ساختار نیروگاه های اتمی جهان و نیز شرح مختصری درباره طرز غنی سازی اورانیوم

ساختار نیروگاه های اتمی جهان و نیز شرح مختصری درباره طرز غنی سازی اورانیوم

 

مطالبی در مورد ساختار نیروگاه های اتمی جهان و نیز شرح مختصری درباره طرز غنی سازی اورانیوم و یا سنتز عنصر پلوتونیوم :

برحسب نظریه اتمی عنصر عبارت است از یك جسم خالص ساده كه با روش های شیمیایی نمی توان آن را تفكیك كرد. از تركیب عناصر با یكدیگر اجسام مركب به وجود می آیند. تعداد عناصر شناخته شده در طبیعت حدود ۹۲ عنصر است.

هیدروژن اولین و ساده ترین عنصر و پس از آن هلیم، كربن، ازت، اكسیژن و... فلزات روی، مس، آهن، نیكل و... و بالاخره آخرین عنصر طبیعی به شماره ۹۲، عنصر اورانیوم است. بشر توانسته است به طور مصنوعی و به كمك واكنش های هسته ای در راكتورهای اتمی و یا به كمك شتاب دهنده های قوی بیش از ۲۰ عنصر دیگر بسازد كه تمام آن ها ناپایدارند و عمر كوتاه دارند و به سرعت با انتشار پرتوهایی تخریب می شوند. اتم های یك عنصر از اجتماع ذرات بنیادی به نام پرتون، نوترون و الكترون تشكیل یافته اند. پروتون بار مثبت و الكترون بار منفی و نوترون فاقد بار است.

تعداد پروتون ها نام و محل قرار گرفتن عنصر را در جدول تناوبی (جدول مندلیف) مشخص می كند. اتم هیدروژن یك پروتون دارد و در خانه شماره ۱ جدول و اتم هلیم در خانه شماره ۲، اتم سدیم در خانه شماره ۱۱ و... و اتم اورانیوم در خانه شماره ۹۲ قرار دارد. یعنی دارای ۹۲ پروتون است.

ایزوتوپ های اورانیوم

تعداد نوترون ها در اتم های مختلف یك عنصر همواره یكسان نیست كه برای مشخص كردن آنها از كلمه ایزوتوپ استفاده می شود.

بنابراین اتم های مختلف یك عنصر را ایزوتوپ می گویند. مثلاً عنصر هیدروژن سه ایزوتوپ دارد: هیدروژن معمولی كه فقط یك پروتون دارد و فاقد نوترون است. هیدروژن سنگین یك پروتون و یك نوترون دارد كه به آن دوتریم گویند و نهایتاً تریتیم كه از دو نوترون و یك پروتون تشكیل شده و ناپایدار است و طی زمان تجزیه می شود.

ایزوتوپ سنگین هیدروژن یعنی دوتریم در نیروگاه های اتمی كاربرد دارد و از الكترولیز آب به دست می آید. در جنگ دوم جهانی آلمانی ها برای ساختن نیروگاه اتمی و تهیه بمب اتمی در سوئد و نروژ مقادیر بسیار زیادی آب سنگین تهیه كرده بودند كه انگلیسی ها متوجه منظور آلمانی ها شده و مخازن و دستگاه های الكترولیز آنها را نابود كردند.

غالب عناصر ایزوتوپ دارند از آن جمله عنصر اورانیوم، چهار ایزوتوپ دارد كه فقط دو ایزوتوپ آن به علت داشتن نیمه عمر نسبتاً بالا در طبیعت و در سنگ معدن یافت می شوند. این دو ایزوتوپ عبارتند از اورانیوم ۲۳۵ و اورانیوم ۲۳۸ كه در هر دو ۹۲ پروتون وجود دارد ولی اولی ۱۴۳ و دومی ۱۴۶ نوترون دارد. اختلاف این دو فقط وجود ۳ نوترون اضافی در ایزوتوپ سنگین است ولی از نظر خواص شیمیایی این دو ایزوتوپ كاملاً یكسان هستند و برای جداسازی آنها از یكدیگر حتماً باید از خواص فیزیكی آنها یعنی اختلاف جرم ایزوتوپ ها استفاده كرد. ایزوتوپ اورانیوم ۲۳۵ شكست پذیر است و در نیروگاه های اتمی از این خاصیت استفاده می شود و حرارت ایجاد شده در اثر این شكست را تبدیل به انرژی الكتریكی می نمایند. در واقع ورود یك نوترون به درون هسته این اتم سبب شكست آن شده و به ازای هر اتم شكسته شده ۲۰۰ میلیون الكترون ولت انرژی و دو تكه شكست و تعدادی نوترون حاصل می شود كه می توانند اتم های دیگر را بشكنند. بنابراین در برخی از نیروگاه ها ترجیح می دهند تا حدی این ایزوتوپ را در مخلوط طبیعی دو ایزوتوپ غنی كنند و بدین ترتیب مسئله غنی سازی اورانیوم مطرح می شود.

ساختار نیروگاه اتمی

به طور خلاصه چگونگی كاركرد نیروگاه های اتمی را بیان كرده و ساختمان درونی آنها را مورد بررسی قرار می دهیم.

طی سال های گذشته اغلب كشورها به استفاده از این نوع انرژی هسته ای تمایل داشتند و حتی دولت ایران ۱۵ نیروگاه اتمی به كشورهای آمریكا، فرانسه و آلمان سفارش داده بود. ولی خوشبختانه بعد از وقوع دو حادثه مهم تری میل آیلند (Three Mile Island) در ۲۸ مارس ۱۹۷۹ و فاجعه چرنوبیل (Tchernobyl) در روسیه در ۲۶ آوریل ۱۹۸۶، نظر افكار عمومی نسبت به كاربرد اتم برای تولید انرژی تغییر كرد و ترس و وحشت از جنگ اتمی و به خصوص امكان تهیه بمب اتمی در جهان سوم، كشورهای غربی را موقتاً مجبور به تجدیدنظر در برنامه های اتمی خود كرد.

نیروگاه اتمی در واقع یك بمب اتمی است كه به كمك میله های مهاركننده و خروج دمای درونی به وسیله مواد خنك كننده مثل آب و گاز، تحت كنترل درآمده است. اگر روزی این میله ها و یا پمپ های انتقال دهنده مواد خنك كننده وظیفه خود را درست انجام ندهند، سوانح متعددی به وجود می آید و حتی ممكن است نیروگاه نیز منفجر شود، مانند فاجعه نیروگاه چرنوبیل شوروی. یك نیروگاه اتمی متشكل از مواد مختلفی است كه همه آنها نقش اساسی و مهم در تعادل و ادامه حیات آن را دارند. این مواد عبارت اند از:

۱ _ ماده سوخت متشكل از اورانیوم طبیعی، اورانیوم غنی شده، اورانیوم و پلوتونیم است.

عمل سوختن اورانیوم در داخل نیروگاه اتمی متفاوت از سوختن زغال یا هر نوع سوخت فسیلی دیگر است. در این پدیده با ورود یك نوترون كم انرژی به داخل هسته ایزوتوپ اورانیوم ۲۳۵ عمل شكست انجام می گیرد و انرژی فراوانی تولید می كند. بعد از ورود نوترون به درون هسته اتم، ناپایداری در هسته به وجود آمده و بعد از لحظه بسیار كوتاهی هسته اتم شكسته شده و تبدیل به دوتكه شكست و تعدادی نوترون می شود. تعداد متوسط نوترون ها به ازای هر ۱۰۰ اتم شكسته شده ۲۴۷ عدد است و این نوترون ها اتم های دیگر را می شكنند و اگر كنترلی در مهار كردن تعداد آنها نباشد واكنش شكست در داخل توده اورانیوم به صورت زنجیره ای انجام می شود كه در زمانی بسیار كوتاه منجر به انفجار شدیدی خواهد شد.

در واقع ورود نوترون به درون هسته اتم اورانیوم و شكسته شدن آن توام با انتشار انرژی معادل با ۲۰۰ میلیون الكترون ولت است این مقدار انرژی در سطح اتمی بسیار ناچیز ولی در مورد یك گرم از اورانیوم در حدود صدها هزار مگاوات است. كه اگر به صورت زنجیره ای انجام شود، در كمتر از هزارم ثانیه مشابه بمب اتمی عمل خواهد كرد.

اما اگر تعداد شكست ها را در توده اورانیوم و طی زمان محدود كرده به نحوی كه به ازای هر شكست، اتم بعدی شكست حاصل كند شرایط یك نیروگاه اتمی به وجود می آید. به عنوان مثال نیروگاهی كه دارای ۱۰ تن اورانیوم طبیعی است قدرتی معادل با ۱۰۰ مگاوات خواهد داشت و به طور متوسط ۱۰۵ گرم اورانیوم ۲۳۵ در روز در این نیروگاه شكسته می شود و همان طور كه قبلاً گفته شد در اثر جذب نوترون به وسیله ایزوتوپ اورانیوم ۲۳۸ اورانیوم ۲۳۹ به وجود می آمد كه بعد از دو بار انتشار پرتوهای بتا (یا الكترون) به پلوتونیم ۲۳۹ تبدیل می شود كه خود مانند اورانیوم ۲۳۵ شكست پذیر است. در این عمل ۷۰ گرم پلوتونیم حاصل می شود. ولی اگر نیروگاه سورژنراتور باشد و تعداد نوترون های موجود در نیروگاه زیاد باشند مقدار جذب به مراتب بیشتر از این خواهد بودو مقدار پلوتونیم های به وجود آمده از مقدار آنهایی كه شكسته می شوند بیشتر خواهند بود. در چنین حالتی بعد از پیاده كردن میله های سوخت می توان پلوتونیم به وجود آمده را از اورانیوم و فرآورده های شكست را به كمك واكنش های شیمیایی بسیار ساده جدا و به منظور تهیه بمب اتمی ذخیره كرد.

۲ _ نرم كننده ها موادی هستند كه برخورد نوترون های حاصل از شكست با آنها الزامی است و برای كم كردن انرژی این نوترون ها به كار می روند. زیرا احتمال واكنش شكست پی در پی به ازای نوترون های كم انرژی بیشتر می شود. آب سنگین (D2O) یا زغال سنگ (گرافیت) به عنوان نرم كننده نوترون به كار برده می شوند.

۳ _ میله های مهاركننده: این میله ها از مواد جاذب نوترون درست شده اند و وجود آنها در داخل رآكتور اتمی الزامی است و مانع افزایش ناگهانی تعداد نوترون ها در قلب رآكتور می شوند. اگر این میله ها كار اصلی خود را انجام ندهند، در زمانی كمتر از چند هزارم ثانیه قدرت رآكتور چند برابر شده و حالت انفجاری یا دیورژانس رآكتور پیش می آید. این میله ها می توانند از جنس عنصر كادمیم و یا بور باشند.

۴ _ مواد خنك كننده یا انتقال دهنده انرژی حرارتی: این مواد انرژی حاصل از شكست اورانیوم را به خارج از رآكتور انتقال داده و توربین های مولد برق را به حركت در می آورند و پس از خنك شدن مجدداً به داخل رآكتور برمی گردند. البته مواد در مدار بسته و محدودی عمل می كنند و با خارج از محیط رآكتور تماسی ندارند. این مواد می توانند گاز CO2 ، آب، آب سنگین، هلیم گازی و یا سدیم مذاب باشند.

پی نوشت:
* محقق مركز اتمی فرانسه _ دكترای دولتی فرانسه در شیمی فیزیك اتمی



غنی سازی اورانیم
سنگ معدن اورانیوم موجود در طبیعت از دو ایزوتوپ ۲۳۵ به مقدار ۷/۰ درصد و اورانیوم ۲۳۸ به مقدار ۳/۹۹ درصد تشكیل شده است. سنگ معدن را ابتدا در اسید حل كرده و بعد از تخلیص فلز، اورانیوم را به صورت تركیب با اتم فلئور (F) و به صورت مولكول اورانیوم هكزا فلوراید UF6 تبدیل می كنند كه به حالت گازی است. سرعت متوسط مولكول های گازی با جرم مولكولی گاز نسبت عكس دارد این پدیده را گراهان در سال ۱۸۶۴ كشف كرد. از این پدیده كه به نام دیفوزیون گازی مشهور است برای غنی سازی اورانیوم استفاده می كنند.در عمل اورانیوم هكزا فلوراید طبیعی گازی شكل را از ستون هایی كه جدار آنها از اجسام متخلخل (خلل و فرج دار) درست شده است عبور می دهند. منافذ موجود در جسم متخلخل باید قدری بیشتر از شعاع اتمی یعنی در حدود ۵/۲ انگشترم (۰۰۰۰۰۰۰۲۵/۰ سانتیمتر) باشد. ضریب جداسازی متناسب با اختلاف جرم مولكول ها است.روش غنی سازی اورانیوم تقریباً مطابق همین اصولی است كه در اینجا گفته شد. با وجود این می توان به خوبی حدس زد كه پرخرج ترین مرحله تهیه سوخت اتمی همین مرحله غنی سازی ایزوتوپ ها است زیرا از هر هزاران كیلو سنگ معدن اورانیوم ۱۴۰ كیلوگرم اورانیوم طبیعی به دست می آید كه فقط یك كیلوگرم اورانیوم ۲۳۵ خالص در آن وجود دارد. برای تهیه و تغلیظ اورانیوم تا حد ۵ درصد حداقل ۲۰۰۰ برج از اجسام خلل و فرج دار با ابعاد نسبتاً بزرگ و پی درپی لازم است تا نسبت ایزوتوپ ها تا از برخی به برج دیگر به مقدار ۰۱/۰ درصد تغییر پیدا كند. در نهایت موقعی كه نسبت اورانیوم ۲۳۵ به اورانیوم ۲۳۸ به ۵ درصد رسید باید برای تخلیص كامل از سانتریفوژهای بسیار قوی استفاده نمود. برای ساختن نیروگاه اتمی، اورانیوم طبیعی و یا اورانیوم غنی شده بین ۱ تا ۵ درصد كافی است. ولی برای تهیه بمب اتمی حداقل ۵ تا ۶ كیلوگرم اورانیوم ۲۳۵ صددرصد خالص نیاز است. عملا در صنایع نظامی از این روش استفاده نمی شود و بمب های اتمی را از پلوتونیوم ۲۳۹ كه سنتز و تخلیص شیمیایی آن بسیار ساده تر است تهیه می كنند. عنصر اخیر را در نیروگاه های بسیار قوی می سازند كه تعداد نوترون های موجود در آنها از صدها هزار میلیارد نوترون در ثانیه در سانتیمتر مربع تجاوز می كند. عملاً كلیه بمب های اتمی موجود در زراد خانه های جهان از این عنصر درست می شود.روش ساخت این عنصر در داخل نیروگاه های اتمی به صورت زیر است: ایزوتوپ های اورانیوم ۲۳۸ شكست پذیر نیستند ولی جاذب نوترون كم انرژی (نوترون حرارتی هستند. تعدادی از نوترون های حاصل از شكست اورانیوم ۲۳۵ را جذب می كنند و تبدیل به اورانیوم ۲۳۹ می شوند. این ایزوتوپ از اورانیوم بسیار ناپایدار است و در كمتر از ده ساعت تمام اتم های به وجود آمده تخریب می شوند. در درون هسته پایدار اورانیوم ۲۳۹ یكی از نوترون ها خودبه خود به پروتون و یك الكترون تبدیل می شود.بنابراین تعداد پروتون ها یكی اضافه شده و عنصر جدید را كه ۹۳ پروتون دارد نپتونیم می نامند كه این عنصر نیز ناپایدار است و یكی از نوترون های آن خود به خود به پروتون تبدیل می شود و در نتیجه به تعداد پروتون ها یكی اضافه شده و عنصر جدید كه ۹۴ پروتون دارد را پلوتونیم می نامند. این تجربه طی چندین روز انجام می گیرد.

چربی خون و راههای کاهش آن

همچنین افزایش چربی خون ممکن است علامت بیماری دیگری نبوده و بیمار به صورت اولیه دچار آن شود. برای تشخیص بالا بودن چربی خون، اندازه گیری دو نوع چربی خونی یعنی کلسترول و تری گلیسیرید انجام می شود. در این میان معمولا افزایش کلسترول به عنوان عامل بیماری زای جدیدتری مطرح می شود.

کلسترول انواع مختلفی دارد. افزایش کلسترول با تراکم پایین ( LDL ) منجر به عوارض عروقی به صورت تصلب شرایین ( اترواسکروز) در عروق مختلف می شود که می تواند باعث سکته های قلبی و مغزی شود. از طرف دیگر افزایش کلسترول با تراکم بالا ( HDL ) بر خلاف افزایش LDL عمل کرده و منجر به جلوگیری از عوارض ذکر شده می گردد.

با توجه به وجود انواع مختلف هیپرلیپیدمی، بیماران حتما باید به توصیه های دارویی و تغذیه ای پزشک معالج خود توجه دقیق داشته باشند، چون هر کدام از این انواع، درمان دارویی و رژیم غذایی خاص خود را نیاز دارد.

انواع اصلی چربی های موجود درخون :

چربی های اصلی موجود در پلاسما عبارت است از کلسترول و تری گلیسرید که به صورت متصل به پروتئین در پلاسما ( تحت عنوان لیپوپروتئین ها ) در گردش می باشند.

لیپوپروتئین های اصلی عبارت است از :

 شیلومیکرون ، VLDL, LDL. HDL . بیشترین نوع چربی که در خون جابجا می شود تری گلیسرید می باشد که در شبانه روز در حدود ۷۰ تا ۱۵۰ گرم از آن وارد پلاسما شده و خارج می شود. در صورتی که این میزان برای کلسترول ۱ تا ۲ گرم می باشد.

شیلومیکرون بزرگترین لیپوپروتئین می باشد که تری گلیسرید را از روده از طریق مجرای توراسیک به درون سیستم وریدی حمل می کند. در مویرگهای بافت چربی و بافت عضلانی در حدود ۹۰ درصد این تری گلیسرید موجود در شیلومیکرون برداشته می شود.

از هیدرولیز شیلومیکرون اسید چرب و گلیسرول حاصل می شود که بدورن سلولهای چربی و عضلاتت وارد شده و به مصرف انرژِی رسیده و یا ذخیره می شود . مابقی توسط کبد برداشته می شود. VLDL تری گلیسرید تولید شده در داخل بدن را حمل می کند از کبد به مناطق محیطی مانند عضلات .

 VLDL بعد از مدتی به IDL تبدیل می شود و بعد از ۲ تا ۶ ساعت به LDL تبدیل می شود که نیمه عمر آن در خون در حدود ۲ تا ۳ روز خواهد بود. بنابراین عمده ترین منبع LDL ، . VLDL می باشد . در حدود ۷۰ درصد LDL توسط کبد برداشته می شود. قسمت مقدار کمی از آن که البته بسیار مهم هم می باشد توسط ماکروفاز ها برداشته می شود که به دیواره شریانها مهاجرت می کنند و سبب تشکیل پلاکهای اترواسکلروز ی می شوند.
افزایش کلسترول خون می تواند بدلیل افزایش تولید و یا نقص در پاکسازی VLDL و یا افزایش تبدیل VLDL به LDL باشد. افزایش تولید VLDL توسط کبد میتواند ناشی چاقی ، دیابت ، مصرف الکل ، سندروم نفروتیک و یا ناشی از عوامل ژنتیکی باشد .

هر وضعیتی که سبب افزایش میزان LDL و کلسترول خون می شود اغلب سبب افزایش سطح تری گلیسرید خون هم می شود. نقص در برداشت LDL می تواند ژنتیکی باشد. گاهی مسائل تغذیه ای هم در این افزایش چربی نقش دارند.
افزایش ۲۵ تا ۴۰ میلی گرم کلسترول از حد نرمال آن می تواند ریسک ابتلا به بیماریهای عروقی قلب را بالا ببرد.
چربی بالای خون به چند گروه می تواند تقسیم بندی شود .

نوع اول:

 در نوع اول آن برداشت تری گلیسرید موجود در شیلومیکرون و VLDL دچار نقص می باشد. در افراد جوان می تواند خود را تشان دهد . در این حالت احتمال پانکراتیت و درد شکمی وجود دارد . وجود گزانتوما در این افراد شایع است. نیز بزرگ شدن کبد و طحال می تواند وجود داشته باشد. مصرف غذای چرب سبب افزایش بروز علایم خواهد شد .
هدف از درمان در این افراد کاهش میزان شیلومیکرون در خون می باشد . همه نوع چربی باید در رژیم غذایی محدود شود.

نوع دوم:
در نوع دوم میزان LDL خون بدلایل مختلفی افزایش می یابد. در این افراد LDL و کلسترول خون بالا می باشد . در این افراد باید با استفاده از رژِیم غذایی و مصرف دارو میزان کلسترول را تحت کنترل درآورد .

نوع سوم:
در نوع سوم میزان VLDL و کلسترول خون بالا است . ( بنابراین میزان تری گلیسرید خون بالا می باشد ) . در این افراد هم باید با استفاده از رژیم غذایی و دارو چربی خون در حد نرمال حفظ شود.

نوع چهارم:
در نوع چهارم میزان تری گلیسرید بالاست . میزان کلسترول نرمال و یا کمی بالاست. این نوع چربی خون معمولا می تواند با اختلال در متبولیسم قند ( مقاومت به انسولین ) و چاقی همراه باشد. رژیم محدودیت مصرف چربی و افزایش مصرف کربوهیدراتها می تواند سبب افزایش سطح چربی باشد. کاهش وزن ، عدم مصرف الکل ونیز رعایت در صرف کربوهیدراتها لازم است.

نوع پنجم:
در نوع پنجم میزان تری گلیسرید بالا ست و علاوه بر آن میزان شیلومیکرون هم بالاست. علایم با مصرف الکل و چربی تشدید می شود . افزایش اسید اوریک ، عدم تحمل گلوکز و چاقی می تواند وجود داشته باشد. خطر اصلی در این افراد پانکراتیت می باشد. رعایت رژیم غذایی ، کاهش وزن و دارو برای کنترل چربی لازم است .
گاهی هم افزایش چربی خون ثانویه به وجود بیماریهای دیگر می باشد. مانند مصرف الکل ، دیابت کنترل نشده ، مشکلات کبدی و مصرف داروها ( مانند استروژنها ، قرص های پیشگیری از بارداری ، رتینوئیدها ، تیازیدها و کورتون) .

چگونه چربی خون خود را کاهش دهیم؟

چربی های مواد به دو گروه اشباع شده و اشباع نشده تقسیم می گردند.

چربی های اشباع شده :

( مانند گوشت قرمز سوسیس، کالباس، همبرگر، قلوه، مغز زبان، کره، پنیر، بستنی، شکلات، نارگیل ، کلوچه، پیراشکی و شیر پرچرب) مستقیما چربی خون را افزایش می دهند؛

چربی های اشباع نشده:

 ( مانند روغن زیتون، روغن آفتابگردان، روغن سویا، روغن ذرت و گوشت ماهی، اردک و غاز) اثرشان مانند چربی های اشباع شده نیست و مستقیما چربی خون را افزایش نمی دهند؛ به علاوه چربی های اشباع نشده موجود در ماهی نه تنها خطر انسداد عروق را کاهش می دهد، بلکه به رقیق شدن خون کمک می کنند.

جهت کنترل چربی خون خود موارد زیر را رعایت کنید:الف- مصرف مواد غذائی حاوی چربی های اشباع شده را تا حد ممکن کاهش دهید.

ب – حداقل دوبار در هفته از ماهی ( به صورت کبابی یا پخته ) استفاده نمایید.

ج – حتی الامکان کره نباتی یا مارگارین را جایگزین کره معمولی کنید.د – در هفته بیشتر از سه یا چهار عدد تخم مرغ استفاده نکنید.ه – مرتب ورزش کنید.

و- حداقل چهار تا پنج نوع میوه یا سبزی تازه در وعده غذایی روزانه خود بگنجانید. ز- سیگار نکشید.

ح – استرسهای محیطی را تا حد ممکن کاهش دهید.

راهکارهای اصلی جهت کاهش چربی خون :

رعایت نکات زیر به همه بیماران دچار افزایش چربی خون توصیه می شود. بهتر است بدانیم افراد سالم نیز با رعایت این نکات از احتمال هیپرلیپیدمی تا حد زیادی مصون خواهند بود و همه افراد خانواده می توانند از رژیم غذایی ضد افزایش چربی خون سود ببرند:

۱-  انجام ورزش به صورت منظم، حداقل هفته ای سه روز، در کنترل وزن و متعادل نگه داشتن چربی ها خون اثر واضحی دارد. بهترین ورزش پیاده روی ، دوچرخه سواری و شنا است.

۲-  وزن ایده آل حفظ شود و در صورت وجود چاقی، کاهش وزن اکیدا توصیه می شود.

۳- از مصرف الکل و سیگار به شدی پرهیز شود.

۴-  توصیه می شود از رژیم غذایی حاوی کم ترین میزان چربی استفاده شود. به خصوص باید از مواد غذایی حاوی کلسترول و چربی های اشباع شده پرهیز نمود. از شیر و فرآورده های لبنی کم چرب و یا بدون چرب استفاده شود . از مصرف کره و خامه خودداری شود. هر گونه چربی گوشت قرمز و همچنین پوست مرغ قبل از پخت جدا شده و دور ریخته شود. از تخم مرغ به صورت محدود استفاده شود. حتی الامکان از سرخ کردن مواد غذایی خودداری شده و مواد غذایی به صورت آب پز و کبابی ، تنوری ( فر) تهیه شود.

مصرف گوشت ماهی با توجه به وجود چربی های مفید در آن توصیه می شود. البته باید توجه داشت که ماهی نیز بهتر است سرخ نشود.

سبزیجات و میوه هایی که حاوی چربی ناچیزی هستند می توانند به صورت آزادانه مورد مصرف قرار گیرند.

مصرف مغزها ( گردو، آجیل) و روغن زیتون می تواند موجب اثر مفیدی در کاهش LDL ( چربی با تراکم پایین ) شود. البته باید توجه داشته باشید که مصرف زیاد و بی رویه این مواد می تواند باعث چاقی شود.

مصرف روغن ماهی نباتی جامد باعث افزایش LDL و کاهش HDL شده و بهتر است تا حد امکان از مصرف آن خودداری شود. بر خلاف آن کره های گیاهی ( مارگارین) حاوی استانول ( Stanol ) باعث کاهش LDL می شود .

برنامه غذایی که جهت تغذیه افراد جامعه در امریکا توصیه شده به صورت زیر است:

کلیه افراد بالای ۲ سال باید ۳۰% از کالری مورد نیاز روزانه خود را از چربی تامین نمایند و کمتر از ۱۰% کالاری روزانه از چربی های اشباع به دست آید. همچنین میزان مصرف روزانه روزانه کلسترول باید کمتر از ۳۰۰ میلی گرم باشد.

در زمانی که پرهیز غذایی برای درمان افزایش چربی خون مورد نظر است باید ضمن تامین ۳۰% کالری روزانه از چربی ، کمتر از ۷۵ کالری از چربی های اشباع به دست آمده و روزانه کمتر از ۲۰۰ میلی گرم کلسترول مصرف شود.

جهت برنامه ریزی رژیم غذایی می توانید به جداول کالری و محتوای چربی انواع مختلف غذاها در فصل اول مراجعه نمایید

مواد غذایی و داروهای گیاهی که باعث کاهش چربی خون می گردد:

مشاهدات اپیدمیولوژی گواه آن است که رعایت رژیم غذایی، استفاده از درمان‌های جایگزین، مصرف گیاهان دارویی و میوه‌جات علاوه بر کاهش هزینه‌های درمان نتایج رضایت‌بخشی در عوارض افزایشی چربی خون بالا در بسیاری از جوامع داشته است. باید توجه داشت که تمایل به مصرف گیاهان دارویی کاهش‌دهنده چربی خون در اکثر جوامع حتی در کشورهای پیشرفته نیز به طور گسترده‌ای عمومیت یافته است.مصرف این گیاهان به خصوص زمانی که درمان‌های رایج قادر به کنترل بیماری نباشند چشمگیر می‌باشد.

