امان از حرف مردم (جالب و خواندنی )

 
امان از حرف مردم | www.2loeshab.blogfa.com

می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!...گفتم: چرا؟... گفت:مردم چه می گویند؟!...

می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند...

می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

*مُردم.

برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!...

از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!... خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند.

حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟!...

مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند ...

داستانی بس ساده با لایه های پنهان

داستانی بس ساده با لایه های پنهان

شهری بود که همه اهالی آن دزد بودند! شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را بر می داشت و از خانه بیرون می زد؛ برای دستبرد زدن به خانه یک همسایه! حوالی سحر با دست پر به خانه برمی گشت، به خانه خودش که آن را هم دزد زده بود! به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می کردند؛ چون هر کس از دیگری می دزدید و او هم متقابلا از دیگری، تا آنجا که آخرین نفر از اولی می دزدید .
داد و ستدهای تجاری و به طور کلی خرید و فروش هم در این شهر به همین منوال صورت میگرفت؛ هم از جانب خریدارها و هم از جانب فروشنده ها دولت هم به سهم خود سعی میکرد حق و حساب بیشتری از اهالی بگیرد و آنها را تیغ بزند و اهالی هم به سهم خود نهایت سعی و کوشش خودشان را میکردند که سر دولت را شیره بمالند و نم پس ندهند و چیزی از آن را بالا بکشند؛ به این ترتیب در این شهر زندگی به آرامی سپری میشد. نه کسی خیلی ثروتمند بود و نه کسی خیلی فقیر و درمانده !

روزی، چطورش را نمیدانیم؛ مرد درستکاری گذرش به شهر افتاد و آنجا را برای اقامت انتخاب کرد و شبها به جای اینکه با دسته کلید و فانوس دور کوچه ها راه بیفتد برای دزدی، شامش را که میخورد، سیگاری دود میکرد و شروع میکرد به خواندن رمان. دزدها می آمدند؛ چراغ خانه را روشن می دیدند و راهشان را کج می کردند و می رفتند
.
اوضاع از این قرار بود تا اینکه اهالی، احساس وظیفه کردند که به این تازه وارد توضیح بدهند که گرچه خودش اهل این کارها نیست، ولی حق ندارد مزاحم کار دیگران بشود و هرشبی که در خانه میماند، معنیش این بود که خانواده ای سر بی شام زمین میگذارد و روزبعدهم چیزی برای خوردن ندارد! بدین ترتیب، مرد درستکار در برابر چنین استدلالی چه حرفی برای گفتن میتوانست داشته باشد؟ بنابراین پس از غروب آفتاب، او هم از خانه بیرون میزد و همانطور که از او خواسته بودند، حوالی صبح برمی گشت؛ ولی دست به دزدی نمیزد، آخر او فردی بود درستکار و اهل این کارها نبود .

می رفت روی پل شهر می ایستاد و مدتها به جریان آب رودخانه نگاه می کرد و بعد به خانه برمی گشت و می دید که خانه اش مورد دستبرد قرار گرفته است. در کمتر از یک هفته، مرد درستکار دار و ندار خود را از دست داد؛ چیزی برای خوردن نداشت و خانه اش هم که لخت شده بود. ولی مشکل این نبود! چرا که این وضعیت البته تقصیر خود او بود. نه! مشکل چیز دیگری بود. قضیه از این قرار بود که این آدم با این رفتارش، حال همه را گرفته بود !
او اجازه داده بود دار و ندارش را بدزدند بی آنکه خودش دست به مال کسی دراز کند. به این ترتیب، هر شب یک نفر بود که پس از سرقت شبانه از خانه دیگری، وقتی صبح به خانه خودش وارد می شد، می دید خانه و اموالش دست نخورده است؛ خانه ای که مرد درستکار باید به آن دستبرد می زد.
به هر حال بعد از مدتی به تدریج، آنهایی که شب های بیشتری خانه شان را دزد نمی زد رفته رفته اوضاعشان از بقیه بهتر شد و مال و منالی به هم می زدند و برعکس، کسانی که دفعات بیشتری به خانه مرد درستکار (که حالا دیگر البته از هر چیز به درد نخوری خالی شده بود) دستبرد می زدند، دست خالی به خانه برمی گشتند و وضع شان روز به روز بدتر می شد و خود را فقیرتر می افتند.

به این ترتیب، آن عده ای که موقعیت مالی شان بهتر شده بود، مانند مرد درستکار، این عادت را پیشه کردند که شب ها پس از صرف شام، بروند روی پل چوبی و جریان آب رودخانه را تماشا کنند. این ماجرا، وضعیت آشفته شهر را آشفته تر می کرد؛ چون معنی اش این بود که باز افراد بیشتری از اهالی ثروتمندتر و بقیه فقیرتر می شدن .

به تدریج، آنهایی که وضعشان خوب شده بود و به گردش و تفریح روی پل روی آوردند، متوجه شدند که اگر به این وضع ادامه بدهند، به زودی ثروت شان ته می کشد و به این فکر افتادند که چطور است به عده ای از این فقیرها پول بدهیم که شب ها به جای ما هم بروند دزدی؟

قراردادها بسته شد، دستمزدها تعیین و پورسانت های هر طرف را هم مشخص کردند. آنها البته هنوز دزد بودند و در همین قرار و مدارها هم سعی می کردند سر هم کلاه بگذارند و هر کدام از طرفین به نحوی از دیگری چیزی بالا می کشید و آن دیگری هم از طرف مقابل. اما همانطور که رسم اینگونه قراردادهاست، آنها که پولدارتر بودند و ثروتمندتر و تهی دست ها عموما فقیرتر می شدند. عده ای هم آنقدر ثروتمند شدند که دیگر برای ثروتمند ماندن، نه نیاز به دزدی مستقیم داشتند و نه اینکه کسی برایشان دزدی کند ولی مشکل اینجا بود که اگر دست از دزدی می کشیدند، فقیر می شدند؛ چون فقیرها در هر حال از آنها می دزدیدند.

فکری به خاطرشان رسید؛ آمدند و فقیرترین آدمها را استخدام کردند تا اموال شان را در مقابل دیگر فقیرها حفاظت کنند، اداره پلیس برپا شد و زندان ها ساخته شد. به این ترتیب، چند سالی از آمدن مرد درستکار به شهر نگذشته بود که مردم دیگر از دزدیدن و دزدیده شدن حرفی به میان نمی آوردند، صحبت ها حالا دیگر فقط از دارا و ندار بود؛ اما در واقع هنوز همه دزد بودند.

اندكي فكر كن....

اندكي فكر كن....

به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند.

به آنهایی فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند :
"روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد.

به بچه هایی فکر کن که گفتند :
"مامان زود برگرد"، و اکنون نشسته اند و هنوز انتظار می کشند.

به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن یکدیگر ندارند
و ای کاش زودتر این موضوع را می دانستند.

