قواعد بخشپذیری

 قواعد بخشپذیری:

عددی بر 2 بخشپذیر است که: رقم یکان آن زوج باشد.

عددی بر 3 بخشپذیر است که: مجموع ارقام آن بر 3 بخشپذیر باشد.

عددی بر 4 بخشپذیر است که: دو رقم سمت راست آن صفر باشد یا عدد دو رقمی سمت راست آن بر 4 بخشپذیر باشد.

عددی بر 5 بخشپذیر است که: رقم یکان آن صفر یا 5 باشد.

عددی بر 6 بخشپذیر است که: هم بر 2وهم بر3 بخشپذیر باشد.

عددی بر 7 بخشپذیر است که: اگر رقم یکان را 2برابر کرده و از بقیه ارقام کم کنیم، عدد حاصل بر 7 بخشپذیر باشد.

عددی بر 7 بخشپذیر است که: اگر رقم یکان را 5 برابر کرده و با بقیه ارقام جمع کنیم ، عدد حاصل بر 7 بخشپذیر باشد.

 

عددی بر 8 بخشپذیر است که: عدد سه رقمی سمت راست آن بر 8 بخشپذیر باشد یا سه رقم سمت راست آن صفر باشد.

عددی بر 11 بخشپذیر است که: اگر ارقام آن را یک در میان با هم جمع کنیم و اختلاف حاصل صفر شد آن عدد بر 11 بخشپذیر است                                                                                                                     

0=11-11            11=2+9            11=7+4                4972

عددی بر 12 بخشپذیر است که: هم بر 3 و هم بر 4 بخشپذیر باشد.

3عددی بر13 بخشپذیر است که: اگر رقم یکان را  4 برابر کرده و با بقیه ارقام جمع کنیم عدد حاصل بر 13 بخشپذیر باشد.

39=19+20            20=4×5            195

3عددی بر 15 بخشپذیر است که: هم بر 3 و هم بر 5 بخشپذیر باشد.

3عددی بر 17 بخشپذیر است که: اگر رقم یکان آن را 5 برابر کنیم و اختلاف آن را با بقیه ارقام حساب کنیم عدد حاصل بر 17 بخشپذیر باشد.

34=11-45            45=5×9            119

عددی بر 19 بخشپذیر است که:  مجموع دو برابر رقم یکان با بقیه ارقام بر 19 بخشپذیر باشد.

عددی بر 23 بخشپذیر است که:  مجموع 7 برابر رقم یکان با بقیه ارقام مضربی از 23 باشد.

عددی بر 27 بخشپذیر است که: اگر آن را بر 3 تقسیم کنیم خارج قسمت بر 9 بخشپذیر باشد.

عددی بر 28 بخشپذیر است که: هم بر 4 و هم بر 7 بخشپذیر باشد.

عددی بر 29 بخشپذیر است که: مجموع سه برابر رقم یکان با بقیه ارقام بر 29 بخشپذیر باشد .           

29=14+15            15=3×5            145

عددی بر30 بخشپذیر است که: هم بر 3 و هم بر 10 بخشپذیر باشد

تصاویر قارچها

قارچ های عجیب

تصاویری از قارچ هايي که بسيار عجيب و در عين حال زيبا هستند  

 

آزمون شعله‌‌‌ ؛ آزمايشی ساده و جذاب

آزمون شعله‌‌‌ ؛ آزمايشی ساده و جذاب

آزمون شعله يكي از روش هاي شناسايي مواد در علم شيمي است . از اين آزمايش براي تشخيص برخي عنصرها ( معمولاًفلزها ) در مواد مختلف استفاده مي شود .  اساس اين آزمون بر منحصر به فرد بودن طيف نشري عناصر مختلف بناگذاري شده است . براي انجام اين آزمايش به سادگي مي توان مقداري ازيك نمونه ي مجهول را در شعله ي چراغ گاز قرار داد و تغيير رنگ شعله را زير نظر گرفت . در اين مورد روشهاي مختلفي براي قرار دادن نمونه ها در شعله آتش پيشنهاد شده است . مثلاً براي برداشتن نمونه ها مي توان از يك سيم فلزي تميز و بي اثر ( مانند طلا  پلاتين ) يا آلياژ نيكل و كروم ، ( سيم نيكرومي) كه انتهاي آن به شكل حلقه پيچيده  شده است ،‌استفاده كرد . يا اينكه نوك يك چوب باريك ، بلند و تميز را خيس مي كنند و مقدار كمي از نمونه را با كمك آن برداشته در شعله قرار مي دهند .

در جدول زيرفهرستي از رنگ شعله ي چند عنصر ارايه شده است . بهتر است هريك از آنها را هم خودتان در آزمايشگاه تجربه كنيد و از يك ازمايش شيمي  ساده ولي جذاب لذت ببريد.

نماد عنصر

نام

رنگ شعله

As

آرسنيك

آبي

B

بور

سبز روشن

Ba

باريم

سبز مايل به زرد( مغز پسته اي)

Ca

كلسيم

قرمز- نارنجي

Cs

سزيم

بنفش كم رنگ

Cu  نمكهاي غير هاليد

مس

سبز زمردي

Cu  نمكهاي هاليد

مس

آبي مايل سبز

In

اينديوم

آبي

Li

ليتيم

قرمز لاكي ( قرمز سير)

K

پتاسيم

بنفش كم رنگ

Mo

موليبدن

سبز مايل به زرد

Na

سديم

زرد پررنگ

P

فسفر

سبز مايل به آبي كم رنگ

Pb

سرب

سبز كمرنگ

Rb

روبيديم

بنفش كم رنگ

Sb

آنتيموان

سبز كمرنگ

Se

سلنيم

آبي لاجوردي

Sr

استرنسيم

قرمز سير

Te

تلوريم

سبز كمرنگ

Tl

تاليم

سبز خالص

Zn

روي

سبز مايل به آبي


تفاوت بچگی وبزرگسالی


آپلود عکس

بچه بودیم از آسمون بارون میومد

بزرگ شده ایم از چشمامون می یاد!!

بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن
بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه
بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم
بزرگ شدیم تو خلوت
بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست
بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه
بچه بودیم اگه دلمون می شکست با یه آبنبات دلمونو بدست می آوردن
بزرگ که شدیم وقتی دلمون رو شکستن با هیچ چیز دیگه نمیشه درستش کرد فقط جای شکستگیش روی دل میمونه با هیچ آبنباتی درست نمیشه
بچه بودیم همه رو ۱۰ تا دوست داشتیم
بزرگ که شدیم بعضیها رو هیچی بعضیهارو کم و بعضیها رو بی نهایت دوست داریم
بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن
بزرگ که شدیم قضاوتهاي درستو غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه
کاش هنوزم همه رو به اندازه همون۱۰ تای بچگی دوست داشتیم
بچه که بودیم اگه با کسی دعوا میکردیم ۱ ساعت بعد از یادمون میرفت
بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم
بچه که بودیم حتی فکر شکستن دل کسی رو هم نمیکردیم
بزرگ که شدیم خیلی راحت دلها رو میشکنیمو از کنارش رد میشیم
بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم
بزرگ كه شدیم حتی ۱۰۰ تا کلاف نخم سرگرممون نمیکنه
بچه که بودیم انسانها رو به خاطر انسان بودنشون میخواستیم ونه پول و…
بزرگ شدیم به همه چیز نگاه میکنیم بجز انسان بودن
بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن کوچکترین چیز بود
بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه
بچه که بودیم آرزومون بزرگ شدن بود
بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم
بچه که بودیم تو بازیهامون همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردیم
بزرگ که شدیم همش تو خیالمون بر میگردیم به بچگی
بچه که بودیم دل درد ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند
بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم …هیچ کس نمی فهمد
بچه که بودیم بچه بودیم
بزرگ که شدیم ، بزرگ که نشدیم هیچ ، دیگه همون بچه هم نیستیم
کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم
اکنون که بزرگیم چه دلتنگی

فوايد ناشناخته نوشابه

فوايد ناشناخته نوشابه 

نوشابه‌هاي گازدار امروزه با مارک‌ها و برندهاي مختلف در دسترس قرار دارند اما استفاده از آن‌ها مي‌تواند باعث بروز مشکلات جدي در بدن شود. هميشه در مورد مضرات اين نوشيدني گفته شده است اما اين بار به برخي از فوايد آن نيز مي‌پردازيم.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، نوشابه يکي از نوشيدني‌هاي بسيار محبوب اين روزها است و بسياري از جوانان شايد روزانه يک ليوان نوشابه بنوشند. اين درحالي است که بسياري از پزشکان و متخصصين آن را منع مي‌کنند. در اين مطلب نگاهي داريم به مهمترين دلايل مضر بودن نوشابه ها:
مواد تشکيل دهنده
افدرين: محرکي که روي اعصاب مرکزي بدن تاثير مي‌گذارد که معمولا در داروهاي کاهش دهنده ي وزن استفاده مي‌شود، اما اثرات مخربي روي کارکرد قلب دارد.
تورين: آمينو اسيد طبيعي که ضربان قلب و کارکرد ماهيچه‌ها را تنظيم مي‌‌کند که باز هم در مفيد بودن آن براي بدن شک بسياري وجود دارد.
ويتامين گروه ب: گروهي از ويتامين‌ها که مي‌توانند شکر موجود در نوشابه را به انرژي تبديل کرده و سبب ساخت ماهيچه شوند. البته اين ويتامين‌ها مصنوعي بوده و عمل اصلي را انجام نمي‌دهند.
کراتين: اسيد اورگانيکي که براي توليد انرژي ماهيچه‌ها مفيد است. اما پزشکان استفاده از آن را اصلا توصيه نمي‌کنند.
موارد استفاده
نوشابه براي تميز کردن دستشويي:نوشابه که ما از آن به عنوان نوشيدني خوشمزه ياد ميکنيم مي‌تواند به راحتي تمامي جرم‌هاي دستشويي و تمام سطوح سراميک و چيني را از بين ببرد. اسيدي که داخل اين نوشيدني وجود دارد به طور کامل همه باکتري‌ها و کثيفي‌ها را از بين مي‌برد.براي استفاده از اين ويژگي نوشابه تنها بايد آن را در محل مورد نظر بريزيد و سپس بعد از يک ساعت آن را بشوييد حتما با صحنه اي روبرو خواهيد شد که انتطار ديدن آن را نداريد.
پاک کردن چربي و گريس از روي لباس:يکي ديگر از موارد استفاده اين نوشيدني براي تميز کردن لباس است. بهترين نتيجه را نيز بر روي لباس‌ها گريسي خواهيد گرفت. تنها کافي است يک بطري نوشابه را روي لبسا خالي کنيد و سپس آن را بشوييد حتما تمام چربي‌ها و کثيفي‌هاي روغن از بين خواهد رفت.
موارد پزشکي
نوشابه مسبب فشار خون بالا:فشار خون بالا يک عامل خطرزا براي بيماري قلب و عروق است. خطر حمله قلبي يا سکته مغزي براي کسي که ميزان فشار خون او 5/13 بر 5/8 است دو برابر کسي است که فشار خون او 5/11 بر 5/7 است. بررسي‌‌هاي محققان نشان مي‌‌دهد به ازاي هر قوطي نوشابه شکردار که در روز مصرف شده باشد، فشار خون به ‌طور منظم بالاتر مي‌‌رود. داده‌هاي مربوط به بيش از 2هزار و 500 نفر نشان مي‌‌دهد که نوشيدن بيش از 355 ميلي ليتر آب ميوه شکردار يا نوشابه گازدار در روز مي‌‌تواند توازن فشارخون را به هم بزند. دانشمندان معتقدند که شکر زياد در خون باعث به هم خوردن حالت عادي رگ‌‌ها و ميزان نمک در بدن مي‌شود. نوشيدني‌هاي رژيمي که با شيرين کننده‌‌هاي مصنوعي شيرين شده باشند، چنين خطري را ندارند.
نوشابه عامل بد هضمي غذا:تقريبا همه مواد و ترکيبات موجود در نوشابه مضر هستند و هيچ ماده مفيدي در آن وجود ندارد. نوشابه‌‌هاي بي‌‌رنگ هم اگر چه فاقد رنگ‌‌هاي شيميايي هستند، مضرات زيادي دارند و مصرف آن‌ها توصيه نمي‌‌شود. مصرف نوشابه با هدف هضم غذا و يا به عنوان نوشيدني همراه غذا به هيچ وجه توصيه نمي‌‌شود، دستگاه گوارش بدن براي هضم غذا نيازي به نوشابه ندارد و نبايد با هدف تسريع هضم غذا نوشابه مصرف کرد. برخي افراد هم نوشابه را به عنوان يک نوشيدني و براي خنک شدن بدن مصرف مي‌کنند که به اين افراد نيز توصيه مي‌‌شود نوشيدني‌‌هاي سالم را جايگزين کنند.افرادي که با مشکل ترشح زياد و يا کم اسيد معده مواجه هستند بايد با مراجعه به پزشک و درمان دارويي اين مشکل را حل کنند و مصرف نوشابه نه تنها تاثيري در اين زمينه ندارد، بلکه مي‌‌تواند عوارضي هم به همراه داشته باشد.
نوشابه و خطر سکته بالا:مصرف مداوم و منظم نوشابه، خطر ابتلا به سکته قلبي را تا 61 درصد افزايش مي‌‌دهد. پژوهشگران با تحقيق روي بيش از دو هزار و 500 نفر، در صدد يافتن پاسخي براي پرسش مربوط به تاثير نوشابه بر سلامت انسان پس از 9 سال بودند. در نهايت آنان به اين نتيجه رسيدند افرادي که به طور منظم نوشابه مصرف مي‌کنند تا 61 درصد بيشتر از ديگران و کساني که مصرف به مراتب کمتري دارند، در خطر ابتلا به سکته قرار مي‌‌گيرند.
نوشابه عامل پوسيدگي دندان:يکي از مهم‌ترين مسائلي که امروزه با آن مواجه هستيم، استفاده بي‌‌رويه نوجوانان و جوانان از نوشابه‌‌هاي گازدار و تنقلات حاوي مواد قندي است که در اين سنين با توجه به افزايش فعاليت‌هاي بدني تمايل به مصرف اين مواد نيز افزايش يافته و باعث ايجاد صدمات جبران ناپذيري بر بدن و دندان‌‌ها مي‌شود.نوشابه‌هاي گازدار به دليل وجود ترکيبات CO2 و تبديل آن به اسيد کربنيک باعث عدم جذب کلسيم مواد غذايي و در نتيجه ايجاد مشکلات اسکلتي و پوکي استخوان مي‌شود و از طرفي حل شدن تدريجي ميناي دندان و در نتيجه رنگ گرفتگي سطحي، ايجاد حساسيت، پوسيدگي‌هاي ريز روي ميناي دندان را به دنبال دارد.