اگرچه مصرف خودسرانه گیاهان دارویی توسط بیماران مبتلا به چربی خون بالا شاید موجب بهبود بیماری شود، ولی احتمال تداخل دارویی با داروهای رایج وجود دارد و به دلیل آنکه مصرف آن نامنظم و با دوز نامشخص و متغیر است، ممکن است موجب اختلال در کنترل بیماری شود. لذا در صورت تمایل به استفاده حتماً باید پزشک معالج را در جریان قرار داد. در این بازنگری نقش گیاهان دارویی رایج در پیشگیری و کاهش چربی خون بالا و احتمال سمیت و تداخلات دارویی آنها بررسی می‌ شود.

 بادام زمینی

رژیم غذایی دارای بادام زمینی احتمالا می تواند تاثیرات زیر را بر چربی خون شما داشته باشد:
۱- کاهش کل کلسترول وLDL کلسترول ( کلسترول بد)

۲- حفظ و نگهداریHDL کلسترول ( کلسترول خوب)

۳- کاهش تری گلیسیرید

همچنین دارای مقدار زیادی چربی غیر اشباع است.

بادام زمینی و کره آن، منبع خوب و با صرفه ای از پروتئین هستند و بیشتر ویتامین ها و املاحی را که به سختی بدست می آیند، تامین می کنند که این ویتامین ها و املاح شامل اسید فولیک، ویتامینE ، مس، سلنیوم، منیزیم، روی و همچنین رنگدانه های گیاهی و فیبر خوراکی می باشند.

عصاره برگ گیاه “مرزه ” :

عصاره برگ گیاه “مرزه ” احتمالا چربی خون را کاهش می‌دهد

نتایج حاصل از یک طرح تحقیقاتی در لرستان نشان می‌دهد که استفاده از عصاره برگ گیاه “مرزه” باعث کاهش چربی خون می‌شود.

یک طرح تحقیقاتی که در آزمایشگاه مرکز تحقیقات گیاهان دارویی لرستان بمدت یکسال انجام شد. نشان داده است که گیاه “مرزه ” با نام علمی “ساتورجاخوزستانیکا”  اگر درست مصرف شود مصرف این نوع گیاه مانند داروهای شیمیایی میزان چربی خون را در بدن انسان کاهش داده و اثرات بسیار مطلوبی در این زمینه دارد .

لازم است پژوهشگران گیاه را پس از تبدیل به پودر ، به شکل کپسول خوراکی درآورده تا برای کنترل چربی خون افراد بیمار ازآن استفاده نمایند.

همچنین  چند سال پیش یک گروه پزشکی نیز یک نوع گیاه‌مرزه در شمال استان خوزستان کشف کرده که خاصیتهای مفید دارویی دارد.

پیش از این نیز یک گروه علمی در لرستان کشف کردند که عصاره برگ زیتون برای کاهش کلسترول خون بسیار مفید می‌باشد.

همچنین مواد خوراکی زیر نیز می تواند در کاهش چربی خون شما موثر باشد :
خوراکی ها می توانند کلسترول مضر خون (LDL) را کاهش و کلسترول مفید خون(HDL) را افزایش دهند و نیز مانع اکسیداسیون LDL و در نتیجه کاهش صدمه به عروق شوند.این ها دقیقاً همان مواردی است که داروهای شیمیایی کاهنده ی چربی خون انجام می دهند.

خوراکی های مختلف مکانیسم اثرهای متفاوتی دارند. به طور مثال “جو” با کاستن ذخایر اسیدهای صفراوی در روده ها سبب کاهش چربی خون می شود، یا آنتی اکسیدان ها با به دام انداختن LDL های اکسید شده به تنظیم چربی خون کمک می کنند.

نمونه خوراکی های کاهنده کلسترول بد خون:

 سیب، جو، هویج، سیر، گریپ فروت، سبوس، لوبیای سویا، گردو و بادام می باشد.

خوراکی های دیورتیک (ادرارآور)
گیاهان مثل داروهای شیمیایی که با افزایش دفع آب و نمک اثر دیورتیک(مدر) دارند عمل نمی کنند، بلکه با تحریک فیلتر سلولی موجود در کلیه فقط سبب دفع آب می شوند و به این ترتیب قدرت داروهای شیمیایی را ندارند. نمونه ی بارز آنها جعفری است که اگر دو قاشق مرباخوری پُر جعفری خشک شده را در یک فنجان آب جوش بریزید و بنوشید، اثر آن را خواهید دید.

تئوفیلین موجود در چای نیز از کافئین بهتر اثر می گذارد، اگرچه در اثر عادت بدن اثرشان از بین خواهد رفت.

خوراکی های مدر شامل :

کرفس، قهوه، سیر، زیره سبز، گشنیز، شیرین بیان، لیمو، پیاز، کاسنی، بادمجان، جوز هندی، جعفری، نعناع و چای می باشد.

مصرف عسل و میوه‌های مغزداری چون پسته، فندق و گردو باعث کاهش کلسترول خون می‌شود.

افرادی که می‌خواهند کلسترول خون خود را کاهش دهند باید عسل، بادام، پسته، فندوق و گردو را هم به میوه‌ها و سبزی‌های رژیمی خود اضافه کنند.

نتایج تحقیقات نشان داد که عسل حاوی مقادیر زیادی آنتی‌اکسیدان است و مانند اسفناج، سیب، پرتقال و توت فرنگی می‌تواند با رادیکالهای آزاد تولید شده در بدن که به سلول‌ها آسیب می‌رساند مبارزه کند.
در این بررسی ۲۵ مرد ۱۸ تا ۶۸ ساله به مدت پنج هفته آزمایش شدند و در این مدت هر یک از آنها روزانه ۴ قاشق غذاخوری عسل که در یک لیوان آب حل شده بود، ‌خوردند و پس از پایان پنج هفته مشخص شد که سطح آنتی اکسیدانها در خون این افراد نسبت به پیش بالاتر رفته و میزان کلسترول آنها کمتر آمده است.
در مطالعه دیگری هم نشان داده شد که مصرف میوه‌های مغزدار مثل بادام با این که خودشان حاوی چربی هستند ولی چون چربی آنها از نوع چربی غیر اشباع است، باعث کاهش میزان کلسترول بد یا LDL شده، در نتیجه خطر بیماریهای قلبی را کاهش می‌دهند

فیبر نوری

فیبر نوری یا تار نوری (Optical Fiber) رشتهٔ باریک و بلندی از یک مادّهٔ شفاف مثل شیشه یا پلاستیک است که می تواند نوری را که از یک سرش به آن وارد شده، از سر دیگر خارج کند. فیبر نوری داری پهنای باند بسیار بالاتر از کابل های معمولی می باشد، با فیبر نوری می توانیم تلویزیون، تلفن،ویدیو کنفرانس و داده های دیگر را به راحتی با پهنای باند بالا تا 100 مگابیت انتقال داد. 


دسته ای از تارهای نوری

تاریخچه ی ساخت فیبر نوری  


رونمایی از مقاله طبعیت در سال ۱۸۸۴ توسط ژان دانیل کلادون

اولین کسانی که در قرون اخیر به فکر استفاده از نور افتادند، انتشار نور را در جو زمین تجربه کردند. اما وجود موانع مختلف نظیر گرد و خاک، دود، برف، باران، مه و ... انتشار اطلاعات نوری در جو را با مشکل مواجه ساخت . بعدها استفاده از لوله و کانال برای هدایت نور مطرح گردید . نور در داخل این کانالها بوسیله آینه‌ها و عدسی‌ها هدایت می‌شد، اما از آنجا که تنظیم این آینه‌ها و عدسی‌ها کار بسیار مشکلی بود این کار نیز غیر عملی تشخیص داده شد و مطرود ماند.
.[۲] شاید اولین تلاش در سیر تکاملی سیستم ارتباط نوری به وسیله الکساندر گراهام بل صورت گرفت که در سال ۱۸۸۰، درست ۴ سال پس از اختراع تلفن، اختراع تلفن نوری (فوتوفون) یا سیستمی که صدا را تا فواصل چندین صد متر منتقل می¬کرد، به ثبت رساند. تلفن نوری بر مبنای مدوله کردن نور خورشید بازتابیده با به ارتعاش در آوردن آینه¬ای کار می¬کرد. گیرنده یک فتوسل بود. در این روش نور در هوا منتشر می¬شد و بنابراین امکان اتقال اطلاعات تا بیش از ۲۰۰ متر میسر نبود. به همین دلیل، اگرچه دستگاه بل ظاهراً کار می¬کرد اما از موفقیت تجاری برخوردار نبود.
ایده استفاده از انکسار (شکست) برای هدایت نور (که اساس فیبرهای نوری امروزی است) برای اولین بار در سال ۱۸۴۰ توسط Daniel Colladon و Jacques Babinet در پاریس پیشنهاد شد. همچنین John Tyndall در سال ۱۸۷۰ در کتاب خود ویژگی بازتاب کلی را شرح داد: «وقتی نور از هوا وارد آب می¬شود به سمت خط عمود بر سطح خم می‌شود و وقتی از آب وارد هوا می¬شود از خط عمود دور می-شود. اگر زاویه¬ی پرتو نور با خط عمود در تابش از داخل آب بزرگتر از ۴۸ درجه شود هیچ نوری از آب خارج نمی¬شود در واقع نور به طور کامل از سطح آب منعکس می¬شود. زاویه¬ای که انعکاس کلی آغاز می-شود را زاویه بحرانی می¬نامیم».
[۳]

کاکو و کوکهام انگلیسی برای اولین بار استفاده از شیشه را بعنوان محیط انتشار مطرح ساختند. آنان مبنای کار خود را بر آن گذاشتند که به سرعتی حدود ۱۰۰ مگابیت بر ثانیه و بیشتر بر روی محیط‌های انتشار شیشه دست یابند. این سرعت انتقال با تضعیف زیاد انرژی همراه بود .این دو محقق انگلیسی، کاهش انرژی را تا آنجا می‌پذیرفتند که کمتر از ۲۰ سی بل نباشد . اگر چه آنان در رسیدن به هدف خود ناکام ماندند، اما شرکت آمریکائی ( کورنینگ گلس ) به این هدف دست یافت. در اوایل سال ۱۹۶۰ میلادی با اختراع اشعه لیزر ارتباطات فیبرنوری ممکن گردید. در سال ۱۹۶۶ میلادی، دانشمندان در این نظریه که نور در الیاف شیشه‌ای هدایت می‌شود پیشرفت کردند که حاصل آن از کابلهای معمولی بسیار سودمندتر بود . چرا که فیبرنوری بسیار سبکتر و ارزانتر از کابل مسی است و در عین حال ظرفیت انتقالی تا چندین هزار برابر کابل مسی دارد.

توسعه فناوری فیبرنوری از سال ۱۹۸۰ میلادی به بعد باعث شد که همواره مخابرات نوری بعنوان یک انتخاب مناسب مطرح باشد. تا سال ۱۹۸۵ میلادی در دنیا نزدیک به ۲ میلیون کیلومتر کابل نوری نصب شده و مورد بهره برداری قرار گرفته‌است.

فیبر نوری از پالس‌های نور برای انتقال داده‌ها از طریق تارهای سیلکون بهره می‌گیرد. یک کابل فیبر نوری که کمتر از یک اینچ قطر دارد می‌تواند صدها هزار مکالمهٔ صوتی را حمل کند. فیبرهای نوری تجاری ظرفیت ۲٫۵ گیگابایت در ثانیه تا ۱۰ گیگابایت در ثانیه را فراهم می‌سازند. فیبر نوری از چندین لایه ساخته می‌شود. درونی‌ترین لایه را هسته می‌نامند. هسته شامل یک تار کاملاً بازتاب کننده از شیشه خالص (معمولاً) است. هسته در بعضی از کابل‌ها از پلاستیک کا ملاً بازتابنده ساخته می‌شود، که هزینه ساخت را پایین می‌آورد. با این حال، یک هسته پلاستیکی معمولاً کیفیت شیشه را ندارد و بیشتر برای حمل داده‌ها در فواصل کوتاه به کار می‌رود. حول هسته بخش پوسته قرار دارد، که از شیشه یا پلاستیک ساخته می‌شود. هسته و پوسته به همراه هم یک رابط بازتابنده را تشکیل می‌دهند که با عث می‌شود که نور در هسته تا بیده شود تا از سطحی به طرف مرکز هسته باز تابیده شود که در آن دو ماده به هم می‌رسند. این عمل بازتاب نور به مرکز هسته را (بازتاب داخلی کلی) می‌نامند.


فیبر نوری


قطر هسته و پوسته با هم حدود ۱۲۵ میکرون است (هر میکرون معادل یک میلیونیم متر است)، که در حدود اندازه یک تار موی انسان است. بسته به سازنده، حول پوسته چند لایه محافظ، شامل یک پوشش قرار می‌گیرد.

یک پوشش محافظ پلاستکی سخت لایه بیرونی را تشکیل می‌دهد. این لایه کل کابل را در خود نگه می‌دارد، که می‌تواند صدها فیبر نوری مختلف را در بر بگیرد. قطر یک کابل نمونه کمتر از یک اینچ است.

از لحاظ کلی دو نوع فیبر وجود دارد: تک حالتی و چند حالتی. فیبر تک حالتی یک سیگنال نوری را در هر زمان انتشار می‌دهد، در حالی که فیبر چند حالتی می‌تواند صدها حالت نور را به طور هم‌زمان انتقال بدهد. (ویراستار : فواد مزرعه)

سیستم‌های مخابرات فیبر نوری 

کابل زیر دریایی فیبر نوری

گسترش ارتباطات راه دور و راحتی انتقال اطلاعات از طریق سیستم‌های انتقال و مخابرات فیبر نوری یکی از پر اهمیت‌ ترین موارد مورد بحث در جهان امروز است. سرعت دقت و تسهیل از مهم‌ترین ویژگی‌های مخابرات فیبر نوری می‌باشد. یکی از پر اهمیت‌ترین موارد استفاده از مخابرات فیبر نوری آسانی انتقال در فرستادن سیگنال‌های حامل اطلاعات دیجیتالی است که قابلیت تقسیم بندی در حوزه زمانی را دارا می‌باشد. این به این معنی است که مخابرات دیجیتال تامین کننده پتانسیل کافی برای استفاده از امکانات مخابره اطلاعات در پکیج های کوچک انتقال در حوزه زمانی است. برای مثال عملکرد مخابرات فیبر نوری با توانایی ۲۰ مگا هرتز با داشتن پهنای باند ۲۰ کیلو هرتز دارای گنجایش اطلاعاتی ۰٫۱٪ می‌باشد. امروزه انتقال سیگنالها به وسیله امواج نوری به همراه تکنیک های وابسته به انتقال شهرت و آوازه سیستم‌های انتقال ماهوارهای را به شدت مورد تهدید قرار داده‌است. دیر زمانی ست که این مطلب که نور می‌تواند برای انتقال اطلاعات مورد استفاده قرار گیرد به اثبات رسیده‌است و بشر امروزه توانسته‌است که از سرعت فوق العاده آن به بهترین وجه استفاده کند. در سال ۱۸۸۰ میلادی الکساندر گراهام بل ۴ سال بعد از اختراع تلفن موفق به اخذ امتیاز نامه خود در زمینه مخابرات امواج نوری برای دستگاه خود با عنوان فوتو تلفن گردید. در ۱۵ سال اخیر با پیشرفت لیزر به عنوان یک منبع نور بسیار قدرتمند و خطوط انتقال فیبرهای نوری فاکتورهای جدیدی از تکنولوژی و تجارت بهتر را برای انسان به ارمغان آورده‌است. مخابرات فیبر نوری ابتدا به عنوان یک مخابرات از راه دور قرار دادی تلقی می‌شد که در آن امواج نوری به عنوان حامل یک یا چند واسطه انتقال استفاده می‌شد. با وجود آنکه امواج نوری حامل سیگنالهای آنالوگ بودند اما سیگنالهای نوری همچنان به عنوان سیستم مخابرات دیجیتال بدون تغییر باقی مانده‌است. از دلایل این امر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱)تکنیکهای مخابرات در سیستم‌های جدید مورد استفاده قرار می‌گرفت . ۲)سیستم‌های جدید با بالاترین تکنولوژی برای داشتن بیشترین گنجایش کارآمدی سرعت و دقت طراحی شده بود. ۳)انتقال به کمک خطوط نوری امکان استفاده از تکنیک های دیجیتال را فراهم می‌ساخت. این مطلب نیاز انسان را به دسترسی به مخابره اطلاعات رابه صورت بیت به بیت پاسخگو بود .

  • توانایی پردازش اطلاعات در حجم وسیع: از آنجایی که مخابرات فیبر نوری دارای کارایی بالاتری نسبت به سیم های مسی سنتی هستند بشر امروزی تمایل چندانی برای پیروی از سنت دیرینه خود ندارد و توانایی پردازش حجم وسیعی از اطلاعات در مخابره فیبر نوری او را مجذوب و شیفته خود ساخته‌است .
  • آزادی از نویزهای الکتریکی : بافت یک فیبر نوری از جنس پلاستیک یا شییشه به دلیل رسانندگی انتخاب می‌شود. در نتیجه یک حامل موج نوری می‌تواند از پتانسیل موثر میدان های الکتریکی در امان باشد. از قابلیت‌های مهم این نوع مخابرات می‌توان به امکان عبور کابل حامل موج نوری از میان یک میدان الکترومغناطیسی قوی اشاره کرد که سیگنالهای نام برده بدون آلودگی از پارازیت‌های الکتریکی و یا سیگنالهای مداخله گر به حد اکثر کارایی خود خواهند رسید .

کاربردهای فیبر نوری 

  1. کاربرد در حسگرها: استفاده از حسگرهای فیبر نوری برای اندازه‌گیری کمیت‌های فیزیکی مانند جریان الکتریکی، میدان مغناطیسی، فشار، حرارت، جابجایی، آلودگی آب‌های دریا، سطح مایعات، تشعشعات پرتوهای گاما و ایکس در سال‌های اخیر شروع شده‌است. در این نوع حسگرها، از فیبر نوری به عنوان عنصر اصلی حسگر بهره‌گیری می‌شود بدین ترتیب که ویژگی‌های فیبر تحت میدان کمیت مورد اندازه‌گیری تغییر یافته و با اندازه شدت کمیت تأثیرپذیر می‌شود.
  2. کاربردهای نظامی: فیبر نوری کاربردهای بی‌شماری در صنایع دفاع دارد که از آن جمله می‌توان برقراری ارتباط و کنترل با آنتن رادار، کنترل و هدایت موشک‌ها، ارتباط زیردریاییها (هیدروفون) را نام برد.
  3. کاربردهای پزشکی: فیبرنوری در تشخیص بیماری‌ها و آزمایشهای گوناگون در پزشکی کاربرد فراوان دارد که از آن جمله می‌توان دُزیمتری غدد سرطانی، شناسایی نارسایی‌های داخلی بدن، جراحی لیزری، استفاده در دندانپزشکی و اندازه‌گیری مایعات و خون نام برد. همچنین تارهای نوری در دستگاه هایی به نام درون بین یا آندوسکوپ استفاده می شود تا به درون نای، مری، روده و مثانه فرستاده شود و درون بدن انسان به طور مستقیم قابل مشاهده باشد.
  4. کاربرد فیبرنوری در روشنابی : از جمله کاربردهای فیبر نوری که در اواخر قرن بیستم به عنوان یک فناوری روشنایی متداول شده و در چند سال قرن اخیر توسعه و رشد فراوانی پیدا کرده‌ است کاربرد آن در سیستم‌های روشنایی است. در این فناوری نور از منبع نوری که می‌تواند نور مصنوعی (نورلامپهای الکتریکی) و یا نور طبیعی (نور خورشید) باشد وارد فیبر نوری شده و از این طریق به محل مصرف منتقل می‌شود. به این ترتیب نور به هر نقطه‌ای که در جهت تابش مستقیم آن نمی‌باشد منتقل می‌شود. امتیاز این نور که موجبات رشد سریع به کارگیری و توجه زیاد به این فناوری شده‌است این است که فاقد الکتریسیته گرما و تشعشعات خطرناک ماورای بنفش بوده (نور خالص و بی خطر) و دیگر اینکه بااین فناوری می‌شود نور روز (بدون گرما واشعه‌های ماورائ بنفش) را هم به داخل ساختمانها و نقاط غیر قابل دسترسی به نور خورشید منتقل کرد.

فن آوری ساخت فیبرهای نوری 


ویرایش شمیایی

برای تولید فیبر نوری، نخست ساختار آن در یک میله شیشه‌ای موسوم به پیش‌سازه از جنس سیلیکا ایجاد می‌گردد و سپس در یک فرایند جداگانه این میله کشیده شده تبدیل به فیبر می‌شود. از سال ۱۹۷۰ روش‌های متعددی برای ساخت انواع پیش‌سازه‌ها به کار رفته‌است که اغلب آنها بر مبنای رسوب‌دهی لایه‌های شیشه‌ای در داخل یک لوله به عنوان پایه قرار دارند.

روشهای ساخت پیش‌سازه

روش‌های فرآیند فاز بخار برای ساخت پیش‌سازه فیبر نوری را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:


  • رسوب‌دهی داخلی در فاز بخار
  • رسوب‌دهی بیرونی در فاز بخار
  • رسوب‌دهی محوری در فاز بخار

موادلازم در فرایند ساخت پیش سازه

  • تتراکلرید سیلیکون: این ماده برای تأمین لایه‌های شیشه‌ای در فرآیند مورد نیاز است.
  • تتراکلرید ژرمانیوم: این ماده برای افزایش ضریب شکست شیشه در ناحیه مغزی پیش‌سازه استفاده می‌شود.
  • اکسی کلرید فسفریل: برای کاهش دمای واکنش در حین ساخت پیش‌سازه، این مواد وارد واکنش می‌شود.
  • گاز فلوئور: برای کاهش ضریب شکست شیشه در ناحیه غلاف استفاده می‌شود.
  • گاز هلیم: برای نفوذ حرارتی و حباب‌زدایی در حین واکنش شیمیایی در داخل لوله مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  • گاز کلر: برای آب‌زدایی محیط داخل لوله قبل از شروع واکنش اصلی مورد نیاز است.

مراحل ساخت

  1. مراحل صیقل گرمایشی: پس از نصب لوله با عبور گازهای کلر و اکسیژن، در دمای بالاتر از ۱۸۰۰ درجه سلسیوس لوله صیقل داده می‌شود تا بخار آب موجود در جدار درونی لوله از آن خارج شود.
  2. مرحله اچینگ: در این مرحله با عبور گازهای کلر، اکسیژن و فرئون لایه سطحی جدار داخلی لوله پایه خورده می‌شود تا ناهمواری‌ها و ترک‌های سطحی بر روی جدار داخلی لوله از بین بروند.
  3. لایه‌نشانی ناحیه غلاف: در مرحله لایه‌نشانی غلاف، ماده تتراکلرید سیلیسیوم و اکسی کلرید فسفریل به حالت بخار به همراه گازهای هلیم وارد لوله شیشه‌ای می‌شوند و در حالتی که مشعل اکسی هیدروژن با سرعت تقریبی ۱۲۰ تا ۲۰۰ میلی‌متر در دقیقه در طول لوله حرکت می‌کند و دمایی بالاتر از ۱۹۰۰ درجه سلسیوس ایجاد می‌کند، واکنش‌های شیمیایی زیر به دست می‌آیند.

ذرات شیشه‌ای حاصل از واکنش‌های فوق به علت پدیده ترموفرسیس کمی جلوتر از ناحیه داغ پرتاب شده و بر روی جداره داخلی رسوب می‌کنند و با رسیدن مشعل به این ذرات رسوبی حرارت کافی به آنها اعمال می‌شود به طوری که تمامی ذرات رسوبی شفاف می‌گردند و به جدار داخلی لوله چسبیده و یکنواخت می‌شوند. بدین ترتیب لایه‌های شیشه‌ای مطابق با طراحی با ترکیب در داخل لوله ایجاد می‌گردند و در نهایت ناحیه غلاف را تشکیل می‌دهند.

فیبر نوری در ایران  

در ایران در اوایل دهه ۶۰، فعالیت‌های پژوهشی در زمینه فیبر نوری در پژوهشگاه، برپایی مجتمع تولید فیبر نوریپونک تهران را درپی داشت و در سال 1367، کارخانه تولید فیبر نوری در یزد به بهره برداری رسید. عملاً در سال ۱۳۷۳ تولید فیبر نوری با ظرفیت ۵۰٫۰۰۰ کیلومتر در سال در ایران آغاز شد. فعالیت استفاده از کابل‌های نوری در دیگر شهرهای بزرگ ایران آغاز شد تا در آینده نزدیک از طریق یک شبکه ملی مخابرات نوری به هم بپیوندند. در همان سال ۱۳۶۷ نخستین خط مخابراتی تار نوری بین تهران و کرج به کار افتاد. در

اولین پروژه فیبرنوری با اجرای ۷۰۰ کیلومتر کابل با ۱۳ هزار کانال بین چندین مسیر با هزینه‌ای بالغ بر ۴۰ میلیارد ریال بین سالهای ۶۹ تا ۷۳ انجام شد. در برنامه دوم توسعه پروژه فیبرنوری با ۱۱۶۰۰ کیلومتر کابل با ۶۲۰ هزار کانال بین شهری با هزینه ۶۵۴ میلیارد ریال در سالهای ۷۴ تا ۷۸ به انجام رسید و نهایتا در برنامه سوم توسعه ۱۷۸۵۰ کیلومتر تا ۲ میلیون کانال با پروتکشن بین شهرهای کشور با هزینه‌ای بالغ بر ۱۰۳۵ میلیارد در سالهای ۷۹ تا ۸۳ اجرا شد.

پروژه تار نوری آسیا-اروپا که به TAE مشهور است داراری ۲۴۰۰۰ کیلومتر طول است و از چین، قرقیزستان، ازبکستان و ترکمنستان، ایران، ترکیه، اوکراین و آلمان می گذرد. ظرفیت قابل حمل این خط، 7560 کانال تلفنی است.

فیبرنوری یک موجبر استوانه‌ای از جنس شیشه یا پلاستیک است که دو ناحیه مغزی و غلاف با ضریب شکستقانون اسنل برای انتشار نور در فیبر نوری شرط: می‌بایست برقرار باشد که به ترتیب ضریب شکست‌های مغزی و غلاف هستند. انتشار نور تحت تأثیر عواملی ذاتی و اکتسابی دچار تضعیف می‌شود. این عوامل عمدتآ ناشی از جذب فرابنفش، جذب فروسرخ، پراکندگی رایلی، خمش و فشارهای مکانیکی بر آنها هستند. متفاوت و دو لایه پوششی اولیه و ثانویه پلاستیکی تشکیل شده‌است. برپایه


فیبرنوری (لوله نوری)QOF -PCF-POF درایران

از سال ۱۳۸۷ تحقیقات وسیعی در مورد این نوع از فیبرها در مرکز فن آوری تخصصی صورت گرفت و در سال ۱۳۸۸ محققان ایرانی به نامهای ابوالفضل قربانی و ابراهیم هاشمی در شهر ممسنی موفق به ساخت و تولید نسل نوین فیبرهای نوری (POF , PCF ,QOF ) گردیدند و با دستیابی به تکنولوژی ساخت و تولیدآنها ایران در زمره معدود کشورهای دارنده تکنولوژی ساخت (POLYMER OPTICAL FIBER , PLASTIC CLAD FIBER ) قرار گرفت.فیبرهای نوری POF برای انتقال نور مرئی و بسیاری از کاربری‌های دیگر قابل استفاده هستند و در بحث انتقال دیتا سرعتی حدود ۴۰ گیگا بیت در ثانیه دارند که در مقایسه با فیبرهای نوری شیشه‌ای حدود ۴۰۰ برابر بیشتر می‌باشد.فیبرهای PCF , QOF جهت مصارف خاص صنایع مختلف از قبیل سنسورها و انتقال دیتا بسیار کار آمد است.در کل موارد استفاده از این فیبرهاموجب دستیابی به ابزارآلات هایتکی است که در انحصار بعضی از دولتها قرار داشته‌است.

در POF‌ها شار نوری .