به افرادی فکر کن که بر سر موضوعات پوچ و احمقانه رو به روی هم می ایستند
و بعد "غرور" شان مانع از "عذر خواهی" می شود،
و حالا دیگر حتی روزنه ای هم برای بازگشت وجود ندارد.

من برای تمام رفتگانی که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ،
ناغافل و ناگهانی چشم از جهان فرو بستند،
سوگواری می کنم.

من برای تمام بازماندگانی که غمگین نشسته اند و هرگز نمی دانستند که :
آن آخرین لبخند گرمی است که به روی هم می زنند،
و اکنون دلتنگ رفتگان خود نشسته اند،
گریه می کنم.

به افراد دور و بر خود فکر کنید ...

کسانی که بیش از همه دوستشان دارید،
فرصت را برای طلب "بخشش" مغتنم شمارید،
در مورد هر کسی که در حقش مرتکب اشتباهی شده اید.

قدر لحظات خود را بدانید.

حتی یک ثانیه را با فرض بر این که آنها خودشان از دل شما خبر دارند از دست ندهید؛
زیرا اگر دیگر آنها نباشند،
برای اظهار ندامت خیلی دیر خواهد بود !

"دیروز"
گذشته است؛

و

"آینده"
ممکن است هرگز وجود نداشته باشد.

لحظه "حال" را دریاب
چون تنها فرصتی است که برای رسیدگی و مراقبت از عزیزانت داری.

  اندکی فکر کن ... 

چه چيزي براي فراگيري صحيح زبان لازم است؟

چه چيزي براي فراگيري صحيح زبان لازم است؟

شايد شما همه‌ي نکات فراگيري زبان را بدانيد، ولي اگر آنها اجرا نکنيد، چيزي زيادي ياد نخواهيد گرفت. واقعيت اين است که اگر مي‌خواهيد به خوبي انگليسي صحبت کنيد، بايد کمي زندگي روزمره‌تان را تغيير دهيد. در اينجا چند نمونه از کارهايي که مي‌توانيد انجام دهيد آورده شده است:

 

    مي‌توانيد روزي يک ساعت يک کتاب انگليسي را مطالعه کنيد و ساختارهاي گرامري جملات را بررسي کرده و کلمات جديد را در يک ديکشنري جستجو کنيد.

    مي‌توانيد به يک منبع شنيداري (مثلاً يک نوار کاست يا يک سي‌دي mp3 و…) گوش کنيد و آن قسمت‌هايي که متوجه نمي‌شويد را آنقدر تکرار کنيد تا آنچه گفته مي‌شود را کاملا درک کنيد.

    مي‌توانيد يک ايميل به انگليسي بنويسيد و مرتباً از يک ديکشنري استفاده کنيد و يا در اينترنت به جستجو بپردازيد تا مطمئن شويد تمام کلمات به درستي به کار برده شده‌اند.

    هنگاميکه در خيابان مشغول قدم زدن هستيد درباره آن چيزهايي که مي‌بينيد با خودتان به انگليسي صحبت کنيد.

 

 

به نظر شما چه کسي مي‌تواند اين کارهاي ظاهراً عجيب و غيرعادي را انجام دهد؟ فقط کسي که از انجام دادن آنها لذت مي‌برد. اگر مي‌خواهيد به خوبي انگليسي بياموزيد، بايستي به همين شکل عمل کنيد. مشکل اينجاست که همه‌ي زبان‌آموزها مي‌خواهند خيلي خوب به انگليسي صحبت کنند، اما بيشتر آنها نمي‌خواهند براي فراگيري آن (در تنهايي) وقت صرف کنند. کمبود انگيزه باعث مي‌شود که زبان‌آموز حاضر نشود از وقت آزاد خود براي فراگيري زبان استفاده کند و يا اگر هم وقت مي‌گذارد، نمي‌تواند بطور پيوسته و منظم آن را ادامه دهد.

 

يک زبان‌آموز معمولي (فاقد انگيزه‌ي لازم) روز قبل از يک آزمون يا تست انگليسي، ممکن است تـا 12 سـاعت هم مطالعـه کنـد، امـا (برخلاف زبان‌آموزان با انگيزه) در روزهاي بعد حاضر نخواهد بود روزي نيم ساعت هم به مطالعه‌ي يک کتاب انگليسي بپردازد.

 

يک زبان‌آموز با انگيزه از فراگيري زبان لذت مي‌برد و بنابراين وقت بيشتري روي آن مي‌گذارد و آن را بطور منظم انجام مي‌دهد. انگيزه‌ي بالا براي او امتياز ديگري هم دارد و آن اينست که بخاطر سپردن کلمات و ساختارهاي گرامري آسان‌تر مي‌شود، زيرا مغز انسان اطلاعات مربوط به چيزهاي مورد علاقه‌اش را به راحتي به خاطر مي‌سپارد.

قوانین طلایی برای یادگیری زبان انگلیسی

1- بجای لغت ، عبارت (phrases) یادبگیرید

دانش آموزان معولا لغت یاد می گیرند ، بعد سعی می کنند لغات را کنار هم قراردهند و جمله بنویسند. گاهی بعضی از دانش آموزان تعداد زیادی لغت می دانند ولی از ساختن جمله و صحبت کردن عاجزند.

اگر شما 1000 لغت بدانید ممکن است حتی نتوانید 1 جمله درست بیان کنید ولی اگر شما 100 عبارت بدانید میتوانید صدها جمله با آنها بسازید .و در آخر اگر شما هزار عبارت بلد باشید میتوانید مثل یک انگلیسی زبان صحبت کنید.

دلیل دیگر برای اینکه شما عبارت یاد بگیرید این است که آن وقت دیگر لازم نیست هنگام صحبت کردن جملات فارسی را به انگلیسی در ذهنتان ترجمه کنید ، بلکه همان عبارات را بکار خواهید برد.

2 – فقط به تمرین روخوانی و گوش کردن اکتفا نکنید.

هنگامی که دارید Reading و Listening تمرین می کنید مطالبی را که دارید می خوانید و گوش می کنید با صدای بلند تکرار کنید .

اینکار باعث می شود که بین مغز و زبان شما همانگی ایجاد شود و روان صحبت کنید.

3 – خود را در انگلیسی غرق کنید

برای یادگیری سریعتر انگلیسی اطراف خود را با مطالب انگلیسی پر کنید .برای مثال با دوستان خود قرار بگذارید تا از این به بعد به زبان انگلیسی با هم صحبت کنید. ویا همیشه همراه خود مطالبی برای گوش کردن به انگلیسی داشته باشید.

4 – همواره انگلیسی صحیح را یاد بگیرید

همیشه سعی کنید مطالبی را برای یادگیری زبان انتخاب کنید که صحیح و قابل اعتماد باشند و عموم زبان آموزان از آن استفاده می کنند.