حالتهاي شش گانه ماده

جامد
در حالت جامد ، نیروهای بین مولکولی ، بقدری قویتر از انرژی جنبشی هستند که باعث سخت شدن جسم در نتیجه عدم جاری شدن آن میگردند. جامدات شکل و حجم معینی دارند. در جامدات فاصله مولکولها مانند فاصله آنها در مایع است. جامدات نمیتوانند مانند وضعیتی که حالات مایع و گاز دارند، آزادانه به اطراف حرکت کنند. بلکه ، در جامد ، مولکولها در مکانهای خاصی قرار میگیرند و فقط می‌توانند در اطراف این مکانها حرکت نوسانی رفت و برگشتی بسیار کوچک انجام دهند.
* مایع
در حالت مایع نیز مولکولها بهم نزدیک بوده، بطوریکه نیروهای مابینشان قوی‌تر از انرژی جنبشی آنان میباشد. از طرف دیگر ، نیروها آنقدر قوی نیستند که قادر به ممانعت از حرکت مولکولها گردند. از این روست که جریان مایع از ظرفی به ظرف دیگر شدنی است، اما نسبت سرعت جاری شدن آب در مقایسه با مایعات دیگر از قبیل روغنها و گلسیرین بسیار متفاوت است که این تفاوت در سرعت جاری شدن ، میزان مقاومت یک مایع در مقابل جاری شدن ،یعنی گرانروی آن خوانده می شود که خود تابعی از شکل ، اندازه مولکولی ، درجه حرارت و فشار می‌باشد. بنابراین مایعات حجم معین و شکل نامعینی دارند.
فاصله مولکولها در مایعات در مقایسه با گازها بسیار کم است. در مایعات مولکولها به اطراف خود حرکت می‌کنند و به سهولت روی هم می‌لغزند و راحت جریان (شارش) پیدا می‌کنند.
*گاز
گاز ها کم چگالند و ساده متراکم می‌شوند و نه تنها شکل ظرف خود را می گیرند بلکه آنقدر منبسط می‌شوند تا ظرف را کاملاً پر کنند.
اما اگر بخواهیم گازها را بهتر بشناسیم می توانیم بگوییم که حالت فیزیکی مواد در شرایط فشار و درجه حرارت طبیعی ، بستگی به اندازه مولکولی و نیروهای بین آن‌ها دارد. اگر مقدار کمی از یک گاز ، در یک تانک نسبتاً بزرگی قرار گیرد، مولکول‌های آن با سرعت در سرتاسر تانک پخش می‌شوند. پخش سریع مولکول‌های گاز دلالت بر آن میکند که نیروهای موجود میان مولکولها ، به مراتب ضعیف‌تر از انرژی جنبشی آن است و از آنجایی که ممکن است مقدار کمی از یک گاز در سرتاسر تانک یافت شود، نشان دهنده آن است که مولکولهای گاز باید نسبتاً از هم فاصله گرفته باشند. بنابراین گازها شکل و حجمشان بستگی به ظرفی دارد که در آن جای دارند.
در حالت گازی ، مولکولها آزادانه به اطراف حرکت کرده و با یکدیگر و نیز با دیواره ظرف برخورد می‌کنند. فاصله مولکول‌ها در حالت گازی در حدود چند ده برابر فاصله آنها در حالت مایع و جامد است.
* پلاسما
حالت چهارم ماده «پلاسما» شبیه گاز است و از اتمهایی تشکیل شده است که تمام یا تعدادی از الکترون های خود را از دست داده‌اند (یونیده شده‌اند).
بیشتر مواد جهان در حالت پلاسما هستند مانند خورشید که از پلاسما تشکیل شده است. پلاسما اغلب بسیار گرم است و می توان آن را در میدان مغناطیسی به دام انداخت.
اما در تعریفی کلی از پلاسما باید گفت که : پلاسما حالت چهارمی از ماده است که دانش امروزی نتوانسته آنها را جزو سه حالت دیگر بپندارد و مجبور شده آنرا حالت مستقلی به حساب آورد. این ماده با ماهیت محیط یونیزه، ترکیبی از یون‌های مثبت و الکترون با غلظت معین می‌باشد که مقدار الکترون‌ها و یون‌های مثبت در یک محیط پلاسما تقریبا برابر است و حالت پلاسمای مواد ، تقریباً حالت شبه خنثایی دارد. پدیده‌های طبیعی زیادی از جمله آتش ، خورشید ، ستارگان و غیره در رده حالت پلاسمایی ماده قرار می‌گیرند.
پلاسما شبیه به گاز است، ولی مرکب از ذرات باردار متحرکی به نام یون است. یون‌ها بشدت تحت تاثیر نیروهای الکتریکی و مغناطیسی قرار می‌گیرند. مواد طبیعی در حالت پلاسما عبارتند از انواع شعله ، بخش خارجی جو زمین ، اتمسفر ستارگان ، بسیاری از مواد موجود در فضای سحابی و بخشی از دم ستاره دنباله‌دار و شفق‌های قطبی شمالی که نمایش خیره کننده‌ای از حالت پلاسمایی ماده است که در میدان مغناطیسی جریان می‌یابد.

* ماده‌ی چگال بوز – اینشتین
حالت پنجم با نام ماده‌ی چگال بوز-اینشتین(Bose-Einstein condensate) که در سال ۱۹۹۵ کشف شد، در اثر سرد شدن ذراتی به نام بوزونها (Bosons) تا دماهایی بسیار پایین پدید می‌آید. بوزون‌های سرد در هم فرومی‌روند و ابَر ذره‌ای که رفتاری بیشتر شبیه یک موج دارد تا ذره‌های معمولی، شکل می‌گیرد. ماده‌ی چگال بوز-اینشتین ( BEC ) شکننده است و سرعت عبور نور در آن بسیار کم است.

* ماده‌ی چگال فرمیونی
حالت تازه هم ماده‌ی چگال فرمیونی (Fermionic condensate) است. “دبورا جین” (Deborah Jin) از دانشگاه کلورادو و گروهش در اواخر پاییز ۱۳۸۲ ، موفق به کشف این شکل تازه‌ی ماده شدند. آنها این ماده‌ی تازه را با سرد کردن ابری از پانصدهزار اتم پتاسیم با جرم اتمی ۴۰ تا دمایی کمتر از یک میلیونیم درجه بالاتر از صفر مطلق پدیدآوردند. این اتم‌ها در چنین دمایی بدون گرانروی جریان می‌یابند و این ، نشانه ظهور ماده‌ای جدید بود.
در این حالت اتمهای پتاسیم بدون آنکه چسبندگی میان آنها وجود داشته باشد ، بصورت مایع جریان یافتند . حالت چگالیده فرمیونی تا حدی شبیه چگالش بوز- اینشتین است .
هر دو حالت از اتم‌هایی تشکیل شده‌اند که این اتم ها در دمای پایین به هم می‌پیوندند و جسم واحدی را تشکیل می دهند‌. در چگالش بوز- اینشتین اتم ها از نوع بوزون هستند در حالیکه در چگالش فرمیونی اتم ها فرمیون( Fermions ) هستند.
تفاوت میان بوزون ها و فرمیونها چیست ؟
رفتار بوزون ها به گونه ای است که تمایل دارند با هم پیوند برقرار کنند و به هم متصل شوند . یک اتم در صورتی که حاصل جمع تعداد الکترون ، پروتون و نوترون‌هایش زوج باشد، بوزون است‌. بعنوان مثال اتمهای سدیم بوزون هستند زیرا اتمهای سدیم در حالت عادی یازده الکترون ، یازده پروتون و دوازده نوترون دارند که حاصل جمع آنها عدد زوج ۳۴ می شود . بنابراین اتمهای سدیم این قابلیت را دارند که در دماهای پایین به هم متصل شوند و حالت چگالیده بوز- اینشتین را پدید آورند اما از طرف دیگر فرمیون‌ها منزوی هستند . این ذرات طبق اصل طرد پائولی هنگامی که در یک حالت کوانتومی قرار می گیرند همدیگر را دفع می‌کنند و اگر ذره‌ای در یک حالت کوانتومی خاص قرار گیرد مانع از آن می شود که ذره‌ی دیگری هم بتواند به آن حالت دسترسی یابد .
هر اتم که حاصل جمع تعداد الکترون ، پروتون و نوترون هایش فرد باشد فرمیون است . به عنوان مثال ، اتم های پتاسیم با عدد جرمی ۴۰ فرمیون هستند زیرا دارای ۱۹ الکترون ، ۱۹ پروتون و ۲۱ نوترون هستند و حاصل جمع این سه عدد برابر ۵۹ می شود . دکتر جین و همکارانش بر پایه همین خاصیت انزوا طلبی فرمیونها روشی را پیش گرفتند و از میدانهای مغناطیسی کنترل شونده‌ای برای انجام آزمایش‌ها استفاده کردند . میدان مغناطیسی باعث می‌شود که اتم‌های منفرد با هم جفت شوند و میزان جفت شدگی اتم‌ها در این حالت با تغییر میدان مغناطیسی قابل کنترل است . انتظار می‌رفت که اتمهای جفت شده پتاسیم خواص همانند بوزون‌ها داشته باشند اما آزمایش‌ها نشان دادند که در بعضی از اتمها که میزان جفت شدگی ضعیف بود، هنوز بعضی از خواص فرمیونی خود را از دست نداده بودند .
در این حالت یک جفت از اتمهای جفت شده می تواند به جفت دیگری متصل شود و این جفت شدگی به همین ترتیب ادامه یابد تا این که سرانجام باعث تشکیل حالت چگالیده فرمیونی شود .
 

انجماد آب گرم و سرد

 

اگر دو ظرف آب، يكي با آب °C 95 و ديگري با همان مقدار آب با دمايC ° 50 را در يك روز سرد در بيرون از اتاق بگذاريد، آب داغ سريع تر يخ مي زند. چرا؟
اين پديده به اثر Mpemba معروف است (Mpemba يك دانشجوي تانزانيايي كه اولين بار در سال 1969 اين پديده را كشف كرد. اين اثر در هر دمايي اتفاق نمي افتد. اگر دماها ي شروع به قدر كافي بالا باشد اين پديده مشاهده مي شود.

ين موضوع تا حد زيادي بستگي به تبخير دارد، علاوه بر اين عامل هايي همچون دما، جنبش مولكول هاي آب، گازهاي محلول در آب و نيز مؤثرند.

در دماهاي بالا تبخير اهميت بيشتري دارد. اگر دو ظرف آب با جرم مساوي در دو دماي متفاوت قرار داده شوند، تبخير از آب گرم تر بيشتر است. و جرم آب گرم آنقدر كم مي شود كه زمان كمتري براي انجماد لازم داشته باشد. آب °C 100 هنگام سرد شدن 16 درصد جرمش را از دست مي دهد تا به دماي صفر درجه برسد و هنگام انجماد 12 درصد ديگر را از دست مي دهد كه در مجموع 26 درصد مي شود. در نتيجه سرد شدن توسط تبخير تأثير بيشتري دارد، ابتدا جرم كاهش مي يابد طوري كه سرماي كمتري نياز دارد. همچنين فرايند تبخير گرم ترين مولكول ها را از آب خارج مي كند و به مقدار قابل توجهي از انرژي جنبشي مولكول هاي باقي مانده مي كاهد.

هنگامي كه آب سرد شروع به انجماد مي كند، لايه ي نازك يخ روي سطح آب مانند يك عايق عمل كرده و لايه هاي زيرين آب را از يخ زدن سريع محافظت كرده و فرايند انجماد كندتر مي شود. اما در آب گرم، انتقال گرما سبب مي شود كه لايه ي يخ ذوب شده و آب سريع تر سرد شود. تبخير عاملي است كه اجازه مي دهد آب گرم زود منجمد شود. بخار حاصل از آب گرم بيشتر از آب سرد است پس تبخير نه تنها مقداري از جرم آب را كم مي كند و باعث مي شود مقدار كمي آب منجمد گردد، بلكه سبب مي شود دماي ظرف آب گرم به خاطر از دست دادن گرما كاهش يابد. همچنين آب گرم شديدتر از آب سرد گرما را از طريق سطح آب و ديواره هاي ظرف منتشر مي كند. تبخير يك فرايند سرد شدن است و آب گرم سريع تر تبخيرمي شود و سرعت اتلاف گرما در آن بيشتر است.

در سال 1977 مجله ي آمريكايي Scientific- خاطر نشان كرد كه گازهاي محلول در آب نيز سرعت سرد شدن آب را كم مي كنند. گرما گازهاي محلول در آب را خارج مي كند. آب نسبتاً خالص ( با گازها و ناخالصي هاي برطرف شده ) تا چند درجه زير صفر سرد شده و سپس يخ مي زند. اين پديده به نام سرماي زير نقطه ي انجماد (supercooling) شناخته شده است. آب همواره داراي مقداري گاز محلول مانند O2 و CO2 است. اين ناخالصي ها دماي انجماد را كاهش مي دهند. وقتي كه آب گرم مي شود گازها خارج مي شوند زيرا حلاليت گازها در آب گرم كم است، پس هنگامي كه آب گرم، سرد مي شود گاز محلول در آن كمتر از موقعي است كه آب سرد باشد. در نتيجه دماي انجماد بالاتر رفته و زودتر منجمد مي شود. البته جنس ظرف آب هم مؤثر است. سردشدن در يك ظرف چوبي بيشتر توسط تبخير مي باشد چون رسانايي گرمايي ضعيفي دارد. يك ظرف چوبي داراي آب °C 100 زمان كمتري نسبت به همان حجم آب در دماي اتاق لازم دارد. اما اگر ظرف فلزي باشد، از اطراف ظرف گرماي قابل ملاحظه اي منتقل شده و تبخير عامل تعيين كننده براي سرد شدن نمي باشد.

اعداد انگلیسی ...

آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا در زبان انگلیسی اعداد به صورت 1، 2، 3‌ و … نوشته می‌شوند؟ آیا می‌دانید که نوشتن هر یک از این اعداد یک دلیل دارد و آن تعداد زاویه‌های موجود در اعداد است .

ماجرا از این قرار است که به ازای هر عدد زاویه ، آن عدد خوانده می‌شود ؛ مثلا عدد 1 چون تنها یک زاویه دارد ، یک خوانده می‌شود . برای عدد 2 چون دو زاویه دارد ، دو خوانده می‌شود و …

برای درک بهتر به عکس زیر نگاه کنید :

یــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه پنــــــــــــــــــــــــــد قشنــــــــــــــــــــــــ

 

نیکوس کازانتزاکیس نقل می کند که در دوران کودکی ، یک پیله کرم ابریشم را بر روی درختی می یابد ، درست هنگامی که پروانه خود را برای خروج از پیله آماده می سازد . اندکی منتظر می ماند ، اما سرانجام چون خروج پروانه طول می کشد تصمیم می گیرد این فرآیند را شتاب بخشد . با حرارت دهان خود آغاز به گرم نمودن پیله می کند ، تا این که پروانه خروج خود را آغاز می کند . اما بال هایش هنوز بسته اند و اندکی بعد می میرد .

او می گوید : (( بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود ، اما من انتظار کشیدن نمی دانستم . آن جنازه ی کوچک تا به امروز ، یکی از سنگین ترین بارها ، بر روی وجدان من بوده است . اما همان جنازه باعث شد درک کنم که یک گناه حقیقی وجود دارد : فشار آوردن بر قوانین بزرگ کیهان . بردباری لازم است و نیز انتظار زمان موعود را کشیدن شاهد بودن وسختی کشیدن عزیزان و صبوربودن و مقاومت کردن ، و با اعتماد راهی را دنبال کردن که خدا برای زندگانی ما و فرزندانمان برگزیده است
اگرپوسته تخم مرغی که ترک خورده و جوجه میخواهد سر از تخم بیرون آورد به شکستن آن کمک کنید یقین بدانید پس از مدتی جوجه بیمار خواهد شد باید جوجه سختی بکشد تا پوسته را بشکند تا سالمتر و قویتر پا به زندگی گذارد

نگذارید هیچ چیز و هیچ کس جلوی شما را برای رسیدن به موفقیت بگیرد
بگذارید فرزندانتان زمین بخورند تا تجربه کنند اینقدر آنها را یاری نکنید

هیچ وقت نگران شکست ها ی فرزندان خود نباشید ، چراکه همان شکست شاید ، رهگشای موفقیت و درخشش او باشد .


هیچ گاه بار مسئو لیت کسی را به دوش نکشید .
جلوی تحقیر شدن او را نگیرید .
آسیب های او را به جان نخرید .
بگذارید تا همین فشارها موجب شکوفایی او شوند .


دانه ای که سعی دارد خود را از دل خاک به بیرون بکشد را ، از خاک در نیاورید .

پیله پروانه ای که خود را با سختی از درون به بیرون می کشد را ، پاره نکنید .

پوسته تخم مرغی که جوجه ای سعی دارد آن را بشکافد و بیرون بیاید ، نشکنید .

چرا که شما دریچه های خروج از عالم تاریک و تنگ و رنج آور را به روی آن ها خراب می کنید و مانع پیش روی آن ها در مسیر رشدشان می شوید .


گاه تنها تماشا کردن این صحنه ها کافی است .

بر خودخواهی های خود غلبه کنیم

بر حس مالکیت خود

بر طمع خود

بر زیاده خواهی ها

و

عواطف آسیب رسان خود

مسلط شویم
و دریچه های خیر را به روی فرزندانمان بگشاییم .
به امید شکوفایی عزیزانمان

کوانتوم

آشنایی
واژهٔ کوانتوم (به معنی «بسته» یا «دانه») در مکانیک کوانتومی از اینجا می‌آید که این نظریه به بعضی از کمیت‌های فیزیکی (مانند انرژی یک اتم در حال سکون) مقدارهای گسسته‌ای نسبت می‌دهد. بسیاری از شاخه‌های دیگر فیزیک و شیمی از مکانیک کوانتومی به عنوان چهارچوب خود استفاده می‌کنند؛ مانند فیزیک ماده چگال، فیزیک حالت جامد، فیزیک اتمی، فیزیک مولکولی، شیمی محاسباتی، شیمی کوانتومی، فیزیک ذرات بنیادی، و فیزیک هسته‌ای. پایه‌های مکانیک کوانتومی در نیمهٔ اول قرن بیستم به وسیلهٔ ورنر هایزنبرگ، ماکس پلانک، لویی دوبروی، نیلس بور، اروین شرودینگر، ماکس بورن، جان فون نویمان، پاول دیراک، ولفگانگ پاولی و دیگران ساخته شد. بعضی از جنبه‌های بنیادی این نظریه هنوز هم در حال پیشرفت است.

توصیف مکانیک کوانتومی از رفتار سامانه‌های فیزیکی اهمیت زیادی دارد، زیرا در مقیاس اتمی نظریه‌های کلاسیک نمی‌توانند توصیف درستی ارائه دهند. مثلاً، اگر قرار بود مکانیک نیوتنی و الکترومغناطیس کلاسیک بر رفتار یک اتم حاکم باشند، الکترون‌ها به سرعت به سمت هسته اتم حرکت می‌کردند و به آن برمی‌خوردند. ولی در دنیای واقعی الکترون‌ها در نواحی خاصی دور اتم‌ها باقی می‌مانند.


در ساختار مکانیک کوانتومی، حالت هر سیستم در هر لحظه به وسیلهٔ یک تابع موج مختلط توصیف می‌شود (که در مورد الکترون‌های یک اتم گاهی به آن اُربیتال می‌گویند). با این ابزار ریاضی می‌توان احتمال نتایج مختلف در آزمایش‌ها را پیش‌بینی کرد. مثلاً با آن می‌توان احتمال یافتن الکترون را در ناحیهٔ خاصی در اطراف هسته در یک زمان مشخص محاسبه کرد. بر خلاف مکانیک کلاسیک، نمی‌توان هم‌زمان کمیت‌های مزدوج را، مانند مکان و تکانه، با هر دقتی پیش‌بینی کرد. مثلاً می‌توان گفت که الکترون در ناحیهٔ مشخصی از فضا است، ولی مکان دقیق آن را نمی‌توان معلوم کرد. البته معنی این حرف این نیست که الکترون در تمام این ناحیه پخش شده‌است. الکترون در یک ناحیه از فضا یا هست و یا نیست. این ناتوانی در تعیین مکان الکترون را اصل عدم قطعیت هایزنبرگ به طور ریاضی بیان می‌کند.

پدیدهٔ دیگری که منجر به پیدایش مکانیک کوانتومی شد، امواج الکترومغناطیسی مانند نور بودند. ماکس پلانک در سال ۱۹۰۰ هنگام مطالعه بر روی تابش جسم سیاه کشف کرد که انرژی این امواج را می‌توان به شکل بسته‌های کوچکی در نظر گرفت. آلبرت اینشتین از این فکر بهره برد و نشان داد که امواجی مثل نور را می‌توان با ذره‌ای به نام فوتون که انرژی‌اش به بسامدش بستگی دارد توصیف کرد. این نظریه‌ها به دیدگاهی به نام دوگانگی موج-ذره بین ذرات زیراتمی و امواج الکترومغناطیسی منجر شد که در آن ذرات نه موج و نه ذره بودند، بلکه ویژگی‌های هر دو را از خود بروز می‌دادند. مکانیک کوانتومی علاوه بر این که دنیای ذرات بسیار ریز را توصیف می‌کند، برای توضیح برخی از پدیده‌های بزرگ‌مقیاس (ماکروسکوپیک) هم کاربرد دارد، مانند ابررسانایی و ابرشارگی.


مکانیک کوانتومی و فیزیک کلاسیک

اثرات و پدیده‌هایی که در مکانیک کوانتومی و نسبیت پیش‌بینی می‌شوند، فقط برای اجسام بسیار ریز یا در سرعت‌های بسیار بالا آشکار می‌شوند. تقربیاً همهٔ پدیده‌هایی که انسان در زندگی روزمره با آن‌ها سروکار دارد به طور کاملاً دقیقی توسط فیزیک نیونتی قابل پیش‌بینی است.

در مقادیر بسیار کم ماده، یا در انرژی‌های بسیار پایین، مکانیک کوانتومی اثرهایی را پیش‌بینی می‌کند که فیزیک کلاسیک از پیش‌بینی آن ناتوان است. ولی اگر مقدار ماده یا سطح انرژی را افزایش دهیم، به حدی می‌رسیم که می‌توانیم قوانین فیزیک کلاسیک را بدون این که خطای قابل ملاحظه‌ای مرتکب شده باشیم، برای توصیف پدیده‌ها به کار ببریم. به این «حد» که در آن قوانین فیزیک کلاسیک (که معمولاً ساده‌تر هستند) می‌توانند به جای مکانیک کوانتومی پدیده‌ها را به درستی توصیف کنند، حد کلاسیک گفته می‌شود.


کوشش برای نظریهٔ وحدت‌یافته
وقتی می‌خواهیم مکانیک کوانتومی را با نظریهٔ نسبیت عام (که توصیف‌گر فضا-زمان در حضور گرانش است) ترکیب کنیم، به ناسازگاری‌هایی برمی‌خوریم که این کار را ناممکن می‌کند. حل این ناسازگاری‌ها هدف بزرگ فیزیکدانان قرن بیستم و بیست‌ویکم است. فیزیکدانان بزرگی همچون استیون هاوکینگ در راه رسیدن به نظریهٔ وحدت‌یافتهٔ نهایی تلاش می‌کنند؛ نظریه‌ای که نه تنها مدل‌های مختلف فیزیک زیراتمی را یکی کند، بلکه چهار نیروی بنیادی طبیعت -نیروی قوی، نیروی ضعیف، الکترومغناطیس و گرانش- را نیز به شکل جلوه‌های مختلفی از یک نیرو یا پدیده نشان دهد.


مکانیک کوانتومی و زیست شناسی
بتازگی تحقیقات چند موسسه در امریکا و هلند نشان داده است که بسیاری از فرایندهای زیستی از مکانیک کوانتومی بهره می برند. قبلا تصور می شد فتوسنتز گیاهان فرایندی بر پایه بیوشیمی است اما تحقیقات پروفسور فلمینگ و همکارانش در دانشگاه برکلی کالیفرنیا و دانشگاه سنت لوییس واشنگتن به کشف یک مرحله کلیدی از فرآیند فوتوسنتز منجر شده که بر مکانیک کوانتومی استوار است. همچنین پژوهشهای کریستوفر آلتمن، پژوهشگری از موسسه دانش نانوی کاولی در هلند، حاکی از آن است که نحوه کارکرد سلولهای عصبی خصوصا در مغز که تا مدتها فرایندی بر پایه فعالیتهای الکتریکی و بیوشیمی پنداشته می شد و محل بحث ساختارگرایان و متریالیتها و زیستشناسها بود، شامل سیستمهای کوانتومی بسیاری است. این پژوهشها نشان می دهد که سلول عصبی یک حلزون دریایی می تواند از نیروهای کوانتومی برای پردازش اطلاعات استفاده کند. در انسان نیز، فیزیک کوانتومی احتمالا در فرآیند تفکر دخیل است.

تقسیم ماده:

بیایید از یک رشته‌ی دراز ماکارونی پخته شروع کنیم. اگر این رشته‌ی ماکارونی را نصف کنیم، بعد نصف آن را هم نصف کنیم، بعد نصفِ نصف آن را هم نصف کنیم و... شاید آخر سر به چیزی برسیم ــ البته اگر چیزی بماند! ــ که به آن مولکولِ ماکارونی می‌توان گفت؛ یعنی کوچکترین جزئی که هنوز ماکارونی است. حال اگر تقسیم کردن را باز هم ادامه بدهیم، حاصل کار خواص ماکارونی را نخواهد داشت، بلکه ممکن است در اثر ادامه‌ی تقسیم، به مولکول‌های کربن یا هیدروژن یا... بربخوریم. این وسط، چیزی که به درد ما می خورد ــ یعنی به دردِ نفهمیدن کوانتوم! ــ این است که دست آخر، به اجزای گسسته ای به نام مولکول یا اتم می رسیم.
این پرسش از ساختار ماده که «آجرک ساختمانی ماده چیست؟»، پرسشی قدیمی و البته بنیادی است. ما به آن، به کمک فیزیک کلاسیک، چنین پاسخ گفته ایم: "ساختار ماده، ذره ای و گسسته است"؛ این یعنی نظریه‌ی مولکولی.

تقسیم انرژی:
بیایید ایده‌ی تقیسم کردن را در مورد چیزهای عجیب تری به کار ببریم، یا فکر کنیم که می توان به کار برد یا نه. مثلاً در مورد صدا. البته منظورم این نیست که داخل یک قوطی جیغ بکشیم و در آن را ببندیم و سعی کنیم جیغ خود را نصف ـ نصف بیرون بدهیم.
صوت یک موج مکانیکی است که می تواند در جامدات، مایعات و گازها منتشر شود. چشمه های صوت معمولاً سیستم های مرتعش هستند. ساده ترین این سیستم ها، تار مرتعش است، که در حنجره ی انسان هم از آن استفاده شده است. به‌راحتی(!) و بر اساس مکانیک کلاسیک می توان نشان داد که بسیاری از کمیت های مربوط به یک تار کشیده مرتعش، از جمله فرکانس، انرژی، توان و... گسسته (کوانتیده) هستند. گسسته بودن در مکانیک موجی، پدیده ای آشنا و طبیعی است (برای مطالعه‌ی بیشتر می توانید به فصل‌های ۱۹ و ۲۰ «فیزیک هالیدی» مراجعه کنید). امواج صوتی هم مثال دیگری از کمیت های گسسته (کوانتیده) در فیزیک کلاسیک هستند. مفهوم موج در مکانیک کوانتومی و فیزیک مدرن جایگاه بسیار ویژه و مهمی دارد که جلوتر به آن می رسیم و یکی از مفاهیم کلیدی در مکانیک کوانتوم است.
پس گسسته بودن یک مفهوم کوانتومی نیست. این تصور که فیزیک کوانتومی مساوی است با گسسته شدن کمیت های فیزیکی، همه‌ی مفهوم کوانتوم را در بر ندارد؛ کمیت های گسسته در فیزیک کلاسیک هم وجود دارند. بنابراین، هنوز با ایده‌ی تقسیم کردن و سعی برای تقسیم کردن چیزها می‌توانیم لذت ببریم!

