با بدان رفاقت نکن که بد شناخته میشوی )
حضرت صادق (ع) فرمود: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: خدا رحمت كند بنده اى را كه از خداى عزوجل حاجتى بخواهد و در دعاى درباره آن پافشارى و اصرار كند، خواه اجابت شود و خواه اجابت نشود، و اين آيه را تلاوت فرمود (كه ابراهيم عليه السلام فرمايد:) ((و دعاكنم بدرگاه پروردگار خود شايد به وسيله دعاى پروردگارم تيره بخت نباشم )) (سوره مريم آيه 48). اصول كافى جلد 4 صفحه 224
حضرت صادق عليه السلام فرمود: هر كه در خدا و رسولش شك كند كافر است. اصول كافى جلد 4 صفحه 98
حضرت صادق عليه السلام فرمود: مردى پيش ابى ذر آمد و گفت : اى اباذر چگونه است كه ما مرگ را بد (و ناخوش ) داريم ؟ گفت : زيرا شما دنيا را آباد كرده ايد و آخرت را ويران ساخته ايد و خوش نداريد كه از (خانه ) آبادان به منزل ويران رويد آن مرد از او پرسيد: ورود ما را بر خداوند چگونه بينى ؟ گفت : اما نيكوكاران شما مانند مسافرى است كه بخاندان خود وارد شود، و اما بدكرداران و (گناهكاران ) شما چون بنده گريخته ايست كه نزد آقايش باز گردانند، گفت : حال ما را نزد خداوند چگونه بينى گفت : كردارتان را بر قرآن عرضه كنيد (و بوسيله آن سنجش كنيد) خداوند (در قرآن ) فرمايد: همانا نيكان در نعمتها هستند و گنهكاران در دوزخند (سوره انفطار آيه 13،14) حضرت فرمود: پس آنمرد گفت : پس رحمت خدا كجاست ؟ فرمود: رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است (يعنى بايد مستحق رحمت باشد تا باو برسد). اصول كافى جلد 4 صفحه 197
حضرت صادق (ع ) فرمود: ريشه و سر هر خطا كارى دوستى دنيا است. اصول كافى جلد 4 صفحه 2
بايد دانست كه دنيا و دوستى آن بخودى خود مذموم نيست ، آنچه مذموم است آن دنيائى است كه انسانرا از كسب كمالات و تحصيل آخرت باز دارد، و او را بمهالك اندازد، و گرنه وسيله بسيارى از سعادت همين دنيا و دوستى آن است ، دنيا است كه محل نزول فرشتگان رحمت ، و خانه پيمبران ، و جاى تجارت اولياء خدا بوده ، چنانچه اميرالمؤ منين (ع ) فرمايد، و روى همين اصل ، پيمبران و ائمه اطهار از خداى تعالى طول عمر و ماندن در دنيا را مى خواستند، چنانچه در كلام سيد الساجدين عليه السلام است ، كه از خدا براى صرف در اطاعتش طول عمر مى خواهد، و البته اين چنين دنيائى عين آخرت است ، چنانچه در روايت صحيح از ابن ابى يعفور حديث شده است كه گويد: عرض كردم بحضرت صادق عليه السلام كه ما دنيا را دوست داريم ؟ فرمود: ميخواهى براى چه كار؟ عرض كردم : مى خواهم بوسيله بوسيله آن ترويج كنم و حج بجاى آورم و برنانخورهاى خود انفاق كنم ، و به برادران دينى خود برسانم ، و صدقه دهم ؟ فرمود: اين از دنيا نيست ، (بلكه ) اين آخرت است . پس رويهمرفته آنچه از اخبار و آيات استفاده مى شود آن است كه دوستى دنيائى كه باعث فراموشى آخرت و تن پرورى و واگذاردن دستورات الهى و حرص بر لذات و شهوات و گناهان و امثال اينها باشد مذموم است ، و بعبارت روشنتر دنيا را براى دنيا بخواهند نه براى آخرت ، ولى اگر دنيا را براى درك سعادات و كسب كمالات و آخرت بخواهد مذموم نيست بلكه ممدوح است (اين بود ملحض كلام مجلسى عليه الرحمة در باب ذم دنيا).