نکات مهم برای یادگیری زبان انگلیسی

نکات مهم برای یادگیری زبان انگلیسی

 نکات مهم برای یادگیری زبان انگلیسی

   اگر درس جدیدی را مطالعه می کنید 30 تا 45 دقیقه برای هر درس زمان قرار دهید.

 

   اگر درس را بازنگری می کنید یا برای دفعات دوم یا سوم مطالعه می کنید 5 تا 10 دقیقه زمان کافی است.

 

   برای علاقه مندی بیشتر می توانید درس هایی را که علاقه دارید زودتر مطالعه کنید.

 

   درس ها و مطالب مورد علاقه خود را ستاره دار کنید.

 

   نظرات و یاداشت های درسی خود را کنار هر درس بنویسید.

 

   لفات و اصطلاحات جدید را تکرار کنید شما می توانید بدون صدا لغات را در فکر خود تکرار کنید. این روش به شما کمک می کند که بهتر لغات را به خاطر بسپارید.

 

   فراموش کردن لغاتی که جدید یاد می گیرید بسیار ساده است. اما اگر در یک دوره زمانی کوتاه لغات را تکرار کنید به شما کمک می کند که لغات را بخاطر بسپارید و دیگر فراموش نکنید.

 

   زمان مناسب برای دوره در هر روز ٣٠ تا 40 دقیقه می باشد.

 

   5 دقیقه مطالعه در روز بهتر از نیم ساعت مطالعه در هفته است و نیم ساعت در هفته بهتر از 2 ساعت در ماه است

 

   سعی کنید در طول دوره وقفه ایجاد نگردد . اگر یک روز ۴ ساعت مطالعه کنید و در طول هفته برای دوره وقت نگذارید. اصلا روش درستی را در پیش نگرفته اید.

 

   برای پیدا کردن معانی کلمات بهترین روش استفاده از دیكشنری انگلیسی به انگلیسی می باشد. سعی کنید همواره معانی لغات را به زبان انگلیسی به خاطر بسپارید.

در ابتدای دوره و برای استفاده نرم افزار، سعی کنید بیشتر گوش کنید، تلفظ ها را تكرار کنید، بعد از مدت کوتاهی کلمات و تلفظ آنها برای شما آشنا خواهند شد، و شما می توانید کلمات را به راحتی بشنوید و تكرار کنید.

 

   برای تقویت زبان خود سعی کنید به زبان انگلیسی فکر کنید. یکی از روش های کمکی برای تقویت فکر کردن به زبان انگلیسی یادگیری معانی لغات به زبان انگلیسی می باشد . بدین صورت شما می آموزید در هنگام صحبت کردن جمله را به صورت انگلیسی در فکر خود ساخته و سپس به زبان بیاورید.

 

   برای نمونه لغت HOTEL را معادل مهمانخانه . مسافرخانه برای خود معنی نکنید، همواره سعی کنید توضیح انگلیسی لغت را معادل when they are on holiday, and pay for their rooms and meals A hotel is a building where people stay در ذهن خود نگه دارید.

 

   سعی کنید به زبان انگلیسی فکر کنید، برای این کار بهتر است سعی کنید در طول روز برنامه ها و کارهای خود را در ذهن خود مرور کنید. برای شروع ممکن است در مرور کارهای روزانه خود به دلیل ندانستن برخی لغات مشکل داشته باشید، اما نگران نباشید، هر لغتی را که نمی دانستید رها کنید و به دنبال لغت و جمله بعدی بروید تا بعد در زمان مناسب با استفاده از دیکشنری معنی آن لغت را پیدا کنید. نوشتن برنامه روزانه و فکر کردن کار هایی که در طول روز می بایست انجام دهید به زبان انگلیسی به شما کمک می کنید و ذهن شما را برای ساختن جملات و بیان جملات به زبان انگلیسی فعال نگاه می دارد.

 

طراحی دفتر یا فلش کارت لغات

 

شما می توانید زمان هایی که یک لغت یا اصطلاح جدید می آموزید آن را بنویسید. برای این کار می توانید:

 

 

   توضیح مربوط به لغت را بنویسید.

   برای لغات معادل و مخالف بنویسید.

 

شما نیاز ندارید تمام موارد را برای یک لغت خاص بنویسید در برخی موارد فقط نوشتن نام لغت بدون توضیح هم کافی است. شاید در زمان دیگری با مراجعه بتوانید برای آن لغت توضیح اضافه کنید.

 

دقت کنید که فقط لیست لغات را ننویسید. لغات را در کنار هم بنویسید از جدول، فلش و شکل برای ارتباط آن ها استفاده کنید. سعی کنید دفتر لغات شما جذاب باشد.

 

 

 

از دیكشنری های انگلیسی به فارسی و یا فارسی به انگلیسی استفاده نکنید.

 

                

 

سعی نکنید جمله را در ذهن خود به فارسی ساخته و بعد لغات را ترجمه کرده و سپس به زبان بیاورید این روش درستی برای تقویت زبان انگلیسی نمی باشد. بهتر است لغات را کاربردی و در جمله یاد بگیرید.


طریقه ساختن یک سلول خورشیدی (باطری خورشیدی)

طریقه ساختن یک سلول خورشیدی (باطری خورشیدی)

مواد لازم برای ساخت :

1= دیود 1N4001 به تعداد لازم ( 10 عدد )

2= انبریا سیم چین

3= ولتمتر و آمپرمتر( مالتی متر )

نحوه ی ساختن :

دیود های 4001 معمولی را با دقت به صورت افقی از وسط با انبر دست یا سیم چین دو نیم کنید ، حال با قرار دادن طرف باز دیود رو به آفتاب مستقیم ووصل کردن ولتمتر به دو سر آن شاهد ولتاژی درحدود 3/0 ولت و جریانی در حدود 40 میکرو آمپر هستیم .

1 برای بدست آوردن ولتاژ بیشتر باید چند دیود را با رعایت قطبها با هم سری کنیم .

2 و به دلیل نداشتن جریان زیاد باید چند دسته از دیودهای موازی شده را با هم سری کنیم .

توجه : با یکی دو دیود نمیشود مصرف کننده ای را راه انداخت برای اینکار حداقل باید 30الی 40 دیود (بسته به ولتاژوجریان مورد نظر) را باید با هم سری و موازی کنیم.

باتری خورشیدی یا سلولهای فوتو ولتایی



باتری خورشیدی یا سلولهای فوتو ولتایی ابزارهایی الکترونیکی هستند که با استفاده از پدیده فوتو ولتائیک ، نور یا فوتون را مستقیما به جریان و ولتاژ الکتریکی تبدیل می‌کنند. دانشمندان اولین باتری خورشیدی را در سال 1954 ، با استفاده از ماده نیمه رسانای سیلیسیوم ، در آزمایشگاههای تلفن بل ساختند.