فیبرهای نوری نسل سوم 

طراحان فیبرهای نسل سوم، فیبرهایی را مد نظر داشتند که دارای کمترین تلفات و پاشندگی باشند. برای دستیابی به این نوع فیبرها، محققین از حداقل تلفات در طول موج ۱۵۵۰ نانومتر و از حداقل پاشندگی در طول موج ۱۳۱۰ نانومتر بهره جستند و فیبری را طراحی کردند که دارای ساختار نسبتاً پیچیده‌تری بود. در عمل با تغییراتی در پروفایل ضریب شکست فیبرهای تک مد از نسل دوم، که حداقل پاشندگی آن در محدوده ۱٫۳ میکرون قرار داشت، به محدوده ۱٫۵۵ میکرون انتقال داده شد و بدین ترتیب فیبر نوری با ماهیت متفاوتی موسوم به فیبر دی.اس.اف (D.S.F. Fiberِ) ساخته شد.


سلول های بنیادین

سلول بنیادی یا بُن‌یاخته‌ یاخته‌های اولیه‌ای هستند که توانایی تبدیل و تمایز به انواع مختلف سلول‌های دیگر را دارند و از آنها می‌توان در تولید سلول‌ها و نهایتاً بافت‌های مختلف دیگر استفاده کرد.

منابع اصلی سلول‌های بنیادی شامل: مغز استخوان، بند ناف و جفت می‌باشد. امروزه استفاده از این سلول‌ها جهت ترمیم بافت‌های آسیب دیده در حال گسترش است.

جالب اینکه سلول‌های بنیادی پرتوان (چند پتانسیلی) هستند یعنی قابلیت تبدیل به بافت‌های مختلف را دارند اعم از بافت عصبی، بافت ماهیچه‌ای، بافت پوششی و غیره. که این توانایی محور اصلی توجه به سلول‌های بنیادی است.

مزیت اصلی بن‌یاخته‌های بند ناف این است که بسیار اولیه بوده و توان تمایز بالایی دارند. همچنین سلول‌های بنیادی گرفته شده از مغز استخوان (BMSCs) توان تمایز بالایی دارند.

سلول‌های بنیادی جنینی موش

محتویات [نهفتن] 

۱ ویژگی‌های سلول‌های بنیادی
۲ انواع سلول‌های بنیادی
۳ کشت سلول‌های بنیادی
۴ کاربردهای سلول‌های بنیادی
۵ خصوصیات سلول های بنیادی

ویژگی‌های سلول‌های بنیادی [ویرایش]
توان نوسازی: سلول‌های بنیادی سلول‌های نامتمایی هستند که توانایی تکثیر نامحدود خود را دارند و در حالت نامتمایز باقی بمانند.
پرتوانی: سلول‌های بنیادی قادر به ایجاد هر نوع سلولی در بدن هستند. آنها می‌توانند تحت تأثیر فاکتورهای رشد مختلف در محیط کشت به سلول‌هایی با عملکردهای اختصاصی مانند سلول‌های ماهیچه‌ای قلب یا سلول‌های تولیدکننده انسولین در پانکراس و... تبدیل شوند.
انواع سلول‌های بنیادی [ویرایش]
سلول‌های بنیادی جنینی: این سلول‌ها از جنین‌های ۴ یا پنج روزه که از تخم‌های آزمایشگاهی بارور می‌شوند به دست می‌آیند و در محیط آزمایشگاهی در محیط کشت‌های اختصاصی رشد داده می‌شوند.


سلول‌های بنیادی بالغین: سلول‌های بنیادی بالغین، سلول‌های نامتمایزی هستند که در بین سلول‌های تمایز یافته بافت‌ها و اندام‌های بدن یافت می‌شوند و توانایی نوسازی و تمایز به انواع سلول‌های اختصاصی اصلی بافت یا اندام را دارند. نقش‌های اولیه این سلول‌ها در یک ارگان زنده شامل حمایت کردن و تعمیر بافت‌هایی است که از آنها به دست می‌آیند.


سلول های بنیادی خون بند ناف: خون بند ناف خونی است که پس از تولد در بند ناف و جفت باقی می ماند و همراه آن به دور انداخته می شود. این خون علاوه بر سلول های خونی منبعی غنی از سلول های بنیادی خون ساز است. سلول های بنیادی خون ساز می توانند با جایگزین شدن در مغز استخوان فرد بیمار، تامین کننده سلول های خونی جدید باشند. ویژگی مهم سلول های خونی بند ناف عدم تکامل سلول های خونی از جمله لنفوسیت های آن است که در نتیجه احتمال رد پیوندهای انجام شده با این سلول ها در مقایسه با پیوندهای مغز استخوان بسیار کمتر خواهد بود. مطالعات آزمایشگاهی نشان داده اند که سلول های بنیادی خونساز توانایی تمایز به سایر سلول ها را نیز دارند که می توانند افق جدیدی را برای درمان بیماری ها در آینده ای نه چندان دور ترسیم کنند.


کشت سلول‌های بنیادی [ویرایش]

جنین ۳ تا ۵ روزه را بلاستوسیست می‌نامند. یک بلاستوسیست توده‌ای متشکل از ۱۰۰ سلول و یا بیشتر است. سلولهای بنیادی سلولهای درونی بلاستوسیست هستند که در نهایت به هر سلول، بافت و اندام درون بدن تبدیل می‌شوند.

رشد سلول‌های بنیادی در محیط آزمایشگاه را اصطلاحا کشت سلولی می‌نامند.در واقع جدا کردن سلول‌های بنیادی جنینی از طریق انتقال سطح داخلی بلاستوسیست به یک ظرف کشت آزمایشگاهی پلاستیکی که شامل یک بستر تغذیه‌ای به نام محیط کشت می‌باشد انجام می‌گیرد. تقسیم و ازدیاد سلول‌ها بر روی سطح این ظرف انجام می‌گیرد. سطح داخلی این ظرف معمولاً به وسیله سلول‌های پوست جنین موش پوشیده شده‌است. این سلول‌ها قادر به تقسیم شدن نیستند. به این لایه پوشاننده سلولی در اصطلاح لایه تغذیه‌ای (feeder layer) گفته می‌شود. دلیل استفاده از این سلول‌ها فراهم آوردن یک سطح طبیعی به منظور چسپیدن سلول‌های بنیادی به آن و عدم جداشدنشان است. در ضمن سلول‌های این لایه مواد مغذی را به داخل محیط کشت رها می‌کنند.

پس از چند روز سلول‌های کشت داده شده شروع به رشد و تقسیم شدن در این محیط می‌کنند. هنگامی که این عمل انجام گرفت سلول‌های کشت داده شده که زیاد شده‌اند را از این محیط برداشته و به محیطهای تازه کشت منتقل می‌کنند. پروسه کشت مجدد سلول‌ها بارها و بارها برای چندین مرتبه و به مدت چندین ماه تکرار می‌شود. بعد از ۶ ماه یا بیشتر ۳۰ سلول اولیه تبدیل به هزاران میلیون سلول بنیادی جنینی می‌شوند. سلول‌هایی را که در این دوره ۶ ماه و در این محیط کشت مخصوص تقسیم شده و در عین حال تماییز نیابند را پرتوان (pluripoten) می‌نامند.
کاربردهای سلول‌های بنیادی [ویرایش]
بیماران قلبی:

توصیه می‌شود برای افرادی که در مراحل وخیم بیماری قلبی بوده و در انتظار دریافت قلب پیوندی به‌سر می‌برند، در کنار تجویز داروهای سرکوب‌کننده سیستم ایمنی، از روش پیوند سلول‌های بندناف به‌عنوان یک روش کمکی استفاده کرد. بر این اساس، این ایده در دنیا مطرح شده‌است که نمونه
بیماران کبدی:

در حال حاضر اگر بیماری دچار سرطان کبد باشد، جراح مجبور است برای جلوگیری از انتشار سرطان (متاستاز) به بخش‌های دیگر بدن، بخش سرطانی کبد را نابود کند. برای این منظور معمولاً طی دو عمل جراحی هم‌زمان، خون ناحیه سرطانی کبد را قطع می‌کنند تا بافت آن را بازسازی کنند. شبیه سازی انسان مساله دیگر نیز مورد اختلاف شبیه سازی انسان است.
درمان ریزش مو
درمتن قرنیه
خصوصیات سلول های بنیادی [ویرایش]
۱.سلول های تخصص نیافته می باشند که به مدت طولانی از طریق تقسیم سلولی خود را نوسازی می کنند .

بر خلاف سلول های عصبی که معمولاً خودشان را بازسازی نمی کنند این سلول ها ممکن است چندین بار خود را بازسازی کنند، که این پدیده تکثیر کردن نامیده می شود .

۲.تحت شرایط فیزیولوژیکی یا آزمایشی، می توان آن ها را تحریک کرد تا به سلول هایی با عمل کردهایی ویژه نظیر سلولهای تپنده ماهیچه ی قلب و یا به سلول های انسولین ساز لوزالمعده تبدیل شوند .

قوانيـن ليـمن

قوانيـن ليـمن

Layman's 10 Commandments
قوانيـن ليـمن (بسیـار آموزنـده)

 
Someone has written these beautiful words. Must read and try to understand the deep meaning of it.

They are like the ten commandments to follow in life all the time.

شخصی این کلمات زیبا را نوشته است. باید آنها را خواند و معنای عمیق آنها را درک کرد.
آنها همچون ده فرمان هستند که باید در زندگی همواره مورد تبعیت قرار بگیرند.

1] Prayer is not a "spare wheel" that you pull out when in trouble,
but it is a "steering wheel" that directs the right path throughout.

دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از ان استفاده کنی
بلکه فرمان است که به راه درست هدایت می کند.


2] Know why a Car's WINDSHIELD is so large & the Rear view Mirror is so small?
Because our PAST is not as important as our FUTURE. So, Look Ahead and Move on.

می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین آنقدر بزرگه ولی آینه عقب آنقدر کوچیکه؟
چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده.


3] Friendship is like a BOOK. It takes few seconds to burn, but it takes years to write.

دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه.


4] All things in life are temporary. If going well, enjoy it, they will not last forever.
If going wrong, don't worry, they can't last long either.

تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت.
اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت.


5] Old Friends are Gold! New Friends are Diamond! If you get a Diamond, don't forget the Gold!
Because to hold a Diamond, you always need a Base of Gold!

دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن
چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری.


6] Often when we lose hope and think this is the end,
GOD smiles from above and says, "Relax, sweetheart, it's just a bend, not the end!

اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این آخر خطه،
خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم، این فقط یک پیچه نه پایان.


7] When GOD solves your problems, you have Faith in HIS abilities;
when GOD doesn't solve your problems HE has Faith in your abilities.

وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری.
وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره.


8] A blind person asked St. Anthony: "Can there be anything worse than losing eye sight?"
He replied: "Yes, losing your vision!"

شخص نابینایی از سنت آنتونی پرسید: ممکنه چیزی بدتر از از دست دادن بینایی باشه؟
او جواب داد: بله، از دست دادن بصیرت.


9] When you pray for others, God listens to you and blesses them,
and sometimes, when you are safe and happy, remember that someone has prayed for you.

وقتی شما برای دیگران دعا می کنید، خدا می شنود و آنها را اجابت می کند
و بعضی وقتها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است.


10] WORRYING does not take away tomorrow's Trouble, it takes away today's PEACE.

نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند.

 

چگونه چـرخ زنـدگی تـان خـوب بچرخد؟

چگونه چـرخ زنـدگی تـان خـوب بچرخد؟

آیا چرخ زندگی من خوب می چرخد؟ آرام است یا تند؟ این سئوالی است که هر چند یکبار از خود پرسیده ایم یا شاید سئوالی باشد که از یکدیگر می پرسیم اما شاید سوال مهم تر این است که چه عواملی را باید در جواب دادن به این سئوال مدنظر داشت. این مقاله به چگونگی چرخه زندگی و حرکت آن به سمت جاده آرامش و زندگی شاد می پردازد.

الگوی چرخ زندگی :

الگوی چرخ زندگی به دایره ای که به 8 قسمت مساوی تقسیم شده است اتلاق می شود که که هر یک از این قسمت ها به بررسی یک بعد از زندگی می پردازد. مطابق شکل کار و درآمد مالی، سلامتی، تفریح و سرگرمی، عشق، خانواده، یادگیری و رشد، معنویّت، دوستان و ارتباطات قسمت های مختلف این دایره را تشکیل می دهند.

 

 

شما به هر قسمت از زندگی تان پس از بررسی نمره 0 نا 10 را می دهید و سپس خانه های مربوط به آن را متناسب با نمره نقطه گذاری می نمایید، پس از اتصال نقطه ها به هم چرخ زندگی خود را به دست خواهید آورد. مثلاً تصویر زیر چرخ زندگی فردی است که از لحاط مالی و رشد و یادگیری موقعیت مناسبی دارد ولی از نظر خانواده، عشق، تفریح و دیگر موارد شرایط مناسبی ندارد پس خوب نچرخیدن چرخ زندگیش و نداشتن آرامش آن محتمل به نظر می رسد.

 

 

برای بررسی هر یک از موارد می توانید از سولات زیر کمک بگیرید :

کار و درآمد مالی

درآمد سالیانه شما چقدر است؟ کجا زندگی می کنید؟ چقدر پول نقد دارید؟ دارایی شما چقدر است؟ اگر بخواهید به سطح مالی زندگی خود نمره دهید از 10 چه نمره ای می دهید؟ آیا از شغل خود راضی هستید؟ درآمد تان خوب است؟ چقدر جای رشد و ترقّی در شغل شما وجود دارد؟ همکاران و مشتریان شما چه کسانی هستند؟

سلامتی

آیا به بیماری مبتلا هستید؟ ورزش می کنید؟ احساس می کنید چقدر زنده می مانید؟ بدنتان را هر چند وقت چک می کنید؟ روزانه غذای خوب و میزان آب مناسب مصرف می کنید؟

خانواده

آیا می توانید به خانواده خود تکیه کنید؟ چند ساعت از روز را با خانواده می گذرانید؟ آیا با آنها خود به تفریح می روید؟ برای در کنار آنها بودن مشتاقید؟ آیا به خانواده خود افتخار می کنید؟

عشق و ازدواج

از ازدواج خود راضی هستید؟ در زندگی مشترک چقدر احساس یکنواختی می کنید؟ آیا ازدواج را به عنوان نقطه درخشان و آرامش بخش در زندگی می دانید؟ آیا کسی را دارید تا به او عشق بورزید؟ آیا کسی عاشق شماست؟

یادگیری و رشد

آیا همیشه در حال یادگیری هستید؟ به طور متوسط در ماه چه تعداد کتاب می خوانید؟ آیا به جای خواندن کتاب زیاد تلویزیون می بینید؟ (تحقیق ها نشان می دهد که مردم به صورت متوسط روزی 6 ساعت تلویزیون می بینند یعنی چیزی حدود یک چهارم عمرشان) آیا در زمینه علم کاری خود به روز هستید؟ آیا در حال یادگیری زبان جدید هستید؟

معنویت

چه قدر حضور خدا را در زندگی خود حس می کنید؟ چقدر به دیگران کمک می کنید ؟ آیا انسان دوستید؟ آیا همدرد دیگرانید؟

دوستان

چه تعداد دوست صمیمی دارید؟ آیا در مواقع غم دوستانی دارید؟ دوستان شما چه کسانی هستند؟ آیا در داشتن دوست تنهایید؟ چقدر از با دوستانتان بودن لذت می برید؟

تفریح و سرگرمی

چه میزان از وقتتان را به عنوان وقت آزاد و سرگرمی اختصاص می دهید؟ تعطیلات را چگونه می گذرانید؟ به کجاها سفر کرده اید؟ برای اینکه سرگرم و شاد باشید چه کارهایی می کنید؟

نکاتی در ارتباط با چرخ زندگی که گفتن آن لازم می باشد:

1. متناسب بودن قسمت های مختلف چرخ زندگی به اندازه کامل بودن هر قسمت اهمیت دارد، به بیان بهتر تناسب رشد بین قسمت های مختلف زندگی هر فرد باعث زندگی نرمال تر آن می شود.

2. در بررسی هر قسمت می توان به موارد میزان امنیت، رضایتمندی، میزان انرژی دریافتی، موفقّیت و شکست ها و از این قبیل توجه داشت.

3. می توان برنامه ریزی زندگی را (کوتاه مدت یا بلند مدت) بر اساس چرخ زندگی انجام داد.

4. گاهی می توان برای مدتی معّین روی قسمتی خاص از زندگی متمرکز شد. مثلا اگر قرار است برای آزمون خاصی آماده شوید بهتر است برای قسمت یادگیری و رشد وقت بیشتری را بگذارید.

5. میزان سوالاتی که برای یک قسمت از زندگی به کار می رود کاملاً به موقعیت اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و... بستگی دارد مثلا ممکن است برای افراد با درآمد مالی مختلف، نمره 8 معناهای کاملاً متفاوتی داشته باشد یعنی فردی با درآمد 600 هزار تومان این نمره را برای خود قائل شود ولی فرد دیگری با درآمد 6 میلیون تومان به خود نمره ای کمتر از این را بدهد.

اکسیژن ناب آرامش، گوارای وجودتان !

 

دیوار صوتی چیست؟

دیوار صوتی چیست؟

شکستن دیوار صوتی چیست؟

عبور از دیوار صوتی چه معنایی دارد؟شکستن دیوار صوتی در جنگها برای  چیست؟چرا عبور از دیوار صوتی سالیان دراز وقت فیزیکدانها را گرفت؟در پشت دیوار صوتی چه خبر است؟بخار تشکیل شده روی بال هواپیما به چه خاطر است؟برای پاسخ به این سوالات ابتدا مفهوم جبهه موج را شرح می دهم

جبهه موج

مکان هندسی نقاطی از موج که فاز یکسان دارند.معنی این جمله این است که همه نقاط جبهه موج مانند هم نوسان می کنند.در حقیقت همه نقاطی از محیط که دریک فاصله از چشمه موج قرار دارندجبهه موج اند

*هواپیما با صدایی که ایجاد می کند یک چشمه موج  صوتی است.

*جبهه موج یک هواپیما به شکل کره های هم مرکز اند که هواپیما در مرکز این کره ها قرار دارند.

سرعت حرکت جبهه موج همان سرعت صوت در محیط است.

*اگر هواپیما ساکن باشدجبهه های موج با فاصله های مشخص (طول موج)پشت سر هم حرکت می کنند.  وبا سرعت صوت از چشمه موج دور می شوند.مانند امواج دایره ای روی سطح آب

.

*با حرکت هواپیما جبهه ها در جلو هواپیما به هم نزدیک می شوندودر پشت هواپیما از هم دور میشوند.هرچه سرعت هواپیما به سرعت صوت نزدیکتر می شود فشردگی جبهه ها در جلو آن بیشتر می شود. هنگامی که سرعت هواپیما به سرعت صوت می رسد در جلو آن جبهه ها بر هم منطبق می شوند.(شکل ۲ )

 

*در محلی که جبهه ها بر هم منطبق شده اندتمامی انرژی نوسانی جبهه ها با هم جمع می شود یعنی در این ناحیه تمام انرژی صوتی هواپیما جمع می شود وهر لحظه که میگذرد به این انرژی اضافه می شود.

*اما مولکولهای هوا که جلو هواپیما قرار دارندبا انرژی بسیار زیاد در حال نوسان هستند یعنی در جلو هواپیما منطقه ای وجود دارد که هوا بسیار متلاتم است این ناحیه را اصطلاحا دیوار صوتی می گویند.

*اگر هواپیما باز هم سرعت خود را افزایش دهد تا از این ناحیه عبور کند از داخل دیوار صوتی رد می شود که به این عمل شکستن دیوار صوتی می گویند.

* شاید در تصاویر هواپیماهای در حال گذر از دیوار صوتی، هاله‌ای سفید رنگ را در اطراف هواپیما مشاهده کرده باشید. در هنگام گذر از دیوار صوتی، اگر هواپیما نزدیک به زمین و در محیطی مرطوب با درصد بخار آب زیاد باشد، بخار آب هوا در اثر امواج ضربه‌ای فشرده شده و ابر سفیدی را برای چند ثانیه پدید می‌آورند که همان هاله سفید رنگ قابل روئیت در تصاویر است

*عبور از دیوار صوتی یعنی عبور هواپیما از یک ناحیه پر تلاتم.پس هواپیما به شدت شروع به لرزش  می کند و کنترل هواپیما سخت می شود.در سالیان گذشته بدنه هواپیما ها نمی توانست این لرزشها را تحمل کند به همین خاطر عبور از این ناحیه باعث شکستن بدنه وسقوط هواپیما می شد.بنابراین شکستن دیوار صوتی با هواپیما های اولیه ممکن نبودوتا ساخت آلیاژهای محکم ممکن نشد.هر جسم که بخواهد دیوار صوتی را بشکند باید از این سرعت فراتر رود و استحکام کافی برای متلاشی نشدن را داشته باشد

*پس از عبور از دیوار صوتی هواپیما جلو تر از صدای خود پروازمیکند(منطقه سکوت)اما پشت سر هواپیما جبهه های موج اینبار روی  یک مخروط بر هم مماس می شوند(که هواپیما در نوک مخروط قرار دارد شکل ۳)دیواره این مخروط همان دیوار صوتی است که تا زمین ادامه دارد حال اگر این دیوار به یک شخص برسد سر شخص به سرعت از داخل این دیوار عبور می کند و شخص صدایی انفجار مانند را می شنود زیرا پرده گوش شخص با عبور از ناحیه متلاتم به شدت تکان خواهد خوردو این همان موج ضربه ای هواپیماست(ناحیه ای که با عدد۴مشخص شده است).این  ضربه می تواند باعث شکسته شدن شیشه خانه ها شودپس در جنگ برای ایجاد رعب و وحشت از آن استفاده می کنند فقط کافیست هواپیما با سرعت فرا صوت از بالای یک شهر عبور کند.

*هنگامی که هواپیمایی با سرعت فرا صوت به سمت شما  می آید شما صدای هواپیما را نمی شنوید زیرا شما در جلو دیوار صوتی ودر منطقه سکوت هستید تا زمانی که هواپیما به شما می رسد همین وضعیت ادامه دارد اما به محض عبور هواپیما شما صدای مهیب یک انفجار را خواهید شنید.

*افزایش سرعت هواپیما به معنی کاهش شدید فشار هوا  روی بال هواپیماست پس دمای هوای روی بال کم شده وباعث میعان بخار وتشکیل ابر روی بال می شود.(طبق قانون گازها)

 فیلم شکستن دیوار صوتی

 

الکل جامد بسازیم

الکل جامد بسازیم

جهت ساخت الکل جامد ابتدا یک لیتر الکل متانول تهیه نمائید. 20 تا50  گرم پودر صابون  تهیه نموده و آن را در 250 سی سی  از الکل بریزید سپس محلول را در روی چراغ با احتیاط گرم نمائید تا تمام پودر صابون حل شود. در صورت حل نشدن می­توانید از 100 سی سی آب کمک بگیرید. پس از حل شدن صابون محلول را در باقی الکل ریخته و کل محلول را در ظرفی که می­خواهید الکل جامد شود ریخته و ظرف را در یخچال قرار دهید. پس از چند ساعت الکل جامد شما آماده است و می­توانید در قطعات کوچک برش زده و در مسافرت­ها یا موارد دیگر استفاده نمائید.

سوتفاهم

خانم جوانی در سالن انتظار فرودگاهی بزرگ منتظر اعلام برای سوار شدن به هواپیما بود…

باید ساعات زیادی رو برای سوار شدن به هواپیما سپری میکرد و تا پرواز هواپیما مدت زیادی مونده بود ..پس تصمیم گرفت یه کتاب بخره و با مطالعه این مدت رو بگذرونه ..اون همینطور یه پاکت شیرینی هم خرید… اون خانم نشست رو یه صندلی راحتی در قسمتی که مخصوص افراد مهم بود ..تا هم با خیال راحت استراحت کنه و هم کتابشو بخونه. کنار دستش ..اون جایی که پاکت شیرینی اش بود .یه آقایی نشست روی صندلی کنارش وشروع کرد به خوندن مجله ای که با خودش آورده بود ..

وقتی خانومه اولین شیرینی رو از تو پاکت برداشت..آقاهه هم یه دونه ورداشت ..خانومه عصبانی شد ولی به روش نیاورد..فقط پیش خودش فکر کرد این یارو عجب رویی داره ..اگه حال و حوصله داشتم حسابی حالشو میگرفتم …

هر یه دونه شیرینی که خانومه بر میداشت ..آقاهه هم یکی ور میداشت . دیگه خانومه داشت راستی راستی جوش میاورد ولی نمی خواست باعث مشاجره بشه وقتی فقط یه دونه شیرینی ته پاکت مونده بود ..خانومه فکر کرد..اه . حالا این آقای پر رو و سوء استفاده چی …چه عکس العملی نشون میده..هان؟؟؟؟ آقاهه هم با کمال خونسردی شیرینی آخری رو ور داشت ..دو قسمت کرد و نصفشو داد خانومه و..نصف دیگه شو خودش خورد.. اه ..این دیگه خیلی رو میخواد…خانومه دیگه از عصبانیت کارد میزدی خونش در نمیومد.

در حالی که حسابی قاطی کرده بود ..بلند شد و کتاب و اثاثش رو برداشت وعصبانی رفت برای سوار شدن به هواپیما. وقتی نشست سر جای خودش تو هواپیما ..یه نگاهی توی کیفش کرد تا عینکش رو بر داره..که یک دفعه غافلگیر شد..چرا؟ برای این که دید که پاکت شیرینی که خریده بود توی کیفش هست .<<.دست نخورده و باز نشده>> فهمید که اشتباه کرده و از خودش شرمنده شد. اون یادش رفته بود که پاکت شیرینی رو وقتی خریده بود تو کیفش گذاشته بود. اون آقا بدون ناراحتی و اوقات تلخی شیرینی هاشو با او تقسیم کرده بود. در زمانی که اون عصبانی بود و فکر میکرد که در واقع آقاهه داره شیرینی هاشو می خوره و حالا حتی فرصتی نه تنها برای توجیه کار خودش بلکه برای عذر خواهی از اون آقا هم نداره.

چهار چیز که غیر قابل جبران و برگشت ناپذیر است .


سنگ بعد از این که پرتاب شد

دشنام .. بعد از این که گفته شد..

موقعیت …. بعد از این که از دست رفت

و زمان… بعد از این که گذشت و سپری شد

فرق طلای سفید با پلاتین

طلا بعلت آنكه فلزي بسيار نرم و چكش خـور مي باشد بـايد بـا فــلزات ديگـري آميـختـــه گـردد تــا استحكام لازم را بيابد. بغير از طلاي 24 عيار مـابقي آلياژ طلا ناميده مي گـردند. مس، نقره، نيكل و پالاديوم بــراي استحكام بيشتر و فلز روي به ايـن خـاطر بـه طـلا افــزوده مي گردد تا اكسيژن هوا را جذ ب كــرده و از اكـسيـد شــدن مـس و نـقـره جـلوگيــري كنـــد.
طلاي سفيد طبيعي خاكستري روشن حاوي طلا ، نيكل، پالاديوم ، نقره و روي مي بـاشد. بـه هـمـين خاطر براي سفيد تر جلوه دادن آن از روكش روديوم (RHODIUM) براي پوشش استفاده مي كنند و از آنـجـايـي كه روديــوم پــس مدتي ( 12 الي 18 ماه ) ساييده مي شود بايد مجددا طلاي سفيد را روكش كرد.
گاهي در تركيب طلاي سفيد 18 عيار به جاي روي، پالاديم بكار مي‌رود. در يك طبقه بندي ديگر براي تهيه طلاي سفيد با عيار 18 مي‌بايست 750 قسمت آن را طلا، 50 قسمت را نقره و 200 قسمت را پالاديم درنظر گرفت يا اينكه 750 قسمت را طلا، 135 قسمت را نيكل و 85 قسمت را مس و 30 قسمت را روي انتخاب كرد.
طلا (درصد طلا بيشتر از مابقي) + مس + نقره = طلاي زرد
طلا + نقره (درصد بيشتر از مابقي) + مس + روي = طلاي سبز
طلا + مس (درصد بيشتر) = طلاي قرمز (صورتي)
طلا + نيكل + پالاديوم + نقره + روي = طلاي سفيد

مقايسه پلاتين و طلاي سفيد
1- پلاتين سنگين تر ازطلاي سفيد مي باشد.
2- پلاتين بطور طبيعي سفيد بوده و درخشندگي و لومينانس بيشتري از طـلاي سفيد دارد.
3- از طلا كمياب تر بوده از اين رو گرانبها تر از طلا مي باشد
4- پلاتين مقاومت بيشتري نسبت به كدر شدگي دارا مي باشد.