امام صادق (ع ) فرمود: شيطان پسر آدم را در هر چيز مى چرخاند ( و به هر گناهى پيشنهاد مى كند ) همين كه او را خسته كرد، در كنار مال كمين مى كند، و چون بدان جا رسد گريبانش را مى گيرد. اصول كافى جلد 4 صفحه 3
مقصود اينست كه مال و ثروت بزرگترين كمينگاه شيطان است زيرا بسيار كم است كه به ثروت برسد و او را نفريبد.
از حضرت امام صادق (ع ) حديث شده كه حضرت باقر عليه السلام فرمود: شخص حريص بر دنيا مانند كرم ابريشم است كه هر چه بيشتر ابريشم بر خود مى پيچيد راه بيرون شدنش دورتر و بسته تر ميگردد، تا اينكه از غم و اندوه بميرد. اصول كافى جلد 4 صفحه 4
امام صادق عليه السلام فرمود: از هواهاى (نفسانى ) خود بر حذر باشيد و بترسيد چنانچه از دشمنان حذر ميكنيد، زيرا چيزى براى مردان دشمن تر از پيروى هواهاى خودشان و درو شده هاى زبانهايشان (يعنى آنچه بيهوده از دهان خارج شود) نيست . اصول كافى جلد 4 صفحه 30
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كه مال برادر (دينى ) خود را بخورد، و (خودش يا عوضش را) باو برنگرداند، در روز قيامت پاره از آتش خورد. اصول كافى جلد 4 صفحه 28
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه رسول خدا(ص ) فرمود: آفت حسب بخود باليدن است . اصول كافى جلد 4 صفحه 22
امام صادق عليه السلام فرمود: كه مردى نزد رسول خدا آمد عرض كرد: اى رسول خدا من فلان پسر فلانم و تا نه نفر از پدران خود را شمرد، رسول خدا (ص ) بوى فرمود: تو دهمى آنانى در دوزخ . اصول كافى جلد 4 صفحه 21مجلسى (ره ) در معناى حديث گويد: يعنى پدرانت كافر بوده اند و در دوزخند، پس اين چه افتخارى است كه تو بآنان دارى و تو نيز مانند آنان كافر هستى در باطن اگر منافق بوده ، و در مظاهر اگر كافر بوده است ، پس هيچ راهى براى باليدن خود بايشان ندارى .
امام صادق عليه السلام فرمود: شيطان به لشكرهاى خود گويد: ميان افراد آدميزاد حسد و ستم افكنيد، زيرا ايندو در نزد خداوند با شرك برابرند. اصول كافى جلد 4 صفحه 19مجلسى (ره ) گويد: برابرى آندو با شرك براى آنست كه آنها نيز در بيرون بردن از دين و كيفر و تاءثير در فساد نظام جهان همانندند زيرا بيشتر مفاسد جهان از مخالفت با پيمبران و اوصياء ايشان و پيروى نكردن از آنان و شيوع گناهان از اين دو خصلت سرچشمه گرفته ، چنانچه شيطان به آدم عليه السلام حسد ورزيد، و چنانچه سركشان هر ملت و امتى بحجتهاى الهيه تعدى و ستم كردند.
امام صادق (ع) : رسول خدا (ص) فرمود: زودرس ترين بديها از نظر كيفر و عقوبت تجاوز كارى و ستمگرى است. اصول كافى جلد 4 صفحه 19
مجلسى (ره ) گويد: مقصوداز تعجيل در كيفر او اينست كه در دنيا نيز كيفر كردارش باو ميرسد، بلكه در دنيا نيز زود باو برسد.