مولکول نور:
خوب! تا اینجا داشتیم سعی می کردیم توضیح دهیم که مکانیک کوانتومی چه چیزی نیست. حالا می رسیم به شروع ماجرا:
فرض کنید به جای رشته‌ی ماکارونی، بخواهیم یک باریکه‌ی نور را به طور مداوم تقسیم کنیم. آیا فکر می کنید که دست آخر به چیزی مثل «مولکول نور» (یا آنچه امروز فوتون می‌نامیم) برسیم؟ چشمه های نور معمولاً از جنس ماده هستند. یعنی تقریباً همه‌ی نورهایی که دور و بر ما هستند از ماده تابش می‌کنند. ماده هم که ساختار ذره ای ـ اتمی دارد. بنابراین، باید ببینیم اتم ها چگونه تابش می کنند یا می توانند تابش کنند؟

تابش الکترون:
در سال ۱۹۱۱، رادرفورد (۹۴۷-۱۸۷۱) نشان داد که اتم ها، مثل میوه‌ها، دارای هسته‌ی مرکزی هستند. هسته بار مثبت دارد و الکترون‌ها به دور هسته می چرخند. اما الکترون های در حال چرخش، شتاب دارند و بر مبنای اصول الکترومغناطیس، «ذره‌ی بادارِ شتابدار باید تابش کند» و در نتیجه انرژی از دست بدهد و در یک مدار مارپیچی به سمت هسته سقوط کند. این سرنوشتی بود که مکانیک کلاسیک برای تمام الکترونها پیش ‌بینی می‌کند. طیف تابشی اتمها، بر خلاف فرضیات فیزیک کلاسیک گسسته است. به عبارت دیگر ، نوارهایی روشن و تاریک در طیف تابشی دیده می‌شوند.
اگر الکترونها به این توصیه عمل می‌کردند، همه‌‌ مواد (از جمله ما انسانها) باید از خود اشعه تابش می‌کردند (و همانطور که می‌دانید اشعه برای سلامتی بسیار خطرناک است)، ولی می‌بینیم از تابشی که باید با حرکت مارپیچی الکترون به دور هسته حاصل شود اثری نیست و طیف نوری تاب ش ‌شده از اتمها بجای اینکه در اثر حرکت مارپیچی و سقوط الکترون پیوسته باشد، یک طیف خطی گسسته است؛ مثل برچسبهای رمزینه‌ای (barcode) که روی اجناس فروشگاهها می‌زنند.
یعنی یک اتم خاص ، نه تنها در اثر تابش فرو نمی‌ریزد، بلکه نوری هم که از خود تابش می‌کند، رنگهای یا فرکانسهای گسسته و معینی دارد. گسسته بودن طیف تابشی اتمها از جمله علامت سؤالهای ناجور در مقابل فیزیک کلاسیک و فیزیکدانان دهه‌‌ی 1890 بود

 

فاجعه‌ی فرابنفش:
برگردیم سر تقسیم کردن نور.
ماکسول (۱۸۷۹-۱۸۳۱) نور را به صورت یک موج الکترومغناطیس در نظر گرفته بود. از این رو، همه فکر می کردند نور یک پدیده‌ی موجی است و ایده‌ی «مولکولِ نور»، در اواخر قرن نوزدهم، یک لطیفه‌ی اینترنتی یا SMS کاملاً بامزه و خلاقانه محسوب می شد. به هر حال، دست سرنوشت یک علامت سؤال ناجور هم برای ماهیت موجی نور در آستین داشت که به «فاجعه‌ی فرابنفش» مشهور شد:
یک محفظه‌ی بسته و تخلیه‌شده را که روزنه‌ی کوچکی در دیواره‌ی آن وجود دارد، در کوره ای با دمای یکنواخت قرار دهید و آن‌قدر صبر کنید تا آنکه تمام اجزا به دمای یکسان (تعادل گرمایی) برسند.
در دمای به اندازه‌ی کافی بالا، نور مرئی از روزنه‌ی محفظه خارج می‌شود، مثل سرخ و سفید شدن آهن گداخته در آتش آهنگری.
در تعادل گرمایی، این محفظه دارای انرژی تابشی‌ای است که آن را در تعادل تابشی - گرمایی با دیواره ها نگه می‌دارد. به چنین محفظه‌ای «جسم سیاه» می‌گوییم. یعنی اگر روزنه به اندازه‌ی کافی کوچک باشد و پرتو نوری وارد محفظه شود، گیر می‌افتد و نمی‌تواند بیرون بیاید.
نمودار انرژی تابشی در واحد حجم محفظه، برحسب رابطه رایلی- جینز در فیزیک کلاسیک و رابطه پیشنهادی پلانک

فرض کنید میزان انرژی تابشی در واحد حجمِ محفظه (یا چگالی انرژی تابشی) در هر لحظه U باشد.
سؤال: چه کسری از این انرژی تابشی که به شکل امواج نوری است، طول موجی بین ۵۴۶ (طول موج نور زرد) تا ۵۷۸ نانومتر (طول موج نور سبز) دارند؟
جوابِ فیزیک کلاسیک به این سؤال برای بعضی از طول موج‌ها بسیار بزرگ است! یعنی در یک محفظه‌ی روزنه دار که حتماً انرژی محدودی وجود دارد، مقدار انرژی در برخی طول موج‌ها به سمت بی نهایت می‌رود. این حالت برای طول موج‌های فرابنفش شدیدتر هم می‌شود.

 

 رفتار موجی ـ ذره‌ای:در سال ۱۹۰۱ ماکس پلانک (Max Planck: ۱۹۴۷-۱۸۵۸) اولین گام را به سوی مولکول نور برداشت و با استفاده از ایده‌ی تقسیم نور، جواب جانانه ای به این سؤال داد. او فرض کرد که انرژی تابشی در هر بسامد v ــ بخوانید نُو ــ به صورت مضرب صحیحی از h است که در آن h یک ثابت طبیعی ــ معروف به «ثابت پلانک» ــ است. یعنی فرض کرد که انرژی تابشی در بسامد از «بسته های کوچکی با انرژی h» تشکیل شده است. یعنی اینکه انرژی نورانی، «گسسته» و «بسته ـ بسته» است. البته گسسته بودن انرژی به تنهایی در فیزیک کلاسیک حرف ناجوری نبود‌ (همان‌طور که قبل‌تر در مورد امواج صوتی دیدیم)، بلکه آنچه گیج‌کننده بود و آشفتگی را بیشتر می‌کرد، ماهیت «موجی ـ ذره‌ای» نور بود. این تصور که چیزی ــ مثلاً همین نور ــ هم بتواند رفتاری مثل رفتار «موج» داشته باشد و هم رفتاری مثل «ذره»، به طرز تفکر جدیدی در علم محتاج بود.

 

ذره چیست؟ ذره عبارت است از جرم (یا انرژیِ) متمرکز با مکان و سرعت معلوم.

موج چیست؟ موج یعنی انرژی گسترده شده با بسامد و طول موج. ذرات مختلف می‌توانند با هم برخورد کنند، اما امواج با هم برخورد نمی‌کنند، بلکه تداخل می‌کنند . نور قرار است هم موج باشد هم ذره! یعنی دو چیز کاملاً متفاوت.

اسرار آمیز فیلادلفیا

اسرار آمیز فیلادلفیا

پروژه اسرار آمیز فیلادلفیا و تونل زمانی که همچنان فعال است

پروژه فیلادلفیا Philadelphia Experiment یا ”پروژه رنگین کمان” یکی از آزمایشات مخفی آمریکا در سال ۱۹۴۳برای ایجاد کردن تونل زمان و مکان بود. این آزمایش به طرز وحشتناکی پایان یافت و اگرچه اثرات آن هنوز در نقاط اطراف بندر فیلادلفیا دیده می شود نیروی دریایی آمریکا که مسئول این پروژه بود همچنان آن را انکار می کند.

آزمایشی که در فیلادلفیا صورت گرفت بعدها به طرز اسرار آمیزی یا پروژه مشابهی به نام ” پروژه مونتاک” در سال ۱۹۸۳ پیوند خورد و حتی پای انسانهای عصر آینده و گذشته و حتی بیگانگان را به میان کشید.

برای مشاهده گزارش پرونده نیروی دریایی اینجا را

پیش از جنگ و در طول جنگ جنگ جهانی دوم نیروی دریایی آمریکا دست به آزمایشاتی برای نامرئی کردن کشتی ها و هواپیماها زد. این نامرئی کردن به گونه ای بود که رادارها دیگر قادر به ردیابی این وسایل نباشند و به این منظور کل جرم وسیله مورد نظر باید کاملا وارد بعد دیگری از زمان-فضا می شود تا جرم آن قابل ردیابی و بمباران شدن نباشد. تحت نظر بزرگترین فیزیکدانان قرن از جمله “نیکلاس تسلا” و “ جان ون نیومن” این پروژه در مساحتی بیش از ۵۰ هکتار در کنار بندر فیلادلفیا شروع به کار کرد.

نیکلاس تسلا در میان امواج الکتریسیته…زندگی پر از راز او و مرگ جعلی اش توسط دولت آمریکا بسیار شک برانگیز است در حالیکه اعلام شد او در سال ۱۹۵۷ مرده است جسدش به هیچ کس نشان داده نشد و شاهدان عینی او را در سال ۲۰۰۱ نیز زنده دیده اند در حالیکه همچنان دست به آزمایشات غیر قابل بخشش و قربانی کردن انسانها می زند.

جان فوون نیومن – همکار تسلا که مسئول برژه فیلادلفیا و مونتاک بود. بیش از ۴۰۰ دانشمند یهودی – آلمانی روی این پروژه کار می کردند که انیشتن نیز در میان آنها بود.

در آزمایشات اولیه با کمک دستگاههای بسیار عجیبی که تسلا ساخته بود تیم پژوهشی قادر بود وسایل کوچکی مثل میز و صندلی را ناپدید کند – به بعدی ناشناخته وارد کند و سپس آنها را بازگرداند.

این آزمایشات پیش از آغاز جنگ جهانی دوم آغاز شده بود و کاملا واضح است که جنگ جهانی دوم پیش بینی شده و با برنامه ریزی قبلی صورت گرفته بود. در این میان تعداد کثیری از یهودیان آلمان و آمریکا مخارج این پروژه عظیم را می پرداختند!

بعد از آزمایشات اولیه که تحت فرمان نیروی دریایی آمریکا صورت می گرفت تصمیم بر آن شد که تعدای حیوان از جمله گوسفند و بز را در داخل یک کشتی قرار دهند و آن را به بعد دیگری بفرستند. این حیوانات داخل قفسهای فلزی و در عرشه کشتی بودند. کشتی برای چند دقیقه کاملا ناپدید شد ولی وقتی برگشت تعدای از حیوانات گم شده بودند و بقیه هم آثار سوختگی روی بدنشان دیده می شد. قرار بر این شد که تا کامل شدن پروژه هیچ انسانی مورد تست قرار نگیرد ولی با این حال در ۱۲ آگوست ۱۹۴۳ کشتی USS Eldridge با تمام خدمه اش مورد تست قرار گرفت.

ملوانان خبر نداشتند که چه اتفاقی قرار است بیفتد. دستگاهها شروع به کار کردند و کلید ها زده شدند. کشتی با کلیه مردان داخلش ناپدید شدند. تا چهار ساعت بعد که دوباره در بندر فیلادلفیا ظاهر گشتند. شاهدان ماجرا گزارش می دهند که یک هاله سبز فسفری تمام کشتی را احاطه کرده بود.

خدمه کشتی در آتش می سوختند ..تعدادی دیوانه شده بودند..تعدادی دچار حمله قلبی بودند…تعدادی در بدنه و دیوارهای کشتی ذوب شده بودند و زنده جان می دادند. بقیه خدمه مرده بودند. گزارشات نیروی دریایی حکایت از این دارد که چند ملوانانی که زنده مانده بودند در عرض چند هفته در جلوی چشم حاضران ناپدید شدند. ( یا بخار شدند یا به بعد دیگری انتقال یافتند).

سوال این بود که در این چهار ساعت کشتی به کجا رفته بود؟ دو بازمانده ای که در این کشتی حضور داشتند ادعا می کنند که در این چهار ساعت کشتی در یک تونل زمانی ۴۰ ساله وارد شده بود. یعنی از سال ۱۹۴۳ به سال ۱۹۸۳ و دقیقا در زمان آزمایش مشابهی به نام ” پروژه مونتاک” وارد شده بود. چرا و چگونه ؟ معتقدند که بیگانگان یعنی فضاییان در این میان نقشی فعال داشته اند. اگرچه گزارشات حضور چندین کشتی فضایی از انسانهای آینده را نیز در زمان این آزمایش تایید می کنند.

قضیه از این قرار است که ۴۰ سال بعد از آزمایش فیلادلفیا همان دانشمندانی که نامشان ذکر شد دست به آزمایش مشابه دیگری در مکانی نزدیک فیلادلفیا زدند. نام این پروژه در پرونده های نیروی دریایی ” پروژه مونتاک” است. کشتی ای که در سال ۱۹۴۳ ناپدید شده بود در تونل زمان به سال ۱۹۸۳ و در زمان انجام پروژه مونتاک جهش کرده بود. در این میان دو نفر از خدمه به نامهای “دانکن” و ” بیلک” از کشتی بیرون پریدند و در سال ۱۹۸۳ باقی ماندند در حالیکه خود کشتی و سایر خدمه به سال ۱۹۴۳ بازگشت و تمام آنها جان باختند.