مضرات پدرشدن درسن بالاچیست

مضرات پدرشدن درسن بالاچیست

این واقعیت قابل انکار نیست که تغییرات همه‌جانبه زندگی امروزی، سن ازدواج و زمان باروری را هم تحت‌تأثیر قرار داده است. بسیاری از ما تصور می‌کنیم فقط زنان با دیر ازدواج کردن و به تبع آن، دیر اقدام کردن برای بچه‌دار شدن، دچار مشکل می‌شوند و سن مردان کمتر به بچه‌دار شدن آنها ربط دارد در صورتی که اینطور نیست.

بچه‌دار شدن در جامعه امروزی با همه مشکلات آن، از اولولیت‌های آخر زوج‌ها شده است. اگر سال‌های طلایی با روری برای زنان با رسیدن به یائسگی پایان می‌یابد اما مردان تا پایان عمر می‌تواند بچه‌دار شوند. با این حال نباید از آثار منفی افزایش سن پدران بر سلامت کودکان غافل شد.

سن پدر علیه سلامت کودک
آثار سن روی اسپرم تنها در حجم و شکل آنها نیست. مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد فرزندان پدران مسن بیشتر در معرض خطر ناهنجاری‌های ژنتیکی قرار دارند. در سنین بالاتر، احتمال ایجاد موتاسیون در DNA اسپرم بیشتر است. البته اسپرم‌ها هم در مردان جوان و هم در مردان سالمند دچار آسیب می‌شوند اما فرآیندی به نام «آپوپتوزیس» اسپرم‌های ناقص را حذف و از بین می‌برد اما این فرآیند با افزایش سن دچار خلل می‌شود.

سن پدر و نشانگان داون
تحقیقات نشان می‌دهد افزایش سن مادران احتمال تولد نوزاد مبتلا به نشانگان داون را تا 50 درصد افزایش می‌دهد. طبق نتایج این مطالعات، ناهنجاری‌های مادرزادی مانند سندرم داون و لوسمی یا همان سرطان خون دوران کودکی هم، با سن پدر، ارتباط دارد.

خطر او تیسم در کودکان
یک مطالعه که نتایج آن در نشریه «آرشیو روان‌شناسی عمومی» منتشر شده است، نشان می‌دهد که فرزندان پدران سالمند به‌طور قابل توجهی بیشتر در معرض خطر ابتلا به اوتیسم هستند. احتمال ابتلای کودکانیکه پدران 40 ساله دارند به اوتیسم، 6 بار بیشتر از آنهایی است که پدرانشان زیر 30 سال سن دارند.

بیماری‌های نادر
شیوع برخی اختلالات نادر مانند نشانگان «مارفان» یا «آکوندروپلازی» (یک اختلال ژنتیکی که روی رشد استخوان تأثیر دارد و شایع‌ترین اختلال مرتبط با رشد است)، در کودکان پدران مس بیشتر است. این اختلال در هر یک مورد از هر 25 هزار تولد دیده می‌شود و هم پسر و هم دختر را مبتلا می‌کند. برخی از این نقایص به دنبال تغییرات ژنی جدید رخ می‌دهند و اواخر عمر قابل تشخیص هستند مانند اسکیزوفرنی.
تحقیقات تازه دانشمندان دانشگاه کلمبیا روی مردان 50 سال به بالا نشان می‌دهد احتمال اینکه یک پدر در 45 تا 49 سالگی صاحب فرزند مبتلا به اسکیزوفرنی شود، از پدری که 25 سال یا کمتر دارد، 3 برابر بیشتر است.

احتمال سقط بیشتر
زنانی که از مردان سالمند باردار می‌شوند، بیشتر در معرض خطر سقط هستند و خطر سقط با افزایش سن پدر بیشتر می‌شود. به گفته محققان خطر از دست دادن نوزاد پدران 40 ساله، 60 درصد بیشتر است. این خطر همچنین وقتی، یک مرد بین 35 تا 39 سال سن دارد، نسبت به زمانی که 25 ساله است، 3 بار بیشتر می‌شود.

نمره آپگار پایین‌تر نوزادان
نمره آپگار نوزادانی که پدران 40 و 50 ساله دارند، پایین‌تر است. نمره آپگار 5 پارامتر را می‌سنجد؛ تنفس، ضربان قلب، واکنش‌ها، توان عضلانی و رنگ پوست که به هر کدام نمره صفر تا 2 داده می‌شود و بهترین نمره 10 است. آپگار یک دقیقه و 5 دقیقه پس از تولد سنجیده می‌شود.

منبع: هفته نامه سلامت

متن سنگ قبر

متن سنگ قبر پروين اعتصامي

آنکه خاک سيه اش بالين است

اختر چرخ ادب پروين است

گرچه تلخي از ايام نديد

هر چه خواهي سخنش شيرين است

متن سنگ قبر فروغ فرخزاد

من از نهايت شب حرف ميزنم

من از نهايت تاريکي

واز نهايت شب حرف مي زنم

اگر به خانه من آمدي براي من م

اي مهربان چراغ بيارو يک دريچه

که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم

متن سنگ قبر کوروش کبير

اي انسان هر که باشي واز هر جا که بيايي

ميدانم خواهي آمد

من کوروشم که براي پارسي ها اين دولت وسيع را بنا نهادم

بدين مشتي خاک که تن مرا پوشانده رشک مبر

متن سنگ قبر فريدون مشيري

سفر تن را تا خاک تماشا کردي

سفر جان را از خاک به افلاک ببين

گر مرا مي جويي

سبزه ها را درياب با درختان بنشين

متن سنگ قبر فردين

بر تربت پاکت بنشينم غمناک

کوهي زهنر خفته بينم در خاک

از روح بزرگ هنريت فردين

شايد مددي به ما رسد از افلاک

متن سنگ قبر بابک بيات

سکوت سرشار از ناگفته هاست

متن سنگ قبر خسرو شکيبايي

در ازل پرتو حسنت زتجلي دم زد

عشق پيدا شدوآتش به همه عالم زد

متن سنگ قبر حافظ

بر سر تربت ما چون گذري همتي خواه

که زيارتگه رندان جهان خواهد بود

متن سنگ قبر شاپور

قلبم پر جمعيت ترين شهر دنياست......

متن سنگ قبر سهراب سپهري

به سراغ من اگر مي آييد

نرم وآهسته بياييد

مبادا که ترک بردارد چيني نازک تنهايي من

متن سنگ قبر منوچهر نوذري

زحق توفيق خدمت خواستم دل گفت پنهاني

چه توفيقي از اين بهتر که خلقي را بخنداني

متن سنگ قبر وينستون چرچيل

من براي ملاقات با خالقم آماده ام

اما اينکه خالقم براي عذاب دردناک ملاقات با من آماده باشد چيز ديگريست

متن سنگ قبر اسکندر مقدوني

اکنون گور او را بس است

آنکه جهان اورا کافي نبود

متن سنگ قبر نيوتن

ظبيعت وقوانين طبيعت در تاريکي نهان بود

                                                                             خدا گفت بگذار تا نيوتن بيايد.....

وهمه روشن شد

متن سنگ قبر لودولف کولن(رياضي دان)

3/141562353589793238462633862279088

متن سنگ قبر فرانک سيناترا(بازيگر و خواننده)

بهترين ها هنوز در راهند....

انسانهاي بزرگ واقعا" بزرگند

متن سنگ قبر ويرجينيا وولف(نويسنده)

در برابرت خود را پر ميکنم از فرار نکردن

اي مرگ.

داستان روز

پدر روزنامه می‌خواند اما پسر كوچكش مدام مزاحمش می‌شود. حوصله پدر سر رفت و صفحه‌ای ازروزنامه را كه نقشه جهان را نمایش می‌داد جدا وقطعه قطعه كرد و به پسرش داد..

«بیا! كاری برایت دارم. یك نقشه دنیا به تو می‌دهم، ببینم می‌توانی آن را دقیقاً همان طور كه هست بچینی؟» و دوباره سراغ روزنامه اش رفت. می‌دانست پسرش تمام روز گرفتار این كار است. اما یك ربع ساعت بعد، پسرك با نقشه كامل برگشت.

پدر با تعجب پرسید: «مادرت به تو جغرافی یاد داده؟» پسرجواب داد: «جغرافی دیگر چیست؟ پشت این صفحه تصویری از یك آدم بود.

 

وقتی توانستم آن آدم را دوباره بسازم، دنیا را هم ساختم!!!

 

عکس برگزیده یونیسف

داستان

 در اعماق وجود توست
و با صدای دل بخوان و فکرت را خالی کن مطمئن باش که اشک هایت بی اراده جاری خواهد شد.

آیا كلبه شماهم در حال سوختن است؟

 تنها بازمانده يك كشتی شكسته، توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد. با بيقراری به درگاه خداوند دعا ‌كرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقيانوس چشم ‌دوخت تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نیامد.   سرانجام نااميد شد و تصميم گرفت كه كلبه ای كوچك بسازد تا از خود و وسائل اندكش بهتر محافظت نمايد. روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود،اندوهگين فرياد زد: خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟   صبح روز بعد، او با صدای يك كشتی كه به جزيره نزديك می‌شد از خواب بیدار شد، می‌آمد تا او را نجات دهد.   مرد از نجات دهندگانش پرسيد: چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟ آنها در جواب گفتند: ما علامت دودی را که فرستادی ديدیم! آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی كه بنظر می‌رسد كارها به خوبی پيش نمی‌روند، اما نبايد اميدمان را از دست بدهيم زيرا خدا در كار زندگی ماست، حتی در ميان درد و رنج. دفعۀ آينده كه كلبه شما در حال سوختن است به ياد آورید كه آن شايد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند. برای تمام چيزهای منفی كه ما بخود می‌گوييم، خداوند پاسخی مثبت دارد.

 تو گفتی «آن غير ممكن است»، خداوند پاسخ داد «همه چيز ممكن است». تو گفتی «هيچ كس واقعاً مرا دوست ندارد»، خداوند پاسخ داد «من تو را دوست دارم». تو گفتی «من نمی‌توانم خود را ببخشم»، خداوند پاسخ داد «من تو را ‌بخشیده ام». تو گفتی «من بسيار خسته هستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو آرامش خواهم داد». تو گفتی «من توان ادامه دادن ندارم»، خداوند پاسخ داد «رحمت من كافی است». تو گفتی «من نمی‌توانم مشكلات را حل كنم»، خداوند پاسخ داد «من گامهای تو را هدايت خواهم كرد». تو گفتی «من نمی‌توانم آن را انجام دهم»، خداوند پاسخ داد «تو هر كاری را با من می‌توانی به انجام برسانی». تو گفتی «آن ارزشش را ندارد»، خداوند پاسخ داد «آن ارزش پيدا خواهد كرد». تو گفتی «من احساس تنهايی می‌كنم»، خداوند پاسخ داد «من هرگز تو را ترك نخواهم كرد». تو گفتی «من به اندازه كافی باهوش نيستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو عقل داده ام». تو گفتی «من می‌ترسم»، خداوند پاسخ داد «من روحی ترسو به تو نداده ام». تو گفتی «من هميشه نگران و نااميدم»، خداوند پاسخ داد «تمام نگرانی هايت را به دوش من بگذار». تو گفتی «من به اندازه كافی ايمان ندارم»، خداوند پاسخ داد «من به همه به يك اندازه ايمان داده ام».

جمله های کوتاه ادبی

جمله های کوتاه ادبی

ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد ، تا اینکه دروغی آرامم کند. . .

من در میان موجودات از گاو خیلی می‌ترسم. زیرا عقل ندارد و شاخ هم دارد! ابن سینا:


لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره می‌شود، می‌تواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره می‌شود، شکست دهد. ((نارسیس)

)مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف می‌‌شوی و مهم‌تر آنکه خوک از این کار لذت می‌برد. "جورج برنارد شاو"

آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور میکند.
(
مونتسکیو)
دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطرکسانی که شرارتها را می بینند و کاری درمورد آن انجام نمی دهند.*انیشتین

بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی......نلسون ماندلا

یادمان باشد بعضی هایمان شانس گفتن کلماتی را داریم که برخی دیگر حسرتش را
مثل : بابا، مامان، پدربزرگ....

مرد به این امید با زن ازدواج میکند که زن هیچگاه تغییر نکند ، زن به این امید با مرد ازدواج میکند که روزی مرد تغییر کند و همواره هر دو ناامید میشوند.
"
آلبرت انیشتین"
روان‌نژندها توی آسمان، قصرها می‌سازند. روان‌پریش‌ها توی آن‌ها زندگی می‌کنند. روان‌پزشک‌ها می‌روند اجاره‌ها را می‌گیرند.


جملۀ «نگران نباش، درست‌اش می‌کنیم.»، از مقدس‌ترین عباراتِ دنیاست. فکر می‌کنم کسانی که روزی این جمله را از کسی می‌شنوند، جزء آدم‌های خوش‌شانس دنیا به حساب می‌آیند. «نگران نباش، درست‌اش می‌کنیم
خود فریبی به این صورت بیان شده است که انگار روی وزنه‌ای ایستاده‌اید تا خود را وزن کنید، در حالی که شکم‌تان را تو داده‌اید.چارلز استیون هامبی
 

بچه‌دار شدن تصمیم خطیری‌ست. با این تصمیم می‌گذارید که قلب‌تان تا ابد جایی در بیرون و دوروبر تن‌تان به سر برد. / الیزابت استون

می‌شود از امشب قانون تازه‌ای در زندگی بنا بگذاریم؟ همواره بکوشیم قدری بیش‌تر از نیاز، مهربان‌ باشیم.جی.‌ام. بری

شاید چشم‌های ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشک‌های‌مان شسته شوند، تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف‌تری ببینیم. / الکس تان
دانشگاه تمام استعدادهای افراد از جمله بی استعدادی آنها را آشکار می کند
انتوان چخوف

بهتر است که در این دنیا فکر کنم خدا هست و وقتی به دنیای دیگر رفتم بدانم که نیست . و این بسیار بهتر از این است که در این دنیا فکر کنم خدا نیست و در آن دنیا بفهمم که هست .آلبر کامو 

 
جهان سوم جایی است که هر کسی بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه‌اش خراب می‌شود و هر کسی بخواهد خانه‌اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.پروفسور حسابی 

 
هر شکلی از حکومت محکوم به نابودی با افراط در همان اصولی است که بر آن بنا نهاده شده است 
 
ویل دورانت   

 
مردم دو دسته‌اند، یا گول می‌خورند یا گلوله 

از دفتر خاطرات یک دیکتاتور 

 
هیچگاه امید کسی را ناامید نکن ، شاید امید تنها دارایی او باشد . ارد بزرگ 

 
من هیچ راه مطمئنی به سوی خوشبختی نمی شناسم. اما راهی را می شناسم که به ناکامی منجر می شود. گرایش به خشنود ساختن همگان
افلاطون

وقتی داری بالا میری مهربان باش و فروتن، چون وقتی که داری سقوط میکنی از کنار همین آدمها رد میشی

ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد ، تا اینکه دروغی آرامم کند. . .

 

 تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی‌!

یکی‌ دیروز و یکی‌ فردا . . .

 خوبی بادبادک اینه که

می‌دونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده

ولی بازم تو آسمون می‌رقصه و می‌خنده . . .

 

 با کسی زندگی کن که مجبور نباشی

یه عمر برای راضی نگه داشتنش فیلم بازی کنی . . .

 

 انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست ؛

بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد . . .

 

 مردمی که گل ها را دوست میدارند خود از ان گل ها دوست داشتنی ترند . . .

 

 

تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند . . .

 

 چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است . . .

 

 دوره ، دوره آدم هایی ست که همخواب هم می شوند

ولی هرگز خواب هم را نمی بینند . . .

 

 خداوندا به مذهبی ها بفهمان که مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید

پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد

"دکتر علی شریعتی"

 

 اگر گیاهان صدایی نداشته باشند

به معنای آن نیست که دردی ندارند . . .

 

 اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد

باور محال بودنش را عوض کن . . .

 

 برنده می گوید مشکل است ، اما ممکن

و بازنده می گوید ممکن است ، اما مشکل . . .

 

 آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند . . .

 

 حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتون مغرور نشوید

چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید . . .

 

 من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم

هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام . . .

"بیل گیتس"

 

 تنها راه کشف ممکن ها ، رفتن به ورای غیر ممکن ها است . . .

(آرتور کلارک)

 

یادها فراموش نخواهند شد ، حتی به اجبار

و دوستی ها ماندنی هستند ، حتی با سکوت . . .

 

 

 

 مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت میکند

و آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند . . .

 

 دوستی کلام زیباییست که هرکس درکش کرد ، ترکش نکرد . . .


 

زندگی قانون باور ها و لیاقتهاست ، همیشه باور داشته باش

لایق بهترین هایی . . .

 

 اگر مایلید پیام عشق را بشنویم ، بایستی خود نیز این پیام را ارسال کنیم . . .

 

در زمین عشقی نیست که زمینت نزند ، آسمان را دریاب . . .

 

زندگی یعنی :

ناخواسته به دنیا آمدن

مخفیانه گریستن

دیوانه وار عشق ورزیدن

و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد ، مردن . . .

 

 

زن مانند شیشه ی ظریف و شکستنی است

هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید ، زیرا ممکن است شیشه ناگهان بشکند . . .

 

 آموخته‌ام که هیچ‌گاه نجابت و تواضع دیگران را به حساب حماقت‌شان نگذارم . . .

 

پیروزی یعنی :

توانایی رفتن از یک شکست ، به شکستی دیگر

بدون از دست دادن اشتیاق . . .

مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند

اما خوشبختی دیگران همیشه در جلو دیدگان آنهاست

 

  خداوندا مرا از کسانی قرار دِه که دنیاشان را برای دینشان میفروشند نه دینشان را برای دنیاشان (دکتر علی شریعتی)

 

 

  کسی باش که عمری با تو بودن ، یک لحظه ، و لحظه ای بی تو بودن ، یک عمر باشد . . .

 

  آدرس موفقیت : بزرگراه توکل ، بلوار آرامش ، خیابان آزاده

میدان عمل ، مجتمع نشاط ، واحد پشتکار ، پلاک 20 ، منزل خوشبختی

 

  زندگی ارزش دویدن دارد ، حتی با کفشهای پاره !

 

مسابقه

یک درخت بسیار بسیار بلند نارگیل بود و 4

حیوان در زیر
 آن :

 
 
یک شیر
 
http://marshal-modern.ir/Archive/2010/5/2/download_004.gif
 
یک میمون
http://marshal-modern.ir/Archive/2010/5/2/download.gif
 
 
یک زرافه
http://marshal-modern.ir/Archive/2010/5/2/download_002.gif
و....
 
یک سنجاب
http://marshal-modern.ir/Archive/2010/5/2/download_003.gif
 
 

آنها تصمیم گرفتند که مسابقه بدهند ببینند که کدام یک برای
چیدن یک موز از درخت از همه سریع تر بالا می رود.

 فکر می کنی کدام یک برنده می شود؟
پاسخ پرسش، بازگو کننده شخصیت توست
پس با دقت فکر کن
پاسخ را در زیر ببینید
 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 
 
اگر پاسخ تو:
 شیر است = خسته و کسل هستی
  میمون = گیج هستی
زرافه = کاملاٌ تعطیل هستی
سنجاب = نا امید هستی

چرا؟
 


براي اينكه :

درخت نارگیل که موز ندارد!!!!!


http://marshal-modern.ir/Archive/2010/5/2/download_005.gif

مشخص است که تحت فشارهستی و زیاد کار کردی...
باید یک مدتی استراحت کنی و کار نکنی!!!
بلند شو برو خونه

اين­گونه نگاه کنيم

اين­گونه نگاه کنيم:

1. مرد را به عقلش نه به ثروتش

2. زن را به وفايش    نه  به جمالش

3.  دوست را به محبتش نه به کلامش

4. عاشق را به صبرش نه به ادعايش

5. مال را به برکتش نه به مقدارش

6.  خانه را به آرامشش نه به اندازه اش

7. اتومبيل را به کاراييش نه به مدلش

8. غذا را به کيفيتش نه به کميتش

9. درس را به استادش نه به سختيش

10. دانشمند را به علمش نه به مدرکش

11. مدير را به عمل کردش نه به جايگاهش

12. نويسنده را به باورهايش نه به تعداد کتابهايش

13. شخص را به انسانيتش نه به ظاهرش

14. دل را به پاکيش نه به صاحبش

15. جسم را به سلامتش نه به لاغريش

16. سخنان را به عمق معنايش نه به گوينده اش

به نظر شما چگونه باید نگاه کرد؟

چرا سوراخ شدن لایه اوزون از قطب ها شروع می شود؟

 تخریب لایه اوزون بیشتر در قطب جنوب صورت می گیرد، زیرا در سمت قطب جنوب به  نسبت قطب شمال خشکی های بیشتری وجود دارد. تخریب لایه اوزون در سال های اخیر به  علت آنکه کشورهای صنعتی تدابیر خاصی برای جلوگیری از ورود آلاینده ها  به جو داشته اند، روند رو  به بهبودی داشته است. اما در تابستانها که جلبک ها رشد و نمو بیشتری دارند(همانگونه که می دانید مقداری CFC به  طور طبیعی از تجزیه جلبکها حاصل می شود) یا هوا جریان بیشتری دارد و آلاینده ها بیشتر وارد جو می شوند ممکن است این تخریب بیشتر صورت گیرد. اخیرا دانشمندان علت ایجاد حفره در لایه اوزون  را گرداب های سنگین که در قطب جنوب جریان دارند می دانند. در زمستان در طول شب های قطبی نور خورشید در تمام سطح قطب جنوب در دسترس نیست به همین دلیل در این قطب در لایه استراتوسفر طوفان های سنگینی گسترش می یابند که به آنها گرداب قطبی(Polar Vortex) می گویند. گرداب قطبی می تواند ذرات سازنده ی هوا را تجزیه کند. این گرداب ها باعث ایجاد  ابر های سردی می شوند که بر فراز قطب جنوب جریان می یابند که  به  این ابرها  ابر استراتوسفر قطبی(Polar Stratosphere Could) می گویند.PSC ها بسیار سرد هستند و دمای آنها به حدود 80  درجه زیر صفر می رسد. این ابر ها از نیتریک اسید تری هیدرات تشکیل شده اند و با  ابرهایی که ما آنها را در آسمان می بینیم کاملا متفاوت است. پس این ابرهای اسیدی می توانند لایه اوزون را تخریب کنند. بنابر این با استناد به تحقیقات انجام شده  موارد زیر را از عوامل موثر در تخریب لایه اوزون دانست.

الف: زمین به گونه ای قرار گرفته است که نور خورشید به قطب شمال بیشتر از قطب جنوب می تابد به همین دلیل ضخامت لایه اوزون در قطب شمال بیشتر از ضخامت آن در قطب جنوب است.(همانگونه که می دانید پیوند میان اتم اکسیژن و مولکول اکسیژن در مولکول  اوزون، بسیار ضعیف می باشد  و ممکن است با کوچکترین برخورد از هم جدا و یا  با دریافت کوچکترین انرژی مانند انرژی تابش خورشید به حالت اولیه خود برگردند)

ب: از موارد گفته شده نتیجه می شود که هوای قطب جنوب سردتر از هوای قطب شمال می باشد بنابر این هوای گرم هنگامی که  بر اثر جریان هایی به قطب جنوب می روند چون سبک می باشند به سمت بالا می روند و موجب نابودی لایه اوزون بر فراز قطب جنوب می شوند.

ج: در زمستان نور خورشید کاملا در تمام سطح قطب جنوب در دسترس نیست و این امر باعث کاهش دما و تشکیل ابرهای PSC می شود.

د: ابرهای PSC اسیدی می باشند و به  همین دلیل آنها به  لایه اوزون آسیب می رسانند.

و: CFC ها وقتی وارد جو می شوند در حضور سرما کلر از ترکیب خود جدا می شود که مناسبترین منطقه برای این کار قطب شمال و جنوب است. با شروع تابستان در قطب اتم کلر شروع به تخریب لایه  اوزون می کند که هر اتم کلر می تواند 100000 مولکول اوزون را تخریب کند

پر درآمد‌ترین شغل‌های ایران


پر درآمد‌ترین شغل‌های ایران

 
دلایل بسیاری وجود دارند که باعث می‌شوند هیچ کس دوست نداشته باشد کسی از میزان دقیق دارایی‌اش باخبر شود. این‌ها تنها محدود به قشر پردرآمد جامعه هم نمی‌شود، اگر به دوروبرتان دقت کنید، حتی آدم‌های کم درآمد هم به طور دقیق به شما نمی‌گویند چقدر درآمد دارند!

این شاید خودش موضوع خوبی برای یک پرونده در آینده باشد که چرا ما تا این حد پنهان کار یا محافظه کار هستیم اما فعلا همین بس که این فضا را درک کنید و بدانید ما برای تهیه این پرونده با چه دشواری‌هایی مواجه بودیم.

 
موضوع پرونده درآمدزا‌ترین تخصص‌های حال حاضر ایران است. این موضوع را با پردرآمد‌ترین اشخاص ایران اشتباه نگیرید که آن حکایت دیگری دارد. حتی موضوع مورد بحث ما مربوط به مشاغلی مثل ساختمان سازی یا کارخانه داری نیست که آن‌ها بیش از تخصص به سرمایه نیاز دارند.

 
بنابراین پرس و جو درباره پردرآمد‌ترین مشاغل حال حاضر ایران را آغاز کردیم و فهرستی که همراه با توضیح می‌خوانید حاصل همین جست‌و‌جو میان جامعه محافظه کار ایران است!

 
متخصص کامپیو‌تر

 کسب درآمد مدرن

 
دیگر حتی در بقالی‌ها هم روزگار بدون کامپیو‌تر سر نمی‌شود. دنیا مدرن شده و در هر کسب و کاری نیاز به استفاده از کامپیو‌تر وجود دارد. بعضی مشاغل که حتی بدون این وسیله فلج می‌شوند، نمونه‌اش همین روزنامه نگاری که اگر کامپیو‌تر را از تحریریه‌ها بردارند همه از ناتوانی به گریه می‌افتند.

 
در ماه‌های واپسین سال گذشته بود که چند روزی استفاده از‌ای می‌ل‌ها ناممکن شد. بعد‌ها که کار‌شناسان حوزه فناوری در یک سایت خبری به تحلیل ماجرا پرداختند، آمارهای شگفت آوری از میزان خسارت‌های اقتصادی بابت‌‌ همان چند روز مسدودشدن‌ای می‌ل‌ها به دست آمد.

 
در واقع امروز معاملات تجاری مهم و رد و بدل شدن پول در شبکه‌های بانکی داخل و خارج کشور توسط اینترنت و از طریق کامپیو‌تر صورت می‌گیرد. به این ترتیب برمی گردیم به سر خط ماجرا و‌‌ همان متخصص‌های کامپیو‌تر.

 
درآمد متوسط: سالانه ۳۰ میلیون تومان

 
بالا‌ترین درآمد: سالانه ۱۵۰ میلیون تومان

 
 
 
متخصص و جراح زیبایی

 
دماغ دانه‌ای ۷ میلیون تومان

 
در اینکه غریب به اتفاق ایرانی‌ها از تماشای بینی خودشان در آینه متنفرند جای تردیدی نیست. شاید عده بسیاری از این افراد دچار وسواس فکری و انواع دیگری از بیماری‌های روانی باشند اما هرقدر هم که خوشبین باشیم، بازهم حقیقت این است که بینی‌های فراوانی در این آب و خاک نیاز مبرم به جراحی دارند. البته اینکه هر چهره‌ای به شکل طبیعی‌اش زیبا‌تر است هم نکته‌ای است که اگر جماعت باورش می‌کردند تا حدود زیادی آمار جراحی بینی را پایین می‌آورد اما بازهم واقعیت این است که نگاه هر کسی به بینی‌های چندمیلیونی سربالا می‌افتد و دلشان می‌خواهد آن‌ها هم دماغشان را بسپارند به دست جراح.