امام صادق (ع) : هر كس به برادر مسلمان خود دشنام دهد خدا بركت از روزى او بر دارد، و او را بخودش واگذارد، و زندگيش را تباه سازد. اصول كافى جلد 4 صفحه 17
امام صادق (ع) : رسولخدا (ص) فرمود : دشنام اگر بصورتى در بیايد صورت بدى است. اصول كافى جلد 4 صفحه 16
امام صادق عليه السلام فرمود : كسيكه مردم از زبانش بترسند ، او در آتش است. اصول كافى جلد 4 صفحه 19
امام صادق (ع) : دشنام دادن و بدزبانى و هرزه گوئى از (نشانه هاى ) نفاق و دوروئى است. اصول كافى جلد 4 صفحه 17
از امام صادق عليه السلام حديث شده كه فرموده : در بنى اسرائيل مردى بود كه سه سال پيوسته دعا مى كرد كه خدا پسرى به او روزى كند (دعايش مستجاب نمى شد) همينكه ديد خدا خواهش او را بر نمى آورد عرض كرد: پروردگارا آيا من از تو دورم و تو سخن مرا نمى شنوى ، يا تو بمن نزديكى و پاسخ نمى دهى ؟ كسى در خواب نزدش آمد و باو گفت : تو سه سال تمام خدا را با زبانى بد و هرزه ، و دلى سركش و ناپرهيزكار، و نيتى نادرست ميخوانى ، پس بايد از هرزه گويى بد آئى ، و دلت پرهيزكار، و نيتت درست گردد (تا خواهشت بر آورده شود) حضرت فرمود: آنمرد بدستور عمل كرد سپس دعا كرد و خدا را خواند و داراى پسرى شد.
از اين حديث معلوم مى شود كه استجابت دعا شرايطى دارد كه از آنجمله است پاكى زبان و پرهيزكارى دل و درستى نيت ، و اين منافاتى باوعده خدا در اجابت دعا ندارد.اصول كافى جلد 4 صفحه 16
امام صادق عليه السلام دوستى داشت كه آن حضرت را بهرجا كه مى رفت رها نميكرد و از او جداست نمى شد، روزى در بازار كفشها همراه حضرت مى رفت ، و دنبالشان غلام او كه از اهل سند بود مى آمد، ناگاه آن مرد به پشت سرخود متوجه شده و غلام راست خواست و او را نديد و تا سه مرتبه بدنبال برگشت و او راست نديد، با چهار كه او را ديد گفت : اى زنازاده كجا بودى ؟ امام صادق عليه السلام دست خود را بلند كرده و به پيشانى خود زد و فرمود: سبحان الله مادرش راست بزنا متهم كنى ؟ من خيال مى كردم تو خوددار و پارسائى ، اكنون مى بينم كه ورع و پارسائى ندارى ؟ عرض كرد: قربانت گردم مادرش زنى است از اهل سند و مشرك است ؟ فرمود: مگر ندانسته اى كه هر ملتى براى خود ازدواجى دارند، از من دور شو عمر و بن نعمان (راوى حديث ) گويد: ديگر او را نديدم كه با آنحضرت راه برود تا آنگاه كه مرگ ميان آنها جدائى انداخت. و در روايت ديگرى است كه فرمود: (آيا ندانسته اى كه ) براى هر امتى ازدواجى است كه بوسيله آن از زنا جلوگيرى كنند.