این دو بازمانده عضو خدمه نیروی دریایی نبودند بلکه دو محقق و دانشمند فیزیکدان و از دوستان “جان فون نیومن” و “نیکلاس تسلا” بودند که به هر دلیلی آن روز در عرشه کشتی Eldridge حضور داشتند و در زمان مناسب به ۴۰ سال در آینده سفر کردند. طبق گزارشات خودشان ” جان فون نیومن” دو قایق نجات را از پیش برای گرفتن آنها از آب آماده کرده بوده است. آلبک می گوید” وقتی ما را از آب گرفتند و پیش فون نیومن بردند او پیر شده بود و به ما گفت که چهل سال است منتظر رسیدن شما هستم”. مشخص است که این سفر ۴۰ ساله در زمان با موفقیت و همانطور که این دانشمندان پیش بینی کرده بودند انجام شده است. به گفته ” دانکن” و ” بیلک” یک نفر سوم هم همراه آنها بوده است ولی به سبب اشتباهی که در ساعت زمانی او اتفاق افتاده بود پس از ورود به سال ۱۹۸۳ او در هر ساعت به اندازه یک سال پیر می شد و ظرف چند روز مرد.

“دانکن” و ” بیلک ” هم اکنون در نیویورک زندگی می کنند و چند مصاحبه خصوصی بدون ذکر نام انجام داده اند. به گفته ایشان این اولین باری نبوده که سفر در زمان صورت گرفته است. ” دانکن” با دادن مشخصات و مدارک بسیاری ثابت کرده است که برای سفر در زمان تنها به سه وسیله نیاز است و بعد از گشوده شدن تونل به هر زمانی امکان سفر هست.

نیازی به لباس مخصوص یا هیچ گونه امکانات عجیب و غریب نیست. این وسایل و آنتها هم روی زمین و هم مایلها زیر زمین در “مونتاک” کشیده شده اند. ” بیلک ” نشان داد که در سال ۱۹۴۳ آنها به مریخ فرستاده شده بودند تا شهرهای متروک و تونلهای زیر زمینی مریخ را بازرسی کنند. به گفته او مریخ هزاران سال است که متروک شده و سکنه ندارد ولی هوای آن قابل تنفس و زندگی است.

به گفته دانکن یک تیم ۲۰ نفره به همراه او به آینده و سال ۶۵۳۵ میلادی فرستاده شدند. آنجا سکنه ای دیده نشده بوده. آنها در میدانی عظیم که یک مجسمه غول آسا از یک اسب طلایی در وسط آن قرار داشته دیدن کردند. بنا بر این اظهارات این آزمایش بارها تکرا شده و هر بار آنها در همین مکان وارد شده بودند گویی که جای دیگری در سال ۶۵۳۵ وجود ندارد.

همچنین گزارش می دهند که در زمان آزمایشات آنها چند کشتی فضایی بر فراز مونتاک پدیدار شدند که قصد هیچ نوع دخالتی نداشتند فقط مشاهده می کردند. متاسفانه تونل زمانی که ایجاد شده بود یکی از این یوفو ها را به داخل خودش کشید و به سال ۱۹۴۳ انتقال داد. در این شرایط افرادی که در سال ۱۹۴۳ بودند یوفو را یافتند. به گزارش ” دانکن” چند یوفویی که در سال ۱۹۸۳ بودند از آینده آمده بودند تا کارها را زیر نظر داشته باشند. همچنین اطلاعات فوق العاده سری در مورد ” اوریون” و ” گری ها” و نقش آنها در دادن این تکنولوژی به زمینیان برای سفر در زمان وجود دارد که قابل ذکر در اینجا نمی باشد.

تونل زمانی که در بندر مونتاک فعال است سبب اتفاقات غیر منتظره و عجیبی شده است که حتی مردم عادی هم آن را مشاهده کرده اند. از آن جمله است یافته شدن جسد هیولا یا موجود افسانه ای در سواحل مونتاک. با توجه با جریان داشتن سفرهای زمانی و آزمایشات بسیاری که در این بندر رخ می دهد کاملا طبیعی است که تونلی در ماقبل تاریخ یا در زمان باستان گشوده شده باشد و این هیولا از آن زمان به این زمان پرتاپ شده است.

اگرچه این اولین بار نیست که موجودی عجیب و غریب در مونتاک پیدا می شود. طبق گزارشات بارها اجساد موجوداتی مشابه گاهی کوچکتر از این در سواحل مونتاک به گل می نشینند و می توان حدس زد که فقط یکی از هزار جسد از اقیانوس به ساحل کشیده می شود. طبق اطلاعاتی که ” دانکن” و ” بیلک” می دهند چندین بار در زمانی که آنها مشغول فعالیت در کانالهای زیر زمینی مونتاک بودند هیولاهایی از کنترل خارج شده و از تونل بیرون می آمدند که منجر به کشته شدن تعداد زیادی از دانشمندان شده بود.


الفبای موفقیت

 

الفبای موفقیت

 

الف) اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها

ب) بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم

پ) پویاپی برای پیوستن به خروش حیات


ت) تدبیر برای دیدن افق فرداها


ث) ثبات برای ایستادن در برابر باز دارند ه ها


ج) جسارت برای ادامه زیستن


چ) چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه


ح) حق شناسی برای تزکیه نفس

خ) خودداری برای تمرین استقامت

 
د) دور اندیشی برای تحول تاریخ

‌ذ) ذکر گوپی برای اخلاص عمل


ر) رضایت مندی برای احساس شعف


ز) زیرکی برای مغتنم شمردن دم ها


ژ) ژرف بینی برای شکافتن عمق درد ها


س) سخاوت برای گشایش کار ها

ش) شایستگی برای لبریز شدن در اوج


ص) صداقت برای بقای دوستی

 
ض) ضمانت برای پایبندی به عهد


ط) طا قت برای تحمل شکست

 
ظ) ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف


ع) عطوفت برای غنچه نشکفته باورها

غ) غیرت برای بقای انسانیت


ف) فداکاری برای قلب های درد مند


ق) قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل

ک) کرامت برای نگاهی از سر عشق


گ) گذشت برای پالایش احساس

ل) لیاقت برای تحقق امید ها


م) محبت برای نگاه معصوم یک کودک


ن) نکته بینی برای دیدن نادیده ها

و) واقع گرایی برای دستیابی به کنه هستی


ه) هدفمندی برای تبلور خواسته ها


ی) یک رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک

کاربرد نانو در زندگی روزمره

کاربرد نانو در زندگی روزمره

شاید 50 سال پیش که ریچارد فاینمن در سخنرانی معروف خود، داستان تخیلی و جذاب‌اش با عنوان "آن پایین فضای بسیار هست 1" را با آب و تاب تعریف می‌کرد و در آن اتم‌ها را مثال اسبا‌ب‌بازی‌هایی به دست آدم‌های قصه‌اش می‌سپرد تا با آن هرچه می‌خواهند بسازند و هرجور می‌خواهند زندگی کنند، گمان نمی‌کرد روزی در همین نزدیکی‌ها، این داستان به واقعیت بدل شود، و امروزه روز همان آدم‌ها از قصه بیرون بیایند و به دنیاهای وسیع و روشن آن پایین سفر کنند.

محصولات نانو

اکنون، و بعد از گذشت نیم قرن، آدم‌های قصه با سفر به دنیای نانو، «زبان ِ اتم‌»‌ها را فراگرفته‌اند و می‌دانند چگونه ساخت مواد را اتم به اتم آغاز کنند و با دست‌کاری و بهبودشان، به چیزی که می‌خواهند دست یابند.

زبان اتم‌ها به ما می‌گوید که نحوه‌ی چیدمان و کنارهم قرارگرفتن‌شان، تا چه اندازه بر خواص و ویژگی‌ها و رفتار مولکول، و در نهایت مواد تشکیل شده از آن‌ها، اثرگذار خواهد بود. فناوری نانو و ابزارهای‌اش امکان رسیدن به مواد،‌ ابزار و سیستم‌هایی با خواص دل‌خواه و کارآمدی لازم را برای‌مان فراهم می‌نماید. تا آن‌جا که امروزه در پیرامون ما به  هر طرف که روی بگردانیم از غذایی که می‌خوریم و لباسی که می‌پوشیم تا دارو و ماشین و کرم‌های پوستی که استفاده می‌کنیم، نانوذرات، نانوکامپوزیت و نانوموادی را می‌بینیم که از آزمایشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی بیرون آمده و با ما در زندگی روزانه‌مان زیست می‌کنند.

البته به هیچ‌وجه نباید تصور کرد که فناوری نانو اختراع قرن حاضر است. بل‌که نانو و قوانین حاکم بر آن، همواره جزیی از طبیعت‌ بوده است و حالا ما با الهام از همین طبیعت، به کشفی عظیم برای ساخت و پرداخت دنیا‌ی‌مان دست ‌یافته‌ایم. به طور مثال: سطح برگ لوتوس2(یک نوع نیلوفر آبی) از پرز‌های بسیار ریزی در مقیاس نانومتر پوشیده شده است. این پرزها که آب‌گریز نیز می‌باشند، سبب تجمع ذرات آب به شکل دانه‌های تسبیح می‌شوند. وقتی دانه‌ها به قدر کافی بزرگ و تبدیل به قطره شد، شروع به غلتیدن و لیزخوردن از سطح برگ می‌نماید (شکل 1). گفتنی ا‌ست که آلودگی‌ها و گرد و غبار نیز درون این قطره‌ها معلق شده و همراه آب به پایین می‌غلتند. بنابراین، سطح برگ همواره تمیز خواهد ماند. با تقلید از این پدیده، شیشه‌ها و پارچه‌هایی ساخته شد که «خودتمیزشونده3 » نام گرفت. بر روی سطح این محصولات، همانند برگ نیلوفر آبی، یک لایه نازک نانومتری از دی‌اکسیدتیتانیوم و یا دی‌اکسیدسیلیسیم کشیده شده که مانع از جذب آب و آلودگی‌ها می‌گردد.

سطح برگ لوتوس

شکل 1. سطح برگ لوتوس

حال، اجازه بدهید برای آشنایی ملموس با دنیای نانو و حضور آن در زندگی روزانه‌مان به ذکر چند نمونه بپردازم:

نانو و غذایی که می‌خورید

نگه‌داری، بسته‌بندی و جلوگیری از فساد و تخریب مواد غذایی در مقابل انواع باکتری‌ها و قارچ‌ها، و محافظت از آن‌ها در برابر نور و رطوبت، از جمله معضلات اصلی و همیشگی مواد غذایی بوده که موجب خسارت فراوان در این زمینه شده است. امروزه ظروفی که با استفاده از فناوری نانو ساخته می‌شوند، خواص ضدمیکروبی بالایی در مقابل انواع باکتری‌ها و قارچ‌ها دارند. این خواص به دلیل حضور نانوذرات آنتی‌باکتریال در مواد تشکیل دهنده‌ی ظروف می‌باشد.

نگه‌داری مواد غذایی در ظروفی که با نانوذرات نقره ساخته می‌شود، از رشد باکتری‌ها جلوگیری کرده و غذا را به مدت طولانی‌تری در مقایسه با ظروف معمولی نگه‌داری می‌نماید. این ظروف قادر هستند میوه‌ها، سبزیجات، داروها، نان،‌ پنیر، سس و گوشت را در مدت طولانی‌تری، بدون تغییر رنگ و مزه و خواص غذایی‌شان نگه‌داری کنند.

افزودن ترکیباتی مانند نانوذرات دی‌اکسید سیلیس به پوشش‌های پلاستیکی بسته‌بندی و ظروف نگه‌داری مواد غذایی، سبب مقاوم شدن آن‌ها در مقابل پارگی شده و نفوذپذیری آن‌ها را در برابر بخار آب، اکسیژن و پرتو فرابنفش کاهش می‌دهد. از این رو، این بسته‌های پلاستیکی می‌تواند غذا را سالم‌تر و تازه‌تر محافظت نماید.

از طرفی، تولید بسته‌بندی‌های هوشمند می‌تواند ما را از فساد مواد غذایی آگاه سازد. این نوع بسته‌بندی شامل نانوحسگرهایی‌ست که نسبت به گازهای متصاعد شده از مواد غذایی فاسد، به شدت حساس بوده و تغییر رنگ می‌دهند. این تغییر رنگ، نشانه‌ای از فساد مواد غذایی محسوب می‌شود.

نانو و لباسی که می‌پوشید

پارچه‌های ضدلک، ضدآب، ضدچروک، ضدحریق و... همه‌ی این‌ رویاها با فناوری نانو محقق شده است. این پارچه‌ها که با تقلید از طبیعت (برگ لوتوس، پوست سوسک و بال حشرات) بافته می‌شود، در روی سطح خود ناهمواری‌های بسیار کوچکی در مقیاس نانو دارد که مانع از چسبیدن گرد و غبار و دیگر آلاینده‌ها به روی پارچه می‌شوند.

پارچه نانویی

عرضه‌ی جوراب‌هایی که حاوی نانوذرات نقره می‌باشد، با جلوگیری از رشد انواع باکتری‌ها و قارچ‌ها، بوی بد پا را از بین می‌برد. هم‌چنین، این جوراب، از خارش، سرمازدگی و ترک پاشنه پا، که سبب عفونت در بیماران دیابتی می‌شود، نیز جلوگیری می‌کند.

توزیع نانوذرات سیلیکا در پارچه‌ها سبب ضدحریق شدن آن می‌شود؛ که مصارفی هم‌چون پرده،‌ سرویس‌های اتاق خواب و ... را می‌توان برای آن متصور شد.

[

گل فشان

گل فشان

اين گل‌فشان ها در 95 كيلومتري غرب بندر كنارك و در دشت كهير نرسيده به روستاي تنگ در زميني مسطح واقع شده و داراي سه تپه كوچك گل‌فشان است كه يكي از آنها شبيه آتشفشان و در حال حاضر فعال است و بقيه آنها نيز از چند سال قبل به صورت غيرفعال درآمده‌اند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، در بلنداي اين تپه‌ها، دهانه‌هايي به قطر چند سانتي متر وجود دارد و از دهانه گل‌فشان كه در حال حاضر فعال است، به طور متناوب گل خاكستري رنگ خارج شده و به سوي دامنه‌ها سرازير مي‌شود. دوره تناوب اين پديده نادر و زيبا ده تا پانزده دقيقه است كه اين عمل با لرزش خاك همراه است و گاهي به هنگام خروج گل، صدايي همانند شليك تفنگ از آن به گوش مي‌رسد.