 
قیمت زیباسازی یک بینی در بازار متخصص‌های این جراحی متفاوت است. ممکن است شما جراح گمنامی را پیدا کنید که با ۵۰۰ هزار تومان هم دماغ شما را زیر تیغ و چکش ببرد اما در بازار حرفه‌ای‌ها قیمت از ۲ میلیون تومان شروع می‌شود و تا ۷ یا ۸ میلیون هم بالا می‌رود.

 
معمولا جراح‌های حرفه‌ای و سر‌شناس دو روز در هفته را به عمل جراحی اختصاص می‌دهند و سایر روز‌ها را در مطب به ویزیت عمل شده‌ها و افرادی می‌پردازند که برای جراحی مراجعه می‌کنند. در آن روز جراحی هم چهار تا پنج فرد در هر روز مورد جراحی قرار می‌گیرند.

 
به طور میانگین یعنی هفته‌ای ۱۶ تا ۲۰ نفر. این ارقام را که ضربدر ماه‌های سال و قیمت جراحی توسط حرفه‌ای‌ها کنید، ارقام ابتدایی مطلب را به دست می‌آورید. البته این منهای دغدغه‌های گونه و لب و پوست و… است که آن‌ها هم برای خودشان رقمی می‌شوند. با احتساب افت و خیزهای بازار، سفرهای سالانه برای شرکت در سمینار‌ها و… ارقام ابتدای مطلب بسیار نزدیک به واقعیت است.

 
مسیر پولدارشدن: موفقیت در این رشته شاید حتی بیش از تخصص نیاز به روابط مناسب و تبلیغات گسترده داشته باشد. بازار جراحی زیبایی آن قدر وسوسه کننده است که جراح‌های گوش و حلق و بینی هم ترجیح می‌دهند بیش از هر کاری اقدام به جراحی بینی کنند.

 
سایر خدمات زیبایی مثل تزریق ژل و چربی که زحمت و خطر کمتری دارد، حتی پزشکان عمومی را هم وارد این عرصه کرده است. بنابراین اگرچه ایران یکی از بهترین بازارهای حوزه زیبایی است اما رقابت هم در این بازار بسیار نفسگیر شده است.

 
در حال حاضر متخصص‌های فعال در این حوزه با ایجاد روابط مناسب با نشریه‌های سبک زندگی و سلامت و درج آگهی‌های ثابت، تلاش می‌کنند رقبای دست به تیغ و چکش خود را پشت سر بگذارند. شما هم اگر قصد موفقیت در این حوزه را دارید، حتما پس از کسب مدارک و مهارت‌های لازم، توصیه‌های ذکرشده در این ستون را خیلی خیلی جدی بگیرد.

 
چهره شاخص: دکتر محسن نراقی فوق تخصص رسمی جامعه جراحان بینی آمریکا، عضو آکادمی جراحان پلاستیک و ترمیمی صورت آمریکا، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و رییس انجمن تحقیقات راینولوژی است. برای وقت گرفتن از او باید ماه‌ها در انتظار بنشینید و تازه آقای دکتر از آنهایی نیست که چون شما دلتان می‌خواهد، دماغتان را جراحی کند. او تنها حاضر به انجام عمل جراحی روی کسانی است که واقعا نیاز به جراحی داشته باشند. دکتر نراقی از چهره‌های شناخته شده جراحی پلاستیک در دنیاست و هر سال زمان بسیاری را صرف حضور در سمینارهای معتبر، ارایه مقاله و آشنایی با تازه‌های این حرفه می‌کند. درباره او گفته می‌شود که هزینه عمل جراحی زیبایی‌اش کمتر از ۸ میلیون تومان نیست.

 
متخصص و جراح زیبایی

 
دماغ دانه‌ای ۷ میلیون تومان

 
درآمد متوسط: سالانه یک میلیارد و ۱۵۲ میلیون تومان

 
بالا‌ترین درآمد: سالانه ۲ میلیارد و ۸۸۰ میلیون تومان

 
گفت‌و‌گو با دکتر علی زینلی جراح و متخصص سر و گردن، بینی و صورت

 
هنر و اقتصاد، ابزار موفقیت جراح پلاستیک

 
*چه افرادی می‌توانند جراحی‌های زیبایی را انجام دهند؟

 
جراحی‌های زیبایی را سه گروه از جراحان انجام می‌دهند.

 
۱- جراحان و متخصصان گوش و حلق و بینی

 
۲- جراحان پلاستیک

 
۳- جراحان فک و صورت

 
*افرادی که در رشته‌های جراحی زیبایی کار می‌کنند وضعیت مالی بهتری دارند؟

 
در رشته پزشکی هدف اولیه خدمت به مردم است. عمل‌های زیبایی هم در رفع دردهای فکری مردم پیش می‌روند. هیچ الزامی وجود ندارد که هرکس علم بیشتری دارد ثروتمند‌تر شود. بعضی از افراد که شم اقتصادی دارند ممکن است در رشته‌های دیگر زود‌تر پولدار شوند.

 
بنابراین فردی که به دنبال رشته پزشکی می‌رود نباید از ابتدا برای پولدارشدن برنامه ریزی کند. هیچ پزشکی فقیر نیست و هیچ فردی هم با پزشکی ثروتمند نمی‌شود؛ مگر اینکه در زمینه‌های دیگری هم فعالیت داشته باشد.

 
*نرخ جراحی‌های زیبایی رایج مانند بینی چطور تعیین می‌شود؟

 
برای انجام جراحی‌های زیبایی قیمت ثابتی وجود ندارد و عرضه و تقاضاست که قیمت‌ها را مشخص می‌کند. جراحانی که تجربه بیشتری دارند و کارشان بی‌عیب و نقص است مورد اعتماد مردم هستند و به همین دلیل دستمزد بیشتری می‌گیرند. جوان تر‌ها که تجربه کمتری دارند دستمزدشان پایین‌تر است.

 
*این روز‌ها حداقل دستمزد جراحان بینی چقدر است؟

 
حداقل دستمزد به طور معمول ۱/۵ تا ۲ میلیون است.

 
*کار کردن در زمینه جراحی‌های زیبایی چه مشکلاتی دارد؟

 
به طور کلی جراحی جزو رشته‌های سخت است؛ به ویژه جراحی پلاستیک که یکی از سخت‌ترین رشته هاست. وقتی بیمار به مطب می‌آید در بیشتر مواقع سالم است و برای بهترشدن وضعیت ظاهری‌اش به پزشک مراجعه می‌کند و مهم است که از نتیجه کار راضی باشد.

 
*یک جراح زیبایی موفق باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

 
مهم‌ترین شاخص یک جراح موفق این است که دیگران از کار او رضایت داشته باشند. علاوه بر این یک جراح خوب باید با علم فیزیولوژی آشنایی داشته باشد، آناتومی صورت و بدن را بداند و قادر باشد ضمن عمل، شکل صورت را به خوبی حفظ کند.

 
داشتن برنامه هم موضوع مهمی است و جراح باید بتواند برای کاری که قرار است انجام دهد به خوبی برنامه ریزی کند، این برنامه را به بهترین نحو روی صورت پیاده کند و در پایان از کار خودش راضی باشد.

 
*چطور دو جراح زیبایی با تحصیلات و تجربه کم و بیش یکسان از لحاظ کار حرفه‌ای در یک سطح قرار ندارند، یکی معروف می‌شود و دیگری در حد یک جراح معمولی باقی می‌ماند؟

 
در این حرفه فقط تحصیلات دانشگاهی کافی نیست، بلکه علاوه بر آن یک فرد متخصص باید از شم هنری بالایی هم برخوردار باشد. در واقع اگر دو جراح تحصیلاتشان یکسان باشد، نتیجه کار آن‌ها یکی نمی‌شود و فردی موفق‌تر است که علاوه بر علم، هنر هم داشته باشد.

 
می‌توان گفت حتی جنبه هنری این کار بر جنبه علمی آن می‌چربد. تجربه در موفقیت جراحان زیبایی تاثیر زیادی دارد ولی در کنار آن استعداد هنری هم لازم است.

 
وکیل خانواده

 
بازهم جدایی!

 
تقریبا چند سالی از اینکه شغل وکالت – به شکل تخصصی در زمینه طلاق – تبدیل به یکی از حرفه‌های پردرآمد در جامعه ایرانی شده است می‌گذرد. میزان حق وکالت دریافتی بستگی به مسائل مختلفی دارد. مثلا اینکه چقدر مهریه کرده باشید یا چقدر مهریه شما باشد و از آن مهم‌تر، چقدر این جدایی برایتان مهم است.

 
به هر حال موفقیت در استفاده از موضوع جدایی تنها مختص به اصغر فرهادی با فیلم جدایی نادر از سیمین نیست، وکلا از خیلی سال پیش از بازار مشاغل ایران با «جدایی» اسکار برده‌اند!

 
مسیر پولدارشدن: در اینکه باید مدارک لازم جهت کسب اطلاعات، توانایی و البته مجوز لازم برای کسب و کار در این حرفه را به دست بیاورید که شکی نیست اما… باید بسیار باهوش باشید. حالا دیگر دست زیاد شده و موفقیت در این حوزه چندان هم آسان نیست.

 
علاوه بر تبلیغات مناسب، باید به نوعی جامعه‌شناس و روان‌شناس خوبی هم باشید. شناسایی دقیق جغرافیای محل فعالیت به لحاظ احتمال طلاق در آن ناحیه از شهر می‌تواند در موفقیت شما بسیار موثر باشد.

چهره شاخص: بدون شک کسی که یکی از مهم‌ترین پرونده‌های تاریخ قضایی ایران را وکالت کرده و بیشترین حق الوکاله را گرفته موفق‌ترین است؛ چیزی در حدود یک و نیم میلیارد تومان.

 
علی صابری متولد ۱۳۵۲ و از بدو تولد نابینا بود. شاهکار علی صابری که او را به شهرت رساند، به نتیجه رساندن پرونده کیفری خون‌های آلوده بود. کانون هموفیلی ایران در سال ۸۰ موفق شد به یاری علی صابری، پرونده کیفری را به نتیجه برساند؛ طوری که بین ۲ تا ۱۰ سال حبس برای مقصران صادر شد.

 
درآمد متوسط: سالانه ۷۲ میلیون تومان

 
بالا‌ترین درآمد: سالانه n میلیون تومان بسته به پرونده‌هایی که گیرتان بیاید

 
گفت‌و‌گو با سارا نجیمی، وکیل پایه یک

 
از وکیل ۲ میلیاردی داریم تا وکیل ۵۰۰ هزار تومانی

 
*دریافت حق الوکاله استاندارد خاصی دارد؟

 
بله ولی کلا پرونده‌های مختلف و وکلای مختلف رقم‌های متفاوتی دریافت می‌کنند.

 
*منظور شهرت وکیل و ارزش مالی پرونده است؟

 
دقیقا. مثلا عرف در موضوع طلاق توافقی رقمی بین یک تا یک و نیم میلیون تومان است ولی من هم به شما می‌گویم وکیلی را می‌شناسم که برای یک طلاق غیابی ۱۴ میلیون تومان دریافت کرده است.

 
*شرایط موفقیت مالی در شغل شما چیست؟

 
خیلی مسایل را باید در نظر گرفت. از انتخاب محل کار، فضای کار، نوع پوشش وکیل که بسیار مهم است و حتی جزو واحدهای درسی در دانشگاه به شمار می‌رود، نوع رفتار با موکل که بحث روان‌شناسی است و مراجعه کننده بدون اعتماد به وکیل هرگز نمی‌تواند پرونده‌اش را بسپارد و…

 
*در این فضا هنوز هم می‌توانیم وکالت را یکی از مشاغل پردرآمد بدانیم؟

 
کسب درآمد در این حرفه می‌تواند خیلی خیلی زیاد باشد. البته من وکیلی را هم می‌شناسم که در پرداخت مالیات ۴۰۰، ۳۰۰ تومانی می‌ماند اما وکلایی هم هستند که برایشان مالیات ۷۰ میلیون تومانی می‌آید.

 
مساله این است که زنده کردن یک زمین می‌تواند ۲، ۳ میلیارد تومان برای وکیل دستمزد به همراه داشته باشد و این حق قانونی یک وکیل است. در مجموع بستگی به این دارد که چقدر فعال باشید و چقدر پرونده‌های بزرگ در دست بگیرید و توانایی به نتیجه رساندن آن‌ها را داشته باشید.

 
بازیگر سینما و تلویزیون

 
پول بازی

 
دیگر تردیدی وجود ندارد که حداقل رقم دریافتی بازیگران مطرح ایران برای بازی در یک فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی کمتر از ۵۰ میلیون تومان نیست. این رقم بسته به ارزش بازیگر برای گیشه و نوع فیلمی که قرار است در آن به ایفای نقش بپردازد گاهی تا ۲۰۰ میلیون تومان هم می‌رسد. بعضی بازیگر‌ها دست رد به سینه هیچ تهیه کننده و کارگردان و فیلمنامه‌ای نمی‌زنند و این چنین است که مثلا امین حیایی و حامد بهداد مردانی برای تمام فصول پرده سینما در طول سال هستند. اگرچه این هم هست که بازیگر‌ها به ویژه اگر مطرح باشند، خرج بالایی هم برای خودنمایی در جامعه دارند. به هر حال نمی‌شود که ستاره باشی و پرایدسوار شوی یا گوشی موبایل درپیتی دستت بگیری یا لباس‌هایت برند نباشد یا… همین دیگر، ستاره بودن خرج هم بسیار دارد.

مسیر پولدارشدن: در نسل جدید بازیگران ایرانی بیش از هر چیز روابط دوستانه و خانوادگی نقش مهمی دارند. البته بر منکرش لعنت که پائولو مالدینی هم فرزند چزاره مالدینی بود اما اگر مارلون براندو بازیگر بود پس… چه می‌گوید؟!

 
این حرف‌ها برای این است که بگوییم در این حرفه هم علاوه بر داشتن چهره خوب، توانایی علمی و تجربی، مطالعه و… خیلی چیزهای دیگر هم دخیل است. می‌گویید نه؟! اگر عشق بازیگری هستید همین حالا به یکی از موسسه‌های سینمایی که تست بازیگری می‌گیرند و آگهی‌هایشان در روزنامه فراوان است سر بزنید و فرم پر کنید. یکی از گزینه‌های پرسش نامه این است: «چه امکاناتی می‌توانید در اختیار فیلم قرار دهید؟» پول، ماشین، لوکیشن یا چی؟!

 
چهره شاخص: بحث اگر بحث توانایی و کیفیت کار باشد باید از آدم‌های دیگر نام ببریم اما فعلا بحث گیشه است و گلزار چهره‌ای است که خوب می‌فروشد و درباره‌اش گفته می‌شود این اواخر حتی درخواست دستمزد ۲۵۰ میلیون تومانی برای بازی در یک فیلم را ارایه داده است. کشف ایرج قادری در اواخر دهه ۷۰ که با فیلم سام و نرگس وارد سینما شد، حالا در ابتدای سال ۹۱ بیش از یک دهه است که گران می‌گیرد و خوب می‌فروشد!

 
درآمد متوسط: سالانه ۱۵۰ میلیون تومان

 
بالا‌ترین درآمد: سالانه ۵۰۰ میلیون تومان

 
امیر جعفری از داغ شدن بحث پولداربودن بازیگر‌ها انتقاد می‌کند

 
دخل و خرجمان باهم نمی‌خواند

 
*درآمد بازیگری چطور است؟ با این دیدگاه مردم موافقید که می‌گویند بازیگری کار پردرآمدی است؟!

 
خیلی دوست دارم یکی از این افراد که می‌گوید بازیگری کار پردرآمدی است بیاید و یک نفر را که از راه انجام این کار پولدار شده به من نشان دهد. واقعا دوست دارم این اتفاق بیفتد تا از آن بازیگر بپرسم چطور توانسته پولدار شود؟

 
در جایی که افراد با ساخت تیزر یا کارهای متفرقه دیگر – که با حمایت‌های مالی کلان خانواده‌هایشان است – توانسته‌اند پولدار شوند باید بگوییم که بازیگری کار پردرآمدی است؟! در ایران شما کدام بازیگر را می‌شناسید که کارش تنها بازیگری است اما مانند بازیگران کشورهای دیگر اگر دو سال هم سر کار نرفت، نگرانی نداشته باشد؟

 
اتفاقا به نظر من مردم خودشان هم می‌دانند که بازیگری کار پردرآمد و آینده داری نیست چراکه مثلا وقتی فرزندشان مهندس کامپیو‌تر است و می‌خواهد سراغ بازیگری هم بیاید حاضر نیستند کارش را از دست بدهد و معتقدند که در کنار آن، کار بازیگری را هم انجام دهد.

 
این به این معناست که باور دارند بازیگری را نمی‌توان به عنوان یک شغل دانست. تعجب من از این است که باتوجه به این موضوع چرا باز می‌گویند بازیگران درآمد زیادی دارند! پولی که بازیگران می‌توانند از راه کاری که انجام می‌دهند دربیاورند در حدی است که تنها با آن گذران زندگی کنند. یک موضوع مهم دیگر هم در این میان مطرح است. اینکه اگر بازیگری برای انجام کارش پول خوبی می‌گیرد به‌‌ همان اندازه هم باید خرج کند.

 
مثلا فرض کنید من یا هر بازیگر دیگری بخواهیم برای رفت و آمد از مترو، اتوبوس یا… استفاده کنیم، کاری که شدنی نیست به خاطر اینکه خیلی اذیت می‌شویم زیرا مرتب باید به سوالات مختلف پاسخ بدهیم. یا اگر بخواهیم ماشین بخریم نمی‌توانیم مثلا یک پراید بخریم و حتما باید سراغ ماشین‌های دیگری برویم.

 
*به نظر شما یک بازیگر به‌‌ همان اندازه که دستمزد خوب می‌گیرد هزینه‌های زندگی‌اش هم بالاست؟

 
دقیقا. مساله مهم دیگری که به نظرم باید به آن توجه کنیم این است که در این زمینه به فرهنگ سازی احتیاج داریم. اینکه مردم درک کنند بازیگران هم یک آدم معمولی هستند و زندگی روزمره دارند. نه اینکه وقتی من نوعی را در بانک یا صف نانوایی می‌بینند با تعجب نگاهم کنند یا بپرسند که مگر شما هم این کار‌ها را انجام می‌دهید؟! مگر ما چه تفاوتی با بقهی داریم؟

 
یک موضوع آزاردهنده دیگر هم این است که در اینجا برای هنرمند منتقد، نویسنده و… ارزشی قائل نیستند و تنها وقتی یک نفر می‌میرد دارای ارج و قرب می‌شود و برایش بزرگداشت می‌گیرند!

 
مثل اتفاقی که برای ایرج قادری افتاد و هیچ کس در حد چند خط هم در موردش ننوشت. یا علیرضا داوودنژاد که چند وقت است در بیمارستان است و هیچ کس نمی‌پرسد هزینه‌های درمانش از کجا تامین می‌شود.

 
*با این حساب باید دنبال شغل دوم هم باشید؟

 
نه، به دلیل اینکه وقت دیگری ندارم تا بتوانم کار دومی را انجام دهم. فقط می‌خواهم بگویم من زمانی که بازیگری را انتخاب کردم به پولدارشدن فکر نکردم.
 
مربی و بازیکن فوتبال

 
از ۷۷۷ به ۹۹۹ میلیون

 
وضعیت پرداخت دستمزد بازیکنان و مربیان فوتبال در ایران شاید در حد سایر کشورهای مطرح در قاره آسیا نباشد اما بازهم بازیکنان و مربیان طراز اول فوتبال سالانه کمتر از ۴۰۰ میلیون تومان دریافت نمی‌کنند. این البته منهای پاداش‌هایی است که در طول فصل به دلایل مختلف دریافت می‌کنند. بازیکنان سطح اول فوتبال ایران تازه این امکان را هم دارند که با یک یا دو فصل بازی در تیم‌های عربی پول خوبی به جیب بزنند. علاوه بر این بازیکنان و مربیان فوتبال به دلیل محبوبیت در جامعه معمولا از امتیازهایی برخوردار می‌شوند که شامل حال سایر اقشار نمی‌شود. مثلا چه کسی حاضر نیست به یک بازیکن محبوب فوتبال در زمان خرید خودرو تخفیف ویژه بدهد؟ تازه اینکه چیزی نیست، بعضی‌ها حتی خودرو هم هدیه می‌دهند!

 
مسیر پولدارشدن: از آنجایی که اینجا ایران است، شما باید خیلی خوش اقبال باشید که کسی استعدادتان را کشف کند، پس برای اینکه هیچ چیز را به شاید و اگر و اما نسپرده باشید، باید کار را از مدارس فوتبال آغاز کنید. این آغاز راه است و درخشش در فوتبال رده سنی پایه می‌تواند فرصت‌های خوبی را برای حضور در سطح اول فوتبال ایران در اختیار شما بگذارد.

 
علاوه بر این هرجا که پول بزرگی در گردش باشد، حتما سر و کله دارودسته مافیا و باندهای پشت پرده هم پیدا می‌شود. بنابراین شما برای اینکه از این کوه آتش مثل سیاوش صحیح و سالم بیرون بیایید، حتما نیاز به یک مدیر برنامه درست و حسابی دارید.

 
چهره شاخص: بچه نازی آباد… امیر خانه، امیر خانه… این سرود معروفی است که در ورزشگاه‌ها برای امیر قلعه نویی می‌خوانند و اطرافیانش می‌گویند اتفاقا خیلی هم این سرود را دوست دارد.

 
امیر قلعه نویی کسی است که می‌گویند میان مربیان ایرانی بالا‌ترین دستمزد را دریافت می‌کند. او پول خوب می‌گیرد، بازیکن خوب می‌خواهد و قهرمانی هم برای تیم‌هایش خوب می‌آورد.

 
در بین بازیکن‌های فوتبال هم ترجیح می‌دهیم از سیدمهدی رحمتی نام ببریم. درباره او گفته می‌شود که حتی با رقم قرارداد‌هایش تفریح هم می‌کند. مثلا ۷۷۷ میلیون تومان و حالا ۹۹۹ میلیون تومان برای یک فصل!

 
همه می‌توانند پولدار شوند یا اینکه پولداربودن شخصیت خاص می‌خواهد؟ یک روان‌شناس توضیح می‌دهد

 
در اهمیت جاه طلب بودن

 
برای مطالعه یک مطلب هیجان انگیز و البته کاربردی برای کسب درآمد در حرفه خود آماده باشید. برای این کار نیاز به کسی داشتیم که تخصص لازم را داشته باشد.

 
دکتر علی اصغر کیهان نیا روان‌شناس و نویسنده چندین کتاب روان‌شناسی در زمینه‌های مختلف است. او کتابی تحت عنوان «راز موفقیت در بازار کار» نوشته است که در آن راهکارهای مختلف برای رسیدن به موفقیت شغلی ارایه شده و درواقع اصل جنس است برای موضوعی که ما در این پرونده دنبال کشفش بودیم. گفت‌و‌گو با دکتر کیهان نیا را بخوانید و راه و روش موفقیت مالی را بیاموزید.

 
*آقای دکتر چطور می‌شود که بعضی‌ها از یک شغل به نظر معمولی کلی پول درمی آورند؟

عصر ما، عصر فناوری، تکنولوژی، سرعت و رقابت است. در جهان امروزی جنگ قدرت، اطلاعات و توانمندی برقرار است و کسی در این جنگ پیروز می‌شود که حداقل از یک تخصص برخوردار باشد و بتواند ارزش‌های خود را در قالب این تخصص ثابت کند. جوانان زیاده خواه، تنوع طلب، بلندپرواز و رویاپرور هستند و این خصوصیت جوانی است اما اندیشه‌های بلندپروازانه جوان با گذشت زمان تغییر می‌کند این اندیشه‌ها و ایده‌ها باید به عمل تبدیل شوند.

 
*یعنی پولدار‌ها کسانی هستند که رویا‌هایشان واقعی شده؟

 
کامیابی از سه منظر بروز پیدا می‌کند: بعد اقتصادی که زندگی مادی انسان را متحول می‌کند، بعد اجتماعی که برای انسان احترام و شخصیت مردمی به همراه می‌آورد و بعد شخصی که موج رضایت خاطر و اعتماد به نفس در فرد موفق می‌شود.

 
برای موفق شدن باید هدف مشخص شود. جوان باید بداند که هیچ چیز مجانی به دست نمی‌آید و هر چیزی بهایی دارد. باید بدانیم که موفقیت راز و رمزی ندارد بلکه راه و روش دارد، موفقیت حاصل کار و تلاش است و نه شانس و اقبال.

 
در ابتدا باید ویژگی‌های خاصی داشته باشد. اول آنکه باید دستیابی به آن رفاه و آسایش را به همراه بیاورد. به عنوان مثال پول می‌تواند رفاه و آسایش بیاورد. می‌گویند پول خوشبختی نمی‌آورد اما نبودش حتما بدبختی می‌آورد. دومین خصوصیت یک هدف خوب آن است که به فرد احساس مفید بودن می‌دهد زیرا فرد رسیدن به آن هدف را دوست دارد و از تلاش برای رسیدن به آن خسته نمی‌شود.

این هدف نباید براساس چشم و هم چشمی یا تحت فشار خانواده انتخاب شده باشد. بلکه باید براساس استعداد، علاقه، امکانات و شرایط فرد باشد. هر هدفی که تعیین می‌شود، استرس ایجاد می‌کند و این موضوع طبیعی است اما نباید از داشتن هدف ترسی داشته باشیم.
 
مسافرت با هواپیما خطراتی هم دارد اما ما را سریع‌تر از کشتی به مقصد می‌رساند. در دریا هم صدف و هم کوسه وجود دارند. یعنی هر هدفی سختی و ترس دارد اما باید در مسیر آن هدف حرکت کرد تا به موفقیت رسید.

 
*اما این طوری توی دل هدف رفتن خیلی ریسک دارد.

خطرناک‌ترین کار آن است که در خانه بنشینیم و در دودلی انتخاب بمانیم و تصمیم نگیریم. در همه انسان‌ها باتری ۱۰۰ ولتی وجود دارد که ما فقط از ۲۰ ولت آن استفاده می‌کنیم، یعنی ما انسان‌ها از توانایی‌ها و استعدادهای خود بهره کافی نمی‌بریم. بیشتر انسان‌ها از ابراز وجود کردن هراس دارند زیرا ارزش‌های خود را به خوبی نمی‌شناسند و قدرت ابراز آن‌ها را ندارند.

شعار من این است: «وسیع باش، تنها و سخت». وسیع باش به این معنی که آرزوهای بزرگ داشته باش، به کم قانع نباش. تنها باش یعنی فقط روی خودت و توانایی‌های خودت حساب کن و سخت باش یعنی تلاش کن و سختکوش باش تا موفق شوی.

 
برای موفق شدن باید مثبت اندیش بود و تصورات منفی را از خود دور کرد. خودباوری برای رسیدن به موفقیت ضروری است. شانس و اقبال معنی ندارد. شانس یعنی شعور استفاده از موقعیت‌های پیش آمده.

 
*این تعریفتان خیلی فانتزی است. در دنیای واقعی هم از این خبر‌ها هست؟

 
باید بدانیم که یک دانه لوبیا اگر سالم باشد، آب و خاک و نور خورشید هم برای آن مهیا باشد ناچار است که سبز شود. دوم تقویت اراده، انسان ضعیف به چه کنم چه کنم می‌افتد در حالی که انسان با اراده در ‌‌نهایت به هدف خود می‌رسد.

 
سوم داشتن برنامه، بیشتر مردم منتظر یک اتفاق هستند تا دری به تخته بخورد و همه چیز بر وفق مراد شود. این تصور دور از واقعیت است و باید تلاش کرد و برنامه داشت و چهارم توکل به خدا. از انسان‌های موفق نیز می‌توان انگیزه گرفت و الگوبرداری کرد ولی نباید به رویا‌پردازی پرداخت.