اصول كافى جلد 4 صفحه 15
امام صادق(ع): دورترين حالى كه بنده از خداى عزوجل دارد اينست كه اندوهى جز براى شكم و فرج نداشته باشد. ( فکری جز پر کردن شکم و شهوترانی نداشته باشد ) اصول كافى جلد 4 صفحه 8
از امام صادق (ع ) حديث شده كه حضرت عيسى (ع ) فرمود: اى مردم شما، براى دنيا كار ميكنيد در صورتيكه بدون كارى روزى بشما داده شود، و براى آخرت كار نميكنيد در حاليكه در آخرت جز در برابر كردار بشما روزى داده نشود، واى بر شما علماى بدكردار، مزد را بگيريد و كا را ضايع سازيد، نزديك است كه صاحب كار، كارش را بپذيرد و نزديك است كاركنان از تنگناى دنيا بتاريكى گور روند، چگونه دانشمند است كسى كه در راه آخرت است و رو بدنيا دارد، و آنچه باو زيان رساند محبوبتر است نزدش از آنچه باو سود رساند. اصول كافى جلد 4 صفحه 7
امام صادق (ع ) فرمود: در مناجات موسى عليه السلام آمده است كه : اى موسى دنيا خانه كيفر است ، من آدم را براى خطائى كه از او سر زد در ان كيفر دادم ، و دنيا را ملعونه قرار دادم ، آنچه در آنست ملعونست مگر آنچه براى من باشد، اى موسى بندگان شايسته من باندازه دانششان در دنيا زهد ورزيدند، و ديگران باندازه نادانيشان بدان رغبت كردند، و كسى نيست كه آنرا بزرگ شمارد و چشمش در آن روشن گردد، و هيچكس آنرا زبون و پست نشمرد جز آنكه بدان بهره مند شود. اصول كافى جلد 4 صفحه 5
امام صادق (ع ) فرمود: خداوند درى از دنيا بر بنده نگشايد جز اينكه بمانند آن درى از حرص بر او بگشايد. اصول كافى جلد 4 صفحه 7 مقصود اين است كه هر مقدار مال زياد گردد بهمان مقدار حرص زياد شود چنانچه تجربه شده است .
امام صادق عليه السلام فرمود: سخن بر سه گونه است : راست ، و دروغ ، و اصلاح ميان مردم ، (راوى ) گويد: به آن حضرت عرض شد: قربانت اصلاح ميان مردم چيست ؟ فرمود: از كسى سخنى درباره ديگرى مى شنوى كه اگر آن سخن به او برسد بد دل مى شود، پس تو او را ديدار كنى و باو بگوئى : از فلانى شنيدم كه درباره خوبى تو چنين و چنان ميگفت ، بر خلاف آنچه شنيده اى . اصول كافى جلد 4 صفحه 38
حضرت صادق (عليه السلام ) فرمود: دورترين بنده از خدا آن است كه با مردى برادرى كند و لغزشهاى او را بر او نگهدارى كند كه روزى بر آنها سرزنشش كند. اصول كافى جلد 4 صفحه 58
حضرت صادق عليه السلام فرمود: هر كه مؤ منى را بخاطر ندارى و فقرش پست و كوچك شمارد، خداوند روز قيامت او را در برابر خلائق رسوا كند ( و بزشتى شهره سازد) اصول كافى جلد 4 صفحه 56
امام صادق (ع): رسول خدا (ص ) فرمود: خداى عزوجل فروموده : آشكارا بجنگ با من برخاسته آنكس كه بنده مؤ من مرا خوار( اذیت کند ) كند. اصول كافى جلد 4 صفحه 53
پنجاه خصلت از صفات مومن است : امام صادق (ع) فرمود : صفت مؤمن اين است در دين نيرومند است و در نرمى احتياط كار و ايمانش به سر حد يقين است و در فهميدن حريص و در هدايت با نشاط و در نيكى پايدار است و به هنگام شهوت چشم پوشى ميكند دانشش آميخته با بردبارى است در موردى كه با او مدارا شود سپاسگزار است و نسبت به حق خودش سخاوتمند و در حال ثروتمندى ميانه رو و در حال تنگدستى ظاهرى آراسته دارد و در حال قدرت می بخشد و در مورد خير انديشى فرمانبردار است و رغبت به ورع دارد و در جهاد حريص است و در حالى كه مشغول كار است از نماز غفلت نمی كند و در مورد شدت بردبار است و در مقابل پيش آمدهاى سخت با وقار است و در ناملايمات صبر فراوان دارد و در فراخى شكرگزار است نه غيبت ميكند و نه تكبر می كند و نه ستم ميكند و اگر بر او ستمى شد تحمل می كند قطع رحم نميكند سست نميباشد بد خلق و سنگدل نيست چشمش را در اختيار خود دارد و شكمش او را رسوا نمی كند مغلوب شهوت نميشود