سیر تحولی و رشد
دانشمندان و مهندسان بلافاصله به ارزش باتریهای خورشیدی برای تأمین انرژی ماهواره‌ها پی‌بردند، زیرا این باتریها جرم کمی دارند و هیچ بخش متحرک مکانیکی ندارند. نخستین ماهواره آمریکایی در فضا به باتریهای خورشیدی از جنس سیلیسیوم مجهز شد. و امروزه هم سلول فوتو ولتایی سیلیسیومی هنوز منبع قدرت همه سفینه‌های فضایی هستند. البته در این میان کاوشگرهایی که به فراسوی منظومه شمسی و مکان میانی که نور خورشید در آنجا ضعیف است رهسپار می‌شوند، استثنا هستند.
تهیه باتری خورشیدی
باتری خورشیدی اولیه از تک بلور سیلیسیوم (Si) ساخته می‌شد که روی صفحات تختی کنار هم قرار می‌گرفت. کاربرد این روش ، برای مصارف عمومی و تولید انرژی در فضایی بزرگ ، بسیار گران تمام می‌شود. هر چند ماده خام SiO2 برای تهیه Si فراوان است، اما پالایش شن و خالص سازی کافی Si برای تهیه باتریهای خورشید پر هزینه است. برش قطعات بلوری منفرد به صورت قطعه‌ نازکی که ویفر نام دارند، نیازمند بریدن با الماس ، پرداخت بیشتر و بالاخره چندین عمل اضافی برای افزودن ناخالصیهای مناسب است.
کاهش هزینه ساخت
یک روش ممکن برای کاهش هزینه ، که در مورد بلوری گران قیمت نظیر Si و اخیرا گالیوم ارسنید (GuAs) ، استفاده از عدسی بزرگ و ارزان قیمت فرنل برای تمرکز نور روی سلول کوچک است. ضرایب تمرکز 25 تا 1000 با موفقیت بکار گرفته شده است. اگر چه طراحی تمرکز دهنده‌ها نیاز به ردگیری دو بعدی وضعیت خورشید در طول روز است.


استفاده از مواد در باتری خورشیدی
طرح بسیار نوید بخش دیگری برای سلول فوتو ولتایی ، کاربرد ورقه‌های فیلمهای بسیار نازکی است که روی مواد نظیر شیشه یا فولاد زنگ نزن نشانده می‌شوند. سه ماده که به صورت ورقه‌های نازک (به ضخامت تقریبی 1 تا 3 میکرومتر) نتایج فوتوولتایی خوبی بدست داده‌اند. عبارتند از: سیلیسیوم هیدروژن دار آدورف (α - Si:H) ، سی اندپوم دی سلیند (CuLnSe2 یا بطور ساده CIS) و کادمیوم تلورید (CdTe). ماده‌ α - Si:H به صورت ورقه‌های نازک با ساختار آمورف ، ساختار چند بلوری با دانه‌هایی به صورت ورقه‌های نازک با ساختار بلوری با دانه‌هایی به اندازه حدود 1 میکرومتر کاربرد دارند.
خورشید فوتو ولتایی در باتری خورشیدی CdTe
فرآیند فوتو ولتایی در باتری خورشید CdTe در شکل زیر داده شده است. هر کوانتوم نور (فوتون) دارای انرژی hv است که در آن h ثابت پلانک و v بسامد نور است. (υ = C/λ) که در آن C سرعت نور و λ طول موج نور است). چنانچه انرژی فوتون بیشتر از گاف انرژی نیم رسانا (فاصله میان نوارهای نوارهای ظرفیت و رسانش) باشد، به آن صورت فوتون جذب ماده می‌شود و الکترونی را از نوار ظرفیت برانگیخته می‌کند و به نوار رسانش می‌برد که الکترون در آنجا می‌تواند آزادانه درون بلور به حرکت در آید.

الکترون بار منفی دارد، اما حفره ایجاد شده در نوار ظرفیت دارای بار مثبت است. وقتی که الکترون حفره به سرعت از هم جدا نشوند، الکترون جذب حفره مثبت می‌شود و بدون ایجاد هیچ جریانی نابود خواهد شد. بنابراین لازم است که میدان الکتریکی برای جداسازی بارها برقرار شود. این کار با افزودن مقدار کمی ناخالصی آلاییده به نیم رسانا و ایجاد پیوندگاهی میان مناطق نوع n (که ذرات حامل بار در آن بار منفی دارند) و نوع p (که با ذرات حامل در آن مثبت است) انجام می‌شود، شکل 1 پیوند ناهمگنی را نشان می‌دهد که کادمیوم سولفید (CdS) نوع n و کادمیوم تلورید (CdTe) نوع p تشکیل شده است.

هنگامی که فوتون ، زوجهای الکترون - حفره را در نزدیکی این پیوندگاه n - p که در آن میدان الکتریکی قوی برقرار است ایجاد کند، فرآیند فوتو ولتایی بیشترین بازدهی را خواهد داشت. باتری خورشیدی در این حال حفظ به اتصال های فلزی نیاز دارد. تا با سیم هایی که به جریان الکتریکی در وسیله ای خارجی امکان عبور می دهند مرتبط شود. برای باتری CdS/CdTe ، اکسید قلع (SnO2) به عنوان اکسید رسانشی شفاف (TCO) برای اتصال به CdS نیز نیکل ، گرانیت ، یا طلا برای اتصال CdTe کاربرد دارند.

مزیت یا بازده باتریهای خورشیدی
باتری خورشیدی معمولا ولتاژهای قله‌ای تولید می‌کند که تقریبا معادل دو سوم گاف انرژی نیم رسانا است. گاف انرژی بهینه برابر 1.0 ev و 1.7 ev است. در روز صاف و هنگامی که آفتاب بالای سر است شدت نور خورشید تقریبا برابر 1000 w/m² است. مدول خورشیدی با بازدهی 10% ، در روز آفتابی توانی در حدود 100 ولت تولید می‌کند. با تابش خورشیدی بدون ابر ، در حد متوسط 6 ساعت در روز ، تعدادی مدول خورشیدی با مساحت 60 متر مربع تقریبا 1000 کیلو وات ساعت برق در هر ماه تولید می‌کند، این در همان حدود مقدار مصرفی است که در خانواده‌های کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا دارد.

 

محاسبه مقدار مقاومتها

محاسبه مقدار مقاومتها

جدول رنگی مقاومتها :


جدول مقاوتها


    جدول 2


  طریقه ی محاسبه :


        مثال :


                      طلایی  - سبز -سیاه- قهوه ا ی


                            5%          0000      0            1


  1= رقم اول را می نویسیم


  2= رقم دوم را هم می نویسیم


  3= رقم سوم تعداد صفر ها را مشخص می کند که در مثال بالا سبز است ونشانگر چهارتا صفر است .


   4= رقم چهارم درصد خطا را نشان می دهد که طلایی 5% است.


 


  به این ترتیب رنگهای مثال زده شده عدد 100 کیلو اهم را نشان میدهند.