کوه گل افشان بندر تنگ با ارتفاع تقريبي 100 متر و قطر قاعده کمي بيش از 100 متر در فاصله حدود 100 کيلومتري شهرستان چابهار قرار دارد. اطراف اين کوه را بياباني وسيع فرا گرفته که ظاهرا اين بيابان نيز همچون خود کوه ماحصل اتفاقاتي درون زمين است. اطراف کوه به فاصله حدود 200 متر از کوه، چاله اي به عمق حدود 2 متر ايجاد شده که براي رسيدن به کوه بايد وارد اين چاله شد.بالا رفتن از کوه اگر فصل بارندگي نباشد؛ تقريبا راحت است. در بالاترين نقطه کوه چاله اي به قطر کمتر از يک متر و به عمق حدود نيم متر وجود دارد که با گل پوشيده شده است. در فواصل زماني حدود يک دقيقه، مقداري گل با صداي خاصي شبيه به ترکيدن يک حباب، از چاله خارج و به اطراف پراکنده مي شود.

احتمالا تمام اين کوه در طول ساليان دراز بر اثر فعاليت اين چشمه ايجاد شده باشد. در کنار اين کوه، دو کوه کم ارتفاع ديگر وجود دارد که به نظر مي رسد زماني آنها نيز گل افشان بوده اند.

گل‌فشان‌هاي ايران بيشتر در جلگه‌ ساحلي درياي عمان بخصوص بلوچستان جنوبي تمركز دارند و بيشتر آنها در حال حاضر فعالند، اما فعاليت آنها در فصول مختلف از سالي به سال ديگر تغيير پيدا مي‌كند.

اين پديده بطور عمده در فصول پرباران از جاذبه‌هاي نادر و ديدني استان به شمار مي‌رود. گل‌فشان‌ها در ميان بوميان ساكن استان سيستان و بلوچستان و هرمزگان به صورتهاي مختلفي تلفظ مي‌شود. مردم منطقه گواتر، جلگه دشتياري و شرق بلوچستان گل‌فشان را به لهجه محلي بوتن واهالي چابهار، كهير و زرآباد آن را گل پاشان و ناپك به معناي ناف زمين يا ناف دريا مي نامند و در بين ساكنان شرق استان هرمزگان نيز به آب باد معروف است.

گل‌فشان از جمله پديده‌هاي جالب توجه در منطقه ساحلي خزر و درياي عمان هستند. هر چند در نقاط ديگر دنيا نيز وجود دارد اما همبستگي اين عارضه زمين شناسي با منابع نفت و گاز آن را به پديده‌اي جذاب در اين دو حوضه تبديل كرده است.

در كل تعداد گل‌فشان‌هاي زمين بيش از 800 عدد نيست كه بيش از نيمي از آنها در اطراف اين دو دريا قرار گرفته، بويژه تعدادي از آن در حوزه خزر در منطقه جمهوري آذربايجان واقع شده است.

كارشناسان زمين شناسي و گردشگري بر اين باورند كه در مورد گل‌فشان‌هاي شمال و جنوب كشور تاكنون مطالعات سيستماتيك و ارزنده‌اي انجام نشده و از آنجايي كه اين پديده از ارزش اقتصادي و گردشگري بسيار خوبي برخوردار است، پيشنهاد مي‌كنند تا اين طرح به عنوان يكي از جدي‌ترين طرح ها و برنامه‌هاي مطالعات زمين شناسي دريايي همگام با گشايش انستيتوي زمين شناسي دريايي در ايران مورد توجه قرار گيرد.

داريوش هوشمند يكي از كارشناسان زمين شناسي استان سيستان و بلوچستان ايجاد زمينه‌هاي رفاهي و امكانات اقامتي را از مهمترين مسائل در شناساندن اين پديده مي‌داند و يادآور مي‌شود: هنوز بر روي جنبه‌اي گردشگري منطقه از ديدگاه زمين شناسي كار چنداني صورت نگرفته است و بديهي است كه استفاده كاربردي از منابع گل‌فشان به عنوان سرمايه ملي به نفع ملت و كشور خواهد بود. هفت گل‌فشان در منطقه چابهار وجود دارد كه بزرگترين آنها در جاده كهير به تنگ واقع است،

فرمانداري اين شهر براي شناساندن هرچه بهتر اين پديده زيبا به مردم كشورمان و جذب دوستداران طبيعت و گردشگراني كه به اين منطقه سفر مي‌كنند، به احداث جاده آسفالته، توقفگاه داراي سايه‌بان با سرويس‌هاي بهداشتي، همچنين مخازن آب آشاميدني و فروشگاه براي ارائه مواد غذايي اقدام كرده است.

منطقه آزاد چابهار نيز با برگزاري تورهاي مختلف، شناساندن گل‌فشان نادر اين منطقه را در دستور كار خود قرار داده است.
 
ویژگی گل فشان

نكته حايز اهميت در خصوص گل‌فشان هاي منطقه بلوچستان اين است كه با وجود ويژگي‌هاي منحصر به فرد و بكري كه اين پديده خدادادي دارد و نسبت به بسياري از نمونه‌ هاي مشابه خود در كشورهاي آمريكاي مركزي داراي ويژگي‌هاي بهتري است متأسفانه بهره‌برداري لازم و بهينه از آن نشده است و انتظار مي‌رود با توجه به مسئولان محلي و كشوري، اتخاذ تدابير و ايجاد تسهيلات لازم در اين زمينه، بتوان به نحوي شايسته اين پديده‌هاي جذاب را به عنوان جاذبه‌هاي بكر گردشگري منطقه بلوچستان به هموطنان و جهانيان معرفي كرد.

نحوه تشکیل گل فشان ها


نحوه تشکیل گل فشانها بیشتر به منشا و نوع آنها بستگی دارد. اصولا دو نوع گل فشان در دنیا وجود دارد.

یکی گل فشان های سرد که منشا تکتونیکی دارند و دیگری گل فشان های گرم که از عوارض بعدی آتش فشانها محسوب میشوند. به طور کلی میتوان گفت که نحوه تشکیل گل فشان بیشتر با نوع و منشا فشاری که به آن وارد میشود تا گل از درون زمین خارج شود، مرتبط است.

عده ای همیشه به دنبال پیدا کردن این پاسخ بوده اند که چه عاملی باعث میشود که آب و گل از اعماق به سطح زمین فوران کند.

نظرات و عقاید گوناگونی تاکنون در ابن زمینه ارائه شده است که به شرح ذیل میباشند. برخی از دانشمندان معتقدند که گاهی اوقات لایه های ضخیم رس به قدری سریع رسوبگذاری میشوند که آب موجود در آنها فرصت خروج پیدا نمیکند و به همین علت حالت سیال پیدا نموده و بواسطه داشتن آب فراوان، نیروهای تکتونیکی بعدا رسها را تحت فشار قرار داده و آنها را به همراه گاز به سمت بالا می آورند.

عده ای دیگر از پِژوهشگران معتقدند که فعالیت های زمین لرزه ای، عامل اصلی خروج آب و گل است. تعدادی هم فشار مخازن نفت و گاز درون زمین را عامل اصلی فشار و بالا راندن آب و گل میدانند. در هر حال تمام محققان بر این اعتقادند که فشار عامل اصلی تشکیل هر نوع گل فشان اعم از گل فشان سرد یا گرم میباشد.

اهالی محل در مورد اين پديده چندين باور را مطرح می كنند وبر اساس اعتقادات خود نامهايی را نيز برای گل فشان به كار می برند. به نظر آنها گل فشان پديده ای طبيعی است كه با دريا در ارتباط بوده و به هنگام بالا آمدن آب دريا (مد) به ويژه در فصل تابستان، فعاليت آن به حداكثر می رسد،از اين رو به آن ناف زمين يا ناف دريا نيز می گويند.

عده ای بر اين باورند كه فعاليت اين پديده به كشش و جاذبه اجرام سماوی به خصوص ماه وابسته است.بر اين اساس معتقدند كه فعاليت آن در ا بتدای ماه و نيمه ماه قمری (ماه نو، بدر)بيشتر می شود. هر چند اين نظريه كمتر به حقيقت نزديك است اما به طور كلی هم قابل رد نيست.

گروهی نيز بر اين عقيده اندكه فعاليت اين پديده پس از بارندگي ها ی شديد زيادی مِی شود ،لذا ممكن است ازآب ناشی از سيلابها، فعال شود.اما بايد گفت كه از نظر علمی، وجود گل فشان ها در هر منطقه اول نشانه بارزِ از فعاليت هاي تكتونيك بوده و ثانيا اغلب به لايه هاِ سنگی دارای ذخاير نفت ويا ديگر انواع هيدرو كر بور بستگی دارد.

فشار گازهای حاصل از اين لايه وذخاير آنها موجب می شود كه سنگ های رسی و مارنی كف و تحتانی، كه توسط آبهای زير زمينی اشباع و نرم شده و يا به صورت گل در آمده اند به خارج پرتاب شو ند و ازاين طريق دهانه هايی گاهاً بسيار بزرگ شبيه به دهانه های آتشفشان (شبه كرا تر يا كرا ترگون)بوجود می آيند.

بیشترین درصد گاز تشکیل دهنده گل فشانها به گاز متان تعلق دارد که حدود 85-89 درصد میباشد. حدود 10 درصد گاز دی اکسید کربن و درصد باقیمانده به گازهای نیتروزن و مونوکسید کربن تعلق دارد.
 
گل فشان ها کاربرد زیادی دارند


از آن جمله می‌توان به استفاده از گل آنها در سفال سازی، کوزه گری، بهره برداری از گاز، گردشگری، گل درمانی و...اشاره کرد. بسیاری از مردم از گل‌های گل‌فشان برای موارد درمانی استفاده میکنند. استفاده از گل های گل فشان برای گل درمانی فقط مختص استان نبوده و در در کشورها دیگر از جمله آذربایجان استفاده می‌شود.

گل فشان ها برای درمان بیماری


از گل ها برای درمان بیماری های پوستی، درمان درد کمر،درد های مفاصل و... استفاده میشود. همچنین برای درمان تنگی عضلانی و انقباظ عروق موثرند. حال با عنایت به توضیحات فوق، به معرفی گل فشان تنگ و همچنین مرتفع ترین گل فشان کشور یعنی پیرگل خواهیم پرداخت.

عجیب اما واقعی


عجیب اما واقعی

اتفاقی که حیرت جهانیان را برانگیخت

چندی پیش در منطقه فینیکس واقع در آریزونا در کشور آمریکا، کشاورزی بنام دیوید هادسون به ماده ی سفید رنگی که در سرتاسر زمینهای زراعی اش گسترده بود مشکوک شد و مقداری از آنرا به آزمایشگاههای معتبر سپرد تا به او بگویند که این ماده سفید رنگ متشکل از چه مواد اولیه ای است. اما در عین ناباوری، پاسخ آزمایشگاه این بود:You Have Pure Nothing یعنی شما یک ماده ای دردست دارید که خالصاً هیچ چیز مشخصی که در جدول عناصر تعریف شده باشد در آن به چشم نمی خورد!

اما پس از چندی یک آزمایشگاه روسی به روش آزمایش آمریکاییها شک کرد و روش جدیدی را برای آنالیز این ماده ی عجیب پیش رو گذاشت که صحیح تر بود و بلاخره پرده ی جادویی کنار رفت و عنصر تشکیل دهنده رخ نمود.

این ماده شکل دیگری از اتم های طلا بود که بصورت یک نانو رشته (رشته ای از الکترونها که از پی هم قرار می گیرند و شکل یک تسبیح نخ شده را دارد) در آمده بود. نام علمی آنORME یا OR MUS مخفف Orbit ally Rearranged Monotonic Element می باشد.


بعدی، اما، حیرت آورتر بودند. برای وزن کردن آن، یک پیمانه ی خالی را ابتدا وزن کردند و سپس مقدار مشخصی از این گرد سفید رنگ را درون پیمانه ریخته مجدداً وزن کردند و در عین ناباوری در تمام این توزینها، همواره وزن پیمانه+وزن گرد سفید رنگ از وزن پیمانه ی خالی “کمتر” بود! آزمایشی که چندین بار تکرار شد و همواره یک پاسخ را ارائه می داد. گویی که 40 درصد از جرم این ماده در جهان ما و 60 درصد دیگر آن در جهانی موازی با جهان ما سیر می کند.

نکته ی مهم زمانی به چشم آمد که محققان، پیمانه ی لبریز از ماده سفید رنگ را حرارت دادند و مشاهده کردند کهدر حرارت بسیار بالا وزن پیمانه به سمت صفر گرم سوق پیدا کرد. یعنی “با حرارت دادن به این ماده، می توان جاذبه را دفع نمود”.

ناسا با بهره گیری از این ترکیب جدید طلای بسیار ناب (The Pure Gold) توانست ماده ی جدیدی اختراع کند با نام آیروژل (AeroGel) که به خودی خود از هوا سبک تر است و فرم خالص آن می تواند در هوا شناور باشد و همچنین با حرارت دادن به آیروژل، این ماده می تواند وزنهایی بیش از وزن خود را نیز در هوا معلق نگاه دارد. ناسا از این ژل در تحقیقات گسترده ای بهره می برد. (در ویکیپدیا جستجو کنیدAeroGel )

اما چندی پیش، در “صحرای سینا” (علاقه مندان به آثار سیچین توجه فرمایند) معبدی متعلق به راهبان مصر باستان کشف شد که درون آن آکنده بود از پودری سفید رنگ! آزمایش این ماده نشان داد که شباهت زیادی بین این پودر تازه کشف شده با نانو رشته ی طلا وجود دارد. مصریان باستان به این ماده “مفکات” می گفتند و راز تهیه آن در دست راهبان مقدس بوده است.

ترکیب مفکات با حرارت می توانسته بی وزنی را بهمراه آورد و شاید راز چگونگی ساخته شدن اهرام عظیم مصر در همینجا نهفته باشد.

به این نکته توجه کنید: نام تمام اشکال هندسی (چه به فارسی و چه به لاتین) مستقیما به شکل هندسی آنها اشاره می کند. مثلاً دایره از دوار بودن می گوید، مثلث از سه ضلعی بودن. اما در این بین نامی که برای شکل هندسی “هرم” در نظر گرفته شده یک استثنای عجیب است. هرم در لاتین Pyramid ترجمه شده که از ترکیب دو کلمه ی Pyro بمعنی “آتش” و Amid بمعنی “گرفته شده” تشکیل شده است. بنابراین Pyramid یعنی Fire Begotten یا از آتش گرفته شده!!! حتی اسم عربیِ “هِرم” نیز از ریشه هُرم بمعنی حرارت و داغی گرفته شده و اشاره ای به شکل هندسی آن ندارد.