به مردم حسد نمي ورزد افترا نمی بندد بيهوده خرج نمی كند و اسراف نمی كند. بلكه ميانه رو است ستمديده را يارى می كند و تهى دستان را دلسوزى می نمايد به خاطر راحت مردم خود را زحمت می اندازد، به عزت دنيا رغبتى ندارد و از درد آن بی تابى نمی كند مردم را هوائى در سر است كه دنبال آن هواها هستند و او را هوائى در سر است كه بدان مشغول است در حلمش كمبودى به نظر نمی رسد و در رأيش سستى ديده نمی شود و دينش را ضايع نمی كند هر كه با او مشورت كند او را راهنمائى می كند و هر كه با او همدست باشد مساعدتش می كند و از باطل و دشنام دادن و نادانى گريزان است اينها صفت مؤمن است. خصال شیخ صدوق جلد 2 صفحه 684
امام صادق (ع) به حمران بن اعین فرمود : ای حمران در نیرومندی و توانگری به زیر دستانت بنگر زیرا به این وسیله می توانی قانع تر باشی به قسمت و روزی مقدر خود و بهتر می توانی شایستگی افزایش روزی خود را از خداوند پیدا کنی و بدان که عمل دائم و اندک با داشتن یقین ، نزد خداوند بهتر است از عمل بسیار ولی بدون یقین و بدان که هیچ ورع و پرهیزکاری سودمندتر از اجتناب محرمات خداوند و خودداری از آزار مومنین و غیبت آنها نیست و هیچ زندگانی گواراتر از حُسن خلق نیست و هیچ ثروتی نافع تر از این نیست که به داشتن ثروتی کم و کافی قناعت کنی و هیچ نادانی زیان بارتر از خودپسندی نیست. و حضرت فرمود : اگر توانستی از خانه خود بیرون نیائی ، بیرون میا ، زیرا اگر از خانه خارج شوی بر تو واجب و لازم است که غیبت نکنی ، دروغ نگوئی ، به کسی حسد نبری ، ریا و تظاهر و تصنع ننمائی و مداهنه نکنی ، سپس فرمود : بلی صومعه و عبادتگاه مسلمان خانه او است ، آنجا حفظ می کند چشم و زبان و نفس و فرج خود را. ترجمه انوارالبهیه صفحه 153 الی 154 { از تالیفات حاج شیخ عباس قمی (ره) } مولف گوید : امام صادق (ع) با این سخن تحریص فرموده به کناره گیری و عزلت از مردم و اُنس با خدای تعالی.
حضرت صادق (ع) به فضیل بن عثمان فرمود : تو را وصیت می کنم به تقوی و پرهیزکاری خدا و راستگوئی در گفتار و اداء امانت و خوش رفتاری با همنشینان و همواره پیش از بر آمدن آفتاب و قبل از غروب دعا کن و در دعا جدیت و کوشش نما و خودداری و صرف نظر مکن از چیزی که از خداوند خواسته و نگو این چیزی است که خدا به من نخواهد داد و دعا کن ، زیرا خداوند آنچه را بخواهد به جا می آورد. ترجمه انوارالبهیه صفحه 155 { از تالیفات حاج شیخ عباس قمی (ره) }
از حضرت صادق (ع) سئوال شد : کار خود را بر چه پایه استوار ساخته ای ؟ حضرت (ع) فرمود : بر چهار چیز ، دانستم عمل مرا کسی جز من انجام نخواهد داد ، به دین جهت برای انجام آن کوشیدم ؛ و دانستم خداوند عزوجل به کارهای من آگاه و ناظر است ، به دین جهت از معصیت او حیا کردم ، و دانستم که روزی مرا کسی جز من نمی خورد ، به دین جهت آرامش یافتم ، و دانستم که پایان کار من مرگ است ، به دین جهت آماده شدم. ترجمه انوارالبهیه صفحه 155{ از تالیفات حاج شیخ عباس قمی (ره) }
حضرت صادق (ع) در وصیت خود به عبدالله بن جندب فرمود : ای پسر جندب از خواب شب و سخن روز خود کم کن ، زیرا هیچ عضوی در بدن کم سپاس تر از چشم و زبان نیست و مادر سلیمان به او گفت : فرزند عزیزم به پرهیز از خواب ؛ چون که خواب در آن روزی که مردم محتاج اعمال خود هستند تو را تهی دست و نیازمند می کند. ترجمه انوارالبهیه صفحه 156{ از تالیفات حاج شیخ عباس قمی (ره) }
4 ذكر راه گشا
مام جعفر صادق (ع)فرموده است:در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
۱)در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده،چگونه به ذکر«حسبنا الله ونعم الوکيل»پناه نمی برد.