هفت کشف مبهوت کننده فیزیک

به گزارش مهر ، علم فيزيك به تازگي توانسته است بخشهايي از قسمتهاي نامحسوس و غير قابل مشاهده جهان را براي انسانها آشكار سازد. از گره زدن رشته هاي نوري تا كشف ضد ماده. نشريه لايو ساينس هفت مورد از شگفت انگيز ترين اكتشافات جديد علم فيزيك را معرفي مي كند.

محصور كردن اشباح: يكي از غريب ترين پيش بيني هاي نظريه كوانتوم اين است كه مي توان ذرات را به دام انداخت و به اين شكل حتي اگر ذرات در فضا از يكديگر جدا شوند زماني كه پديده اي در رابطه با يكي از آنها رخ دهد، ذره ديگر نيز نسبت به آن پديده از خود واكنش نشان مي دهد. دانشمندان در ژوئن سال گذشته اعلام كردند موفق به اندازه گيري ميزان درگيري ذرات در نوعي جديد از سيستم ذره اي شده اند، سيستمي متشكل از دو جفت ذره مرتعش. اين اولين باري است كه دانشمندان توانسته اند الگوي حركتي ذرات محصور شده را به دست آورند. پديده اي كه مي تواند شمايلي از جهاني بزرگتر به شمار رود.

گره زدن نور: شايد اينگونه به نظر آيد كه نور در مسيري مستقيم حركت مي كند اما به تازگي روشي براي گره زدن آن ابداع شده است. در ژانويه سال جاري محققان گزارش دادند با استفاده از هلوگرامي كه كنترل آن به عهده رايانه بوده است توانسته اند پرتوهاي نور ليزر را گره بزنند. هولوگرام كه جريان نور را كنترل مي كند به شكلي ساخته شده بود تا بتواند نور را در شكل و مسيري ويژه هدايت كند. در اين كشف از دامنه اي از علم رياضي به نام نظريه گره براي مطالعه بر روي گره هاي به دست آمده بر روي نور استفاده شد.

خلق ذره جديدي از ضد ماده: به واسطه برخورد دادن دو ذره با يكديگر در سرعتي نزديك به سرعت نور در يك برخورد دهنده اتمي، دانشمندان نوعي جديد از ماده كه تا به حال هرگز مشاهده نشده بود را خلق كردند: آنتي هايپرتريتون. اين ذره از جهات مختلفي بسيار شگفت انگيز است زيرا يك ماده عادي نبوده و يك ضد ماده است كه هر زمان با ماده عادي تماس برقرار كند آن را نابود خواهد ساخت. همچنين آنتي هايپرتريتون ذره اي است كه به آن ماده بيگانه مي گويند زيرا از بخشهاي نادري تركيب شده است كه كواركهاي بيگانه نام دارند.

ساخت نقاط مغناطيسي شناور براي رسيدن به انرژي هسته اي كيهاني: انرژي هسته اي، تركيب هسته اتم ها در داخل ستاره ها يكي از اهداف طولاني مدت است كه انسانها در پي دستيابي به آن بوده و هستند. در صورتي كه دانشمندان بتوانند به اين انرژي دست يابند در واقع به منبعي قدرتمند از انرژي كه از تاثيرات منفي زيست محيطي اندكي برخوردار است، رسيده اند. در ژانويه سال 2010 دانشمندان با اعلام ساخت مغناطيسهاي شناوري كه قادرند شرايط مورد نياز براي توليد اين انرژي را فراهم آورد يك قدم به دستيابي به اين منبع انرژي نزديكتر شدند.

نور ماده را تا مي كند: در حالي كه مشاهده منحرف كردن يا خميده كردن نور به واسطه ماده امري طبيعي به شمار مي رود، ديدن خم شدن ماده توسط نور يكي از عجيب ترين پديده هايي است كه فيزيكدانان به تازگي شاهد آن بوده اند. اين پديده طي آزمايشي در ماه مارچ سال جاري گزارش شده است كه طي آن دانشمندان رشته هايي از روبانهاي نانو ذرات را با برخورد دادن پرتوهاي نور به شكل مارپيچ درآوردند.

سه قلوهاي شگفت انگيز: دانشمندان با استفاده از اتمهاي ليتيوم توانستند يكي از سمبلهاي باستاني رياضي را به نام "حلقه هاي برومين" بازخلق كنند. اين حلقه ها سه حلقه درهم هستند كه در صورت برداشتن هر يك از آنها، هر سه حلقه از يكديگر جدا خواهند شد. فيزيكدانان از گذشته مي دانستند كه ذرات از توانايي تشكيل دادن چنين حلقه هايي برخوردارند اما تا كنون هيچكس موفق به خلق اين سمبل نشده بود. اين حلقه ها در دسامبر 2009 و چهل سال پس از اولين پيش بيني فيزيكدانان از اين ويژگي ذرات ارائه شدند.

سوپ كوارك-گلون: يكي ديگر از بخشهاي شگفت انگيز علم فيزيك نيز به واسطه برخورد دهنده "بروكهاون" در فوريه سال جاري كشف شد. اين برخورد دهنده طي آزمايشي توانست تركيبي از كوارك - گلون يا سوپ كوارك - گلوني به وجود آورد تركيبي كه در آن پروتونها و نوترونها به بخشهاي سازنده اصلي خود يعني كواركها و گلونها شكسته مي شوند. اين آزمايش به واسطه برخورد قدرتمند اتم طلا در حرارتي برابر چهار تريليون درجه سلسيوس انجام گرفت، شرايطي كه حرارت آن از مركز خورشيد 250 هزار بار داغتر بوده و با شرايطي كه پس از تولد جهان موجود بوده برابري مي كند همچنين اين بالاترين حرارتي است كه تا به حال بر روي زمين به وجود آمده است.
 

ساختمان و عملکرد معده

ساختمان و عملکرد معده

تا به حال با خود انديشيده‌ايد که غذايي که مي‌خوريد و مي‌بلعيد، به کجا مي‌رود؟ اگر اين مسير بسته شود، چه اتفاقي مي‌افتد؟ اگر غذاي شما داغ، ترش يا شور باشد، چه راهکاري با آن مقابله مي‌‌کند؟ آيا تا به حال تصور کرده‌ايد، اسيد معده چرا خود معده را سوراخ نمي‌کند؟ البته در برخي موارد و تحت شرايطي، اين حادثه رخ مي‌دهد. گوشه‌هايي از شگفتي‌هاي معده را در اين شماره براي شما به تصوير کشيده‌ايم. قصد ما اين است که پس از خواندن اين مطلب، هنگام صرف غذا، به کار دستگاه گوارش، مسير غذا و سرنوشت آن و در مجموع شگفتي‌هاي خلقت، بيشتر توجه کنيد.
معده، کيسه‌اي کشش‌پذير است که به انتهاي مري متصل شده و شکل حرف J انگليسي است. معده مثل مخلوط‌کن، همه لقمه‌هاي کوچک غذا را که از مري وارد معده شده به هم مي‌زند و به صورت پودر درمي‌آورد. اين کارها با کمک ماهيچه‌هاي قوي ديواره معده و اسيد معده که از ديواره ترشح مي‌شود صورت مي‌گيرد.