می توان خصوصیات پودر سفید طلا را به اینگونه بر شمرد:

1      خاصیت ضد جاذبه در حرارت های بالا

.2     خاصیت ابر رسانایی در حرارت بالا

.3      اتصال کوانتومی به دیگر جهانهای موازی   Quantum Entanglement

4     عدم مشابهت با ساختار عناصر جدول مندلیف

.5      درصورت برهم خوردن ساختار رشته ای، با نوری بسیار درخشان منفجر می شود

.6     بدلیل ساختار اتمی تک رشته ای، امکان تبدیل این ماده به مواد دیگر وجود دارد

.7     درصورت مصرف خوراکی، افزایش کارآیی مغز انسان را در دو نیمه چپ و راست بدنبال دارد

.8      در صورت مصرف خوراکی، افزایش طول عمر DNA که متعاقباً طول عمر انسان را بدنبال دارد

حباب های غول آسا بسازید


img/daneshnameh_up/2/2d/ov09.jpg

حباب ها مجذوب کننده اند. چه چیزی به آن ها چنین شکلی می دهد؟ چه چیز باعث از بین رفتن یا دوام آن ها می شود؟ چه چیزی موجب بوجود آمدن آن رنگ ها و الگوها در پوسته ی حباب می شود و چرا این رنگ ها و الگوها تغییر می کنند؟ 

وسایل مورد نیاز

  • پیمانه و قاشق اندازه گیری
  • مایع ظرفشویی
  • گلیسیرین (از داروخانه تهیه کنید)
  • آب
  • چوب لباسی
  • یک تشت کم عمق

شرح آزمایش

دو یا سه پیمانه (160 میلی لیتر) مایع ظرفشویی و یک قاشق غذاخوری (15 میلی لیتر) گلیسیرین را در یک گالون (حدود 3.8 لیتر) آب مخلوط کنید. برای تولید حباب های با دوام تر می توانید این محلول را به مدت یک روز (یک هفته بهتر است) به حال خود بگذارید.

چوب لباسی را طوری بصورت یک حلقه خم کنید که یک دسته برای نگهداشتن داشته باشد. تا آنجا که می توانید سعی کنید حلقه مدور باشد تا حباب ها بی نقص باشند. 
تشت را از محلول پر کرده و حلقه را در آن بزنید. سپس حلقه را در تشت بصورت عمودی خم کنید و آن را از تشت بیرون بیاورید. غشائی از حباب باید در حلقه بوجود آمده باشد. حلقه را در هوا به حرکت درآورید تا یک حباب عظیم بوجود آید. وقتی حباب ها از حلقه جدا می شوند ، چه شکلی به خود می گیرند؟ جریان های همرفتی هوا و باد چه نقشی در حرکت حباب ها ایفا می کنند؟ به رنگ ها و الگوهای روی حباب ها نگاه کنید. 
حلقه را در محلول زده و در نور لامپ به آن نگاه کنید. چه نقش هایی را مشاهده می کنید؟ آیا این الگوها تغییر می کنند؟ 

چه اتفاقی در حال وقوع است؟

جاذبه ی متقابل مولکول های آب ( که کشش سطحی نامیده می شود ) مانع از آن می شود که با کشیدن آب بتوان غشاء نازکی پدید آورد. مایع ظرفشویی کشش سطحی را کاسته و موجب می شود یک غشاء نازک بوجود آید. 
کشش سطحی موجب می شود که لا یه ی نازک ایجاد شده، همانند یک بالون کشیده شده، به درون کشیده شود. غشاء صابونی برای حجمی که در بر می گیرد، کم ترین مساحت ممکن را اختیار می کند. وقتی حباب در هوا شناور است و با اشیاء دیگر هیچ تماسی ندارد، شکل یک کره را می سازد. زیرا در میان شکل های فضایی که حجم برابری را در بر می گیرند، کره کم ترین مساحت را دارد. (باد یا ارتعاش شکل کره را به هم می زند) 

الگوهای با رنگ های گوناگون در یک حباب صابون ، به دلیل تداخل نور به وجود می آیند. امواج نوری که از سطح درونی و بیرونی غشاء حباب منعکس می شوند، بسته به ضخامت غشاء حباب و طول موج نور(به عبارت دیگر، رنگ نور) بطور سازنده یا ویرانگر تداخل می کنند. به عنوان مثال اگر غشاء حباب به اندازه ی کافی ضخیم باشد که امواج نور قرمز بطور ویرانگر با یکدیگر تداخل کنند، رنگ قرمز از بین می رود و فقط رنگ آبی و سبز به چشم شما می رسد.


 

میدان مغناطیسی سپر دفاعی نامرئی

آشنایی

برای تشریح مشخصات میدان مغناطیسی زمین لازم است که ابتدا به اختصار بحث کنیم. بعضی از اجسام طبیعی دارای این خاصیت اند که می توانند ذرات آهن را جذب کنند و این اجسام به نام آهن ربای طبیعی نامیده می شوند. از آنجا که مغناطیس فقط از فاصله معینی قادر به جذب ذرات آهن است، نتیجه می شود که هر مغناطیس فقط در فضای معینی تاثیر دارد که آن را میدان مغناطیسی می گویند. در هر میدان مغناطیسی تعدادی خطوط نیرو وجود دارد که طبق قرارداد شمال مغناطیس خارج شده و پس از عبور از محیطی که در آن قرار دارند داخل قطب جنوب می شوند.

مشخصات میدان مغناطیسی زمین

هر گاه یک عقربه مغناطیسی را روی پایه بدون اصطکاکی قرار دهیم، پس از نوسانات متعدد، در امتدادی می ایستد که آن را امتداد شمال و جنوب مغناطیسی می گویند. این امتداد معمولا با امتداد شمال و جنوب جغرافیایی منطبق نیست بلکه با آن زاویه ای می سازد که آن را زاویه انحراف مغناطیسی زمین می خوانند. همچنین عقربه به حالت افقی قرار نمی گیرد بلکه با افق زاویه ای می سازد که به نام زاویه میل مغناطیس خوانده می شود.

مختصات قطبین زمین

قطب شمال مغناطیسی دارای طول جغرافیایی 96 درجه غربی و عرض جغرافیایی 70 درجه شمالی است. قطب جنول مغناطیسی دارای طول جغرافیایی 140 درجه شرقی و عرض 68 درجه جنوبی است.

شدت میدان مغناطیسی زمین در قطبهای آن در حدود 6/0 گوس و در سایر نقاط از این مقدار کمتر است. بایستی توجه داشت که شدت میدان مغناطیسی زمین در تمام نقاط یکنواخت نیست و حتی در یک نقطه نیز متغیر است.

تغییرات میدان مغناطیسی زمین

تغییرات میدان مغناطیسی زمین در یک نقطه ثابت نیست و بر حسب زمان تغییر می کند. این تغییرات شامل زوایای میل و انحراف مغناطیسی نیز هست. تغیییرات میدان مغناطیسی زمین را می توان به چهار دسته زیر تقسیم کرد:

تغییرات با زمان تناوب طولانی:

که زمان آن قابل مقایسه با دورهای زمین شناسی است (چندین ده میلیون سال). از جمله این تغییرات می توان تغییر مکان قطبهای مغناطیسی و حتی معکوس شدن آنها را نام برد. این تغییرات می توان به وسیله خواص مغناطیسی سنگهای قدیمی زمین مطالعه کرد. می دانیم که کانیهایی مانند منیتیت و پیروتین خاصیت مغناطیسی طبیعی دارند. هرگاه به هنگام انجماد ماگما چنین کانیهایی در آن وجود داشته باشد، طبیعتا تحت تاثیر میدان مغناطیسی وقت زمین در جهت معینی قرار خواهند گرفت که توسط آنها می توان شدت و نیز جهت میدان مغناطیسی زمین را در حالت انجماد به دست آورد. به عنوان مثال می توان از گدازه های آتشفشانی فرانسه نام برد که قشرهای مختلف آن امتدادهای مغناطیسی کاملا متفاوتی را نشان می دهند و نظیر چنین گدازه هایی در انگلستان، آمریکا و ایسلند نیز وجود دارد.

مطالعات سنگهای آذرین و رسوبی نشان داده که قطبین مغناطیسی زمین چندین بار تغییر مکان داده و جهت آنها نیز عوض شده است. مطالعاتی که در زمینه مغناطیسی گذشته زمین انجام گرفته نشان داده است که تعویض قطبین مغناطیسی زمین در دوران سنوزوئیک بیش از همه بوده و در دوران پالئوزوئیک اصلا دیده نشده است. تعویض قطبین زمین را به دو صورت می توان تعبیر کرد. یا اینکه جای قطبین زمین واقعا عوض شده و یا اینکه وجود یک میدان مغناطیسی محلی معکوس، باعث شده است که کانیهای مغناطیسی در جهت عکس میدان مغناطیسی اصلی زمین قرار گیرند.

تغییرات قرنی:

این تغییرات که دوره تناوب آنها در حدود قرن است بدین نام خوانده می شود. بر اساس این تغییرات، علاوه بر تغییر شدت میدان مغناطیسی در یک محل زوایای انحراف و میل آن نیز عوض می شود.

تغییرات روزانه:

میدان مغناطیسی زمین در یک نقطه حتی در طول یک روز ثابت نیست وبه میزان قابل توجهی تغییر می کند به طوریکه مقدار متوسط تغییرات روزانه را می توان 30 گاما در نظر گرفت. اندازه تغییرات روزانه تا حدود زیادی به عرض جغرافیایی محل بستگی دارد واز آنجا که دوره تناوب آن با گردش زمین مطابقت می کند، تصور می شود که عامل اصلی این دسته تغییرات خورشید است

تغییرات ناگهانی:

این تغییرات به طور ناگهانی و اتفاقی انجام می گیرد که از جمله معروفترین آنها می توان طوفانهای مغناطیسی را نام برد. هر چند برای این دسته از تغییرات تناوب مشخصی نمی توان در نظر گرفت ولی تقریبا هر 27 روز یکبار تغییرات مشابهی نشان می دهند و از آنجا که این مدت با زمان گردش وضعی خورشید برابر است، می توان گفت که قسمتی از سطح خورشید که دارای لکه های فراوان است در بروز این دسته تغییرات نقش مهمی را ایفا می کند.

منشا میدان مغناطیسی زمین

دمای زمین با عمق مرتبا افزایش می یابد به طوری که در 25 کیلومتری دمای آن به 700 سانتیگراد می رسد و این دما برابر نقطه کوری آهن است (نقطه کوری درجه حرارتی است که در بالاتر از آن جسم خاصیت آهنربایی خود را از دست می دهد) و بدین ترتیب اجسام فرومغناطیس در عمق بیش از 25 کیلومتر نمی توانند خاصیت آهنربایی داشته باشند.

برای تشریح مغناطیس زمین نظریه های مختلفی ارائه شده که از نتیجه آنها می توان گفت که اولا علت اصلی مغناطیس بودن زمین در داخل آن است و ثانیا مغناطیس زمین از دو مولفه تشکیل شده است. یکی از این مولفه ها، که در ضمن مولفه اصلی نیز هست مقدار ثابتی دارد و مولفه دیگر که متغیر است، عامل تغییرات میدان مغناطیسی زمین است. بدین ترتیب مولفه اصلی مغناطیس زمین در داخل زمین است و به وسیله جریان الکتریکی که مربوط به حرکات مواد در درون آن است تولید می شود. در مورد نحوه جریانهای الکتریکی نظریات مختلفی وجود دارد، جریانهای ممکن است در نتیجه فعل و انفعالات شیمیایی یا در اثر اختلاف درجه حرارت تولید شوند.

هسته خارجی زمین از غرب به شرق و با سرعتی کمتر از گوشته و پوسته حرکت می کند و برای حرکت آن دو علت بیان شده است. مطابق یک نظریه، علت این حرکت تغییرات سرعت زاویه ای زمین در نتیجه اصطکاک حاصل از جزر و مد و بر اساس نظریه دیگر، اختلاف دما عامل این حرکت است.

علاوه بر این نظریه، نظریه دیگری نیز توسط الزاسر ارائه شد. مطابق نظریه اول که بررسی شد، جریانها از شرق هب غرب در اطراف هسته حرکت می کنند و میدان مغناطیسی شمالی جنوبی به وجود می آورند ولی بر اساس نظریه وی جریانها ممکن است از شمال به جنوب حرکت کنند و میدان مغناطیسی ای تشکیل دهند که هسته را در امتداد شرق به غرب دور بزند. چون این میدان به وسیله سطح هسته محصور است. نمی تواند در سطح زمین مشاهده و آثار آن توسط ما رویت شود. بدین ترتیب میدانی را که ما مشاهده می کنیم اثر فرعی است یعنی هنگامی که مایع درون هسته حرکت می کند، درنتیجه میدان موجود، جریانهایی به وجود می آید که میدان مغناطیسی شمالی جنوبی زمین را تولید می کند.

 

 

را ه های به دست آوردن آرامش

1- جلوی گریه خود را نگیرید و گه گاهی گریه كنید.

2- دست كم روزی 15 دقیقه را در سكوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی

 كه دارید فكر كنید. سكوت عصاره‌ ی آرامش است،

با زور نمی‌ توان آن را ایجاد كرد، باید زمانی كه فرا رسید آن را

بپذیرید. اگر برایتان امکان دارد دست كم روزی یك ساعت، تنها به اتاقی بروید

و در را به روی خود ببندید.

3- افراد آرام به خود می ‌گویند كه برای تغییر گذشته كاری نمی ‌توان كرد،

آنگاه از فكر ادامه زندگی لذت می ‌برند.

4- وقتی احساس می ‌كنید كه سرتان پر از فكرهای جور و واجور است

و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن، آنها را پاك كنید.

5- اگر نتوانید كسی را ببخشید، افكار خشمگین‌ تان شما را برای همیشه

 با این افراد مرتبط خواهد كرد. شاد كردن دیگران، باعث آرامش می ‌شود.

6- آرامش را از كودكان بیاموزید، ببینید كه چگونه در همان لحظه‌ ای كه هستند،

زندگی می‌ كنند و لذت می ‌برند.

7- از همان كه هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری می‌ كنید.

8- هرچه اكسیژن بیشتری به شما برسد، آرام‌ تر خواهید شد، خوب است در محل كار و زندگی خود

گیاهی نگه دارید.