در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
2) در شگفتم برای کسی که اندوهگين است،چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمين»پناه نمی برد.
زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است:پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.
3) در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حيله واقع شده،چگونه به ذکر «افوض امری الی الله ان الله بصير بالعباد»پناه نمی برد
زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.
4) در شگفتم برای کسی که طالب دنيا و زيبايي های دنيا است،چگونه به ذکر « مَا شَاء اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللّه»پناه نمی برد.
زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.
کلمات، تاثیر شگرفی روی ضمیر ناخودآگاه انسان دارند.
منظورمان را بداند هر چه بگوییم خوب یا بد را برایمان خلق می کند. لذا لازم
است برای دستیابی به موفقیت از کلمات مثبت و دارای انرژی مثبت استفاده کنیم.
با این که مفهوم کلی عبارت "من بیمار نیستم" مثبت است اما کلمه "بیمار"
واژه منفی است. ضمیر ناخودآگاه به منظور و مفهوم کاری ندارد، بلکه روی
کلمات متمرکز می شود. به عنوان مثال در جمله "فراموش نکنی در هنگام
برگشتن نان بخری" احتمال فراموشی بیشتر از زمانی است که می گوییم
"یادت باشد که هنگام برگشتن نان بخری"، زیرا در حالت اول ناخودآگاه بر روی فراموشی تمرکز می کند و در حالت دوم بر روی به یاد ماندن.
و یا مثلاَ برای آرام شدن یک نفر جمله "آرام باش" بیشتر از جمله "داد نزن"
تاثیر دارد و همچنین به کار بردن جملاتی از قبیل "خسته نباشی"، "دستت
درد نکند" و... در ناخودآگاه تاثیر منفی می گذارد و باعث افزایش خستگی، درد و... می شود.
وقتی درباره چیزی واژه بد را به کار می بریم باید بدانیم در جهان چیز منفی و
بدی وجود ندارد. وقتی چیزی بد تلقی می شود، در واقع به ما خبر نبودن
خوبی می دهد. پس چه بهتر است که به جای بد بگوییم ناخوب. هر گاه
ذهنتان را از امواج منفی (افکار، کلام، عادات و...) تخلیه کنید آنگاه شاهد
هجوم شادی و آرامش خواهید بود.
به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت
به جای بد نیستم؛ بگوییم : خوب هستم
من گذاشتید متشکرم
به جای گرفتارم؛ بگوییم : در فرصت مناسب کنار شما خواهم بودبگوییم: سلام به روی ماهت، چقدر خوشحال شدم تو را دیدم، همیشه در قلب من هستی ...
ده فرمان "لیمن"

فرمان اول: دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از ان استفاده کنی بلکه فرمان است که راه به راه درست هدایت می کند.
فرمان دوم: می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین انقدر بزرگه ولی آینه عقب انقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده.فرمان سوم: دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه.