ساختمان و عملکرد معده

پس از جويده شدن غذا، زبان بالا مي‌رود و به کام مي‌چسبد و پس از آنکه گيرنده‌هاي مکانيکي گلو تحريک شدند، زبان کوچک نيز بالا مي‌رود و راه بيني را مي‌بندد. سپس اپي‌گلوت، راه ناي را بسته و باعث مي‌شود غذا وارد مري ‌شود و توسط حرکات دودي ماهيچه‌هاي حلقوي مري به دهانه‌ معده برسد.
آناتومي معده
از لحاظ آناتومي‌در معده 4 ناحيه قابل تشخيص است: کارديا در محل اتصال به مري، فوندوس يا طاق معده، تنه معده و پيلور يا باب‌المعده که در محل اتصال معده به دوازدهه قرار دارد. حجم معده در حدود 1 تا 5/1 ليتر است که در برخي افراد تا 4 ليتر هم افزايش مي‌يابد. مخاط معده نيز داراي چين‌هايي طولي است که صاف شدن اين چين‌ها به انبساط معده کمک مي‌کند.
ترشحات معده
مواد ترشح‌شده به درون معده عبارت‌اند از: موسين (که با تشکيل لايه‌اي قليايي از ديواره معده در برابر شيره اسيدي معده محافظت مي‌کند)، اسيد کلريدريک‌، فاکتور داخلي معده (که باعث جذب ويتامين B12 مي‌شود)، چند آنزيم پروتئاز که به طور کلي پپسينوژن خوانده‌ مي‌شوند و باعث تجزيه‌ پروتئين‌ها به اسيد‌آمينه مي‌شوند و گاسترين که باعث تحريک سلول‌ها براي ترشح اسيد مي‌شود.
دو نما از معده در تصاوير حاصل از آندوسکوپي

ساختمان و عملکرد معده

 

10 فرمان گوارشي

افرادي که دستگاه گوارش ضعيفي دارند از مشکلات متفاوتي رنج مي‌برند؛ از سوزش معده گرفته تا حالت تهوع. معمولاً ضعيف شدن دستگاه گوارش از عادات بد غذايي سرچشمه مي‌گيرد که باعث مي‌شود غذا مدت زيادي در دستگاه گوارش باقي بماند. در اينجا به 10 عادت غذايي اشاره مي‌کنيم که مي‌تواند به تقويت جهاز هاضمه‌تان بينجامد:
1) غذا را خوب بجويد.
2) آرام‌ غذا بخوريد.
3) هنگام غذا خوردن مطالعه نکنيد و تلويزيون هم نگاه نکنيد.
4) ورزش کنيد؛ چون به هضم غذا کمک مي‌کند.
5) از غذاهاي حجيم پرهيز کنيد.
6) از خوردن غذاهايي که مي‌دانيد بدنتان تحملش را ندارد خودداري کنيد.
7) هنگام غذا خوردن، از مصرف نوشيدني‌هاي مختلف خودداري کنيد.
8) سيگار نکشيد.
9) مصرف موادغذايي حاوي كافئين را کاهش دهيد.
10) مصرف نوشابه را قطع کنيد و به جايش از دوغ و نوشيدني‌هاي طبيعي استفاده کنيد.

سلول‌هاي معده؛ انواع و اقسام

لااقل 5 نوع سلول در غده‌هاي معده به چشم مي‌‌خورد؛ به شرح زير:
• سلول‌هاي مخاطي گردن معده
سلول‌هايي هستند که ترشحات حاصل از اين سلول‌ها اسيدي است و از ترشحات سلول‌هاي سطحي که خنثي است، متفاوت است.
• سلول‌هاي بنيادي يا تمايزنيافته
اين سلول‌ها به عنوان سلول‌هاي بنيادي در اثر تکثير و تمايز همه سلول‌هاي پوششي معده شامل سلول‌هاي مخاطي، جداري، سلول‌هاي غددي درون‌ريز روده‌اي و اصلي را جايگزين مي‌کنند. فعاليت اين سلول‌ها در آسيب‌هاي وارده به سلول‌هاي پوششي افزايش يافته و به التيام سريع زخم کمک مي‌کند. در شرايط عادي سلول‌هاي پوششي معده هر 3، 4 روز تجديد مي‌گردند.
• سلول‌هاي اصلي
اين سلول‌ها، آنزيم‌هاي پپسين (براي تجزيه پروتئين‌ها)، ليپاز (براي تجزيه چربي‌ها) و رنين (براي انعقاد شير) را توليد و ترشح مي‌کنند.
• سلول‌هاي کناري يا مرزنشين
سلول‌هاي کناري مسوول ترشح اسيد معده هستند. ميزان ترشح اسيد معده توسط اعصاب کولينرژيک، هورمون گاسترين و هيستامين تحريک مي‌شود. در صورت عدم ترشح اين فاکتور، جذب ويتامين B12 مختل شده و توليد هموگلوبين صورت نمي‌گيرد و يک نوع کم خوني به وجود مي‌آيد.
• سلول‌هاي انترو اندوکرين
ترشحات اين سلول‌ها از سطح پايه‌اي به رگ‌هاي خوني منتقل مي‌شود. اين سلول‌ها در فوندوس معده، سروتونين را براي تحريک عضلات جدار معده و روده و در پيلور، گاسترين را براي تحريک ترشح سلول‌هاي کناري براي توليد اسيد، ترشح مي‌کنند.

معده 4 لايه دارد

ديواره معده
مشخصات بافت شناسي لايه‌هاي چهارگانه ديواره معده به شرح زير است:
• طبقه مخاطي
سلول‌هاي پوششي مخاط معده از نوع منشوري ساده است که با فرو رفتن در عمق آستر، چاله‌هاي معدي را به وجود مي‌آورند. ترشحات غدد معده به عمق اين چاله‌ها تخليه شده و سپس به سطح معده مي‌رسد. سلول‌هاي پوششي مخاط، نوعي لايه خنثي ترشح مي‌کند. لايه ترشح شده به وسيله سلول‌هاي پوششي، لايه ضخيمي ‌را در سطح سلول‌ها تشکيل داده و آنها را از اثرات اسيد معده محافظت مي‌کند.
• آستر مخاط
بافت همبند شلي است حاوي الياف کلاژن و شبکه‌اي، سلول‌هاي لنفاوي و رشته‌هاي عضلاني صاف منشعب از عضلات مخاطي. غدد لوله‌اي ساده يا منشعب معدي نيز در آستر قرار دارند. عضلات مخاطي، عمقي‌ترين لايه مخاط هستند که از عضلات صاف حلقوي در داخل و عضلات صاف طولي در خارج تشکيل شده‌اند.
• طبقه زيرمخاط
در معده، بافت همبند شامل رشته‌هاي ارتجاعي است شبيه لايه زير مخاط ساير نواحي لوله گوارش که با پيشروي در زير طبقه مخاطي باعث پيدايش چين‌هاي طولي مي‌شود.
• طبقه عضلاني معده
طبقه عضلاني معده متفاوت از ساير قسمت‌هاي لوله گوارش بوده و از سه لايه عضلاني به صورت مايل با مورب در داخل، حلقوي در وسط و طولي در خارج تشکيل شده است. عضلات حلقوي در ناحيه پيلور ضخيم شده و اسفنکتر يا دريچه پيلوري را به وجود مي‌آورد. سطح خارجي معده توسط سروز يا به عبارت ديگر، لايه احشايي صفاق پوشيده شده است.