 
*چقدر موفقیت مادی در یک شغل به نوع آن بستگی دارد؟

 
در هر کاری پشتکار و تلاش حرف اول را می‌زند. حتی با ضریب هوشی پایین هم می‌شود به موفقیت‌های بزرگ رسید به شرط آنکه تلاش و پشتکار وجود داشته باشد.

 
لازمه موفقیت در هر شغلی برنامه ریزی و تلاش فوق العاده است. کسی که پشتکار نداشته باشد تا نیمه راه می‌رود و وقتی به سختی‌های راه می‌رسد آن را‌‌ رها می‌کند و به سراغ کار دیگری می‌رود. البته باید به توانایی‌ها، استعداد‌ها و امکانات خود توجه کنید! اگر کسی وضعیت مالی خوبی نداشته باشد، بهتر است هدف خود را موفق شدن در رشته ورزشی تنیس قرار ندهد یا کسی که قد بلندی دارد شاید استعداد تبدیل شدن به یک ستاره در رشته ورزشی بسکتبال را داشته باشد.

 
*آدم پولدار‌ها ویژگی اخلاقی خاصی دارند؟

 
برای ثروتمند و موفق شدن در یک شغل خصوصیت ویژه‌ای نیاز نیست و هرکس می‌تواند به این موفقیت برسد، فقط باید دو مورد را رعایت کند، اول داشتن انگیزه، انگیزه باید جاه طلبانه باشد.

 
جاه طلبی خصوصیت خوبی است به شرط آنکه در چارچوب اخلاقیات باشد و حق کسی ضایع نشود. برای دستیابی به موفقیت باید گرسنه کار و پیشرفت بود.

 
دوم رعایت قانون تدریج، یعنی باید بداند که موفقیت یک شبه به دست نمی‌آید و برای پیشرفت باید پله پله از نردبان ترقی بالا رفت.

 
*موفقیت شغلی و موفقیت مادی در یک شغل چقدر به هم ربط دارند؟

 
این موضوع به فرهنگی که افراد در آن تربیت شده‌اند، بستگی دارد. بعضی خانواده‌ها درس خواندن و کسب مدارج بالای علمی را ارجح می‌دانند و بعضی دیگر، رسیدن به پست و مقام را موفقیت شغلی تعریف می‌کنند و برای عده‌ای دیگر درآمد و موفقیت مادی حرف اول را می‌زند.

 
پس بستگی دارد که فرد در چه محیطی پرورش یافته است، این محیط ارزش‌های فرد و فرهنگ او را تعیین می‌کند. بیشتر انسان‌هایی که در فقر بزرگ شده‌اند پول را در اولویت خود قرار می‌دهند اما برای افرادی که از خانواده‌های مرفه می‌آیند پست و مقام یا تحصیلات مهم‌تر است.

 
منبع: همشهری جوان

پندی از سقراط حکیم

پندی از سقراط حکیم
 

روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود.
علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم.
جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟
مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.
سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد.
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.
سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی.
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟
و آیا کسی که رفتارش نا درست است، روانش بیمار نیست ؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟
بیماری فکری و روان نامش "غفلت" است. و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده.
بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است


هپاتیت چیست؟

هپاتیت چیست؟
هپاتیت به معنی التهاب در بافتهای کبد است و به دلایل گوناگون می‌تواند ایجاد شود که برخی از آنها قابل سرایت هستند. از عواملی که ایجاد هپاتیت می‌کند می‌توان به افراط در مصرف الکل، اثر برخی داروها، آلودگی به باکتری و همچنین ویروس اشاره کرد. هپاتیت ویروسی به عفونت کبدی منجر می‌شود.در این نوشته نوع ویروسی مورد نظر است.

هپاتیت ویروسی
عامل بیماری هپاتیت ویروسی، یک ویروس است و ابتدا می‌تواند مانند یک سرماخوردگی بروز کند. ولی بیماری مزمن هپاتیت «C» بر عکس سرماخوردگی معمولی به علت از کار افتادن کبد و مشکل بودن درمان می‌تواند حیات بیمار را تهدید کند.
بیشتر مبتلایان به هپاتیت از نوع C و B علایمی ندارند. برخی از بیماران، نشانه‌های معمولی عفونت ویروسی را نشان می‌دهند، مانند خستگی، دل درد، درد عضلانی و تهوع و بی اشتهایی، ولی در موارد پیشرفته علایم نارسایی کبدی بروز می‌کند که شامل تورم شکم، اندامها، یرقان و خونریزی‌های گوارشی است.

روشهای انتقال
این ویروس بیشتر از راه تماس با خون افراد آلوده منتقل می‌شود؛ همچنین این روشها می‌تواند سبب انتقال این ویروس شود:
ارتباط جنسی با افراد آلوده ، استفاده از سوزنهای آلوده که به عنوان سرنگ استفاده می‌شود، بویژه در افراد معتاد به مواد مخدر تزریقی و همچنین سوراخ شدن بدن با هر وسیله تیز یا سوزن آلوده (خالکوبی غیر بهداشتی یا حجامت به روش آلوده)، استفاده از لوازم شخصی به صورت اشتراکی، دریافت فراورده‌های خونی و پلاسمای آلوده که در ایران بیشتر در بیماران تالاسمی و هموفیلی دیده می‌شود.

آنها که بیشتر در خطرند
کسانی که در برابر آلودگی با ویروس هپاتیت هستند، عبارتند از:
-کارگزاران بهداشتی
- افرادی که از نظر جنسی بی‏بندوبارند.
-کسانی‌که از مواد مخدر تزریقی استفاده می‏کنند.
- افرای که خالکوبی کرده‏اند.
- افرادی که خون یا فراورده‏های خونی آلوده دریافت کرده‌اند.
- بیماران هموفیلی
- افرادی که در تماس نزدیک با شخص آلوده هستند (اعضای خانواده)، کسانی که با شخص آلوده تماس جنسی دارند و در یک سوم موارد، منشأ عفونت ناشناخته باقی می‏ماند.

پیشگیری
برای پیشگیری از انتشار این ویروس، انجام این کارها الزامی به نظر می‌رسد:
زخم و بریدگی‌های پوست را خودتان پانسمان کنید. برای پانسمان زخم از دستکش استریل استفاده شود . در صورتی که به این بیماری مبتلا هستید، خون، پلاسما و اعضای بدن و بافت اهدا نکنید .از ریش‌تراش، مسواک و لوازم آرایشی یا لوازم شخصی دیگران به طور مشترک استفاده نکنید.به یاد داشته باشید بجز واکسن نوع B این بیماری، این بیماری واکسن و درمان کامل ندارد.

پاسخ به دو پرسش مهم
1) آیا می‏توانم سایرین را آلوده کنم؟
بیشتر افراد مبتلا به هپاتیت می‏توانند دیگران را آلوده کنند. هپاتیت B و C به صورت معمول از راه تماس با خون یا فراورده‏های خونی آلوده یا سوزن یا چیزهای تیز دیگر مانند تیغ و ماشین ریش‏تراشی، از فردی به فرد دیگر منتقل می‌شود.
هپاتیت B با استفاده مشترک از مسواک یا سوهان ناخن نیز می‏تواند منتقل شود. واکسن برای کمک به حفاظت افراد در برابر هپاتیت B در دسترس است. پزشکان ممکن است توصیه کنند همه افراد خانواده شما واکسینه شوند. هپاتیت C بندرت از راه تماس جنسی، از مادر به نوزاد یا سایر افراد خانواده انتشار می‏یابد و در این مورد واکسنی وجود ندارد.
2) آیا هپاتیت بر روند زندگی من تأثیردارد؟
باید به خاطر داشته باشید تنها شما گرفتار این بیماری نیستید. بیش از 4 میلیون نفر در ایالات متحده با یکی از انواع هپاتیتهای ویروسی آلوده هستند. در کشور ما 5/2 میلیون نفر به هپاتیت آلوده هستند و بیشتر این افراد از مشکل خود آگاه نیستند.
اگر شما در حال درمان با «انترفرون‏الفا» هستید، می‏توانید کار کنید و سفرهم بروید. فقط همیشه دارو را به همراه داشته باشید. نگرش شما نسبت به بیماری و چگونگی پذیرش آن وضعیت شما را تعیین می‌کند. هر چه دید مثبت‏تری داشته باشید وضعیت عمومی شما بهتر خواهد بود. فقط به خاطر بسپارید صبوری و پایداری در درمان به شما کمک می‌کند، حداکثر بهره را از «اینترفرون‏الفا» ببرید.

قابل توجه خانمها
بیماری‌های خونی در آرایشگاه‌ها از راه خراشهای پوستی از فرد بیمار به فرد سالم انتقال می‌یابد و مهم ترین این بیماری‌ها ایدز و هپاتیت است. دکتر مینو محرز، متخصص بیماری‌های عفونی و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در این باره می‌گوید: «انتقال ویروس ایدز و هپاتیت از راه بریدگی‌های جزیی هنگام آرایش مو و ناخنها انجام می‌شود و چنانچه تیغ، سوهان، وسایل مانیکور و پدیکور، قیچی به این ویروس‌ها آلوده باشند و ویروسها از یک خراش پوستی به بدن فرد وارد شود، ایدز و هپاتیت جان فرد را تهدید می‌کند.»
این متخصص خاطرنشان می‌کند: البته پیشگیری از بیماری‌های خطرناک کار سختی نیست، زیرا با همراه داشتن وسایل شخصی مانند قیچی، حوله، شانه، سوهان و تیغ می‌توان جلوی انتقال ایدز و هپاتیت را گرفت و برای انجام مانیکور و پدیکور نیز باید به سالنهایی بروید که از ضدعفونی شدن وسایل شان مطمئن و آگاه باشید، زیرا بجز ویروس ایدز و هپاتیت، قارچهای پوستی هم با این وسایل منتقل می‌شوند.

برای پایان
بد نیست این هشدار بهداشتی را هم بخوانید.
رئیس شبکه هپاتیت کشور می گوید: رفتارهای پرخطر جنسی هم اکنون مهم‌ترین راه انتقال هپاتیت B در کشور است و بیش از 15 درصد افرادی که رفتارهای پرخطر جنسی داشته‌اند به این بیماری مبتلا شده‌اند.
دکتر سید موید علویان به ایسنا، می گوید: برای کاهش احتمال انتقال هپاتیت B از راه رفتارهای پرخطر جنسی لازم است به جوانان آموزش داده و آگاهی و دانش آنان افزایش داده شود؛ همچنین واکسیناسیون گروه‌های پرخطر مانند مبتلایان به دیابت، تالاسمی، هموفیلی، معتادان تزریقی و شاغلان در حرفه‌های پزشکی از دیگر راه‌های کاهش احتمال انتقال این بیماری است.

 

چگونه فکر دیگران را بخوانیم؟

چگونه فکر دیگران را بخوانیم؟

آیا مایلید به افکار کسی که کنار دستتان نشسته است پی ببرید؟ اگر با افراد زیادی مواجهه شده باشیم می توانیم بسیاری از افراد را حتی از نوع صحبت کردنشان نیز بشناسیم اما این شناخت در مواجهه حضوری با دانستن بسیاری از حالات اثبات شده در علم روانشناسی بهترین شناخت را نسبت به دیگران برایمان به ارمغان می اورد. اکنون با توجه به نکات ارائه شده میتوانید از روی هر یک از حالات زیر افکار آنها را بخوانید:

فکر

خوددار

اگر شخصی دستهایش را پشت کمر خود قفل کند این امر نشان میدهد که وی خود را بشدت کنترل کرده است . دراین حالت او سعی دارد خشم یا احساس نا امیدی را از خود دور کند. این فرد در واقع نشان میدهد که از اعتماد به نفس بسیار بالایی برخوردار است و میتواند در حالات مختلف بر خشم یا ناامیدی خود غلبه کند . در این حالت بهتر است با این فرد به آرامی ارتباط برقرار کرد

تدافعی

اگر انگشتان دستها به بازو گره خورده باشد این حالت نشان دهنده حالت تدافعی در برابر حمله غیر منتظره و ناگهانی یا بی میلی برای تغییر چهره شخص است. اگر انگشتها مشت شده باشند حالت بی میلی شدیدتر است در این حالت بهتر است با ارامش با شخص مورد بحث برخورد شود تا کم کم از حالت تدافعی خود خارج شده و ارتباطی زیبا را شروع کند

متفکر

گره کردن دستها به دسته های صندلی نشان میدهد که شخص سعی دارد احساس خود را مهار کند اما قفل کردن قوزک پاها به یکدیگر حالت تدافعی است این حالت شاید بیشتر در مسافران مظطرب هواپیما به هنگام پرواز و فرود دیده شود.

بسیاری از افراد این حالت را به نوعی رسیدن به تصمیمی بزرگ میدانند اما روانشناسان بالینی میگویند که حتی اظطراب نیز نشانه تفکر فرد است

دقیق

وقتی شخص انگشت سبابه خود را روی صورت و بقیه دستش را بصورت گره کرده در پایین صورتش قرار میدهد یعنی که فرد مورد نظر بسیار دقیق است. این حالت نشان میدهد که شخص با دقت زیاد به صحبت های شما گوش میدهد و یک یک کلمات شما را می سنجد و در عین حال در چهره او حالت انتقادی نیز به چشم میخورد اما این انتقاد جنبه دوستانه دارد و شاید بیشتر به منظور برقرار یک ارتباط بین دو نفر است

دودلی

انگشتهای گره شده زیر چانه و نگاه خیره نشان دهنده حالت تردید و دو دلی است . او به صحبت های شما و صحت گفته هایتان تردید میکند . در این حالت ممکن است آرنج روی میز قرار گرفته باشد به گفته برخی از روان شناسان نگاه خیره همیشه نشانه دو دلی است چرا که ثابت قدم و محکم بودن نگاه انسان را نیز مصمم و با اراده می سازد. شاید چون از نگاه شما تردید و دودلی آشکار است دیگران برای قدم جلو گذاشتن و دوست شدن با شما ترید دارند

بی گناه

دستهایی که روی سینه قرار گرفته باشند بهترین نمونه برای حالت بی گناهی و درستکاری است. این حالت به عقیده اکثر روانشناسان اثر باقیمانده ای از شکل سوگند خوردن است که در آن دست را روی قلب قرار میدهند. حالت تواضعی که در این عمل وجوددارد میتواند به شما بگوید که این فرد به رغم آنکه خود به بی گناهیش اذعان دارد ولی نمیداند چگونه آنرا به اثبات برساند و در عین حال بسیار مایل است تا دوست صمیمی برای بیان آنچه در قلبش میگذرد داشته باشد

مطمئن

دستهایی که به کمر زده میشود در مردها نشان دهنده آن است که فرد به آنچه میگوید اعتقاد و اعتماد کامل دارد. خانمها هنگامی که دست خود را به کمر میزنند نشان میدهند که به آنچه میگویند اطمینان دارند. اما در هر دو مورد این حالت به ما میگوید که فرد به هر حال احساس اطمینانی در گفته ها و رفتار خود دارد که میتواند به سادگی این شرایط را به دیگری نیز منتقل کند

مرموز

دستهای مشت شده در زیر چانه نشان میدهد که شخص نظریاتش را پنهان میکند و به شما اجازه می دهد تا صحبت خود را تمام کنید. آنگاه زمانیکه حرفهای شما پایان یافت در کمال آرامش به شما و نظریات شما حمله میکند. شگرد جالبی است. شخص ابتدا اطمینان شما را جلب میکند و سپس در نهایت آرامش به شما میگوید که شما و نظریاتتان را قبول ندارد

ظاهر ساز

در این حالت شخص آرام بنظر میرسد اما این آرامش پیش از توفان است این حالتی است که بیشتر روسا بخود میگیرند تا خود ر ا بگونه ای به زیر دستان نزدیک کنند و در عین حال جاذبه و جذابیت آنها نیز کم نشود. ظاهرسازی معمولا از آن دسته حالتهایی است که در بیشتر افراد دیده میشود ولی نوع آنها با یکدیگر متفاوت است . اما به هر حال حالت خوبی از یک فرد برای شروع یک ارتباط محسوب نمیشود

مالکیت

قرار دادن پاها روی هر چیز (روی صندلی- میز-سکو و (…شانه حالت مالکیت است. در یک میز گرد تنها رئیس اجازه دارد چنین حالتی داشته باشد و از این طریق آرامش خود را نشان دهد. روان شناسان این حالت را حالت مالکیت میدانند که در نهایت به عقیده فرد مورد نظر به موفقیت وی در کارها منجر خواهد شد

اعتماد به نفس

تکیه زدن به صندلی درحالتیکه دستها پشت سر قفل شده نشان دهنده اعتماد به نفس قوی است . اگر شخصی در این حالت صحبت میکند به گفته های خود اعتماددارد و اگر به صحبت های شما گوش میدهد به خود زحمت ندهید ا و خود همه ماجرا را میداند.

زیردریایی چگونه کار می‌کند؟

مقدمه

زیردریایی‌ها از شگفت ‌انگیزترین اختراعات بشر هستند. طی صدها سال دریانوردان فقط می‌توانستند روی عرشه کشتیها کار کنند. اختراع زیردریایی به انسان اجازه داد تا بتواند همچون موجودات دریایی برای مدت طولانی (ماهها و حتی سالها) در زیر دریا زندگی کند. ما اختراع زیردریاییهای پیشرفته را مدیون مسابقه تسلیحاتی جنگ سرد بین دو ابر قدرت شرق و غرب در قرن بیستم هستیم! دانشمندان برای ساخت و حرکت دادن زیردریاییها از چند قانون استفاده کردند. ما ابتدا به بررسی دو قانون مهم می‌پردازیم:





قانون ارشمیدس

برطبق قانون ارشمیدس هر جسم (کمی یا کاملا) غوطه‌ور درسال معادل وزن سیال جابجا شده نیرو وارد می‌شود. همواره وزن جسم بطرف پائین و نیروی شناوری سیال بطرف بالا ظاهر می‌شوند. هرگاه این دو نیرو با هم برابر باشند (مانند کشتی روی دریا) جسم روی سیال شناور خواهد شد و اگر نیروی وزن بیشتر از نیروی شناوری سیال (مانند سنگ در آب) باشد، جسم کاملا در سیال فرو خواهد رفت.چگالی جسم به وزن بر حجم تعریف می‌شود. هرگاه چگالی جسم از چگالی سیال (آب) بیشتر باشد، جسم در سیال فرو خواهد رفت.

قانون بویل

طبق این قانون در دمای ثابت ، حجم و فشار یک سیال رابطه عکس باهم دارند. یعنی هرگاه فشار وارد بر سیال دوبرابر شود، حجم سیال نصف خواهد شد.
برهرجسم داخل سیال ، فشاری به تمام سطح جسم (متناسب با عمق سیال) بطور مساوی وارد می‌شود. هرچه عمق سیال بیشتر باشد، فشار وارد بر جسم نیز بیشتر خواهد شد و طبق قانون بویل حجم آن باید کم شود. برای مثال اگر بالون پر از هوایی را به عمق اقیانوس ببریم، فشار عمق آب باعث کم شدن حجم بالون و متراکم شدن هوای داخل بالون خواهد شد. و برعکس اگر بالون را رها سازیم تا به آسمان برود، چون فشار هوا در ارتفاع کمتر از سطح زمین است، حجم بالون افزایش خواهد یافت. بیایید این قانون را درمورد خطرات غواصی در عمق بررسی کنیم:


هرچه غواص به عمق بیشتری برود، فشار وارد بر بدن و ریه‌های او افزایش می‌یابد. اگر دمای آب را حدود 4 درجه سانتیگراد ثابت در نظر بگیریم، باید حجم ریه‌های غواص کم شود. ولی حجم ریه‌ها کم نمی‌شود و درعوض برای خنثی کردن فشار عمق سیال ، ریه‌ها هوای بیشتری را جذب می‌کنند تا فشار داخل ریه با محیط یکسان شود. در عمق 40 متری حجم هوای فشرده شده درون ریه به 4 برابر سطح آب افزایش می‌یابد که این موضوع می‌تواند باعث پاره شدن رگ‌ها و رسوب نیتروژن در خون و خطر حمله قلبی برای غواص بوجود آورد. به همین دلیل غواص ها نمی توانند برای مدت طولانی در عمق بیشتر از 30 متری شنا کنند.

تاریخچه ساخت زیردریاییها

در زیردریاییهای اولیه از نیروی دست برای حرکت دادن زیر دریایی در اعماق کمک گرفته می‌شد. در سال 1620 شخص بنام ون دربل اولین زیردریایی را ساخت که می‌توانست در عمق 4.5 متری حرکت کند. حجم داخل این زیردریایی بسیار کم بود، بطوریکه فقط یک نفر می‌توانست داخل آن قرار گیرد و برای حرکت دادن آن در عمق به یک فرد بسیار نیرومند نیاز بود تا بتواند پره‌های جلو و فوقانی را بچرخاند. درحدود سال 1770، دیود باشنل زیردریایی را طراحی کرد که می‌توانست به کمک دست و پدالهای پایی حرکت کند.



حدود 30 سال بعد روبرت فولتون ، زیردریایی دیگری ساخت که 3 نفر گنجایش داشت و برای اولین بار ، بالهایی برای تنظیم عمق در زیردریایی تعبیه شد. فولتون سپس تلاش کرد تا زیردریایی دیگری با موتور بخار بسازد. مشکل طراحی این موتورها در آن بود که در زیر آب اکسیژن نبود. بنابراین موتوری طراحی شد که ابتدا آب در سطح آب داخل مخزنی با موتور دیزل (با سوخت گازوئیل) داغ و تبدیل به بخار می‌شد، سپس موتور خاموش می‌شد و زیردریایی به داخل آب شیرجه می‌زد و تا وقتی که بخار داخل مخزن سرد نشده بود، زیردریایی می‌توانست با موتور بخار در عمق دریا حرکت کند.

در سال 1860 زیردریایی دیگری طراحی شد که بطور کامل زیر آب نمی‌رفت و از طریق لوله‌ای که به سطح آب راه داشت، اکسیژن را برای سوخت موتور به داخل زیردریایی مکش می‌کرد. در سال 1904 اولین زیردریایی که با موتور دیزل - الکتریکی کار می‌کرد، در فرانسه ساخته شد. موتورهای دیزل در سطح آب ، باطری‌های الکتریکی را شارژ می‌کردند و سپس زیردریایی در آب فرو می‌رفت. در این هنگام موتور دیزل خاموش می‌شد و موتور الکتریکی به کمک باطریهای شارژ شده ، زیردریایی را حرکت می‌داد.





مشکل این نوع زیردریایی

مشکل این نوع زیردریایی در آنجا بود که اولا باطریها خیلی بزرگ و سنگین بودند و ثانیا پس از گذشت چندساعت زیردریایی مجبور بود به سطح آب بیاید تا موتور دیزل روشن شده و باطریها را دوباره شارژ کند. اسید داخل باطریها هم در ترکیب با آب دریا ، بخار خطرناک و کشنده‌ای تولید می‌کردند.

زیردریایی با سوخت هسته‌ای

درسال 1954 اولین زیردریایی باسوخت هسته ای ساخته شد. از مزایای این زیردریاییها ، عدم نیاز به هوا است. این نوع زیردریاییها می‌توانند به مدت طولانی (حتی سالها) زیر دریا بمانند و فقط در صورت نیاز به سطح آب بیایند و نیز با سرعت بالای 50 کیلومتر در ساعت در زیر و یا سطح دریا حرکت کنند. در این موتورها ، حرارت راکتوراز طریق لوله‌های آب به توربین بخار می‌رسد و آنرا می‌چرخاند. در نمونه زیردریایی شکل زیر ، دو مدار گردش آب طراحی شده است.


در مدار اولی ، آب در اثر حرارت زیاد (عمل شکاف هسته ای) راکتور ، به شدت داغ می‌شود و با گردش آب در مدار اولیه محفظه تبدیل هم داغ می‌شود. سپس محفظه تبدیل ،‌ آب مدار ثانویه را تبدیل به بخار می‌کند و آنرا سوی توربین بخار می‌فرستد. بخار آب ، توربین را می‌چرخاند تا نیروی محرکه و برق زیردریایی تأمین شود. سپس بخار آب در محفظه تراکم تبدیل به آب می‌شود و دوباره به محفظه تبدیل بخار ارسال می‌شود.

اجزاء زیردریایی و نحوه عملکرد

اجزاء بیرونی زیردریایی شامل بدنه استوانه بیضی شکل با دو بال افقی در جلو و دو بال عمودی در عقب برای شیرجه رفتن به عمق و اوج گرفتن به سطح آب ، یک سکان برای حرکت به چپ و راست ، یک پروانه در دم بدنه برای تولید نیروی محرکه زیردریایی و یک بادبان برای ورود و خروج خدمه به سطح آب است. در ضمن یک آنتن رادیویی برای تماس با زیردریاییها و کشتیهای دیگر و یک پریسکوپ برای مشاهده سطح آب از زیر دریا روی بادبان تعبیه شده است.
بدنه زیردریایی از دو پوسته (قشر) ساخته شده که مابین آنها خالی است. به این فضای خالی ، مخزن بالاست (سنگینی) می‌گویند. روی قشر بیرونی و بالای بدنه ، دریچه‌ای برای خروج هوا (دریچه اصلی) و در پایین بدنه هم دریچه‌ای برای ورود و خروج آب به مخزن بالاست تعبیه شده است.

داخل زیردریایی هم مخزن گاز فشرده با دو دریچه خروج هوا به مخزن بالاست روی قشر درونی تعبیه شده است. وزن زیردریایی با مخزن بالاست خالی ، کمتر از نیروی شناوری آب دریاست و بنابراین زیردریایی در این حالت مانند کشتی روی سطح آب باقی خواهد ماند. برای فرو رفتن زیردریایی در آب ، دریچه خروج هوا (دریچه اصلی) و دریچه ورود آب را باز می‌کنند تا آب دریا وارد مخزن بالاست شود. به این ترتیب وزن زیردریایی بیشتر از نیروی شناوری می‌شود و زیردریایی در آب فرو می‌رود. برای بالا آمدن زیردریایی دریچه اصلی را می‌بندند و دریچه گاز فشرده شده را باز می‌کنند تا هوا وارد مخزن بالاست شود.







با ورود گاز به مخزن و خروج آب از دریچه‌های پائینی، وزن زیردریایی کم می‌شود و نیروی شناوری آن را بطرف بالا می‌برد. پروانه نصب‌شده در انتهای دم زیردریایی با چرخش خود ، زیردریایی را به جلو و با چرخش برعکس به عقب هدایت می‌کند. برای شیرجه رفتن بطرف پائین (درهنگام حرکت به جلو) انتهای بالهای جلو بطرف بالا و انتهای بالهای عقب بطرف پائین کج می‌شوند و برای اوج گرفتن نیز انتهای بالهای جلو بطرف پائین و انتهای بالهای عقب زیردریایی بطرف بالا کج می‌شوند تا (مانند پرواز هواپیما در هوا) مسیر سیال عبوری (آب) از بالها برای حرکت به مسیر دلخواه تغییر یابد و نیروی بالابر یا پائین‌بر تولید شود.

برای حرکت به چپ و راست نیز از سکان عقب کمک گرفته می‌شود. مثل حرکت کشتی و هواپیما (درهنگام حرکت به جلو) با کج کردن سکان به چپ ، زیردریایی به چپ و با کج کردن سکان به راست ، زیردریایی بطرف راست خواهد چرخید. پریسکوپ داخل زیردریایی هم از 2 آینه کج با زاویه 45 درجه ساخته شده تا خدمه بتوانند با چرخاندن آن ، کشتیهای سطح آب را مشاهده کنند. از آنتن رادیویی هم برای ارسال سیگنال به اطراف و برقراری ارتباط با دیگر زیردریاییها و کشتیهای دیگر و نیز از فرستنده دیگری (رادار) برای تشخیص موانع سرراه زیردریایی کمک می‌گیرند.