فرمان چهارم: تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت.
فرمان پنجم: دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری.
فرمان ششم: اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این اخر خطه ، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم ، این فقط یک پیچه نه پایان.
فرمان هفتم:وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره .
فرمان هشتم: شخص نابینایی از سنت آنتونی پرسید: ممکنه چیزی بدتر از از دست دادن بینایی باشه؟ او جواب داد: بله، از دست دادن بصیرت.
فرمان نهم: وقتی شما برای دیگران دعا می کنید، خدا می شنود و انها را اجابت می کند و بعضی و قت ها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است.
فرمان دهم: نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند.
نصیحت داود نبی
خدای تعالی وحی نمود بر حضرت داود (ع) که: اى داود! من پنج چیز را در پنج چیز قرار داده ام، ولى مردم آنها را در پنج چیز دیگر می جویند و نمی یابند.
علم حقیقی را در گرسنگى و تلاش و كوشش قرار داده ام، ولى مردم آن را در سیرى و راحتى مى جویند و نمى یابند.
عزّت را در اطاعت از خودم نهادهام ولى مردم آن را در خدمت به سلاطین طلب مى كنند و نمى یابند.
بى نیازى را در قناعت قرار داده ام، ولى مردم آن را در مال زیاد مى جویند و نمى یابند.
رضایت خودم را در نارضایتى نفس نهاده ام، ولى مردم آن را در رضایت نفس طلب مى كنند و نمى یابند.
و راحتى و آسایش را در بهشت قرار داده ام، امّا مردم آن را در دنیا مى جویند و نمى یابند.»
قضاوت دیگران
او پدر پسر را ديد که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض ديدن دکتر، پدر داد زد: چرا اينقدر طول کشيد تا بيايی؟ مگر نميدانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئوليت نداری؟
پزشک لبخندی زد و گفت: "متأسفم، من در بیمارستاننبودم و پس از دريافت تماس تلفنی، هرچه سريعتر خودم را رساندم ,,, و اکنون، اميدوارم شما آرام باشيد تا من بتوانم کارم را انجام دهم ,,, پدر با عصبانيت گفت:"آرام باشم؟! اگر پسر خودت همين حالا توی همين اتاق بود آيا تو ميتوانستی آرام بگيری؟ اگر پسر خودت همين حالا ميمرد چکار ميکردی؟
پدر زمزمه کرد: (نصيحت کردن ديگران وقتی خودمان درشرايط آنان نيستيم آسان است ),,,
عمل جراحی چند ساعت طول کشيد و بعد پزشک از اتاق عمل با خوشحالی بيرون آمد ,,, خدا را شکر! پسر شما نجات پیدا کرد ,,,
و بدون اينکه منتظر جواب پدر شود، با عجله و در حاليکهبيمارستان را ترک می کرد گفت : اگر شما سؤالی داريد، از پرستار بپرسيد ,,,
پدر با ديدن پرستاری که چند لحظه پس از ترک پزشک ديدگفت: "چرا او اينقدر متکبر است؟ نمی توانست چند دقيقه صبر کند تا من در مورد وضعيت پسرم ازش سؤال کنم؟
پرستار درحاليکه اشک از چشمانش جاری بود پاسخ داد :پسرش ديروز در يک حادثه ی رانندگی مرد ,,, وقتی ما با او برای عمل جراحی پسر تو تماس گرفتيم، او در مراسم تدفين بود ,,, و اکنون که او جان پسر تو را نجات داد ,,, او با عجله اينجا را ترک کرد تا مراسم خاکسپاری پسرش را به اتمام برساند."
هرگز کسی را قضاوت نکنيد چون شما هرگز نميدانيد زندگیآنان چگونه است و چه بر آنان ميگذرد يا آنان در چه شرايطی هستند.
خدا را شكر
خدا را شكر كه دختر نوجوانم هميشه از شستن ظرفهاشاكي است.اين يعني او در خانه است و در خيابانها پرسه نمي زند.