شرح وظايف معده

معده اندامي براي تجمع و هضم اوليه مواد غذايي است. مواد غذايي در معده 3 تا 4 ساعت توقف کرده و با ترشحات معده که پس از خوردن غذا به يک ليتر مي‌رسد، مخلوط شده و کيموس را تشکيل مي‌دهند. ضمن تشکيل کيموس معدي، دريچه معده به مري مانع از برگشت محتويات معده به مري مي‌شود. پس از آماده شدن کيموس معدي، تحت تاثير حالت اسيدي آن، دريچه پيلور باز شده و موجب تخليه محتويات معده به دوازدهه مي‌شود. از ديگر وظايف معده ترشح آنزيم‌هاي گوارشي، اسيد معده و فاکتور ضد کم خوني است.

پنج داستان کوتاه و خواندنی

پنج داستان کوتاه و خواندنی

حکایت اول: ‎

شهسواری‎ ‎به دوستش گفت: بیا به کوهی که خدا آنجا زندگی می کند برویم.میخواهم ثابت کنم که‎ ‎اوفقط بلد است به ما دستور بدهد، ‏وهیچ کاری برای خلاص کردن ما از زیر بار مشقات نمی‎ ‎کند‎.
دیگری گفت: موافقم .اما من برای ثابت کردن ایمانم می آیم‎ .
وقتی به قله‎ ‎رسیدند ،شب شده بود. در تاریکی صدایی شنیدند:سنگهای اطرافتان را بار اسبانتان کنید‎ ‎وآنها را پایین ببرید‎
شهسوار اولی گفت:می بینی؟ بعداز چنین صعودی، از ما می خواهد‎ ‎که بار سنگین تری را حمل کنیم. محال است که اطاعت کنم‎ !
دیگری به دستور عمل کرد‎. ‎وقتی به دامنه کوه رسید،هنگام طلوع بود و انوار خورشید، سنگهایی را که شهسوار مومن‎ ‎با خود آورده ‏بود،روشن کرد. آنها خالص ترین الماس ها بودند‎…

حکایت‎ ‎دوم : ‎
مرشد می گوید‎: ‎تصمیمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند‎. ‎
رام‎ ‎کنندگان حیوانات سیرک برای مطیع کردن فیلها از ترفند ساده ای استفاده می کنند.زمانی‎ ‎که حیوان هنوز بچه است، یکی از پاهای او ‏را به تنه درختی می بندند. حیوان جوان هر‎ ‎چه تلاش می کند نمی تواند خود را از بند خلاص کند اندک اندک این عقیده که تنه درخت‏‎ ‎خیلی قوی تر از اوست در فکرش شکل می گیرد. وقتی حیوان بالغ و نیرومند شد ،کافی است‏‎ ‎شخصی نخی را به دور پای فیل ببندد و ‏سر دیگرش را به شاخه ای گره بزند. فیل برای رها‎ ‎کردن خود تلاشی نخواهد کرد .پای ما نیز ، همچون فیلها،اغلب با رشته های ضعیف و‎ ‎شکننده ای بسته شده است ، اما از آنجا که از بچگی قدرت تنه درخت را باور کرده ایم،‎ ‎به خود جرات تلاش کردن نمی دهیم، غافل از ‏اینکه: برای به دست آوردن آزادی، یک عمل‎ ‎جسورانه کافیست.‏‎ ‎
‎ ‎
حکایت‎ ‎سوم : ‎

مردی‎ ‎زیر باران از دهکده کوچکی می گذشت . خانه ای دید که داشت می سوخت و مردی را دید که‎ ‎وسط شعله ها در اتاق نشیمن ‏نشسته بود ..مسافر فریاد زد : هی،خانه ات آتش گرفته است‎! ‎مرد جواب داد : میدانم‎ .
مسافر گفت:پس چرا بیرون نمی آیی؟‎
مرد گفت:آخر بیرون‎ ‎باران می آید . مادرم همیشه می گفت اگر زیر باران بروی ، سینه پهلو میکنی‎
زائوچی‎ ‎در مورد این داستان می گوید : خردمند کسی است که وقتی مجبور شود بتواند موقعیتش را‎ ‎ترک کند‎ . ‎
‎ ‎
‎ ‎حکایت‎ ‎چهارم : ‎

مردی‎ ‎در نمایشگاهی گلدان می فروخت . زنی نزدیک شد و اجناس او را بررسی کرد . بعضی ها‎ ‎بدون تزیین بودند، اما بعضی ها هم ‏طرحهای ظریفی داشتند .زن قیمت گلدانها را پرسید‎ ‎و شگفت زده دریافت که قیمت همه آنها یکی است .او پرسید:چرا گلدانهای نقش ‏دار و‎ ‎گلدانهای ساده یک قیمت هستند ؟چرا برای گلدانی که وقت و زحمت بیشتری برده است همان‎ ‎پول گلدان ساده را می گیری؟‎
فروشنده گفت: من هنرمندم . قیمت گلدانی را که ساخته‎ ‎ام می گیرم. زیبایی رایگان است‎ . ‎
‎ ‎
‎ ‎حکایت‎ ‎پنجم : ‎

در‎ ‎روم باستان، عده ای غیبگو با عنوان سیبیل ها جمع شدند و آینده امپراتوری روم را در‎ ‎نه کتاب نوشتند.سپس کتابها را به تیبریوس ‏عرضه کردند . امپراطور رومی پرسید‎ : ‎بهایشان چقدر است؟‎
سیبیل ها گفتند: یکصد سکه طلا‎
تیبریوس آنها را با خشم از‎ ‎خود راند سیبیل ها سه جلد از کتابها را سوزاندند و بازگشتند و گفتند: قیمت همان صد‎ ‎سکه است‎ !
تیبریوس خندید و گفت:چرا باید برای چیزی که شش تا و نه تایش یک قیمت‎ ‎دارد بهایی بپردازم؟‎
سیبیل ها سه جلد دیگر را نیز سوزاندند و با سه کتاب باقی‎ ‎مانده برگشتند و گفتند:قیمت هنوز همان صد سکه است‏‎ .
تیبریوس با کنجکاوی تسلیم شد‎ ‎و تصمیم گرفت که صد سکه را بپردازد. اما اکنون او می توانست فقط قسمتی از آینده‎ ‎امپراطوریش را ‏بخواند‎ .
مرشد می گوید: قسمت مهمی از درس زندگی این است که با‎ ‎موقعیتها چانه نزنیم.‎

حباب اقتصادی چیست؟

حباب اقتصادي چيست و چطور مي تركد؟

يكي بود يكي نبود. يك كشور كوچكي بود. اين كشور يك جزيره كوچك بود. كل پول موجود در اين جزيره 2 دلار بود؛ 2 سكه 1 دلاري كه بين مردم در جريان بود. جمعيت اين كشور 3 نفر بود. تام مالك زمين جزيره بود. جان و ژاك هر كدام يك سكه 1 دلاري داشتند.