مهندس و برنامه نویس / طنز

یک برنامه نویس و یک مهندس در یک مسافت طولانی هوایی در کنار یک دیگر در هواپیما نشسته بودند.
برنامه نویسه میگه مایلی با هم بازی کنیم؟ مهندس که میخواست استراحت کنه محترمانه عذر خواهی میکنه و رویشو بر میگردونه تا بخوابه.
برنامه نوسه دوباره میگه بازی سرگرم کننده ای است من از شما یک سوال می کنم اگر نتوانستید 5دلار به من بدهید بعد شما از من سوال کنید اگر نتوانستم 5دلار به شما میدهم.
مهندس دوباره معذرت خواست وچشماشو بست که بخوابه.
برنامه نویسه پیشنهاد دیگری داد گفت اگر شما جواب سوال منو بلد نبودید 5 دلار بدهید اگر من جواب سوال شما رو بلد نبودم 200 دلار به شما میدهم .
این پیشنهاد خواب رو از سر مهدس پراند و رضایت داد که بازی کند.
برنامه نویس نخست سوال کرد .فاصله زمین تا ماه چقدر است؟؟ مهندس بدون اینکه حرفی بزند بلا فاصله 5 دلار رو به برنامه نویس داد حالا مهندس سوال کرد .
اون چیه وقتی از تپه بالا میره 3 پا داره وقتی پایین میاد 4 پا؟؟ برنامه نویس نگاه متعجبانه ای انداخت ولی هرچی فکر کرد به نتیجه نرسید بعد تمام اطلاعات کامپیوترشو جستجو جو کرد ولی چیز به درد بخوری پیدا نکرد بعد با مودم بیسیم به اینترنت وصل شد و همه سایت ها رو زیر رو کرد به چند تا از دوستا شم ایمیل داد با چندتا شون هم چت کرد ولی باز هیچی به دست نیاورد بعد از 3 ساعت مهندس رو بیدار کرد و 200دلار رو بهش داد مهندس مودبانه پول رو گرفت و رویش رو برگرداند تا بخوابد.
برنامه نویس او را تکان داد گفت خوب جواب سوالت چه بود؟؟ مهندس بدون اینکه کلمه ای بر زبان بیاورد 5 دلار به برنامه نویس داد و رویش را برگرداند و خــــــوابید!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نتیجه اخلاقی : حسن کل کل با مهندس جماعت خطرناکه حسن !!! ( مهندس هم جواب رو بلد نبود و در جواب سوال برنامه نویس باز 5 دلار داد بهش )

 


ريشه‌هاي رواني و پيام‌هاي نهفته در بيماري‌ها

برخي از درمان‌گران معني‌گرا معتقدند و در واقع مصرند كه هر بيماري داراي
 
 معناي مشخصي است. از نظر اين متخصصان بيماري انعكاسي است از
 
بينش‌ها و روحيات منفي انسان. در اين شيوة درماني،‌ با فهرستي از
 
بيماري‌ها مواجه مي‌شويم كه هر كدام از آنها محصول انديشه‌ها و اعتقادات
 
مخرب انسان است. جالب اينكه، بسياري از افراد، با عمل به اين شيوة
 
معني‌گرايي در برخورد با بيماري‌هاي خود به نتايج درخشاني رسيده‌اند. هم
 
اكنون بعضي از مراكز درماني،‌ در آمريكا و اروپا، براساس اين روش، به درمان
 
بيماري‌ها و ناراحتي‌هاي مراجعان خود مي‌پردازند. از ميان ده‌ها نوع بيماري
 
مختلف، سعي كردم بعضي از شايع‌ترين‌ها و معمول‌ترين ناراحتي‌ها و
 
نارسايي‌ها را انتخاب كنم و خلاصه‌اي از معاني نهفته در آنها را بياورم.

درد: نياز به محبت، احساس گناه (و گناه همواره جوياي مجازات است)

ناراحتي‌هاي پوستي: اضطراب، ناپاكي مدفون شده گذشته، احساس تهديد

لخته شدن خون: مسدود كردن جريان شادماني

سردردها: خود را بي‌اعتبار پنداشتن، انتقاد از خود

خستگي (مفرط و مزمن): مقاومت، ملال، بي‌علاقگي نسبت به كاري كه
 
انجام مي‌دهيد

فشار خون: مشكل عاطفي دراز مدتي كه حل نشده

حافظه: ترس، فرار از زندگي،‌ ناتواني براي دفاع از حق خود

تهوع (عادتي): ترس، ‌نپذيرفتن انديشه يا تجربه‌اي (خاص)

ناراحتي‌هاي تنفسي: ترس از فرو دادن كامل زندگي، براي خود حق زندگي قايل نشدن

بي‌خوابي: عدم اعتماد به فرايند زندگي

بي‌اشتهايي: نپذيرفتن خود، نفرت از خود، نفي زندگي خود

اعتيادها: هنگامي‌كه ندانيم چگونه خود را دوست بداريم، فرار از خود

پراشتهايي: نياز به حمايت، داوري دربارة عواطف

زخم در دهان: دشنام و كلام نكوهيده، سرزنش و ملامت

ديابت: هيچ چيز شيريني به‌جا نمانده

زخم معده: چه چيز شما را مي‌خورد

سفيد شدن (زود هنگام) مو: فشار،‌ اعتقاد به فشار

يبوست: در گذشته ماندن، گاه نشانه خست

گرسنگي مفرط: نفرت مفرط از خود، وحشت و درماندگي

گلودرد: كلام خشمناك را در حلق نگه داشتن

ناراحتي‌هاي قلب: مشكلات درازمدت هيجاني و عاطفي، عدم شادماني

ناراحتي‌هاي غدد:‌ عدم فعاليت ذهني، خود را عقب نگه داشتن

عصبي بودن: ترس، تقلا، شتابزدگي، عدم اعتماد به فرايند زندگي

بيماري‌هاي مزمن: نپذيرفتن دگرگوني، ترس از آينده، احساس ناامني





قوانيـن ليـمن (بسیـار آموزنـده) !

Layman's 10 Commandments
قوانيـن ليـمن

 


Someone has written these beautiful words. Must read and try to understand the deep meaning of it.
 They are like the ten commandments to follow in life all the time.

شخصی این کلمات زیبا را نوشته است. باید آنها را خواند و معنای عمیق آنها را درک کرد.
آنها همچون ده فرمان هستند که باید در زندگی همواره مورد تبعیت قرار بگیرند.

 

1] Prayer is not a "spare wheel" that you pull out when in trouble,
but it is a "steering wheel" that directs the right path throughout.

دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از ان استفاده کنی
بلکه فرمان است که راه به راه درست هدایت می کند.

 

2] Know why a Car's WINDSHIELD is so large & the Rear view Mirror is so small?
Because our PAST is not as important as our FUTURE. So, Look Ahead and Move on.

می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین آنقدر بزرگه ولی آینه عقب آنقدر کوچیکه؟
چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده.

 

3] Friendship is like a BOOK. It takes few seconds to burn, but it takes years to write.

دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه.

 

4] All things in life are temporary. If going well, enjoy it, they will not last forever.
If going wrong, don't worry, they can't last long either.

تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت.
اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت.

 

5] Old Friends are Gold! New Friends are Diamond! If you get a Diamond, don't forget the Gold!
Because to hold a Diamond, you always need a Base of Gold!

دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن
چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری.

 

6] Often when we lose hope and think this is the end,
GOD smiles from above and says, "Relax, sweetheart, it's just a bend, not the end!

اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این آخر خطه،
خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم، این فقط یک پیچه نه پایان.

 

7] When GOD solves your problems, you have Faith in HIS abilities;
when GOD doesn't solve your problems HE has Faith in your abilities.

وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری.
وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره.

 

8] A blind person asked St. Anthony: "Can there be anything worse than losing eye sight?"
He replied: "Yes, losing your vision!"

شخص نابینایی از سنت آنتونی پرسید: ممکنه چیزی بدتر از از دست دادن بینایی باشه؟
او جواب داد: بله، از دست دادن بصیرت.

 

9] When you pray for others, God listens to you and blesses them,
and sometimes, when you are safe and happy, remember that someone has prayed for you.

وقتی شما برای دیگران دعا می کنید، خدا می شنود و آنها را اجابت می کند
و بعضی وقتها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است.

 

10] WORRYING does not take away tomorrow's Trouble, it takes away today's PEACE.

نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند.

رازتونل مرگ

 

رازتونل مرگ

 يكي از بزرگ‌ترين اسراري كه در برابر دانشمندان قرار دارد، مرگ است. اين سوال قديمي پاسخ‌هاي مناسبي را از سوي اديان و مذاهب دريافت كرده، اما براي دانشمندان عرصه‌اي ناشناخته است. به نظر مي‌رسد اين عرصه براي مدت‌هاي طولاني به روي دانشمندان ناشناخته و اسرارآميز باقي بماند اما درباره برخي از تجربيات فيزيكي نزديك به مرگ مي‌توان صحبت كرد. اشخاصي كه به نظر مي‌رسد از آستانه مرگ بازگشته‌اند، داستان‌هاي مشابهي را در طول تاريخ و در مكان‌هاي مختلف بيان كرده‌اند كه به نظر نمي‌رسد شباهت آنها تصادفي باشد. به همين دليل هم دانشمندان سعي مي‌كنند اين مشاهدات را كه در قالب تجربيات نزديك به مرگ يا NDE شناخته مي‌شوند با كمك عملكردهاي مغزي توضيح دهند.

 

اگر بگوييم بزرگترين چالش پيش روي همه انسان‌ها مساله مرگ است، كمتر كسي مخالفت خواهد كرد. مرگ از ديد فيزيكي و فيزيولوژيكي پايان وجود ما به عنوان يك موجود فيزيكي است. اما مواجهه با اين واقعيت كار چندان ساده‌اي نيست. تمام زندگي ما، خاطرات، تجربه‌ها، تمام عشق‌ها و نفرت‌ها در لحظه مواجهه با مرگ معني پيدا خواهند كرد. مرگ آستانه‌اي است كه گذر از آن مانند ورود آليس به دنياي شگفتي‌ها است. همه ما از روزي كه به ياد داريم مي‌دانيم كه روزي اين تجربه را از سر خواهيم گذراند ولي آنچه در پس اين گذرگاه در انتظار ما است براي مردم عادي غير قابل درك است. تنها به واسطه پيامبران و اديان آسماني است كه دركي از جهان پس از مرگ وجود دارد و همين درك است كه نحوه زندگي بسياري از ما را در اين جهان تعيين مي‌كند. 

براي دانشمندان تجربه گرا كه تا چيزي را زير ابزارهاي علمي خود مورد بررسي قرار ندهند از اظهار نظر درباره آن خودداري مي‌كنند، اين خبر خوشحال‌كننده‌اي نيست. آنها از يك سو مي‌خواهند مرزهاي دانش تجربي خود را حتي به جهان پس از مرگ گسترش دهند اما از يك سو در دام محدوديت‌هاي چنين بررسي هستند. 

 

 چرا بررسي جهان پس از مرگ براي دانشمندان دشوار است؟

علم تجربي بر مبناي تجربه و مشاهده پيش مي‌رود. اگر بخواهيد درباره يك مساله اظهار نظر كنيد بايد بتوانيد آن را مشاهده كنيد، رفتار آن را بررسي و قوانين حاكم بر رفتارهاي آن را شناسايي كنيد. مجموعه اين مشاهدات امكان ساخت نظريه‌اي را مي‌دهد كه اگر بتواند از عهده آزمون‌هاي بعدي بيرون بيايد مورد قبول مي‌شود و در غير اين صورت باطل شده و كنار گذاشته مي‌شود. درباره موضوع مرگ، علم عملا امكان آزمايش و مشاهده ندارد. اگرچه مي‌تواند شرايط مرگ را بررسي كند، عوامل به وجود آوردن آن را تعيين كرده و حتي با شناخت اين عوامل زمان آن را به عقب بيندازد و آن قدر پيش برود كه ادعا كند در آينده با كمك روش‌هاي فني و پزشكي قادر خواهد بود انسان را تا مرزهاي جاودانگي پيش ببرد؛ اما درباره بعد از آن مرحله با هيچ شاهد و تجربه‌اي مواجه نيست و به همين دليل به نظر مي‌رسد تنها خواهد توانست تا آستانه مرگ به اظهار نظر بپردازد. 

 

 تجربيات نزديك به مرگ

اختلاف در تعريف مرگ باعث به وجود آمدن فضايي خاكستري ميان زندگي و مرگ شده است و اين منطقه مياني جايي است كه تجربه‌هاي نزديك به مرگ در آن اتفاق مي‌افتد. حتما همه شما داستان‌هايي را از كساني كه از آستانه مرگ به زندگي برگشته‌اند شنيده يا خوانده‌ايد؛ افرادي كه براي مدتي قلب آنها از تپش باز ايستاده و زماني كه دوباره قلبشان شروع به تپيدن كرده از مشاهدات خود گفته‌اند؛ كساني كه در اثر تصادفي به شدت زخمي شده و تا زماني كه تيم‌هاي امداد آنها را از مرگ به زندگي بازگردانند شاهد رويدادهاي متفاوتي بوده‌اند. اين تجربه‌ها به طور عمومي به تجربه‌هاي نزديك به مرگ ياNear Death Experiences مشهور شده‌اند. 

اين تجربيات براي كساني كه آنها را از سر گذرانده‌اند معمولا رويدادي تكرارنشدني و بي‌نظير بوده است. زندگي اكثر اين افراد براي هميشه دستخوش تغيير شده و هيچگاه به زندگي پيش از اين تجربه بازنگشته‌اند و تغييرات رفتاري و شخصي زيادي براي آنها ايجاد شده است. اگر اين مشاهدات متفاوت و تصادفي بودند به‌رغم ارزش آنها براي صاحبانشان، براي علم هيچ كارآمدي نداشتند. اما اگر در طول تاريخ، افراد مختلف در نقاط مختلف جهان از تجربه‌هاي يكسان صحبت كنند بايد اين تجربيات را جدي گرفت. در اين صورت يكي از مشكلات علم در مواجهه با اين داستان كه همان نبود گزارش‌هاي متعدد از يك رويداد است حل مي‌شود و دانشمندان كم‌كم به خود جرات مي‌دهند تا در اين باره ابراز نظر كنند. 

 

  تونل نور

يكي از تجربه‌هاي مشترك نزديك مرگ در طول تاريخ، تجربه‌اي موسوم به تجربه «تونل نور» است. بسياري از كساني كه از اين فضاي خاكستري ميان مرگ و زندگي بازگشته‌اند در گزارش خود از تجربه مواجهه با تونل نوري طولاني و عظيم در مقابل خود خبر داده‌اند كه در آخرين لحظه‌ها از آن بازگشته‌اند. آنها مي‌گويند تا قبل از بازگشت احساس سبكي ويژه‌اي مي‌كرده‌اند و پس از بازگشت درد شديدي را احساس كرده‌اند.  

بر اساس يك آمارگيري حدود 15 درصد كساني كه تجربه سكته شديد قلبي داشته و با عمليات احيا به زندگي برگشته‌اند چنين تجربه‌اي را پشت سر گذاشته‌اند. رد اين تجربه را مي‌توان در متون قديمي‌تر نيز ديد. در تصويرگري‌هايي كه از آستانه مرگ شده نقش‌هايي از تونل نور به عنوان آستانه رسم شده كه نشان مي‌دهد اين تجربه تجربه‌اي مربوط به دوران ما نيست. 

فراگير بودن چنين تجربه‌هايي باعث شد تا دانشمندان به بررسي آن بپردازند و گروه‌هاي مختلفي از آنها بيان كرده‌اند كه اين تجربه‌ها بيش از آنكه تجربه‌هايي در آستانه مرگ باشند مربوط به حيطه زندگي افراد هستند. اين محققان عصب‌شناس مغز را عامل به وجود آمدن چنين تجربه‌هايي معرفي مي‌كنند. 

مغز ما در حقيقت رابطه و واسط درك ما از جهان و از خود است. تمام احساسات، عملكردها و ساختارهاي اساسي بدن ما توسط مغز ما كنترل مي‌شوند. در حقيقت اگر ما چيزي را مي‌بينيم علاوه بر چشمان ما كه سيگنال‌هاي نوري را دريافت مي‌كنند اين مغز ما است كه اين سيگنال‌هاي تبديل شده به پالس‌هاي الكتريكي را تفسير كرده و به شكل تصويري كه مي‌بينيم درك مي‌كند همينطور صدا، بو يا حتي احساساتي مانند نفرت و دوست داشتن. مغز پس از تفسير اين علائم واكنش مناسبي را در برابر هريك از اين حالات از خود بروز مي‌دهد. 

بدين ترتيب گاه بدون آنكه پارامترهاي بيروني رايج وجود داشته باشند مغز مي‌تواند دست به تفسير ديگر نشانه‌ها بزند. براي مثال زماني كه ما خواب مي‌بينيم اعصاب بينايي ما فعال نيستند و نوري را دريافت نمي‌كنند، بلكه مغز ما است كه بر اساس رفتاري كه هنوز هم جزئيات آن معلوم نيست شروع به توليد تصاويري در خواب مي‌كند و آن را به صورت بينايي درك مي‌كنيم. همينطور وقتي در بيداري به ياد موضوعي مي‌افتيم و تصويري در ذهنمان شكل مي‌گيرد هيچ محرك بينايي خارجي وجود ندارد، اما مغز ما اين تصاوير را مي‌سازد و ما به شكل تصوير آنها را درك مي‌كنيم. 

برخي از محققان معتقدند تجربه تونل نور در حقيقت در اثر رفتاري است كه مغز ما در اين شرايط از خود بروز مي‌دهد. به نظر مي‌رسد قرار گرفتن در شرايطي كه به آن تجربه نزديك به مرگ مي‌گويند باعث مي‌شود ساز و كا ري در مغز آغاز شود كه نتيجه‌اش مشاهده تونل نور است. درباره جزييات اين عملكرد تفاوت نظر و ديدگاه وجود دارد اما بدون ورود به جزئيات، اين دانشمندان معتقدند، كاهش ميزان اكسيژن دريافتي توسط مغز در اثر از كار افتادن قلب يا هر عمل ديگري كه باعث كاهش اين فرايند شود ـ مثلا قرار گرفتن در فشار يا سرعت زياد كه جريان عادي گردش خون را كند نمايد، باعث مي‌شود فرآيند‌هاي الكترو شيميايي مغز دچار اختلال شود، به همين دليل بخشي از تفسيرهاي حسي قطع مي‌شود كه در نتيجه شخص احساس سبكي خوشايندي را تجربه مي‌كند از سوي ديگر اين اختلال باعث ايجاد محرك‌هايي مي‌شود كه تفسير آن براي مغز ستوني از نور سپيد است. 

زماني كه شخص احيا مي‌شود يا از اين حالت بازمي‌گردد تمام اعصاب يكباره شروع به تفسير محرك‌هاي بيروني مي‌كنند كه باعث ايجاد آن درد حاصل از بازگشت مي‌شود. مشابه اين اتفاق زماني مي‌افتد كه پا يا دست شما اصطلاحا به خواب رفته و دوباره در حال برگشتن به حالت عادي است و در اين هنگام حساسيت بالايي از خود نشان مي‌دهد. 

عاملي كه باعث شد دانشمندان بر تفسير خود از اين تجربه‌ها تاكيد كنند، تكرار اين تجربه‌ها از سوي افرادي بود كه در فشارهاي بالا قرار مي‌گرفتند و نه به دليل قرارگرفتن در آستانه مرگي طبيعي كه مثلا به دليل تحمل فشار بالا هوشياري خود را از دست مي‌دادند. از سوي ديگر شبيه‌سازي اين رويداد در آزمايشگاه نيز آنها را نسبت به كليات نظريه‌شان مطمئن‌تر كرده است.

به هر حال تجربه‌هاي نزديك به مرگ و مرگ موضوعي مهم و جذاب براي دانشمندان و مردم عادي است. تحقيقات عصب‌شناسي در سال‌هاي اخير ديگاه ما را درباره عملكردهاي مغز و بدنمان زير و رو كرده است و اميدهاي بسياري را به وجود آورده كه در آينده‌اي نه چندان دور انسان بتواند معماهاي بيشتري در اين باره را حل كند. اگر چه بعيد به نظر مي‌رسد اين تلاش‌ها منجر به ورود علوم تجربي به فضاي رازآلود مرگ شود. 

جملات حکیمانه

مرد را به عقلش نه  ثروتش

زن را به وفایش نه  جمالش

دوست را به محبتش نه کلامش

عاشق را به صبرش نه  ادعایش

خانه را به آرامشش نه  اندازه اش

مرکب و اتومبیل را به کارائیش نه  مدلش

غذا را به کیفیتش نه  کمیتش

درس را به استادش نه  سختیش

دانشمند را به علمش نه  مدرکش

مدیر را به عملکردش نه  جایگاهش

نویسنده را به باورهایش نه  تعداد کتابهایش

شخص را به انسانیتش نه  ظاهرش

دل را به پاکیش نه  صاحبش

جسم را به سلامتش نه  لاغریش

سخنان را به عمق معنایش نه  گوینده اش

بسنجید .


افسانه درخت سيب

افسانه درخت سيب

 آیزاک نیوتن در سال ۱۶۴۲ در مزرعه کوچکی در روستایی به نام وولستورپ چشم به جهان گشود. در‌‌ همان سال، دانشمند و ستاره‌شناس مشهور، گالیله از دنیا رفت. مرگ او موج عظیمی از غم و ناباوری را در سراسر اروپا به راه انداخت. گالیله، جان، مال و شهرت خود را بر سر تحقیقاتش گذاشته بود. او عقاید قدیمی کلیسای کاتولیک در مورد چرخش خورشید به دور زمین را به چالش کشیده بود. او بر اساس مشاهدات خود نشان داد که زمین یکی از چند سیاره‌ای است که به دور خورشید می‌گردد. با این کشف، انقلابی در علم به‌وجود آمد و عصری شروع شد که در آن، علم و منطق جهان را از نو به همگان معرفی می‌کرد. شروع این عصر را می‌شد در همه جا حس کرد و دید. در این عصر، جهان جور دیگری دیده می‌شد و هر چیز، تعریف جدیدی داشت. ذهن نیوتن هم از سنین پایین، درگیر این طرز تفکر بود. 

 

 نیوتن در نوجوانی، شروع به مطالعه کتاب «اسرار طبیعت و هنر» (The Mysteries of Nature and Art) کرد. در این کتاب، او طرز ساختن دستگاه‌های ساده و نحوه مطالعه و غور در طبیعت را فرا‌گرفت. ذهن او به‌شدت درگیر چیزهایی بود که فیزیکدان‌های اولیه درآن زمان در حال مطالعه بودند؛ زمان و حرکت. پس شروع کرد به ساختن آسیاب‌های بادی، قایق‌های کوچک و بادبادک‌هایی که همسایه‌هایش را به وحشت می‌انداخت. او به بادبادک‌ها شمع وصل می‌کرد و آن‌ها فکر می‌کردند شهاب سنگی در حال افتادن است. ولی از‌‌ همان ابتدا هم نیمه دیگری از شخصیت آیزاک نیوتن وجود داشت. پدر او قبل از تولدش از دنیا رفت و مادرش هم در سه سالگی آیزاک، با مرد دیگری ازدواج کرد و او را با پدر بزرگ و مادر بزرگش تنها گذاشت. این کار آن‌چنان تاثیر بدی بر او گذاشت که بعد‌ها به تلاش برای سوزاندن مادر و ناپدری‌اش در خانه‌شان اعتراف کرد. 

 

زمانی که نیوتن خانه را به قصد دانشگاه کمبریج ترک کرد، دو دهه زندگی در فضایی پر از هرج و مرج‌های سیاسی و اجتماعی مانند جنگ‌های خونین داخلی، گردن زدن پادشاه و به قدرت رسیدن دوباره حکومت سلطنتی به پادشاهی چارلز دوم در ۱۶۶۰را پشت سر گذاشته بود. 

 

در کمبریج، نیوتن خود را در مطالعاتش غرق کرد. او در این‌باره می‌نویسد: «حقیقت فرزند سکوت است؛ مراقبه‌ای است بی‌پایان.» او هرگز جایی نمی‌رفت. نه به مسافرت می‌رفت و نه گشت و گذار. او خود را مجبور می‌کرد هفت روز هفته، روزی ۱۸ ساعت در اتاقش روی مطالعاتش کار کند. او کتابخانه‌ای با حدود ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ جلد کتاب داشت. دنیای او تقریبا از نوشته‌ها و دانش دیگران تشکیل شده بود. دنیای پر از خوشگذرانی کمبریج در آن زمان، دنیای دیگری بود و نیوتن به هیچ عنوان مایل نبود بخشی از آن باشد. این فضا پس از به قدرت رسیدن چارلز دوم به وجود آمده بود و آیزاک جوان اصلا نمی‌خواست مانند دیگر جوانان خود را با لذت‌های آن آلوده کند. برای مبارزه با وسوسه، نیوتن برای خود برنامه‌ای در نظر گرفت و تا پایان عمر به آن پایبند ماند. او می‌نویسد: «راه رسیدن به عفت و پاکدامنی، درگیری مستقیم با مفهوم پرهیزگاری نیست؛ بلکه منحرف کردن آن به سوی چیز دیگری مانند مطالعه یا تعمق و مراقبه درباره چیزهای دیگر است.» 

 

او جوانی ساکت و متفکر بود اما از بیرون انسانی خسته‌کننده و ملال‌آور به نظر می‌رسید. احتمالا به جز جان ویکینز، دوست و هم‌اتاقی‌اش، کسی از او خوشش نمی‌آمد. او و نیوتن به این دلیل هم اتاقی شدند که هر دو از جوانان دیگری که لذت را بر کار ترجیح می‌دادند، دل خوشی نداشتند. ویکینز ابتدا از لحاظ علمی درجه‌ای بالا‌تر از نیوتن داشت؛ ولی این‌طور که به نظر می‌رسد، او تا ۲۰ سال بعد که با هم هم اتاقی ماندند، منشی او به حساب می‌آمد. 

 

به عنوان یک دانشجو، نیوتن خود را با جدید‌ترین نظریات علمی مشغول می‌کرد. در این زمان، دیگر همه قبول داشتند که سیارات به دور خورشید می‌گردد. اما سوال اساسی این بود که سیارات چگونه حرکت می‌کنند؟ چه چیزی آن‌ها را در مدارشان نگه می‌دارد؟ مقبول‌ترین نظریه را فیلسوف فرانسوی، رنه دکارت ارائه کرد. او عنوان کرد که جهان ماشین بسیار بزرگی شبیه یک ساعت است و همه چیز، حتی حرکت سیارات را می‌توان به سادگی با برهم کنش‌های فیزیکی بین اجزای آن توضیح داد. اما نیوتن نمی‌توانست با این نظریه کنار بیاید. او بسیار باهوش بود و به این نتیجه رسیده بود که تنها نظریاتی قابل قبول هستند که در آزمایشگاه قابل انجام باشند. 

 

در همین زمان بود که طاعون سیاه در انگلستان همه‌گیر شد. هر هفته، هزاران نفر جان خود را از دست می‌دادند. دانشگاه تعطیل شد و نیوتن برای در امان ماندن از آن، به خانه بازگشت و در همین زمان بود که در باغ سیب کنار خانه، افسانه افتادن سیب پا به عرصه وجود گذاشت. 