خدا را شكر كه ماليات مي پردازم اين يعني شغل و در آمدي دارم و بيكار نيستم.
خدا را شكر كه لباسهايم كمي برايم تنگ شده اند. اين يعني غذاي كافي براي خوردن دارم
خدا را شكر كه در پايان روز از خستگي از پا مي افتم.اين يعني توان سخت كار كردن را دارم.
خدا را شكر كه بايد زمين را بشويم و پنجره ها را تميز كنم.اين يعني من خانه اي دارم
خدا را شكر كه در جائي دور جاي پارك پيدا كردم.اين يعني هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبيلي براي سوار شدن دارم
خدا را شكر كه سرو صداي همسايه ها را مي شنوم. اين يعني من توانائي شنيدن دارم
خدا را شكر كه اين همه شستني و اتو كردني دارم. اينيعني من لباس براي پوشيدن دارم.خدا را شكر كه هر روز صبح بايد با زنگ ساعت بيدار شوم. اين يعني من هنوز زنده ام
خدا را شكر كه گاهي اوقات بيمار مي شوم. اين يعني بياد آورم كه اغلب اوقات سالم هسبم
خدا را شكر كه خريد هداياي سال نو جيبم را خالي مي كند. اين يعني عزيزاني دارم كه مي توانم برايشان هديه بخرم.
خدا را شكر ...خدا را شكر ...خدا را شكر
داستان آموزنده
داستان مدیریتی
یک روز آفتابی شیری در بیرون لانه اش نشسته بود و داشت آفتاب میگرفت؛ در همین حال روباهی سر رسید
روباه: ميدوني ساعت چنده آخه ساعت من خراب شده.
شير : اوه. من ميتونم به راحتي برات درستش کنم.
روباه : اوه. ولي پنجههاي بزرگ تو فقط اونو خرابتر ميکنه.
شير : اوه. نه. بده برات تعميرش ميکنم.
روباه : مسخره است. هر احمقي ميدونه که يک شير تنبل با چنگالهای بزرگ نميتونه يه ساعت مچی پيچيده رو تعمير کنه.
شير : البته که ميتونه. اونو بده تا برات تعميرش کنم.
شير داخل لانهاش شد و بعد از مدتي با ساعتي که به خوبي کار ميکرد بازگشت. روباه شگفت زده شد و شير دوباره زير آفتاب دراز کشيد و رضايتمندانه به خود ميباليد.
بعد از مدت کمي گرگی رسيد و به شير لميده در زير آفتاب نگاهي کرد.
گرگ : ميتونم امشب بيام و با تو تلويزيون نگاه کنم؟ چون تلويزيونم خرابه.
شير : اوه. من ميتونم به راحتي برات درستش کنم.
گرگ : از من توقع نداری که اين چرند رو باور کنم. امکان نداره که يک شير تنبل با چنگالهای بزرگ بتونه يک تلويزيون پيچيده رو درست کنه.
شير : مهم نيست. ميخواهي امتحان کني؟
شير داخل لانهاش شد و بعد از مدتي با تلويزيون تعمير شده برگشت. گرگ شگفت زده و با خوشحالي دور شد.
حال ببينيم در لانه شير چه خبره؟
در يک طرف شش خرگوش باهوش و کوچک مشغول کارهای بسيار پيچيده بوسيله ابزارهای مخصوص هستند و در طرف ديگر شير بزرگ مفتخرانه لميده است.
نتيجه :
اگر ميخواهيد بدانيد چرا يک مدير مشهور است به کار زيردستانش توجه کنيد.
اگر ميخواهيد مدير موفق و مؤثري باشيد از هوشمندي و ارتقاء کارکنانتان نهراسيد بلکه به آنها فرصت رشد بدهيد. اين مسأله چيزي از توانمنديهاي شما نميکاهد.
به قول بيل گيتس، مديران موفق افراد باهوشتر از خود را استخدام ميکنند.