 - جان زمين را از تام به قيمت 1 دلار خريد. حالا تام و ژاك هر كدام 1 دلار داشتند و جان مالك زمين بود كه 1 دلار ارزش داشت. دارايي خالص كشور 3 دلار شد.

 - ژاك فكر كرد كه فقط يك قطعه زمين در كشور وجود دارد و از آنجايي كه زمين قابل توليد نيست، ارزشش بالا خواهد رفت. بنابراين 1 دلار از تام قرض كرد و با 1 دلار خودش، زمين را از جان به قيمت 2 دلار خريد. تام يك دلار به ژاك قرض داده است. بنابراين دارايي خالص او 1 دلار است. جان زمينش را به قيمت 2 دلار فروخت. بنابراين دارايي خالص او 2 دلار است. ژاك مالك زميني به قيمت 2 دلار است، اما يك دلار به تام بدهكار است. بنابراين دارايي خالص او 1 دلار است. دارايي خالص كشور 4 دلار شد.

 - تام ديد كه ارزش زميني كه يك وقت مالكش بود افزايش يافته است. او از فروختن زمين پشيمان شده بود. تام يك دلار به ژاك قرض داده بود. پس 2 دلار از تام قرض كرد و زمين را به قيمت 3 دلار از ژاك خريد. در نتيجه، حالا مالك زميني به قيمت 3 دلار است. اما از آنجايي كه 2 دلار به جان بدهكار است دارايي خالص او 1 دلار است. جان 2 دلار به تام قرض داده است. بنابراين دارايي خالص او 2 دلار است. ژاك اكنون 2 دلار دارد. بنابراين دارايي خالص او 2 دلار است. دارايي خالص كشور 5 دلار شد. حبابي در حال شكل‌گيري است.

 - جان ديد كه ارزش زمين در حال بالا رفتن است. او هم تمايل داشت مالك زمين شود. 2 دلار داشت و 2 دلار از ژاك قرض كرد و زمين را به قيمت 4 دلار از تام خريد. در نتيجه، تام قرضش را برگرداند و حالا 2 دلار دارد. دارايي خالص او 2 دلار است. جان مالك زميني به ارزش 4 دلار است اما چون 2 دلار از ژاك قرض كرده است دارايي خالص او 2 دلار است. ژاك 2 دلار به جان قرض داده است و بنابراين دارايي خالص او 2 دلار است. دارايي خالص كشور 6 دلار شد، اگر چه كشور همان يك قطعه زمين و 2 سكه 1 دلاري در گردش را دارد.

 - همه پول بيشتري داشتند و خوشحال و خوشبخت بودند تا اينكه يك روز افكار نگران‌كننده‌اي به ذهن ژاك خطور كرد. «هي، كجاي كاري؟ اگر افزايش قيمت زمين متوقف بشه، اونوقت جان چطوري ميتونه قرض منو پس بده. فقط 2 دلار تو كشور هست و فكر كنم بعد از اين همه معامله، ارزش زمين جان حداكثر 1 دلار باشه، نه بيشتر.»

 - تام هم همين فكر را كرد. ديگر هيچكس نمي‌خواست زمين را بخرد. در نهايت، تام 2 دلار دارد و دارايي خالص او 2 دلار است. جان 2 دلار به ژاك بدهكار است و زميني كه فكر مي‌كرد 4 دلار مي‌ارزد حالا 1 دلار ارزش دارد. بنابراين دارايي خالص او 1 دلار است. ژاك 2 دلار به جان قرض داده است، اما چه قرضي! اگر چه دارايي خالص ژاك هنوز 2 دلار است اما قلبش بد جوري ميزنه. دارايي خالص كشور 3 دلار شد!

 - خب چه كسي 3 دلار از كشور دزديده است؟ البته قبل از اينكه حباب بتركد جان فكر مي‌كرد زمينش 4 دلار مي‌ارزد. در واقع قبل از تركيدن حباب، دارايي خالص كشور روي كاغذ 6 دلار بود. جان چاره‌اي جز اعلام ورشكستگي ندارد. ژاك هم زمين 1 دلاري را به جاي قرضش از جان مي‌گيرد. حالا تام 2 دلار دارد. جان ورشكسته است و دارايي خالص او صفر دلار است (هم چيز را از دست داده است). ژاك هم چاره‌اي ندارد جز اينكه به زمين 1 دلاري اكتفا كند. پس دارايي خالص كشور 3 دلار است.

 - تام برنده است. جان بازنده است. ژاك هم خوش‌شانس است كه دارايي اوليه خود را دارد!

_________________________________

- وقتي حبابي در حال شكل‌گيري است ديون افراد به يكديگر افزايش مي‌يابد.

- داستان اين جزيره يك سيستم بسته است و كشور ديگري وجود ندارد و بنابراين بدهي خارجي نيز وجود ندارد. ارزش دارايي تنها بر اساس پول جزيره محاسبه مي‌شود. بنابراين ضرري در كل وجود نخواهد داشت.

- وقتي حباب مي‌تركد، افراد داراي پول نقد برنده هستند. افراد داراي مال يا قرض بازنده هستند و در بدترين حالت ورشكسته مي‌شوند.

- اگر در اين كشور نفر چهارمي هم با 1 دلار بود اما وارد اين بازي نمي‌شد نه مي‌برد نه مي‌باخت اما مي‌ديد كه ارزش پولش بالا و پايين مي‌رود.

- وقتي حباب در حال بزرگ شدن است همه پول بيشتري به دست مي‌آورند.

- اگر شما باهوش باشيد و بدانيد حبابي در حال بزرگ شدن است، مي‌‌ارزد كه پول قرضكنيد و وارد بازي شويد اما بايد بدانيد چه زماني همه چيز را به پول نقد تبديل كنيد.

- همانند زمين، اين پديده براي كالاهاي ديگر صادق است.

- ارزش واقعي زمين يا ديگر كالاها وابستگي زيادي به رفتار رواني جامعه دارد.

نظر شما چيست؟