9- مهم نیست كه با شما مؤدبانه برخورد كنند یا نه، برخورد مؤدبانه‌ ی شما، باعث ایجاد آرامی و

احساس خوبی در شما خواهد شد.

10- سرعت حركت شما با احساستان رابطه‌ ای مستقیم دارد، آرام راه بروید

و حركات بدن خود را آرام ‌تر كنید، طولی نمی‌ كشد كه آرام خواهید شد

 گاهی می ‌توانید برای رسیدن به آرامش، دراز بكشید، عضلات خود را شل كنید و به

هیچ چیز فكر نكنید.

11- با حركات آرام و صحبت كردن شمرده، احساس آرامش را به جمع منتقل كنید. آیا تا به حال فرد آرامی

را دیدید كه با صدای بلند صحبت كند؟

12- با شوخ طبعی به آرامش خود كمك كنید.

13- راحتی، یكی از عناصر مهم آرامش است، مثل دمای مناسب، صندلی راحت و لباس و كفش راحت.

• هر چند وقت یك بار ساعتتان را کنار بگذارید و خود را از فشار زمان نجات دهید.

• در آوردن كفش‌ها به كاهش فشار عصبی كمك می‌كند.

• فشردن یك توپ كوچك، تنش‌های عصبی‌ را كه در انگشتان و دست‌های شما متمركز شده‌اند، خالی

می ‌كند.

• لباس‌های گشاد و راحت، باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش می‌ شود.

14- لحظه‌ های زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عكس و فیلم بگیرید، سپس بیشتر وقت‌ها آنها را به

یاد آورید و درباره‌ شان فكر كنید و لذت ببرید.

15- هوای دریا، آب شور و صدای امواج، همگی باعث آرامش می ‌شوند، مسافرت به سواحل دریا را

فراموش نكنید. تماشای ماهی‌ ها مثل خیره شدن به دریا، در شما ایجاد آرامش می ‌كند، زیرا ماهی‌ها

آرام شنا می ‌كنند و آرام تنفس می‌ كنند.

16- آهسته غذا خوردن و جویدن، باعث تجدید قوای فكری و احساس آرامش خواهد شد.

17- برای تأثیر بیشتر و رسیدن به آرامش، در خود متمركز شوید و آرام نفس بكشید.

18- تمرین كنید كه آرامتر از حد معمول صحبت كنید، این كار خود به خود ضربان قلب و تنفستان را كم می‌

كند و به شما اجازه می‌دهد، ذهن و فكرتان را از بسیاری مسائل پاك كنید.

19- اگر به عقاید مذهبی و معنوی پایبند باشید، به یكی از با افتخارترین روش‌های رسیدن به آرامش

خاطر رسیده ‌اید، آنگاه می‌ توانید بگویید، الا بذكر الله تطمئن القلوب . اگر از خدا دور افتاده‌اید، اكنون

زمان آشتی است. داشتن یك تكیه‌ گاه معنوی در حد تعادل موجب آرامش می ‌شود.

20- احساسات و مشكلات  خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس كنید.

21- یكی از مهمترین مهارت‌ها در آرام بودن، فكر نكردن به مسائل كوچك است، دومین مهارت، كوچك

شمردن تمام مسایل است.

22- شاد كردن دیگران، موجب آرامش می‌ شود. نمی ‌دانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق

سایرین به یك كارتن خواب هدیه دهید. قدردانی كنید. دیگران را برای لطف كردن به خود تحت فشار قرار

ندهید، لطف كه وظیفه نیست!

23- اگر می‌ دانستید كه : «سیگار كشیدن + ورزش نكردن = ا سترس ، اضطراب  و حذف آرامش»، هرگز

سیگار نمی‌ كشیدید و ورزش  كردن را به تعویق نمی‌ انداختید.

یخ داغ !!!!!!!!

اگر سدیم استات را تا دمایی پایین‌تر از نقطه ذوب آن سرد كرده و سپس آن را به شكل بلوری درآورید یخ داغ تهیه كرده‌اید. از آنجایی كه این فرآیند گرمازا است بنابراین ماده یخی شكل حاصل از آن در نتیجه حرارت آزاد شده در جریان این فرآیند داغ و سوزان خواهد بود. انجماد سدیم استات مایع تا حدی سریع انجام می‌شود كه همزمان با ریختن آن می‌توانید شكل خاصی را به آن بدهید.

در یك ظرف یك لیتر سركه را با چهار قاشق غذاخوری جوش‌شیرین تركیب كرده و محتوی ظرف را برای مدت زمان كوتاهی به‌هم بزنید. در نتیجه واكنش شیمیایی انجام شده بین این دو ماده سدیم استات و گاز دی‌اكسید كربن حاصل می‌شود.

توجه داشته باشید كه اگر جوش‌شیرین را به آرامی به سركه اضافه نكنید آتشفشانی در ظرف شما ایجاد خواهد شد كه از كناره‌های ظرف به بیرون می‌ریزد. از آنجایی كه سدیم استات حاصل بسیار رقیق است لازم است آن را برای مدت زمان كوتاهی بجوشانید تا غلیظ تر شود . ‌                                                                                                       

این كار را تا زمانی ادامه دهید كه در سطح محلول یك پوسته كریستالی تشكیل شود. با توجه به شدت حرارت و مدت زمانی كه این محلول در معرض حرارت قرار می‌گیرد تا غلیظ شود رنگ نهایی آن متفاوت خواهد بود. پس از آن بلافاصله سطح محلول را بپوشانید تا از تبخیر آن جلوگیری شود. اگر بلورهایی در محلول شما شكل گرفته است باید مقداری آب با سركه به آن اضافه كنید. پس از آن می‌توانید آن را در یخچال قرار دهید تا یخ بزند.

در حقیقت سدیم استات موجود در این محلول به دست آمده كه در یخچال قرار گرفته است نمونه‌ای از یك مایع ابرسرد است.

اگر دمای محیط كم تر از نقطه ذوب سدیم استات باشد، این ماده به شكل مایع خواهد بود اما شما می‌توانید با اضافه كردن یك قطعه كریستالی كوچك از سدیم استات و یا لمس كردن سطح محلول با یك قاشق و یا حتی انگشت دست‌تان فرآیند تشكیل بلور در این محلول را راه‌اندازی كنید.

هم زمان با تشكیل یخ، گرما آزاد خواهد شد و شما می‌توانید به آسانی حرارت خارج شده از ظرف محتوی محلول را احساس كنید. سدیم استات یك ماده شمیایی بی‌خطر است و بنابراین می‌توانید با خیالی آسوده این آزمایش علمی را تجربه كنید.

معمولا از این ماده به عنوان یك طعم‌دهنده خوراكی و برای بهبود طعم و مزه غذاها استفاده می‌شود و این در حالی است كه می‌توان آن ‌را  به عنوان یك ماده شمیایی فعال در مواد غذایی كه به صورت گرم بسته‌بندی می‌شوند نیز استفاده كرد و اما نكته جالب توجه این كه حرارت و گرمای حاصل از انجماد این ماده خطراتی مشابه آسیب‌های ناشی از سوختگی‌های معمولی را به همراه نخواهد داشت.

اگر محلولی را كه در حال انجماد است در ظرف دیگری بریزید می‌توانید آن را به شكل دلخواه خود درآورید، البته باید این نكته را مورد توجه قرار دهید كه این مجسمه یخی قابلیت ذوب مجدد را نیز دارد.

با غذا ماست بخوریم، دوغ بنوشیم یا کفیر؟

با غذا ماست بخوریم، دوغ بنوشیم یا کفیر؟
بیشتر افراد دوست دارند همراه با غذای خود یک خوراکی دیگر را به عنوان چاشنی میل کنند؛ از نوشابه گرفته تا ماست، دوغ و ترشی! نوشابه که به دلیل مضراتش اصلا در بحث ما جایی ندارد و بهتر است از سبد خریدهایتان (البته اگر جایی در آن دارد) زودتر حذف شود!

بیشتر افراد دوست دارند همراه با غذای خود یک خوراکی دیگر را به عنوان چاشنی میل کنند؛ از نوشابه گرفته تا ماست، دوغ و ترشی! نوشابه که به دلیل مضراتش اصلا در بحث ما جایی ندارد و بهتر است از سبد خریدهایتان (البته اگر جایی در آن دارد) زودتر حذف شود! در مورد ترشی هم شماره پیش در بخش طب مکمل به طور مفصل صحبت کردیم. با این حساب ماست، دوغ و کفیر به عنوان چاشنی های سالم باقی می مانند. به همین دلیل سراغ کارشناسان علم تغذیه رفتیم تا در این مورد بیشتر بدانیم.

● هیچ کدام!

اگر سوءهاضمه دارید، باید حواستان باشد که همراه با غذا هیچ کدام از این خوراکی ها را میل نکنید. در افراد سالم شیره های گوارشی آنقدر قوی هستند که کلسیم موجود در ماست را هضم کرده و تداخلی در روند هضم غذا ایجاد نمی شود. اما افرادی که دچار سوءهاضمه و مشکلات گوارشی بوده و شیره های گوارشی کمتری در سیستم گوارشی شان ترشح می شود، با مصرف زیاد ماست، دوغ و کفیر همراه با غذا مشکلشان دوچندان می شود، زیرا کلسیم موجود در این خوراکی ها عملکرد بعضی هورمون ها و آنزیم های گوارشی را مهار می کند؛ بنابراین توصیه کلی این است که این چاشنی ها ۳۰ تا ۴۵ دقیقه قبل یا بعد از غذا مصرف شود و مقدار مصرفشان نیر محدود باشد.

البته این نکته را نباید فراموش کرد که ماست با وجود کلسیم بیشتری که نسبت به دوغ و کفیر دارد، هضمش سخت تر است، اما بالا بودن حجم آب در دوغ و کفیر و رقیق بودنشان باعث افزایش مدت زمان هضمشان می شود؛ به خصوص اینکه همه ما معمولا این چاشنی ها، به ویژه دوغ و کفیر را به صورت سرد مصرف می کنیم و این در حالی است که عمل آنزیم های گوارشی در دمای ۳۷ درجه آغاز شده و تا دمای ۵۲ درجه به بیشترین حد خود می رسد؛ بنابراین غذاهای گرم بسیار راحت تر و سریع تر از غذاهای سرد هضم و جذب می شود. به همین دلیل غذاهای سردی که مصرف می کنیم، به صورت هضم نشده به روده رسیده و در آنجا مورد هجوم باکتری ها قرار می گیرد که نتیجه اش چیزی جز سنگینی، نفخ و درد شکم نیست.

● کفیر!

اگر استرس دارید، دچار بیماری های دستگاه گوارش هستید، مدت زیادی آنتی بیوتیک درمانی کرده اید یا زیاد مسافرت می روید، کفیر بهترین نوشیدنی برای شماست. در واقع افرادی که در شرایط مذکور هستند، مشکلات گوارشی زیادی از جمله اسهال، یبوست و... برایشان پیش می آید و کفیر می تواند گزینه مناسبی برایشان باشد. کفیر از هر لحاظ با ماست و دوغ برابر است اما پروبیوتیک بودنش باعث می شود که یک سر و گردن از دیگر لبنیات بالاتر باشد! در حقیقت میکروارگانیسم ها و باکتری های سودمند پروبیوتیک که در کفیر موجود است، می تواند بسیاری از مشکلات گوارشی این افراد را بهبود بخشد.

البته ماست پروبیوتیک هم در بازار موجود است و با نام «پروماس» عرضه می شود اما ممکن است این نوع ماست به اندازه کفیر، شناخته شده و در دسترس نباشد. به هرحال هر دوی این محصولات خواص مشابهی دارند و افراد می توانند به دلخواه خود از آنها استفاده کنند.

● هر سه!

در حقیقت این خوراکی ها در صورت کم چرب و کم نمک بودن، از لحاظ ارزش غذایی تفاوت چندانی با هم ندارند و توصیه کلی این است که در وعده های روزانه، تنوع غذایی را رعایت کرده و از همه این خوراکی ها به اندازه استفاده کنید. تنها مزیت کفیر نسبت به دوغ و ماست، پروبیوتیک بودن آن است که همین مزیت می تواند کمک زیادی به بهبود سیستم گوارش و جذب بهتر ویتامین ها و مواد معدنی کند.

البته افرادی که دچار کم خونی فقر آهن هستند، بهتر است نه تنها ماست، دوغ و کفیر بلکه هیچ نوع مواد لبنی را همراه با وعده اصلی غذای خود مصرف نکنند تا جذب آهن که هم در گوشت و هم در سبزیجات و حبوبات موجود است، به بهترین شکل خود توسط بدن صورت بگیرد.

● هرکدام که میل دارید!

ماست از گروه لبنیات و سرشار از کلسیم بوده و مصرفش یکی از ضروریات رژیم غذایی سالم است؛ بنابراین مصرف روزانه ۲ تا ۳ واحد لبنیات در روز الزامی است که بخشی از آن را می تواند ماست یا دوغ تشکیل دهد.

البته مصرف همزمان ماست با گوشت ممکن است باعث عدم جذب آهن شود، زیرا آهن و کلسیم هردو عنصر دو ظرفیتی بوده و ناقل مشترک دارند؛ بنابراین مصرف همزمان شان حالت رقابتی ایجاد می کند و از آنجا که تمایل این ناقل به ترکیب با کلسیم بیشتر از آهن است این اتفاق زمانی می افتد که میزان دریافتی هر دوی این عناصر بسیار زیاد باشد؛ بنابراین برای مصرف یک کاسه ماست همراه با غذا نباید نگران بود.

دوغ هم نیمی از خواص ماست را دارد و می تواند بخشی از نیازهای تغذیه ای بدن را فراهم کند. البته بعضی ها تصور می کنند هر میزان مصرف دوغ آزاد است ولی نباید فراموش کرد که نوشیدن بی رویه دوغ می تواند جذب آهن را تحت تاثیر قرار داده و در نهایت هم باعث چاقی شود؛ البته این نکته در مورد دوغ های گازدار که باعث تحریک اشتها می شوند، بیشتر صادق است. نوشیدنی کفیر هم به دلیل داشتن مخمرها و مواد حاصل از آنها خواص بیشتری نسبت به دوغ داشته و با در نظر گرفتن تعادل در مصرف، گزینه بهتری نسبت به دو مورد قبل است.