 

داستان این گونه گفته شده که او در زیر درخت سیب نشسته بود و به جای خوشگذرانی به حرکت ماه و خورشید و محاسباتش فکر می‌کرد که ناگهان سیبی از درخت می‌افتد و او بلافاصله متوجه می‌شود که‌‌ همان چیزی که سیب را به سمت زمین می‌کشید، ماه را در مدارش نگه داشته است. نیوتن در دوران پیری، خود این داستان را نقل کرده و همچنین گفته است که با افتادن آن سیب، او متوجه شد که چیزی که سیارات را در مدارشان نگه می‌دارد، آن‌طور که دکارت می‌گفت، مکانیسمی فیزیکی نیست؛ بلکه نیروی نامرئی است که آن را «جاذبه» نامید. او در ادامه چنین گفته که‌‌ همان شب- زمانی که در حال محاسبه قدرت این نیرو در نور آتش اتاقش بود- متوجه شد که محاسباتش آن‌طور که می‌خواست از آب در نیامدند و در نتیجه، او این نظریه را کنار گذاشت. البته بسیاری از تاریخ‌نگاران علم معتقدند که داستان سیب، افسانه‌ای بیش نبوده و نمی‌توانست باعث چنین کشفی شود. ولی در این مساله که در آن زمان نیوتن در حال مطالعه روی این نظریه بود، شکی وجود ندارد. گالیله با آزمایش ثابت کرده بود که دو جسم متفاوت، با هر شکل و جرمی، با شتاب ثابتی به سمت زمین کشیده می‌شوند. در واقع اگر از یک ارتفاع‌‌ رها شوند، با سرعت یکسانی به زمین می‌رسند. برای مثال اگر بخواهید سرعت متوسط افتادن یک سیب را محاسبه کنید، باید فاصله‌ای را که سیب طی می‌کند، بر زمانی که طول می‌کشد تا به زمین برسد، تقسیم کنید. اما نیوتن با این نوع محاسبه راضی نشده بود؛ چون سرعت سیب در هر نقطه‌ای از مسیر متفاوت بود. بنابراین برای به دست آوردن سرعت لحظه‌ای سیب در هر نقطه باید میزان جابه‌جایی سیب را در زمانی هر چه کوتاه‌تر تقسیم می‌کرد. نیوتن راهی پیدا کرد تا این زمان را تا حد شگفت‌انگیزی کوتاه در نظر بگیرد. 

 

این عدد بسیار کوچک بود؛ آن‌قدر کوچک که به صفر نزدیک می‌شد. پس برای اولین بار محاسبه مقادیر متغیری که تا آن زمان قابل اندازه‌گیری نبودند، ممکن شد. با این تکنیک، نیوتن شاخه جدیدی از ریاضیات به نام حسابان را به دنیا معرفی کرد و در نتیجه دیدگاه بشر نسبت به جهان عوض شد. در واقع حسابان، ستون اصلی دانش مدرن به حساب می‌آید. امروزه حسابان در همه جا کاربرد دارد؛ از محاسبات بازارهای جهانی بورس گرفته تا مدل‌سازی وضعیت‌های مختلف آب‌وهوایی. 

 

زمانی که نیوتن ۲۲ ساله درگیر محاسبات و مطالعات خود بود، هنوز هیچ‌کس نمی‌دانست که او بزرگ‌ترین ریاضی‌دان و فیزیکدان تاریخ خواهد شد. او انسانی بود که از محاسبه- حال از هر نوعی - لذت می‌برد. در میان چیزهایی که در نوشته‌های او دیده می‌شود، مثلادر بعضی محاسبات، نتایج را تا ۵۰ رقم اعشار محاسبه کرده، نه به خاطر اینکه لازم بود؛ بلکه به این دلیل که از این کار لذت می‌برد. 

 

موضوع دیگری که ذهن نیوتن را مشغول کرده بود، مطالعه روی نور بود. او ابتدا روی چشم خود آزمایش‌های خطرناک می‌کرد؛ ولی خوشبختانه بعد راه بی‌خطری را برگزید و شروع به انجام آزمایش با منشور کرد. از ارسطو تا دکارت، فیزیکدانان معتقد بودند که نور خورشید یا نور سفید، خالص بوده و نورهای دیگر بر اثر دستکاری نور سفید ایجاد می‌شوند. او می‌خواست این مساله را بررسی کند. پس شعاع نور سفیدی را از منشور گذراند و طیف‌های نوری را مشاهده کرد. در آن هنگام، او پا را یک قدم فرا‌تر گذاشت و نور قرمز را از منشور دیگری گذراند. او مشاهده کرد که نور قرمز به جای اینکه به نور دیگری تبدیل شود، قرمز می‌ماند. او نتیجه‌گیری کرد که نور سفید خالص نیست؛ بلکه از تمامی رنگ‌های رنگین کمان تشکیل شده است. او معتقد بود که منشور، «اجسام تشکیل‌دهنده نور» را از هم جدا می‌کند. این کشف جدید برای کسانی که در مورد آن مطالعه می‌کردند، به‌هیچ‌عنوان قابل هضم نبود؛ چون به این معنی بود که زمانی که به نور سفید نگاه می‌شود، تمامی رنگ‌ها درون آن هستند. این با عقل آن‌ها جور درنمی‌آمد. 

 

نیوتن فقط ۲۴ سال داشت و با این حال، بزرگ‌ترین تاثیرات را در تاریخ علم بر جای گذاشته بود؛ اما در باره آن با هیچ‌کس صحبت نکرده بود. بعد از اینکه طاعون سیاه رخت از انگلستان بربست، او به کمبریج بازگشت و به تدریس ریاضیات در کرسی لوکاسی پرداخت. این کرسی بعد‌ها در اختیار پل دیراک و استفن هاوکینگ هم قرار گرفت. نیوتن به خاطر موهای سفید و سخنرانی‌های طولانی‌اش درباره نور مشهور بود. در حقیقت کلاس‌های او برای بیشتر دانشجویان بیش از حد خسته‌کننده و طولانی بود. سال‌ها بعد یکی از مسؤولان آزمایشگاه دانشگاه درباره او گفت: «عده کمی سر کلاس او حاضر می‌شدند و عده بسیار قلیلی از آن‌ها، صحبت‌های نیوتن را درک می‌کردند. بسیاری اوقات مثل این بود که او دارد با دیوار صحبت می‌کند.» 

 

اما تئوری نور نیوتن باعث شروع انقلاب جدیدی شده بود. ۵۰ سال قبل، گالیله اولین تلسکوپ را اختراع کرده بود. تلسکوپ او از عدسی برای بزرگ‌نمایی بهره می‌برد. اما این تلسکوپ یک مشکل اساسی داشت. عدسی‌های آن، هاله‌ای نورانی و رنگی را دور اجسام نورانی نشان می‌دادند؛ حتی اگر آن جسم نورانی، چنین رنگی نداشت. 

 

نیوتن شروع به فکر کردن روی این مشکل کرد. او متوجه شد که لنز‌ها مانند منشور عمل کرده و نور را تجزیه می‌کند. پس او به جای استفاده از لنز از آینه استفاده کرد و تلسکوپ جدیدی ساخت که نور‌ها را به هم نمی‌ریخت و با اینکه ۱۵ سانتی‌م‌تر بیشتر طول نداشت، می‌توانست تا ۴۰ برابر بزرگ‌نمایی داشته باشد. او توانسته بود با این وسیله، مشتری را با اقمارش مشاهده کند. این وسیله تا امروز استفاده می‌شود حتی تلسکوپ فضایی هابل هم به همین ترتیب عمل می‌کند. 

 

او به این وسیله فقط به دید یک اسباب بازی نگاه می‌کرد؛ ولی یکی از همکارانش آن را به چارلز دوم، پادشاه وقت نشان داد. این کار، نیوتن را یک شبه در تمام انگلستان معروف کرد. او به عنوان عضوی در انجمن سلطنتی پذیرفته شد که از دانشمندان پیشرو لندن تشکیل شده بود. آن‌ها با اینکه خیلی از صحبت‌های او سر در نمی‌آوردند، از دیدنش خوشحال بودند. 

 

او نیز به آن‌ها قول داد تا مقاله‌ای درباره اینکه نور سفید، نورهای دیگر را در خود دارد برای آن‌ها بفرستد. اما اعضای این انجمن حتی تصورش را هم نمی‌کردند که نیوتن در حال مطالعه چیزی بسیار اسرار آمیز‌تر از نور بود.

100حقیقت تلخ و شیرین زندگی :

100حقیقت تلخ و شیرین زندگی :

 -افرادي که بيشترين وقت خود را صرف زندگي ديگران مي‏کنند (مشاوره، راهنمايي و …)، از رسيدن به زندگي خود باز مي‏ مانند.

– کساني که مي‏گويند “من نبايد اين راز را فاش کنم اما فقط به تو مي‏ گويم” دقيقا راز شما را نيز به همين صورت براي ديگران بازگو مي‏نمايند.

– گفتن حقيقت مهم است؛ اين مهم نيست که ما راست مي‏گوييم و ديگران اشتباه مي‏کنند.

– هيچ هدفي بدون طي کردن مسير و راه آن دست يافتني نيست.

– کساني که سر خود را مانند کبک در برف فرو مي‏برند در واقع لگد ديگران را به جان مي‏خرند.

– آنچه که در ظاهر هر شخص مي‏بينيم، به ندرت دقيقا همان چيزي است که آن شخص واقعا هست.

– جرات و شهامت اين نيست که روبروي شير بايستيم بلکه اين است که بفهميم چطور مي‏توان از شر او جان سالم بدر برد.

– ما از همان اول پدر و مادر زاده نشده‏ايم، بلکه بايد بياموزيم که چطور مي‏توان پدر و مادر بود.

– کلماتي که بر زبان جاري مي‏گردند، قدرت خود را از ما گرفته‏اند – از خود هيچ قدرتي ندارند.

– افراد خردمند در سکوت به سر مي‏برند تا بيش از هر چيز صداي تمناي خود را بشنوند.

– فرشته ها به زمين نمي‏آيند تا ببينند ما چه مي‏کنيم بلکه مي‏آيند تا به ما بگويند چه کار بهتر است انجام دهيم.

– هيچ چيز مانند ارتباط و وابستگي با ديگران، با تمام وجود، به درد انسان نمي‏خورد.

– در واقع ما هيچ چيز را کنترل نمي‏کنيم مگر رفتار و کردار و تصميمات خودمان.

– هيچ کس نمي‏تواند ما را شاد کند جز خودمان. (اگر بخواهيم)

– اين يک اشتباه بزرگ است اگر از تجربيات خود درس نگيريم.

– من هيچ چيز نمي‏دانم، به من بياموزيد؛ من هيچ چيز نمي‏شنوم، به من بگوييد؛ من هيچ چيز نخواهم ديد، به من نشان دهيد – ما با هم پيروزيم.

– پشيماني از آن دسته چيزهايي است که ما به اشتباه آن را انتخاب مي‏کنيم.

– آنچه در قلب خود مي‏پرورانيم، همان است که در زندگي ان دنيا در دستان خود داريم.

– تنها به اين دليل که بذري را که کاشته ايم نمي‏بينيم، نمي توانيم بگوييم چيزي از اينجا بيرون نمي‏آيد.

– جنسيت واقعي وجود ندارد. هر کسي قسمتي از روحيات جنس مخالف را در خود دارد.

– تجربيات شما، تجربيات شما هستند؛ شخصيت شما نيستند.

– فرض کردن‏ها از تنبلي ما در جستجوي حقيقت سرچشمه مي‏گيرند.

– هيچ کس به طور کامل بي‏طرف نيست.

– خانواد ما تنها جايي نيست که ما در ان متولد شده‏ايم؛ گاهي يک دست باز و رويي گشاده نيز ما را متولد مي‏کند.

– شما هميشه راه درست را نمي‏پيماييد.

– فروتني و تواضع، در واقع توانايي پذيرفتن خطاست.

– توانايي يک مرد آن چيزي نيست که در جيبش دارد، بلکه آن است که بر دوشش دارد.

– اگر شما يک قدم مثبت برداريد، کائنات قدم به سمت شما مي‏آيند.

– اگر مي‏خواهيد بديها سرتان نيايد، نخواهيد سر ديگران آيد.

– اگر مي‏خواهيد با حقيقت سر و کار نداشته باشيد، هميشه در خيالات خود گم هستيد.

– فخرفروشي لباسي است که فقط تن احمقان مي‏شود.

– کسي که از همه بيشتر مي‏داند، معمولا همان کسي است که کمتر حرف مي‏زند.

– هر کسي سزاوار ارزشمند شدن و معشوق ديگران بودن است.

– هيچ کس جواب نهايي را به شما نخواهد داد، مگر خودتان.

– شما تنها با ابزاري که داريد مي‏توانيد عمل کنيد، پس به دنبال ابزار جديد وقت خود را تلف نکنيد.

– اگر خطاهاي خود را خطا در نظر نگيريم، آنگاه با هر خطا راهي اشتباه را کشف کرده‏ايم.

– اين انسانها هستند که به زندگي معنا مي‏دهند و نه اشياء.

– هميشه سوالاتي هستند که جوابشان ناپيداست و بزودي جوابشان پيدا خواهد شد.

– در حال حاضر نه آينده وجود دارد و نه گذشته، زندگي جاريست.

– اگر بخواهيد، اسکلت هميشه در کنج کمد منتظر شماست تا شما را بخورد.

– وقتي صحبت مي‏کنيم، صداي هيچ کس را نمي‏شنويم.

– والدين نبايد کوچکترها را در برابر تصميمات زندگي مسئول بدانند.

– اينکه پدران ما چه کاره بوده‏اند مهم نيست، مهم اين است که ما چه خواهيم کرد و چه خواهيم شد.

– اگر فکر مي‏کنيد که بايد همين الآن بگوييد، پس بگوييد و اگر مي دانيد که بايد کاري را الآن انجام دهيد، پس انجام دهيد.

– هر تغييري نياز به حرکت دارد.

– کمک ديگران به معناي انجام تمام و کمال کار ما نيست.

– اينطور نيست که هر کسي شما را دوست بدارد ولي شما مي‏توانيد هر کسي را دوست داشته باشيد.

– اگر کاري را هميشه براي کسي انجام داديد، او هرگز آن کار را ياد نخواهد گرفت.

– هيچ چيز بيشتر از خنده مسري و واگيردار نيست.

– بهترين هديه‏اي که مي‏توان به ديگران داد، وقت و صبر خودمان است.

- زيبايي محض با چشم قابل مشاهده نيست، بلکه با فکر و دل ديده مي‏شود.

– هر کسي بذر کمال را در وجودش دارا مي‏باشد، اما کمتر کسي مي‏تواند آنرا پرورش دهد.

– تنها راه پايان دادن به مشاجره‏ها، پيدا کردن يک راه حل است.

– هر عملي که انجام مي‏دهيم و هر حرفي که ميگوييم به ما باز مي‏گردد اما نه به گونه‏اي که انتظارش را داشتيم.

– اگر يک پله از نردبان شکست، با کمي زحمت پا را بايد بالاتر گذاشت.

– هرگز کلمات ناگفته را در اتاق دربسته محبوس نکنيد.

– هرکس بيش از آنچه خود را مي‏شناسد است.

– از هر چه بترسيم اسيرش مي‏شويم.

– نيازمندترين انسانها حريص‏ترين آنهاست.

– آنچنان خيال کنيد که گويا تا ابد زنده‏ايد و انچنان عمل کنيد که گويا امروز مي‏ميريد.

– بخنديد همچنانکه نفس مي‏کشيد و دوست داشته باشيد همچنانکه زندگي مي‏کنيد.

– هيچ کس نمي‏تواند بازگردد و شروعي جديد را رقم بزند اما هر کسي مي‏تواند شروع کند و پاياني خوش را بسازد.

– مهمترين چيزها در زندگي چيزي نيستند که قابل لمس باشند.

– زيباترين عکسها در اتاقهاي تاريک ظاهر مي‏شوند؛ پس هر موقع در قسمتي تاريک از زندگي قرار گرفتي بدان که طبيعت مي‏خواهد تصويري زيبا از تو بسازد.

– برف سنگيني باريد؛ درختي شکست، درختي زيباتر شد.

– زندگي مانند بازي حکم است، مهم نيست که دست خوبي نداشته باشيم، مهم اين است که يار خوبي داشته باشيم.

– از کوتهي ماست که ديوار بلند است.

– از شيش جلو به زندگي نگاه کنيد نه از آين رو به عقب.

– به خاطر ترساندن موش خانه‏ات را آتش نزن.

– هنر زندگي کردن، هنر نقاشي کردن بدون پاک کردن است.

– بهترين لذت زندگي انجام دادن عملي است که ديگران مي‏گويند نمي‏توانيم.

– هر روز از زندگي معجزه است. من روزم را هدر نمي‏دهم. من قدر معجزات را مي‏دانم.

– آرام بنشين. تقلا نکن. بهار مي‏آيد و سبزه‏ها رشد مي‏کنند.

– اينکه چه مي‏انديشيم، چه مي‏دانيم و به چه اعتقاد داريم مهم نيست. مهم اين است که چه مي‏کنيم.

– از زندگي هر انچه لياقتش را داريم به ما مي‏رسد نه آنچه آرزويش را داريم.

– از آنجا که زندگي آين وجود ماست، فقط با تغيير ما تغيير مي‏کند.

– ساعتي که خراب است، در هر روز دوبار زمان را درست نشان مي‏دهد.

– هرگاه در زندگي خانه‏اي از يخ ساختي، بر آب شدنش گريه نکن.

– آرزوهايت را يک جا يادداشت کن و يکي يکي از خدا و کائنات بخواه. خدا و کائنات يادشان نمي‏رود اما تو يادت خواهد رفت آنچه را که امروز داري، آرزوي ديروزت بوده است.

– برگ در انتهاي زوال مي‏افتد و ميوه در انتهاي کمال. بنگر که چون برگي زردي يا سيبي سرخ؟

– اگرنتوانستي کسي را ببخشي از بزرگي گناه او نيست، از کوچکي دل توست.

– به کسي که در جستجوي حقيقت است ايمان آور و به کسي که حق را يافته است شک کن.

– ما آمده‏ايم تا با زندگي کردن قيمت پيدا کنيم نه به هر قيمتي زندگي کنيم.

– هر کس چراي زندگي را يافت با هر چگونه‏اي خواهد ساخت.

– سخن نيک را از گويند آن بگيريد هر چند خود بدان عمل نکند.

– ناتوانترين مردم کسي است که نتواند دوستي پيدا کند و ناتوانتر از او کسي است که دوستان خود را از دست بدهد.

– چون عقل کامل گردد، سخن گفتن کمتر شود.

– صبحگاهان به جستجوي روزي درآييد که برکت و موفقيت در صبح زود نهفته است.

– به بار نشستن هر کار نيازمند روز صبر است.

– راز موفقيت در اين است که با طبيعت و کائنات هماهنگ باشيم و در مسير موجهاي زندگي لذت ببريم.

– موفقيت يک مسير است و نه هدف.

– موفقيت بيشترين و بهترين استفاده از آن چيزي است که هم اکنون داريم.

– شکست موفقيت است، اگر از آن درس بگيريم.

– موفقيت اين نيست که هرگز اشتباه نکنيم بلکه اين است که يک اشتباه را دوبار مرتکب نشويم.

– موفقيت دستيابي به آن چيزي است که مي‏خواهيم و شادماني خواستن آن چيزي است که بدست مي‏آوريم.

– موفقيت توانايي پرش از شکستي بر شکستي ديگر است بدون اينکه خسته شويم.

– من مي‏دانم که تمام هستي براي من خلق شده. پس نگران نيستم و تمام هستي را يار و ياور خود مي‏بينم.

– بازي زندگي بازي بومرنگهاست. مراقب بومرنگ خود باشيم که به کدام طرف پرتاب مي‏شود.

– تفکر مثبت اساس هر موفقيت است.

پرسش و پاسخ پیرامون بـسـتـنـی

بستنی پرسش و پاسخ پیرامون بـسـتـنـی یکی از لذت‌بخش‌‌ترین میان‌وعده‌هایی که در تابستان طرفدارانش بیشتر هم می‌شود، بستنی است. در این مطلب می‌خواهیم کمی درباره‌ی آن بیشتر بدانیم... آیا تا به حال سردرد پس از خوردن بستنی را تجربه کرده‌اید؟ محققان به این نوع سردرد، «فریز مغزی» می‌گویند. وقتی خوراکی‌های سردی مانند بستنی یا آب بسیار سرد می‌خوریم، دمای سقف دهانمان که در حالت عادی گرم است به سرعت پایین می‌آید و باعث ایجاد اختلال در خون‌رسانی به این ناحیه و تحریک اعصابی می‌شود که باید خون را به مغز برسانند. با ایجاد اختلال در خون‌رسانی به مغز هم به وسیله تورم عروق اتفاق می‌افتد و به این ترتیب، اعصاب مغزی تحریک می‌شوند و سردرد به سراغمان می‌آید. اگر طرفدار بستنی هستید و نمی‌توانید سردردهای پس از آن را تحمل کنید، نگران نباشید. متخصصان دانشگاه میشیگان می‌گویند اگر خوراکی‌های سرد را آهسته بخورید و اجازه دهید بدنتان خود را با دمای آن‌ها وفق دهد، از این‌گونه سردردها خلاص خواهید شد. اگر دوست دارید اطلاعات کامل‌تر و جدیدتری در مورد بستنی به دست بیاورید، بد نیست این پرسش و پاسخ‌ها را با دقت بخوانید. 1.چرا روی بعضی از بستنی‌ها یخ می‌بندد؟ گاهی وقتی بستنی را از فریزر و بسته‌بندی خارج می‌کنیم، بلورهای ریز یخ بر سطح آن می‌بینیم و نمی‌دانیم دلیل یخ زدن روی بستنی چیست. این مسئله نه ربطی به کیفیت پایین بستنی دارد و نه به زیاد ماندن آن داخل فریزر. تنها دلیل یخ زدن سطح بستنی این است که شما آن را مدتی بیرون از فریزر نگهداری کرده‌اید و پس از نرم و باز شدن یخ، دوباره آن را داخل فریزر گذاشته‌اید. برای پیشگیری از ایجاد چنین مشکلی باید بستنی را تا پیش از مصرف همواره در دمای بین 0 تا منفی 5 درجه سانتی‌گراد داخل فریزر نگه دارید. 2. چرا برای تهیه بستنی‌های خانگی به نمک نیاز داریم؟ اگر اهل درست کردن دسرهای خانگی باشید، شاید این سۆال برایتان پیش بیاید. نمک، ماده‌ای سخت است و ترکیب آن با خامه باعث می‌شود مواد بستنی راحت‌تر سرما را جذب کند و داخل فریزر یخ ببندد. 3. آیا کالری یک اسکوپ بستنی یخی میوه‌ای از یک اسکوپ بستنی خامه‌ای کمتر است؟ یک اسکوپ بستنی یخی یا بستنی ماستی حدود 120 کیلوکالری انرژی دارد و فاقد چربی‌های اشباع است، اما یک اسکوپ بستنی خامه‌ای دارای حداقل 145 کیلوکالری انرژی است که این انرژی با افزودن شکلات یا انواع مغزها به بستنی‌های خامه‌ای به مراتب بالاتر هم می‌رود. از سوی دیگر یک اسکوپ بستنی خامه‌ای حدود 6 گرم چربی اشباع دارد، بنابراین مصرف این‌گونه بستنی‌ها به افراد دچار اضافه وزن یا کلسترول بالای خون توصیه نمی‌شود. 4. چرا خوردن بستنی اعتیادآور است؟ بستنی‌خورهای حرفه‌ای می‌دانند مرتب و روزانه بستنی خوردن می‌تواند پس از مدتی برای فرد اعتیاد به بستنی ایجاد کند. محققان معتقدند شیرینی و چربی بستنی باعث جذب ذائقه‌های مختلف به آن می‌شود، حالا اگر فردی مدام بستنی بخورد، ذائقه‌اش به دریافت شیرینی و چربی بیشتر متمایل می‌شود و به این ترتیب، میل و حرص او به خوردن بستنی بیشتر و بیشتر خواهد شد. تنها راه رهایی از اعتیاد به بستنی، محدود کردن مصرف آن به 2 بار در هفته است. 5. آیا بستنی‌های لایت از بستنی‌های معمولی سالم‌ترند؟ به تازگی بستنی‌هایی با عنوان «لایت» به بازار آمده‌اند و ادعا می‌شود از سایر بستنی‌ها سالم‌تر هستند. بد نیست بدانید چربی این بستنی‌ها حدود 50 درصد و کالری آن‌ها حدود 33 درصد کمتر از سایر بستنی‌هاست اما این دلیلی بر سالم‌تر بودن آن‌ها نیست. به هر حال در تهیه بستنی‌های لایت هم از خامه استفاده شده است و خامه، هم انرژی دارد و هم چربی اشباع. متأسفانه بسیاری از افراد به دلیل اینکه فکر می‌کنند بستنی‌های لایت سالم‌تر هستند، تعداد یا حجم بیشتری از آن‌ها را در برنامه غذایی‌شان می‌گنجانند و به این ترتیب سالم‌تر که نمی‌مانند هیچ؛ دچار اضافه وزن و چربی بالای خون هم می‌شوند. 6. بستنی ماستی چیست؟ بستنی ماستی به انواعی از بستنی‌ها گفته می‌شود که ویژگی‌های ماستی دارند. بیشتر بستنی‌هایی که ما در حال حاضر آن‌ها را مصرف می‌کنیم، تخمیری نیستند بلکه بلافاصله فرموله و سپس منجمد می‌شوند، اما بستنی می‌تواند تخمیری هم باشد. در بستنی تخمیری، پایه فرآورده تخمیر می‌شود. حالا اگر در مخلوط این بستنی‌های تخمیری، از ماست که خودش شیر تخمیر شده با استارترهاست هم استفاده شود، به آن می‌گوییم بستنی ماستی! در واقع، پایه اولیه بستنی‌های ماستی همان شیر است که در روند تولید به آن استارترهایی که ماست تولید می‌کنند، می‌افزایند و دیگر مواد لازم برای مخلوط بستنی مانند شکر، چربی، مواد پایدارکننده و طعم‌دهنده‌ها را هم به آن اضافه می‌کنند. بستنی ماستی جزو گروه لبنیات، البته با کمی تغییرات شیمیایی است که خواص بسیار مفید و فراوانی هم دارد. این بستنی، علاوه بر اینکه ترکیب‌های شیر را دارد، طی فرآیند تولید، غلیظ‌تر هم شده است و شاید بتوان تنها اشکال آن را کالری بالایش دانست. 7- نان بستنی اکسید تیتانیوم دارد؟ نان بستنی از مخلوط آب، آرد، نمک، مقدار کمی روغن و... تهیه می‌شود. ارزش غذایی آن به مقدار کم به نسبت مواد تشکیل‌دهنده از نظر نشاسته و املاح شبیه ارزش غذایی نان است. از ترکیب این مواد، خمیری بسیار شل در مقایسه با خمیر نان به دست می‌آید. این خمیر داخل قالب‌های مستطیل شکل خیلی داغی که عمقشان بسیار کم است و به اشکال متفاوت لوزی، چهارخانه، خطوط مورب و... هستند، ریخته می‌شود. در اثر حرارت قالب، خمیر خود را می‌گیرد و می‌پزد و در نهایت نان‌هایی نازک و ترد و شکننده تهیه می‌شود. نان بستنی قیفی هم به این روش تهیه می‌شود فقط قالب‌ها به شکل قیف هستند. برای اینکه نان‌های بستنی، حالتی براق و درخشنده داشته باشند، به آن‌ها ماده‌ای به نام اکسید تیتانیوم می‌افزایند. این ماده انواع مختلفی دارد و به دو نوع «غذایی» و «صنعتی» در بازار موجود است. در نوع غذایی، ماده اکسید تیتانیوم کیفیت و درجه خلوص بالایی دارد و مواد سمی و فلزات در آن موجود نیست، اما نکته مهم این است که باید بر اساس استاندارد و حد قابل مشخص و مجاز، از این ماده استفاده شود. از آنجا که برخی از نان‌های بستنی داخل کارگاه‌ها تهیه و توزیع می‌شوند، ممکن است از نوع صنعتی این ماده که کیفیت خوبی ندارد یا بیش از مقدار مشخص شده، استفاده شود. از سوی دیگر چون اکسید تیتانیوم فرآورده‌ای وارداتی است، امکان واردات آن از کشورهای غیرقابل اطمینان وجود دارد. بیشتر کارخانه‌های مطمئن و معروف در تولید بستنی، نان بستنی را نیز خودشان تهیه می‌کنند. در این کارخانه‌ها بر روند تولید نان بستنی نظارت و کنترل انجام می‌شود اما روی کارگاه‌هایی که اقدام به تولید نان بستنی می‌کنند، نظارت و کنترلی وجود ندارد و از سوی دیگر به دلیل عدم نظارت و کنترل دقیق، برای تهیه نان بستنی از اکسید تیتانیوم غذایی یا صنعتی استفاده می‌شود. پس بستنی‌های نانی را از مکان‌های معتبر بخر